|⇦•ای روشنايیِ سحرِ فاطميه ام...
#توسل به امام زمان عجل الله و روضۀ حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج اسلام میرزایی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای روشنايیِ سحرِ فاطميه ام
صاحب عزایِ خونجگرِ فاطميه ام
ايام می رود به اميد ديدنت
يك بار رد شو از گذرِ فاطميه ام
دست مرا بگير و به دنبال خود ببر
تا با تو طی شود سَفرِ فاطميه ام
*مگه میشه برای مادری مجلس ختم بگیرن پسرش نیاد، دَمِ در واینسته، به همه خوش آمد نگه، آقا! امشب یه سری به مجلس ما هم بزن، به ما بیچاره ها هم یه نظری کن...*
آقا! گناه، روزیِ چَشمِ مرا گرفت
رزقی بده به چشم ترِ فاطميه ام
با خود هميشه گفته ام آيا نمی شود
ديدار روی تو ثمرِ فاطميه ام
* این روزا اومدم تو مجلسِ مادرت، گفتم شاید به منم نگاهی کردی...*
وقتی شنيده ام كه ميايی به روضه ها
هر شب اسير و در به درِ فاطميه ام
پايان راه سينه زنی ها شهادت است
ای كاش گُل كُند هنرِ فاطميه ام
در می زنم كه اِذن عيادت دهی به من
با اين اميد پُشتِ دَرِ فاطميه ام
#شاعر محمد بیابانی
*روزای آخرِ عُمرِ بی بی، زنهای مدینه اومدن برای عیادتش، اما فاطمه کسی رو راه نمیداد، اومدن خانم اُمِّ اَیمَن رو واسطه کردن، اُمِّ اَیمَن اومد گفت: خانوم! زنهای همسایه میخوان شمارو ببینن، خیلی اصرار دارن، بی بی اجازه عیادت دادن، این خانوم ها اومدن دورِ بسترِ زهرا، گفتن: دخترِ پیغمبر حلالمون کن، اختیارِ ما دستِ مردامونه، اجازه ندادن بیاییم عیادتت، بی بی فرمود:من از شما یه گلایه ای ندارم، چرا اون لحظه ای که من روی زمین افتادم، می دیدید دورم نامحرما جمع شدن، چرا نیومدید من رو کمک کنید؟ خواستم علی رو صدا بزنم، دیدم دستاش رو بستن، صدا زدم:" یا فِضَّهُ خُذینی" فضه من رو دریاب بخدا محسنم رو کشتن، هیچ کسی نیومد زهرا رو یاری کنه...اما نه یه عده اومدن زهرا رو یاری کردن..*
ای که در کوچه ها افتادی
زیرِ دست و پا
جلوی چشمای بابا افتادی
چهل تا بی حیا
بی خبر از خدا
میزدنت تو را
چرا چرا چرا
*چهل تا مرد جنگی اومدن کمک، هر کی میرسید یه ضربه به زهرا میزد، اینجا دیدن دستِ علی بسته است، مادر رو غریب گیر آوُردن، کربلا هم دخترش زینب رو غریب گیر آوُردن، هر کی میرسید زینب رو میزد، ای حسین!...*
هر چه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدن زینب را
یک نفر مانده بود در گودال
صد نفر میزدن زینب را
تیغ هاشان که ماند در گودال
با سپر میزدن زینب را
خوابشان برد بچه ها در شب
اما تا سحر میزدن زینب را
* با تمام وجودت صدا بزن: حسین!...*
14001013-mirzaei-roze.mp3
3.7M
|⇦•ای روشنايیِ سحرِ فاطميه ام...
#توسل به امام زمان عجل الله و روضۀ حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج اسلام میرزایی•✾•
●━━━━━━─────
♦️کدام یک از ما تأخیر در ظهور امام زمان ارواحنا فداه را جدی گرفته ایم؟
🔹 دوری از امام زمان (ع) ، چه تعداد از شیعیان را دردمند و دل نگران ساخته است؟
🔹 آیا سراغ دارید کسی را که هرچند وقت یک بار خواب و خوراکش به خاطر غیبت امامش مختل شده باشد!؟
🔹 اگر پرسش نامه ای در اختیارمان بگذارند و از ما بخواهند گرفتاری هایمان را به ترتیب اولویت فهرست کنیم، چند درصد از ما نخستین گرفتاری خود را غیبت امام زمان می داند؟
🔹 ای دوستان و محبین امام زمان (ع)یادمان رفته که پیامبر و اوصیاء او (ع)، از جانب خداوند برای غایب شدن منصوب نشده اند، امام باید ظاهر باشد. باید بر مسند خلافت و فرمانروایی باشد.
