فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤دیگه وقتشه یک کتاب هم در مورد رهبری معرفی کنیم....
📚معرفی کتاب خون دلی که لعل شد
✅خاطرات آیت الله خامنه ای از زندان و تبعید دوران انقلاب
👌 "خون دلی که لعل شد" اثری است که در آن "خاطرات حضرت آیت الله العظمی علی خامنه ای از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" توسط خود ایشان بیان شده است.
‼️شاید کتابهای زیادی باشه که در مورد آیت الله خامنه ای نوشته شده باشد؛ اما این کتاب به بیان و قلم خودشون است
"حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله"، در این اثر از روزهای کودکی و اشتغال به تحصیل تا آغاز فعالیت های خود به عنوان یک مبارز علیه رژیم طاغوت و سپس درگیری ها و دستگیری ها، همه چیز را با جزییات دلچسبی شرح داده اند.
23.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( پرواز عقاب ها )
(به یاد شهید خلبان علی اکبر شیرودی)
خلبان کشوری: سروان شیرودی،بازم درخواست کمک دارن! چیکار کنیم؟!
خلبان شیرودی: از من میپرسی کشوری؟! خوب وقتی همیشه درخواست کمک میدن ما چیکار میکنیم؟ وقت پروازه دیگه قربونت
خلبان کشوری: کی پرواز کنه؟! همه خستن! بریدن به خدا...انقدر بدنهاشون خالی کرده که میترسم تو کابین خلبان، رو هوا خوابشون ببره!!!!! میدونی چند ساعته نخوابیدن،پشت هم پرواز پرواز....
خلبان شیرودی: پس پاشو احمد جون ، پاشو که کار کار خودمونه
خلبان کشوری: نه علی اکبرجان،شما یکی که اصلا اجازه پرواز نداری،یعنی شوخیشم زشته! برادر من، تا همینجاشم رکورد بی خوابی رو زدی داداشم! بسه به خدا ، کار میدی دست خودت
صداپیشگان: مینا حمیداوی - مسعود عباسی - محمد رضا جعفری - علی حاجی پور- کامران شریفی - احسان فرامرزی
نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سطح امنیت زنان در خیابانهای نیویورک
🔹عوضش پوششون اختیاریه
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸دختر ایران را سوار بر کشتی نوح ببینید..😇‼️
.
.
آنھا که از پل صراط میگذرند
قبلا از خیلی چیزها گذشتهاند؛
باید بِگذری تا بُگذری ...!
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
#رزمندان_اسلام
هادی دلها:
به فکر مثل شهدا مردن نباشید،
به فکر مثل شهدا زندگی کردن باشید.
#کلام_شهدا
۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۷ - سالروز عملیات بیت المقدس۶
مکان اجرا: شمال شهر ماووت کردستان عراق و بلندیهای شیخ محمد، آسوس و استروک
تلفات دشمن :۲۴۰۰ (کشته، زخمی و اسیر)
رمز عملیات: یا امیرالمؤمنین (ع)
ارگانهای عملکننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: پیشروی و استقرار مناسب نیروها در شمال منطقه سلیمانیه عراق و تکمیل عملیات انجام شده در منطقه عملیاتی ماووت و امکان خروج معارضان کرد عراق از مناطق تحت هجوم ارتش عراق
نوع تک: نیمه گسترده
فرماندهی: سپاه
ا▫️▪️▫️
اعلام شدکه امشب باید به دشمن حمله کنیدلذا گردان ها نیروهایشان را پای کار آوردند
در آخرین روزرمضان 67 رزمندگان لشکر10نیز به دشمن بعثی در ارتفاعات شیخ محمد یورش بردند.
زمان زیادی را پیاده طی کردند و ساعت از2نیمه شب حمله رعدآساشروع شد
لشکر10 با4گردان همزمان از6محور به مواضع تیپ76از لشکر4 پیادهکوهستانی ارتش عراق مستقر بر ارتفاعات حملهور شدند
علیرغم ماموریتهای فراوانی که به #تخریب لشکر واگذار شده بوددر این عملیات توفیق شهادت نصیب بچه های تخریب نشد.اماهمسنگران ما دراطلاعات عملیات چندین شهیددادند
عملیات بیت المقدس ۶
🔹 آزادی قله "شیخ محمد" عراق در محور شمالی جنگ و آخرین نفوذ به جبهه دشمن هنگامی که شهر "فاو" در جبهه جنوب، سقوط کرد، وضعیت موشک باران تهران و شهرهای ایران از سوی دشمن فروکش کرده بود. پس از گذشت یک ماه از این بحران، عملیات "بیت المقدس ۶"در محورهای کوهستانی و برف پوش شمال شهر "ماووت" کردستان عراق و مشخصا بلندی های "شیخ محمد"، "آسوس" و "استروک" صورت گرفت، که به آزادی این بلندی های مشرف بر سدّ و شهر "دوکان" عراق در منطقه ای به گستردگی ۶۵ کیلومترمربع انجامید.
🔸 حمله نهایی نیروهای تحت امر سپاه پاسداران پس از ساعت ها راهپیمایی، در روز ۲۷ اردیبهشت ۶۷ با رمز "یا امیرالمومنین (ع)" آغاز شد. هدف، پیشروی و استقرار مناسب نیروها در شمال سلیمانیه، با تکمیل سلسله عملیات های انجام شده در ماووت عراق بود. با انجام موفقیت آمیز این عملیات و تعدادا اندک تلفات، تمامی اهداف مورد نظر، تصرف و تامین گردید. با تصرف نقاط مذکور، اتصال مناطق تحت نفوذ معارضان کرد عراق امکان پذیر شده و راه برای خروج آنان، که مدتی پیش تحت هجوم ارتش عراق واقع شده بودند، فراهم گردید، اما بر اثر تغییر اوضاع جنگ در جنوب، امکان بهره برداری بیشتری از این موفقیت ایجاد نشد.
