.
#امیرالمؤمنین
#شور
#علی_علیه_السلام
#طوفانی
متن:لولاک لما خلقت الافلاک...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
لولاک لما خلقت الافلاک به وصف آفرینش نبیه
خدا برای مرتضی بیافزود علت خلق مصطفی علیه
تراب مقدم ابوترابم علی امیر عالم وجوده
خدا در بهشت و روی هرکس که خاک کوی حیدره گشوده
الحق علی شاه مع الحق علی علی
فتاح قلعه فاتح خندق علی علی
مولا علی والی و والا علی علی
آقا علی و عالی و اعلی علی علی
اسد الله حیدر ولی الله حیدر
شمس الله حیدر عین الله حیدر
وجه الله اُذُن الله و ید الله حیدر
اباالایتام حیدر علم اعلی حیدر
باده و جام حیدر بهترین نام حیدر
ذکر ایام علی یا رایت الاسلام حیدر
علی مولا یا حیدر
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
علی همان که بر سر یتیمان کشیده دست رحمت و نوازش
علی همان که در نبرد خندق کشیده عَمر عَبدِوَد به چالش
به وقت رفتن نبی به معراج شنید صوت دلنشین داور
فَتَد الله فَکان قاب قوسین دست علی در آستین داور
محور علی رب مُصَوَّر علی علی
سرور علی از همه سرتر علی علی
معیار علی کعبهی سیار علی علی
دلدار علی حیدر کرار علی علی
شه و رهبر حیدر یل خیبر حیدر
شیر لشکر حیدر و غضنفر حیدر
تویی صفدر و برادر به پیمبر حیدر
شیر یزدان حیدر شه مردان حیدر
بوده میزان حیدر رکن ایمان حیدر
توی میدان میده جولان میشه طوفان
علی مولا یا حیدر
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
در آن زمان که کل ایمان علی و ابن عَبدِوَد تمام شر بود
یه ضربه زد به کارزار خندق که برتر از عبادت بشر بود
فرماندهی مقدس سپاه و به غزوه ها طلایه دار حیدر
لا فتی الا مرتضی علی و لا سیف الا ذوالفقار حیدر
اکمال دین حب علی میر مؤمنین
حبل المتین سرور و ارباب متقین
حق الیقین قائد غر المحجلین
یعسوب دین لحم و دم ختم مرسلین
نقش خاتم حیدر اباالآدم حیدر
طرح پرچم حیدر اسم اعظم حیدر
بالای دار رفته میثم گفته محکم حیدر
عشق طه حیدر کفو زهرا حیدر
دم عیسی حیدر یار موسی حیدر
سیدی یا مقتدا سرور و مولا حیدر
علی مولا یا حیدر
کربلایی وحید شکری
👇
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤 🖤🖤🖤 🖤🖤🖤 🖤🖤
🖤 🖤 🖤 🖤
#شــبــــ_جمعـه
#یــــــــا_حـــــــســــــن
مدینه جایی بین ابراست
که هر ابری دورش گریونه
یه اقیانوسه خاکی اونجاست
که خورشید تو عُمقِش پنهونه
ملائکه توی ملکوت، سمت مدینه پر میزنن
تو عالمِ معنا تو بقیع، دارن حرم درست می کنن
فرشته ها از روز ازل، خادم حرم امام حسنن
یه روضه خون دائم بالا سرِ قبرش
میخونه از داغش، میخونه از صبرش:
مگه یادم میره من بودم و یه گل پرپر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مدینه شهری توی دل هاست
که اسمش دل رو می لرزونه
دل و می لر زونه قبرایی
که زیرِ آفتاب و بارونه
دلی که شد امام حسنی، دیگه زمین براش قفسه
آزاده و رهایِ رهاست، با آسمونا هم نفسه
یه روزی زائرش میشه و به همه ی آرزو هاش میرسه
یه روضه خون بینِ مقام بالا سر
میخونه از کوچه میخونه از مادر:
مگه یادم میره من بودم و کوچه ی غم ها
مگه یادم میره دستی سیاه که میره بالا
مگه یادم میره روی زمین ناله ی زهرا
مدینه تو با شعری که خوند
دم آخر آقات، میسوزی
به آیینش روی آخر گفت
مثه روز تونیست هیچ روزی
امام حسن خودش دلا رو، برده به کربلای حسین
بخشیده روضه ی خودش و، به اشک روضه های حسین
کریم عالم بود و گذاشت، دار و ندارش و برای حسین
با جیگر پاره، با اون تن بی حال
میخونه از مقتل، میخونه از گودال
ای کشته ی دور از وطن وای...
