eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
Z0000064.MP3
6.37M
بسم الله الرحمن الرحیم یه دختری توروضه ها پرسید زمادرش چرا هروقت مُحَرَم میرسه میگن اومدماهِ عزا چرانوای غم وحُزن،توکوچه هابگوش میاد بسر وسینه میزنن روضه خون ونوحه خوانا مگه حسین سپاه نداشت یکه وتنها وغریب بی لشگر بود وبی دفاع،آخه چرا اومد آقا یکی شنیدم میگفت،یه پهلون بوده باهاش حریف وهمتایی نداشت،قرص قمر توکربلا هی میخونن توخیمه ها قحطی آبِ وعطش مگه نبود مسلمونی؟که آب بده به بچه ها خیلی دلم سوخت برا،طفل کوچیک توگهواره سه شعبه بوسیدگلوشو پَرکشیده آسمونا مادرمیشه گوشواره و عروسکام رو ببرم بِدم به اونکه گوشوارش،دزدیده دیو روسیا😔 ✍شاعره وخادمه ی اهل بیت ع✨م. آل محمدی(مَهتاج)✨التماس دعای مداح بختیاری پرویزی🎙 @navaye_asheghaan
Z0000061.MP3
2.7M
بسم الله الرحمن الرحیم ✨سبک همجا کربلا همجانینوا✨ دَمِ جان دادنم به سراغم بیا یوسف فاطمه بیا مولا بیا انتظارت مرا میکُشد دَم بدَم ای شهِ منتَظَر،جانِ عالم بیا گوکجاجویمت،سیرِ دل بویمت جمکران کربلا،هرکجایی بیا هم عیان ونهان نورِ رخسارِتو پرده ی شب شکن جان زهرا بیا ناله سر می دهدمَشک پاره ،بیا بر زمین ماندعَلَم جانِ سقا بیا عمر مَهتاج طی،درفراقِ توشد دمِ جان دادنم به سراغم بیا ✍شاعره وخادمه ی اهل بیت ع✨م.آ ل محمدی(مَهتاج)✨التماس دعای فرج @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه؛ باقرالعلوم.mp3
1.43M
علیه‌السلام 🔹باقرالعلوم🔹 میون شبای تیره، تو ماه تمومی ای آقا تو فخر شیعه، باقرالعلومی از شور جهاد تو این باغ سرزنده شده این مکتب به برکت تو پاینده شده آب حیاته، چراغ راهه حرف تو واسه ما جوشش علمت، جذبۀ چشمت غوغا کرد، تا ابد تو دلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو دل تو داغ عصرِ عاشورا نشسته عمه زینبو می‌دیدی با دستای بسته اولین خاطرۀ تلخت داغ شهداست علت بارون نگاهت آه اسراست خیمه و غارت، داغ اسارت روضۀ هر شبه یه عمره آقا، دلیل اشکات غصۀ غربت زینبه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ستاره صبحی آقا توی شام غم‌ها تو کودکی هم خروشی داری مثل مولا شمشیر کلام تو هردم غوغا می‌کنه وقتی که یزیدو تو مسجد رسوا می‌کنه عزت زهرا هیبت مولا تو نگات جاریه تیغ کلامت بر سر دشمن تا قیامت آقا کاریه شاعر: نغمه‌پرداز: @navaye_asheghaan
. 🔸بفرمائید.... 🔸یک جرعه غزل ناب.... 🔸مهدوی چه میشود که بیایی کنم تماشایت فدای بغض گلوگیر و اشک شبهایت شبی گذر کن از این کوچه های دلتنگی که دل هوای تو کرده فدای غمهایت غم تو غصه ی عالم شده نمیفهمد کسیکه دل به همه داده جز تولایت صدای شیهه ی اسبت ز دور میآید بیا که عالم و آدم فتاده بر پایت بهمره تو بیاید نسیم شوق وصال معطر است جهانی ز باغ گلهایت گل شقایق و یاس و عقاقی  و سوسن الا تو نرگس زهرا به چشمانم جایت انا ابن حیدریت لرزه بر جهان انداخت تمام عالم از این بانگ گشته شیدایت ✍ . @navaye_asheghaan
