eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
616 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
خوانم حدیثِ کسا،در مدح آل عبا بر خَمسهٔ طیّبه،گویم درود و ثنا عشق این ها بُوَد در روح و جانم اِنَّما یُریدُ الله بر زبانم یا فاطمه یا زهرا... بیتِ اُمُّ السَّلَمه،جَنّتِ کبریا شد محل اجتماعِ،جمعِ آل عبا شد تحت کسا به امرِ حیّ دادار شد جای احمد و عترتِ اَطهار یا فاطمه یا زهرا... طبقِ حدیث کسا،که نورِ راهِ همه است مِحوَرِ اهل بیت و،کُلّ عالَم فاطمه است یار رب دلها را غرقِ تَوَلّیٰ کن ما را فداییِ راهِ زهرا کن یا فاطمه یا زهرا... این زهرا با این مقام،با این شُکوه و وَقار پهلویش بشکسته شد،در بین در و دیوار ‌شد در راه علی قَدِّ خمیده محسنش شهید و خودش شهیده یا فاطمه یا زهرا...
وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان غم بر دلت نشست، حدیث کسا بخوان   حبل المتین، تمسکِ بر دامن علی است تا رشته ات گسست، حدیث کسا بخوان   آسان شود مقرب آل عبا شدن جبریل شاهد است، حدیث کسا بخوان   روزی خلق در گرو امر فاطمه است ای عبد تنگدست، حدیث کسا بخوان   وقتی که بغضِ دوریِ از صحن کربلا راه گلوت بست، حدیث کسا بخوان   وقتی تمام دهر به تو پشت می کنند وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان محمد جواد شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻 وقتی زلیخا، یوسف و به زندان انداخت هیچ وقت به قدرت خداوند و بازی های عجیب سرنوشتش فکر نمی‌کرد... 🌻 تو هم اگه خواستی ناامید شی بدون که خدا حوصلش خیلی زیاده دستت و تو دست خدا بزار... 🌻 بزار سرنوشتت و اون واست بنویسه اون نویسنده بهترین و شیرین ترین داستان های عالمه... 🌻 به خدا اعتماد کن ... 🌼 السلام علیک 🌼 یا اباصالح مهدی ✨بی تو با سردترین ✨ فصل زمستان چه کنم؟ ✨با دلِ یخ زده و ✨پیکر بی جان چه کنم؟ ✨گیرم از مهلکه‌ی ✨سردیِ دی ، جان بِبَرَم ✨با هوای قفس ✨و نم نم باران چه کنم؟ 🌼 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَرَج ✨
. هجران زهرا... غزل مرثیه هجران زهرا را علی باور ندارد قرآن این خانه دگر کوثر ندارد آن دلخوشی های قدیم ازدست رفته دست خدا بردست انگشتر ندارد فضه بزن شانه به موهای عقیله زینب در این سن کمش مادر ندارد میخ در و دیوار باحیدر چه کرده؟ پایی برای ردشدن از در ندارد کرده بغل زانوی غم را کنج خانه آن فاتح خیبر دگر یاور ندارد بالای قبر فاطمه باگریه می گفت دیگرصدای حیدرت جوهر ندارد برخیز ای همسنگرم ای همدم من بی تو علی روحی دراین پیکر ندارد گشته خزانی نوبهارش درجوانی مولا غریب و سایه ای برسر ندارد ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ ................................................................
. در ظلمت شب،ماه دل آرا برگرد ای بر غم مادرت تسلا برگرد با دیده ی تر منتظرانت گویند آقای جهان یوسف زهرا برگرد ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍ ................................................................
. زهرا جان... تو رفتی خاطراتِ در ؛ فراموشم نخواهد شد میان شعله ها معجر فراموشم نخواهد شد هرآنکس که تورا آزرد؛ مرا آزرده خاطر کرد حدیث نفس پیغمبر فراموشم نخواهد شد میان هجمه ی دشمن که می شد گم صدای ما صدای هق هق دختر فراموشم نخواهد شد نگفتی راز سیلی را گرفتی روسه ماه از من من این غم تا دم آخر فراموشم نخواهد شد ز برق چشم من دشمن فراری بود از میدان طناب و گردن حیدر فراموشم نخواهد شد چه زجری میکشدی تو ازاین پهلو به آن پهلو گل خون بر روی بستر فراموشم نخواهد شد دگر بعد تو زهرا جان خضابی نه گلابی نه که بوی دود و خاکستر فراموشم نخواهد شد ✍ ................................................................
