.
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
متن #روضه
امشب شبیِ که هنوز عاشورا نیومده روضه ی قتلگاه رو می خونیم
شب یه نوجوان ۱۱ ساله ست که مردانه از امامش دفاع کرد...
آیا منو شما هم اینجوری پای امام زمانمون میمونیم....
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن...
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
قربون غریبیش برم...
مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده...
روضه ی جانسوزی داره...
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه...
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین...
🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
عموی غریبم حسین...
🔸کآستینم را ز دست عمّهام زینب کشیدم
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت...
خیلی مواظبشون بود...
مخصوصا عبدالله اش رو ...
صدا زد خواهرم... زینبم ...
مواظب عبدالله ام باش...
خواهرم مواظب یادگار برادرم باش...
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن...
دیدی قاسمم شهید کردن...
علی اکبرم قطعه قطعه کردن...
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن...
خواهرم اینا رحم ندارن... زینب
مواظب یادگار حسنم باش...
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه...
اما عبدالله به عمه جانش یه چیزی گفت که دیگه زینب نتونست این بچه رو نگه داره...
گفت عمه: (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
🔸دست او در دست های عمّه بود
🔸گوش او پر از صدای عمّه بود
اما...
🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد
🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد
دستش به دست عمه جانش زینبه...
بالای تل زینبیه...
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است...
دور تا دور عمو رو گرفتن...
شمشیرها بالا میره پایین میاد...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه
🔸دست او از دست عمّه شد جدا
🔸می دوید و بر لبش واویلتا
هی صدا میزد ای وای...
آقای غریبم حسین...
🔸می دوید و گاه می افتاد او
🔸از جگر فریاد می زد ای عمو
(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم.
تا رسید کنار ابی عبدلله دید عمو خونین افتاده و یه نانجیبی هم شمشیر به دست...
داره نزدیک میشه...
خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین...
نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی...
مَردم دفاعه از امام هزینه داره ..
لذا اون نانجیب تا شمشیر رو بلند کرد ...
یاصاحب الزمان...
💧غریب گیر آوردنت
💧با هر چی داشتن زدنت ...
عبدالله.. دست رو جلو آورد ...
مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه....
نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد...
دیدن دست به پوست آویزان شد...
صدای ناله اش بلند شد...
يَا عَمَّاه
عموجان حسین به دادم برس...
خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه...
لحظات آخره... امام بی رمق افتاده
عبدالله اش رو در آغوش گرفت...
به سینه چسباند...
🔸حرامیان بی حیا
چند نفر به یک نفر ؟
عمو فتاده از نوا
چند نفر به یک نفر
اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود...
چندتا تیر حساس زده.. حلق اصغر ...چشم اباالفضل ...قلبِ حسین اما ول کن نیست....
یاصاحب الزمان....
نانجیب تیر رو از کمان رها کرد...
(فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ)
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن...
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن...
علی اصغر که سندِ مظلومیتِ اباعبدالله و عبدالله هم ذخیرهء امام حسن برا کربلا بوده...
دیدن عبدالله... داره روی سینهء حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد
🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی پَرِ خویش
🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد
🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
روضه دفتری عبدالله بن حسن
#دفتری #روضه_دفتری
https://eitaa.com/emame3vom/28902
.
#روضه_دفتری
روضه_پنج تن
#گریز_حدیث_کسا
یه روز آقا رسول الله ... وارد منزل فاطمه زهرا شدن ... امام حسن و امام حسین علیهما السلام ... دویدن جلوی جدّشون ... خودشون رو به بغل رسول الله انداختن ... جدشون محبت شون کرد ...
گفتن: پدر جان ... اجازه بدین زورآزمایی کنیم ... ببینیم کی برنده میشه ... حضرت به خاطر اینکه نکنه آسیب ببینن ... اجازه ی روز آزمایی به اون دو عزیز رو ندادن ...
فرمود برین ... خط بنویسین ... ببینم خط کی زیباتره ...
