267.3K
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#هشتم_شوال
🏴#سبک_همه_جا_بروم
🏴#سبک_سنتی
🎤مداح :کربلایی صادق گل محمدی
✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان
@navaye_asheghaan
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#مدح_شعر
🎤مداح:حاج سید مهدی میرداماد
✍شاعر:مجید تال
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه که هیچ سینه هم نزنید
کربلا رفته ها کنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان
به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد که نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
کاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
کاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
کاش با نغمه حسین حسین
این حرم مثل کربلا بشود
در کنار مزار ام بنین
طرحی ازعلقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چهارتا مشهد الرضا بشود
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
از یک خروش نالۀ عشاق کوی تو
«حاجت روا شوند هزاران هزارها»..
ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیدهایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محضِ یار»ها..
یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاده بارها
شبها بدون آمدنت صبح ظلمتاند
برگرد ای توسل شب زندهدارها
این دستها به لطف تو ظرف گداییاند
ای أیّهاالعزیزِ تمام ندارها
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@navaye_asheghaan
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#هشتم_شوال
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر:علیرضا پناهیان، رضا نصابی، یا حسین (طاها تحقیقی)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دوباره هشتِ شَوّال
حالِ دل میشه بد حال
مرغِ دل غرقِ غصه
میزنه تا بقیع بال
میره با بی قراری
به سره اون مزاری
که واسش جای گنبد
مونده خاک یادگاری
میباره از آسمون
نم نمِ بارونِ خون
کبوترا بی امون
همه شدن روضه خون
هواش عجیبه بقیع
به غم نصیبه بقیع
نداره صحن و سرا
چه قدر غریبه بقیع
آه و واویلا بقیع
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نه یه گنبد، نه طائر
نه روضه خون، نه ذاکر
نه ضریحی که دورش
جمع بشه چند تا زائر
غم و غربت نشسته
روی قبرای خسته
بدون شک خدا هم
دلش اینجا شکسته
شیعه با حالِ بکاء
تویِ بقیع بی صدا
میخونه روضه برا
گُلای خیرالنساء
بقیع و صحن و سرا
مرقد و ایوون طلا
شده تمومه غم و
حسرت ما نوکرا
آه و واویلا بقیع
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
می پرم تا مدینه
می زنم باز به سینه
دل من از غمِ تو
بقیع خیلی غمینه
می خونم هی با زاری
بقیع زائر نداری
تاریک و سرده شب هات
پُرِ گرد و غباری
آخر یه روزی ماها
با شور و عشق و نوا
توی بقیع میسازیم
حرم مثه کربلا
حال و هوایی می شه
برو بیایی می شه
سینه زنی تو بقیع
عجب شبایی می شه
آه و واویلا بقیع
@navaye_asheghaan
4_5836834742510558763.mp3
2.63M
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#هشتم_شوال
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر:علیرضا پناهیان، رضا نصابی، یا حسین (طاها تحقیقی)
@navaye_asheghaan
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#هشتم_شوال
🏴#سبک_شور
🎤مداح:کربلایی جواد مقدم
✍شاعر: محمد اسداللهی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اسم تو نمکِ، سفره پدری
ای کریم دو عالم، سید بن کریم