🔹 امام باید در جامعه با یَدِ مبسوط به اداره ی جامعه بپردازد.
🔹 امروز وظیفه عالم و غیر عالم در جامعه دعوت مردم به امام زمان (ع) است.
🔹 باید همگان را به سمت او هدایت کرد تا او را تنها وسیله هدایت و دستگیر خلق بدانند و یاد او زنده شود و زنده بماند.
🔹 اگر خود را شیعه مهدی (ع) می دانیم، باید دغدغه ی او را داشته باشیم و خالصانه ظهورش را بطلبیم.
🔺 اگر دلمان پیش او باشد برای آمدنش و ظهورش از هیچ اقدامی کوتاهی نمی کنیم.
#فاطمیه
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیکَالْفَرَج
#امام_زمان_عج
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#دشتی چوپانی
تو ای دنیا مرا کردی زمین گیر
شکستی پشت من کردی مرا پیر
جفا کردی به من در این زمانه
زسوز سینه خوانم من ترانه
زکف بردی تو نور دیده گانم
ز داغش دل غمین و ناتوانم
انیس و مونس من بود برادر
ندارم من کسی غمخوار و یاور
نخواهم بی برادر دار دنیا
شرر زد بر دلم ای حی یکتا
برادر مرده دائم گوشه گیر است
قدش خم گشته انگاری که پیر است
برادر مرده آرامش ندارد
به کس در این جهان سازش ندارد
دو چشمش در فراقش اشکبار است
تو گویی همچنان ابر بهار است
الهی در جهان ای حی داور
نبیند هیچ کسی داغ برادر
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
به یک جمله بده بر قلب این دلداده تسکینی
به لبخندی خلاصم کن ازین هجران و غمگینی
تمام عمر با فکر و خیالت رفت، تا شاید
دمی هم صحبتت باشم، عجب رؤیای شیرینی
کنار من نشستن کسر شأنت بود اما گاه
نمی افتد مگر راه کریمان سوی مسکینی
جوانی رفت و گفتم وقت پیری محضرت باشم
ولیکن زنده می مانم، نمی دانم، چه تضمینی؟!
همه نوکر شدیم و روضه برپا کرده ایم آقا
به این امید تا شاید میان روضه بنشینی
"شنیدن کی بود مانند دیدن" آن چه را یک عمر
شندیم از مصیبت های این ایام، می بینی
علی مأمور بر صبر است و زهرا راهی میدان
چه صبر سخت و دشواری، عجب اندوه سنگینی
تصور کن ولی الله با چشمان خود باید
ببیند می خورد بر روی گل، سیلیِ گلچینی
سقیفه ریشه بود و نینوا محصول آن ریشه
شهید جهل امت شد، امام و پایه ی دینی
صدای تشنه ای از گودی گودال بالا رفت
میان هجمه ی سرنیزه های رو به پایینی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#شهيد_مهدی_حصيريان
هر نعمتی شكری دارد و شكر نعمت اسلام عزيز به فرموده اماممان ، وفادار ماندن به آن و وفاداری به رهبری و مقام شامخ ولايت فقيه و اولي الامر می باشد.
🕊
به گفته مادرش، مراقبهها در مورد هادی پیش از تولدش آغاز شد، از همان کودکی راهش مشخص بود، نمازشب میخواند در قنوتش شهدا را دعا میکرد .
کسی که همهاش زمزمه یا حسین (ع) روی لب دارد، عشقش به اهل بیت مشخص میشود، به همین خاطر شهید ذوالفقاری مداح هیئت رهروان شهدا و عاشق هیئت موج الحسین بود؛
کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دین شعاری و ابراهیم هادی، بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود، و آخر عشقش به طلبگی ختم شد، نجف را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید .
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#شهیدانه
سلام بر شما ای شهیدان راه حق
سلام بر شما ای مجاهدان برای خون حسین (ع)
دوباره کوچه کوچه دلم پر شده از عطر وجود شما
کاش میشد در کنارتان بود.کاش میشد فرار کرد از همه نیرنگ ها و ناپاکی ها و بدی های روزگار ما...
کاش میشد دوباره حضورتان غبار از دل های آلوده یمان بزداید...
کاش باز هم میزها سنگر شوند و لباس های مجلل...همان لباس های خاکی و زیبا
دلم گرفته از این همه رنگ و ریا
اصلا بهتر است ننویسم.دلم لک زده برای سادگی...
برای نور خدا...
برای شهدا...
