▪️🎤زبانحال(چرادرد مادر ندارد دوا)
به سبک:
خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
خوانده میشود
▪️▪️▪️▪️▪️➖➖➖➖➖➖➖
چرا درد مادر ، ندارد دوا
خدایا بده ، مٰادرم را شِفا
الهی الهی ،تواز ما گواهی
خدا یا خدا
___
خدا مادر ما ، شده نا توان
به سنِّ جوانی ، شده قد کمان
الهی الهی ،،،،،
___
دل من بود خوش ، بر این مادرم
مکن کم خدا ، سٰایه اش از سرم
الهی الهی ،،،،،
___
شبان تا سحر ، او بود در نوا
نمی خوابد هرگز ز درد ای خدا
بگوید خدایا ،،رسان مرگ زهرا
خدا یا خدا
___
پدر در کنارش ، کند گفتگو
که هر دم رسد جان او بر گلو
دو چشمان حیدر ،،بدوزدبمادر
خدا یا خدا
___
دعایش نکرده ، اثر ای خدا
شده مادر زینب از او جدا
نشیند شبانه ،،کند آه و ناله
بگوید خدا ،،،
___
خدایا ببین ، من ، شدم دیده تر
که تابوت مادر به دوش پدر
بگویم پدر را ،،مبر مادرم را
امان از جدائی ،،،
___
ز چشمم بود اشک غم بیشمار
زنم ناله هر دم شوم بیقرار
کجائی کجائی ،،(مادر) بخانه نیائی
امان از جدائی
.
#فاطمیه
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#محسن_راحت_حق
هر کجا درمانده گردیدی بگو یا فاطمه
از زمانه گر که رنجیدی بگو یا فاطمه
دینِ پیغمبر خلاصه می شود در اهل بیت
گر که در این راه چرخیدی بگو یا فاطمه
فاطمه آموخته انفاق با دستِ تهی ..
هر کجا اينگونه بخشیدی بگو یا فاطمه
شیعیان را مثلِ اولادش محّبت می کند
کینه را از سینه بر چیدی بگو یا فاطمه
زیرِ پایِ مادران.. جنّت تداعی می شود
سر به پایش گر که سائیدی بگو یا فاطمه
روضه هایِ مادری باید پُر از غوغا شود
اشک را بر گونه پاشیدی بگو یا فاطمه
هرچه می خواهی بخواه از مادرِعالم نه غیر
تا درِ این خانه بگزیدی بگو یا فاطمه
خوف را راهی نده در قلبِ خود ای سینه چاک
هر کجا یک ذرّه ترسیدی بگو یا فاطمه
.
🍂حضرت_زهرا
شیعیان سوز صدا را بشنوید
حال پر فیض دعا را بشنوید
بشنوید از خانه مولا علی
ذکر نام حق ،خدای منجلی
نک صدا با هق هقی همساز شد
ذکر با امن یجیب آغاز شد
این صدا از آن یک خون بر لب است
آه او ام المصائب زینب است
لحظه های زندگی اش پر زِ راز
دخترک لب بر شکایت کرده باز
وای جَدّا ،با تو دارم من سخن
آتشی افکنده شد بر انجمن
حضرت بابا غسلت داده است
جسم تو بهر کفن آماده است
امتت مزد رسالت داده است
تیغ ها بهر علی آماده است
بعد برگشتن زِ تشیع شما
راه را بستند بر دخت شما
پرسش از مادر زِ راه طعنه کرد
زخم بر قلب دل ریحانه کرد
هان زهرا در کجا باشد علی ؟
پس چرا مسجد نمی آید علی ؟
مسلمین از ما اطاعت کرده اند
با خلیفه قصد بیعت کرده اند
نِی علی است ،نِی مریدان علی
در کجا باشند ،یاران علی
بوذر و مقداد و آن عمار نیست
پای منبر ، میثم تمار نیست
این رسان پیغام ما دخت نبی
آنی آید سوی مسجد آن علی
غیر از این آیم پی امر امیر
دست بسته آرمش پیش امیر
گفت مادر به مغیره با محن
تو کجا ،تهدید آن خیبر شکن
تو نبودی در کنار مصطفی؟
هر کجا میرفت بودش مرتضی؟
تو نبودی در احد در جنگ بدر؟
غرش شیر خدا آن مرد مرد؟
گفته شد در آسمان صوت جلی
نیست تیغی برتر از سیف علی
لا فتا إلا علی باشد علی
از همه شایسته تر باشد علی
در غدیر خم نبودی تو مگر؟
رفت بالا دست حیدر با پدر؟
نا نجیب تا اسم حیدر را شنيد
خاطرات بدر و خندق را شنيد
دست خود بالا ببرد با ضرب کین
مادرم افتاد و شد نقش زمین
نرم نرمک راه میرفت با عصا
چون عصایش بود اخم مجتبی
اندکی تا این محن درمان گرفت
آتشی در پشت خانه جان گرفت
با لگد چون درب را او باز کرد
عقده ها و کینه ها ابراز کرد
مادرم آنجا بود همچون سپر
تا نیفتد یک خراشی بر پدر
آمدند آن چکمه پوشان روی او
من بگویم شمه ای احوال او
من بجویم با حسین از حال او
