#امام_حسین_ع_مناجات
کشتی آشفتگیِ خَلق را ساحل، حسین
خوشبهحالِ هر که دارد در دلش منزل، حسین
هیچکس با دستِ خالی رد نشد از محضرش
اولین و آخرین امید هر سائل، حسین
بُغض او یعنی جهنم، حُب او یعنی بهشت
روز محشر دوزخ و فردوس را حائل، حسین
دلخوشیِ ما همین اشک است در یوم الحساب
یا اله العالمین! اغفر ذنوبی بِالْحُسین
او به فکر کل مخلوقات بود الا خودش
عاقبت حتی سفارش کرد بر قاتل، حسین
**
شأن او تشت طلا و بزم مِیْخواری نبود
آه نور حق کجا و مجلسِ باطل، حسین...
#محمود_یوسفی
#ای_باوفا_برادر
سالار من سردار من ای باوفا برادر
فرماندة پیکار من ای باوفا برادر
سقّایِ پرچمدار من ای باوفا برادر
ای مَحرمِ اسرار من ای باوفا برادر
ای یوسف دربار من ای باوفا برادر
ای حیدر کرّار من ای باوفا برادر
ای مالک و عمار من ای باوفا برادر
سالار من سردار من سقای پرچمدار من
فرماندة پیکار من ای یاور و ای یار من
ای برادر بر تو می بالم که غیرت واره ای
در سکوت بی کسی ها بهترین غمخواره ای
رنگ حسرت بر گلستانم ببین ای باوفا
بهر امدادِ حرم کن فکر راه چاره ای
پیچش تیغ ستم را بر فرازِ سر ببین
سورة اخلاص یاران در نمازِ سر ببین
در کمان گیرانِ بی وجدانِ اردوی جفا
زوزة تیر و کمان ها در نیازِ سر ببین
سالار من سردار من ای باوفا برادر
سالار من سردار من سقای پرچمدار من
ای مَحرم اسرار من از کودکیِ همیار من
شانه هایت ای برادر باب پرچمداری است
آرزوهایت دلاور دال بر غمخواری است
العطش ها را جوابی گو که آهی کم کنی
همتی باب المراد اینک زمان یاری است
در نوایِ نینوا بشنو نوایِ تشنگان
کوشش و جهد و تلاشت کن برای تشنگان
سوژة تلخند دشمن در عذاب خیمه هاست
می سزد حتی بریزی خون به پای تشنگان
سالار من سردار من ای باوفا برادر
سالار من سردار من سقای پرچمدار من
ای یوسف دربار من در شطِّ خون معیار من
آسمان دیده در چنگال باران بلاست
تنگنای غصّه و غمبادِ سنگین عزاست
از فراتِ دل، فراتِ آب در سرچشمه گِل
هر طرف رو می کنی هنگامة جور و جفاست
یک حرم دل ناگران گریه های اصغر است
کودک ششماهه را سیمای حسرت در بَر است
روی لب های رقیه از تَرَک های عطش
هم نوایی با سکینه در نگاه خواهر است
سالار من سردار من ای باوفا برادر
سالار من سردار من سقای پرچمدار من
ای حیدر کرّار من ای مالک و عمار من
قبضة شمشیر خود را ای برادر تیز کن
نهرِ علقم پیشِ رو داری دلاور خیز کن
منصبِ سقاییِ لشکر مبارک بر تو باد
مشک آب از آب دریا باوفا سرریز کن
شوقِ حیدر واری ات بنموده احیا ذوالفقار
دشمنان از پا بیندازی فقط با ذوالفقار
با سرودِ سروری این شورِ دل تکرار کن
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
سالار من سردار من ای باوفا برادر
**
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
************
دل من با غمِ عشقت شده درگیر ،حسین /
داده دنیای مرا عشقِ تو تغییر ،حسین /
مادرم نذرِ تو کرده است جوانیِ مرا /
تا که یک روز به پای تو شوم پیر، حسین /
مثلِ اصحابِ تو قطعا به سعادت برسم/
بسپارم به تو گر رشته ی تقدیر ،حسین /
