eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
403 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ (حضرت ام البنین س) گفتا چنین ام البنین یا عباس،یا عباس شبل امیرالمؤمنین یا عباس،یا عباس ای نور دیده عباس ای برگزیده عباس تو یادگار و پور مرتضایی،عباسم تو وارث علی شیر خدایی،عباسم تو فارس میدان نینوایی،عباسم قتال خیل مشرکین یا عباس،یا عباس چون روز عاشورا شود عیان و پدیدار سوی حسین آیند آن سپاه،ستمکار گردند سویش حمله ور در آن دشت پیکار هم از یسار و از یمین یا عباس،یا عباس عباس من جان تو و حسینم،حسینم جان تو و آن نور هر دو عینم،حسینم در یاری آن ماه عالمینم،حسینم می کوش اندر دشت کین یا عباس،یا عباس خواهم علمداری کنی حسین را،حسین را در کربلا یاری کنی حسین را،حسین را وز جان تو غمخواری کنی حسین را،حسین را چون گشت بی یار و معین یا عباس،یا عباس عثمان و عبد الله و جعفرم را،یاری کن آن نوگلان ماه منظرم را،یاری کن فرزندان با جان برابرم را،یاری کن در یاری سلطان دین یا عباس،یا عباس باری دست از حسینم برنداری،اباالفضل در روز تنهایی و بی قراری،اباالفضل تا دست و سر در خاک و خون گذاری،اباالفضل شو حافظ دین مبین یا عباس،یا عباس اطفال او گر از تو آب خواهند،بکوشی خود زآب شیرین نور دیدگانم،ننوشی چشم از جهان و هرچه در جهان است،بپوشی تا آوری ماء معین یا عباس،یا عباس عباس من جان تو و سکینه،سکینه گر آب خواهد از تو آن حزینه،حزینه عطشان نماند طفل بی قرینه،قرینه بر تو هزاران آفرین یا عباس،یا عباس در جنگ یاری کن تو اکبر من،خدا را بنما نوازش گاه اصغر من،خدا را عطشان نباشد طفل مضطر من،خدا را در آفتاب آن زمین یا عباس،یا عباس هم سید سجاد را تو برهان،ز حرمان زیرا که بیمار است و غم نصیب و پریشان او را پرستاری نما در آن دشت و میدان نگذاری اش اندوهگین یا عباس،یا عباس شبل علی اباالفضل-میر یلی اباالفضل عباس من خواهم که با دل و جان،پذیری نگذار تا زینب رود سوی شام،اسیری هرگز نمی باشد روا به زینب،حقیری در پنجه ی قوم لعین یا عباس،یا عباس یا رب همه هستیم جان نثار،اباالفضل یک اربعین قسمت نما کنار،اباالفضل ساید جوادی جبهه بر مزار،اباالفضل گوید به هر صبح و پسین یا عباس،یا عباس زمینه:گفتا بتول ای ابن عم یا علی،یا علی @navaye_asheghaan
۱ (دم بازاری حضرت ام البنین س) ‏(زمینه۲) ‏۱ رفته از این دار فانی همسر مولی الموالی آن که مشهوره ام البنین بود یاور و یار حبل المتین بود تسلیت،تسلیت،یا اباالفضل۲ ‏۲ چار فرزندش فدا شد در زمین نینوا شد کرد تمکین قدر هم قضا را با دل و جان خریده بلا را تسلیت،تسلیت،یا اباالفضل۲ ‏۳ گرچه با غم مبتلا بود بر رضای حق رضا بود چار فرزند در راه دین داد عاقبت جان به جان آفرین داد تسلیت،تسلیت،یا اباالفضل۲ ‏۴ کردگارا حق حیدر حرمت زهرای اطهر درگذر از خطای محبان مرگ ما را بفرما تو آسان تسلیت،تسلیت،یا اباالفضل۲ @navaye_asheghaan
۲ (دم بازاری حضرت ام البنین س) ‏(زمینه۱۴) ‏۱ ام البنین ز دنیا،رفته به سوی عقبی۲ بر آرزو رسید و،مهمان شده به زهرا۲ ما جمله سوگواریم اشک از بصر بباریم بهر ام البنین۲ ‏۲ او یاور علی بود،دلدار بر علی بود۲ بر زینین مادر،غمخوار بر علی بود۲ ما جمله سوگواریم اشک از بصر بباریم بهر ام البنین۲ @navaye_asheghaan
۲ (ذکر حضرت ام البنین س) راحت شده از غم ها،مادر ابوفاضل رفته است از این دنیا،مادر ابوفاضل او ام بنین بودی،تا چار پسر بودش گردید جدا زان ها،مادر ابوفاضل در کرب و بلا گشتند،قربانی راه دوست بی پسر شد و تنها،مادر ابوفاضل وقتی خبر آوردند،از وضع شهیدانش بنمود عزا برپا،مادر ابوفاضل قبر چار فرزندش،در بقیع آن بانو تصویر نمود آن جا،مادر ابوفاضل از غم عزیزانش،با قبر مجازیشان در شور شد و غوغا،مادر ابوفاضل برتر ز پسرهایش،می ریخت سرشک از چشم بهر پسر زهرا،مادر ابوفاضل حق و حرمت حیدر،از حق بطلب بخشد آثام مقدم را،مادر ابوفاضل زمینه:ای تشنه لب عطشان،مظلوم حسینم وای @navaye_asheghaan
