12_1.mp3
8.25M
﴾ ﷽ ﴿
#شور
"شکرخداکه سینه زن شدم"
[ كربلايي #حسین_سیب_سرخی]
#پیشنهاد_دانلود
#شب_جمعه
❅•| Join → @emame3vom |•
💟بسمه تعالی
🌷ضمن عرض تسلیت ایام شهادت حضرت صدیقه ی طاهره 🌷
🌻سازمان بسیج مداحان استان مرکزی 🌻برگزار میکند.
🗓زمان: شنبه مورخ 5 بهمن ماه "
بعد از نماز مغرب و عشاء
🖤موضوع توسل: حضرت فاطمه سلام الله علیهاو دفاع از حریم ولایت
🕌مکان: دروازه شهرجرد روبروی پارک شهر- دفتر آیت الله مکارم شیرازی
دوستان به موقع حضور بهم رسانند...
در ضمن عزیزان میهمان سفره حضرت زهرا سلام الله علیها هستند...
#زمینه
#ایام_فاطمیه
#حاج_مهدی_رسولی
دست بالا بیار
یه کم برا خودت دعا کن
به صورت حسن نگا کن
فکری به حال بچه ها کن
دست بالا بیار
دعات باشه پیشم بمونی
بهار من رو به خزونی
برای جون دادن جوونی
جون منی، جون علی بسته به جونت
بگو اجل، واسه علی بده امونت 2
نرو عزیز دل من حیدرو نیمه جون نکن
بهار خونه علی باغ منو خزون نکن
نرو نرو یاور حیدر 4
**
شرمندت شدم
به خاطرم دیدی تو آزار
از در و از دشمن و دیوار
کشته منو داغی مسمار
شرمندت شدم
سپر شدی برای حیدر
یاور و همصدای حیدر
بازم بمون برای حیدر
گریه نکن، میشکنه باز دلم عزیزم
با موندنت، حل میشه مشکلم عزیزم 2
بمون کنار حیدر و بمون کنار بچه هات
خیلی زوده بی مادری فاطمه! واسه غنچه هات
نرو نرو یاور حیدر 4
جونم میره که
تابوتتو دارم میسازم
گوش بده به راز و نیازم
پیشم بمون محرم رازم
جونم میره که
لاله میریزه توی بستر
از تو خجالت داره حیدر
جونت فدای من شد آخر
حالا بگو، کی بار و از شونه م بگیره
برو ولی، دعا کن حیدرت بمیره 2
برو خدا پشت و پنات منم میسازم با غمام
یه روزی فاطمه میری از این خونه رو شونه هام
خدانگهدارت عزیزم 4
🏴_______________________
.
#حضرت زهرا(س)
سبک شورعربی
همین که تو باشی کنارم خوشم
تو را اینقدر هم که دارم خوشم
بمان؛ راضی ام، از علی رو بگیر
بمان دست خود را به پهلو بگیر
نبین چادرت رنگ و رو باخته
لباس تو از خون گل انداخته
خودم چادرت را رفو می کنم
لباس تو را شستشو می کنم
تو ای شمع من، سخت سوسو نزن
ورم کرده بازوت، جارو نزن
مرنج و مرنجان مرا این همه
دم آخری، نان نپز فاطمه
برایت خودم پخت و پز می کنم
در خانه را هم عوض می کنم
تو با خس خس سرفه های شبت
چه می آوری بر سر زینبت؟!
گل چار فصلم، بهارت کجاست
بگو فاطمه گوشوارت کجاست
@emame3vom
#فاطمیه #روز_شهادت
.👇
.