و فقط میگویم این منم در راه مانده ای بی پناه
و پرو بال شکسته ای که بی حضورتان توان پرواز ندارد 💔
عصرتون شهدایی
#شعر برای شروع حدیث_کساء
#مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود
#که روز محشر به این پنج تن رهانم تن
#بهین خلق و برادرش و دخترو دو پسر
#محمد و علی و فاطمه و حسین و حسن
#ایا کسی که شدی معتصم به آل رسول
#زهی سعادت تو لاتخف ولا تحزن
#التماس دعا
معمولا حدیث کسا و ترجمه بکارمیبرند
ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ
ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ
ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ
ﮐﺴﺎ
ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ
ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ
ﻣﺼﻄﻔﯽ
ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ
ﮐﺮﯾﻢ
ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ
ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ
ﺷﻤﺎﺭ
ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ
ﻣﺮﺗﻀﯽ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ
ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ
ﺣﺴﯿﻦ
ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ،
ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ
ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ
ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ
ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ
ﺣﺴﯿﻦ
ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
#حدیث_کساء
#پنج_تن
🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘
باز فاطمیه سجاده ی غم بازه
شور – شب دوم فاطمیه اول 1390
باز فاطمیه سجاده ی غم بازه
دل مرثیه میسازه از غربت زهرا
باز فاطمیه آتیش به دل افتاده
خون نغمه به سر داده از غربت زهرا
امان از سوزِ غم ها
میان کوچه تنها
امان از ناله ی زهرا
فصل عزای مادر شد
اُم اَبیها پرپر شد
ماه عزای حیدر شد
... امون امون ، ای دل ای دل ...
باز فاطمیه باز غصه ی اون سیلی
یاسی که شده نیلی ، میخ در و مادر
باز فاطمیه شمعی که زده سوسو
دست میگیره به پهلو ، وای از دل دختر
امان از گوش پاره
فقط با یک اشاره
پُر از خون زخم گوشواره
چشای کم سوش پُر خونه
فصل نگاهش بارونه
انگاری مادر مهمونه
... امون امون ، ای دل ای دل ...
باز فاطمیه باز اشکای پنهونی
باز پیراهن خونی ، وای از دل زینب
باز فاطمیه وقت نماز مادر
از خواب میپره دختر از ناله ی یا ربّ
دلم خون از بلا شد
مدینه کربلا شد
دوباره تازه غم ها شد
همیشه یادت میمونم
برا حسینت میخونم
به یاد زینب مجنونم
... امون امون ، ای دل ای دل ...
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
Kaboutaraye_Harame (1).mp3
3.92M
قربون کبوترای حرمت امام رضا
قربون این همه لطف و کرمت امام رضا
از روزی که باتو اشنا شدم مورد مرحمت خدا شدم
رضا قریب القربا رضا معین الضعفا
رضا قریب القربا رضا معین الضعفا
گفته ای هرکی بیاد به پابوسم
تو گرفتاری به دادش میرسم
منم امروز به زیارت اومدم
به امیدی در خونت اومدم
گفته ای هرکی بیاد به دیدنم
من میام سه جا بهش سر میزنم
رضا قریب القربا رضا معین الضعفا
رضا قریب القربا رضا معین الضعفا
دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم
دوس دارم تا برمیگردم گره ها رو وا کنی
14010809-چادری که رو سر خواهرامونه.mp3
11.13M
🔷 سرود و هم خوانی منتخب مدارس درایام فاطمیه س
🔶 لطفا نشر دهید جهت فضا سازی مدارس
متن سرود :
🌱چادری که رو سر خواهرامونه
هدیه فاطمه به مادرامونه
🌱خانومیه همه دخترامونه
هدیه فاطمه به مادرامونه
🌱چادر بهشته رو سر فرشته های دنیا
بهترین وسیله است برای شادی دل زهرا
چادر مشکی نوره مثل پرچم مشکی هیئت
🌱مثل نور چشمای شهیده توی لحظه سرخ شهادت
🌱فاطمه جان قسم به پاکی تو
بیرق ما چادر خاکی تو
🌱کاشکی به فاطمه دلا رو بسپاریم
زندگیامونو بهش بدهکاریم
🌱حرمت این امانتو نگه داریم
کار چادر فاطمه جز عقیله پروری نیست
🌱تو کلام زینب چیزی جز رجز حیدری نیست
دختر زهرا باید نا امید کنه دشمن دینو
🌱روی قله دنیا بکوبه پرچم امیرالمومنینو
زینبی و قسم به پاکی تو
🌱بیرق ما چادر خاکی تو
متن نوحه سفره ام البنین
ای مادرم کنیزُ ، بابایِ من غُلامت
ای مادرِ اباالفضل ، جان ها فدایِ نامت
با نامِ عباست ، خیلی گره وا شد
تا نذرِ تو کردم ، دردم مُداوا شد
خالی نمی مونه ، هیچ سائلی دستش
تا سفره ی بی بی ، اُُم البنین هستش
تو دلبندی تو فرزندی ، داری که ماه آسمون لقب داره
ماشالله بر تو مادر ، از بس که بچه شیرِ تو ادب داره
یا سیدی اباالفضل
4_556979832915756036.mp3
1.6M
روضه حضرت ابوالفضل گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
حاج حسن خلج
⏺ذکر توسل و روضه_شب تاسوعا 94_روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام_حاج حسن خلج_ قسمت اول⏺↘️
⬇️⬇️⬇️
(دلمو دریای ماتم می کنم
قدم و روی تن خم می کنم
نگاه کن با چه مصیبتی دارم
از رو خاکا تنتو جمع می کنم..)۲
حسین...
