🍂 مرجع تقلید وسواسی ها
#طنز_جبهه
#طنز_اسارت
•┈••✾💧✾••┈•
محمّد ادعا می کرد صاحب فتواست. اتفاقاً رساله ای هم برای خودش داشت، که اسمش را گذاشته بود «رسالة الوسواسین» مشخص است دیگر، محمّد مرجع تقلید وسواسی ها بود؛ همان هایی که از شدّت وسواس یک ساعت تمام زیر آب سرد این پا و آن پا می کردند و آخرش هم به یقین نمی رسیدند که غسل شان درست بود، یا نه. همان ها که اگر به پاکی صابون شک می کردند، آن را با «تاید» می شستند.
یکی از احکام رساله اش این بود که «در صورت نجس شدن لباس و نداشتن لباس دیگر، پوشیدن آن به صورت پشت و رو، جایز است.»
گرچه با این شوخی ها و فتواهای عجیب نتوانست وسواسی ها را از دنیای شک خارج کند، اما حکم های عجیب و غریبش همه را می خنداند؛ و خنداندن از پر اجرترین کارهایی بود که در اسارت انجام می شد.
•┈••✾💧✾••┈•
طنز جبهه
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🌷ماجرای شهید مظلومی که تکه تکه اش کرده و جگرش را خوردند👈 به بهانه سالگرد بمباران زندان دولتتو در کردستان👇اگر تحمل نداری، لطفا نخواهید🤔
☀️شهیداحمد(سعید) وکیلی، بچه شهر قم بود و در اردیبهشت سال ۵۹ و درجریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی برسر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است.
☀️بعد از مجروحیت و اسارت دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی به نام رمضانی است که از آن دوران دارد: حدود یك سال و چندی كه در دست کومله اسیر بودم همان اول پاشنههای هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ كردند و برادران دیگر را هم نعل كوبیدند و با اراجیف و فحاشی براین عمل شان شادمانی می کردند. بعد از ۱۸ روز قرارشد ما را به سبك دموكراتیك و آزادانه!! محاكمه و دادگاهی كنند. 👈روز دادگاه رسید، عدهای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محكوم شدیم. حكم ما كه اعداممان قسطی بود بصورت كشیدن ناخنها، بریدن گوشتهای بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی! توسط هویه برقی وآتش سیگار به سینه و پشت و تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد. كه آثارش بخوبی به بدنم مشخص است.
☀️عروسی دختر یكی از سركردگان بود، دستور داده شد ۱۶ نفر ازمقاوم ترین بچههای سپاه وبسیج وارتش ودو روحانی راكه همه جوان بودند، آوردند و تك تك ازپشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پرپر میزدند وآنها شادی و هلهله می كردند. شهید احمد وکیلی (سعید) ۷۵ روز زیر شكنجه بود، ابتدا به هر دوپایش نعل كوبیده وبه همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس ازدادگاهی شدن محكوم به شكنجه مرگ شد بلكه اعتراف كند.
☀️اولین كاری كه كردند هر دودستش را ازبازو بریدند وچون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و این بهداری بردن و معالجه كردن هایشان بخاطراین بود كه مدت بیشتری بتوانند شكنجه كنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست. پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود به این معنی كه مدتی میگذرد تا پوستهای نو جانشین سوخته شده و آن وقت همان پوستهای تازه را میکندند كه درد وسوزندگیاش بسیار بیش ازقبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمك است كه باهمان جراحات داخل دیگ آب نمك میاندازند.
☀️ تمام این مراحل را احمد (سعید) وكیلی، با استقامتی وصفناپذیر تحمل كرد ولب به سخن نگشود. او ازایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میكرد. استقامت این جوان آن بیرحمها را بیشتر جری می كرد. او كه دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید: *خدایا مپسند اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگیام تنها برای تو باشد و بس 😰خداوند دعایش را اجابت نمود. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محكوم به اعدام گردید. زخم هایش را باز كردند و پس از آنكه با نمك مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش كه زیرش آتش بود انداختند و همانجا شهید شد و با لبی ذاكر به دیدار معشوق شتافت.😰اما آنها كه حتی از جسد بیجانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما كه هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند و البته ناگفته نماند مقداری را هم برای امام جمعه ارومیه فرستادند.
