رباعی ولادت حضرت عبدالعظیم (ع)
*
بر وجه مه و شمس و ستاره صلوات
بر پرتو نور ماه پاره صلوات
از پرده ی دل به شادمانی گویید
بر سید اهل ری هماره صلوات
خلیل کاظمی
زمزمه زیبای میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی ( ع ) هدیه به اعضای محترم کانال مداحی نوین. 🌷🌹🌺🌻💐🍁🌸🥀🌾🌷🌹🌺🌻💐🌾🥀🌸🌷🌹
تو عزیز کبریایی ، حضرت عبدالعظیمی
از سلاله ی حسن و ، تو کریم بن کریمی
جهانی با صفا/ شده از مقدمت
نظر کن سوی ما/ ز لطف و مرحمت
مدد عبد العظيم ( آقام عبدالعظیم ) ۴
تو پسر مصطفایی ، تو عزیز مرتضایی
ای گل زیبای زهرا ، نور چشم مجتبایی
دلم خورده گره / به تار موی تو
که هر دم پر زند / به سوی کوی تو
مدد عبدالعظیم ( آقام عبدالعظیم ) ۴
هر شب جمعه بياييم ، در حریم با صفایت
از كودكى شده ايم ما ، عاشق صحن و سرایت
منم خاک درت / غلام و نوکرت
دعا کن تا شوم / همیشه زائرت
مدد عبدالعظیم ( آقام عبدالعظیم ) ۴
ای که گفته حضرت هادی کلامی در مقامت
اَنتَ وَلیُنا حَقّا جان محبان فدایت
به نام و یاد تو / دلم آباد تو
به قربان تو و / همه اجداد تو
مدد عبدالعظیم ( آقام عبدالعظیم ) ۴
السلام ای حضرت صاحب زمان مولا کجایی
یوسف زیبای زهرا، الامان از این جدایی
کجایی ماه من / قدم بر دیده زن
به جان مادرت / بیا یابن الحسن
ابا صالح بیا، ابا صالح بیا ( ۲ )..
صل علی محمد، عبدالعظیم خوش آمد............
#غزل میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفتهست
صراط را ز همین راه مستقیم گرفتهست
تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله
که عطر، مرقدت از جنّتالنعیم گرفتهست
گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی
سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفتهست
همیشه سفرهٔ دل باز کردهام به حضورت
که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفتهست
همیشه عبد حقیر است در برابر معبود
به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفتهست
بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت
به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفتهست
مَلَک غبار، ز قبر تو تا نَرُفته نرَفته
در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفتهست
چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟
که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفتهست
کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر
که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفتهست.
( علی انسانی)
مولودی حضرت سیدالکریم عبدالعظیم حسنی ( ع ) 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
یاسید الکریم خوش آمدی خوش آمدی…
صبح تجلی نور خدا مبارکه
میلاد تو آقا به عاشقا مبارکه
یاسید الکریم خوش آمدی خوش آمدی…
غمخوار اهل بیت خوش آمدی خوش آمدی
ای یار اهل بیت خوش آمدی خوش آمدی
یاسید الکریم خوش آمدی خوش آمدی…
از آسمون داره بارون عطر و گل میاد
مولودی میخونه فرشته با یک دل شاد
یاسید الکریم خوش آمدی خوش آمدی…
داری روز جزا اذن شفاعت آقا جون
مارو یادت نره روز قیامت آقا جون
یاسید الکریم خوش یا حضرت ِ عبدالعظیم…
توی صحن و سرات شمیم کربلا میاد
از سوی گنبدت نسیم کربلا میاد
یاسید الکریم خوش یا حضرت ِ عبدالعظیم…
یک نیم نگاه تو چاره ی حلّ مشکلا
با خاک بوسی تو دلا میره به کربلا
یاسید الکریم خوش آمدی خوش آمدی.............
شعر ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی ( ع ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
افق فضل و شرف را قمری پیدا شد
یا که در طور ولایت، شجری پیدا شد
باز از بحر ولایت گُهری پیدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد
در سماوات و زمین، جشن عظیم است امشب
عید میلاد کریم ابن کریم است امشب
در ریاض علوی سرو روان این پسر است
نجل مولای کریمان جهان این پسر است
بهترین زاده ابناء جهان این پسر است
فخر دین، قبله دل، کعبه جان، این پسر است
اوست سروی که بُوَد دامن هستی چمنش
صلوات همه بر حُسنِ حَسن در حَسنش
اهل فضل و شرف و علم، زعیمش خوانند
خیل عبّاد همه عبد عظیمش خوانند
صاحبان کرم و جود کریمش خوانند
آیت رحمت رحمان و رحیمش خوانند
اوست ماهی که بر ابناء زمان می تابد
نورش از ری به همه خلق جهان می تابد
قامتش، سرو و لبش، کوثر و رویش، ماه است
زائر مرقد او زائر ثارالله است
خاص و عامند ز هر سوی رهین کَرَمَش
دل صد قافله سرگرم طواف حرمش
نعمت سایه این دسته گل عترت را
بر شما داده خدا این شرف و رفعت را
اهل ری قدر بدانید چنین نعمت را
فیض همسایگی تربت آن حضرت را
بال جبرئیل زده سایه به بام و درتان
این شما، این حرم زاده پیغمبرتان
یا حجاز است و بُوَد کعبه جاویدانش
جان من، جان همه خلق جهان قربانش
ری سپهر و حرم اوست مه تابانش
برتر از عرش بُوَد بارگه و ایوانش
دوست دارم که شب و روز ز لطف و کرمش
پر زند مرغ دلم یکسره سوی حرمش
آیه وحی در این خانه کتابت دارد
زیر این قبّه دعا کن که اجابت دارد
زائر او به خدا فیض قرابت دارد
در و دیوار حرم نقش نجابت دارد
ماه صد انجمن اینجاست خدا می داند
آفتاب حسن اینجاست خدا می داند
خاک درگاه تو بر درد دل خسته شفاست
سر به خاک حرمت گر نگذاریم جفاست
ای گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست
کرم و جود تو بر ما به عیان و به خفاست
"ما به این در، نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم"
حُسن پیدای حَسن سرّ نهان حسنی
بلکه جانان همه خلق و تو جان حسنی
تو به باغ دل ما سرو روان حسنی
نخل طاها و گل عطرفشان حسنی
ما به خاک حرمت روی نیاز آوردیم
حاجت خویش به درگاه تو باز آوردیم
عصمت فاطمه و عزّت حیدر داری
تو مقام از سخن مدح، فراتر داری
تو عطا و کرم آل پیمبر داری
ز حسین و ز حسن جلوه دیگر داری
جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت
شهرری از تو بهشت است؛ بهشت است؛ بهشت
به تو و عزّت آباء کِرام ات سوگند
به خدا و به رسول و به امامت سوگند
به جلال و به کمال و به مقامت سوگند
به نماز و به قعودت، به قیامت سوگند
تو که سایه به سر خلق دو عالم فکنی
چه شود گر نگهی جانب "میثم" فکنی.