۱ (حضرت ام البنین س) ام البنین آن مادر،سقای دشت کربلا با قلب پر خونش روان،شد زین جهان سوی بقا آن بانوی با عز و جاه،بشنید تا صوت بشیر مشغول آه و ناله شد،از ماجرای کربلا شد با خبر ابناء او،در راه حق گشتند شهید گفتا فدای سرور،دین خامس آل عبا وان گاه او اندر بقیع،چندین قبور ایجاد کرد بهر عزیزانش نمود،افغان به یاد نینوا می سوخت بهر زینبش،کاو از اسارت آمده ظلم فراوان دیده است،از سوی اعدای دغا در حالت حزن و محن،عمر شریفش شد تمام بربست رخت از این جهان،گردید از غم ها رها یا رب حق ام البنین،مام اباالفضل رشید ما و مقدم را نما،از مرحمت حاجت روا زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین @navaye_asheghaan
۲ (حضرت ام البنین س) ای همسر شیر خدا،یا فاطمه ام البنین یار و انیس مرتضی،نور خدا حبل المتین ای همسر میر نجف،بانوی با عز و شرف درهای غلتان در صدف،از امر رب العالمین رفتی تو از دار جهان،با دیده های خونچکان از هجر ابناء جوان،بودی تو غمگین و حزین از داغ تو خونین جگر،اهل ولایت سر به سر در ماتم تو نوحه گر،باشد امیرالمؤمنین بانوی با حجب و حیا،بودی تو با صدق و صفا در زندگی مرتضی،حیدر امام المتقین هجر تو بر ما ابتلاست،یادآور کرب و بلاست سرهای ابنائت جداست،از کینه در آن سرزمین در کربلای پر فتن،شد کشته از تو چار تن در راه حی ذوالمنن،ای بانوی مرد آفرین شد چار فرزندت شهید،در راه خلاق مجید حتی اباالفضل رشید،عطشان لب و اندوهگین ای اسوه ی تقوا و صبر،تصویر کردی چار قبر وان گه ز چشمان همچو ابر،باریدی اشک ای نازنین کن یک نظر بی بی به ما،از راه احسان و عطا جان علی مرتضی،آن نور خلاق مبین خواهد مقدم از شما،خواهی ز حق حاجات ما به حق ختم الانبیا،ای بانوی با غم قرین زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین @navaye_asheghaan
بر مادر با وفایِ سقا « صلوات ... » رُخسارِ مه و ستاره ها را « صلوات ... » آن چار شهید و مادرِ پاک سِرشت بر گُلشن و باغبانِ والا « صلوات ... » @navaye_asheghaan
. ترکیب‌بند شهادت حضرت اُمُّ‌البنین سلام اللّه علیها‌‌ نهان می‌گوید از حیدر زبان می‌گوید از مولا زمین می‌گوید از حیدر زمان می‌گوید از مولا تمامیِ کُتب را خط‌به‌خط خواندی اگر حتماً .... به اینجا می‌رسی تاریخ‌دان می‌گوید از مولا علیٌ حُبُّهُ جُنَّة عدو او را کند تمجید ببین دشمن شبیهِ دوستان می‌گوید از مولا عصایِ دستِ احمد در غم و سختی علی بوده چه جانانه شبِ معراج جان می‌گوید از مولا زمین و آسمان مدحِ امیرالمؤمنین ‌ گفته همان شاهی که اِی‌وَاللّه بر اُمُّ‌البنین گفته چه بانویی چه اولادی عجب عشق و تولّایی‌ چه صبری و چه ایثاری عجب رفتارِ زیبایی عروسِ خانه‌یِ حق بود و رویِ شانه‌اش بیرق عروسی که به خود گفته کنیزِ بیتِ زهرایی جهادی بوده با رفتارِ خود تبیینِ دین کرده ندارد در مَرامش کِبر و خودبینی دَمی جایی کسی که در مدینه کربلایی زندگی می‌کرد پَرَش وا شد چرا که در دلِ او نیست پروایی شجاعت را شهادت را ولایت را شهامت را مدرّس می‌کند تدریس عشق و استقامت را بشیر از شیرهایِ دامنِ مادر خبر آورد پسرهایش که نَه تنها برایش یک سِپر آورد فقط بی‌بی سراغِ شاهِ دین را می‌گرفت امّا ..... پیام‌آور پیامِ مشک و دست و چشم و سر آورد به او از دستهایِ رویِ خاک و مشکِ خالی گفت وَ آن چنگی که از گوشِ گلی آویزه در آورد بشیر از بچّه‌ها می‌گفت او می‌گفت ثاراللّه اَمان از خنجری کهنه که صبرش را به سر آورد اَمان از ضربه‌هایی که پسِ سر خورده با شدّت اَمان از پایِ سر چانه‌زنی‌ها بر سرِ قیمت چه آمد بر سرِ مادر که سر از رویِ نِی اُفتاد سری بر نیزه‌ای پهلو زد وُ دُردانه هِی اُفتاد بزرگِ هر عشیره برده همراهِ خودش یک سر حرامی سنگ زد از نیزه سر نَه حکمِ رِی اُفتاد مدرّس با لباسی مُندَرِس مهمانِ بزمی شد دو چشمِ خیسِ شاگردِ کلاسِ او به وِی اُفتاد الهی شکر مادرجان نبودی کَعبِ نِی می‌زد به رویِ مویِ خاکی قطره‌هایِ سرخِ مِی اُفتاد اَمان از خیزران و کامِ عطشان و لب و دندان بخوان روضه بخوان ندبه بگو برگرد مهدی جان @navaye_asheghaan