eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹بهاری که در راه است...🔹 دوباره روزهای سال شمسی رو به پایان است ولی خورشید من در پشت ابر تیره پنهان است ندارد غیر فرشی کهنه و یک قاب آیینه ببین خانه‌تکانی در دل ساده چه آسان است نبود امسال هم بابا سر سفره، نمی‌داند، که من گرمای دستش را... ولی او در پی نان است حواسش هست اما با من و دلواپسی‌هایم دم رفتن به مادر گفته عیدی لای قرآن است و کفش کهنه‌ام را در مسیری تازه می‌پوشم وگرنه کفش نو در راه بی‌مقصد فراوان است عدالت چون درختی خشک هر شب خواب می‌بیند بهاری را که در راه است یوسف را که زندان است 📝 .
. 🔹تو بیایی...🔹 بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم‌های نگران آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی‌وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند تو بیایی، همۀ ثانیه‌ها، ساعت‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند 📝 .
. 🔹فرصت دیدار🔹 گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد راهش به گریه سد کن و، مگذار بگذرد گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو رخسار خود نکرده پدیدار، بگذرد بگذشت از کنار من آن‌سان که بوی گل دامن‌کشان ز ساحت گلزار بگذرد در باغ گل نمی‌نهد از خویش جای پا از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد! غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش آیینه‌شو که فرصت دیدار بگذرد دردا که بی‌فروغ دل‌آرای روی دوست هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد سرشار از تجلی یارند لحظه‌ها حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد... این‌جا کسی به فیض تماشا نمی‌رسد تا خود چه‌ها به طالب دیدار بگذرد! گر در ولای آل علی صرف می‌شود از خیر عمر بگذر و، بگذار بگذرد ای کاش این دو روزۀ باقی ز عمر نیز در صحبت ائمۀ اطهار بگذرد امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد 📝 عج 🌐 https://eitaa.com/emame3vom/25285
به نام خدا السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) """""""""""""""""""""""""""""" در شهــر عشــق ، شاه ترین شهـریار ، تو بر خلقــت زمیــن و زمــان ، اعتبــار ، تو روشـن به نام توست دلِ کوچه های شهر با چتــر نور ، بر ســرِ ما ، سـایه سـار ، تو آیینــــهٔ تمــــام نمــــایِ تمــــامِ عشــــــق تصــویرِ قـابِ آینـــه را خـوش نــگار ، تو بر قـامت بلنـــد غـزل ، خوش نشسـته ای بر شاخه های خشکِ غزل ، برگ و بار ، تو هر چشمه قطره ایست فقط ، از یَمِ شما ای مایــهٔ زلالـــیِ هر چشمـــه ســـار ، تو باران تـریـن ! اسیــر غم خشکســالی ام بر این کویــر ، نـم نـمِ بـاران ! ببــار ، تو بر صورتِ سیــاهِ زمیــن خـو گرفته ایم ای مَــه ! بتـاب بر دلِ این شــامِ تار ، تو افســرده در کنارِ  زمستـان نشســته ایم بر انجمــاد قلب زمیـــن ، نـو بهــار ، تو غـــم ، خانه کرده است به قلب زمینیان ما غصّــه پروریم ، ولــی غمگســـار ، تو در بیقــراری و غـمِ هجـرانت ای عــزیـز! از دست رفتــه ایم   ولــی ، برقـرار ، تو فیــروزه ایست رنگ دلم رو به جمکران هستی به پنج  گنبــد خود ، آشـکار ، تو از سیــزده ستــاره سرشتـه ست نورتان مــاه شـبِ چهـــــاردهِ ایـن تبــــار ، تو از بغــض کوچه و در و دیوار و فاطمـه تا کربـــلا و  شــــام بـلا ، داغـــدار ، تو دسـتت گرفته قبضــهٔ شمشیـر حیدری شایستـهٔ صیـانت از این ذوالفقـار ، تو پایان هفتــه ، غــرق تماشـای حسرتیم در ندبه های جمعــه ، غـمِ انتــظار ‌، تو چون "کیمیا"، به پای شمـا خاکسار ، من بر بیت بیتِ  هــر غــزلـم ، اعتبــار ، تو رقیه سعیدی✍ ....................................................................