ای جان جهان امام باقر وی قبله جان امام باقر وی کهف امان امام باقر وی فوق بیان امام باقر وی نور عیان امام باقر مولای زمان امام باقر تو باقر علم کبریایی تو اینه خدا نمایی تو قبله جان انبیایی حق است که حجت خدایی ما یکسره درد و تو دوایی ما جسم و تو جان امام باقر تو مظهر رب العالمینی تو هستی زین العابدینی عیسی مسیح افرینی سر تا قدم ایت مبینی سلطان جهان امام دینی در کون و مکان امام باقر ای دوستی تو اعتبارم من ارزوی مدینه دارم تا روی به درگه تو ارم تا چهره به تربتت گذارم شاید به بقیع جان سپارم با اشک روان امام باقر ای قله عرش خاک پایت ای جان جهانیان فدایت گلواژه وحی در صدایت تو پادشهی و ما گدایت چشم همه بر دره سرایت از پیر و جوان امام باقر افسوس که حرمتت دریدند بعد از نبی از شما بریدند در شام غریبی تو دیدند ننگ ابدی به خود خریدند بر قتل تو نقشه ها کشیدند پنهان و عیان امام باقر بودی ز حقوق خویش محروم تا شد جگرت به زهر مسموم با یاد تو ای امام مظلوم گردید قلوب شیعه مغموم از قبر غریب توست معلوم صد رنج نهان امام باقر گریه به عزای تو ثواب است دل ها ز مصیبتت کباب است قبر تو میان افتاب است از کینه دشمنان خراب است این حرمت ال بوتراب است کی بود گمان امام باقر تو جور و جفای شام دیدی خاکستر و سنگ و بام دیدی بر نیزه سر امام دیدی خوشحالی خاص و عام دیدی بیداد و ستم مدام دیدی از خورد کلان امام باقر ای وصف تو بار نخل میثم وی خاک رهت به زخم مرحم وی ریزه خور عطات ادم وی لطف و کرامتت مُسَلَّم در حشر ز اتش جهنم ما را برهان امام باقر @navaye_asheghaan
|⇦•از سن کودکی شده غم... و توسل به راوی دشت‌کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از سن کودکی شده غم آشنای من باد خزان وزیده به دولت سرای من بغض و شرر گرفته مسیر صدای من بالا گرفته کار دل و گریه های من اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند من را به روی مرکب سمّی نشانده اند از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من بر روی خار سخت مغیلان دویده ام از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من بازار و ازدحام نرفته زِ خاطرم آتش زِ پشت بام نرفته زِ خاطرم بزم حرام شام نرفته زِ خاطرم یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم آتش گرفته بود ، پرِ عمه زینبم یادِ لباس شعله ور عمه زینبم من روضه خوان غربت عمه رقیه ام مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام آه … از شبِ شهادت عمه رقیه ام یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم آن خاطرات می گذرد از برابرم یک عمر یاد تشنگی جدِّ اطهرم :محمدجواد شیرازی @navaye_asheghaan
1626531677767195380793.mp3
5.9M
|⇦•از سن‌کودکی شده غم... زنی وتوسل به راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر وقت احساس تنهایی کردی... به اين فکر كن كه ميليون ها سلول، تو بدنت وجود داره و تنها چيزی كه بهش اهميت ميدن تویی ...!! چقدر قشنگه خدايا شكرت @navaye_asheghaan
|⇦•نگاه‌ کودکی ات ... و توسل به راوی دشت‌کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة،ب ِمُوالاتِكُمْ عَلّمَنَا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ، اَلّلهُمَ العَنهُم جَمیعاً  اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. يه سلام هم از زبان آقا امام محمد باقر بديم، آقايي كه امشب شبِ شهادتشه، آقايي كه روضه خونه كربلاست، نه روضه خواني كه شنيده باشه، روضه خواني كه ديده، شنيدن كي بُوَد مانند ديدن، خودش نگاه كرد ديد جدش روي خاكِ كربلا داره دست و پا ميزنه:اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ."   