یک نگاهِ تو چه ها کرد به احوالِ زُهِیر/
عجبا ، یک نگه و این همه تاثیر، حسین/
رحمتِ واسعه بودن صفتی در خورِ توست/
که شده عشقِ تو این قدر جهان گیر، حسین/
خالصم کن که شوم عابسِ دیوانه ی تو /
کمکم کن بِدَرم جامه ی تزویر، حسین/
گریه در بزمِ عزای تو کند پاک مرا /
قطره ای اشک شده مایه ی تطهیر ،حسین/
قتلگاه و تل و یک خواهر و شمر و سر تو/
زده آتش به دلم این دو سه تصویر، حسین/
بس که انوارِ خدا از تن تو می تابید /
سجده کردند به تو نیزه و شمشیر ، حسین/
وقتِ غارت شد و انگشتر تو رفت که رفت/
زینب آمد به سراغِ تو ولی دیر ، حسین /
آمد و دید که قرآن به زمین افتاده /
سوره فجر چگونه شده تفسیر ، حسین!/
خواهرت بعد تو با رنجِ اسارت چه کند ؟/
زینبت بی تو شد از دارِ جهان سیر، حسین/
#روضه_امام_جواد_علیه_السلام
🔸رسیده جان به لب اطهرت، اَبَالهادی
🔸نشسته پیک اجل در بَرَت، اَبَالهادی
🔸دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
🔸کبود شد همه ی پیکرت، اَبَالهادی
🔸میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و
🔸بریده شد نفس آخرت، اَبَالهادی
🔸سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
🔸ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی
🔸دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
🔸ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی
#روضه_امام_جواد_علیه_السلام
السلام علیک یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
🔸بغداد هم از حال و روزش بی خبر بود
🔸تنها تر از تنها و قلبش پرشرر بود
ایام، ایام شهادت میوه دل امام رضا...
آقا جوادالائمه است...
دلت رو آماده کن...
با پای دل بریم کنار حرم باصفاش...
ان شاء الله سال بعد یک همچین روزهایی این دست جمع بریم کاظمین...
کنار حرم باصفاش عرض ادب کنیم...
این روزها خانه آقا جوادالائمه چه خبره...
خدا لعنتش کنه ام الفضل ملعونه...
وقتی به آقا زهر داد...
صدای ناله حضرت بلند شد وای جگرم...
🔸در کنج حجره بی کس و بی یار و مونس
🔸دور از وطن افتاده و خونین جگر بود
دو نفر از ائمه ما خیلی غریب بودند...
یکی آقا امام حسن. ..
یکی هم آقا جوادالائمه...
این دو بزرگوار توی خونه خودشون هم غریب بودند...
قربون غریبیت برم آقا یا جوادالائمه
شما هم مثل امام حسن خیلی غریب بودید...
حتی تو خونه خودتون هم غریب بودید...
اما وقتی خواستند بدن شما رو دفن کنند ... شیعیان اومدند با احترام تشییع کردند ...
با احترام بدن رو داخل قبر گذاشتند...
کسی به بدن شما جسارت نکرد...
دلها بسوزه برا اون آقایی که وقتی خواستند بدنش رو دفن کنند تابوتش رو تیر باران کردند...
🔸بعدکشتن تیرباران، پیکرت گردید، کاش
🔸این جنایت، در کنار قبر پیغمبر نبود
خدا میدونه چه حالی داشتند یتیمان امام حسن... وقتی جلو چشمانشون تیرها رو از بدن بابا خارج کردند...
اما میخام بگم هر طوری بود بلاخره بدن امام حسن رو دفن کردند...
لا یوم کیومک یا اباعبدلله...
دلها بسوزه برا امام سجاد...
روز یازدهم...
صدا زد...
عمه جان زینب...
