داستان امام سجاد
امام عليه السلام در شبى تاريك و سرد
زهرى گويد: امام سجاد عليه السلام را در شبى تاريك و سرد ديدم كه مقدارى آرد بر دوش خود گذارده و حركت مى كند.
عرض كردم : يا بن رسول اللّه اينها چيست ؟
فرمود: سفرى در پيش دارم و براى آن توشه اى را به جاى امنى مى برم .
زهرى : اين غلام من است و آن را براى شما حمل مى كند، اما امام عليه السلام نپذيرفت .
زهرى : خودم آن را حمل مى كنم زيرا من شان شما را بالاتر از اين مى دانم كه آن را حمل كنيد.
امام عليه السلام : اما من شان خود را بالاتر از اين نمى دانم كه آنچه مرا در سفر نجات مى دهد و ورودم را بر كسى كه مى خواهم به محضر او باريابم نيكو مى گرداند حمل نمايم ، تو را به خدا بگذار كار خود را انجام دهم
زهرى از خدمت امام جدا شد به راه خود رفت اما پس از چند روز كه به محضر امام عليه السلام رسيد عرض كرد: يابن رسول اللّه ! اثرى از سفرى كه فرمودى نمى بينم .
امام عليه السلام فرمود: بله اى زهرى ، آنطور كه گمان كرده اى نيست بلكه آن سفر، سفر مرگ است و من براى آن آماده مى شوم . براستى كه آمادگى براى مرگ پرهيز از حرام و بخشش در راه خير است
بحارالنوار، ج 46، ص 66.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
طلب روزى حلال
هر روز صبح امام سجاد عليه السلام براى طلب رزق از منزل خارج مى شد.
به او گفته شد: يا بن رسول اللّه به كجا مى روى ؟
حضرت فرمود: بيرون آمده ام تا بر خانواده ام صدقه دهم .
گفته شد: به خانواده ات صدقه دهى ؟فرمود:من طلب الحلال فهو من اللّه جل و عز صدقه عليه
هر كس طلب روزى حلال كند در نزد خداوند براى او صدقه بحساب مى آيد.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
حضور قلب
ابوحمزه ثمالى گويد: على بن الحسين عليه السلام را در نماز ديدم كه عبا از يك دوش او افتاد اما به افتادن آن توجهى نكرد تا اينكه از نماز فارغ گرديد.
از او سوال كردم چرا عبا را بر دوش خود نينداختيد.
حضرت فرمود: آيا مى دانى در برابر چه كسى قرار گرفته ام . آن مقدار نماز بنده مورد قبول است كه در آن حضور قلب دارد.
بحارالانوار، ج 42، ص 66.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
كمك به نيازمندان
وقتى امام باقر عليه السلام پدرش على بن الحسين عليه السلام را غسل مى داد چشم همراهان او به بدن امام سجاد عليه السلام افتاد و ديدند كه زانوها و سرانگشت پاهاى او از زيادى سجده پينه بسته است و كتف او نيز پنبه بسته است .
به امام باقر عليه السلام عرض كردند پينه بستن پاى او ااز ادامه سجده هاى مكرر و طولانى است اماشانه هاى او چرا پينه بسته است ؟
امام عليه السلام فرمود: اگر پدرم نمرده بود چيزى به شما نمى گفتم . روزى نبود مگر اينكه او مسكين يا مساكينى را در حد امكان سير مى كرد و وقتى شب مى شد آنچه از خوردنى در منزل اضافه داشت در كيسه اى مى گذارد و در هنگامى كه مردم مى خوابيدند آنها را بر دوش مى گذارد و بسوى منازل افرادى مى رفت كه از روى حيا از مردم در خواستى نداشتند و آنها را بين آنها تقسيم مى كرد به گونه اى كه آنها متوجه نشوند تنها من مى دانستم و البته هدف او اين بود كه بطور پنهانى و بدست خود صدقه بدهد و مى فرمود: صدقه السر تطفى غضب الرب كما تطفى الماء النار فاذاتصدق احدكم فاعطى بيمينه فليحفها عن شماله .