نگاه کودکی ات دیده بود قافله را تمام دلهره ها را، تمام فاصله را   *ميگن: بچه اگه توي سن كودكي صحنه اي رو ببينه تا آخر يادش نميره، توي سن كودكي چيزي رو ببينه ضبط ميكنه، تا بزرگ بشه يادش نميره، آقاجان! فقط بگو كربلا چي ديدي؟...*   هزار بار بمیرم برات، می خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را   *آقاجان! اگه امشب حرفي زديم، زخم دلت تازه شد مارو ببخش...*   تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟   *از كجا بگم؟ باباتون زين العابدين كه فقط ميزد رو پاش ميگفت: "اَلشّام...*   چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را   * كار به جايي رسيد كه باباتون زين العابدين به سهل ساعدي گفت: يه ذره پول به اين نيزه دار بده، اين زن و بچه ها داغ ديده اند، بگو: اينقدر اين سرهارو جلوي اين زن و بچه ها نياره، بگو: يا جلوتر بره يا عقب تر، بگو: نيزه هارو ببره تا به بهانه ي نيزه ها اينقدر به اين زن و بچه ها نامحرما نگاه نكنن، اي حسين!... *   چه کودکیِ بزرگی است این که دستانت گرفته بود به بازی گلویِ سلسله را میان سلسله، مردانه در مسیرِ خطر گذاشتی به دلِ درد، داغِ یک گِله را   *امام باقر توي مسير شام و كوفه يه بار گِله نكرد، يه بار نگفت: بابا! دستام توي زنجيره، ميدوني چرا نگفت؟ آخه ميديد رقيه هم دستاش به زنجيره، نگاه مي كرد مي ديد زن و بچه همه توي زنجير و سلسه هستند، چي بگه؟...*   چقدر گریه نکردید با رقيه، چقدر به روی خویش نیاورده اید آبله را   *تازيانه و سيلي و كعب ني و زخمِ شمشير امام باقر رو اذيت نكرد، مي دوني چي امام باقر رو اذيت كرد؟...*   هنوز یک به یک، آری به یاد می آری تمام زخمِ زبان های شهرِ هلهله را   *اومدن به باباش امام سجاد گفتن: خارجي... امام سجاد به اون مرد شامي كه بهش گفت خارجي، گفت: بيا جلو، ازت يه سئوال دارم، به من بگو تا حالا قرآن خوندي يا نه؟ به من بگو: آيه ي تطهير رو خوندي يا نه؟ گفت: آره خوندم، حفظم، اما تو رو به اين آيه چكار؟ حضرت بهش گفت: به من بگو اين آيه در وصف كيه؟ سريع جواب داد اين در وصف پيغمبر و بچه هاي پيغمبرِ، آقا فرمود: آي مردِ عرب! اين سري كه داري سنگ ميزني، سَرِ بچه ي پيغمبرِ، منم پسرِ اين آقام، اين حسينِ، اين لبهايي كه داري سنگ ميزني بوسه گاه پيغمبرِ...*   مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را @navaye_asheghaan
1398-mirdamad-roze.mp3
6.76M
|⇦•نگاهِ کودکی ات .... وتوسل به راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ الله بهجت رحمة الله انسان باید دائم الذکر باشد زیرا کسی که دائم الذکر باشد همواره خود را در محضر خدا می بیند و پیوسته با خدا سخن می گوید.. @navaye_asheghaan
1. سلام آقا.mp3
12.11M
( علیه السلام ) شعررضا نصابی. مجید مراد زاده به نفس سلام آقا سلام آقای بی زائر سلام آقا سلام یا ایهاالباقر(ع) سلام آقا سلام هردل عاشق به قبرتو یا مولا یا ابالصادق(ع) سلام ما به اون قبر رفیع تو سلام ما به خاکای بقیع تو خدا رو شکر سایه روی سرم داری توی قلبم یه عمریه حرم داری غریب آقا تو دیدی ازدحام آقا غریب آقا دیدی بازار شام آقا غریب آقا غروب کربلا دیدی غریب آقا تنی رو زیر پا دیدی غریب آقا تو دیدی قحطیه آب و غریب آقا دیدی اشکای رباب و غریب آقا تو دیدی غصه و غم ها غریب آقا تو دیدی قامت خم ها غریب آقا تو دیدی قوم صد رنگ و غریب آقا تو دیدی بارونه سنگ و غریب آقا تو دیدی کوچه و باز ار غریب آقا تو دیدی طعنه و آزار غریب آقام غریب آقام منم