#حرف_حساب
🌷شهید مرتضی آوینی: دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین🌷
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
➕ راهیان نور👇
🆔 @Rahianenoor_News
------------------------•○◈❂
🔻شهید آوینی:
🔅 لفظ #توسعه در فرهنگ امروز ما شاید از نظر لفظ تازه باشد؛ اما از نظر معنا تازه نیست. این معنا اگر نخستین سوغات غرب برای ما نباشد، از اولین ره آوردهای غربگرائی و #غربزدگی در کشور ماست.
🔅 برای دریافت معنای توسعه، باید مفهوم کلمه ترقی را دریافت؛ چرا که اصولا همین اندیشه ترقیِ اجتناب ناپذیرِ بشر است که به معنای توسعه تمدنِ کنونیِ بشر در ابعاد مادی و حیوانی وجود او قرار گرفته است.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی🌷
#کلمات_قصار_شهدا
#کتاب_همسفر_خورشید ؛ صفحه 205.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻شهیدهای كه با قلم قیام كرد
🍃شهید بنتالهدی صدر که بود؟
🔅آمنه، در کاظمین متولد شد، فقط دو سالش بود که پدرش را از دست داد. بعد از آن او مانده بود و دو برادرش، محمدباقر دوازده ساله و سیداسماعیل.
👈 یازده ساله که شد به همراه برادرانی که میخواستند درس دین بخوانند راهی نجف شد. در آن شرایط، هنوز وضعیت به گونهای نبود که آمنه بتواند به راحتی در کلاس درس شرکت کند، همین شد که فقه، علم حدیث، اخلاق، تفسیر و سیره را از برادرش سیدمحمدباقر و چند استاد دیگر، در خانه فراگرفت و آنقدر جدیت و تلاش و پشتکار داشت که تا درجه اجتهاد پیش رفت.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
⭕️ #شهید_صدر در پاسخ به کسی که به او پیشنهاد داده بود خودش زندگینامهاش را بنویسد:
خون من سرگذشت مرا شرح خواهد کرد، من جز خدمت به اسلام چیز دیگری نمیخواهم و اسلام امروز به خون من محتاجتر است تا شرح حال زندگیام.
#مغزمتفکراسلامی
١٩ فروردین، چهلمین سالگرد شهادت شهیدصدر
➕ راهیان نور👇
🆔 @Rahianenoor_News
#ما_قوی_هستیم
📲 #پوستر| شهید مجتبی اکبرزاده
مسئول آموزش عقیدتی لشکر 17 علیبن ابیطالب علیهالسلام
🔻 شهید شاخص راهیان نور سال1399
برای رسیدن به خدا راهی نیست و جز توکل ب خدا برای صعود کاری نیست و شهادت می دهم که حجت خداوند در روی زمین آقا امام زمان (عج) حی و حاضر و ناظر بر اعمال ما هست.
🔅 کاری از مرکز هنر های تجسمی #راهیان_نور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_Art
@Rahianenoor_News
🌷 #اینگونه_باشیم
🔻 #به_وقت_چمران
💬 گفت: ببین فلانی، من هم توی انگلیس دوره دیدم، هم توی آمریکا، هم توی اسرائیل.
🔅 خیلی جنگیده ام. فرمانده هم زیاد دیدم. دکتر چمران اولین فرماندهیه که موقع جنگیدن جلوی همه نیروهاست و موقع غذا خوردن پشت سر همه...
#تا_شهید_نباشی_شهید_نمیشوی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📊 تورمِ بانک مرکزی هم، بالاخره رونمایی شد؛ اختلاف ۴.۵ تا ۶.۵ درصدی آمار بانک مرکزی با مرکز آمار دولت؛
🔹 ۱۹ فروردین ۹۹ | بانک مرکزی، تورم سال ۹۸ را در نامهای به رییس قوه قضاییه ۴۱.۲ درصد اعلام کرده است
👈 رئیس کل بانک مرکزی در اجرای تکالیف قانونی، شاخص تورم سالانه و ماهانه را جهت محاسبه میزان مهریه و خسارت تاخیر تادیه به قوه قضائیه اعلام کرد که این جدول تورم بیانگر رکورد تورم ۴۱.۲ درصدی در سال ۹۸ است | تسنیم
👈 این در حالی است که مرکز آمار، تورم سال ۹۸ را ۳۴.۸ درصد اعلام کرده است؛ در این جدول تورم سال ۹۷ هم ۳۱.۲ درصد ذکر شده که مرکز آمار، تورم این سال را هم ۲۶.۹ درصد اعلام کرده بود
👈 گفتنی است، آمارهای مشترک اقتصادی بین بانک مرکزی و مرکز آمار اختلاف دارند و شاخص های محاسبه شده در بانک مرکزی معمولاً بالاتر از آمار اعلامی از سوی مرکز آمار بوده است و به همین دلیل هم دولت روحانی ترجیح داده اگر بناست آماری از وضعیت اقتصادی در کشور منتشر شود، آمار مرکز آمار باشد
✍️ ۵ بهمن ۹۷ روحانی: کسانی که به مردم میگویند ابرتورم داریم یا دروغ میگویند، یا اقتصاد ایران را نمیفهمند!
