#حضرت_معصومه_زمینه
این مرقد بهشتی، شد اعتبار دنیا
بالا سر ضریحش، پیچیده بوی زهرا
تو بی قراری قرارمونه
کریمه ی قم پناهمونه
ای پناه اهل عالم
من به تو پناه آوردم
رو سیاهم و شرمنده
کوهی از گناه آوردم
من به تو پناه آوردم
......
دلتنگتم رضاجان، بی تابتم برادر
کاشکی تو رو ببینم، این لحظه های آخر
دیگه نمونده، برام توونی
ولی ندارم، ازت نشونی
من بدون تو غمگینم
من بدون تو دلگیرم
من بدون تو بی تابم
من بدون تو می میرم
من بدون تو می میرم
.....
تنها شبیه مادر، افتاده کنج بستر
دلخون و بی قراره، از دوری برادر
خواهره اما غمی ندیده
ندیده رو نی سر بریده
یاد عمه جانش زینب
روضه ی وداع می خونه
این دمای آخر بازم
چش به راهه و گریونه ....
#وحید_محمدی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
#حضرت_معصومه_زمینه
زبانحال امام رضا علیه السلام باخواهر
(ای خواهر درد آشنا معصومه جانم
غمخوار من ای باوفا معصومه جانم)
چشم انتظارم ای خواهر من
تا از مدینه آیی بر من
معصومه جانم معصومه جانم
......
بعد از مدینه در خراسان تا رسیدم
غیر از غم و درد و بلا چیزی ندیدم
خواهر کجایی وای از جدایی
نامه نوشتم تا که بیایی
معصومه جانم معصومه جانم
......
آه غم و هجران برآید از نهادم
ای خواهرم دلتنگه دلبندم جوادم
در بر بگیر و چون گل ببویش
بزن به جایم بوسه به رویش
معصومه جانم معصومه جانم
......
ای خواهرم درلحظه های آخرمن
تو نیستی اما می آیدمادرمن
آن دم که سوزدسرتابه پایم
می آوردآب زهرا برایم
معصومه جانم معصومه جانم
....
وقتی که می آیی به قم ای نوردیده
دیگرنگردی مثل زینب قدخمیده
آنجانبینی با دیده ی تر
بر روی نیزه رأس برادر
معصومه جانم معصومه جانم
#محمد_خرمفر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
.
#زمینه_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه_زمینه
دوریت کرده پیرم ، حالم روبراه نیست
بی تو توی سینه م ، چیزی غیر آه نیست
کاش میشد که بودی ، اشکامو ببینی
وقت احتضارم ، پیش من بشینی
دق کردم ، شبیه زهرا شده روی زردم
دق کردم ، عشق تو کرد آخر بیابون گردم
دق کردم ، جدایی از تو شد تموم دردم
رضا جانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
با اینکه رو شونه ، بار غم کشیدم
اینجا حتی رنگ ، بازار و ندیدم
دور محملم تا ، دیدم ازدحام و
زیر لب میخوندم ، روضه های شام و
فرق داره ، شهر قم و شام بلا فرق داره
فرق داره , عرض سلام و ناسزا فرق داره
فرق داره ، شاخه گل و سنگ جفا فرق داره
رضا جانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
گر چه من شدم از ، داغ تو مریضه
دور تا دورم اما ، روز و شب کنیزه
اهل قم برا من ، اصلا کم نزاشتن
بی اجازه پا تو ، حریمم نزاشتن
غوغا شد ، یه روز مدینه محشر کبری شد
غوغا شد ، با ضرب پای دومی در وا شد
غوغا شد ، صدیقه شد شهیده واویلا شد
رضا جانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
#رضاابوالحسنی
#علی_سلطانی ✍
@navaye_asheghaan
.
#زمینه
#حضرت_معصومه_زمینه
شهادتینه غرق آهم، نوای زهراس
اصن تموم بارگاهم، برای زهراس
کِی میشید سردرگم! / این علم وقف مولاس
قم! مدینه س ای مردم/ این حرم بیت الزهراس
یا اهل قم یا اهل قم
صدا کنید بقیه رو
خبر بدید به عالمین
شروع فاطمیه رو…
میون روضه ی من، شب تا سحر بسوزید
فاطمه اسم من شد، برا مادر بسوزید
با یاد اون در بسوزید
واویلتا واویلا
عذاب دوری برادر، برای خواهر
فقط برادره دوای، غمای خواهر
کو شمس تابانم/ کو انیس معصومه
مونده به راهش امشب/ چشم خیس معصومه
توو لحظه های آخرم
چی میشه که بابام بیاد
تنها نیاد آرزومه
باهاش داداش رضام بیاد
من و یه دست بی جون، من و یه چشم بی نور
بابام یه عمر توو زندون، برادرم ازم دور
من قم رضا نیشابور
واویلتا واویلا
حالا که دوری عزیزام، برام عذابه
نمیدونم چرا دل من، رفته خرابه
قلب من محزون و/ چشم تارم بارونه
اشک چشم معصومه/ از رقیه می خونه
یه قرص ماه یه قرص ماه
توو دل شب براش اومد
برای طفل چشم به راه
یهو سر باباش اومد
من که تنم کبود نیس!/ ولی میگم به ناله:
فدا کبودیایِ/ رو تن اون سه ساله
نداشت که فدک و قباله
واویلتا واویلا
#رضاابوالحسنی
#محمدحسین_مهدی_پناه✍
@navaye_asheghaan
.