بدی های منو، بخشیدی به حسین
زائر و حرمت رو بخشیدی به حسین
تو حتی خونَت رو، به مردم بخشیدی
به هر قلبی آرامش میدی
خلائق روزی شون، رو میبردن خونه
تو کوچه وقتی میخندیدی
مدد ای نور ازل حسن
به دستت ماه و زحل حسن
شده ذکر حلقه ی کَرَم
و صل الله علی الحسن
«و صلی الله علی الحسن»
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به فدای تو یا،حسن بن علی
یابن فاتح خیبر، فاتح جملی
حیرتِ ملکوت ، صبح کرببلا
جلوه کرده حسن در سیدالشهدا
فراری شد دشمن به جونش می ارزه
حسن یعنی حیدر با حمزه
دوتایی میتازند، دوتایی میجنگند
زمین هم با اهلش میلرزه
مدد سردار جمل حسن
حسن شاگرد ابالحسن
شده ذکر لبهای حسین
و صلی الله علی الحسن
«و صلی الله علی الحسن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به بهونه ی تو ، ای عقیقه یمن
دوست دارم بنویسم ، قاسم بن الحسن
بنویسم از اون ، جَنَمِ علوی
حمله کرد و بهم ریخت ، لشکر اُموی
دوتا آقازاده، درخشیدن آقا
ابالفضلی جنگیدن آقا
بنازم این اولاد، یل شامی افتاد
تموم یل ها دیدن آقا
دلاور مرد عمل حسن
پسرهاتم بی بَدَل حسن
اهالی کربلا میگن
و صلی الله علی الحسن
«و صلی الله علی الحسن»
@navaye_asheghaan
Moghadam-Shab28Safar1399[02].mp3
5.25M
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#هشتم_شوال
🏴#سبک_شور
🎤مداح:کربلایی جواد مقدم
✍شاعر: محمد اسداللهی
@navaye_asheghaan
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#روضه
🎤مداح:کربلایی محمد حسین حدادیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِيآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ"
ای بهشت برین و دارِ سلام
ای زمین بقیع برتو سلام
ای بقیع ای بهشت روی زمین
خاکی و برتر از بهشت برین
عنبری یا عبیری یا عودی
هرچه هستی بهشت موعودی
صَدف و پر زِ گونه گونه گُهر
فرش و از بامِ عرش بالاتر
چه گُهرها که زیبِ سینۀ توست
چه نگین ها که درخزینۀ توست
آن بزرگان که در تو پنهانند
جسم خاکی یک جهان جانند
هر طرف رُخ نَهاده در دلِ خاک
پارۀ از تن پیمبر پاک
این یکی خاک پاکِ دختر اوست
پارۀ پیکر مطهر اوست
ساحت قُدس حَضرت زَهراست
کز جَلالت شَفیعهٔ دو سرا است
پسری را که او بجان پرورد
کربلا را عَلم به عالم کرد
روز اسلام از آن نشد چون شب
که گره زَد به معجرِ زینب
دُرَّةُ التاج و تاجِ دین باشد
زیبِ او یازده نِگین باشد
این اِمامان که در بقیع دَرند
اِفتخارات عالم بشرند
سِدرَةُ المُنتهای ایمانند
ترجمانِ رموز قرآنند
وارِث انبیا و صِدّیقین
سایه های خدا به روی زمین
هر یکی شاخه ای زِ نخلۀ طور
هر یکی آیه ای زِ سورۀ نور
چار دُرِّ خوش آبِ یک صدف اند
نور چشمانِ شَهنشه نجف اند
روشنی بخش روی مِهر و مَه اند
پسرانِ عزیز فاطمه اند
مشکلی دارم ای بقیع عزیز
ای تو ما را شَفیع رَستاخیز
یاد داری شبی چو قیر سیاه
نه چراغی نه پرتوی از ماه
علی آورد با دو دیدۀ تر
بدن پاک دُختِ پِیغمبر
دیدی آیا در آن شب تاریک
بازو و پهلوی وِی از نزدیک؟!
راستی پَهلویش شِکسته نبود؟!
بازوی او سیاه و خَسته نبود؟!
زیر لبها هنوز هم گله داشت؟!
دستهایش هنوز آبله داشت
#شاعر: ریاضی یزدی
*نمیشه از روضه بی بی هر موقعِ سال که باشه ساده رد شد... برا مادر گریه کنی همه بچه هاش میان تو گریه با شما شریک میشن...
عرض کرد: آقاجان! برا کدوم مصیبت مادرتون بلند بلند گریه کنیم؟ در و دیوار؟! کوچه؟! یا بستر؟! حضرت شروع کرد گریه کردن، فرمود:نه... برا اون ساعتی گریه کنید که بابام غریبونه کنار قبر مادرنشست.. با پشت دستای خودش خاک می ریخت رو قبر فاطمه...