Moghadam-13921116[02].mp3
8.16M
▪️ای روشنی بخش شب تارم کجایی گل نرگس▪️
🎤 سبـک : سـنـگـیـن
.
#امام_زمان
#جواد_مقدم
ای روشنی بخش شب تارم کجایی گل نرگس
با اشک چشمم غصه میبارم کجایی گل نرگس
گل نرگس دردت به جونم ، مهربونم مهربونم
معلوم که نیست زنده بمونم ، مهربونم مهربونم
روتو ببینم تا جوونم ، مهربونم مهربونم
این جمعه هم اومد و رفتش باز نبودم من کنارت
شاید میخوای بفهمم اینو که نمیام من به کارت
... یابن الحسن کجایی ، من اومدم گدایی ...
من خودمو به تو سپردم کِی میایی گل نرگس
خیلی برا تو غصه خوردم کِی میایی گل نرگس
کِی میگذری از این حوالی آقا جونم
باز اومدم با دست خالی آقا جونم
برام دیگه نمونده حالی آقا جونم
تو اگه دست روسیاهاتو نگیری کی بگیره
دستای این عاشق و شیداتو نگیری کی بگیره
... صاحب زمان امیرم ، من بی شما میمیرم ...
سنگین شده بار گناهم خوب میدونم گل نرگس
پیش تو خیلی روسیاهم خوب میدونم گل نرگس
دلتو با گناه شکستم خوب میدونم
رو خوبیات چشامو بستم خوب میدونم
پیش شما رو شده دستم خوب میدونم
هر بار که من توبه شکستم تو خریدی آبرومو
ببین چجوری بغض و اشکم بسته راه این گلومو
... من بی کس و غریبم ، آقا تویی حبیبم ...
#حضرت_مهدی
#جلسه_هفتگی
#سنگین
سرود میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی ع
در ربیع الثانی رسید / نور ذات یکتا
حضرت عبدالعظیم / آمده به دنیا
خنده به لبها شده ، مدینه زیبا شده
ز مقدمش شادمان ، تمام دنیا شده
حضرت عبدالعظیم ۴
همیشه با تو آقا / گفتگو کنم من
تو گرفتاری های خود / بر تو رو کنم من
نور ولایم تویی ، روح دعایم تویی
چون جد و آباء خود ، مشکل گشایم تویی
حضرت عبدالعظیم ۴
در شب ( شام ) میلادت آقا/ عیدیم عطا کن
به جان جدت حسن / حاجتم روا کن
به من نگاه آقا ، دردم دوا کن آقا
نصیب و روزی من ، کر ب و بلا کن آقا
حضرت عبدالعظیم ۴
وقتی میام تو صحن تو / دل جلا می گیره
تمام وجودم بویی از / کربلا می گیره
هدایتت چون حسین ، عنایتت چون حسین
گفته امام دهم ، زیارتت چون حسین
حضرت عبدالعظیم ۴
http://eitaa.com/joinchat/1752170517C61755b78b9
سرود میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی ع
سیدالکریم اومده دنیا
شهر رسول ا..شده غوغا)۲
(به روی باباش میزنه خنده
عبد عظیم خدای یکتا)۲
یا سید الکریم... مولا خوش آمدی، مولا خوش آمدی ۲
__________
برا کریما اومده آقا
کرم می گیره دوباره معنا
عالم فقه شیعه رسیده
شاده به جنت حضرت زهرا
یا سید الکریم....
__________________
افتاده دور از شهر ودیارش
افتخار ری شده مزارش
گشته ز سوی امام هادی
زیارت مرقدش سفارش
یا سید الکریم....
___________________
برای مجتبا نور دوعینه
زیارتش زیارت حسینه
هر کی میاد پابوس حریمش
به یاد کربلا به شور وشینه
یا سید الکریم....
_______________________
میلاد آقا وقت سروره
شهرری پر از شادی وشوره
غصه وغمها میشه فراموش
صحن وسراش پر زعشق ونوره
یا سیدالکریم....
http://eitaa.com/joinchat/1752170517C61755b78b9
سرود میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی ع
میلادِ تو شده اِی رحمت عظیم
خاک حریمِ تو بودم من از قدیم
یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم
شد اِی محبّتت در قلبِ عاشقان
در ابتدای ماه،ماهِ رُخَت عیان
یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم
خاک رِی از تو شد خُلدِ مخلّدی
جانم فدایت ای نورِ محمدی
یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم
گرچه سیَه دل و یک نوکرِ بدم
با دست خالی و با حاجت آمدم
یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم
ای حجّت خدا،عبدِ خدا نَما
روزی جمع ما کرببلا نما
یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم یا سَیّدَ الکریم
http://eitaa.com/joinchat/1752170517C61755b78b9
1_134376515.mp3
5.16M
من هر چی دارم از حسین دارم
ارباب من شده کس و کارم
http://eitaa.com/joinchat/1752170517C61755b78b9
بسیجی یعنی علی علیه السلام که همه وجودش وقف اسلام بود.
مقام معظم رهبری
🌹هفته بسيج بر پیروان ولایت مبارک🌹
نکات آموزشی
شخصی که در ابتدای مسیر آموزش مداحی قرار میگیرد شاید به جهت نبود برنامه ای مشخص دچار سردرگمی گردد وعلت اصلی آن در ندانستن جواب این سه امر است:
1- چه بخوانیم ؟
2- از کجا بخوانیم؟
3- چگونه بخوانیم؟
اما اینکه چه بخوانیم :بطور خلاصه یک مداح باید برای مداحی مطالبی از قبیل:
شعر
آشنایی با تاریخ ومعارف زندگانی اهل بیت(ع)
مقتل وکرامت
نوحه
را دارا باشد اصولا یک مداح بر فرض اگر بنا باشد یک ساعت مداحی کند مثلا برای شهادت حضرت زهرا (س)
ابتدا باید یک رباعی صلوات بخواند
سپس یک غزل امام زمان
بعدازآن یک قصیده یا مثنوی در مدح بی بی که درحین خواندن قصیده یک کرامتی از بی بی که معمولا متناسب با معنی یکی از ابیات قصیده است بخواند وسپس یک غزل مصیبت وبعد روضه وزبانحال وسپس یک نوحه واحد شور....