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
☀️این زندان در تاریخ ۱۷ اردیبهشتماه سال ۱۳۶۰ توسط دو فروند هواپیمای عراقی مورد بمباران قرارگرفت و پس از آن با هماهنگی حزب دموکرات، چند فروند بالگرد عراقی با راکت و تیرباران، مجروحان این زندان را مورد هدف قرار داده و اغلب بازماندگان را به شهادت رساندند... بیش از ۵۰ نفر از نیروهای سپاه، ارتش و... در زندان دولهتو حزب دموکرات کردستان ایران بر اثر بمباران هوایی با طراحی خلبان مخصوص اشرف پهلوی در ابتدای دهه ۶۰ به شهادت رسیدند... 👈 تا آن جائی که تحقیقات ابتدائی نشان میدهد، روز بمباران زندان، محافظان زندان خودشان رفته بودند به جز عده بسیار کمی از ۱۵۰ نفر ۱۲ نفر پرچمهای بلندی افراشته بودند، هواپیماها میرسند و به عنوان اطلاع بقیه محافظان هم مطلع میشوند و زندانیها که در صحن زندان بودند به دستور محافظان به داخل عمارت منتقل میشوند و اینها خودشان از محل دور میشوند و هواپیماها در برگشت زندان را بمباران میکنند و صدها مبارز اسیر که ماهها در دست ضدانقلاب و آشوبگران کردستان باند قاسملو و کومله و دوستان فدائی خلق و مجاهد خلقشان اسیر بودند، شهید و تعداد نامعینی مجروح میشوند."
ادامه
🌷ماجرای شهید مظلومی که تکه تکه اش کرده و جگرش را خوردند👈 به بهانه سالگرد بمباران زندان دولتتو در کردستان👇اگر تحمل نداری، لطفا نخواهید🤔
☀️شهیداحمد(سعید) وکیلی، بچه شهر قم بود و در اردیبهشت سال ۵۹ و درجریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی برسر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است.
☀️بعد از مجروحیت و اسارت دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی به نام رمضانی است که از آن دوران دارد: حدود یك سال و چندی كه در دست کومله اسیر بودم همان اول پاشنههای هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ كردند و برادران دیگر را هم نعل كوبیدند و با اراجیف و فحاشی براین عمل شان شادمانی می کردند. بعد از ۱۸ روز قرارشد ما را به سبك دموكراتیك و آزادانه!! محاكمه و دادگاهی كنند. 👈روز دادگاه رسید، عدهای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محكوم شدیم. حكم ما كه اعداممان قسطی بود بصورت كشیدن ناخنها، بریدن گوشتهای بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی! توسط هویه برقی وآتش سیگار به سینه و پشت و تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد. كه آثارش بخوبی به بدنم مشخص است.
☀️عروسی دختر یكی از سركردگان بود، دستور داده شد ۱۶ نفر ازمقاوم ترین بچههای سپاه وبسیج وارتش ودو روحانی راكه همه جوان بودند، آوردند و تك تك ازپشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پرپر میزدند وآنها شادی و هلهله می كردند. شهید احمد وکیلی (سعید) ۷۵ روز زیر شكنجه بود، ابتدا به هر دوپایش نعل كوبیده وبه همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس ازدادگاهی شدن محكوم به شكنجه مرگ شد بلكه اعتراف كند.
☀️اولین كاری كه كردند هر دودستش را ازبازو بریدند وچون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و این بهداری بردن و معالجه كردن هایشان بخاطراین بود كه مدت بیشتری بتوانند شكنجه كنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست. پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود به این معنی كه مدتی میگذرد تا پوستهای نو جانشین سوخته شده و آن وقت همان پوستهای تازه را میکندند كه درد وسوزندگیاش بسیار بیش ازقبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمك است كه باهمان جراحات داخل دیگ آب نمك میاندازند.