▪️ این عملیات، انهدام ۳۰ تا ۷۰ درصد از تیپ های ۴۴۸، ۶۰۶، تیپ ۷۶ از لشگر ۴ پیاده دشمن و کشته و زخمی شدن و اسارت ۲۴۰۰ تن از قوای دشمن را در پی داشت. در میان تجهیزات منهدم شده یک فروند بالگرد ارتش عراق نیز به چشم می خورد.
طرح عملیات بیت المقدس ۶
قرارگاه نجف اشرف سپاه (در باختران - کرمانشاه) میبایست با بهکارگیری لشکر 10 سیدالشهدا (ع) و لشگر 6 ویژه پاسداران و تیپ 12 قائم (عج) و تیپ 35 امام حسن(ع)، ارتفاعات شیخ محمد، گمادول، کُرکُر و استروگ را تصرف میکرد و خط پدافندی را در منطقهی مشرف به منطقهی عمومی قلعه دیزه و دوکان، تشکیل میداد.
لشکر 6 ویژه با بهکارگیری دو گردان و حرکت از چهار معبر، دشمن را روی ارتفاع پیکانی و یال انتهایی شیخ محمد منهدم سازد.
لشکر 10 سیدالشهدا (ع) با بهکارگیری چهار گردان و حرکت از شش معبر، دشمن را روی ارتفاع شیخ محمد منهدم کند.
تیپ 12 قائم (عج) با بهکارگیری دو گردان و حرکت از دو معبر، دشمن را روی ارتفاع استروگ و یال ارتباطی آسوس به شیخ محمد منهدم سازد.
تیپ 35 امام حسن(ع) با بهکارگیری دو گردان و حرکت از دو معبر، دشمن را روی قلهی آسوس و یالهای ارتباطی آن به شیخ محمد منهدم سازد
🌱 خاطره #لاستیک_سرقتی
#عملیات_بیت_المقدس_۶
اردیبهشت ۶۷
راوی: علی روزبهانی
عملیات #بیت_المقدس_6 شروع شده بود علاوه بر ماموریت باز کردن #معبر برای حمله به دشمن ماموریت #مین_گذاری برای مقابله با پاتک دشمن رو هم به #بچه_های_تخریب_لشگر_10 داده بودند.
با #شهید_عباس_بیات وانت رو پر از مین کردیم و حرکت کردیم به سمت ارتفاع #شیخ محمد.
بار ماشین سنگین بود و جاده هم تو ی دید تیر دشمن قرار داشت.
گلوله های دشمن در اطراف جاده زمین میخورد. هر چی به خط اول نزدیک تر میشدیم آتیش سنگین تر و دقیق تر و دلهره و اضطراب ما زیادتر میشد. فکرش رو بکنید که اگر گلوله ای به وانت پر از مین اصابت میکرد چه اتفاقی میفتاد.
توی همین گیر دار ماشین پنچر شد.
به شهید بیات گفتم : حاج عباس !!! لاستیک زاپاس داری لاستیک رو عوض کنیم
جواب داد برو یه لاستیک زاپاس پیدا کن
گفت برو تا من جک میگذارم زیر ماشین زود اومدی.
وقتی میرفتم صدام کرد..
گفت اگر برگشتی من شهید شده بودم منو حلال کن.
من هم به دنبال لاستیک زاپاس رفتم دور و اطراف رو یه گشتی بزنم. از دور یه سنگر دیدم پشت تپه و رفتم سراغش. یه وانت تویوتا مقابل سنگر پارک بود. نزدیک شدم و هرچی صدا زدم کسی جواب نداد . من هم چاره ای نداشتم ... چشمم به لاستیک زاپاس پشت بار وانت افتاد ..لاستیک رو برداشتم ..
اومدم برم وجدان درد گرفتم. گفتم لا اقل یه یاداشتی بگذارم که حلال باشه.
یه یاداشت نوشتم جلوی در سنگر گذاشتم.
نوشتم برادر مواظب باش ماشینت لاستیک زاپاس نداره.
ما نیاز داشتیم و بردیم
در ضمن هم خوب نیست آدم اینقدر خوابش سنگین باشه.
لاستیک رو غلطوندم تا رسیدم به ماشین خودمون.
دیدم شهید بیات توی شیب جاده جک رو زده زیر ماشین و از بخت بد ما ، ماشین از روی جک افتاده. دیگه بد بیاری از این بدتر نمیشد.
تا منو دید خوشحال شد
گفت لاستیک از کجا آوردی.. گفتم شرحش مفصله بگذار از این جهنم بیرون بریم برات تعریف میکنم.
با هر زحمتی بود ماشین رو بلند کردیم و لاستیک رو عوض کردیم و از مهلکه فرار کردیم... جلو که میرفتیم گفت حالا بگو لاستیک رو از کجا آوردی.
گفتم حاج عباس لاستیک سرقتی است. از جلوی تپه که رد شدیم با دست به سنگر و اون ماشین که جلوش بود اشاره کردم و گفتم اگه زنده موندی برو پسش بده .