این یک منبر کامل است بگذریم ازاینکه در زمان ما بعضی ها چون توان خواندن خیلی از اینها راندارند وصرفا به خواندن شور ونوحه اکتفا کرده اند که البته به این افراد نمی توان مداح گفت چون 10 درصد از اصل مداحی را بیشتر بکار نمی برند.
اما اینکه از کجا بخوانیم واین مطالب را ازکجا به دست آوریم بحمدالله مداحان امروزه فقر شعری وتاریخی و.. ندارند
چرا که برای یک مداح 4 جلد نخل میثم استاد سازگار یا دواوین استاد موید شفق و.... همچنین شعرای جوان مانند آقای لطیفیان و... کفایت می کند.
وهمچنین در شناخت معارف مقتل وکرامت کتب فراوانی وجوددارند ازقبیل :
منتهی الآمال
سحاب رحمت
از مدینه تا مدینه
وهمچنین کتب کرامات مانند کرامات الحسین و....
واما اینکه چگونه بخوانیم : طریقه خواندن قصیده غزل و.... نیاز به کلاس رفتن واستاد دیدن وهمچنین الگو برداری از مداحان مطرح دارد.
🍁🍁🍁
برای آسان شدن کار مداحان گرامی؛تعداد زیادی مجلس آماده را تهیه کرده ام که کار برای شما آسانتر بشود.
(در این نرم افزار در قسمت مجالس آماده ای جستجو کنید)
یک نمونه از متن مجالس آماده را در قسمت زیر قرار میدهم؛ تمرین و اجرا نمایید.
و سعی کنید مثل همین متن را با اشعار دیگر و مختلف بسازید که در ساختن متن مجالس آماده مهارت پیدا کنید.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
متن مجلس آماده حضرت عباس(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
بر خلق خوش و خوی محمد صلوات
بر عطر گل روی محمد صلوات
در گلشن سر سبز رسالت گویید
بر چهره گل بوی محمد صلوات
🍁🍁🍁
السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)
🍁🍁🍁
رباعی امام زمان(عج)
هر راه بجز راه تو کج خواهد شد
بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد
ای منتظران مهدی به یاری خدا
امسال همان سال فرج خواهد شد
🍁🍁🍁
از دو چشم ياس مي خوانم بيا
شعري از احساس مي خوانم بيا
نيستم لايق به ديدارت ولي
روضه ي عباس مي خوانم بيا
🍁🍁🍁
غزل امام زمان(عج)
ما از ازل اسیر پریشانی توییم
دنبال دیدن رخ نورانی توییم
ما ورشکسته ایم ؛ نگاهی، ترحّمی
محتاج یک عطای سلیمانی توییم
کو خیمه ات که رو به حریمت بیاوریم؟
آواره ی بهشت بیابانی توییم
از زیر پرچم تو به جایی نمی رویم
سایه نشین رحمت رحمانی توییم
دیگر نفس نمانده بیا تا نمرده ایم
دل خستگان غیبت طولانی توییم
لب وا کن و سخن ز تن بی کفن بگو
گریه کنان روضه ی طوفانی توییم
🍁🍁🍁
علامه بحر العلوم
علامه ی بحرالعلوم : تو بین الحرمین شاگرداش دورش حلقه زده بودند
روز تاسوعا،یه دفعه دیدند این مرجع بزرگوار با اون سن بالاش،دیدند عمامه اش رو از سرش برداشت،پاهاش رو از تو نعلینش در آورد،پا برهنه می دوید،هی به سر می زد،چی می گفت:
عَلَی العباس واویلا
حسین تنهاس واویلا
شاگردها بهش گفتند:آقا ،سادات،مرجع بزرگوار،شما سنی ازت گذشته آقاجان،چرا اینجوری سینه می زنید؟شما آروم سینه بزنید،اینجوری سر رو برهنه نكنید،آشفته نشید. گفت:چی می فهمید شما؟! من خودم دیدم که حضرت بقیه الله (عج) با سر و پای برهنه در میان سینه زنان حاضرند و در حالی که به شدت گریه می کنند، بر سر و سینه خود می زنند. با دیدن این صحنه من دیگه نتوانستم طاقت بیاورم، از خود بی خود شدم... حالا كیآ می خوان امشب آقاشون رو دعوت كنند؟
🍁🍁🍁
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن....
🍁🍁🍁
توجه:
برای مقدمه و شروع روضه
۲ عنوان شعر قرار دادیم
هر کدام را که صلاح میدانید اجرا نمایید.
🍁🍁🍁
غزل شروع و مقدمه
شماره یک
هر که با خلق تهی دست بجوشد،مرد است
هر که بر تزکیه ی نفس بکوشد مرد، است
هر که در کشمکش فقر چو مردان خدا
بهر دینار و دِرَم دین نفروشد ،مرد است
مرد آن نیست که بر تن بکند،جامه ی فَخر
پیرهن گر به تن فقر بپو شد، مرد است
مرد آن نیست که دوشد ز تو و غیر خورَد
هر که از غیر به نَفع تو بدوشد، مرد است
هر که چون حضرت عباس در این عصر بلا
جام عشق و ادب و نور بنوشد مرد است
قبل از اینکه بیت بعدی رو تقدیم کنم؛میخام عرض کنم
:
فدای اون آقایی که رسید کنار آب و آب نخورد.
فدای اون سقایی که خودش تشتنه بود و آب نخورد.
مرد آن نیست دهد آبروی خویش به آب
آنکه جان تشنه دهد آب ننوشد ، مرد است
شاعر:ژولیده نیشابوری
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
شعر شماره ۲
دریا صدا زد ای لبت عطشان من آبم
آبی بنوش ای آتشت کرده کبابم
عباس گفت ای آب حاشا کز تو نوشم
آید صدای ناله اصغر بگوشم
دریا صدا زد ساقی عطشان که دیده
ای بحر را هم داده آب از اشک دیده
عباس گفت ای آب آتش شو به کامم
پیداست در تو عکس لبهای اما من
دریا صدا زد ای زده آتش به هستم
من چو تو بر داغ لب تو تشنه هستم
عباس گفتا تشنه تر از تو رباب است
در سینه اش آتش بجای شیر ناب است
دریا صدا زد گر نمی نوشی زمن آب
آب از چه همره می بری با این تب و تاب
عباس گفتا وعده دادم بر سکینه
تا آب آرم بهر گلهای مدینه
دریا صدا زد ای همه ایثار و صبرت
باید که تا محشر بگردم دور قبرت
شاعر:استاد سازگار
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
توجه:
یادمان باشد اجرای داستان های کرامت و روایتهایی که حاکی از بزرگواری است؛برای گرم کردن و آماده شدن مجلس فوق العاده عالی است.