#فاطمیه
سبک منم باید برم #نریمانی
چه بوی دودیه ، دود داره از کجا میاد
از خونه ی علی ، داره سر و صدا میاد
بوی تنوره یا ، آتیش سوزونده خونه رو
میگن آتیش زدن ، در خونه ى حیدرو
میگن یمادری ، پشت دره صدا میاد
وا اما میشنوم ، صدای بچه ها میاد
صدای گریه از خونه ی مرتضی میاد
غریب آقام آقام
علی آقام آقام آقام
2
دیدم تو کوچه ها ، خورده زمين یه مادری
دیدم که خاکی شد ، پشت علی یه چادری
دیدم به دامنه ، علی گرفته دستشو
سیلی رو دیدمو ، گوشواره ی شکستشو
یه زن که روبروش ،چهل نگاه نارواست
همون که بضعه و ، یادگاری مصطفی ست
کمک کنید تورو،خدا مغیره بی حیاست
غریب آقام آقام
علی آقام آقام آقام
3
اگر که زن نبود ، انقد دلم نمیشکست
ام الحسن نبود ، انقد دلم نمیشکست
اگه جوون نبود ، انقد دلم نمیشکست
یا قد کمون نبود ، انقد دلم نمیشکست
یه مرد نبود بگه ، آخه زنو نمیزنن
بدتر از اون زنه ، آبستنو نمیزنن
زنی که زخم داره ، روی تنو نمیزنن
غریب آقام آقام
علی آقام آقام آقام
4
باکلی آرزو ، دوخته لباس محسنو
گهواره ساخته و ، دوخته براش پیراهنو
حق داره محسنش ،سپر بشه آخه میدید
که مادرش از این ، بی غیرتا چی میکشید
لباس محسنو ، گذاشت کنار برا رباب
برای دشت خار ، لحظه ی بغض و اضطراب
همون جا که میشه ، دنیا براش مثل سراب
همونجا که میسوخت ، خیمه ها توی شعله ها
یعده بی حیا ، با سیلی دنبال زنا
همون جا که سرا ، میره به روی نیزه ها
حنجر اصغرو ، میدره اون سه شعبه ها
لباس اصغرو ، به تن میدوزه حرمله
آره رباب مثل فاطمه خیلی خون دله
آخه یه شیش ماهه ، بمیره خیلی مشکله
غریب آقام آقام
علی آقام آقام آقام
.
@Ganjitaa.4.dastane rastan.mp3
5.11M
🎧🎧🎧
#کتاب_صوتی
#داستان
📘 #داستان_راستان ( 4 )
✍ استاد شهید مطهری
🎙 باصدای بهروز رضوی
@emame3vom
📥 5 مگابایت
❥
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
💧دیریست که آواره ی دشتی آقا
💧رفتی و دوباره برنگشتی آقا
💧شاید تو آمدی و دیدی خوابیم
💧از خیر تماممان گذشتی آقا
💔 شرمنده_نگاهتیم_آقاجان 💔
┅┅═•❥◎••◎❥•═┅┅
#امام_زمان
🕊#سلام_یابن_الزهرا_مولاجاااانم
ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
در هر نفس و هر قدمی یاد تو بودیم
هنگام خوشی یاد تو از خاطرمان رفت...
با دیدن هر درد و غمی یاد تو بودیم
اینگونه به بی راهه نمی رفت دل ما
هر روز اگر قدر دمی یاد تو بودیم
امروز جهان تشنه ی عدل است ، کجایی؟
ما با خبر هر ستمی یاد تو بودیم
ما گریه کنان حسن و فاطمه هستیم
در روضه ی هر بی حرمی یاد تو بودیم
ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی...
ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
.........................
افسوس که همه برای براورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمیدانند که خود آن حصرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند!