. سربلندم کردی اما سر به زیری می کنی از جهاز سادهء خود گردگیری می کنی یادگار مصطفی، این یادگاری پیشکش! با سر و پهلوی زخمی، خانه داری پیشکش! آب و جارو می زنی با دردت این ویرانه را روز آخر از چه می ریزی به هم این خانه را؟ پهلوان خیبرت بودم، زمینگیرم نکن پیر هجده ساله ام از زندگی سیرم نکن از که پنهان می کنی ابرو و چشم تار را؟ می شویم با گریه ام خون روی دیوار را بی عصا آرام، خود را می کشانی پشت در خاک روی چادرت را می تکانی پشت در من بمیرم دست تو درد آمده ناخواسته پینهء دستم مگر اصلاً مداوا خواسته؟ چوب این دستاس را گیرم که چرخاندی به زور کاش صورت را نمی بردی در اطراف تنور حوری آتش گرفته، شمع را آتش نزن با سکوت آخرت این جمع را آتش نزن حرف کوچه می شود، حرفی بزن فوراً مرو پیش مردم آبرویم می رود، بی من مرو از عبای پارهء من ذوالفقارم را بِکن بسترت را جمع کن، جایش مزارم را بِکن ختم قرآن می کنم ای کوثر قرآن من میوهء ختمت شود خرمای نخلستان من زحمتت دادم عزیزم، شوهرت را کن حلال من نمی دانم چه میخواهی بگویی با بلال دیدن روی کبودت روزی لاهوت شد خنده کردی فاطمه تا صحبت تابوت شد صحبت تابوت شد، فکر حسن را کرده ای فکر او نه! فکر شاه بی کفن را کرده ای تیرها که روی تابوت حسن صف می کشند بعد آن دور عبا و پیرهن صف می کشند وای از آنکه حرمتت با شور و شینت بشکند وای از آنکه کاسهء آب حسینت بشکند ✍ ................................................................
. غزل مرثیه ازغربت علی دل هفت آسمان گرفت "شاعرمیان مرثیه لکنت زبان گرفت" سخت است باورش به خدا آن غلاف تیغ از زانوان فاتح خیبر توان گرفت خاری چنان به سینه ی گل پافشرد که گل را و غنچه را زکف باغبان گرفت بارفتن بهارعلی خانه ی علی دیگر به خود ندید بهار و خزان گرفت هرکس که در مدینه به کف تازیانه داشت در کربلا سه شعبه و تیغ و کمان گرفت درمجلس شراب،یزید سقیفه ای باکار خود زحضرت زینب امان گرفت ازبس که داشت بغض علی را به سینه اش دستی شراب و دست دگر خیزران گرفت هرکس نشد مدافع مولا و فاطمه اهل جحیم گشت و درآتش مکان گرفت ای کاش بشنوم که بیایید دربقیع روضه برای مادر، امام زمان(عج) گرفت ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ ................................................................
. ز بسکه چشم تو تصویر تار می گیرد تمام آینه ها را غبار می گیرد سرت چه آمده وقت کشیدن جارو به گریه فضه ترا از کنار می گیرد چه زحمتی شده این گندم آسیا کردن چه زود پهلوی تو حین کار می گیرد به روی گونه ی تو سیب قرمزی هر شب ز چشمهای ترم اختیار می گیرد لباس نو به تنت بود و گفت زینب باز؛ چقدر مادرم آب انار می گیرد نه صبح مانده برایم، نه ظهر مانده، نه شب! ز ناله ات کمرم هر سه بار می گیرد بخند جان علی، جان به لب شدم زهرا بخند خانه سکوت مزار می گیرد