اما دقت داشته باشید حتما کرامت را کاملا مرور و تمرین کرده و کاملا داستان را خوب حفظ باشیم.
کرامت زیر را در صورت حوصله و فرصت مجلس اجرا نمایید و در مرحله بعد وارد موضوع متن اصلی روضه بشوید.
🍁🍁🍁
کرامت
یکی از ذاکرای اباعبدالله میگفت: تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح داشت روضه میخووند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یقه اون مداح گرفت کشید پایبن گفت عباس دروغ میگه ...
عباس دروغ میگه...
مداح آرومش کرد گفت چی شده؟
گفت من بعد 25 سال بچه دار شدم الان که 19 سالشه و یه عمری نگاه به قد و بالاش کردم رفته تو کُما
با خودم گفتم درمون دردش عباسه
از اصفهان اومدم کربلا امروز زنگ زدن بهم گفتن بچت مرده...
دروغ میگن که عباس حاجت میده
مجلس بهم ریخت ...
فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا برهنه اومد ...
با خودموون گفتیم الان مداح و میزنه دوباره..
دیدیم اومد جلو چهار پایه که مداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت بیا بغل ضریح بخوون همه کسایی که دیروز بودنم باشن...
میخوام بگم غلط کردم...
(گریه میکردو میگفت)
میگه همه رفتیم مداح گفت حاجی چی شده ..
گفت خانوومم زنگ زد گفت چون نمیذارن خانوم ها تو غسال خونه برن التماس کردم گفتم 1 بار بچمو تو سرد خوونه ببینم...
میگه همین که کشو رو کشیدن بیروون دیدیم رو نایلوون بخار نشسته سریع آوردنش بهش شوک دادن بعد چند دقیقه به هوش اومد ..
پسرموون که اصلا تو قید و بند مذهب نبود تا نشست گفت بابای من کجاست؟
گفتم بابات کربلاست ...
گفت بهش زنگ بزن بگو زمانی که تو کما بودم یک آقای بزرگواری آمد فرمود خدا به تو مجدد عمر داده و شفا گرفتی پسرم بلند شو...
به بابات سلام برسوون بگو...
دیگه تو حرمم ابروی منو نبر...
برو بهش بگو عباس دروغ نمیگه....
علمدار و یل و سقا ابالفضل
سلام الله علیک یا ابالفضل
ادب را معنی و معنا اباالفضل
بود آقای صد آقا اباالفضل
به وقت بردن نامش بگوئید
عزیز حضرت زهرا اباالفضل
🍁🍁🍁
متن اصلی روضه
از اباالفضل چند تا لقب تا حالا شنیدی؟
بعضی ها میگن:
ساقی العطاشا
یعنی ساقی ی لب تشنگان
بعضی ها بهش میگن:
حامل الواء
یعنی علمدار كربلا
وقتی اجناس غنیمتی رو آوردند،اما سجاد (ع) فرمود:هرچی از ما بردید برگردونید
یه مرتبه دیدند یه مرد عربی اومد گفت:من یه چیزی بردم،فقط اول به من بگید صاحبش كیه؟
گفتند:چرا؟گفت:می خوام دستش رو ببوسم،گفتند:مگه تو چی بردی؟
گفت:من عَلَم رو غارت كردم
گفتند: دستان علمدار الان زیر خاك
حالا چرا می خوای دستش رو ببوسی؟
گفت:آخه نگاه كردم به این چوبه ی علم دیدم همه ی این چوبه ی علم تیر خورده، فقط جای یه دست سالمه
یعنی اینقدر این آقا باوفا بوده
تا دم آخر علم رو رها نكرده:
ای علمدار بی دست ،امشب دست ما رو هم بگیر ...
بعضی ها بهش میگن:
اَبَا الْقِربَه
یعنی پدر مشك
القاب مختلفی داره،اما امشب می خوام یكی از القاب آقا رو بگم،اصلاً روضه ی امشب من اینه،كه كمتر شنیدید
اباعبدالله بهش اجازه نداد بجنگه،فقط بهش گفت:عباسم می خوای بری برو، فقط برو برا بچه هام آب بیار.
بعضی ها میگند:آب رو آورد بالا تشنه بود یكدفعه می خواست آب بخوره یاد تشنگی حسین افتاد
فَذَكَرَ عَطَشَ الْحُسَین
آب رو روی آب ریخت
مشك رو به دوش انداخت،راهی ِ خیمه ها شد،الله اكبر،قربون این آقا برم
فَرَجَعَ مِنَ الفُرات
از فرات برگشت
كمین كردند
خیلی طول نكشید دست راستش رو زدند.
مشك رو داد به شونه ی چپ
همه ی حواسش به مشك
یه مرتبه دید دست چپ رو هم زدند
شروع كرد رجز خواندن:
واللهُ ان قَطَعتمو یَمینی
انی اُوحامی اَبَدآ عَن دینی
دست راست رو زدند،چپ رو زدند
فَحَمَلَ
القربَةَ بأَسنانه
دیدند مشك رو به دندان گرفت
به اسب نهیب زد تا سریع حركت كنه
میخواد مشك رو برسونه
از دور همه دارند عباس رو نشونه می گیرند
مقتل میگه:
وَ یَداهُ یَنفَخانِ دَما
از دو دستش مثل سیلاب خون می ریخت
اما حواسش به مشك ،مشك تو دندوناش ،سرعت زیاده،یه مرتبه عمر سعد دستور داد:
فَحَمَلوا عَلیه باَجمَعِهم جَمیعا
عمر سعد دستور داد:همه با هم حمله كنید،نه یه نفر،نه صد نفر،نه هزار نفر،چهار هزار نفر
حسین......