🌿اللهمعجللولیڪالفرج
🌸
📄📄
#فاطمیه
#سیره_فاطمی
✨ فضایل حضرت زهرا (س): نور افشانى فاطمه ع در سه نوبت
📚 ابان بن تغلب مىگويد:
به امام صادق ع عرض كردم : يابن رسول الله ! چرا حضرت فاطمه ع ((زهراء)) ناميده شدند؟
🔸 حضرت فرمود: به اين دليل كه روزى سه بار براى اميرالمؤمنين ع نورافشانى میكرد:
✨ 1- وقت نماز صبح ، در حالى كه مردم در خواب بودند، جمالش نورافشانى كرده و سفيدى نورش به خانه هاى مردم مدينه میتابيد و ديوارها سپيد میگشت و آنان تعجب كرده خدمت پيامبر ص مى رسيدند و درباره آنچه ديده بودند میپرسيدند. حضرت ايشان را روانه منزل فاطمه س میكرد و آنها به منزل حضرتش آمده و میديدند حضرت در محراب عبادتش نشسته و نماز میگزارد و نور جمالش از محراب ساطع است . آن گاه میدانستند كه آن نور، نور حضرت فاطمه زهرا (س) بوده است .
✨ 2- هنگام نيمه روز، كه آن حضرت براى نماز آماده میشد، جمالش نور زردى مى افشاند و در خانه هاى مردم میتابيد و لباس ها و رنگشان زرد میشد. آنها خدمت پيامبر اكرم (ص) رسيده و از آنچه ديده بودند، سؤ ال میكردند. حضرت آنها را به منزل فاطمه (س) روانه میكرد و آنان میديدند كه حضرت در محراب عبادتش ايستاده و از چهره او - صلوات و رحمت خداوند بر او و پدر بزرگوار و شوهر و پسرانش باد - نور زردى مى درخشد. آن گاه در مى يافتند كه آنچه ديده بودند، از نور جمالش بوده است .
✨ 3- هنگام آخر روز كه آفتاب غروب میكرد، صورت حضرت فاطمه (س) سرخ شده و جمالش از شادى و به جهت شكر خداوند عزوجل به سرخى میدرخشيد و نور جمالش و خانه هاى مردم میتابيد و ديوارها سرخ میشد.آنان خدمت پيامبر ص رسيده و از آنچه ديده بودند، سؤ ال میكردند. حضرت باز آنان را روانه منزل فاطمه (س) میكرد. آنان به منزل فاطمه ع میرفتند و میديدند كه حضرتش نشسته ، مشغول تسبيح و تمجيد الهى است و از جمالش نور سرخى میدرخشد. آن گاه آنان در مى يافتند كه آنچه ديده بودند، از نور جمال فاطمه (س) بوده است
.
📚 بحارالانوار، ج 43، ص 11.
@emame3vom
📚 ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و #كرامات فاطمه زهرا (س)،عباس عزيزى
.
#روضه و توسل جانسوز، حضرت زهرا سلام الله علیها
⚫️ #فاطمیه
خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است
مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است
(بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان)
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!)
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده"
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ...
گفت فاطمه،یادته ...
میان کوچه تو را پیش من کتک میزد
یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است
یازهرا ...
*بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده*
فاطمه جان...
سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار)
عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟
اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ...
صدا زد فاطمه جان ...
ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده
هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه)
دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم
بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است
یا زهرا ...
به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ...
بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه"
میخوام گریز بزنم ...
اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف
کربلا ...
کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟!
مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ...
اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ...
نزن ظالم،حسین مادر نداره
حسین ...
قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد:
دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو
پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو
دخترم ...
خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من
خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو
تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر"
دخترم...
خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟)
صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو
میخوای بازش کنم ؟!
خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟)
عمه را از بین نامحرم ببر
گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ...
حسین ...
گفت دخترم ...
بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من
بوسه های دم گودال و برادر،مال تو
زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله)
زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من
هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو
قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید)
قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله)
غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو
قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو
حسیــــــن
#روضه_حضرت_زهرا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
#روضه_حضرت_رقیه_گریز_به_فاطمیه
گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم
🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم
امشب دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها...
امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم...
🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من
🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من
نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه...
حتما همتون دیدید...
دخترها علاقه خاصی به بابا دارن...
اصلا معروفه...
میگن دخترها بابایی هستند...
آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم...
خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه...
میگه بزار بابام بیاد...
شکایتت رو به بابام میکنم...
خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه...
میگه بزار بابام بیاد...
بهش نشون میدم...
بهش ميگم...
🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله...
🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته
چقدر بهش سنگ زدند...
چقدر بهش تازیانه زدند...
چقدر سیلی زدند...
یاصاحب الزمان...
🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته
اما...
🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته
امشب اگه با ابی عبدالله کار داری....
آقا رو به نازدانه اش قسم بده...
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی...
بگو حسین جان...
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم...
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن...
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم...
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم...
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن...
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اما بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
📍مدد از عمه گرفتم که مرا راه برَد
📍چند قدم برد ولی دست به دیوار گرفت
بابا...
📍چو میگفتی به عمه، من شبیهِ مادرت هستم
📍تمام سرنوشتِ خویش را از پیش دانستم
یعنی فهمیدم باید مثل مادرم زهرا سیلی بخورم... تازیانه بخورم...
آخه توی مدینه وقتی اون ملعون دستور داد به خانهء وحی حمله کنند ، وقتی بی بی بین در و دیوار قرار گرفت بازهم مانع ورود به خانه شد ..اما اون نانجیب باسیلی بی بی رو دور کرد و بعد هم به قنفذ دستور داد با تازیانه بی بی رو کنار بزنه.... ای وای ...امیرالمؤمنین تازه موقع غسل شبانه از ورم بازوی بی بی خبردار شد...
صدا بزن زهرا .....
اگه مادر ما غلاف شمشیر خورد،رقیه هم سیلی خورد تازیانه خورد، مثل مادر، حرف زدنش هم مثل فاطمه بود،راه رفتنش هم مثل فاطمه بود،عمه هی نگاش میكرد،گریه میكرد،میگفت عمه چرا گریه میكنی؟میگفت:آخه تو چقدر شبیهه مادر منی،عین مادر،اخلاق مادر،ارث برده،به این دختر رسیده،دست بند مادر دست دختره،سر رو بغل كرد، عین مادرش زهرا حرف زد، زهرا وقتی نگاش به علی افتاد،از پهلوش نگفت، از بازوی ورم كرده نگفت،رقیه هم از درداش نگفت، سر رو بغل كرد،الله اكبر،شروع كرد با سر حرف زدن،یه نگاه كرد به سر،ای وای،اَ بَه...بابا بابا....ان شاالله هیچ وقت دخترت صحنه ای رو نبینه كه آزار ببینه،تا نگاش به سر افتاد ،اول یه دست به محاسنش كشید، مَن ذا الذی خضّبك بدمائك؟حسین........ نمی خوای كمك كنی؟..حسین....نمی خوای صدات و خرج كنی؟حسین.....
@emame3vom
#شب_سوم_محرم #فاطمیه
.
.
#فاطمیه #خلج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
شفیعه ا ی که شفا می دهد، جواب شده است
فَلَک به رویِ سَرِ مرتضی خراب شده است
نفس کشیدنِ زهرا، چقدر قیمتی اَست
که قَدرِ جانِ علی، هر نفس حساب شده است
*گفتم:بابا! مادر مُرد...روای میگه: از خونه تا مسجد راهی نبود،اصلاً تو هم بوده،هی علی می خورد زمین، هی بلند میشد...وارد حجره ی فاطمه شد،دید پارچه ای کشیدن رو صورتِ زهرا...زینبین هر کدوم گوشه ای نشستن،زینب و اُم الکلثوم دارن میلرزن...اومد بالا سر زهرا نشست،پارچه رو کنار زد...فاطمه جان!...*
برای صورتِ او بَرگِ گُل ضرر دارد
همان کسی که به او حورا خطاب شده است
از امام صادق علیه السلام پرسیدند:آقاجان! چرا به مادرِ شما گفتند: اِنسیَّةَ الحورا ؟ فرمود: حوریه توی بهشت اگر برگ بهشتی از درخت جدا بشه،تو آسمون بچرخه...از کنارِ صورتِ حوریه رد بشه،صورت حوریه کبود میشه...