#وفات_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
بند اول
یه خواهر مضطر و حزینم
یه آرزو مونده توی سینه م
یه بار دیگه تو رو ببینم ۳ - رضا جان
جونمو به لب می رسونه
ندیدنت رضا جان
شوق تو منو می کشه از
مدینه تا خراسان
آتیش افتاده به جونم
دوری از تو می سوزونم
زیر لب به عشق دیدنت می خونم :
برای دیدنت چشم انتظارم
برادر ، برادر
خدا میدونه که طاقت ندارم
برادر ، برادر
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
بند دوم
زمونه چه پست و نابکاره
نذاشته برام یه راه چاره
نمیشه ببینمت دوباره ۳ - رضا جان
یاد تو می افتم رو دلم
آتیش غم می شینه
خیلی سخته خواهر نتونه
داداششو ببینه
بی تو از همه بریدم
آخرش تو رو ندیدم
کاش میدیدی چه سختی هایی کشیدم
غریب و خسته و دلخون و تنها
برادر ، برادر
ندارم طاقت موندن تو دنیا
برادر ، برادر
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
بند سوم
تو این دم آخری عمرم
نشست رو دلم یه کوهی از غم
دلم میگیره به یاد عمه م ۳ - رضا جان
می میرم برات و می بینم
به آرزوم رسیدم
اما شکر حق که سر تو
رو نیزه ها ندیدم
آخ بشم فدای زینب
رنج و غصه های زینب
می خونم من این شعرو به جای زینب :
گلی گم کرده ام می جویم او را
واویلا ، واویلا
به هرگل می رسم می بویم او را
واویلا ، واویلا
گل من یک نشانی در بدن داشت
واویلا ، واویلا
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
واویلا ، واویلا
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
#مجتبی_خرسندی ✍
.👇
@navaye_asheghaan
.
#زمینه
#وفات_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه_زمینه
بند ۱
«سلامٌ عَلَی الْمُعَذَّبِ فی ظُلَمِ المَطامِیر»
سلام خدا به دست و پای اسیرِ به زنجیر
ای غریب کاظمین
آجرک الله آقا
سفر کن به شهر قم
دیدن دختر بیا
فاطمه ی مظلومه
یا حضرت معصومه
بند ۲
(آرزو دارم تا زنده م بیای کنارم بشینی)
دیر اگه بیای باید برای من لحد بچینی
این همه راه آمدم
تو را ندیدم رضا
حالا تلافی بکن
عیادت من بیا
فاطمه ی مظلومه
یا حضرت معصومه
بند ۳
مانده یادگاری برای من نامه ات برادر
نامه ی تو را گرفتم به بَرْ لحظه های آخر
دوری پدر کم بود
فراق تو را دیدم
بیا ببین حالا من
غریبانه جان میدم
فاطمه ی مظلومه
یا حضرت معصومه
بند ۴
نامه ی تو را با دو چشم تر در بغل فشارم
جای نامه پاره پاره پیراهنت را ندارم
عمه ام به بر گرفت
پیرُهَنی پاره را
پاره پاره از دمِ
تیغ و تیر و نیزه ها
یا غریب ثارالله
یا اباعبدالله
بند ۵
لحظه های واپسین عمه ام یاد کربلا بود
یاد ازدحام و ده سوار و پیکری رها بود
زیر و رو شد از سُمِّ
اسب پیکر حسین
هر طرف کشیده شد
جسم بی سر حسین
یا غریب ثارالله
یا اباعبدالله
#محمدعلی_انصاری ✍
.👇
@navaye_asheghaan
.
#وفات_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه_زمینه
#حضرت_معصومه_شور
#شور
#زمینه
از فراقِت رضا جانم
چشمام یه کاسهءخونه
رسیده روی لب جونم
حالم زار و پریشونه
دردای قلبمو داداش
هیچکی جز تو نمیدونه
خواهرت داره میمیره
از دوریه تو گریونه
واویلا داره سر میرسه عمرم حالا
واویلا بی تو من شدم اسیر غمها
واویلا دیگه دارم میرم از این دنیا
واویلا
یکساله که پُر از دردم
از دیدار تو محرومم
من اون خوا هر مضطّر و
غم پرور تو معصومم
دیده به راهتم داداش
توو بستر غرق تاب و تب
میخونم این دم آخر
از غم عمه جان زینب
واویلا قم کجا و غُصه ی شهر شام
واویلا قم کجا و سنگای روی بام
واویلا قم کجا و طعنه ها و دشنام
واویلا
ازاین مردم قم چیزی
به جز خوبی ندیدم من
در بین کوچه و اَنزار
جز خوبی نَشِنیدم من
وای من از غمای شام
خنده ها بین اون بازار
با بغص و کینه نامردا
میدادن عمّه رو آزار
واویلا زده بودن روی نی سر هارو
واویلا دزدیدن معجر دختر هارو
واویلا دزدیدن تمومِ زیور هارو
واویلا
#عباس_قلعه ✍
👇
@navaye_asheghaan