4_6012519615249253525.mp3
13.15M
📝 بابا رفتی منو بردن با حرمله 😔
🖊 #روضه
🖊 #شب_سوم_محرم_۱۴۴۱
🖊 هیات روضة العباس "ع"
.
📋 به قولت عمل کن دوباره
✔️ #زمینه | #حاج_محمود_کریمی
✔️ #شب_سوم_محرم_۱۳۹۷
✔️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قولت عمل کن دوباره
منو بقل کن که داره
کبوترت میمیره، بهونتو میگیره
به قولت عمل کن
بزار بگم پاهام درد میکنه خب
چشام در میکنه خب
از اون شب تو بیابون
پهلوهام درد میکنه خب
بال و پرمو نیگاه سوخته
همه حرمو نیگاه سوخته
موی سرتو دیدم سوخته
موی سرمو نیگاه سوخته
ببین جای دسته که ردش
چشمامو بسته تا زدش
روی زمین افتادم، همین که زد جون دادم
من دلشکسته
بزار بگم ندیدی اشکمو خب
چشای تارم و خب
رو گوش دختراشون
میدیدم گوشواره هامو خب
رد پاهامو نگاه خونه
اشک چشامو نگاه خونه
مژه های تو هنوز سرخه
لایه موهامو نگاه سوخته
چقدر بی قرارم، که میگن بابا ندارم
من اصن، با دختراشون قهرم
دل خسته از این شهرم
چقدر بی قرارم
بزار بگم دیدن جنگیدنم خب
تو بازار بردنم خب
تو بازار روسریم شد
آستین پیراهنم خب
کار خدارو نگاه بابا
آخر کار و نگاه بابا
تاول رو لبتو دیدم
آبله هارو نگاه بابا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇👇👇
.
#پنجم_صفر #شور
🏷غریب گودالی
#شب_سوم_محرم_۱۳۹۹
#کربلایی_مصطفی_مروانی 🎤
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غریب گودالی
آخ بمیرم الهی ک واست میون جنجالی
اسیر پنجه های شمریو چقد بیحالی
غریب گودالی
خدایی نامرده
اونی ک با نیزه داداش راه گلتو سد کرده
یا اونی ک پیش چشمام جسم تورو لگد کرده
خدایی نامرده
نشسته رو سینه
مادرمون فاطمه داره این صحنه رو میبینه
حیا نداره با چکمه روی تن تو میشینه
غصه من اینه
دل منو سوزوند
از روی تل میدیدم ک با پا بدنتو چرخوند
میزدی دست و پا و اون نامرد تنتو برگردوند
حسین حسین حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
🔻
.
#پنجم_صفر
🏷زجر میبینی کار دنیارو
#زمینه
#شب_سوم_محرم_۱۳۹۹
#کربلایی_مصطفی_مروانی
#هیئت_مکتب_الزهرا_اهواز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زجر میبینی کار دنیارو
میبینی جای زخمارو
دیروز تو آغوش بابا
امروز این وضع و اوضارو
یه لحظه نزن بزار برات بگم از دردام
یه لحظه نزن بزار آروم بگیره اشکام
دلتنگم دلتنگه بابام
دندونام شکست خوب شد
دستو پام شکست خوب شد
مثل مادرم زهرا
دنده هام شکست خوب شد
زجر دیگه چشمام نمیبینه
آروم تر دستات سنگینه
آروم تر جونی نمونده
آروم تر بابام میبینه
یه لحظه نزن بزار پاک کنم این اشکارو
یه لحظه نزن بزار پیدا کنم بابارو
میگردم بین نی هارو
میخورم زمین خوب شد
دستامو ببین خوب شد
مثل مادرم زهرا
هی منو زدی خوب شد
زجر گوشواره هامو دزدیدن
میبینی موهام سفیدن
چندتا تار مو واسم موند
بس ک موهامو کشیدن
یه لحظه نزن بزار آبله هام میسوزه
یه لحظه نزن بزار رو گونه هام میسوزه
آروم تر زخمام میسوزه
سوخته ماجرم خوب شد
گیج میره سرم خوب شد
مثل مادرم زهرا
خم شده قدم خوب شد
یا ابتا من الذی ایتمنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
🔻
.
