✅ منتظر کیست؟ 🎙 #استاد_عالی 📹 #کلیپ_مهدوی

💡بهترین اعمال در ماه شعبان 💡

نازنین رهبرم...‌🌹

برفی: 🔸داستان شگفت ازدواج شهربانو و حضرت اباعبدالله🔹 شهربانو گوید پیش‌از آمدن سپاهیان اسلام من در خواب دیدم که حضرت محمد صلی‌الله علیه و سلم، با امام حسین به خانه ما تشریف‌فرما شدند حضرت در مکان جلوس نمودند و مرا برای امام حسین خواستگاری نمود پدرم پذیرفت و عقد بسته شد وقتی از خواب بیدار شدم محبت او چنان در دلم جای گرفت که بجز او به دیگری نمی‌اندیشیدم شب دوم حضرت فاطمه را در خواب دیدم آن حضرت نزد من آمد و اسلام را بر من عرضه نمود من پذیرفته و مسلمان شدم آن بانوی بانوان فرمود به‌زودی مسلمانان بر شما پیروز خواهند شد و تو صحیح‌وسالم پیش فرزندم حسین خواهی رفت و هیچ خطری متوجه تو نخواهد شد. طولی نکشید تا این که در زمان عمر مسلمانان به ایران حمله کردند، پیروز شدند و دختر یزدگرد بن شهریار آخرین پادشاه ساسانی را اسیر کرده و وارد شهر مدینه کردند دختران مدینه به پشت‌بام‌ها رفته، به تماشای او پرداختند ولی او درحالیکه پوشش کاملی داشت همراه اسرا وارد شهر شد وقتی او را وارد مجلس عمر کردند او با کمال وقار در حالیکه روبنده ای زده بود کناری ایستاد، از پرتو نور او مجلس روشن گشت وقتی عمر چشمش به او افتاد، به سوی او رفت تا روبنده اش را کنار بزند. شهربانو اجازه نداد و گفت پیروز باد هرمز عمر که کلام فارسی نمی‌دانست خشمگین شد و گفت این کافر مرا دشنام می‌دهد و تصمیم گرفت تا او را مجازات کند. امیرالمؤمنین وارد شدند و به‌طرف عمر آمدند و فرمود چیزی را که نمی‌دانی انکار نکن و سلمان سخن او را ترجمه کرد. عمر دستور داد تا او را در معرض فروش قرار داده و بفروشند. ولی امیر المؤمنین فرمود دختران پادشاهان را نباید فروخت اگرچه کافر باشند او را مخیر کن تا یکی از مسلمانان را برگزیند و با او ازدواج کند و مهریه او را از سهم بیت‌المال حساب کن. عمر چنین کرد. به او گفتند یکی از مسلمانان را به‌عنوان شوهر انتخاب کن آن بانوی بزرگوار به‌ دور اصحاب قدم زد و به امام حسین اشاره نمود. آنگاه خطبه عقد توسط امیرالمؤمنین یا جناب حذیفه یمان از شیعیان امیرمؤمنان علی (ع) خوانده شد.۱ سپس امیرالمؤمنین رو به امام حسین کرد و فرمود این دختر را نیکو نگهداری کن که به‌زودی او، فرزندی برای تومی‌آورد که او پس‌از تو بهترین فرد روی زمین است. این دختر مادر اوصیاء، از ذراری پاک است پس علی‌بن‌الحسین زین‌العابدین از این بانوی بزرگوار متولد شد و آن بانوی بزرگوار در هنگام زایمان از دنیا رفت. ۲ ونیز رسول خدا فرمود خداوند از میان بندگانش دو تیره را برگزید، فرموده از عرب تیره قریش را و از عجم تیره فارس را و امام سجاد فرمود من فرزند دو تیره‌ی برگزیده‌ی خدا هستم.۳ و ۴ 📚 ۱. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 چند نکته‌ی کوچک زندگی - وقتی با کار سختی روبرو شدی به خودت تلقین کن که شکست غیر ممکن است. - از وسایلت به خوبی محافظت کن. - برای تغییر دادن دیگران بیش از این تلاش نکن. - همیشه خوش ظاهر و شیک پوش باش. - پلها را از بین نبر، شاید مجبور شوی بار دیگر از رودخانه عبور کنی. - خودت را هیچوقت دست کم نگیر. - متواضع و فروتن باش. - قدرت بخشندگی را از یاد مبر. دوستی‌های قدیم را دوباره تازه کن. - به دیگران متکی نباش. - مطمئن باش اگر چیزی را از ته دل بخواهی و هرروز برایش تلاش کنی به آن میرسی. -آبروی کسی را در جمع نبر. -در هنگام سختی فقط به خدا فکر کن و مطمئن باش تمام روزهای سخت خیلی زود تمام میشود. -در زندگی خصوصی مردم اصلاً دخالت نکن چرا که بعد از مدتی ممکن است آن دو نفر با هم خوب شوند و تو آدم بد داستان شوی. - کتاب مورد علاقه‌ات را برای بار دوم بخوان. - طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند: شخصی که از هیچ چیز در زندگی‌اش پشیمان نبود... 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷‍ 📿عیسی (علیه السلام) و سوزن 💥حضرت عیسی (علیه السلام) با جبرئیل به آسمان می رفت. 💧پس از طی آسمان اول و دوم و سوم، در آسمان چهارم، ندایی به جبرئیل رسید که: عیسی را در همین جا باقی گذار، او نمی تواند بالاتر از این بیاید. جست و جو کنید و 🌹ببینید که عیسی (علیه السلام) از نعمت دنیا چه چیز همراه دارد. 💦پس از جستجو، سوزنی در یقه پیراهن او یافتند! 🌺از عیسی (علیه السلام) پرسیدند: چرا سوزن با خودت برداشته ای؟ 🍃عیسی (علیه السلام) گفت: وقتی خواستم به این سفر بیایم، گفتم مبادا لباسم پاره شود و من با پوشش نامناسب در پیشگاه خدا وارد شوم؛ بنابراین، سوزن را همراه 🍂برداشتم. 🍃از سوی خداوند ندا رسید که: پیامبر من چون به اندازه سوزنی، تعلق خاطر به دنیا داشت، از صعود باز ماند و در همین آسمان چهارم باقی ماند. اگر او این سوزن را همراه ☄نمی آورد، به عرش الهی می رسید 📚قصه های سنایی، ص 41 - 39. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بعد از نماز حاج اقا توی بلندگو می گه: می خوام کسی رو بهتون معرفی کنم که قبلا دزد بوده، مشروب