رفتنن ... خط نوشتن ... آوردن ... آقا رسول الله ... نگاه کرد به خط ها ... امّا هر چه کرد نتونست دل یکی از این دو تا رو بشکنه ...
فرمود: برین پیش باباتون علی ... اومدن
پیش باباشون علی ...
امیر المومنین ... هر چی نگاه به این خط ها کرد ... دلش راضی نشد از این دو تا یکی رو انتخاب کنه ... لذا فرمود: این کار من نیست ... برین ازمادرتون سوال کنین ...
اومدن پیش مادر ...
مادر نگاهی به این نوشته ها کرد ... یه نگاه به چشمان مظلوم و صورت معصوم حسن کرد ...
یه نگاهی هم به چشمان حسین مظلوم کرد ... یه نگاه به آسمون کرد ...
فرمود: خدا ... خیلی سخته ... این دو خط خیلی زیبا هستن ... کمکم کن خدا ... یه چیزی به ذهنش رسید ...
فرمود: عزیزایِ دلم ... این گردنبند یاقوت من هفت تا دونه داره ... اون رو به سر شما میریزم ...
هر کدوم تعداد بیشتری یاقوت دستش
بود ... اون برنده است ...
تا یاقوت ها رو به سر این دو عزیز ریخت ... نگاه کرد ... دید سه تا حسن برداشته ... سه تا حسین ...
یکی از یاقوت ها مونده وسط ...
قربون ناله تون برم ...
آی جانم ... میدونی میخوام چی بگم ها ...
آه خدا ...
دل زهرا به شور افتاد ...
خدا کدوم یکی از اینها این رو بر میداره ... هر دو به طرف یاقوت دست بردن ...
پروردگار فرمود: جبرئیل عجله کن ...
زود یاقوت رو به دو نیمه کن .ها ... فهمیدی ها ... خود خدا هم نخواست بین این دو عزیز یکی بر گزیده بشه ...
مجلسی که به نام پنج تن مزیّن بشه ...
محل ّ نزول رحمت ِ پروردگاره ...
یاعلی
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم
🔸خود به تنهایی صراط مستقیم
امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین...
علی اصغر...
خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم...
بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...
جان عالم به فداش...
🔸اختری برشانه ی خون خدا
🔸آبروی روی گلگون خدا
این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...
🔸دست های کوچکش، دست حسین
🔸روز عاشورا همه هست حسین
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...
مواظب باش...
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...
حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد...
گریه کردند...
مبادا آروم باشی...
🔸شیرخواری با پدر همدرد بود
🔸آخرین سرباز و اولمرد بود
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
میگه بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام
🔸با دو دست بسته عباس توام
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
«یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
«فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان
🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان
مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه...
اگه بچه شش ماه دارین...
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه...
فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه...
گوش تا گوش علی رو دریده...
علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده...
خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم...
جواب رباب رو چی بگم...
خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه...
دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده...
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#روضه_دفتری #دفتری
.
#روضه_دفتری
#حضرت_زهرا_س
بیا به خانه ی علی سری بزنیم
به خانه ای که سوخته دری بزنیم
خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
بیا بیا .. به خانه ی ِ فاطمه سری بزنیم
اَلسّلامُ عَلَیکِ یا فاطمه الزَّهرا .. یا بِنتِ محمّد .. یا قره عینِ الرّسول .. یا سیّدَتَنا وَ مولاتَنا .. اِنّا تَوجّهنا و استَشفَعنا و توسّلنا بِکِ الَی الله و قدّمناکِ بین یدی حاجاتِنا ...
یا وجیهه عِندَالله اِشفَع لَنا عِندَالله .. ۲
حالا که دلت آماده شد ... با پای دل بریم مدینه ... عیادت خانم فاطمه یِ زهرا ... کنار بستر بی بی ... هم ناله بشین با زینب کبری ... زبانحالی داره خانم زینب ...
آخ بمیرم هنوز سه چهار سال بیشتر نداره ...