چقدر لطیفِ...اون وقت اون نامرد سیلی هاش مشهور بوده،در عرب میشناختنش،اون وقت شما تصور کنید این نانجیب،دست های بلند،قلبش پر از کینه، حالا زهرا رو تنها گیر آوُرده...*
مهریه ی فاطمه را شَرمِ مرتضی پرداخت
برای دادن مهرش، چقدر آب شده است
دلیل شرم علی، بال زخمی زهراست
دلیل شرم علی، قصه طناب شده است
#شاعر محسن حنیفی
*همچین که پارچه رو کنار زد،زینب داره می بینه،دو تا دستای کوچیکش را گذاشت رو صورتِ مادر تا بابا صورت رو نبینه،هفتاد و چند روزِ زهرا رو گرفته...دستای کوچیک زینب رو علی گرفت،عزیزِ دلِ بابا، تو فکر کردی بابا خبر نداره؟
علی سَرِ فاطمه رو گذاشت رو زانوش،دخترِ رسول الله! دید جواب نمیآد...مادرِ حسن و حسین! دید جواب نمیآد...رمز و کلیدِ قفلِ زبون فاطمه یه کلمه است،زهرا! من علی ام....تا گفت: من علی ام،چشمای زهرا باز شد...دید علی نشسته،قطره قطره اشک های چشمِ علی رویِ صورت فاطمه...زهرا با همون دستِ شکسته، که جون نداره بالا بیاره،هی دست رو میخواد بالا بیاره،اما دست می اُفته،بار دوم،بار سوم،امیرالمؤمنین فرمود: فاطمه! میخوای چه کنی؟ این دستِ شکسته رو اینقدر بالا نیار...دست رو برد زیرِ دست زهرا،دست رو بالا بیاره...اینقدر زهرا خانومِ،اینقدر علی دوستِ،یه بار نگفت:علی تو صورتت رو پایین بیار،اصلاً نمیخوام ببینم سرت پایین باشه،علیِ من همیشه باید سرش بالا باشه،دستِ زهرا رو آورد بالا،بالا،مقابل صورت،یه وقت امیرالمؤمنین دید انگشتای بی رمق زهرا حرکت کرد،اشکایِ صورتِ علی رو پاک کرد،علی جان!جلویِ من اینجور گریه نکن...
شبِ شهادتِ مادرِ،اما بی حسین نمیشه،بی کربلا نمیشه،رفقا وقتی علی گفت:زهرا! من علی ام،زهرا چشماش رو باز کرد،شروع کرد با علی حرف زدن،اما " لا یوْمَ کیوْمِک یا ابا عبدالله " ابی عبدالله هرچی صدا زد:علی اکبر! من باباتم...*
ای پسر من پدرِ پیرِ تو هستم
پدرِ پیر و زمین گیرِ تو هستم
سخنی گوی دلم را خوش کن
تو که آتش زده ای خاموش کن
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
❅•| Join → @emame3vom |
4_5818876139921212921.mp3
6.31M
ضمن عرض تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله
تا دقیقه 6 #آواز_دشتی است
بقیه در #دستگاه_همایون
#استاد حاج اسماعیلی
#شام شهادت حضرت زهرا س
#دشتی #همایون
❅•| Join → @emame3vom |
نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
خونمون بی توصفا نداره۲
ازدرودیوارغصه میباره۲
پاشونگاه کن چشم یتیما ابربهاره
میخونم بیقرار منو تنهانذار۲
نروفاطمه جان ۴
بانوی خانه ی من نرونروزهرا
ذکرشبانه ی من نرونروزهرا