✍️ ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ روحانی: براساس محاسبات بانک مرکزی تورم ۹۸ معادل ۴۱.۲درصد و بعداز تورم سال۷۴ بالاترین نرخ تورم در چهل سال اخیر بوده است!
📌 حسن روحانی ، تورم ۴۱٪ رو تو سال۹۸ واسه کشور رقم زد.
📌 رسانههای اصلاحطلب احمدی نژاد رو به خاطر دوسال تورم ۳۰٪ و ۳۴٪ خفه کردن. حالا بفرمایید عزیز دلتون تورم ۴۱٪ رو ثبت کرده.
📌 این همون رئیسجمهور راست گو هستند که گفت تورم رو مهار کردیم!
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ اونا که می گفتن نه غزه نه لبنان هم پای کار هستن!!
فقط ما نمی بینیم😁
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
✍نمکسرای سیاسی💼
@Ncya30_tmersad313
💥 روایت کمتر دیدهشده از شهید صیاد شیرازی؛ از روز عملیات مرصاد:💕
🔹 منافقین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلامآباد تا کرمانشاه با هر وسیلهای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند... ساعت ۵ صبح رفتیم. همهی خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همینجور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همینطور از روی جاده میرفتیم، نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنهی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنهی مرصاد».
🔹 یکدفعه نگاه کردم، مقابل آنور خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همینجور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار میآورند تا از این خاکریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبریها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یکدفعه دادوبیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینها رو؟!
🔹 خوب اینها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودیها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم بهخاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چهجوری به اینها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من میترسم؛ من اگر بزنم، اینها خودیاند، ما را میبرند دادگاه انقلاب.
🔹 حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث میکنیم راجع به اینکه میخواهیم بزنیم آنها را، منافقین سر لولهی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها بچهی کرمانشاه بودند، با لهجهی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را میرسیم. سوار هلیکوپتر شدند و رفتند.
🔹 اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت بالا. بعد هم اینها را هرچه میزدند، از این طرف، جایشان سبز میشدند، باز میآمدند... بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی میکردند. از بیسیمها شنیده میشد: زری، زری! من بهگوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود.
🔹 بههرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیهی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیهی شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم...» و نقطهی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیفترین و خبیث ترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.»
کتاب_کشکول_دفاع_مقدس ناصر_کاوه
کتاب رمز عبور، ۱، صفحهی "113"
ناصر-کاوه- دعوتید به کانال شهدا
#روایتگری
🔸درجه های من را بردارید روی دوش این پسر چهارده ساله بگذارید🔸
🌷علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، بسیجی نوجوان شهید محمد محسن روزی طلب را در جبهه دید. گفت: این پسر بچه را بفرستید عقب، اینجا خطرناک است!
🌷گفتیم: به قد و قواره کوچکش نگاه نکنید، این یک شیر بچه است، بی ترس و واهمه برای شناسایی مى رود در دل دشمن! صیاد وقتی نتیجه کار محسن را دید، گفت: درجه های من را بردارید روی دوش این پسر چهارده ساله بگذارید!
🔻 ۲۱ فروردین ۱۳۷۸
▫️سالروز شهادت امیر سرافراز ارتش جمهوری اسلامی ایران "سپهبد شهید علی صیاد شیرازی" گرامی باد.
| ستاد مرکزی راهیان نور کشور |
#فرمانده_ارتش_حزب_الله
#صیاد_دلها
┄┅✼🍃🌺🍃✼┅┄