eitaa logo
نوای قران(ربانی)
163 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
19.1هزار ویدیو
465 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅گفت: هر کس این دو دقیقه زمان رو گذاشت و نشد، به من لعنت کنه نود سالمه،آخر عمرمه، الکی لعنت برا خودم نمیخرم السلام علیک یا بقیه الله😭 التماس دعا اللهم عجل لولیک الفرج
. ❣️محبت به پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ماجرای علاقه مندی و عشق سوزان مردی که کارش فروختن روغن زیتون بود، نسبت به رسول اکرم، معروف خاص و عام بود . همه می‌دانستند که او صادقانه رسول خدا را دوست می‌دارد و اگر یک روز آن حضرت را نبیند بیتاب می‌شود . او به دنبال هر کاری که بیرون می‌رفت ، اول راه خود را به‌ طرف مسجد - یا خانه رسول خدا یا هر نقطه دیگری که پیغمبر در آنجا بود - کج می‌کرد و به هر بهانه بود خود را به پیغمبر می‌رساند ، و از دیدن پیغمبر توشه بر می‌گرفت و نیرو می‌یافت ، سپس به دنبال کار خود می‌رفت . گاهی که مردم دور پیغمبر بودند و او پشت سر جمعیت قرار می‌گرفت و پیغمبر دیده نمی‌شد ، از پشت سر جمعیت‌ گردن می‌کشید تا شاید یک بار هم شده چشمش به جمال پیغمبر اکرم بیفتد . یک روز پیغمبر اکرم متوجه او شد که از پشت سر جمعیت سعی می‌کند پیغمبر را ببیند ، پیغمبر هم متقابلا خود را کشید تا آن مرد بتواند به‌ سهولت او را ببیند . آن مرد در آن روز پس از دیدن پیغمبر دنبال کار خود رفت اما طولی نکشید که برگشت ، همینکه چشم رسول خدا برای دومین بار در آن روز به او افتاد ، با اشاره دست او را نزدیک طلبید ، آمد جلو پیغمبر اکرم و نشست . پیغمبر فرمود : امروزِ تو با روزهای دیگرت فرق داشت ، روزهای دیگر یک بار می‌آمدی‌ و بعد دنبال کارت می‌رفتی ، اما امروز پس از آنکه رفتی ، دو مرتبه‌ برگشتی ، چرا ؟ 🔰 @DastanShia
گفت : یا رسول الله ! حقیقت این است که امروز آن قدر مهر تو دلم را گرفت که نتوانستم دنبال کارم بروم ، ناچار برگشتم . پیغمبر اکرم درباره او دعای خیر کرد . او آن روز به خانه خود رفت اما دیگر دیده نشد . چند روز گذشت و از آن مرد خبر و اثری نبود . رسول خدا از اصحاب خود و سراغ او را گرفت ، همه گفتند : مدتی است او را نمی‌بینیم. رسول خدا عازم شد برود از آن مرد خبری بگیرد و ببیند چه بر سرش آمده ، به اتفاق گروهی از اصحاب و یارانش به طرف سوق الزیت‌ - یعنی بازاری که در آنجا روغن زیتون می‌فروختند - راه افتاد ، همین که‌ به دکان آن مرد رسید دید تعطیل است و کسی نیست . از همسایگان احوال او را پرسید ، گفتند : یا رسول الله ! چند روز است که وفات کرده است‌ . همانها گفتند : یا رسول الله ! او بسیار مرد امین و راستگویی بود. پيامبر خدا فرمود: خدا او را بیامرزد و مشمول رحمت خود قرار دهد . او مرا آن چنان‌ زیاد دوست می‌داشت که خداوند او را می‌آمرزد. 📔 روضه کافی: ص٧٧ 🔰 @DastanShia
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 کاری که خیلی موثر است در تلاوت و حفظ قرآن 🎙حجت الاسلام و المسلمین رفیعی 🔸 مراسم ارتحال پیامبر(ص) با محوریت قرآن کانال سخنرانی دلنشین @sokhanrani313
♨️نمازشب در سیره شهدا 💠شهید مهدی زین‌الدین؛ 🔸شهید زین الدین اهمیت بسیار زیادی برای نماز شب قائل بود و در یکی از سخنرانیهایش در مقر انرژی اتمی اهواز می گفت: «بچه ها! من نیمه شبها می آیم از نزدیک نگاه می کنم، می بینم نماز شب خوانها بسیار اندکند!» 🔸 تاسف می خورد که چرا سرباز عجل الله فرجه نسبت به نماز شب باید این قدر بی تفاوت باشد. ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @sisadodelltangnafar ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
♨️ کمتر ز چوبی نیستی... 🔻 این قصّهٔ «ستون حنانه» را هم ما نقل کردیم، هم برادران اهل سنّت نقل کردند که در کنار ستون، وجود مبارک «پیغمبر» (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حالا یا مشغول نماز بودند، یا مشغول سخن و خطابه بودند، وقتی منبری برای حضرت تهیه کردند، حضرت از کنار آن ستون آمدند روی منبر بنشینند، همه شنیدند که این ستون ناله کرده، حَنین داشت و حضرت برگشت این ستون را در بغل گرفت و ستون آرام شد. بنْواخت نور مصطفی آن اُستن حنّانه را کمتر ز چوبی نیستی حنّانه شو حنّانه شو ✅ اگر کسی از این طرف «اهل ناله» بود، از آن طرف کسی هست که او را در آغوش بگیرد. همان کاری که وجود مبارک پیغمبر کرد، الیوم هم وجود مبارک «امام زمان» می‌کند. این‌طور نیست که حالا فرقی داشته باشد. ✅کانال منبرهای عالی 👇 http://eitaa.com/joinchat/2043084812Ca1368da7dc