معمولاً کسی که میخواد عزیزش رو به خاک بسپاره حداقل دو سه تا مَحرم میخواد کمکش کنن... یه نگاه کرد دید علی غریب مونده.. بچه هاش سن و سالی ندارند. روکرد به آسمون..خدا! به غریبی علی رحم کن.
میگه نگاه کردم دیدم دو تا دست آشنا از قبر بیرون آمد.بی بی رو بغل گرفت. امیرالمؤمنین سر پایین انداخت....*
«ناگهان از آن بهشتِ بی نشان
دستهای باغبانی شد عیان
باغبانم، هست و بودم را بده
یا علی! یاس کبودم را بده»
*صدا زد یا رسول الله!...*
شاخه ی یاست اگر بشکسته بود
شرمنده ام دستهای باغبانش بسته بود
*«امام صادق علیه السلام فرمود: رحمت خدا بر کسانی که برا روضه ی مادرم بلند بلند گریه کنند.»
سلمان میگه از دور نگاه میکردم، دیدم علی خاک به سرش می ریزه، میگه دیدم افتاد رو قبر فاطمه ..کَأَنَّ الانِ که روح از بدن امیرالمؤمنین مفارقت کنه. کسی جرأت نمی کرد نزدیک بره، دیدم یه دختر سه چهارساله جلو اومد.گفت: کار خودمه، اومد دست گذاشت روشونه های بابا، منم زینب! گفت:بابا ما تازه مادر از دست دادیم و داغ دیدیم. دیگه طاقت نداریم، جونِ زینب بلند شو...
از مدینه یاد گرفت داغ دیده رو چطور باید از روخاک بلند کنه، کربلا جبرانکرد. یه وقتی رسید دید حسین رو بدن علی اکبرافتاده... صدا زد: بلند شو... دست برد زیر بغل حسین، گفت: جَوُونا شما پسر رو ببرید، من پدر رو میارم. حالا حسین داره قدم قدم پشت بدن علی میاد، صدا زد علی ...*
چشمم دگر نبیند و پایم نمی رود
گم کرده ام پس از تو رَهِ خیمه گاه را
@navaye_asheghaan
#مناجات_با_خدا
میدونم دین فقط این سینه زنی نیست
میدونم بندگی خدا نکردم
میدونم رفته هدر عمر و جوونیم
از دلم اسم تو رو صدا نکردم
میدونم بد بودم آره من رد بودم
برا پرواز تا تو همیشه سد بودم
تو رو به اسم علی / به امیر ازلی
بیا از من بگذر
تو رو به راه علی/ به غم و آه علی
بیا از من بگذر
(به علی الهی العفو)
********
میدونم خودم سرم بلا آوردم
بلایی بدتر از این غفلت من نیست
نچشیدم عسل ناب عبادت
ناله و اشک سحر عادت من نیست
به خودم بد کردم که سراپا دردم
ولی هرچی باشم من میخوام برگردم
تو رو به اسم حسین به امیر عالمین
بیا از من بگذر
به شهید سر جدا به قتیل گریه ها
بیا از من بگذر
(به حسین الهی العفو)
**********
میدونم زندگیمو برات نذاشتم
برای رضای تو کاری نکردم
تو زمان غیبت حجت تنها
خیلی شرمندم اونو یاری نکردم
آخه لایق نیستم چون که عاشق نیستم
پشیمونم حالا عبد سابق نیستم
تورو به صاحب زمان تو رو منجی جهان
بیا از من بگذر
تو رو به غربت او به غم و محنت او
بیا از من بگذر
(العجل بقیه الله)
#امام_حسین
#شور
تویی تو سایه ی سر الحمدلله
به ما تو داشتی نظر الحمدلله
کمه من هر چی بگم الحمدلله
رسوندی ما رو حرم الحمدلله
برات میباره چِشَم الحمدلله
غم تو رو می چشم الحمدلله
حسین حسین رو لبم الحمدلله
نوکر شده لقبم الحمدلله
به من نگفتی برو الحمدلله
پناهم آغوش تو الحمدلله
دلم برات میزنه الحمدلله
حسین آقای منه الحمدلله
گرفتی دستمو باز الحمدلله
قبله ی راز و نیاز الحمدلله
الحمدلله الحمدلله الحمدلله...