ببین این نانجیبها... دارن بدنهای خودشون رو دفن میکنند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین کربلا...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
#امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
دوای درد عالم یا حسین است
شفای روح آدم یا حسین است
به لوح آفرینش با خط نور
نوشته اسم اعظم یا حسین است
اگر باشد تمام عمر یکدم
همان یکدم مرا، دم یا حسین است
اگر بر مرده جان بخشد عجب نیست
دم عیسی بن مریم یا حسین است
پس از ذکر خداوند تعالی
ز هر ذکری مقدّم یا حسین است
نجات اهل محشر، روز محشر
خموشی جهنم یا حسین است
به یاد آن لب عطشان هماره
صدای آب زمزم یا حسین است
نوار قلب کل سینهزنها
نفسهای محرّم یا حسین است
درون سینه آهم یا ابالفضل
به صورت نقش اشکم یا حسین است
نسیم نینوا، پیک شهادت
صدای کربلا هم یا حسین است
کتاب "نخل میثم" را بخوانید
تمام نخل میثم یا حسین است
استاد حاج غلامرضا سازگار
#امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
در عمق غصه ها، فرّ الی الحسین
در اوج هر بلا، فرّ الی الحسین
خسته اگر شدی از دست این و آن
رو کن به کربلا فرّ الی الحسین
از سوی آسمان بر ما زمینیان
هر دم رسد ندا فرّ الی الحسین
از دست معصیت خونین دل و حزین
تا که شوی رها فرّ الی الحسین
موسی اگر شدی از ترس اژدها
هر چند بی عصا فرّ الی الحسین
وقتی دلت گرفت از شهر و کوچه ها
از قوم بی حیا فرّ الی الحسین
گر آخر الزمان بیمار گشته ای
با نیت شفا فرّ الی الحسین
ایمان فقط حسین قرآن فقط حسین
از کفر و از خطا فرّ الی الحسین
فریاد می زند فطرس علی الدوام
فی الارضِ و السَّما فرّ الی الحسین
بگرفته دست ما با دست غرق خون
در بین بوریا... فرّ الی الحسین
مجتبی قاسمی
#امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
با حال زار و مضطرم بوسه گرفتم
از عکس صحن دلبرم بوسه گرفتم
با گریه خوابم برد دیشب، تا خودِ صبح
در خواب از کل حرم بوسه گرفتم
روی نگین خاتمم نام حسین است
با نیت از انگشترم بوسه گرفتم
کارم جلو افتاد تا از مهر تربت
در سجده با چشم ترم بوسه گرفتم
من که نشد از مرقدش بوسه بگیرم
جایش ز دست مادرم بوسه گرفتم
جانم فدایش زیر لب ارباب می گفت:
از لاله های پرپرم بوسه گرفتم
مانند صفحه صفحه ی قرآنِ پاره
از قطعه های اکبرم بوسه گرفتم
می گفت با مشک پُر از تیر علمدار
از بازوی آب آورم بوسه گرفتم
جای رباب و اهل خیمه پشت خیمه
از کام خشک اصغرم بوسه گرفتم
وقت وداع آخرم با نیمه ی خود
از چشم خیس خواهرم بوسه گرفتم
شاید برای آخرین بار است، شاید...