(السّلامُ عَلَيكَ يَا بَقيةاللهِ فِی اَرضه) (جام فراغت) گر عارفان به قبله ی فیض تو رو کنند زاشک بصر طهارت و از خون وضو کنند آنانکه آب چشمه ی حیوان چشیده‌اند از لعل نوش او ، طلب آبرو کنند عکس‌اش به روی آینه ظاهر نمی‌شود آیینه را به آینه ، کی رو به رو کنند دلمردگان که از نفس‌اش زنده می‌شوند کی معجز مسیح ، دگر آرزو کنند عشاق را به نزد رقیبان ، خجل مکن کز بیم طعنه گریه نهان در گلو کنند "چون شیشه عالمی همه گردن کشیده‌اند تا از شراب عشق ، که را سرخ رو کنند" رندان کجا کنند به یک ساغر اکتفا گر صوفیان علاج خمار از سبو کنند دردی‌کشان که طالب جام فراغت‌اند در پیشگاه پیر مغان ، جستجو کنند اهل ریا شوند ز جرم و گناه ، پاک با می اگر غبار گنه شستشو کنند (شمس قمی) چو طالب فیض‌اند عارفان باید به خاک درگه محبوب ، رو کنند شادروان سید علیرضا شمس قمی @navaye_asheghaan
🔹عهدی که بسته‌ایم🔹 اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند روی تو را ندیده خریدار بوده‌اند «تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند؟».. آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن تا غنچه‌ها به شوق تو آغوش وا کنند.. عهدی که بسته‌ایم، فراموش کی کنیم؟ صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند از ما جمال خویش مپوشان که گفته‌اند: «اهل نظر معامله با آشنا کنند».. «پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:‌ «شاهان کم التفات به حال گدا کنند» 📝 @navaye_asheghaan
دیدن روی تو آسوده مُیسر نشود این عطا بر منِ آلوده مُقدَّر نشود ... ادبم رنگ ریا دارد و « بی اخلاصم ... » عمَلم همقدمِ امرِ تو دلبر نشود ! هرکسی ، سمتِ ظهورِ تو قدم بردارد دلش از ظلمت ایام مُکدَّر نشود ... @navaye_asheghaan
دیدن روی تو آسوده مُیسر نشود این عطا بر منِ آلوده مُقدَّر نشود ... ادبم رنگ ریا دارد و « بی اخلاصم ... » عمَلم همقدمِ امرِ تو دلبر نشود ! هرکسی ، سمتِ ظهورِ تو قدم بردارد دلش از ظلمت ایام مُکدَّر نشود ... @navaye_asheghaan
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج) (سلاله‌ی طاها) بر من بتاب ، ای مَهِ زیبا ببینمت! تا از زمین ، به عرش ثریا ببینمت در انتظار ماه رخت روز و هفته ‌ها هر شب نشسته‌ام به تماشا ببینمت چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو ای ماه شب ‌فروز...! بیا تا ببینمت صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است برخیز ، ای سلاله ی طاها ببینمت هر جمعه بی‌تو آمد و بی‌تو غروب کرد آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟ جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست بر من بِدم ، نگار مسیحا...! ببینمت بس بیت‌ها به شوق غزال نگاه تو گفتم که تا میان غزل‌ ها ببینمت دلخسته‌ام ز خویش و ز خویشان رمیده‌ام مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت در این کویر تب‌زده عمرم به سر رسید شاید به بی‌کرانه‌ی دریا ببینمت لب ‌تشنه‌ی وصالم و در ساغر خیال خواهم که ای شراب گوارا ببینمت تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو تن‌ها رها نموده که تنها ببینمت لیلای من! بیا که درین دشت پرملال مجنون صفت به دامن صحرا ببینمت اصلاً بگو که یوسف زهرا چه‌سان کجا؟ شیداتر از هزار زلیخا ببینمت گر نیستی موافق کیش و مرام ما گو تا به دِیر ، یا به کِلیسا ببینمت؟ هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت در انتظار روی تو مویم سپید شد امّا نشد به دیده‌ی بینا ببینمت چشمی نمانده است ببینم اگر تورا لَختی بیا به دیده‌ی معنا ببینمت شاید که نیست دیدن رویت نصیب من پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت (ساقی) بریز باده‌ای از ساغر وصال تا مِی کشان و مست ، به دنیا ببینمت. سید محمدرضا شمس (ساقی) @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در شهـر عشـق ، شاه ترین شهـریار ، تو بر خلقــت زمیـن و زمـان ، اعتبــار ، تو روشن بنام توست دلِ کوچه های شهر با چتـر نور ، بر سـرِ ما ، سـایه سار ، تو آیینــــهٔ تمــــام نمــــایِ تمــــامِ عشــــق تصــویرِ قـابِ آینـــه را خـوش نگار ، تو بر قامت بلنـد غـزل ،خوش نشسـته ای بر شاخه های خشکِ غزل،برگ وبار ، تو هر چشمه قطره ایست فقط، از یَمِ شما ای مایـهٔ زلالـــیِ هر چشمـــه ســـار ، تو باران تـریـن ! اسیــر غم خشکســالی ام بر این کویــر ، نـم نـمِ بـاران ! ببــار ، تو بر صورتِ سیــاهِ زمیــن خـو گرفته ایم ای مَــه ! بتـاب بر دلِ این شــامِ تار ، تو افســرده در کنارِ  زمستـان نشســته ایم بر انجمــاد قلب زمیـــن ، نـو بهــار ، تو غـــم ، خانه کرده است به قلب زمینیان ما غصّــه پروریم ، ولــی غمگســـار ، تو در بیقــراری و غـمِ هجـرانت ای عــزیـز! از دست رفتــه ایم   ولــی ، برقـرار ، تو فیــروزه ایست رنگ دلم رو به جمکران هستی به پنج  گنبــد خود ، آشـکار ، تو از سیــزده ستــاره سرشتـه ست نورتان مــاه شـبِ چهـــــاردهِ ایـن تبــــار ، تو از بغــض کوچه و در و دیوار و فاطمـه تا کربـــلا و  شــــام بـلا ، داغـــدار ، تو دسـتت گرفته قبضــهٔ شمشیـر حیدری شایستـهٔ صیـانت از این ذوالفقـار ، تو پایان هفتــه ، غــرق تماشـای حسرتیم در ندبه های جمعــه ، غـمِ انتــظار ‌، تو چون "کیمیا"، به پای شمـا خاکسار ، من بر بیت بیتِ  هــر غــزلـم ، اعتبــار ، تو ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی @navaye_asheghaan
(اَللّٰهـْـمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّـكَ الْفـَــرَج) عیـــد آمد و ما بــدون تو غــــم داریم در سـیـنه‌ی انتظــــار ، مـــاتـــم داریم گـل کـرده اگرچـه دشـت و بسـتان اما ای رونــق بـوسـتان! تـو را کـــم داریم سید محمدرضا شمس (ساقی) @navaye_asheghaan
علیهاالسلام 🔸کوچه‌های کنعانی🔸 بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی اگر قدم بگذاری به چشم بارانی بیا که بی‌تو نیامد شبی به چشمم خواب برای تو چه بگویم از این پریشانی؟ چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟ تو حال و روز دلم را نگفته می‌دانی! نه دل بدون تو طاقت می‌آورد دیگر نه تو اگر که بیایی همیشه می‌مانی چه کرده با دل من داغ، دور از چشمت چه کرده با دلم این گریه‌های پنهانی ببین سراغ تو را هر غروب می‌گیرم قدم قدم من از این کوچه‌های کنعانی نسیم مژدۀ پیراهن تو را آورد نسیم آمده با حال و روز بارانی نسیم آمده با عطر عود و خاکستر نسیم آمده با ناله‌ای نیستانی بیا که دختر تو نیست ماندنی بی‌تو بیا که کُشت مرا این شب زمستانی! ✍🏻 @navaye_asheghaan