ای کشته ی صد پاره تن
ای بی کفن وای، ای بی کفن وای
صوت👇
روزجمعه بیعت باحضرت مهدی عج
دوباره جمعه گشته این دلم کرده هوایت
ز سوز داغ هجران تو میگریم برایت
عزیز کردگارم صفای قلب زارم
ز بهر دیدن تو آقا من بیقرارم
صفای دلم گل محفلم تویی یار و حبیبم زهجران تو پریشان تو بیا یار غریبم
گل فاطمه امید همه بیامهدی زهرا۲
دوباره جمعه گشته آمدم بر تو پناهم
به حق مادرت زهرای اطهر کن نگاهم
تویی مولای عالم منم عبد فقیری
شدم مهمان تو،تا آقا دستم بگیری صفای دلم گل محفلم تویی یار و حبیبم زهجران تو پریشان تو بیا یار غریبم
گل فاطمه امید همه بیا مهدی زهرا
دوباره جمعه گشته یابن زهرا بیقرارم
به اذن ذات حق کس جزتو درعالم ندارم
الا ای بود و هستم بتو دلبسته هستم
به هر محفل که رفتم به یاد تو نشستم صفای دلم گل محفلم تویی یار و حبیبم زهجران تو پریشان تو بیا یار غریبم
گل فاطمه امید همه بیامهدی زهرا
دوباره جمعه گشته از غم هجران غمینم
کجا هستی بگو ای رهبر غربت نشینم
تویی آرام جانم صفای آشیانم
ولایت دردل من بوددارالامانم
صفای دلم گل محفلم تویی یارو حبیبم زهجران تو پریشان تو بیا یار غریبم
گل فاطمه امید همه بیا مهدی زهرا
دوباره جمعه گشته بهر تو چشم انتظارم
بیا تا بنگرم روی تو یار گلعذارم
گل گلزار زهرا تویی روح نمازم
نگاهی کن به رویم آقا غرق نیازم
صفای دلم گل محفلم تویی یارو حبیبم زهجران تو پریشان تو بیا یار غریبم
گل فاطمه امید همه بیا مهدی زهرا
گلی از گلشن آل عبایی یابن زهرا
نمابر جمع ما امشب دعایی یابن زهرا
خدا بنهاده مهرو ولایت در سرشتم
شده حب وولایت عجین با سرنوشتم صفای دلم گل محفلم تویی یار و حبیبم زهجران تو پریشان تو بیا یار غریبم
گل فاطمه امید همه بیا مهدی زهرا
#روز_جمعه_و_بیعت_با_
#مهدی_ارواحنا_فداه _
#مشهد_مقدس_
#رضا_یعقوبیان_
سوختند از شعله ی آتش در بیت الولا را
لحظه های آخر پیغمبر فرمود: کاغذ قلم بیارید براتون یه چیزی بنویسم تا روز ابد گمراه نشید، اون دو تا ملعون گفتند: ولش کنید پیر شده داره حزیون میگه، فرمود: پس میگم به خاطر بسپارید، “انی تارکم فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی”، من دو تا چیز به یادگار میزارم: کتاب خدا و بچه هام (عترتم) را؛ قرآن رو که جلوی علی رو نیزه زدند، بچه هاشم که معلوم شد، قرآن که بین در و دیوار له کردن، قرآن که ریسمان بهش انداختن بردن، قرآن که تیر بارون کردن، قرآن رو خاک کربلا کشوندن؛
حرفاش زد آرام زیر لب امیرالمومنین صدا زد، امیرالمومنین گوش مبارک کنار لب های پیغمبر برد داره گوش میکنه، اما کسی نمی دونه چی میگه، هم رسول خدا گریه میکنه هم علی، هر چند لحظه ای امیرالمومنین یه نگاهی به فاطمه اش میکنه سرش تکون میده، حضرت زهرا اینقدر گریه کرد پیامبر فرمود: بیا بابا، در گوش حضرت زهرا یه حرفایی زد، او هم نگاهی به امیرالمومنین می کرد گریه می کرد.
شاید به علی می گفت: علی صبر کن خونت آتیش میزنن، همسرتو میزنن، بچه هاتو میکشن، علی جان بی یار میشی، زخم زبون میخوری، تنها میشی، همه ی اینا گفت؛ اما جمله ای به امیرالمومنین نگفت لبخند بزنه، اما یه جمله به خانم گفت بعد این همه گریه دیدن خانم لبخند زد، یه لبخنی زد فاطمه؛ امیرالمومنین به حضرت زهرا فرمود: اون حرف چی بود که تو رو به لبخند واداشت، فرمود: علی جان همه مصیبت ها رو بابام گفت، آخرش فرمود: اولین نفری که به من ملحق میشه تویی، دوری منو تو زیاد طول نمی کشه.