مادر امشب زینبت را ناز کن
چشمهای بسته ات را باز کن
یا مکن مادر از این خانه سفر
یا که زینب را به همراهت ببر
زینب چهار ساله دوید ... دامن بابا را گرفت ... صدا زد: بابا مادرمونو کجا میبری ... خدا نکنه یک مادر جوونی تو خونه جون بده ... بیشتر از همه ... بچّه های اون خونه میسوزن ... گریه میکنن ... مادر مادر میگن ...
آخ بمیرم برا یتیمان زهرا ...
شب بود گلِ خانه یِ ما را بردند
بی جان تنِ جانانه یِ مارا بردند
آهسته در ِ سوخته را وا کردند
خاکستر پروانه ی ِ ما را بردند
من به فدای اون بدنی که علی شبانه غسلش داد ... کفن کرد ... من از شما میپرسم ... آیا دیدین ... مردی خودش خانمش را دفن کنه ... بدن زن رو که میخوان دفن کنن ... دو محرم باید باشه ... یکی بالای قبرو ... یکی داخل قبر ...
امیرالمؤمنین فقط یک محرم فاطمه بود ... آقا فرمودن: وقتی که بدن رو سرازیرِ قبر کردم دیدم دو دست مثلِ دستهای پیامبر نمایان شد ...
(همه بگین ... یا زهرا ...)
یا محمّد این امانت را بگیر
یادگار خسته جانت را بگیر
یا محمد این تو و زهرای تو
گر چه بشکسته گل حمرای تو
یا محمِد از رخت شرمنده ام
فاطمه جان داده ومن زنده ام
شاخه ی یاست اگر بشکسته بود
دست های ِ باغبانت بسته بود
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَهلِ بَیتِ النُبُوَّه.
﷽
#روضه_دفتری
#حضرت_زهرا س 4
🌴بند_ اول
🌴بر چهره ی زیبای محمد صلوات
🌴بر گنبد خضرای محمد صلوات
🌴سرتابه قدم آینه او زهراست
🌴تقدیه به زهرای محمد صلوات
(دعای_فرج)
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
🌾یا زهرا.3
🌾بی تو کبوتر دلم
🌾به سینه پر نمیزند
🌾کسی به خانهٔ علی
🌾حلقه به در نمیزند
🌾فاطمه جان حسین تو
🌾بی تو غذا نمیخورد
🌾حسن ز دوریِ رُخت
🌾خنده دگر نمیزند
🌾کلثوم از فراق تو
🌾آه ز سینه میکشد
🌾حرف دگر به غیرتو
🌾پیش پدر نمیزند
🌾ای گُلِ نازنین من
🌾همسر بی قرین من
🌾زینب تو بدون تو
🌾شانه به سر نمیزند
🌾تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند
( گریه کنای عالم 5نفرن..)
1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره..
وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد..
خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم..
2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره..
در فراق یوسف گریه زیاد کرد..
قرآن میگه «وابیضّت عیناه»
چشماشو یعقوب از دست داد..
🌴بند_دوم
3⃣سومین از گریه کنای عالم..
خود یوسفِ..
در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد.
4⃣چهارمین از گریه کنای عالم..
قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم..
امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا..
آقام آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد..( میگفتن آقا چی شد..)
میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم..
بچه کوچیک بغل مادر میدید گریه میکرد..
(آقا چی شد)
میفرمود یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم...چه کشید خانم رباب کربلا..
امان امان..
🌾اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم..
من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟
#پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است..
آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه..
🌾یازهرا..یازهرا..
🥀 آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی
🌴امام صادق ع فرمود:
رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه))
🌾یا زهرا3
🌾یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن..
بخدا علی غریبه..
بخدا علی مظلومه..
بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت..
(خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه)
بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع..
سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد..
🌾الا ای چاه یارم را گرفتند
🌾گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند
🌾میان کوچه ها با ضرب سیلی
🌾همه دار و ندارم را گرفتند
🥀امان امان..
یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه..
🌾ابن عباس میگه..
میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س..
علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س.
گفت تو یکی از شبا با علی اومدم.
امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد..
(دشتی)
🌴بند _سوم
🥀بخواب آرام ای ماه یگانه
🥀نخواهی خورد دیگر تازیانه
🥀بخواب آرام ای پهلو شکسته
🥀علی را بین سرِقبرت نشسته
🥀بخواب آرام ای نور دو عینم
🥀که من شبها پرستار حسینم
🥀ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع
کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت.
خوابش برد.
🌾(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..)
🥀گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد..
گفت ابن عباس پاشو بریم خونه..
((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..))
(اگه درد نگفتنی داری بسم الله)
🥀میگه جریان رو از علی سوال کردم..
🥀گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه..
صدا زد، علی جان..
علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده..
علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه.
🥀ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد..
منم دنبال امیرامومنین..
میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت..
میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها.
(آی دختر دارا)
میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد..
با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه
🌴بند_چهارم
آخ بیا مادر که خونه سرد سرده
وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده
بمیرم برا دل امیرالمومنین..
چه کشید امیرالمومنین..
ناله میکرد..گریه میکرد..
گوشهٔ خانه نشستم چه کنم
همسرم رفته زِ دستم چه کنم
بودی چراغ خانه ام
یا زهرا 2
تاریکُ شد کاشانه ام
یا زهرا 2
ای نوگُلِ پژمرده ام
یا زهرا 2
نزد تو من شرمنده ام
یا زهرا 2
گوید حسین کو مادرم
یا زهرا 2
کو مادر غم پرورم
یا زهرا2
#گروه_آموزش_مداحی
#امیری حسین ونعم الامیر
🎧#مداح_استادحاج_پیرزاده🎤
👇👇👇👇👇
#ختم_پدر
#روضه_دفتری
#ختم_پدر
#خواهی ز پل صراط آسان گذری
#بر تشنه لب شهید کربلا صلوات
#خواهی که کنار علقمه بنشینی
#سقای شهیددست جدا راصلوات
#خواهی بروی کنار هفتادو دو تن
#هم قاسم و اصغرو علی را صلوات
#خواهی که بوقت مرگ راحت باشی
#جمع شهدای کربلا را صلوات
#دعای_فرج
#السلامعلیکیااباعبدالله
#یاحسینیاحسینیاحسین
🌾بعد مرگم بنویسید، به سنگ لحدم
🌾من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
🌾بنویسید که پرپر شده همچون گل یاس
🌾بنویسید شده مست و خراب عباس
🍀من به آغوش پر از مهر تو محتاجم
(یا اباعبدالله)
🍀بده در راه خدا من به خدا محتاجم
🍀من به بخشندگی آل عبا محتاجم
🍀از قنوت سحر مادرتا ن جا ماندم
🍀پسر حضرت زهرا به دعا محتاجم
#مجلس بیاد یکی از ارادتمندان و یکی از عاشقان و سینه سوختگان ابی عبدالله است، که از دنیا رفته...یا اباعبدالله..
امروز یه نظری یه عنایتی به این مجلس و محفل ما کن..آقا جانم
من از طرف همه تسلیت میگم به بازماندگان این عزیز بابا...
به همسر و یادگارای این عزیز بابا...
تسلیت به خواهر/برادر
به بستگان..
#قربون مهر و وفات بشم بابا...2
چقدر با محبت بودی بابا..
🌴#بابا چرا دیگر نمی آید صدایت
⬅️این درد دل دختر خانمای داغ دیدشه..
(کدوم دختر)
اون دختری که الان (3روزه یک هفته است چهل روزه) صدای بابارو نشنیده..
دختری که الان( 3 روزه روی بابا رو ندیده)
بابا قربون اون خنده هات برم بابا...چقدر با محبت بودی بابا...
بابا...جات بین ما خالی بابا...
#آخ..
◾️بابا چرا دیگر نمی آید صدایت
◾️رفتی ز دنیا یا خدا داده شفایت
⬅️بابا راحت شدی از این دنیا بابا...بابا
بابا الان (3روزه) رختخواب بیماریتو جمع کردند بابا...