از روی ناز دخترم بوسه گرفتم
محمدجواد شیرازی
#امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند
از من و تو سمت باب القبله نوکر ساختند
پرچمی بر عرش کوبیدند اینجا روضه است
دسته ی سینه زنی پشت پیمبر ساختند
شیشه شیشه گریه ی مارا ملائک برده اند
قطره قطره ریختند و حوض کوثر ساختند
چشم هرکس خیس باشد جای پای فاطمه ست
چشم مارا با حسینیه برابر ساختند
میشود بابا حسین و میشود مادر رباب
سینه زنها را به این صورت برادر ساختند
هرکسی بهتر برایش سوخت مزدش را گرفت
سوخت فطرس از همان خاکسترش پر ساختند
باوضو باید دراین ده روز از هرجا گذشت
هرمحله بچه ها صحنی مطهر ساختند
شاهراه آسمان در کوچه های کربلاست
تا خدا از مرقد شش گوشه یک در ساختند
کربلا تاریک شد پیکر ته گودال ماند
آفتاب نیزه را با یک سر آخر ساختند
سیدپوریا هاشمی
@navaye_asheghaan
#امام_جواد
آبروی کرم زمین خورده
مرهم درد و غم زمین خورده
به چه جرمی تنش کبود شده
حضرت محترم زمین خورده
نفسش بند آمدِ گفته
ای جوان مادرم زمین خورده
با زمین خوردنش قیامت شد
وای من هر قدم زمین خورده
جگرش از دهن به بیرون ریخت
با تنی پر ورم زمین خورده
دست خود روی صورت افکنده
بسکه هی پشت هم زمین خورده
خاک و خون تنش یکی شده و
پشت در دم به دم زمین خورده
محمد حبیب زاده
#امام_جواد
سیاهی رفت چشمانت، زبانم از سخن افتاد
شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد
نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانه ات تا گفت:
برایت آب آوردم، بنوشش از دهن افتاد
چه مکّارانه «أمّ الفضل» میشد «جعده» ای دیگر
همین که زهر نوشیدی دلت یادِ حسن(ع) افتاد
تداعی شد برای من سر بازارِ شهر شام
صدایِ هلهله تا بر لبِ یک عدّه زن افتاد
تنت در سایۂ بالِ کبوتر ها و عاشورا؛
به دستان یزیدی ها عبا و پیرهن افتاد
تو کنجِ حجره جان دادی و امّا گوشۂ گودال
حسینِ(ع) تشنه لب بر خاک ها دور از وطن افتاد
تنت میسوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا
دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد!
مرضیه عاطفی
#امام_جواد
گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟
مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟
بسته شده راه صدایت چرا ؟
آب نیاورده برایت چرا ؟
شعله به جان و دل زهرا مکش
جان رضا روی زمین پا مکش
ضربه به حیثیت افلاک خورد
رنگ کبودی به رخی پاک خورد
موی به هم ریخته ات خاک خورد
داد زدی دورِ لبت چاک خورد
با جگر سوخته پرپر زدی
بر دَرِ حجره چقدر سر زدی
خون ز لب خشک تو پاشید وای
لحظۀ پرپر زدنت دید وای
چشم به چشمان تو خندید وای
تشت زنان دورِ تو رقصید وای
شعله به جان تو چنین ریخته
آب به پیش تو زمین ریخته
آب نخوردی ... بدنت پا نخورد
یک نخی از پیر و هنت پا نخورد
در ته گودال تنت پا نخورد
مثل حسین بر دهنت پا نخورد
یاد حسین دیدۀ تر داشتی
هر چه سرت آمده ، سر داشتی
چنگ به موی سرش انداختند
روی تن بی سر او تاختند
خیل زنان رنگ ز رخ باختند
پیکر غارت شده نشناختند
عمۀ سادات زمین گیر شد
بر سر بوسیدن رگ پیر شد
طول کشید از نَفَس افتادنش
حنجر پاشیده روی دامنش
عده ای اعراب دَمِ رفتنش
با کتک از کرب و بلا بُردنش
عمه از آن لحظه گرفتار شد
ناقه نشین راهی بازار شد
قاسم نعمتی
#امام_جواد
خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد
یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد
از روی خاک حجره سر خاکی تو را
بر دارد و به گوشه دامن مکان کند
می خواهی آب آب بگویی نمی شود
گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟
چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد
می خواست دست و پا زدنت را نشان دهد
تا بام می شود سر سالم تری رسید
با شرط این که این لبهٔ در امان دهد
بالا نشسته ای و جهان زیر پای توست
وقتش شده گلوی شهیدت اذان دهد
علی اکبر لطیفیان
#امام_جواد
کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند
گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی!
سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی!
دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی!
اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود
ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی
چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید
برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی!
علیرضا خاکساری
@navaye_asheghaan
#امام_جواد
در حجره ی دربسته واویلا به پا شد
از زهر آن ظالم امام ما فدا شد
ظالم کنیزان را سفارش بر غنا کرد
گُم در صدای آن کنیزان این صدا شد
زهر جفا بر جان او آتش کشید و
از سینه ی سوزان او ناله رها شد
او یاد آن مادر میان کوچه ها بود
وقتی که بازو از قلاف کین دو تا شد
با تازیانه مادری نقش زمین و
غم در دل پُرناله ی اهل کسا شد
میگفت زیر لب گناه مادرم چیست؟
با ضربت سیلی به روی او جفا شد
پا روی خاک حجره میسایید از درد
در خاطرش زنده هجوم کربلا شد
یاد علی اکبر که پا بر خاک میزد
یاد سری که بین آن گودی جدا شد
یاد رباب افتاده بود و گریه هایش
یاد گلو و شیرخواری که فدا شد
یاد عمود آهن و دست قلم بود
یاد دمی که تیر بر مَشکش رها شد
یاد اسارت بود و اشک و داغ زینب
بازار شام و بزم شومی که به پا شد
این خاطرات لحظه ی آخر دلیل
اشک و فغان حضرت ابن الرضا شد
از نردبان جسمی به روی بام میبُرد
بی حرمتی ها بر تن وجه خدا شد
آقا تنت عریان نبود اما بمیرم
در سایه ی بال کبوترها رها شد
در روضه ات رزق محرم را گرفتیم
نذر ظهور منتقم،اشک و دعا شد
عبدِ کریم
#امام_جواد
به چشم نیلی ات بنگر،به چشمان ترم مادر
ز ظلم همسرم،چون مرغ بی بال و پرم مادر
اگر چه قاتلم در پشت در خنده به حالم کرد
ولی من یاد خون سینه و میخ درم مادر
اگر از سوزش زهر جفا،خشکیده حلقومم
ولی دیگر نخورده نیزه ای بر حنجرم مادر
به خاک حجره می غلتم من از فرط عطش اما
به زور نیزه ای دیگر نغلتد پیکرم مادر
تنم را روی بام آرند از کینه ولی هرگز
نباشد زیر دست و پای مرکبها سرم مادر
خدا را شکر در حجره به خود وقتی که پیچیدم
ندیده حالت جان کندنم را خواهرم مادر
شنیدم عمه ام روی بلندی بوده و دیده
به یاد حنجر و قاتل،به یاد حنجرم مادر
شنیدم زنده زنده راس جدم را جدا کردند
خدا داند که این صحنه نیاید باورم مادر
محمود اسدی(شائق)
#امام_جواد
حسی غریب دور و برم را گرفته است
آتش حوالی جگرم را گرفته است
بغضی هوای چشم ترم را گرفته است
غصه به روی شانه، سرم را گرفته است
امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم
آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم
با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش
خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش
قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش
له کرده زیر پای حسد مهربانی اش
ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو
ای حضرت جواد بمیرم برای تو
بی فایده است با تو مدارا نمی کند
مظلوم تر از تو که پیدا نمی کند
اینقدر در نزن بخدا وا نمی کند
شرم و حیا ز حضرت زهرا نمی كند
دارند به حال محتظرت خنده می كنند
به آه پشت درت خنده می كنند
جان كندن تو را به تماشا گذاشته
بر آیه آیه های دلت پا گذاشته
حالا بنای خنده و هورا گذاشته
ناخن كشیدنت به زمین جا گذاشته
بر پای كوبی است و جوابت نمی دهد
خواهش نكن كه جرعه ی آبت نمی دهد
از درد دست و پا چقدر جمع می كنی
از حجره پاره های جگر جمع می كنی
خاكستری كه مانده ز پر جمع می كنی
خود را به پیش چشم پسر جمع می كنی
جان بر لبت رسیده و دیگر قرار نیست
شكر خدا كه دور و برت نیزه دار نیست
در آفتاب سایه ی مادر نداشتی
دور برت به غیر كبوتر نداشتی
زخم سنان و نیزه به پیكر نداشتی
چیزی برای غارت لشكر نداشتی
نور و حرارتی به خراش تنت نخورد
دست كسی به گوشه ی پیراهنت نخورد
نقش زمین شدی سرت اما جدا نشد
یك بار هم هجای تنت جابجا نشد
رأس مطهرت سر سر نیزه ها نشد
رزازی از قطار سُم اسب ها نشد
بعد از سه روز گریه ی هر مرد و زن شدی
در بین بوریا نه، به قرآن كفن شدی
@navaye_asheghaan
.