باقر منم هم نام پیغمبر(ص) که جدم بود علی و فاطمه مادر میادیادم که تو دشت بلا بودیم میاد یادم اسیر غصه ها بودیم میاد یادم که عمه م میکشید هی آه تو کربلا توی گودی قتلگاه میاد یادم دیدم خنجر روی حنجر میادیادم که دیدم روی نیزه سر میاد یادم غروب قافله دیدم میاد یادم نگاه حرمله دیدم میاد یادم دیدم بی سر شیر خوار میاد یادم که دیدم غارت گهوار میاد یادم که دیدم گریه ی دختر میادیادم که دیدم غارت معجر میادیادم لگد از اون و این خوردم هزاربار با رقیه هی زمین خوردم حسین جانم حسین جانم @navaye_asheghaan
شهادت امام باقر علیه السلام من امام هدایتم مردم من مسیر سعادتم مردم من دلیلم به کل این خلقت من امام به پاکی و عصمت دورم از زشتی و پلیدی ها دورم از هر چه رجسِ این دنیا حق به ما داده اینچنین عزت رزق عالم ز ما رسیده فقط کار و بار جهان به شانه ی ماست در و دیوار آن نشانه ی ماست نه خدائیم و با خدا مائیم ذات آیات انّما مائیم منم از نسل حیدر و زهرا از تبار خدیجه ی کبری منم آن ابنِ زمزمَ و صَفا منم آن ابنِ مکهَ(تَ) و مِنا گرچه ما اهل بیت زهرائیم آه امّا غریب و تنهائیم زیر این چرخ و گنبد مینا نیست از ما غریب تر ابدا(آ) من غریب مدینه ام، باقر داغ سختی به سینه ام، حاضر گرچه از داغ زهر تب دارم روضه ی دیگری به لب دارم گرچه از دل غمم جدا نشود هیچ جا مثل کربلا نشود کربلا بودم و ستم دیدم من هزاران هزار غم دیدم به زمین خوردن علم دیدم دست هایی که شد قلم دیدم مشک خالی ز آب را دیدم گریه های رباب را دیدم بدن پاره پاره را دیدم گوش بی گوشواره را دیدم لحظه های غروب یادم هست نیزه و سنگ و چوب یادم هست لشکر نیزه دارها بودند ده نفرها ، سوارها بودند جد ما را غریب کشتندش آه مردم ، عجیب کشتندش روضه های نگفته را دیدم سر بر نیزه رفته را دیدم دست بسته من و رقیه و زجر عمه و التماس و گریه و زجر روزها گرم بود و قحطی آب نیمه شب سرد بود و مثل عذاب مستی نیزه دارها هم بود کف و رقص سوارها هم بود دم دروازه ها چه ها دیدیم ما چهل شهر، کربلا دیدیم از سر ناقه ها زمین خوردیم وسط دست و پا زمین خوردیم شام و بازار شام ما را کشت آه، بزم حرام ما را کشت از حسادت، لعینِ بی ادبی چوب می زد چنان به روی لبی آن چنان زد که لب پریشان شد خواهری با نسب، پریشان شد ماجرای رقیه یادم هست وضع پای رقیه یادم هست نه توانی به پا و دستانش نه رمق مانده بود در جانش نیمه شب بود عمه ام جان داد در کنارِ سر پدر افتاد ... 🔸شاعر: وحید محمدی @navaye_asheghaan
. السلام علیک یا باقر العلوم علیه السلام نور خدا ای شیعه ی ثانی عشرحضرت باقر دین زنده شده از هنر حضرت باقر بخشید به اسلام مبین گرمی ورونق گنجینه ی غرق گهر حضرت باقر تا روز قیامت همه چون آینه ماتند از دانش و علم و هنر حضرت باقر زینت ده توحید پرستان جهان است گلزار گل و بارور حضرت باقر قدسی نفسان حرم قدس ندیدند جز نور خدا در نظر حضرت باقر مرغان دعا تا حرم دوست رسیدند درسجده ی شام وسحر حضرت باقر جابر چه صمیمانه ز درگاه پیمبر آورده سلامی به بر حضرت باقر عمری زغم کرب وبلا خون جگر خورد قربان دل وچشم تر حضرت باقر داغ غم زهرا وعلی درهمه ایام آتش زده بر بال وپر حضرت باقر زهر ستم وکینه ی بیداد چه کرده است با جان و دل و با جگر حضرت باقر افسوس که در سوک نشستند ملائک زین داغ گران با پسر حضرت باقر دادند مرا کوثر توفیق «وفایی» تا آن که شوم نوحه گر حضرت باقر ✍ .