دیگه لبخند فاطمه رو کسی ندید، تا اون زمانی که اسماء یه نقشه تابوت برای فاطمه کشید، یه لبخند زد گفت اسما: این برای آقام نگه دار از روی این یه دونه برای من بسازه….
باغبانا بعد عمری خون دل حقّت ادا شد
غنچه از گُل، گُل ز بلبل، بلبل از گلشن جدا شد
با تنِ تنها اسیر روبهان شیر خدا شد
فاطمه از پا فتاد و طفل معصومش فدا شد
تسلیت دادند با ضرب لگد خیرالنّسا را
اصلاً به شیعه خوشی نیومده، دو سه روز نگذشت، همین آخرای ماه صفر هیزم آوردن خونه رو آتیش زدن…..
اولین تیغی که دشمن بعد پیغمبر کشیده
پیش چشم فاطمه بر کشتن حیدر کشیده
ناله آنجا از جگر صدیقه ی اطهر کشیده
زین جنایت ناله هم محراب و هم منبر کشیده
در غم حیدر کشیده ناله ی واغربتا را
همچین که فرمود: اگه الان آقا منو رها نکنید، بند از دستش وا نکنید، اگه نذارید بره، میدونید چکار می کنم، پیراهن بابام رو سرم میزارم، نفرینتون می کنم؛ همچین بی بی ارده کرد نفرین کنه، سلمان میگه: دیدم دیوارها مسجد از جا بلند شد، دیدم ستون های مسجد از جا کنده شد، آقام علی فرمود: سلمان برو به فاطمه ام بگو مگه قرار نیست صبر کنیم، اومدم به بی بی عرض کردم، فرمود: چون علی گفته چشم؛
یا محمد بعد تو شیر خدا خانه نشین شد
اینقدر سفارش کرد، میومدن میدیدن پیغمبر داره با علی گل میگه گل می شنوه، یه نقشه برا علی کشیدن، میدیدن همه به پیغمبر بگن یا رسول الله، در عالم فقط یه نفر میگه بابا اونم فاطمه است، برا اونم نقشه کشیدن، میدیدن یه نفر رو دامن پیغمبر جا داره برا اونم نقشه کشیدن،
پیغمبر وارد خانه ی فاطمه شد، دید آقا ابی عبدالله خوابه، کنار حسین نشست، دستاش گذاشت اینو و اونور طفل یکی دو ماهه شروع کرد بوسیدن، صورت، لب ها، گردن، سینه، شانه هاش، دستاش، انگشتاش، پهلوهاش، تا نوک پاشو بوسید، یعنی حواستون به این بچه باشه،
یا محمد بعد تو شیر خدا خانه نشین شد
چون کتاب آسمانی دخترت نقش زمین شد
لاله باران پیکر پاک حسن از تیر کین شد
کشته فرزندت حسین از خنجر شمر لعین شد
شرح، میثم می دهد بر امّتت این غصه ها را
حرفاشُ زد، فرمود: حالا بگید حسن و حسین هم بیان، اومدن خودشون رو بدن پیغمبر انداختن یه بوسه از لب های امام حسن می گیره، یه بوسه از گلو امام حسین می گیره، علی اومد بچه ها رو برداره پیغمبر فرمود: رهاشون کن، اینا که باشن من راحت جون میدن، اینجا یه جا می خواست بچه ها رو جدا کنه، هفتاد و پنج روز دیگه همین دو بچه رو اومد از روی سینه مادر برداره، حسین می آورد کنار حسن خودش می انداخت، اما کربلا بچه ها رو با تازیانه از بدن بابا جدا کردن، ای حسین….