چهار هزار نفر به یك نفر
همه دورش حلقه زدند
فِرقَةٌ بالسَّهم
معنی كنم یانه؟یه عده با تیر
فِرقَةٌ بالحجارة
یه عده با سنگ
تیر به مشك خورد،همه امیدش داره رو خاك می ریزه
ای مشک بیا و آبرو داری کن
من دست ندارم تو مرا یاری کن
من قول آب به اصغر دادم
یک قطره برای او نگهداری کن
تیر به سینه خورد
تیر به چشم خورد
آدم یه دونه خار تو چشمش بره،دیگه طاقت نمیآره،هر كاری كرد تیر رو در بیاره نشد
دست نداره،زانوهاش رو آورد بالا،سرش رو خم كرد،
فَضَرَبه رَجُلٌ مِنهُم بعَمودٍ مِن حَدید
چنان با عمود آهن به سر مبارک زد....
حسین....
🍁🍁🍁
میتوانید ابیات زیر را با سبک دلخواه و دلنشین بخدانید
اهل حرم از دیده خون فشانید
چشم انتظار من دگر نمانید
دیگر بنی هاشم قمر ندارد
ام البنین دیگر پسر ندارد
من تا ابد خجل ز کودکانم
باید کنار علقمه بمانم
🍁🍁🍁
همچین كه عمود آهن زدند،عباس با صورت رو خاك افتاد
داداشش رو صدا كرد:
یا اخا داداش منم رفتم
نمی دونم ابی عبدالله خودش رو چه طور رسوند،اما نوشتند جوری اومد،تا رسید دید دور عباس رو حلقه زدند،من نمیگم،مقتل میگه:تا حسین دید دارند عباس رو می زنند
وَ صَرَخَ الحُسَین صَرخَةً شَدیدا
دیدند حسین داره داد میزنه،میگه: وا عباسا.. حسین..........
🍁🍁🍁
زمزمه
یابن امیرالمومنین
اِی با وَفا اِی مَه جَبین ، اِی زاده یِ اُم البَنین
سرلشگرِ بالا نشین ، اُفتاده ای از صدرِ زین
شد پیكرت نقش زمین
🍁🍁🍁
پاشو علمدار حرم، هنوز علمداری
پاشو آوردم دستات و ،علم رو برداری
🍁🍁🍁
روضه ی من اینه،هر كی تا حالا داد نزده شرمنده ی حضرت زهرا نشه.
🍁🍁🍁
برگشت حسین به سوی خیمه ها
یه وقت دیدند آقا داره برمیگرده
دست و بر کمر گرفته
تا رسید کنار خیمه ها نیزه غریبی رو به زمین زد
کسی جرات نداره چیزی بپرسه
یه وقت دیدند سکینه آرام آمد کنار بابا
روی زانوی بابا نشست،این بچه یه حرفی زد ،حسین دیگه نتونست بنشینه
گفت:
یااَبَتااَینَ عَمّیَ العَباس؟
بابا عمویم عباس کجاست؟
حسین باید جواب این بچه رو بده
بلند شد آمد کنار خیمه ی عباس
همه بچه ها دارند نگاه میکنند
خدایا چی شده؟
آقا میخواد چکار کنه؟
تا دیدند خیمه ی عباس روی زمین افتاد
همه به هم یه نگاه کردند
یعنی دیگه برید گوشواره ها رو درآرید
و آماده اسیری بشید...
یعنی همه بدانید دیگه این خیمه صاحب نداره...
🍁🍁🍁
اَبیات پایانی
تا تو بودی خیمه ها آرام بود
دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودی ما پناهی داشتیم
با وجود تو سپاهی داشتیم
تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
اصغر شش ماهه ی ما زنده بود
تاتوبودی چهره ها نیلی نبود
دست ها آماده سیلی نبود
🍁🍁🍁
به سمت علقمه مانده نگاهم
کجا ماندی علمدار سپاهم
عمود خیمه ات وقتی بخوابد
شود ویران ستون خیمه گاهم
🍁🍁🍁
صل الله علیک یا اباعبدالله
به مظلومیت حسین
به چشم تیر خورده عباس ابن علی
۱۰ مرتبه یا الله
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
سبک:سرگذارم به دیوار کوفه
گل ام البنین در کجایی
ماه روی زمین در کجایی
بگو ای مه جبین در کجایی
یا اباالفضل ، یا اباالفضل
آه ، ای امیر سپاهم
همه پشت و پناهم
کن مرا یک نگاهم
وای ، یا ابا الفضل ابا الفضل
**
بی تو دیگر پناه ی ندارم
بی تو من تکیه گاه ی ندارم
بی تو دیگر سپاه ی ندارم
یا اباالفضل ، یا اباالفضل
آه ، کن تکلم تو با من
دل من را تو مشکن
من و لبخند دشمن
وای ، یا ابا الفضل ابا الفضل
**
بی تو جان من از پیکرم رفت
بی تو نور از دو چشم ترم رفت
بی تو دشمن به سوی حرم رفت
یا اباالفضل ، یا اباالفضل
آه ، چشم زینب پر آب است
حرف شام خراب است
حرف بزم شراب است
وای ، یا ابا الفضل ابا الفضل
🍁🍁🍁
نوحه سنگین و واحد
آمدم اب به خیمه برسانم که نشد
چقدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد
تیر نامرد اگر مانع این مشک نبود
می شد این اب شود چشمه ی زمزم که نشد
حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
تا دو دستم به بدن بود علم بر پا بود
خواستم حفظ شود هیبت پرچم که نشد
هر دو دستم سر و چشمم به فدای سر تو
هر چه امد سرم نصف شما هم که نشد
بگو از من رقییه که حلا لم بکنند
امدم اب به خیمه بر سا نم که نشد
-------------
دور و بر شیر حرم غوغا شد
سر ذبح قمر هاشمیون دعوا شد
دشمنان هلهله کردند همین که افتاد
سند غارت اموال حرم امضا شد
علقمه شعبه ای از مسجد کوفه شده بود
سر سردار حسین تا دل ابرو وا شد
کوری چشم همه بد نظران کوفه
بین خون چهره ی سقا چه قدر زیبا شد
بعد سی سال به ارباب برادر گفت و
همه ی دشت پر از عطر و بوی زهرا شد
لشکر حرمله خندید به عباس و حسین
پیش چشمان همه قامت آقا تا شد
وقت رفتن به همه درس وفاداری داد
همه ی غصه ی او بی کسی آقا شد
با لب تشنه لبِ آب ازین دنیا رفت
آب شرمندۀ کوه ادب سقا شد
@@@@@@@@
واحد
ای نازنین برادرم اباالفضل
خفته به خون برابرم اباالفضل
خیزو ز جا و کن نظر اباالفضل
قد خمیده ی مرا اباالفضل
آب نمی خورد دگر اباالفضل
سکینه گر کند نظر اباالفضل
مشک دریده ی تو و اباالفضل
رنگ پریده ی مرا اباالفضل
جامه ی صبر میدرد اباالفضل
زینب اگر که بنگرد اباالفضل
دست بریده ی تو و اباالفضل
قد خمیده ی مرا اباالفضل
@@@@@@@@
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده "
پر کنم جام دلم را از سبوی کربلا
نه فقط من عاشق کرببلایم کز ازل
انبیا را هم به سر بود آرزوی کربلا
هر شب جمعه ملائک با طبق هایی ز نور
می زنند از آسمان ها پل به سوی کربلا
غرق اشک و زمزمه پهلو شکسته فاطمه
می نشیند تا سحر بر خاک کوی کربلا
در نماز عاشقی شرط طهارت لازم است
خون ثارالله شد آب وضوی کربلا
" کربلا یا کربلا " در شادی و غم ذکر ماست
بگذرد عمر دلم در گفتگوی کربلا
بوی سیب از تربت پاک حسین آید به جان
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربﻻ
http://eitaa.com/joinchat/1752170517C61755b78b9
قال الصّادق علیه السّلام :
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي جَعَلَ فیِ النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا وَ یَمْدَحُنا وَ یَرْثی لَنا
امام صادق علیه السّلام فرمود :
خدا را سپاس که در میان مردم ، کسانی را قرار داد که به سوي ما می آیند و بر ما وارد می شوند و ما را مدح و مرثیه می گویند.