#پنجم_صفر
🏷نبودی ندیدی چطور منو با پا میزد
#زمینه
#شب_سوم_محرم_۱۳۹۹
#کربلایی_مصطفی_مروانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نبودی،ندیدی
چطور منو با پا میزد نامرد
کشیدم رو خارا
فرصت نداد حرف بزنم فقط زد
باورت میشه کوچیکمو
باورت میشه سه سالم
باورت میشه ببینی
ک اینه حالم
نمیتونم رو پام بیاستم از بس ک پاهام پر آبلس
نمیتونم شبا بخوابم همش زیر سر این حرملس
نمیتونم توروصداکنم زود میزنه منو زجر پلید
کجا بودی ک مسخره میکرد منو تو کاخ دختر یزید
بهم گفت سه ساله ک قدش خم نیست
بهم گفت سه ساله ک لنگ نمیزنه
بهم گفت سه ساله که موهاش کم نیست
اما تو موهات مثل یه پیرزنه
بهم گفت جلو همه بابایی
دروغ میگم سه سالمه
__
با گریه ام ،با نالم
آرامش شامو بهم زدم من
دیدی که من آخر پَست گرفتم از دست دشمن
باورم نشد فقط سری
باورم نشد بی بدنی
باورم نشد میبینمت
بدون پیرهنی
نمیتونی رو پات بیاستی آخه فقط سرت برگشته
بعد تو و عمو ابالفضل آب از سر حرم گذشته
تو زیر سم اسبا رفتی من از رو ناقه ها افتادم
تو بالا بودی روی نیزه من زیر دستو پا افتادم
افتادم چشام سیاهی رفت بابا
افتادم مثل شیشه ترک خوردم
تاریک بود نفهمیدم چیشد اونجا
بدجوری تو بیابون کتک خوردم
افتادم سرم شکست بابایی
زجر اومد دستامو بست بابایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
🔻
.
#پنجم_صفر
🏷اومدی بالاخره با فریادم
#زمینه
#شب_سوم_محرم_۱۳۹۹
#کربلایی_مصطفی_مروانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اومدی بالاخره با فریادم
میدونم ک همه جا بودی یادم
بابایی دوباره چشاتو وا کن
ببینی چجوری زمین افتادم
افتادم جلوی همه
افتادم مثل فاطمه_افتادم بابا
افتادم تو شلوغیا
افتادم تو سروصدا_افتادم بابا
شامیه بی حیا،منو زد بی هوا،نفسم ک برید افتادم
با چشای پر آب،تویه بزم شراب،جلو چشم یزید افتادم
چشام ضعیفه ولی میبینم
نمونده واست بدنی بابا
سرت رو کی بریده اینجوری
من الذی ایتمنی بابا
_
شب و روز خاطره ها زجرم میدن
نبودی دور و بر ما رقصیدن
بابایی اشک منو در آوردن
شامیا چقده به من خندیدن
خندیدن همه دور من
خندیدن به چادر من_خندیدن بابا
خندیدن همه روبه روم
خندیدن به سر عموم_خندیدن بابا
به قدی که خمید،به موهای سفید،ب چشای کبودخندیدن
وسط کوچه ها،به غریبیِ ما ،زن و مرد یهو خندیدن
ستاره بارون شده ویرونه
تو ماه شب های منی
میشه جوابمو بدی امشب
من الذی ایتمنی بابا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
🔻
.
#پنجم_صفر
🏷بابایی کجایی ببینی
#شب_سوم_محرم_۹۹
#کربلایی_مصطفی_مروانی 🎤
#هیئت_مکتب_الزهرا_اهواز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابایی بابایی
کجایی ببینی ک دیگه نمیبینه چشمام
گرفته ورم پر شد از آبله دستو پاهام
واویلا
بابایی
بهم خورده وضعم پریشونم و سوخته موهام
منو مسخره کردن از بس کهنس لباسام
واویلا
منو میزدن بی بهونه _بابایی
رویه صورتم رد خونه _بابایی
تو اون مدتی ک نبودی میخوردم
بجای غذا تازیونه _بابایی
بابایی
فضای خرابه برای رقیه ات عذابه
یه گوشه زمین گیرم و گریه هام بی جوابه
واویلا
بابایی
تموم تنم زخمیه و زیر چشمام کبوده
اینا یادگاری از کوچه هایه یهوده
واویلا
شکستن تو بازار سرم رو _بابایی
لگد میزدن پیکرم رو_بابایی
همونی ک گوشواره م رو کند با خنده
کشید از سرم ماجرم رو _بابایی
بابایی بابایی
دیگه حوصلم رفته سر راستی یه چیزی
کجا استفاده میشه آخه لفظ کنیزی
واویلا
بابایی
بجای همه بچها عمه زینب کتک خورد
دیدم با چشای خودم روزی صددفعه میمیرد
واویلا
خبر داری بابا شکسته پهلوهام
میلرزه مثل پیرزن ها دستو پام
زمین میخورم وقتی حتی میرم راه
یه ذره دیگه سو نمونده تو چشمام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
👇
.