صدقه پنهانى شعله هاى غضب پروردگار را خاموش مى كند همان گونه كه آب وآتش را خاموش مى كند، وقتى كسى از شما بادست راست خود صدقه مى دهد آن را از دست چپ مخفى بدارد
سفينة البحار، ج 2، ص 22.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
سرنوشت بيهوده گويان
در مدينه مرد دلقك و مسخره اى بود كه مردم را مى خندانيد. او بسيار تلاش مى كرد تا امام سجاد عليه السلام را بخنداند اما موفق نمى شد تا اينكه يك بار گفت : اين مرد خسته كرده است كه بتوانم او را بخندانم .
روزى امام عليه السلام با غلامان خود حركت مى كرد، مرد دلقك كه چشمش به او افتاد تصميم گرفت با يك حركت خنده آرام را بخنداند. جلو آمد و عبادى آن حضرت را از دوش او برداشت و رفت اما امام عليه السلام به او التافى نكرد غلامان او بدنبال مرد دلقك رفته و عباد رفته و عبا را از او پس گر فتند و بر دوش امام عليه السلام انداختند.
حضرت سوال كرد: اين مرد چه كسى است ؟
همراهان گفتند: او مردى مسخره و دلقک است كه اهل مدينه را مى خنداند.
امام سجاد عليه السلام فرمود: به او بگوئيد ان اللّه يوما يخسر فيه المبطلون
براى خداوند روزى است كه در آن بيهوده كاران خسارت مى بيند
بحارالانوار، ج 46، ص 68.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
يك فراز اخلاقى
شخصى نزد امام سجاد عليه السلام آمد و عرض كرد: فلان شخص درباره شما بدگوئى كرد و شما را مورد سخنان آزار دهنده قرار داد.
امام علیه السلام فرمود: بيا با هم نزد او برويم . به همراه امام عليه السلام حركت كردند و حضرت در بين راه براى خود طلب يار ى كرد.وقتى به او رسيدند فرمود: اگر آنچه درباره من گفتنى حق است خداوند تعالى مرا ببخشد و اما اگر سخنان بيهوده اى گفته اى خداوند تورا ببخشايد.
كشف الغمه ، ج 2،ص 287.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
توجه به آخرت
روزى در منزل امام سجاد عليه السلام آتش سوزى شد، آن حضرت در حال سجده بود، مردم كه از آتش وحشت زده شد بودند امام عليه السلام را صدا زدند و گفتند: يابن رسول اللّه ، يابن رسول اللّه ! آتش امام عليه السلام سر از سجده برنداشت تااينكه باكمك ديگران آتش خاموش شد.
پس از آنكه امام عليه السلام نماز را به پايان رسانيد ازسوال شد چه چيزى شما را از اين آتش بى توجه كرده بود؟
حضرت فرمود: آتش آخرت
كشف الغمه ، ج 2، ص 287
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
عظمت روحى
امام سجاد عليه السلام همواره بطور ناشناس پنهانى به منزل پسر عموى خود مى رفت و به او پول مى داد اوهم پول را مى گرفت و تشكر مى كرد و مى گفت : خدا به امام على بن الحسين جزائى خيرندهد كه به من كمك نمى كند. امام عليه السلام اين انتقاد را از پس عموى خود مى شنيد اماصبر و تحمل مى كرد و خود را معرفى نمى كرد. وقتى آن حضرت از دنيا رفت فهميد كسى كه به او پول مى داده است على بن الحسين عليه السلام بوده است پس از مرگ ، امام عليه السلام همواره بر سر قبرش مى رفت وبر او گريه مى كرد.
كشف الغمه ، ج 2، ص 299.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
امام سجاد (ع): نیکی به مادر
مرحوم سيّد محسن امين ، به نقل از كتاب مرآت الجنان مرحوم علاّ مه مجلسى آورده است :
امام علىّ بن الحسين ، حضرت زين العابدين عليه السّلام بسيار به مادر خود احترام مى نمود و لحظه اى از خدمت به او و رعايت حقوقش دريغ نمى كرد.