#امام_زمان
در حسرت وصال
در کجایی جان ما ، جانان ما
ای تمام عشق تو در جان ما
در کجایی یوسف بازار عشق
در کجایی یوسف کنعان ما
عشق تو باشد همه دنیای ما
مهر تو باشد همه ایمان ما
بی تو ای ماه دلارای همه
گشته گلزار جهان زندان ما
تا به کی در انتظارت دیده ها
تا به کی در راه تو چشمان ما
آتش وصل تو در دل شعله ور
شمع هجرت شعله ی سوزان ما
بی تو در جوش و خروش عالمیم
ای فراق تو همه بُحران ما
ما همه بیچاره ایم ، ای چاره ساز
چاره ای کن بر دل حیران ما
ما دلی ویرانه داریم از فراق
کن نگاهی بر دل ویران ما
ما همه غرقِ گناهیم ای عزیز
در گذر از جرم و از عصیان ما
بی سر و سامان ز هجران توییم
وصل روی تو بود سامان ما
بس که گلها در رهت پرپر شدند
غرقِ گل شد این شهیدستان ما
میهمان گشتیم بر مولا رضا
باشد این مولا فقط سلطان ما
جایْ جایِ این حرم دارُالشِّفاست
خاک این وادی بود درمان ما
می رود از این حرم در کربلا
مرغ اشکِ دیده ی گریان ما
کربلا گفتیم و دل آتش گرفت
باشد آنجا کلبه ی احزان ما
بر حسینِ سر جدا باید گریست
این غم و این چشم خون افشان ما
بر حسین و ناله های خواهرش
پُر شده از اشکِ غم دامان ما
از غم آن کشته ی غرقِ به خون
غرقِ خون شد سینه ی نالان ما
همچو «یاسر» آمدیم از بهر وصل
کوی تو باشد حریم جان ما
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
.
#زمینه
#امام_جواد
#شهادت_امام_جواد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا جواد الائمه
دست رد نزن به سینم
نگران اربعینم نگران اربعینم
یعنی امسال
قسمتم میشه زیارت حسین
روضه ی غروب بین الحرمین
نجف و کرببلا و کاظمین
یا باب المراد گرفتارم
یا باب المراد گنهکارم
یا باب المراد دوستت دارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا جواد الائمه
من و اشک غربت تو
روضه ی مصیبت تو
ای وای ای وای
روی خاک حجره دست و پا زدی
مادرت فاطمه رو صدا زدی
تشنه لب بودی و ناله ها زدی
شد رنگ خزون بهار تو
زهرا اومده کنار تو
گریونه سر مزار تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا جواد الائمه
من شبیه تو جوونم
به محرم برسونم
باید بازم
به امام رضا تورو قسم بدم
تا بتونم اربعین منم برم
پابرهنه از حرم تا به حرم
یا باب المراد گرفتارم
یا باب المراد گنهکارم
یا باب المراد دوستت دارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امیر_طلاجوران✍
.