. بقعه ی نور بغضی که پنجه زدگلوی اطهرت را عمری گرفته بود راه حنجرت را شب تا سحرگه، در دل محراب طاعت پاشیده بودی اشک های باورت را تو پنجمین خورشید اهل نور هستی نور خدا کرده احاطه ،محورت را خود سوختی بهر نجات اهل ایمان کردی تو خرج خلق، مهر انورت را در بستر بیماری و در هُرمی از تب کردی صدا با اشک حسرت ،مادرت را با خاطرات کربلا و کوفه وشام پُرکرده بودی ،برگ برگ دفترت را یاد علی اکبر و عباس و اصغر آتش فکنده لحظه های آخرت را از کربلا ،جان و دلت می سوخت، ازچه آتش زده زهر ستم بال و پرت را شد بقعه ی نوری دگر،خاک مدینه بُردند زیر خاک، وقتی پیکرت را قلب «وفایی» سوخت هنگامی که بشنید پُرکرده گرد درد وغم ،دور وبرت را ✍ .
. : عمریست که در این دل، من کرب و بلا دارم در سینه ی محزونم، کهفُ الشهدا دارم در دیده پر خونم، صحرای منا دارم من شاهدِ گودال و خود نیز عزادارم هفتاد و دو پیکر را، بی سر به زمین دیدم هجده سرِ بر نیزه، خونین و غمین دیدم اعضای مقطع را من دیده ام از یاران دستانِ جدا هر سو، از پیکر سرداران انگشتر و انگشت و غارت، ز جفاکاران من دیده ام از نزدیک خونبارش و خونباران از یوسفِ زهرا یک، پیراهن خونین را گه بر سرِ نِی دیدم، گه دستِ حرامی ها وای از دلِ مادرها، آه از غمِ خواهرها فریادِ ستم بود و نااَمنیِ دخترها دستورِ فرار آمد، از سَرورِ سَرورها من هیچ نمیگویم، از غارتِ معجرها انواعِ نوازش ها، با کعبِ نِیِ دژخیم یک باره برایم شد، محشر بخدا ترسیم دیدم به دو چشمِ خویش، من غربت زینب را در معبرِ آن گودال، غمهای لبالب را احوالِ اسیران را، سجاد و غم و تب را بر پیکر جدِ خود، جای سمِ مرکب را بودند در آن غوغا، عشاقِ خدا شیدا آهِ اُسرا بود و اشکِ شهدا پیدا دیدم به حرم آنگاه، انواعِ جسارت را در شدتِ ضرب و شتم، آغازِ اسارت را بر حرمتِ ناموسِ حق، اوجِ خسارت را اظهارِ شماتت را، اِعمالِ حقارت را آن چیز که در آن بِین، دلبسته به زهرا بود هشتاد و چهار آهِ پیوسته به زهرا بود در سلسله آل الله، غمهای فراوان دید با گریه ی ما دشمن، بدجور بما خندید از وحشتِ غم گاهی، جسمِ شهدا لرزید از نیزه عمو عباس، بر قافله بس گِریید این است حقوقِ ما؟ بارانِ جفا از بام؟ ناموسِ خدا همراه، با شمرِ لعین تا شام؟ از کوفه بگو اما، از شامِ خزان هرگز از نیزه بگو اما، از زخمِ زبان هرگز از گریه بگو اما، از اشکِ زنان هرگز از غصه بگو اما، از سوزشِ جان هرگز ناموسِ پیمبر را عنوانِ کنیزی چیست؟ هان! عترتِ زهرا را، این زخمه ی هیزی چیست؟ ✍ .