************
مناجات با امام حسین (ع)
در حریم تو تمنا نکنم پس چه کنم
دل خود با تو مُصَفّا نکنم پس چه کنم
ای طبیبا نظری بر دل بیمارم کن
زِ رَهَت درد مداوا نکنم پس چه کنم
مَدَدی کُن که به در گاه تو روی آوردم
روی بَر دَرگَهت آقا نکنم پس چه کنم
دِل مَن ماند در آن کربُبلای تو حسین
عاقبت گریه بر آنجا نکنم پس چه کنم
من که عُمریست گِدای در این خانه شدم
پَس گِداییِّ تو مولا نکنم پس چه کنم
دل من سوخت به غم های دل زینب تو
گریه بر زینب کبری نکنم پس چه کنم
آنقدر سوختم از داغ علی اکبر تو
گریه بر اکبر لیلا نکنم پس چه کنم
عَرشیان ناله زدند بر گِلوی اصغر تو
جان بر این مرثیه اِهدا نکنم پس چه کنم
ای عزیز دل زهرا نظری بر ما کن
حاجتم از تو تقاضا نکنم پس چه کنم
یاحسین بن علی من که غلام تو شدم
فخر بر همچو تو مولا نکنم پس چه کنم
یاحسین جان 🖤
#حضرت_زینب
#اربعین
خواهرت آمده در این صحرا
بعدِ یک اربعین ولی تنها
خیز و بین پیکر کبودم را
صورتم مثل مادرم زهرا
این چهل روز قوتمان غم شد
هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد
قامت خواهرت ببین خم شد
خواهرت کوه صبر و ماتم شد
لحظه های غروب یادم هست
بارش سنگ و چوب یادم هست
ناله های تو خوب یادم هست
به تنش پا نکوب ... یادم هست
تو زمین خوردی آسمان افتاد
از تنت نیزه ی سنان افتاد
خاتمت دست ساربان افتاد
شعله بر خیمه ی زنان افتاد
بین این مردمان خدا گم شد
عزت و احترام ما گم شد
دختری زیر دست و پا گم شد
پیکرت زیر نیزه ها گم شد
رمق از ذکر روی آن لب رفت
تن تو زیر سمّ مرکب رفت
روی آن جسمِ نامرتب رفت
چه به حال خراب زینب رفت
من بمیرم پر تو خاکی شد
صورت اطهر تو خاکی شد
بین مقتل سر تو خاکی شد
چادر خواهر تو خاکی شد
بعد از آن پیکر تو غارت شد
به زنان حرم جسارت شد
روزی مردها شهادت شد
قسمت بانوان اسارت شد
در میان حرامیان رفتیم
لاجَرَم، بین این و آن رفتیم
وسط بزم کوفیان رفتیم
سر بازار شامیان رفتیم
در شلوغی گذارمان افتاد
رنگ از روی دختران افتاد
معجرم دست این و آن افتاد
سر عباس از سنان افتاد
صحبت گوشواره شد بد شد
گوش ها پاره پاره شد بد شد
چشم ها پر ستاره شد بد شد
به زنانت اشاره شد بد شد
تا نگاهش به سوی آب افتاد
یاد شش ماهه اش رباب افتاد
دردهای من از حساب افتاد
گذرم مجلس شراب افتاد
نیمه شب پشت کاروان جا ماند
بارها زیر و دست و پاها ماند
سعی کردم برادر، امّا ماند
دخترت در خرابه تنها ماند
وحید محمدی
نوحه وشور اربعین سیدالشهدا
(افتان وخیزان آمده سوی تو خواهر
یک اربعین بگذشته از هجرت برادر)2
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا2
__________________
بی تو برادر من چه سختی ها کشیدم
از این زمانه بعد تو خیری ندیدم
رنج اسیری خواهرت را لطمه ها زد
بس طعنه ها از دشمن دونت شنیدم
واویلا....
_____________________
آمد به یادم آن مصیبتها دوباره
رفته زدستم روی قبرت راه چاره
دیدم دوباره قتلگه یاد من آمد
آن حنجر خونین وآن رگهای پاره
واویلا...
_____________________
از بهر وصل سر به تن قبرت گشایم
در خیمه ای شور عزا بر پا نمایم
چیزی نماند از خواهرت بعد از چهل روز
دیگر رسیده وقت آن پیش تو آیم
واویلا...
_____________________
آن نوگل زیبای تو گردیده پرپر
شرمنده ام بهر رقیه ای برادر
جا مانده درشام بلا دخت سه ساله
در زیر خاک آن خرابه همچو گوهر
واویلا...
_____________________
باید که بهر تو حرم بر پا نمایم
تا آخر عمرم شود نزد تو جایم
در این چهل رپزه تمنا کرده ام من
مانند مادر مرگ خود را از خدایم
واویلا..
شاعر:اسماعیل تقوایی
یازهرا🌺:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه - اربعین - سبک نمی شه باورم...
چهل روزه کارم گریه و زاریه
چهل روزه چشام مِثِه ابرِ بهاریه
چهل روزه شدم فقط
واسه ت یه سینه زن حسین
چهل روزه می گم فقط
ای بی کفن حسین
خودم دیدم که می زدن
با چوب رویِ لبت حسین
حق داشته از غمت کنه
دق زینـبت حسین
حسین حسین حسین حسین (۴)
یه اربعین زدم به سینه و سرم
پاشو ببین چقدر شدم شبیهِ مادرم
تو دست و پا زدی منو
زدن تو خیمه ها حسین
کبود شده تنِ منو
تک تک بچه ها
تو دست و پا زدی شدم
اسیر کوفیا حسین
زخم زبون زدن به من
تک تکِ شامیا
حسین حسین حسین حسین (۴)
باور نمی کنم چی سرم اومده؟!