☀️ تمام این مراحل را احمد (سعید) وكیلی، با استقامتی وصفناپذیر تحمل كرد ولب به سخن نگشود. او ازایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میكرد. استقامت این جوان آن بیرحمها را بیشتر جری می كرد. او كه دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید: *خدایا مپسند اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگیام تنها برای تو باشد و بس 😰خداوند دعایش را اجابت نمود. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محكوم به اعدام گردید. زخم هایش را باز كردند و پس از آنكه با نمك مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش كه زیرش آتش بود انداختند و همانجا شهید شد و با لبی ذاكر به دیدار معشوق شتافت.😰اما آنها كه حتی از جسد بیجانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما كه هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند و البته ناگفته نماند مقداری را هم برای امام جمعه ارومیه فرستادند.
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
☀️این زندان در تاریخ ۱۷ اردیبهشتماه سال ۱۳۶۰ توسط دو فروند هواپیمای عراقی مورد بمباران قرارگرفت و پس از آن با هماهنگی حزب دموکرات، چند فروند بالگرد عراقی با راکت و تیرباران، مجروحان این زندان را مورد هدف قرار داده و اغلب بازماندگان را به شهادت رساندند... بیش از ۵۰ نفر از نیروهای سپاه، ارتش و... در زندان دولهتو حزب دموکرات کردستان ایران بر اثر بمباران هوایی با طراحی خلبان مخصوص اشرف پهلوی در ابتدای دهه ۶۰ به شهادت رسیدند... 👈 تا آن جائی که تحقیقات ابتدائی نشان میدهد، روز بمباران زندان، محافظان زندان خودشان رفته بودند به جز عده بسیار کمی از ۱۵۰ نفر ۱۲ نفر پرچمهای بلندی افراشته بودند، هواپیماها میرسند و به عنوان اطلاع بقیه محافظان هم مطلع میشوند و زندانیها که در صحن زندان بودند به دستور محافظان به داخل عمارت منتقل میشوند و اینها خودشان از محل دور میشوند و هواپیماها در برگشت زندان را بمباران میکنند و صدها مبارز اسیر که ماهها در دست ضدانقلاب و آشوبگران کردستان باند قاسملو و کومله و دوستان فدائی خلق و مجاهد خلقشان اسیر بودند، شهید و تعداد نامعینی مجروح میشوند."
اساتید داعش و دانش آموزان آمریکا و اسراییل 👇
https://psri.ir/?id=qzvysama
✅ سوال کنید
🔰 رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با دانشجویان فرمودند: " شما باید کانون تزریق #امید باشید."
◀️ از مخاطبین خود سوال کنید:
1️⃣ آیا شما را به عنوان کانون #تزریق_امید قبول دارند؟
2️⃣ آیا رویه رسانه ای و تحلیلی شما را #امیدبخش می.دانند؟
3️⃣ آیا برایند کلی رسانه شما ( کانال، پیج، گروه، سایت و ...) را به عنوان یکی از #مصادیق کانون تزریق امید میشناسند؟
🔸 به نظرم برایند کلی پاسخهای مخاطبین مان نشان میدهد ما چقدر در #خط_ولایت در حرکت هستیم👌
این ادعای دولت رئیسی نیست
ادعای حامیان رئیسی هم نیست
🎥 لیلاز فعال اصلاحطلب: دلیل حمایت ما از آقای رئیسی ماموریتهای سختی است که دارد/ نمی فهمم چرا یک اقتصاددان باید از ارز ۴۲۰۰ تومانی حمایت کند؟!
🔹عضو حزب کارگزاران سازندگی: اگر در دولت آقای رئیسی بیماری ارز ۴۲۰۰ را درمان نکنیم به قطع عضو میانجامد.
🔹چیزی که باعث شده از آقای رئیسی حمایت کنیم ماموریتهای سخت و دردناکی که دارد.
🔹به دوستان گفتیم که باید به دولت کمک کنیم و از نظر تبلیغاتی و سیاسی به دولت در کارهای سنگینی که دارد کمک کنیم.
🔹بزرگترین برنده دلار ۴۲۰۰ تومانی رانت خواران و دلالان هستند.
🔹آمارها میگوید ۷۰ درصد منافع ارز ۴۲۰۰ تومانی به جیب عده معدودی میرود.
🔹چرا یک اقتصاددان باید از تداوم ارز ۴۲۰۰ تومانی دفاع کند وقتی منافع آن به توده مردم نمیرسد؟
🔹۱۵ میلیون نفر از همسایگان ایران در محدوده ۳۰۰ کیلومتری خارج مرز از یارانه ایرانیان زندگی میکنند.