وسائل الشیعه ، ج 10 ص 469
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
تعریف مداحی
مداحی در لغت به معنای تعریف و تمجید کردن از کسی است و در اصطلاح مداحان تعریف کردن از ائمه اطهار و معصومین(ع) می باشد، که این تعریف باید به بهترین صورت امکان انجام گیرد،چرا که آنان از هرگونه معصیت و گناه به دور بوده و ازبندگان خاص و مقرّب درگاه خداوند متعال بوده اند.
پس مداحان گرامی باید هرچه بیشتر و بهتر در این درگاه گام برداشته و همچنین در تزکیّه نفس خود بکوشند و دیگران را هم اِرشاد نمایند.
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
فرمایشات استاد حاج منصور ارضی
بعد از هزار و چهار صد سال که از تاریخ گذشته است و ملائکه آمده اند و رفته اند ، پیغمبر و امامان ما زجر هایی را متحمل شده اند، هر کدام به نحوی به شهادت رسیده اند، درِ خانه ی اهل بیت(ع) آتش گرفته، سرها بریده شده و حالا ما نوکر شده ایم و قدر این نوکری را نمی دانیم و آن را در اثر بی معرفتیِ خیلی از مردم گذشته و حال، و به علت بی توجهی خودمان یک امر کوچک می دانیم و خیلی جاها مخفی میکنیم که ما نوکر امام حسین(ع) هستیم و در عوض مطرح میکنیم که ما تحصیل کرده ایم و دارای فلان مدرک تحصیلی هستیم. ما باید بدانیم که شغل اول و اصلی ما نوکری امام حسین(ع) است.
رسالت نوکری اهل بیت(ع) گفتار ارزشمند حاج منصور ارضی ص 28
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
اوّلین مداحـان
اولین مداح و روضه خوان امام حسین (ع)حضرت جبرئیل (ع) بود که برای حضرت آدم(ع)روضه عطش را خواند.
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ
(سوره بقره آیه 37)
سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت
( و با آنها توبه کرد. )
و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است.
چـون خـداى متعال اراده فرمود توبه آدم را بپذیرد پرده از جلوی چشم آدم برداشته شد و در ساق عرش اسامى خمسه آل عبا را مشاهده کرد و آنها را بر زبان راند
و از جبرئیل پرسید: اینان کیستند؟ جبرئیل آنها را مـعـرفـى کرد و سپس گفت: خدا را به این اسامى بخوان تا توبه ات را بپـذیرد، آدم پـرسید چگونه بخوانم ، جبرئیل گفت : بگو
یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَانُ
وقـتـى جبرئیل نام حسین(ع) را برد قلب آدم(ع) شکست و اشکش جارى شد
گفت : برادرم جبرئیل چرا هنگامى که نام پنجمى را بر زبان جارى نمودم قلبم شکست و اشکم جارى شد؟ جبرئیل گـفـت : براى این فـرزندت مصیبتى روى مى دهد که مصائب در پیش آن کوچک و حقیرند. آدم گفت : اى برادر آن مصیبت چگونه است ؟
جبرئیل گـفـت : او را با لب تشنه مى کشند در حالى که غریب و بیکس و تنها است و یار و یاورى ندارد.
و اگر ببینى اى آدم او را در آن روز که مى گوید: واى از تشنگى و کمى یار و یاور و تـشنگـى چـنان بر او غـلبه کند که آسمـان به چـشمـش تـیره و تـار آید ، پس هیچکس او را یارى نکند مگر با شمشیر که بجانش افتند و سرش را از قفا ببرند و دشمنان پس از کشتن اموالش را غـارت نمایند و سرهاى او و یارانش را شهر به شهر و دیار به دیار بگردانند و زنانش را اسیر نمایند. سپس آدم و جبرئیل گریستند مانند زنى که فرزندش مرده باشد.
(بحار ج ۴۴ - نفس المهموم ص ۵۳)
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
اولین روضه خوان در کنار پیکر مطهّر امام حسین(ع)خواهر مظلومه ی ایشان حضرت زینب کبری(س)بودند.
یکی از صحنه های دل خراش در عاشورا، حضور خاندان حسینی در قتلگاه و مشاهده ی آن صحنه ی خونین و پیکر چاک چاک امام و سایر شهدا بود، نوشته اند که خاندان امام به اصرار از لشکریان خواستند که آنها را به قتلگاه ببرند.
(مقتل جامع سیدالشهدا(ع) ص 898 سید بن طاووس،الملهوف علی قتلی الطفوف ص 180)
بر حربگاه ، چــون ره آن كــاروان فتـاد
شور نشـور واهمــه را در گـمان فتــاد
هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت،فكند
هم گریـه، در مـلایك هـفت آسمان فتاد
هرجا كـه بـود آهوئى، از دشت پـا كشید
هرجا كه بـود طایــرى، از آشــیان فتاد
شد وحشتى، كه شــور قیامت زِ یاد،رفت
چون چشم اهل بیت، بر آن كشتگان فتاد
هرچند بر تـن شهـدا چشــم ،كـار كرد
بر زخــمهاى كارى تـیغ و سـنان ، فتاد
ناگاه چشم دختر زهــرا ، در آن مــیان
بـر پیكــر شــــریـف امام زمان فتاد
پــس با زبـان پر گله، آن بضعه ى بتول
رو در مــدینه كرد، كــه یا ایهاالرسول
برکت اخلاصی که در سرودن آن بوده است ذکر می شود و نصب دیوارهای ما شده است.