#امام_زمان
#مناجات
#زمزمه
نگاهی کن خرابه حالم
یه کفتر شکسته بالم
ای آبرودار دو عالم
آقا گناهام برام نذاشته آبرو
آقا تو میدونی زندگیمو مو به مو آقا آقا
آقا اومدم بازم به تو رو بزنم
آقا نمیتونم که ازت دل بکنم آقا آقا
***
میدونی خیلی بدآوردم
یه کاری کن دوای دردم
با دست خالی برنگردم
ای وای اگه تو ردم کنی بگی برو
ای وای نگی بِم دیگه امیدی نیست به تو ای وای
آقا منِ بیچاره امیدم به شماس
آقا من خراب کردم و عمرم به فناس آقا آقا
***
دل شده رسوا کمکم کن
من بدم اما کمکم کن
مهدیِ زهرا کمکم کن
مولا یه کاری کن دیگه راهو کج نرم
مولا در و وا کن پشیمون پشت درم مولا مولا
مولا تو که آخر گره رو وا میکنی
مولا منِ دل مرده رو احیا میکنی مولا مولا
🏴#حضرت_مسلم
🏴#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
✍شاعر:مجتبی خرسندی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
((پنجم شوال وبه نقلی ششم شوال روز ورود حضرت مسلم (ع)به کوفه))
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم
علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟
نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند
دوباره یک نفری موقع عشا مسلم
دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد
اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم
ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی
امید نیست به این قوم بی حیا مسلم
شب نجات تو از دست شبه مردان است
هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم
نمانده راهی و تو بی پناهی و باید
فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم
رسیده ای به سرانجام و حیله ی کوفی
ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم
اگر چه از سر دارالعماره می افتی
سرت نمی رود اما به نیزه ها مسلم
هزار شکر خدا را دگر نمی ماند
تن تو روی زمین زیر دست و پا مسلم
ولی قرار شده تشنه لب شهید شوی
به احترام لب شاه کربلا مسلم
🏴#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
🏴#پنجم_شوال
✍شاعر:آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چون گل دٙرهم شده اینجا گلابت کرده اند
قوره ی افتاده ازشاخه شرابت کرده اند
بوده ای نقشی تو بر انگشتر دست حسین
ای نگین شهرکوفه بی رکابت کرده اند
ای سفیر علم در بحث صبوری در اصول
مطلب پرجلد کوفه بی کتابت کرده اند
نامه های کوفیان دعوت گر این مدعاست
عهدوپیمان راشکسته، بی جوابت کرده اند
تا بفهمی ماجرای کوفیان را اینچنین
کوفیان بی وفا در اضطرابت کرده اند
اهل کوفه اینچنین پستند وبی عهدو وفا
پیش مولامردم کوفه خرابت کرده اند
هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت دلت
ای غم سرمازده بی آفتابت کرده اند
ابن مرجانه تنت برخاک کوچه میکشید
اینچنین درشهر کوفه درطنابت کرده اند
بر سره دروازه آویزان شده ازچه سرت
بعدکشتن اینچنین بی سر عذابت کرده اند
اینچنین گشته کباب از حرف، قلب ما ولی
مسلمی واینچنین درغم کبابت کرده اند
🏴#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
🏴#پنجم_شوال
✍شاعر:حاج غلام رضا سازگار
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من کوفه را چون مردگان بیدرد دیدم
نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم
ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاحالرجالاند
خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند
اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند
عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند
تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد
قلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد
این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود
این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود
زنهـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد
از بامها بر فرق من آتش فشاندنـد
مـن جـاننثار عترت خیرالانـامم