📝 #به_ماها_سرزدی_سرزده_اومدی
🖊 #روضه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_بیست_و_سوم_محرم_۱۳۹۸
🖊 #هیات_مکتب_الزهرا "س"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. "به ماها سر زدی، سر زده اومدی
کو بدنت مگه پر زده اومدی؟
بابا، نگو که کجا بودی
بابا، روی نیزه ها بودی
بابا، زیر دست و پا بودی... بابا بابا"
۲. "از اینکه موندی تو راه، بهم برخورد
پیاده اومدی راه، بهم برخورد
سیلی ناخُدآگاه، بهم برخورد..."
۳. "تار میبینم، سرم سنگینه
عجب دستی داشت خیر نبینه..."
چرا رنگ لبت چون ارغوان است
گمانم جای چوب خیزران است...
نالهها تا به ثریا میرفت
خیزران بود که بالا میرفت
در دلم شوری از آن لحظه به پاست
چون ندیدم هدف چون کجاست
وای من حال شده معلومم
به لبت میزده ای ممظلومم
دیگه نایی ندارم، دیگه رویی نمونده
دیگه بس که کشیدن موهام و، مویی نمونده...
چه خوش است صوت قرآن، ز تو دلربا شنیدن
به رُخت نظاره کردن، سخن خُدا شنیدن...
#پنجم_صفر
@emame3vom
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 از این که موندی تو راه بهم برخورد
✔️ #سبک_زمینه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_سوم_محرم_۱۳۹۴
✔️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی میگن تو نیمه شب از قافله جا موندی
وقتی میگن از خار راه با گریه از پا موندی
وقتی میگن با چه حالی اومدی میمیرم
وقتی میگن روضت و زبون میگیرم
از این که موندی تو راه بهم برخورد
پیاده اومدی اه بهم برخورد
سیلی نا خود اگاه بهم برخورد
آه بهم برخورد
وقتی میگن از درد اون زنجیر رو دوش تو
وقتی میگن گوشواره ها کنده شد از گوش تو
با روضه معجر تو گریه هام خون میشه
وقتی میگن از موهای تو چشام خون میشه
از این که معجرت سوخت بهم برخورد
چادر روی سرت سوخت بهم برخورد
تو اتیشا پرت سوخت بهم برخورد
آه بهم برخورد
وقتی میگن اون منزل اخر چقدر پیرت کرد
وقتی میگن شام بلا از زندگی سیرت کرد
وقتی میگن از اسارتت مدام میسوزم
وقتی میگن با چه حالی رفتی شام میسوزم
از این مسیر دشوار بهم برخورد
کشوندنت تو بازار بهم برخورد
ناموس حق تو انظار بهم برخورد
آه بهم برخورد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇👇👇
#زمینه
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
به زور آوردنم با طناب یادته
کتک خوردم منم با رباب یادته
تو رو دیدم میون تشت یادمه
منو دیدی تو بزم شراب یادته
به جا نیاوردی به جا نیاوردم
تو نیزه خوردی و منم کتک خوردم
پاهام پر زخمه گوشم سنگینه
سرت پر خاکه سرم پایینه
چشام خیلی تار تو رو میبینه
بابا بابا بابا بابا
****
چه چیزایی دیدم با چشام بگذریم
شراب خوردن جلو عمه هام بگذریم
با اون چادر خودم مونده بودم بابا
چجوری از تو بازار شام بگذریم
میون راه خیلی برام کتک خوردن
رباب و عمه زینب به جام کتک خوردن
لباست پاره لباسم پاره
نموند انگشتر نموند گوشواره
النگوم بابا الآن تو بازاره
بابا بابا بابا بابا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️