خونِ دندان در قدح ریزم، که مانَم تشنه لب سَرورِ من از سفر آید، گمانم تشنه لب گریه اَم بر شاهِ عطشان است و اطفال یتیم ترسم از اینکه شوند اینجا به درد و غم مقیم کاش میشد با تو گویم، سیدی! کوفه میا آه در حصرِ عدویم، سیدی! کوفه میا جانِ زینب گر میایی، پس میاور خواهرت می‌شوند اهلِ حرم بی کس، میاور خواهرت دختران رحمی نمی بینند، از این مردمان نان و خرما نذرشان کردند، بی دین مردمان آنچه آید بر سرِ من، بر سرِ تو آورَند بر سرِ دروازه ها، آخر سرِ تو آورَند نیزه هاشان سیدی! بَدجور پهلو میدرَد تیغ‌های تیزِشان، بَدجور اَبرو میدرَد رحم بر دندان و لعلِ لب ندارد نیزه ای ترسم از آنکه به کامت، لب گذارد نیزه ای شیرخوار اینجا امان هرگز ندارد، ای دریغ حرمله رحمی بر آن هرگز ندارد، ای دریغ با جوانانِ بنی هاشم بگو، جای کفن یک زِرِه پوشند، اینجا نیزه باران است و تن من بقربانِ نگاهِ نافذِ عباسِ تو میشود اینجا هدف، چشمانِ خیرالناسِ تو کعب نِی هاشان عجب، مهمان نوازِ کودکند بیشتر، نامردها در فکر گوشِ کوچکند گیسوی طفلِ یتیم اینجاست، دست آویزشان نیست از سیلی زدن بر کودکان، پرهیزشان هر کسی که بیشتر آتش بیارِ معرکه است بیشتر دنبالِ غارت، در میانِ مهلکه است این چه رسمِ ناجوانمردانه ای در کوفه هست؟ بیشتر آزارِشان در گیر و دارِ کوچه هست! چون غریبی را سرِ بازارشان، گیر آورند بر سرِ هر رهگذر، او را به تحقیر آورند چون میسر نیست گاهی، نیزه بر اندامها سنگ و خِشت و شعله میبارد ز روی بامها بردنِ نامِ تو آسان نیست، اما هر چه هست... گفتنِ نامِ علی، جرمش از آن سنگین تر است نامِ زیبای تو بر دارلاماره میبرم نامِ مولایم علی، با صد اشاره میبرم آخرین ذکرم شده، فریادِ یازهرا ز بام آخرین حرفِ سفیرت وقتِ جان دادن، سلام ✍ .
تقدیم به امام باقر ع ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ کیست باقر باقر علم رسول پور حیدر نجل زهرای بتول ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ کیست باقر وارث بدر و حنین نوگل باغ علی ابن الحسین ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ کیست باقر مخزن سر خدا کیست باقر منبع جود و سخا ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ کیست باقر زاده حبل المتین والی ملک ولایت در زمین ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ کیست باقر بی کران بی انتها زاده پاک دو سبط مصطفی ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ کیست باقر بر ولا حصن حصین عصمت هفتم امام پنجمین ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ آنکه در دستش همه افلاکیان وی که پا بندش تمام خاکیان ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ آنکه مدحش کرده رب العالمین ویکه وصفش کرده ختم المرسلین ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ صد ملک بر در گه او پاسبان نه فلک تحت لوایش بی گمان ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ آن که باشد یادگار کر بلا داغدار صحنه های پر بلا ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ اوکه دیده آتش درخیمه را دیده راس شاه روی نیزها ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ آنکه شد مسموم از زهر هشام بیشتر می سوزد از ویرانه شام ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ از جفای دشمنش مغموم شد او که از زهر ستم مسموم شد ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ زهر در زین تعبیه از کینه کرد بر ملا آن کینه دیرینه کرد ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ شد مدینه داغدار ماتمش شیعه میسوزد هماره ازغمش ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ لرزه بر عرش خدا افتاده است تا ز پا آن مقتدا افتاده است ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ گرچه باشد گوهری اندر بقیع قدر او در نزد حق باشد رفیع ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ قبر او زائر ندارد الامان زائرش شد مهدی صاحب زمان ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ "ناطق" ازداغش به سوز و زمزمه گفت: از عمق دلش یا فاطمه ▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️ غلامرضامحمودنژاد(ناطق)