صیدبـهخـون غلتیدۀ بـالای بامم
وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم
عکس لب خشک تـو را در آب دیدم
در موج خون دریای «لا»را دیدم امروز
از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز
انگـار میبینم جراحـات تنـت را
خونين به چنگ گرگها، پیراهنت را
انگـار میبینم گُلان پـرپـرت را
پاشیده از هم عضوعضو اکـبرت را
انگار میبینم که بعد از قتـل یـاران
هم تیرباران میشوی هم سنگباران
انگـار مـیبینم ذبیـح کـوچکت را
زخم گلوی شیرخوارهکودکت را
انگار میبینم که با اشک دو دیـده
داری به روی دست خود دستِ بریده
انگار بينم غرق خـون آیینهات را
جای سم اسبان و زخم سینهات را
انگار میبینم که شمر آید بـه گودال
انگار میبینم زدی در خون پر و بال
انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد
زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد
من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم
مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم
لبتشنـه از پیکر جـدا گردد سر من
آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من
تنهـا نـه ايـن نامردمردم میکُشندم
در کـوچههای شهر کوفه میکِشندم
«میثم!»شرار از نظم جانسوزت فشاندی
بس کن که دلها را به بحر خون نشاندی
🏴#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
🏴#پنجم_شوال
🏴#سینه_زنی
✍شاعز:کربلایی مرتضی شاهمندی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ببین تو ناله های محزونم
ببین که زار و دل پریشونم
نیا به کوفه ای آقا جونم (مولای خوبم)
ببین شده سفیرت آواره
آواره ی کوچه و بازاره
مسلم تو بیکس و بی یاره(مولای خوبم)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
دیدی که شد شکسته دندانم
دیدی که بر قناره مهمانم
ببین که بیقرار طفلانم (نیابه کوفه)
تا که حسین نام تو رُ بردم
آتیش و سنگ و ناسزا خوردم
ازغصه ی زینبِ تو مُردم ( نیابه کوفه)
بی کَسَم و تو کوچه می گردم
بدون تو آقا پُرِ دردم
هستیِ خود را وقف تو کردم (دلم شکسته)
داری میای ولی پشیمونم
از حالا من روضتو میخونم
با گریه هام شبیه بارونم (دلم شکسته)
🏴#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
🏴#پنجم_شوال
🏴#روضه
🎤مداح :حاج حسین سازور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کوفه دلبستگی اش را به تو ابراز نکرد
در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد
خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد
هیچ مردی به در بسته الهی نخورد
غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی
کاش می شد به تو پیغام دهم برگردی
کاش می شد به تو پیغام دهم: کوفه نیا
به علی اصغر شش ماهه قسم کوفه نیا
دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت
جملۀ «کوفه نیا» را به زبانم انداخت
پینۀ مُهر به پیشانیِ شان توطئه بود
قول این طایفۀ چرب زبان توطئه بود
پشتِ پایِ بدی از دوست نماها خوردم
زخم از نیزۀ تکفیر به فتوا خوردم
ان شالله بریم کنارِ حرمش اونجا عرض ادب کنیم ..
سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم!؟
دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم!؟
کوچه گردی شده کارم،همه رفتند حسین!
راه برگشت ندارم،همه رفتند حسین!
حقِ اولاد علی نیست چنین بی مِهری
گریه ام بند نمی آید از این بی مِهری
روضه هایم به تو بسیار شباهت دارد
اشکم از غربت گودال شکایت دارد
در دلِ خاک،دلم خون جگرت می ماند
سرِ دروازه سرم منتظرت می ماند
سرِ دروازه رسیدی،طلب باران کن
با لب تشنه مرا فاتحه ای مهمان کن
غم نخور ! چون که شنیدی به پرم سنگ زدند
به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند
شاعر: #وحید_قاسمی
وقتی میان گودال افتاد از هر طرف نیزه بارانش کردن .. اما تفاوت از اینجا به بعدِ .. مسلم رو دست بسته و خاک آلود از گودال بیرون آوردن اما ابی عبدالله دیگه از گودال بیرون نیامد .. وقتی وارد دارالاماره شد، سلام نکرد؛ گفتن چرا به امیر سلام