میدونی امروز درد دل دختراش چیه...
میگن بابا..الان چند روزه رختخواب بیماریتو جمع کردیم بابا...
بابا دیگه آروم بخواب بابا...
بابا دیگه جائیت درد نمیکنه بابا..
دیگه از درد نمی نالی بابا...
بابا فکر نمیکردم به این زودی داغ تو رو ببینم بابا...
فکر نمیکردم به این زودی برات لباس عزا به تن کنم بابا..
بابا... سرمو بلند میکردم میگفتم منم بابا دارم...میگفتم منم تاج سر دارم..
اگه مشکلی داشتم می اومدم دردای دلمو بهت میگفتم بابا..
اما از این به بعد دردای دلمو به کی بگم بابا...
آخ ..بابا ..نمیدونستم غم بی پدری اینقدر سنگینه بابا..
(بابا شنیده بودم داغ پدر سخته)
اما شنیدن کی بود مانند دیدن..بابا، بابا، بابا...
🌴#دشتی
آخی
◾️(لالا لالا لالا)2 ای نازنینُم
بابا
◾️آخ عزیزُم لالا لالا ای مهربونُم
◾️لالا لالا لالا آرام جونُم
◾️لالا لالا لالا (بابا) دردت بجونُم
◾️آی چقدر خون جگر بَهرِت بریزُم
ئ
#آی کسی که بابا داری قدر بابا رو بدون..
(چرا)
بخدا هیچ کسی جا بابا رو نمیگیره..
عزیزایی که داغ بابا دیدن منو ببخشن..
راست میگن ..خونه ای که وجود با صفای بابا نباشه دیگه اون خونه صفایی نداره...
وای3
دیگه اون خونه رونقی نداره...
🌾دلم ز غصه سیره
🌾به چنگ غم اسیره.
🌾دیگه بدون بابا
🌾دختر دلش میگیره
🥀بابا خدا نگهدار..
(بابا... درد دل دختراته بابا...)
🥀بابا خدا نگهدار...
🥀ای مونس عزیزم
🥀بابا خدا نگهدار
🥀داغی که دیده ام من
بابا ..بابا
🥀نداره راه چاره
🥀(ای اهل دل بدونید
🥀دنیا وفا نداره)2
آره والله دنیا وفا نداره...
🌾آی رُفقا بیایید
🌾یه شاخه گل بیارید
(چرا..)
🌾گُلم به زیر خاکه
🌾رو قبرش گل بزارید
🥀#بابا خدانگهدار..
#دختر خانما... آخ عروس خانما...میخوام بگم اگه داغ بابا دیدید دیگه کسی جسارت بهتون نکردند...
سیلی به صورت شما نزدند..
یا اباعبدالله...
آقا جان.....مجلس یکی از ارادتمندان شماست آقا جان..
#قسمت_دوم_روضه
#اوج
#فرود
#اما...بگم دختر خانما این همه جمعیت امروز اومدن..به شما تسلیت گفتن..سر سلامتی گفتن..
قربون این قدمهاتون بشم که امروز اومدید... عزیزانِ این نازنین بابا رو تسلیت بدید..
اما دلای عالمی بسوزه برا اون بچه هایی که تازیانه ها خوردند ..زخم زبونها شنیدند...حق بچه یتیمه تسلیتش بدن ..سر سلامتی بگن.آرامش کنند..اما دل عالمی بسوزه برای یتیم حسین ع..
کنج خرابه ناله میکرد گریه میکرد..
🌾#دشتی
آخ ..
🥀یتیمی درد بی درمان یتیمی
🥀یتیمی خاری دوران یتیمی
🥀اگر دست پدر بودی به دستم
🥀چرا گنج خرابه می نشستم
🥀اگر می بود بابای نِکویَم
🥀نمیزدشمر دون سیلی به رویم
🌴#ناله داری به غربت یتیمان ابی عبدالله به اشک و آه و ناله سه ساله حسین ع بلند ناله بزن بگو یا حسین.