برگردیم به ادامه خواب مقبل:
محتشم به امر آن حضرت بر منبر رفت . خواست در پلة اول بنشیند ، ولی حضرت فرمودند: بالا برو ، چون به پلة دوم رفت ، باز فرمودند: بالا برو ، و همچنان به او فرمود ، تا اینکه بر (پلة نهم) منبر نشست و اشعاری خواند تا به این بند معروف رسید :
پس با زبان پُرگِـله آن بَضعِه ی بــَـــــــتول
رو در مدینـه کرد که یـــا اَیُّــها الرَّســــول
این کشته فتاده به هامون حسیـــن توســـت
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خـــــون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسیـــن توســت
یک وقت ملائکه گفتند: محتشم بَس است. پیغمبر غَش کرده است.
پیغمبر(ص) را به هوش آوردند. پیغمبر(ص) عبایش را برداشت با دست خودش بر دوش محتشم انداخت.
مقبل گوید : من دلم شکست و با خود گفتم : البته اشعار من مورد قبول آن حضرت قرار نگرفته است ، زیرا به من دستور خواندن ندادند.
همیشه دلنشین ترین اشعار از دلشکسته ترین شاعران است !!
ناگاه حوریه ای به خدمت حضرت آمد و عرض کرد : حضرت فاطمه الزهرا (س) می گویند : دستور بفرمائید که مقبل واقعه ای در مرثیه سید الشهدا(ع) بخواند .
پس آن حضرت به من اَمر فرمودند و بر منبر رفتم و در پله اول ایستادم و چنین خواندم :
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکـت ذوالجناح وَ ز جـــــولان
نه سیـد الشهدا بر جدال طاقـــت داشـت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشــــت
کشید پا ز رکاب آن خلاصۀ ایجـــــــاد
به رنگ پرتو خورشید ، بر زمین افـــــتاد
هوا ز جور مخـالف ، چو قیرگـون گردید
عــزیز فاطمه از اسب سرنگون گــــردید
بلنــد مرتبه شاهی ز صـدر زین افــــتاد
اگــر غلط نکـنم، عـرش بر زمین افــــتاد
ناگاه کسی اشاره کرد که فرود آی . دختر پیامبر (ص) بیهوش گشته است .
من از منبر فرود آمدم و منتظر عطای پیامبر (ص) بودم.
مقبل میگوید: من هدیه ام را از پیغمبر(ص) گرفتم که فرمود: دیگر اسم تو را مقبل گذاشتم و مقبل یعنی خوشبخت و هر کس برای حسین من شعر بگوید ، مقبل است .
تو خوشبختی چون برای حسین من شعر سروده ای .
مقبل هم شفا پیدا می کند و هم پس از آن ماجرا شعر می گوید و دیوان شعر ایشان موجود است.
آثار و برکات حضرت امام حسین (ع) نوشته محمد رضا باقی اصفهانی و سحاب رحمت ص ۹۰
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
داستان حاج اکبر ناظم
مادرحاجاکبر نسبت به ائمه اطهار(ع) و مخصوصاً امام حسین(ع) ارادت بسیاری داشت. برای همین زمانی که حاجاکبر در دوران جوانی دنبال جمعآوری مال دنیا و کسب و کار بود به او گفت؛
(پسرم! نمیخواهم تو میلیونر باشی. میخواهم خادم امام حسین (ع) باشی)
برای همین حاجاکبر از آن به بعد شبهای جمعه با دوستانش دور هم جمع میشدند و عزاداری میکردند.
اسم هیاتشان را هم گذاشته بودند (هیات نوباوگان)
حاجاکبر سرکی، در ابتدای تشکیل هیات میاندار بود و در هیات به میاندار (ناظم) میگفتند.
ظاهراً یک شب جمعه مداح هیات نمیآيد؛ اطرافیان به حاجاکبر ميگويند خودش بخواند.
آن شب زانوهایش میلرزید اما او بعد از چند شب دیگر نوحهخوان هیات شده بود و به او حاجاکبر ناظم ميگفتند.
🍁🍁🍁
شفا گرفتن حاجاکبر
حاجاکبر یکبار در دوران نوجوانی مورد لطف اهل بیت(ع) قرار گرفته بود. او 13 ساله بود که بیمار شد.
هرچه مادرش از حکیم و داروهای گوناگون استفاده کرد، فایده نداشت.
تا جایی که او را رو به قبله خواباندند. حکیم گفته بود اگر امروز و امشب را بگذراند، زنده میماند.
حاجاکبر در زمان حیات، ماجرای شفا گرفتنش را اینگونه برای اطرافیانش تعریف کرده بود.
فکر میکنم نزدیک ظهر بود. من در رختخواب بودم. مادر چندین بار پاشویهام کرد تا تبم پايين بيايد. خوابم برد.
دیدم زیر پایم باز شد و وارد کانالی شدم که انتهای آن به باغی میرسید! مات و مبهوت از اینکه چرا من قبلاً از این باغ خبر نداشتم، سرگرم تماشای پرواز پرندگان، سرسبزی درختان و هوای مهآلود آنجا بودم.
همینطور که گردش میکردم، رسیدم به رودخانهای زلال و خروشان. با حیرت چشم دوخته بودم به رود که دیدم آقا امام حسین(ع) آن طرف رودخانه ایستادهاند.
چنان شوقی در وجودم به وجود آمد که میخواستم از رودخانه رد شوم.
دیدم آقا دستشان را بالا بردند که يعني بایست. اصرار کردم که آقا! اجازه دهيد بیایم خدمتتان.
ايشان فرمودند:
مادرت خیلی استغاثه میکند و تو را از ما میخواهد. برگرد! ما با تو کار داریم.
از همان راهی که رفته بودم برگشتم. چشم که باز کردم ديدم در رختخوابم.
مادرم را دیدم که لبخند میزند.
او از من پرسید:
امام حسین(ع) شفایت داد؟
با سر جواب مثبت دادم و بعد از هوش رفتم.
