#پندانـــــــه
✍ اگر کسی تو را اذیت کرد، بهخاطر شیعهبودنش برایش دعا کن 👌👌👌
👤 «آیتالله حائری شیرازی» نقل میکنند:
🔹برای خرید نان در نانوایی سنگکی ایستاده بودم. وقتی نوبتم شد، یکی دیگر آمد و نانوا هم به او زودتر نان داد.
🔸من به او اعتراض کردم، اعتراض محترمانهای هم کردم، اما یک جواب سربالا و تندی به من داد. دلم از او رنجید. نان نگرفتم و از مغازه بیرون آمدم. در راه که میآمدم، دلم از دست او آتش گرفته بود.
🔹در همین آشفتگی میخواستم نفرینی به او بکنم. یک دفعه سرم را بلند کردم و چشمم افتاد به گنبد طلایی حضرت معصومه سلامالله علیها.
🔸گفتم نانوا از شیعیان حضرت است. من اگر نفرین کنم، از چشم اینها میافتد. اهلبیت خوششان میآید که من دعایش کنم.
🔹دعایش کردم و گفتم:
خدایا این آدم را صالح کن....
🔸وقتی دعا کردم، آتشی که در دلم بود خنک شد.
خدا را شکر کردم. بعد دیدم هر وقت کسی اذیتم میکند، اگر دعایش کنم دلم خنک میشود.
🔹به شما هم توصیه میکنم هر وقت کسی اذیتتان کرد، به او دعا کنید. اینها شیعه هستند. چقدر «یا حسین» و «یا علی» میگویند.
🔸به تمام کسانی که به شما ظلم کردند دعا کنید؛ فقط بهخاطر اینکه شیعه هستند. مثل مادری که به بچهاش دعا میکند و از حقش میگذرد.
🔹وقتی شما از این طرف بخشیدی و سختگیری نکردی، دل دیگران به شما نرم میشود و آنها هم برای شما طلب مغفرت میکنند.
🔸دل به دل راه دارد. حقدارانِ شما هم از شما صرفنظر میکنند. وقتی حقداران صرفنظر کردند، راهت باز میشود...
#پندانـــــــه
💠 ابو اسماعیل گوید به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم فدایت شوم، شیعه در محیطى که ما زندگى مى کنیم بسیار زیاد است.
امام فرمود آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟
آیا نیکوکار از خطاکار در مى گذرد؟
آیا نسبت به یکدیگر همکارى و برادرى دارند؟
عرض کردم نه.
امام فرمود آنها شیعه نیستند، شیعه کسى است که این کارها را انجام دهد.👌👌👌
📚 اصول کافى، دعائم الاسلام، حدیث ۱۰
🌸 طبق فرموده امام باقر علیه السلام شیعیان این ویژگی ها را دارند:👇👇👇👇
1⃣ ثروتمندان به فقراء و نیازمندان کمک می کنند؛ چه کمک واجب مانند خمس و زکات و رد مظالم، چه صدقه مستحبی.
2⃣ از خطاى خطاکاران چشم پوشی می کنند؛ مثلا در رانندگی کسی جلوی ما بپیچد، یا فرزندمان، همسرمان کار اشتباهی انجام دهد.
3⃣ با هم برادر هستند؛ انسان با برادرش چطور برخورد می کند؟
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»؛ (آیه ۱۰ سوره حجرات)
🔆 اگر جامعه ای این ویژگی ها را داشت،
می توانیم بگوییم جامعه ی شیعه است.
#رزق_معنوی
.
🔅#پندانه
✍️ بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
🔹چوپانی را فرزندی بود زیرک و کاردان. این پسر به پدر در شمارش و آمارگیری از گوسفندان کمک میکرد.
🔸هر غروب پسر گوسفندان را میشمرد و چند و چون کار را به پدر گزارش میداد تا پدر از نتیجه کارش باخبر شود.
🔹تا اینکه پسر بزرگ شد و بهدنبال کسب مدرک راهی شهر شد.
🔸بعد از چند سال تلاش و کوشش بالاخره پسر باسواد شد و به خدمت پدر بازگشت.
🔹پدر در کمال مسرت روزی از او خواست تا باز در شمارش گوسفندان به او کمک کند. فرزند هم با تمام اشتیاق قبول کرد.