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصلاً برای آمدنش بی قرار نیست گیرم رسید روز وصالش چه فایده؟! وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست روزی هزار بار دلش را شکسته‌ام این‌گونه زیستن، ادبِ انتظار نیست همسایه‌ای گرسنه و اهل محله خواب یعنی در این محله کسی سفره دار نیست؟! آخر چقدر در پی دنیا دویده‌ایم؟! باور کنیم، حرص زدن افتخار نیست امروز اگر که توبه نکردم، چه می‌کنم فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟! باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد گریه برای عاشق دلداده عار نیست ای دل به هوش باش و ببین چرخ روزگار خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست ** وای از مزار و غمکده ی باقرالعلوم یک سایه‌بان به گستره‌ی آن مزار نیست حجاج، مکه‌اند و به روز شهادتش یک شیعه در مجاورت آن دیار نیست
سید مهدی حسینی_۲۰۲۳_۰۶_۲۴_۱۸_۴۹_۱۳_۹۲۶.mp3
9.85M
هوامو داری همیشه... سید مهدی حسینی ۱تیر ۱۴۰۲ احساسی هوامو داری همیشه کسی مثل تو نمیشه کاش یه شب گریه کنم توو بغلت مگه چی میشه؟ کی میمونه جز تو واسم؟ چیه جز این التماسم؟ دوباره عطر ضریحت بشینه روی لباسم وقتی دورم ازحرمت حالم رو برا«ه» نمیشه واسه نوکرتو حسین هیچ جا کربلا نمیشه حسین دورت بگردم حسین درمون دردم ////////////////////////// ببین اشک و گریه هامو ببین این بغض صدامو به رقیه قسمت میدم بدی کرببلامو دوست دارم اون سرزمین و نگین عرش و زمین و بخدا دق میکنم جا بمونم این اربعین و رزق نوکریتو حسین مادرت نوشته برام گوشه گوشه حرمت بهتر از بهشته برام وقتی دورم ازحرمت حالم رو برا«ه» نمیشه واسه نوکرتو حسین هیچ جا کربلا نمیشه حسین دورت بگردم حسین درمون دردم شعر و نغمه .
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین خط پیشانی تو مظهر وجه الهی بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین باز از قافله کرب و بلا جا ماندم کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین قاسم نعمتی✍ .
باقر علم مصطفی هستم وارث حلم انبیاء هستم ساکن عرش کبریاء هستم از اهالیِ کربلا هستم سینه ام از غم و بلا چاک است سنگِ روی مزار من خاک است *برای این گریه کنِ کربلا هر چقدر گریه کنی جا داره... * نورم از نور حضرت زهرا است پدرِ من شفیع روز جزا است عشقِ من در تمامی دلهاست جد من آفتاب عاشوراست سینه ام مملو از تبِ عشق است مکتبم چون که مکتب عشق است قطره قطره شبیه بارانم من امام حدیث و قرآنم از همان کودکی پریشانم بس که با گریه روضه میخوانم اشک جاری و سوز و گریه منم چون که همبازیِ رقیه منم همۀ خاطرات من درد است زندگی و حیات من درد است دفترم که دوات من درد است تا قیامت بساط من درد است آفتاب غمم غروب نداشت عمر من لحظه های خوب نداشت من خودم مشک پاره را دیدم گلویِ شیر خواره را دیدم غارتِ گاهواره را دیدم تن روی قناره را دیدم ارباً اربایِ اکبر آبم کرد زخم پهلوی او کبابم کرد *کربلایی ها کجا هستن .. * علم افتاد و عمه جان اُفتاد ناگهان دیدم آسمان اُفتاد تازیانه به جانمان اُفتاد رویِ جسم همه نشان اُفتاد قسمتم زخم خار صحرا شد رویِ عمه شبیه زهرا شد *اگه کسی ازت سوال کرد چرا انقدر گریه میکنی دلیلشُ از زبان امام صادق بگو : * میشود نیزه دید و اشک نریخت روی مقتل رسید و اشک نریخت میشود دل برید و اشک نریخت از گلو بوسه چید و اشک نریخت دیدم از تل تنی که لرزان شد وقتی افتاد نیزه باران شد من خودم قتل شاه را دیدم خیمۀ بی سپاه را دیدم عمۀ بی پناه را دیدم من خودم قتلگاه را دیدم پدرم را اسیرِ تب دیدم روزها را تمام شب دیدم گریه هایِ رباب را دیدم ناقۀ بی رکاب را دیدم کل بزم شراب را دیدم محمل بی حجاب را دیدم در دلم زخم های دشنام است قاتل من خرابۀ شام است * از همه گفت ، مگه میشه از هم بازیش امام باقر نگه ..* رویِ دست گلی سر بابا دختری مثل مادرِ بابا پایِ او بود منبر بابا سر به او گفت : دختر بابا میبرم با خودم تو را بابا چشم خود را ببند بابا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