خونمون بی تو صفا نداره۲
ازدردیوار غصه میباره۲
پاشونگاه کن چشم یتیما ابربهاره
میخونم بیقرار منوتنهانزار۲
نروفاطمه جان ۴
ای همه هستی من حسین بن علی۲
ای می مستی من حسین بن علی۲
روزی خورم ازخوان کرمت۲
سینه میزنم زیرعلمت۲
خیال میکنم زائرتوام کنج حرمت
کریم بن کریم منم عبدقدیم۲
شبای جمعه ی من شبای عشق منه ۳
آقام حسین بخدا خدای عشق منه۲
سایه ی آقاروسره منه۲
یاراول آخرمنه۲
توی حرمش حس میکنم اون پدرمنه۲
کریم بن کریم منم عبد قدیم۲
@navaye_asheghaan
#زمزمه #فاطمیه
#شهادت حضرت زهرا سلام الله علیه
#شام_غریبان
شده شام غریبان مادرم امشب کجایی
چرا بر دیدن اطفال بی مادر نیایی
حسن باچشم گریان
حسین با اه وافغان
گل یاس پیمبر
همه بهر تونالان
کجایی کجا بیا مادرا
فدایت زینب تو
بسوزم چو شمع بمیرم زغم
کنار بسترتو
@emame3vom
بند دوم
بگوشم ازچه رو دیگر نمیاید صدایت
بیایک شب.بخوابم تاببوسم دست و پایت
ندارم طاقت دوری بود جانم فدایت
ببین بابا نهاده سر به دیوار از برایت
نشستم زپا به خوابم بیا
دگرطاقت ندارم
بیا مادرم گل پرپرم
زدیده خون ببارم 2
@emame3vom
بند سوم
به سختی ها همیشه یاور و یارم تو بودی
به وقت بیکسی دلدار و غمخوارم تو بودی
ببین در دست محنتهااسیرم فاطمه جان
پناه بی کسی های سه طفلانم توبودی
تورا پهلو شکستند
زحیدر دست و بستند
حسن را پیر کردن
حسین را دل شکستند
نشستم زپا بخوابم بیا
دگر طاقت ندارم
کجایی گلم
تویی کوثرم
زهجرت بیقرارم
گوشواره
گل فاطمه گل فاطمه
بیادردم دوا کن
گل فاطمه عزیز همه
مرا حاجت روا کن 2
.
Misaq-Haftegi981101[01].mp3
11.94M
🎙گفتی که باغ سـوخت گل پرپرش چه شد؟ (روضه)
🔺بانوای: حاج میثم #مطیعی
❅•| Join → @emame3vom |
.
#فاطمیه
#میثم_مطیعی
گفتی که باغ سـوخت گل پرپرش چه شد؟
گفتی صدف شکست، بگو گوهرش چه شد؟
گفتی که باغ سـوخت گل پرپرش چه شد؟
از باغبـان وحــی بپــرسید دوستــان
با بـرگ نـازک گـل نیلوفـرش چه شد؟
قـرآن آیـهآیـۀ مـــولا ز دسـت رفــت
پس آیۀ جـدا شـده از کوثرش چه شد؟
تطهیــر را بـدون وضـو مس نمیکنند
پس احتـرام فاطمــۀ اطهـرش چه شد؟
زهرا کـه در پـس در آتـش گرفتـه بود
یاللعجب! به روی ز گل بهترش چه شد؟
ای مـردم مدینـه بپـرسید از علی
همسنگر شهیـدۀ بیسنگـرش چه شد؟
بابا به دست بسته نگه کرد و صبر کرد
مادر فتاد روی زمین، دخترش چه شد؟
وقتـی فتـاد ابر کبـودی بـه چهـرهاش
افتاد آسمان به زمین، اخترش چه شد؟
پـاسخ بـده مدینه! بگو نیمههـای شب
قبری که میگرفت علی در برش چه شد؟
«میثم!» علـیست یـاور بییـاور همه
از او بپـرس یـاور بییـاورش چه شد؟
شاعر: غلامرضا سازگار