🔸گوسفندان وارد آغل شدند، اما گویی کار پسر به انجام نرسیده بود، چون معلوم بود که هنوز نتوانسته آنها را بشمرد.
🔹به همین دلیل از پدر خواهش کرد که بار دیگر گوسفندان را برگرداند و از نو وارد آغل کند؛ ولی مثل اینکه پسر نتوانست برای بار دوم و... هم موفق شود و نصفِ شب شد.
🔸پدر که تا آن موقع حوصله کرده و چیزی نگفته بود از کوره در رفت.
🔹با عصبانیت از پسرش پرسید:
قبلاً بار اول گوسفندان را دقیق می شمردی و آمارش را به من تحویل میدادی، اما الان تا نصفِ شب هم از عهده این کار بر نیامدهای! علت چیست؟!
🔸پسر گفت:
قبلاً که باسواد نبودم و ضربوتقسیم و توان نمیدانستم، کله گوسفندان را میشمردم، اما الان که باسواد شدهام، پای گوسفندان را میشمرم و تقسیم بر چهار میکنم ولی نمیدانم چرا جور درنمیآید.
💢گاهی انسان بهعلت داشتن یک سری اطلاعات سطحی فکر میکند که با این اطلاعات باید تمام سوالات را جواب دهد یا آنها را به گونهای پیچیده و در هم کند!
🔺اما همیشه به یاد داشته باشیم که هر سوال جواب آسانی دارد و نیازی نیست آن را عجیبوغریبتر کنیم!
🔺چون شما بارها تجربه کردهاید که جواب سوالات بعد از حل آنها چهقدر آسان بوده است.
🔺پس یادمان باشد؛ علم و سواد قدمی است رو به جلو، نه پیچیدهکردن دانستههای قبلی!
🔺بدانیم که برای موفق شدن تنها باسواد بودن کافی نیست باید اطلاعات و تجربه کافی کسب کرد.
#سخن_ناب
یکی از صالحان دعا میکرد:
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید:چرا نمی گویی روزی ام ده؟
ڱفت روزی را خدا برای همه
ضمانت کرده است...
اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد
(نه به همگان)
اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند .
اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند .
و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند
خدایا به زندگی همه ی ما برکت عطا بفرما 🙏
#برکت
#افزایش_رزق
#پندانـــــــه
✨به جمع ما بپیوندید👇👇
🌱مختص خانم هاست🧕
🆔https://eitaa.com/joinchat/1235222999Cb45ff44a2d
✅ عواملی که جذابیت شما را در جمع کاهش می دهد...
۱.زیاد صحبت کردن و اجازه صحبت ندادن به دیگران، فکر میکنی که جذاب میشی اما برعکس جواب میده. 👌👌
«بقول امیرالمؤمنین سکوت و خاموشى:
نشانه هوشمندى، ميوه خرد و بزرگی میآورد»
۲.درباره تمام موضوع ها حق به جانب نظر دادن،شبیه آدمای گارد بگیر میشی...
۳.جواب دادن قبل از اینکه از شما سوالی پرسیده شود...
۴.بلند خندیدن، خندتم باید قشنگ و حساب شده باشه... 👌👌
۵.با کنایه حرف زدن و تیکه پرانی به دیگران
۶. زود رنج بودن و حساسیت نشان دادنِ بیش از حد
۷.توجه نداشتن به مرتب بودن و آراستگی ظاهری
#پندانـــــــه
#خود_شناسی
#پندانـــــــه
آیت الله مجتبی تهرانی(ره):
من نسبت به هر پنج بچه ای که دارم روزانه در پنج نمازی که در شبانه روز میخواندم پنج دعا می کردم... می گفتم:
🔹خدایا سالم باشد
🔸صالح باشد
🔹خوش روزی باشد
🔸خوش قدم باشد
🔹و عاقبت بخیر
با این پنج دعا دنیا و آخرت را با هم جمع کرده
بودم ، ضرر هم نکردم.
نه در دخترش نه در پسرش الحمدلله.
خودم این کار را کردم.
یک بار هم این کار را تعطیل نکردم.
(( شما هم برای فرزندانتون اینجوری دعا کنید ))
#سخن_ناب
.