پاشو از جا که دیگه دخترم آواره نشه
تا میون این سپاه صحبت گوشواره نشه
*دستور داد برید همه سر ها رو از بدن ها رو جدا کنید سرها ببرید بیایید رو نیزه ها سوار کنید
اومدن گفتن امیر یه سر رو نیزه بند نمی شه
چنان فرق متلاشی شده..
از بس که زخم و جای عمودش عمیق بود تنها سری بود که ز پهلو ...
حسین...
می دونی چرا عباس اینطور خواست؟چون اگه سر درست نصب می شد رو نیزه هی چشم تو چشم سکینه می شد
هی چشم تو چشم رباب می شد
هی چشم تو چشم رقیه می شد
عباس طاقت نداره ....
هر کجا نشستی فریاد بزن غریب حسین...حسین....
هشتاد و چند سالشه هنوز کربلا ساکنه خیلیلاتون می شناسیدش،کفشدار سابق قمر بنی هاشم ،شیخ عباس کشوان ؛تو حرم آقا قمر بنی هاشم بودیم،سر شب بود باید درهارو می بستیم داشتیم زوار رو بیرون می کردیم در ها رو ببندیم یک وقتی دیدم یکی از خانم های عرب از این خانم های عرب بیابانی بچش تو بغلشه با عجله اومد تو،گفتم خانم برو،حرم تعطیله داریم می بندیم،دیدم اصلا گوشش بدهکار نیست،اومد دور ضریح قمر بنی هاشم،هی می گه یا ابوفاضل،یا ابوفاضل،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی..
خدام اومدن،خانم بیا برو بیرون
دلم سوخت برااین خانم دیدم حال خوشی داره زیارت می کنه،من بزرگتر از خدام بودم بهشون گفتم کاریش نداشته باشید،شما که الان می خواهید نظافت بکنید ،کارتون بکنید کارتون تموم شد من خودم اینو بیرون می کنم بذارید زیارت بکنه،مشغول کار شدیم یک نیم ساعتی گذشت،من دیدم،حواسم بهش بود،دور ضریح می گرده یا ابوفاضل ،یا ابوفاضل..
┗━━━⏺⏺⏺━━┛
دیدم خسته شد،بچشو گذاشت زمین،خودش تنهایی داره می گرده یا ابوفاضل،یا ابوفاضل..
منم مشغول کار شدم یک نیم ساعتی گذشت،کارام تموم شد، اومدم سراغش ببینم اگر هنوز داره طواف می کنه نرفته بگم برو دیدم پایین ضریح قمر بنی هاشم نشسته سرشو تکیه داده به ضریح چادرشو کشیده رو صورتش خوابیده..
اومدم کنارش دخترم پاشو دیدم جواب نمی ده،خانم پاشو می خوام در حرم رو ببندم
دیدم جواب نمی ده،گفت گوشه چادرشو گرفتم کشیدم،گفتم خانم پاشو ؛نگاه کردم دیدم بچه اش هم داره دست و پا می زنه گفتم پاشو این بچه ناراحته،این بچه شیر می خواد،این بچه کار داره،پاشو بچه ات رو بردار؛ گفت: تا گفتم بچه کار داره چشماشو باز کرد،گفت پس زنده شد؟!!
گفت سه روز پیش مرده به من می گن برو دفنش کن، گفتم باید اول برم حرم عباس ...
یا ابوفاضل ...