🖊بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران
1⃣بخش نخست
آنچه در عرف به افشاگری موسوم است، نه شیوه این قلم بوده و نه شان آن است. اما خطری که از جانب سیاستهای نئولیبرال کشور را تهدید میکند، طرح این بحث مهم را ضروری ساخته است. مخاطب این نوشته کوتاه هم دستگاههای امنیتی نیستند که از فردا راه بیفتند و بگیر و ببند راه بیندازند و پسفردا هم خیال کنند که توانستهاند به نفوذ پایان دهند؛ چه، مسئله یک یا دو فرد و یک تیم نیست که با بازجویی و بازداشت، خاتمه یابد. مخاطب اصلی حقیر در اینجا، نخبگان فکری و اجرایی انقلابی در کشور هستند که با شیوههای دشمن آشنا شوند و از یک #تفکر_مسموم که ابزار دشمن است، فاصله بگیرند.
در دوره جنگ سرد، رقابت سختی میان آمریکا و شوروی برای قرار دادن کشورها در بلوک تحت سلطه خود در گرفته بود و هر یک با ابزارهایی در پی گسترش سلطه خود و جلوگیری از گسترش بلوک مقابل بودند؛ هم حاکم شدن ایدئولوژیشان بر کشورهای جهان را دنبال میکردند، هم در برابر حاکم شدن ایدئولوژی مقابل، میایستادند.
آمریکا با شعار کمک به توسعه کشورها در پی توسعه سلطهاش بود و این انگاره را تبلیغ میکرد که لیبرال-دموکراسی توسعه میآورد، اما کمونیسم ضد توسعه است.
در همین چارچوب، هری ترومن سی و سومین رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی تحلیف خود، از برنامهای رونمایی کرد که به "اصل چهار ترومن" معروف شد. او مدعی بود آمریکا به دنبال استثمار کشورها با روشهای استعماری نیست، بلکه میخواهد به توسعه آنها کمک کند. پیرو این مباحث، کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان "کمک اقتصادی خارجی" برای حمایت از توسعه کشورهایی که پیمان دوجانبه با آمریکا منعقد میکردند- بخوانید زیر بلیط آمریکا قرار میگرفتند- تصویب کرد. اولین کشوری هم که تحت این برنامه مورد حمایت آمریکا قرار گرفت، ایران بود. سال ۱۹۷۳ توماس پترسون در مقالهای نشان داد که این برنامه، در جهت تامین منافع یکجانبه واشنگتن عمل کرده است؛ آمریکا واردات مواد خام استراتژیک از این کشورها را افزایش داده، بدون اینکه تاثیر قابل توجهی روی محرومیت و توسعهنیافتگی آنها بگذارد.
کمکهای اقتصادی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن، صرفا بخش کوچکی از برنامه را تشکیل میداد. کمک اصلی، کمک فنی به قربانیان برای تدوین برنامههای توسعه بود.
شیلی یکی از قربانیان این کمکهای فنی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن بود. آنگونه که دیوید هاروی در کتاب تاریخچه مختصر نئولیبرالیسم گزارش میکند، در دهه ۱۹۵۰ میلادی، وزارت خارجه آمریکا از محل بودجه جنگ سرد، و با واسطه دو بنیاد فورد و راکفلر، تعدادی از اقتصاددانان شیلیایی را بورسیه کرد تا در دانشگاه شیکاگو زیر نظر میلتون فریدمن (از اجداد نئولیبرالیسم) علم اقتصاد بخوانند و پس از بازگشت به کشورشان، این علم را پیاده کنند تا توسعه پیدا کنند. وقتی در سال ۱۹۷۳ دولت سالوادور آلنده با کودتای تحت حمایت آمریکا توسط آگوستو پینوشه سرنگون شد، دستآموزهای فریدمن- که به بچههای شیکاگو معروف شدند- برنامهریزی برای اقتصاد شیلی را در دولت پینوشه به دست گرفته و آنچه را اصلاحات میخواندند، آغاز کردند. اخذ وام از IMF، خصوصیسازی، مقرراتزدایی، آزادسازی، کاهش هزینههای عمومی دولت و هرآنچه امروز به عنوان سیاستهای نئولیبرال شناخته میشود را در شیلی پیاده کردند. فجایعی که در دوره پینوشه بر ملت شیلی گذشت، حدیث مفصلی است که شهره عالم شده است.
