eitaa logo
نوای قران(ربانی)
163 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
19.2هزار ویدیو
471 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍عطر قران ✅ آثار قدرت خداوند بزرگ 📣مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ «19» بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ «20» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «21» آب درياى شور با آب درياى شيرين تلاقى و برخورد مى‌كند، از كنار هم مى‌گذرند و در يكديگر داخل نمى‌شوند. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟(الرحمن ۱۹و۲۰و ۲۱) 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج @quran_ahlebeyt .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بین الطلوعین ساعتی از ساعات بهشت است، آن را از دست ندهید. 🌷امیر مؤمنان على(عليه‌السلام): «هر کس هرکدام از سوره‌هاى توحید و قدر و آیة الکرسى را یازده بار پیش از طلوع آفتاب بخواند، از خسارت‌هاى مالى محفوظ می‌ماند». شیخ صدوق، الخصال، ج ‏2، ص 622 🌷امام باقر(علیه‌السلام): «هر کس سوره "قدر" را پس از طلوع فجر هفت بار بخواند، هفتاد صف از فرشتگان بر او درود می‌فرستند و هفتاد مرتبه براى او طلب رحمت می‌کنند». مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏83، ص 161 🤲« اللّهم عجّل لولیک الفرج »🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️شعبان؛ماه شستشو از گناهان 💠آیت الله آقا مجتبی تهرانی: 🔸 ؛ماه شستشو است؛ ماه شستشوی نبوی است. ماهی است که پیغمبر امّتش را از گناهان شستشو می‏دهد و پیش خدا شفاعتشان را می‏کند. بیایید هر چه که، نعوذ بالله، کفران نعمت کردیم و بعد از آن هم استغفار نکردیم، الآن چشمانمان را باز کنیم و استغفار کنیم. لذا شما ببینید، در اعمالی که به عنوان آداب این ماه وارد شده است، 🔹اوّل روزه آمده است، 🔹دوم یک استغفار ذکر شده است 🔹و سوم هم باز استغفار وارد شده است. به مفاتیح‏الجنان مراجعه کنید! برای این ماه دو استغفار ذکر شده است؛ 🔹یکی اینکه انسان هر روز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» از خدا استغفار می‏کنم و از او طلب توبه دارم؛ 🔹و دیگری اینکه هر روز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» از خدایی که جز او خدایی نیست، مهربان و بخشنده است، زنده و پاینده است، طلب مغفرت می‏کنم و توبه می‏کنم. 🔸این‏ها به خاطر آن است که این ماه، ماه تطهیر نبوی برای امّت خویش است و پیغمبر می‏خواهد امّتش را تطهیر کند. این کار با استغفار امّت، بر پیغمبر آسان می‏شود. 🤲« اللّهم عجّل لولیک الفرج »🤲
💚🌺🍃 🌺 ❇️   🌤    دلی دارم که رسوای جهان است     گـرفتـار کـسی ابـرو کـمـان است نگاهـم سوی طـاووسی بهشتی است که نامش مهدی صاحب الزمان است دوست داشتن شما شیرین ترین اتفاقی است که هر روز رخ می دهد ... وقتی دلم بوی یاد شما را می گیرد ، وقتی لبم به ذکر نامتان متبرک میشود، وقتی جانم به محبتتان معطر می گردد هزار هزار شکوفه در درونم می شکفد، بهار می شوم ، آرام می گیرم و زنده می گردم ... من با شما در نهایت خوشبختی ام ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج 🌴 شبت بخیر مولا و آقای من 🌴      🤲 اللّهُمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّکَ‌ الْفَرَج 🤲 🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ 🤲 علیه‌السلام 🌺 💚🌺🍃 🤲« اللّهم عجّل لولیک الفرج »🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رویائی شنیدنی از شب اول قبر مرحوم حضرت آیت الله محقق داماد (ره) 🌴نجات بوسیله احترام به حضرت زینب و حضرت علی علیهماالسلام 🤲« اللّهم عجّل لولیک الفرج »🤲