﷽
#روضه_دفتری
#حضرت_زینب_س 3
🌴بر نور دل و دیده زهرا صلوات
🌴بر دخت گرانمایه مولی صلوات
🌴برمظهر صبروحلم وایمان وشرف
🌴بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات
(#دعای_فرج)
#السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س
🌾کسی که رنج فراوان کشید زینب بود
🌾کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود
🌾به چهار سالگی یتیمی از غم مادر
🌾کسیکه رنجچهل سالهکشیدزینب بود
🌾به راه کرببلا تا زِ راه شـــام خـــراب
🌾کسی که پای برهنه دوید زینــب بود
🌾بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین
🌾کسیکهسرشبهمحمل شکستزینب بود
🌾میان آن در و دیــوار و شعـلهٔ آتش
🌾کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود
⬅️امروز دلهارو ببریم حرم بیبی زینب..
ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..
امروز از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه..
🌴فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،
⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،،
فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،،
فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،،
فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم،
بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم...
اگه حسینم سفری داشته باشه، همراه حسین باید برم...
از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم..
به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه..
آقا امیرالمومنین اومدن پیش بیبی زینب،،
فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.
⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم،
لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید
🌴شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،،
اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،،
(خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه)
یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم)
خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر)
(چه شده خانم جان)
⬅️سوز⬅️
فرمود سه روزه حسینمو ندیدم..
ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،
⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین..
دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم..
هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن،
🥀آخ میون همه دلها امون از دل زینب
(زمزمه کن)
🥀آی دلای کربلایی، دل عالمی بسوزه برا دل زینب..
کدوم روضه رو بخونم نام بیبی زینب نباشه، هر روضه ای شما بخونی نام بیبی زینب میاد
((هر روضه رو میشه اینجا خوند ))
🥀مدینه زینبه...( روضه پیامبر، حضرت زهرا س، امام حسن ع)
🥀آخ کربلا زینبه(روضه کربلا حضرت عباس ..حضرت علی اکبر..حضرت علی اصغر...هر چی....)
🥀آخ قتلگاه زینبه(روضه قتلگاه)
🥀دم دروازه کوفه زینبه(روضه اسرا... وقایع شام...)
🥀خرابه شام زینبه(روضه حضرت رقیه س)
🥀آخ اربعین کربلا زینبه(روضه اربعین)
🥀برگشت کاروان به مدینه زینبه
آخ ..
یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا...
⬅️لحظه ای کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بیبی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست..
یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته..
رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا
یه خانمی رو دید..
صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست..
آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا...
بگم و التماس دعا
⬅️ سوز و اوج⬅️
یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد..
عبدالله..
عبدالله..
من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟
صدا زد:
(دشتی)
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم )
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
🌾اگر تو زینبی کو نور عینت
🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده
🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده
#حسینت کو
الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه..
خواهر برادر و خیلی دوست داره..
الهی نبینی اونچه که زینب دید..
صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله..
تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله...
رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله...
#آخ میون همه دلها امون از دل زینب
🌾تمام ذکر زینب یا حسیــــن است
🌾وجودش لحظه لحظه با حسین است
🌾قنــــوت نیــــمه شبهای خواهــــر
🌾زیارتنامـــهٔ مولا حسیـــــن است
#هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله به ناله های دل بیبی زینب به اشک و آه و گریه های خانم زینب کبری سه مرتبه ناله بزن بگو
#یا حسیـــــــن
﷽
#روضه_دفتری
#امام_کاظم(ع)(1)
🌴براحمدوخلق مهربانش صلوات
🌴برحیدر وصبر بیکرانش صلوات
🌴ازفاطمه مجتبی ومظلوم حسین
🌴تاحضرت صاحب الزمانش صلوات
#السلام_علیک_یا_موسی_بن_جعفر
#ایها_الکاظم_یابن_رسول_الله
#یاحجه_الله_علی_خلقه...