موفقیت این سیاستها در گسترش سلطه و تامین منافع آمریکا به قدری بود که ترویج و تجویز سیاستهای نئولیبرال تبدیل به بخشی رسمی از سیاست خارجی آمریکا شد و نهادهایی چون صندوق بینالمللی پول در خدمت این سیاستها قرار گرفتند.
لینک به بخش دوم
@syjebraily
نوشته ی سید یاسر جبرائیلی👆
📌جهانِ پساکرونا👇
🌐 @jahanepasakorona
🖊بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران
2️⃣بخش دوم
لینک به بخش اول
در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، هیلاری کلینتون که وزارت خارجه را برعهده داشت، از یک برنامه جدید رونمایی کرد که به نوعی در امتداد همان اصل چهار ترومن بود. این برنامه IDEP نام داشت و هدف آن، استفاده از ظرفیت خارجنشینان برخی کشورهای هدف، برای پیشبرد برنامههای آمریکا بود. کلینتون از قدرت هوشمند سخن میگفت و معتقد بود آمریکا باید در کنار داشتن ارتش قوی، روی دو بحث "دیپلماسی و توسعه" تمرکز ویژهتری داشته باشد. در همین راستا، دقیقا مانند دوره ترومن، بحث کمک فنی به توسعه کشورهای هدف در دستور کار قرار گرفت. دقیقا مانند دوره ترومن، وزارت خارجی آمریکا چندین بنیاد خاص را انتخاب کرد تا اقتصاددانانی را از کشورهای قربانی بورسیه کنند و دقیقا در دانشگاه شیکاگو، علم اقتصاد تعلیمشان دهند تا به کشورهای خود بازگشته و سیاستهای نئولیبرال را پیاده کنند. یکی از این کشورها که آمریکا خیلی دغدغه توسعهاش را داشت ایران ما بود.
بنیادی با نام HAN
D توسط خانمی با نام نوشین هاشمی در چارچوب برنامه IDEP و با بودجه وزارت خارجه آمریکا ماموریت یافت که افرادی را از ایران بورسیه کرده و به دانشگاه شیکاگو اعزام کنند تا در آنجا علم اقتصاد بیاموزند و راهی ایران شوند تا ایرانی را که آمریکا تحت شدیدترین تحریمها قرار داده بود، توسعه یافته کنند.
این افراد، پس از بازگشت به ایران، وارد سازمان برنامه و بودجه کشور شدند. یکی از اولین دستپختهایشان، سند اصلاح ساختار بودجه کشور بود که اردیبهشت ۹۸ با همکاری یک هیئت چهار نفره از صندوق بینالمللی پول تدوین کرده و به دست اجرا سپردند. یکی از برنامههای کوتاهمدت این سند، افزایش قیمت حاملهای انرژی بود که منجر به فاجعه آبان ۹۸ شد.
این افراد، که یک شبکه کامل هستند و جمعی از پژوهشگران انقلابی، مستندات قابل توجهی از ربط و ارتباطات و اقدامات این شبکه جمعآوری کردهاند، مدیریت یک دانشکده اقتصاد در یک دانشگاه فنی-مهندسی را نیز بهعهده گرفتند. با روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، در کمال شگفتی همین تیم و همان افراد خاص بورسیه شده توسط بنیاد HAND، به عضویت شورای تدوین سند تحول دولت در آمدند و با تمام توان، همان سیاستهایی را که در دولت آقای روحانی دنبال میکردند و کارشان ناتمام مانده بود، در دولت جدید پی گرفتند. در کمال تعجب، آقای رئیسی در روز دانشجو میهمان همان دانشکده اقتصاد شد...