🍁🍁🍁
ماجرای شفا گرفتن از حضرت اباالفضل (ع)
محرم
اين كشـته فتـاده به هــامون حسين توست
وين صيد دست و پازده در خون حسين تست
اين ماهي فـتاده بـه درياي خـون كه هست
زخم از سـتاره بر تـنش افزون حسين تست
(محتشم کاشانی)
قال قُرَّة بن قیس التمیمی: لا أنسیٰ زینبَ ابنةَ فاطمة حینَ مرَّت بِأخیها الحسین صریعاً و هی تقول:
یا محمداهُ! یا محمداهُ! صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسینُ بالعراء! مُرَمَّلٌ بالدِّماء!
مقَطَّعُ الأعضاء! یا محمداه! و بناتکَ سَبایا! و ذریتُکَ مقتَّلةٌ تَسفیٰ علیها الصَّبا!
قُرّة بن قیس التمیمی میگوید: هرگز فراموش نمیکنم لحظهای که زینب دختر فاطمه(س) را بر کشته به روی خاک افتاده برادرش حسین(ع) عبور دادند و او میگفت: : یا محمداهُ! یا محمداهُ! صلوات ملائکه خدا بر تو باد، این حسین(ع) است که بر روی زمین افتاده! به خون آغشته شده! اعضاء و جوارحش بریده شده! : یا محمداهُ! دختران تو اسیر و ذریهات کشته شده که باد صبا بر آنان خاک میفشاند!
فأبکَتْ والله کلَّ عدُوٍّ و صَدیقٍ! و صِحنَ النسوةِ و لَطِمنَ وجوهَهُنَّ!
والله هر دشمن و دوستی را به گریه انداخت.
زنان فریاد میزدند و سیلی به صورت میزدند!
(مقتل جامع سیدالشهدا(ع) ص899 و 900 ، مقتل ابو مخنف صفحه۳۵۰ و لهوف صفحه۲۴۶)
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
امام سجاد (ع)
اولین روضه خوان در مسجد شام که با بیان مَصائِب پدرگرامیشان ماهیّت یزید را بر باد دادند و او را رسوا و مورد لعن اَبدی قرار دادند ، امام سجاد(ع)بودند.
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
جابر ابن عبدالله انصاری
و اولین روضه خوان در کنار قبر مطهّر حضرت سید الشهدا(ع)جابِربنِ عَبدُاللهِ اَنصاری.
بودند که درروز اربعین مرثیه سرایی کردند.
پس می توان گفت:کسانی که مداحی اهل بیت(ع) را می کنند ، در واقع همکاران این مقرّبان هستند و قدر خود را باید بدانند ، و توجه داشته باشند که رفتار و اعمالشان شایسته ی یک مداح واقعی باشد.
اصول مداحی – ناصری نژاد ص 33
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
اَجر مرثیه خوان
شيخ کشي(ره) از زيد شحام روايت کرده است که: من با جماعتي از کوفيان در خدمت امام صادق (ع) بوديم، جعفر بن عفان وارد شد . حضرت او را اکرام کردند و نزديک خود نشاندند و فرمودند يا جعفر! جعفر عرض کرد: جانم،
خدا مرا فداي تو کند. حضرت فرمودند: به من گفتهاند تو در مرثيه و عزاي حسين (ع) شعر ميگوئي. جعفر عرض کرد: بله، فداي تو شوم. حضرت فرمودند: پس بخوان. جعفر شروع به خواندن مرثيه نمود، حضرت امام صادق (ع) و حاضرين مجلس گريستند. حضرت آنقدر گريست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شريفش جاري شد. پس از آن حضرت صادق (ع) فرمودند: به خدا سوگند، که ملائکه مقرب در اينجا حاضر شدند و مرثيه تو را که در مصائب حسين(ع) خواندي شنيدند و بيشتر از ما گريستند و حق تعالي در همين ساعت بهشت را با تمام نعمتهاي آن براي تو واجب گردانيد و گناهان تو را آمرزيد.
پس امام فرمودند: اي جعفر ميخواهي که زيادتر بگويم؟
جعفر عرض کرد: بله، اي سيد من. حضرت فرمود: هر که در مرثيه حسين (ع) شعري بگويد و بگريد و بگرياند، حق تعالي او را بيامرزد و بهشت را براي او واجب ميگرداند.
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
حضرت امام صادق(ع) به اَبانِ بنِ تَغلَب فرموده است :
آه کشیدن کسی که برای مظلومیت ما غمگین باشد تسبیح است و اندوه وی برای ما عبادت است و پنهان داشتن سِرّ ما جهاد در را خداست.
آنگاه فرمود: باید این حدیث به آب طلا نوشته شود.
مقدمه ترجمه کتاب نفس المهموم
(حماسه کربلا ، علامه شعرانی)
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
تعریف مرثیه خوانی
فن شریف مَنقَبَت خوانی که از دیر باز تا کنون در آیین اسلام رواج داشته، یکی از پر ارزش ترین روش های مـذهبی جهت تبلیغ این آیین بزرگ است.
مَنقَبَت خوانان به جهت بزرگداشت بزرگان دین، همواره یاد و خاطره ی ایشان را با خواندن مدح و منقبتشان گرامی می دارند و برای ستم هایی که به بزرگان دین شـده، به ذکـر مـصیبتهای ایشان می پـردازند کـه در روایات از آن به
(قائِلُ المَراثی) : یعنی: مرثیه خوان یاد شده است.
در لِسانُ العَرَب واژه ی (رِثا و مرثیه) این گونه ترجمه شده است:
رِثا به مرثیه کردن: یعنی شخصی بعد از مرگِ کسی برای او گریه کند، و یا او را تَمجید کرده، نیکی های او را به شماره آورد و برای او گریه کند، و همچنین شعری برای او به نظم درآورد.
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
چرا مداحان اهل بیت (ع) را روضـه خوان می گویند؟
دلیل نام گذاری مجالس عزای امام حسین(ع) به روضه خوانی، این است که در دوره سلطان حسین بایقرا، از نوادگان تیمور، یکی از دانـشمندان وخطبای خــوش آواز ســبزوار بـه نـام ملا حـسین، معروف بــه واعظ کاشـفی
به هِرات رفت و مورد توجه بزرگان دولت قرار گرفت و شهرت فراوان یافت. او کتابی به نام روضَةُ الشهداء به فارسی درباره واقعه کربلا، برای نواده دختری سلطان حسین بایقرا نوشت. شیعیان در روزهای سوگواری،(روضةُ الشهدا)را اَز رو می خواندند و عز