خداوند سنتی عجیب بر این عالم حاکم نموده است، وقتی به او تکیه دهیم و به کسی جز خودش امید نداشته باشیم، به یاریمان می آید، اما همین که دلمان گرم دیگری و امیدمان به چیز و کس دیگری شد، ما را به همان وا می گذارد.
مراقب باشیم که از امکانات و توانایی هایمان استفاده کنیم و وظیفه مان را انجام دهیم، اما دلمان هم گرم خدا باشد و همه چیز را به دست توانای او ممکن بدانیم.
به دیگری کمک فکری بدهید، اما دلتان به خدا گرم باشد، که سخن تان نافذ و دل مخاطب تان را نرم سازد.
اما اگر به قدرت بیان و اندیشه های خوبتان بنازید خداوند شما را به خودتان وا می گذارد.
برای ازدواج خوب و موفق، مطالعه و مشورت کنید، اما برای خوشبختی و انتخاب درست، از خودش کمک و مدد بخواهید و هرگز دلتان به دانش و تجربه تان گرم نباشد.
برای موفقیت های شغلی فکر کنید و تدبیر و خلاقیت تان را به کار بگیرید و تلاش کنید اما مطلقاً دلتان به تلاش و تدبیرتان گرم نباشد و تمام موفقیت را از او بخواهید و به خود تاکید کنید که اگر او نخواهد و یاری نکند، همه ی تلاش ها و تدبیرها بی اثر است.
برای تربیت فرزند مطالعه کنید، به کلاس آموزشی بروید و آنچه را یاد می گیرید به کار ببندید، اما برای تربیت فرزند صالح تنها از فضل او کمک بخواهید و هرگز دلتان به دانش و آگاهی تان گرم نباشد.
برای شفای بیماری، نزد پزشک بروید و داروی تجویز شده را مصرف کنید، اما شفا را تنها از خدا بخواهید و دلتان گرم خودش باشد، نه پزشک دارو.
چه بسیار کسانی که برای رسیدن به خوشبختی دلشان گرم زیبایی، ثروت تلاش، قدرت، خانواده، همسر، فرزند امکانات، تحصیل و تجربه بوده اما خداوند آنان را به خود واگذاشته تا به آنان بیاموزد تنها باید از خودش خواست، به او تکیه و توکل کرد و از
او مدد جست.
📙رازهای موفقیت یک قهرمان نگاهی ازنظرروانشناسی به داستان حضرت یوسف
#یک_جرعه_کتاب
✅کانال منبرهای عالی 👇
http://eitaa.com/joinchat/2043084812Ca1368da7dc
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تحلیلی بر اینکه آماده بشید برای گام دوم…
🔻ایرانیان دارند قدمهای آخر را برمیدارند!
#تمدن_نوین_اسلامی
#استاد_پناهیان
#استاد_شجاعی
✅کانال منبرهای عالی 👇
http://eitaa.com/joinchat/2043084812Ca1368da7dc
❣آیتالله حائری شیرازی
🔸اگر به جام فلزی ضربه ای وارد شود، مدتها ارتعاش خواهد داشت، ولی اگر جام را با دست بگیریم و ضربهای به آن وارد کنیم، دیگر ارتعاشی نخواهد داشت.
🔹انسانی که تکیه گاهی ندارد و خدا او را نگرفته است، با یک ضربه آرامش خود را از دست داده و تا مدتها مضطرب، سردرگم و حیران خواهد ماند. اما کسی که متکی به خداست و دلش به او آرام شده و خدا او را گرفته، در مقابل ضربات، مضطرب نخواهد شد و آرامش خود را حفظ خواهد کرد.
#نماز_اول_وقت
✅کانال منبرهای عالی 👇
http://eitaa.com/joinchat/2043084812Ca1368da7dc
١.
💠 دوازده درهم با برکت
شخصی محضر رسول خدا صلىاللهعليهوآله رسید، دید لباس کهنه به تن دارد. دوازده درهم به حضرت تقدیم نمود و عرض کرد:
یا رسول الله! با این پول لباسی برای خود بخرید.
رسول خدا صلىاللهعليهوآله به علی علیه السلام فرمود: پول را بگیر و پیراهنی برایم بخر! علی علیهالسلام میفرماید:
- من پول را گرفته به بازار رفتم پیراهنی به دوازده درهم خریدم و محضر پیامبر صلی الله علیه وآله برگشتم،
رسول خدا صلىاللهعليهوآله پیراهن را که دید فرمود:
این پیراهن را چندان دوست ندارم، پیراهن ارزانتر از این میخواهم، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد؟
علی علیهالسلام میفرماید:
من پیراهن را برداشته به نزد فروشنده رفتم و خواسته رسول خدا صلىاللهعليهوآله را به ایشان رساندم، فروشنده پذیرفت.
پول را گرفتم و نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمدم، سپس همراه با رسول خدا صلىاللهعليهوآله به طرف بازار راه افتادیم تا پیراهنی بخریم.
🔰 @DastanShia
٢.
در بین راه، چشم حضرت به کنیزکی افتاد که گریه میکرد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله نزدیک رفت و از کنیزک پرسید:
- چرا گریه میکنی؟
کنیز جواب داد:
- اهل خانه به من چهار درهم دادند که متاعی از بازار برایشان بخرم. نمیدانم چطور شد پولها را گم کردم. اکنون جرات نمیکنم به خانه برگردم.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله چهار درهم از آن دوازده درهم را به کنیزک داد و فرمود:
هر چه میخواستی اکنون بخر و به خانه برگرد.
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله خدا را شکر کرد و خود به طرف بازار رفت و جامهای به چهار درهم خرید و پوشید.
در برگشت بر سر راه برهنهای را دید، جامه را از تن بیرون آورد و به او داد و خود دوباره به بازار رفت و پیراهنی به چهار درهم باقی مانده خرید و پوشید سپس به طرف خانه به راه افتاد.
🔰 @DastanShia
٣.
در بین راه، باز همان کنیزک را دید که حیران و اندوهناک نشسته است. فرمود: چرا به خانه ات نرفتی؟
- یا رسول الله! دیر کردهام، میترسم مرا بزنند.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
- بیا با هم برویم. خانهتان را به من نشان بده، من وساطت میکنم که از تقصیراتت بگذرند.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به اتفاق کنیزک راه افتاد. همین که به جلوی در خانه رسیدند کنیزک گفت:
- همین خانه است.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله از پشت در با صدای بلند گفت:
- ای اهل خانه سلام علیکم!
جوابی شنیده نشد. بار دوم سلام کرد. جوابی نیامد.
سومین بار سلام کرد، جواب دادند:
- السلام علیک یا رسول الله و رحمة الله و برکاته!
🔰 @DastanShia
۴.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
- چرا اول جواب ندادید؟ آیا صدای مرا نمیشنیدید؟
اهل خانه گفتند:
- چرا! از همان اول شنیدیم و تشخیص دادیم که شمایید.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
- پس علت تأخیر چه بود؟
گفتند:
- دوست داشتیم سلام شما را مکرر بشنویم!
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود:
- این کنیزک شما دیرکرده، من اینجا آمدم تا از شما خواهش کنم او را مؤاخذه نکنید.
گفتند:
- یا رسول الله! به خاطر مقدم گرامی شما این کنیزک از همین ساعت آزاد است.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله با خود گفت: خدا را شکر! چه دوازده درهم با برکتی بود، دو برهنه را پوشانید و یک برده را آزاد کرد!
📔 بحار الأنوار: ج١۶، ص٢١۴
#پيامبر #داستان_بلند
🔰 @DastanShia