امروز به جرات میتوان مدعی شد که سیاستهای اقتصادی دولت جدید، تفاوتی با سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی ندارد و ریشه این همسویی، اینهمانی تصمیمسازان است. آمریکا با دغدغه کمک به توسعه ایران، افرادی را مامور اجرای سیاستهای خاص اقتصادی در ایران نکرده است. راقم این سطور معتقد است سیاستهای اقتصادی نئولیبرال، مکمل تحریم هستند. پروژه تقابل مردم و حاکمیت که از طریق تحریم دنبال شد و به بن بست رسید، اینک از مسیر دیگری پی گرفته میشود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، "کم اهمیتترین شکل نفوذ، جاسوسی است. گاهی نفوذی کارش بالاتر از خبرکشی و خبردهی است. تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مسئولی هستید، میتوانید حرکت بزرگ یا موثری انجام دهید. نفوذی کاری میکند که شما آن حرکت را جوری انجام دهید که به نفع دشمن تمام شود؛ یعنی تصمیمسازی".
امروز اگر جوانان انقلابی میخواهند با آمریکا مقابله کنند، و اگر باور دارند که آمریکا علیه کشورمان دست به یک جنگ تمامعیار اقتصادی زده است، بدانند اجرای سیاستهای اقتصادی نئولیبرال در ایران که از طریق یک شبکه خاص و تحت عنوان علم اقتصاد دنبال میشود، سلاح استراتژیک دشمن است. باید به جنگ آن رفت. امروز کمک به آقای رئیسی برای رهایی از چنگ این جریان، از هر کمکی اولیتر است...
نوشته ی سید یاسر جبرائیلی 👇
@syjebraily
📌جهانِ پساکرونا👇
🌐 @jahanepasakorona
لابی سایه ها
«كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»
«چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است. (بقره ۲۴۹)
https://eitaa.com/LobbyShadows
🍂 بررسی عملیاتهای دفاع مقدس
🔻 طریق القدس ۱۷
•┈••💠••┈•
🔅واکنش دشمن
این بحث با استفاده از اظهارات ایران عراقی تحت عنوان تحلیل نبردهای ایران اسلامی و بعثيان عراق، نوشته اسپران عراقی نگاشته شده است.
در نخستین ساعات روز اول عملیات، یگان های زرهی و مکانیزه دشمن برای جلو گیری از حمله نیروهای خودی به داخل تنگه چزابه و ممانعت از پیشروی آنها، دست به پاتک زدند. مسدود بودن جاده بستان به شیب، سبب شده که نیروهای تقویتی دشمن از محور عماره - شیب، وارد منطقه عملیاتی شوند. در این حال، نیروهای خودی تمام تلاش های سنگین و اولیه نیروهای دشمن را در داخل تنگه چزابه و نزدیکی پل سابله سرکوب کردند. در همین حال بمباران شدید شهر بستان در دستور کار نیروهای عراقی قرار گرفت. دشمن برای باز پس گرفتن منطقه، در بعد از ظهر روز اول عملیات باتکی را طرح کرد که بر اساس آن قرار بود نیروهای دشمن با تاریک شدن هوا از سه محور حمله خود را آغاز کرده و در شهر بستان با یکدیگر الحاق کنند. هدف این بانک باز پس گیری شهر و تمام منطفه تصرف شده بود. قرار گاه نیرو های شیب از شمال و قرارگاه فرماندهی لشکر ۵ مکانیزه از جنوب، فرماندهی این عملیات را بر عهده داشتند. این دو قرارگاه ثابع سپاه چهارم ارتش عراق بودند. همچنین دشمن تصميم گرفت علاوه بر پل سابله و پل تعاون، دو پل مهندسی دیگر برای عبور یگان ها روی رودخانه سابله نصب کند و در محور رودخانه نیسان، پل تعاون و شهر بستان پیشروی کنند، بدین ترتیب، در ساعت ۲۲، ستون اول دشمن که تپپ گارد پیشاپیش آن قرار داشت، پیشروی خود را از منطقه تجمع شیب آغاز کرد ولی در داخل تنگه با مقاومت شدیدی روبه رو شد. در این حال، با آنکه تیپ ۳۲ نیروی مخصوص دشمن برای تقویت این ستون وارد عمل شد، ولی اوضاع بهبود نیافت. چنان که سرانجام ستون دشمن روز بعد با عقب نشینی کردند.
همراه باشید
✵✦✵
#طریق_القدس
#بررسی_عملیاتها
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