🔅#پندانه
✍ سزای رقابت در تفاخر
🔹در شهری دو تاجر بودند که مالالتجاره فراوانی داشتند و آوازهشان در شهر پیچیده بود. بخشی از مردم تاجر اول را ثروتمند اول شهر و برخی دومی را ثروتمند اول شهر میدانستند، چون ثروت هر دو برابری میکرد.
🔸وقتی عروسی پسر تاجر اول شد او برای بهرخکشیدن ثروت و استعلای خود دستور داد سه اسب زین کردند؛ یکی برای عروس، دیگری برای داماد و سومی برای خودش.
🔹سُم اسبها را روکشی ضخیم از طلا زدند و در منزل عروس حاضرشان ساختند و آوازهاش در شهر پخش شد.
🔸زمانی که اسبها از منزل عروس بهسمت منزل داماد حرکت کردند مردم پشتسر اسبها راه افتادند تا از تکههای طلا که در برخورد سُم اسبها در سنگفرش کوچه بهجای میماند، بردارند.
🔹از همه شهر برای جمعکردن طلا در بیرون خانه عروس جمع شده بودند و تا منزل داماد مردم پشت اسبها میدویدند و بر خاک میافتادند.
🔸با این حرکت تاجر اول، تاجر دوم در فکر فرورفت که او باید برای عروس خود چه کار جدید و بدیع انجام دهد که مردم شهر ثروت او را بیشتر بدانند.
🔹پس تصمیم گرفت در عروسی پسرش فیل بزرگی از هندوستان بیاورد تا مردم شهر که هرگز فیل ندیده بودند و نمیدانستند فیل چیست برای تماشای فیل در عروسی او جمع شوند.
🔸تاجر دوم فیل بزرگی را سفارش داد و آوردند. ولی او نمیدانست که فیل حیوان خاصی است و فیلبان باید کنار او باشد تا کسی او را عصبانی نکند. او نمیدانست فیل بهشدت به آتش حساس است.
🔹آن زمان اطرافیان برای مشارکت در شادی داماد در پشتبام آتش میافروختند. وقتی عروس را سوار جهاز فیل کردند تا به منزل داماد بیاورند شعلهای از آن آتش در کوچه بر گوش فیل افتاد.
🔸فیل در آن حال با صدای مهیبی رَم کرد و پای بر زمین کوبید و از کوچه فرار کرد. زیر پای خود زنان و کودکان بسیاری را لگدمال و خانههای خشتی و گِلی بسیاری را فروریخت و عروسی شهر را به عزا تبدیل کرد.
💢آری! این است سزای رقابت در تفاخر اموال در بین خلایق.
🔅اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ؛
بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است. (حدید:۲٠)
🔅#پندانه
✍️ این نیز بگذرد
🔹بزرگی در عالم خواب دید کسی به او میگوید:
فردا به فلان حمام برو و کار روزانه حمامی را از نزدیک نظاره کن.
🔸دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید، به آن حمام مراجعه کرد و دید حمامی با زحمت زیاد و در هوای گرم از فاصله دور برای گرمکردن آب حمام هیزم میآورد و استراحت را بر خود حرام کرده است.
🔹نزدیک حمامی رفت و گفت:
کار بسیارسختی داری، در هوای گرم هیزمها را از مسافت دوری میآوری و...
🔸حمامی گفت:
این نیز بگذرد.
🔹یک سال گذشت. برای بار دوم همان خواب را دید و دوباره به همان حمام مراجعه کرد. دید آن مرد شغلش عوض شده و در داخل حمام از مشتریها پول میگیرد.
🔸مرد وارد حمام شد و گفت:
یک سال پیش که آمدم کار بسیارسختی داشتی ولی اکنون کار راحتتری داری.
🔹حمامی گفت:
این نیز بگذرد.
🔸دو سال بعد هم خواب دید. این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید.
🔹وقتی جویا شد، گفتند:
او دیگر حمامی نیست. در بازار تیمچهای (پاساژی) دارد و یکی از معتمدین بزرگ است.
🔸به بازار رفت و آن مرد را دید و گفت:
خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون میبینم معتمد بازار و صاحب تیمچهای شدهای.
🔹حمامی گفت:
این نیز بگذرد.
🔸مرد تعجب کرد و گفت:
دوست من، کار و موقعیت خوبی داری. چرا بگذرد؟
🔹چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری رفت ولی او آنجا نبود.
