eitaa logo
نوای قران(ربانی)
164 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
19.1هزار ویدیو
465 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 💛✨با توکل به اسم اعظمت یاالله ❤️✨خدایا بزرگ و توانا تویی 💛✨رحیم و رئوف و یکتا تویی ❤️✨پر از مهری و بخشش و مغفرت 💛✨که ما قطره هستیم و دریا تویی ❤️✨الهی به امید لطف و کرم تو 💛✨روزمان را شروع می کنیم الهی به امید تو . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷بر میم محمد و 🌼جمالش صلوات 🌷بر عین علی و 🌼ذوالفقارش صلوات 🌷بر دسته گل 🌼شاخه طوبی زهرا 🌷قائم به محمد وكمالش صلوات 🌷اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢آیا همه کسانی که نماز می‌خوانند و عبادت می‌کنند از مؤمنین و یاران امام زمان عجل الله هستند⁉️ 📜 اگر نگاه به احادیث و روایات کنید می‌فرمایند مؤمنین دسته بندی می‌شوند و مراتب متفاوت دارند . 🎙 @sadatmahdvi
. 🔅 ✍ چه بسیار بلاهایی که خدا از ما دور می‌کند 🔹روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه‌ای داشت و زندگی می‌کرد. 🔸گنجشک هر روز با خدا رازونیاز و درددل می‌کرد و فرشتگان هم به این رازونیاز هرروزه خو گرفته بودند. 🔹تا اینکه بعد از مدت زمانی، طوفانی رخ داد و بعد از آن، روزها گذشت و گنجشک با خدا هيچ نگفت! 🔸فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين‌گونه می‌گفت: می‌آيد، من تنها گوشی هستم كه غصه‌هايش را می‌شنود و يگانه‌قلبی‌ام كه دردهايش را در خود نگه می‌دارد. 🔹و سرانجام گنجشک روی شاخه‌ای از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب‌هايش دوختند. 🔸گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آنچه سنگينی سينه توست. 🔹گنجشک گفت: لانه كوچكی داشتم. آرامگاه خستگی‌هايم بود و سرپناه بی‌كسی‌ام. تو همان را هم از من گرفتی. اين طوفان بی‌موقع چه بود؟ چه می‌خواستی از لانه محقرم؟ كجای دنيا را گرفته بود؟ 🔸و سنگينی بغضی راه بر كلامش بست. سكوتی در عرش طنين‌انداز شد. فرشتگان همه سربه‌زير انداختند. 🔹خدا گفت: ماری در راه لانه‌ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون كند. آن‌گاه تو از كمين مار پر گشودی. 🔸گنجشک خيره در خدايی خدا مانده بود. 🔹خدا ادامه داد: و چه بسيار بلاها كه به‌واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخاستی. 🔸اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزی در درونش فروريخت و های‌های گريه‌هايش ملكوت خدا را پر كرد.