روزى عدّه اى از اصحاب به آن حضرت عرض كردند: ياابن رسول اللّه ! شما بيش از همه ما نسبت به مادرت نيكى و خدمت كرده اى و مى كنى ؛ ولى با اين حال ، يك بار نديده ايم كه با مادرت هم غذا شده باشى ؟
حضرت سجّاد عليه السّلام در جواب ، به اصحاب خويش فرمود: مى ترسم سر سفره اى كنار مادرم بنشينم و بخواهم لقمه اى را بردارم كه او ميل آن را داشته است كه بردارد، و به همين جهت سعى مى كنم كه با او هم غذا نباشم .
اعيان الشّيعة : ج 1، ص 634.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
جواب صوفیه
امام جعفر صادق عليه السّلام حكايت كرده اند:
روزى عبّاد بصرى - كه يكى از سران صوفيّه و دراويش بود - در بين راه مكّه ، حضرت سجّاد امام زين العابدين عليه السّلام را ملاقات كرد و گفت : اى علىّ بن الحسين ! تو جهاد و مبارزه با دشمنان و مخالفان را رها كرده اى ، چون كه سخت و طاقت فرسا بود.
و به سوى مكّه معظّمه جهت انجام مراسم حجّ حركت كرده اى چون كه ساده و آسان است ؟!
و حال آن كه خداوند در قرآن گويد: به درستى كه خداوند از مؤ منين جان و اموالشان را در قبال بهشت خريدارى نموده است تا در راه خدا مقاتله و مبارزه نمايند و بِكُشند و يا كشته شوند ... و در آن جهاد، سعادت عظيم خواهد بود.
امام سجّاد عليه السّلام - با كمال متانت و آرامش - فرمود: آيه قرآن را به طور كامل تا پايان آن ادامه بده و بخوان ؟
عبّاد بصرى خواند: توبه كنندگان عابد و شكرگزارانى كه دائم در ركوع و سجود هستند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و نگهبان و نگه دارنده احكام و حدود الهى مى باشند
امام سجّاد عليه السّلام فرمود: هر زمان چنين افرادى را با اين اوصاف و حالات يافتيم ، قيام و جهاد با آن ها در راه خدا براى نابودى دشمن ، همانا از حجّ و اعمال آن افضل خواهد بود.
فروع كافى : ج 5، ص 22، ح 1.
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
داستان امام سجاد
گریه امام سجاد
اسماعيل بن منصور - كه يكى از راويان حديث است - حكايت كند:
امام سجّاد، حضرت زين العابدين عليه السّلام پس از جريان دلخراش و دلسوز عاشورا بيش از حدّ بى تابى و گريه مى نمود. روزى يكى از دوستان حضرت اظهار داشت : يابن رسول اللّه ! شما با اين وضعيّت و حالتى كه داريد، خود را از بين مى بريد، آيا اين گريه و اندوه پايان نمى يابد؟
امام سجّاد عليه السّلام ضمن اين كه مشغول راز و نياز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند نمود و فرمود: واى به حال تو! چه خبر دارى كه چه شده است ، پيغمبر خدا، حضرت يعقوب در فراق فرزندش ، حضرت يوسف عليهماالسّلام آن قدر گريه كرد و ناليد كه چشمان خود را از دست داد، با اين كه فقط فرزندش را گم كرده بود.
وليكن من خودم شاهد بودم كه پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعى به شهادت رساندند.
و نيز اسماعيل گويد: امام سجّاد عليه السّلام بيشتر به فرزندان عقيل محبّت و علاقه نشان مى داد، وقتى علّت آن را جويا شدند؟ فرمود: وقتى آن ها را مى بينم ياد كربلا و عاشورا مى كنم .
مستدرك الوسائل : ج 2، ص 466، ح 19، كامل الزيارات : ص 107، ح 2
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
15 داستان زیبا از زندگی امام سجاد علیه السلام.
ان مطالعه بفرمایید تا در مسیر پر پیچ و خم زندگی خود سیره امام سجاد علیه السلام را جاری کنیم.