در میان دست و پا دنبال او
دست بابا بسته شد در آن میان
دومی آنجا بود با تازیان
می زدش با تازیان آن نا نجیب
خوانده حیدر بهر او امن یجیب
الغرض مادر به بستر اوفتاد
نِی که او حتی پدر هم اوفتاد
شد شکسته قامت سرو علی
میرود تا آسمان آه علی
شد فدای غربت من هستی ام
مانده تنها آسیای دستی ام
میشود سجاده ارث زینبین
بی کفن در کربلا باشد حسین
آنچه (مخلص ) گفت باشد آیه ای
مانده از ریحانه ام یک سایه ای
مهدی خاکی
🥀حضرت_زهرا
آن رتبه را که هیچ کسی از ازل نداشت
زهرا هماره داشت که چون خود مَثل نداشت
از این جهت شبیه به پروردگار بود
که اصلِ اصل بوده و اصلاً بدل نداشت
حتی اذانِ حیّ عَلیَ الغُربت علی
بی ذکر نام فاطمه خیر العمل نداشت
شیعه دلش چنین ز غمِ در نمی شکست
مانند مرتضی اگر این خانه یل نداشت
هرچند سومین پسرش را بدون شک
در اوج عرش داشت ولی در بغل نداشت
سوگند می خورم به خود نام فاطمه
زهرا اگر شهید نمی شد اجل نداشت
مهدی رحیمی
🍁حضرت_زهرا
رفتي و پژمردنم و نديدي
رفتي زمين خوردنم و نديدي
تو كوچه ها راه من و مي بندن
همه دارن به شوهرت مي خندن
يه فكري هم به حال بچه ها كن
يه سر بيا زندگيم و نيگا كن
اگه بياي با دل بي غم مي ريم
اصلاً از اين مدينه با هم می ريم
بازم بمون و دست به پهلو بگير
عيبى نداره از على رو بگير
كارم شده يه گوشه اي ببارم
بچه هات و سر خاكت بيارم
دل من از همه كنار مي گيره
حالا علي دست به ديوار مي گيره
ميشه بياي دو قطره زمزم بدي
يه ظرف آب بياري دستم بدي
چه مادري ز دخترم گرفتند
خواب و زچشماي ترم گرفتند
اين چادرپاره من و مي كشه
اين خون گوشواره من و مي كشه
بلند شو دستات و حنا بذارم
تابوتت و بگو كجا بذارم؟!!
تو خونه ياد اون روزا مي افتم
برم بيرون تو كوچه ها مي افتم
بي مادري نصيب دخترم شد
خبر داري چه خاكي بر سرم شد
خير نبينه اون كه به ما جفا كرد
ما دو تا رو از همديگه جدا كرد
تو چشم تو زد چشم و پر آب كرد
خونش خراب كه خونه مو خراب كرد
نقشه كشيدن مبتلامون كنن
كي فكر مي كرد يه روز جدامون كنن؟!
علی اکبر لطیفیان
هر کسی نیست سزاوار حسن دوست شدن
حسنـــی بودن من لطف خود فاطمــــه است
#امام_حسن
🍁حضرت_زهرا
فاطمه، دلواپسم ، خیز و پریشانم مکن
دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن
بین مسجد گریه ام را دیده ای ،پس صبر کن
پیش این نامرد مردم باز گریانم مکن
یک طرف تابوتِ خالی ، یک طرف تصویرِ تو
بین این دو قاتلِ جان زار وحیرانم مکن
هرنفس که میکشی زخم تو سر وا میکند
بیش از این شرمندهٔ دارو و درمانم مکن
تو رشیده بودی بودی و شعله تنت را جمع کرد
با بهم پیچیدنت سر در گریبانم مکن
خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیت میکند
استراحت کن ازاین خواهش پشیمانم مکن
بر حصیر خانه چندین قطرهٔ خون دیده ام
بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن
فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند
یادِ ایام وصالم ،غرقِ هجرانم مکن
از چه تو اِنقدر حساسی به گیسویِ حسین
وقتِ بوسه برگلویش دیده گریانم مکن
معجرتوسوخت،حرف از معجر زینب نزن
صحبتی از دخترِ پاره گریبانم مکن
رویِ ناقه دید باد افتاده در مویِ حسین
گفت چون مویِ پریشانت پریشانم مکن
منکه حتی مرد همسایه ندیده سایه ام
در میان کوچه و بازار مهمانم مکن
بالبت بازی شد و شخصیت من خورد شد
بیش ازاین شرمنده اشک یتیمانم مکن
قاسم نعمتی
#دوشنبههایامامحسنی
نام حسن که میشنوم؛
روضه ها همان!
روزِدوشنبه؛
کوچه یِ باریک و
مادریست…
#حسینایمانی
#عمریست_دخیلم_به_ضریحی_که_نداری💔
همہے زندگےام بیمہے حرز حسن اسٺ
من دعاگیرِ حسن ، زندهے ناد حسنم
با تمام ڪرَمش ، در حرمش ، خاڪ پُر اسٺ
هر ڪجایے ڪه حرم هسٺ ، بیاد حسنم