test.mp3
4.2M
🎤حاج محمد رضا طاهری 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
1_1633422656.mp3
2.02M
🎤حاج مهدی رسولی 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بگو که برام گریه کنن، گریه کنا .. و توسل ویژه شهادت امام باقر علیه السلام و ایام مسلمیه بگو که برام گریه کنن، گریه کنا تا ده سال توی منا .. گریه کنن برای من با روضه‌های کربلا .. گریه‌کنن آخه یه عمرِ یاد غمش دل و سوزونده گریه‌کنن برا شهیدی که بدنش رو خاکا مونده شهیدی که شد، چشمای آسمون، غرق اشک عزاش عمریه روضه خوندم براش قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا مظلومٌ عطشانٌ بکربلا .. حالا که نمونده رمقی توی پاهام از اثر زهر هشام یادم میاد مصیبت اسیری کوفه و شام آبله بود، به روی پاها، لاله میریخت به روی خاکا روضه می‌شد دوباره به پا، هر کی می‌گفت کجایی بابا می‌رسید به گوش، از روی نیزه‌ها، آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا مظلومٌ عطشانٌ بکربلا .. محمد رضا رضایی *یه عده با سنگ‌ میزدنش .. یهو دیدن دشمن داره کوچه باز میکنه صدا میزدن برید کنار شیخ قبیله داره میاد ‌‌.. دیدن یه عده پیرمرد زورشون نمیرسید از دور بزنن، برا ثوابشم شده قربة الی الله .. عزیز فاطمه رو صورت رو‌خاکا افتاده این محاسنُ رو خاک میکشه این نانجیب پیرمردا باعصا حسین‌ُ میزدن .....* ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
ذکر من سلام من کیست حضرت باقر خیلی امام باقر غریبه،غربت از این بالاتر این همه زائر می ره مدینه،ولی شب و روز شهادت امام باقر که میشه،مدینه یه زائر نداره؛همه رفتند مکه،یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه کنه،بیایید امشب غریب نوازی کنیم،خیلی غریبه امام باقر حج من قیام من کیست حضرت باقر اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر زمزم و مقام من کیست حضرت باقر پنجمین امام من کیست حضرت باقر می کند ز آیینم مهر او نگهبانی ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را تو یگانه فرزندی دو علی اعلا را باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را جان مادرت زهرا از درت مران ما را بی تو در جنان عاشق بنده ای است زندانی امروز روز شهادت یه آقایی بوده آی مردم که دو سه سال بیشتر نداشت،یکی از شاهدهای کربلا بوده،هم سن و سال رقیه خانم بوده،امام باقر،همه ماجرای کربلا رو دیده تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم هستی ما همه در کرببلا رفت به باد چه به روز دل زینب که نیامد گریز روضه رو بزنم،امشب تحویل بگیری،امشب بریم کربلا،اینقده،آقا رو این سم اذیت کرد،اما به هر سختی بود،حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند،خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد،بچه ها ریختند دور بابا،بابا رو پیاده کردند،وارد خونه شد،آی مردم،ایجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا کنار خونه،دلت رفت آره،قربون این دل ها برم که با یه اشاره جلوجلو میرن،ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا بر جدال طا قت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد غلط نکنم عرش بر زمین افتاد حسین............ ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