و مخدرات مصرف می کرده و هركثافتكاری مي كرده ولی خدا الان اونو هدایت کرده و همه چی رو گذاشته کنار. بعد گفت: بیا فلانی میکروفن رو بگیرو خودت تعریف کن که چه جوری توبه کردی. طرف اومد گفت: من يه عمر دزدی می کردم، معصیت می کردم، خدا آبروم رو نبرد، اما از وقتی توبه کردم حاج آقا واسم آبرو نذاشته. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 فیلسوفی ستمدیده برای دادخواهی نزد پادشاهی رفت و هر چه التماس کرد، موثر نشد. ناچار بر قدم‌های پادشاه افتاد و دادخواهی را تکرار نمود! شاه خشنود شد و حاجت او را برآورده ساخت... جمعی به ملامت فیلسوف لب گشودند و او را سرزنش کردند که از مانند تو حکیم و شخصیت بزرگی، این چنین کاری سزاوار نبود. او در جواب گفت: شما نمی‌دانید که گوش پادشاه ، در پایش بود؟! از این جهت، مرا چاره‌ای جز این نبود! راستی گوش شما کجاست؟!! کسی که میخواهد شما حرف او را بشنوید، چه باید بکند...؟ 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴

بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر مادر امام و مّامن به اسرار فرمانروای بسیاردانا،و باردار به زیباترین مخلوقات🌹 ای بانوی خفته در سامرا سلام✋ ام المهدی عج سلام✋ با مطالعه زندگی‌تان قدری شما را شناختم؛ پس از شما اجازه کسب می‌کنم و اندکی از زندگینامه وفضایل‌تان می‌نویسم.🖊📝 شما با اینکه شاهزاده و کاخ نشین بودی و با خاندان امپراطوری زندگی می‌کردی،👑 چنان پاکدامن و با عفت بودی🌷 که گویی نسبتی با آن خاندان نداشتی. بانوی من، خواستند تو را به همسری شاهزاده‌ای از روم درآورند، به حکم پروردگار زلزله رخ داد و مراسمی انجام نگرفت، این اتفاق دوباره تکرار شد. تو برگزیده بودی، برای اینکه امام زمانم عج در دامن تو پرورش یابد. بر اساس خوابی که دیدی، در عالم خواب و با گفتن شهادتین به دست حضرت زهراس مسلمان شدی و پیامبر ص تو را به همسری آقا امام حسن عسکری ع درآورد. پس از آن ساعت‌ها و روزها🕐 انتظار دیدار امام حسن عسکری ع❤️ را می‌کشیدی. تا اینکه در جنگ بین مسلمانان و رومیان به اسارت مسلمانان درآمدی، به ظاهر اسارت بود، ولی برای تو رهایی و رسیدن به وصال بود. نامه امام هادی ع که برای خریدت بود به دستت رسید، بوسیدی. بانوی من، برای ما هم دعا کن تا از اسارت دنیا رها و در اسارت خداوند و فرزندت امام زمان عج خویش باشیم و نامه سربازی امام زمان عج را به دست‌مان بدهند، نه نامه توبیخ و سرباری.😔 بحق حضرت نرجس خاتون س اللهم عجل لولیک الفرج🤲 اللهم‌صل‌علی‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجهم🤲 🌺🌸🌺🌸🌺#مسابقه #دلنوشته #نیمه_شعبان شماره (13) 👤 فضه رحیم زاده 🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃 💎 @MosabeqateMajazi