‍ بِسْم‌ِٱللّٰه‌ِٱلرَّحْمٰن‌ِٱلرَّحیٖمِ 🧎🏻نماز حاجت مخصوص هر پنجشنبه‌ ماه شعبان ✿⇚پنجشنبه‌های ماه شعبان، فضیلت خاصی دارند.⇛ 🕋 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: پنجشنبه‌های ماه شعبان، آسمان‌ها را زینت می‌کنند و فرشته‌ها به درگاه خدا این‌طور دعا می‌کنند: ♥️خداوندا روزه‌داران امروز را بیامرز و دعاهایشان را اجابت کن! 🪞سپس 🕋 پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم نماز حاجتی را یاد دادند و فرمودند: ♦️هـرکس در پنجشنبه ماه شعبان، این نماز را بخواند خـدا همه حاجات دينی و دنیایـی او را می‌دهد. 🔻دو رکعت [به نیت نماز حاجت پنجشنبه ماه شعبان قربةالـی‌الله] ◽️درهـررکعت: ,حمد و 100مرتبه توحید بعداز نماز 100صلوات 📚 اقبال‌الاعمال ، ج‏۳، ص۳۰۱ ִֶ ⏳زمان خواندن⌛️ از اذان صبح تا غروب پنجشنبه است. ⏰ هر۱۰۰توحید،یک ربع ساعت این نماز حدود۳۵تا۴۰دقیقه بی‌فیض نمونیم.... ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ 👈🏼 اگـر این نماز، با زبان روزه خوانده شود تأثیر خیلی بهتری خواهد داشت. ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ هنگام دعا حاجت مولایمان را فراموش نکنیم 🤲🏼 ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ 
. 🌱 کربلائی کاظم ساروقی در چند سال پیش از این در ده یعنی دهی که در آن رعیتی می‌کردم روزی واعظی در حین وعظ می‌گفت که نماز در ملک شخصی که زکات نمی‌دهد باطل است. این حرف در من اثر کرد زیرا می‌دانستم که صاحب ملکی که در آن کار می‌کردم، مردی نیست که زکات بدهد، از این جهت به پدرم گفتم که من در این ملک نمی‌توانم توقف کنم زیرا من نماز می‌خوانم و تمام نمازهای من باطل است و من از این ده بیرون می‌روم. هر چه پدرم اصرار کرد که بمانم و می‌گفت تو از کجا می‌دانی که او زکات نمی‌دهد، من چون قطع داشتم و می‌دانستم که صاحب ملک اعتنائی به دادن زکات ندارد، اصرار پدرم را نپذیرفتم. لذا با اکراه و بالاجبار از آن ده بیرون آمدم و برای معیشت خود عملگی و کارگری در راه بین قم و راک را قبول نمودم و روزی سی شاهی مزد به من داده می‌شد و من با این مبلغ زندگی می‌کردم. سه سال بدین منوال گذشت، روزی صاحب زمین، نزد من کس فرستاد و گفت: من اکنون زکات می‌دهم بیا در همان ملک مشغول کار باش اگر هم نخواهی که برای من رعیتی کنی زمینی به تو می‌دهم بذر هم می‌دهم برای خودت کشت کن. من تحقیق نمودم معلوم شد که وی زکات می‌دهد از این جهت به ملک مزبور برگشتم. مالک ملک، بذر ده من زمین به من داد و یک بار گندم، تا بدین وسیله کشت نموده و امرار معاش نمایم. من ده من گندم را برای بذر برداشتم و نصف بقیه را برای معاش خود نگه داشته، نصفه دیگر را بین فقرای آن ده و ارحام خویش تقسیم نمودم. در نتیجه این کار، خداوند به زراعت من برکت داد و ده بار گندم عایدم شد باز به همان نحو شروع به کار کردم یعنی ده من گندم برای بذر نگهداشته نصف بقیه را خودم برداشتم و ما بقی را به فقرای ده دادم. روزی در موقعی که حاصل مزرعه را بریده و خرمن کرده بودم به قصد باد دادن گندم، از منزل خارج شدم اتفاقاً در آنروز به هیچ وجه باد نمی‌وزید تا ظهر هر چه کوشش کرده و به انتظار نشستم نتوانستم گندمی بدست آورم، ناگزیر دست خالی به قلعه مراجعت کردم. در بین راه یکی از فقرا که هر ساله در منافع زراعت من سهیم بود رسید و گفت: کربلائی محمدکاظم، من امشب هیچ گندم ندارم و زن و فرزندم نان ندارند. من خجل شدم که داستان آن روز خود را به او بگویم، گفتم به چشم؛ و باز به سوی خرمن بازگشتم ولی چه سود که بادی نمی‌وزید. برای اینکه نان شب خانواده این فقیر تأمین شود با زحمت زیاد بوسیله دست مقدار گندمی را از کاه جدا نموده و به سختی به هوا کردم تا مختصری گندم بدست آورده درب منزل آن شخص بردم. چون خسته بودم در میدانگاهی که جلو دو امامزاده نزدیک قلعه به نام امامزاده باقر و امامزاده جعفر واقع است روی سکوئی نشستم و دو نفر سید را در آنجا دیدم. یکی از آندو به من گفت کربلائی محمدکاظم اینجا چه می‌کنی؟ گفتم خسته‌ام و رفع خستگی میکنم. همان سید به من گفت بیا برویم فاتحه بخوانیم من هم قبول کردم. آنان در جلو و من هم در عقب به سوی داخل امامزاده رهسپار شدیم. آنان شروع به خواندن چیزی کردند که من نفهمیدم چه می‌خوانند و من ساکت ایستاده بودم. یکی از آنان گفت کربلائی محمدکاظم چرا تو چیزی نمی‌خوانی؟ گفتم آقا من سواد ندارم، نمی‌توانم چیزی بخوانم، من گوش می‌دهم. آنان از فاتحه خوانی در این امامزاده فراغت یافته و به سوی امامزاده دیگر رفتند و من هم در عقبشان روان شدم. آنها باز شروع به خواندن چیزی کردند که من به علت بی‌سوادی نمی‌فهمیدم ولی در این هنگام چشمم به سقف امامزاده دوخته شده بود، ناگاه دیدم در اطراف بقعه نقش و نگاری پدیدار است که پیش از این اثری از آنها نبود. در حیرت بودم که یکی از آن دو سید باز به سوی من آمده و گفت چرا نمی‌خوانی؟ گفتم آقا من که سواد ندارم. دست پشت شانه‌ام گذاشت و به سختی مرا تکان داد و گفت بخوان چرا نمی‌خوانی؟ و این جمله را تکرار می‌نمود. من ترسیدم، ناگاه آن سید دیگر به نزد من آمد و به ملایمت دست به پشت شانه‌ام زد و گفت بخوان، می‌توانی بخوانی، بخوان می‌توانی بخوانی. من از وحشت بر روی زمین افتادم و دیگر نفهمیدم چه شد. وقتی به هوش آمدم و دیدم از آن نقش و نگارها در اطراف بقعه چیزی نیست و همان وضع ساده سابق را دارد ولی آیات و سوره‌های قرآن در قلب من مثل سیل جاری است. چون دیدم نزدیک غروب است برای آنکه نماز بخوانم از بقعه بیرون آمدم. در این وقت مردم اطراف بقعه به من با تعجب نگریستند و گفتند: کربلائی محمدکاظم کجا بودی؟ گفتم در بقعه فاتحه خوانی می‌کردم. گفتند تو دو روز یا یک روز پیدایت نیست و عقب تو می‌گردند. من فهمیدم که در این مدت در حال بیهوشی بوده‌ام و از آن زمان تا کنون این‌چنین که می‌بینید هستم. 🔰 @DastanShia
👆 داستان مذکور، داستان پیرمرد هفتاد ساله‌ای به نام کربلائی محمد کاظم کریمی ساروقی (ساروق از توابع فراهان اراک است) که هیچ سوادی نداشته، و تمام قرآن مجید به او افاضه شده به طوری که تمام قرآن را حافظ شده است. وی پس از به هوش آمدن به کتیبه‌های اطراف بقعه می‌نگرد و می‌بیند سوره جمعه است، تمام آن را می‌خواند و بعد خودش را حافظ تمام قرآن می‌بیند و هر سوره از قرآن مجید را که از او می‌خواستند، از حفظ به طور صحیح می‌خوانده است. و عجیبتر آنکه هر سوره‌ای را می‌توانست به قهقرا بخواند؛ یعنی از آخر سوره تا اول آن را می‌خواند. و نیز نقل کرده‌اند: کتاب تفسیر قرآن برای ایشان باز کرده و گفتند این قرآن است و از روی خط آن بخوان. او کتاب را گرفته و چون در آن نظر کرده گفته: آقا! تمام این صفحه قرآن نیست و روی آیه شریفه دست می‌گذاشته و می‌گفته تنها این سطر قرآن است یا این نیم سطر قرآن است و هکذا و مابقی قرآن نیست. به وی گفتند از کجا می‌گویی تو که سواد عربی و فارسی نداری؟ گفته است: آقا! کلام خدا نور است، این قسمت نورانی است و قسمت دیگرش تاریک است (نسبت به نورانیت قرآن). 📔 داستان‌های شگفت (شهید دستغیب)، ص۶۳-۷۲ 🔰 @DastanShia