🔸مردم گفتند:
پادشاه فرد مورد اعتمادی را برای خزانهداری خود میخواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم وزیر پادشاه شد و چون پادشاه او را امین میدانست، وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند.
🔹کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد. اکنون او پادشاه است.
🔸مرد به کاخ پادشاهی رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی بود.
🔹جلو رفت. خود را معرفی کرد و گفت:
خدا را شکر که تو را در مقام بلند پادشاهی میبینم.
🔸پادشاه فعلی و حمامی قبلی گفت:
این نیز بگذرد.
🔹مرد شگفتزده شد و گفت:
از مقام پادشاهی بالاتر چه میخواهی که باید بگذرد؟
🔸مرد سفر بعدی که به دربار پادشاهی مراجعه کرد، گفتند:
پادشاه مرده است.
🔹ناراحت شد. به گورستان رفت تا عرض ادبی کرده باشد. دید بر روی سنگ قبری که در زمان حیاتش آماده کرده، نوشته است: این نیز بگذرد.
◽هم موسم بهــار طرب خیـز بگــذرد
◽هم فصــل ناملایم پاییــز بگــــذرد
◾گر ناملایمی به تــو کـرد از قضــا
◾خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد.
.
🔅#پندانه
✍️ بندگی راستین
🔹جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمییافت.
🔸مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگیاش را دید و او را جوانی ساده و خوشقلب یافت، به او گفت:
پادشاه اهل معرفت است. اگر احساس کند که تو بندهای از بندگان خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد آمد.
🔹جوان به امید رسیدن به معشوق، گوشهگیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد. بهطوری که اندکاندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت.
🔸روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد. احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بندهای با اخلاص از بندگان خداست.
🔹در همانجا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند.
🔸جوان فرصتی برای فکرکردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد.
🔹همین که پادشاه از آن مکان دور شد، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نامعلوم رفت.
🔸ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جستوجوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند.
🔹بعد از مدتها جستوجو او را یافت.
🔸به او گفت:
تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آنگونه بیقرار بودی، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست، از آن فرار کردی؟
🔹جوان گفت:
اگر آن بندگی دروغین که بهخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به در خانهام آورد، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانه خویش ببینم؟
#پندانـــــــهـــ
🌱 برای داشتن آرامش و آسایش
امروز را با خدا قدم برداریم
و فردا را به او بسپاریم...🤍
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
خوب بودن
زیاد سخت نیست !
کافی است مهربانی کنی ...
زبانت که نیش نداشته باشد
و
کسی را نرنجاند
همین خوبی است ...
وقتی برای همه خیر بخواهی
همین خوبی است...
وقتی محبتت بی منت باشد؛
وقتی عشق بورزی؛
وقتی زیبایی اشخاص را ببینی؛
وقتی خوبی هایشان را ببینی؛
همین خوبی است ...
مهم نیست که آدم ها چگونه اند،
مهم نیست جواب سلامت را می دهند یا نه ...!
تو سلام کن
همین خوبی است ...
مهم این است که تو خوب باشی...!
آن ها روزی دلشان برای
خوبی هایت تنگ مي شود...
#حدیث
✍🏻 از امام صادق پرسیدند:
که چرا کسانی که در آخر الزمان
زندگی میکنند •﴿رزق و روزیشان﴾• تنگ است؟
فرمودند : به این دلیل
که غالبا نمازهایشان قضا است.😢
مرحوم آیت الله حاج حسنعلی نخودکی
اصفهانی در وصیت خود به فرزندش می گوید :
🟢 •﴿اگر آدمی چهل روز به
ریاضت و عبادت بپردازد ولی
یک بار نماز صبح از او فوت شود ،
نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش است.﴾•
◆فرزندم تو را سفارش می کنم
که نمازت را اول وقت بخوان و از
نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»
🔴 برای این که نمازصبح خواب نمانید،
«قبل از خوابیدن آخرین آیه سوره کهف
را بخوانید و حین قرائت آیه،
ساعتی که قصد دارید بیدارشوید
را در ذهن داشته باشید.
✍🏻 آیه اخر سوره کهف
بسم الله الرحمن الرحیم «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَلا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحدا»
#پندانـــــــه
#افزایش_رزق
#رزق_معنوی