برادرم خواهرم گمان نکنی برا عباس کاری داره زنده کردن این برا من و شماست که خیلی مهمه،عباس یک گوشه چشمش هزاران مرده رو زنده می کنه.تو حرم قمر بنی هاشم روضه می خوند، منبری معروف رو منبر گفت : اشتباه کرد،گفت من نمی دونم از نظر مقامات سلمان بالاتره یا عباس بالاتره"شب خواب امیر المومنین رو دید
آقا بهش فرمود چطور نمی دونی؟
اگه عباس من به اولین و آخرین نگاه کنه همه رو سلمان می کنه،همه رو ابوذر می کنه، امشب دامن قمر بنی هاشم رو بگیریم،بگیم آقا جان شما راست می گی مرده زنده کنی،دل مرده منو زنده کن،آقا می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این دل نلرزه
می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این چشم منقلب نشه
آقا به داد ما برس..
یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ....*
فردای قیامت آقا رسول الله می فرماید:علی جان، برو به زهرا بگو از اسباب شفاعت امت هرچی داری بیار... بی بی پاسخ میده: دودستِ قلم شده عباسم، برای شفاعت کافیه...
بی بی فاطمه به احترام آیه قرآن،بابا رو یا رسول الله خطاب میکرد، اما وقتی بین در و دیوار قرار گرفت،صدا زد یا ابتا..... بالا بفریادم برس....
عباسم همه عُمْر حسینش رو برادر صدا نزد، اما وقتی روی زمین افتاد ،صدا زد:برادر، برادرت رو دریاب...
حسین
#حاج_حسن_خلج
#شب_عباس_اباالفضل_گریز_فاطمه س
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
motiee-zamine2.mp3
1.7M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#زمینه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
.:
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شنیدم در خونه ها رفتی، غریبونه، شبا رفتی
نبود کسی واسه یاری، سه شب اما، شما رفتی
بمیرم که تو غربتِ اون روزا
نبودیم که باشیم کنارِ شما
می مونیم تا آخر پایِ این عَلَم
یه روزی میشیم تویِ این راه فدا
ایشاالله با، دعای تو، میشیم مادر، فدای تو
میایم هر شب، برا بیعت، شبِ قدر شبای تو
امیدِ علی، ای شهیدِ علی...
شنیدم تو مسجد غریب موندی، ولی باز از، علی خوندی
دل اهل عالم رو با اشکات ،برا مولا، می سوزوندی
فدای تو و خطبه و آهِ تو
فدای تو و عُمرِ کوتاهِ تو
امیدِ علی، ای شهیدِ علی
الهی شهید شیم تویِ راه تو
ایشالله با، دعای تو، شهید میشیم، برای تو
هنوزم از توی مسجد، میاد مادر، صدای تو
امیدِ علی، ای شهیدِ علی...
شنیدم دلت شور میزد مادر، شبِ آخر، شبِ آخر
برای غریبی که لب تشنه، شهید می شه، می شه بی سر
نبودیم تویِ کربلایِ حسین
که ما هم بمیریم به پایِ حسین
می میریم هزار بار ولی از غمش
می شیم زنده با روضه های حسین
ایشالله با، دعای تو، می شیم غرقِ، عطای تو
حسینیه است، چشای ما، برا نورِ، چشای تو
می شیم زنده با روضه های حسین...
عزیزم
الهی بمیرم به چه وضعی اُفتاده حالت
توی بستری و شکسته شده هردو بالت
ای خانوم
عزیزم
حلال کن منو خونه ی اَمنی واست نداشتم
ببخشم اگه توی این زندگی کم گذاشتم
ای خانوم
چرا روتو از من میگیری زهرا جان
دعا میکنی که بمیری زهرا جان
ببین بچه ها بی قرارن این شبها
کجا بی علی آخه میری زهرا جان
____
عزیزم
نفسهات بُریده میدونم که پهلوت شکسته
تورو اون دوتا بد زدن دست و بازوت شکسته
ای خانوم
عزیزم
نمی تونی از جا بلندشی توون نیست توو پاهات
زمین میخوری دائما سوو نمونده توو چشمات
ای خانوم
تنت پیش چشمای من سوخت زهرا جان
جلوی حسین و حسن سوخت زهرا جان
کسی واسه یاری نیومد توو کوچه
که انگار نه انگار یه زن سوخت زهراجان
____
عزیزم
چرا مجتبی این روزا حال خوبی نداره
توی خواب و بیداری اِنقد همش بیقراره
ای خانوم
عزیزم
گمونم یه چیزایی دیده که حیدر ندیده
بگو چیشده ماجرا چیه رنگش پریده
ای خانوم
چی اومد سرت آخه زهرا توو کوچه
شکستن غرورم رو یکجا توو کوچه
هنوز یادمه پیش چشمام اُفتادی
تورو بد زدن نانجیبا توو کوچه