دزدِ سرِ حسین سفر با حرم اومده
پایِ سرِ داداش حسین
همه می رقصیدن... خدا
نیزه دارا به گریه یِ...
ماها می خندیدن
شهید بی کفن حسین
ای پاره پاره تن حسین
به دختر و به خواهرات
سیلی زدن حسین
حسین حسین حسین حسین (۴)
جونِ منو بگیر رو خاکِ کربلا
همون جا که آقام حسین می زده دست و پا
تو دست و پا زدی ولی
قهقهه زد سَنان حسین
همین روزا زدن رویِ ...
لبِ تو خیزران
قرآن می خوندی و همه
با هم می خندیدن حسین
پایِ سرت پیشِ.. حرم
با هم می رقصیدن
حسین حسین حسین حسین (۴)
#اربعین_امام_حسین_کربلازینب_علی_زمزمه
#حسین_ایمانی
#حضرت_زینب
#اربعین
این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد
هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد
شد چهل روز نه،انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دل ارض و سما زد بد زد
نرود از نظرم صحنه ی گودال حسین
هر که دور از بدنت بود جدا زد بد زد
پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد بد زد
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربه ی پا زد بد زد
تا درآورد عدو جسم علی را از خاک
سر او را به سر نیزه که جا زد بد زد
یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین
زجر آمد چقدر طفل تو را زد بد زد
نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیز تو صدا زد بد زد
سر بازار به ناموس تو می خندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد بد زد
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و احد
که نوامیس تو را در همه جا زد بد زد
محمود اسدی
#حضرت_زینب
#اربعین
برخیز گلم خواهرِ تو از سفر آمد
از شامِ بلا زینبِ خونین جگر آمد
برخیز ببین خواهرت از بندِ اسارت
با آهِ دلِ سوخته و چشمِ تر آمد
او مضطر و ماتم زده از پیشِ رقیه
آن مرغکِ پژمرده ی بی بال و پَر آمد
گر بودی و میدیدی که در کنجِ خرابه
با گریه چگونه پیِ راسِ پدر آمد
تا آن سرِ خونینِ تو بگرفته به دامان
آن شبِ غمِ هجرانِ رقیه سحر آمد
بین زینبِ محزونِ تو با قد خمیده
با هروله از کوفه و شامِ خطر آمد
آمد که بگوید به تو این رنجِ اسارت
هر آنچه که بگذشته به زینب به سر آمد!
هستی محرابی
هر شهید یه پرچمه ، که نشون میده آقا رو
به ما میگه که چجوری ، میشه دید کربُبَلا رو
شهادت یعنی ..
دلُ به آسمون دادن
با لب تشنه جون دادن
ولایتُ نشون دادن ...
شهادت یعنی ..
سر از تنت جدا بشه
جونت براش فدا بشه
اما ولی تنها نشه ...
آرزویِ شهادتُ تو سینه میکشونم
دلم رو من به آرزوش ایشاالله میرسونم
شهادت شهادت ، همۀ آرزومه ...
شهادت شهادت ، رویای ناتمومه ...
_______
آرزوی دل ما اینه روسپید بشیم
پیش پایِ فاطمه ، عاقبت شهید بشیم
شهادت یعنی ..
شبیه عاشقا شدن
برا خدا گدا شدن
راهی کربلا شدن ...
شهادت یعنی ..
رهرو راه حق شدن
با درد دین دمق شدن
حامی مستحق شدن ...
اونقده یا حسین میگم ، تا حاجتم روا شه
مثل تموم شهدا ، دردِ منم دوا شه
شهادت شهادت ، همۀ آرزومه ...
شهادت شهادت ، رویای ناتمومه ...
_______
اگه که میخوای نذاری ، مسلمُ تو کوفه تنها
حامی سید علی باش ، تا بیاد مهدیِ زهرا
شهادت یعنی ..
علی اکبری شدن
تو کوچه مادری شدن
مطیع رهبری شدن ...
شهادت یعنی ..
جون بدی تا جفا نشه
سفیر حق تنها نشه
تا کربلا به پا نشه ...
هرکی میخواد کهعاشورا ، تکرارنشه دوباره
باید که سر به طاعت سید علی بذاره
شهادت شهادت ، همۀ آرزومه ...
شهادت شهادت ، رویای ناتمومه ...