(همه بگن)
#یاوجیهاعنداللهاشفعلناعندالله
(آقا مون موسی بن جعفر باب الحوائجه...
آی حاجت دارا...مریض دارا...
خوب جایی اومدی گدایی)
#یاوجیهاعنداللهاشفعلناعندالله
🌾 آخ دلم میل هوای یار داره
🌾که او موسی بن جعفر نام داره
🌾آخ همون شاهی که جان داد توی زندان
🌾بدان باب الحوائج نام داره
🌾همه زمزمه کنن...
🌾یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر..
🌾آقا برس به دادم ..از غم بده نجاتم
🌾یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🌾آقا ببین غریبم.. آقا ببین اسیرم
🌾یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🌾حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین ..
🌾حرم باصفای آقا موسی بن جعفر.. چه صفایی داره کاظمین...
🌾وقتی نگا می کنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جوادالائمه،،دلت جلا می گیره..
🌾چقد امروز جای همه مون خالیه کاظمین..
خوشا به حال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،، دارند حرمشو طواف میکنند..
🌾انشاالله به زودی زود قسمت و
روزی همه مون بشه از نزدیک عرض ارادت کنیم ..
(بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم)
🌾انشاالله هیچ کسی از در خونه ی امام کاظم ناامید برنگرده..
🌾آی حاجت دارا.. مریض دارا.. گرفتارا... جوون دارا...امروز بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو..زندانی غریب بغداده..
(الهی هیچ کس غریب نباشه)
🌾عاشقای موسی بن جعفر...
🌾دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردند..
🌾سادات مجلس منو ببخشن...یکی مادرتون زهرای مرضیه بود...
🌾یه وقت حسنین و زینبین رو صدا زد..فرمود می خوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا...
(یا زهرا..)2
🌾بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی؟
(آره مادر)
🌾(اوج)..اینجا بود که بی بی فرمود:
🌾اللهمعجلوفاتیسریعا
🌾خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسون..
🥀یکی ام میوه دلش امام کاظم ع بود..
می فرمود:خدااا..
دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون...
🥀هر روز وقت غروب زندانبان آقا رو اذیت می کرد...
#آخ..
🥀ندارد یوسف صدیق زندانی که من دارم
🥀ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم
🥀به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را
🥀پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم..
◾️دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شد...
(چی می گفت آقا؟)
◾️نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد:
◾️ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گِل نجات می دی..
◾️ای خدایی که شیرو از بین خون جدا می کنی..
◾️بچه رو از رحم مادر نجات می دی...
◾️دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن..
◾️خلصنی یارب 2
◾️ به یارب یارب شب زنده داران
◾️ به امید دل امیدواران
◾️به آه سینهٔ طفلان گریان
◾️خلاصم خدا از کنج زندان
◾️(اوج)...می فرمود خدااا....دیگه مرگ موسی بن جعفرو برسون..
چقد زود دعای آقامون مستجاب شد...
◾️آی آبرو دارا...گرفتارا...
یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن...
◾️یه مرتبه دیدن خدااا...
◾️(اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه..
تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره...
ای (غریب آقااا)3
◾️شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن..
◾️اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا..
#لایوم_کیومک_یا_ابا_عبدالله
◾️دلها بسوزه برا جد غریبش حسین...
وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید..
میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم..
آخ..
◾️مگر به کربلا کفن
◾️به غیر بوریا نبود
◾️مگر حسین تشنه لب
◾️عزیز مصطفی نبود
#الالعنهاللهعلیالقومالظالمین
#وسیعلمالذینظلموا
#ایمنقلبینقلبون..
🌾حالا از سویدای دلت به نیت
🌾 سلامتی و فرج امام زمان...
🌾شفای همه بیماران..
🌾هدایت و خوشبختی جوونامون..
🌾 عاقبت به خیری مون..
🌾سه مرتبه صدا بزن
🌾یا_حسین
@navaye_asheghaan