#میثم_تمار_علیه_السلام
#شهادت
#قطعه
از میثمِ تمارِ سرِ دار بیاموز
باعشق علی عشق کنی تا به سر دار
جز نام علی روی لبانت نتراود
سر نذر کنی نذر سر حیدر کرار
از دار بپرسید جوابش بجز این نیست
من حیدری عشق توام میثم تمار
میثم صد و ده مرتبه ای جام جنون خورد
مستانه خودش داد سرش را نه به اجبار
در وادی عشاق به پایش نرسیدند
چون میثم تمار زند نام علی جار
#محمد_حبیب_زاده
.
قطعه تقدیم به مدافعان حرم و مدافعان سلامت (روز پرستار)
مدافعان سلامت مُلازمان حرم
فداییان ولایت فرشتگانِ کرم
فقط بهعشقِ شهادت کفن به قامتشان
به رنگِ بیرقِ بانو شده زیارتشان
عَلم به نامِ عقیله همه علمداریم
برای حفظ عشیره همه پرستاریم
سپاه زینبیه لشکرِ سلیمانی
همیشه باعثِ فخر و غرور ایرانی
لباسِ خاکیِ غیرت رَدای پاک و سفید
تمامِ معنیِ عزّت مَرام عشق اُمید
دعایِ عمّهیِ سادات یارشان باشد
بخوان فرج که نگارم کنارشان باشد
📃۹۹/۹/۲۸
#قطعه #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #پرستار
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#علم_به_نام_عقیله_همه_علمداریم
#برای_حفظ_عشیره_همه_پرستاریم
#کرونا
#حسین_ایمانی
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قطعه
کاش آید اجل از راه و ببیند حالم
غیر غم ها به دل سوخته زانو نزدند
بسته شد دست من و یاد علی افتادم
همسرم را به خدا ضربه به بازو نزدند
به رخم سیلی و ،شلاق به تن خورد ولی
وسط هلهله و بین هیاهو نزدند
مثل عمه سر هر کوچه مرا گرداندند
ولی از بام دگر سنگ ز هر سو نزدند
می کشیدند مرا در وسط کوچه ولی
مثل گودال،دگر چکمه به پهلو نزدند
گرچه بی عمامه می بردند نیمه شب مرا
سر برهنه شدم و پنجه به گیسو نزدند
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
.
#امام_جواد_علیه_السلام
#قطعه
۳۱۹
بی حیا همسر بی مهر و وفا
خیره بر حالتم آنجا می شد
خنده می کرد به غلتیدن من
خوب سرگرم تماشا می شد
تا در حجره به رویم می بست
غربت فاطمه معنا می شد
ما ز در خاطره ی بد داریم
دیده از اشک چو دریا می شد
پشت در مادر ما آمده بود
با لگد درب حرم وا می شد
میخ با سینه ندارد نسبت
قامتم از غم او تا می شد
یاد آن روز که در خانه ی وحی
مادرم حامی مولا می شد
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_جواد
.
.
#بی_بی_شریفه سلام_الله_علیها
#بنت_الحسن
#قطعه
۷۷۱
در کربلا چها که کشیدم ز دست ظلم
دیدم هزار داغ ولی باورم نبود
یکعمر بوسه زد به سر و صورتم عمو
بعد از عمو حسین کسی یاورم نبود
عمه به جای من کتک از دست شمر خورد
جز او کسی به فکر دل مضطرم نبود
****
دیدم رباب را که کمان تر شد از کمان
میدید روی نیزه سر شیرخواره بود
در قتلگاه جسم عموجانِ من حسین
در زیر پای مرکب و چندین سواره بود
چیزی نمانده بود از آن جسم چاک چاک
دیدم به چشم خویش تنش پاره پاره بود
****
نازک تر از تن عموی من تنِ من است
پای شتر کجا و تن دخترِ حسن
با کعب نی زدند مرا بسکه کوفیان
جسمم کبود گشته چنان مادرِ حسن
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
قطعه و #بحرطویل تلفیقی روضهیِ فاطمیه و امام حسن علیه السلام
روضه یعنی کوچههایِ بیکسی
گامِ لرزان مادر و دلواپسی
سینه یعنی سینهای پر راز و رمز
از هلائل پیکری بیجان و سبز
سبز یعنی صورتِ راز و نیاز
یک زره در زیرِ تنپوشِ نماز
سبز یعنی آسمانی داغدار
چشمی از سیلیِ کینه تارِ تار
چشم یعنی اشک و خون آمیختن
با درِ آتش گرفته سوختن
ناله یعنی صورتی نیلوفری
خونِ سینه بر رویِ میخِ دری
آه یعنی سیلی و غصبِ فدک
مادری پیشِ پسر خورده کتک
سیلی یعنی غربتِ خیرُالنّسا
داستانِ مجتبی و کوچهها
خاطره یعنی دلی با غم عجین
دم به دم در کوچهها خوردن زمین
دشمن اشاره کرد
کوچه سیاه شد
آوار شد تمامِ جهان بر رویِ سرم
افتاد بر زمین
پیشِ دو چشمِ مضطرب از ضربهیِ جفا
ای وای مادرم
وقتی که آمدیم
دستم گرفته بود مبادا که گم شوم
امّا کنون منم که شدم رهنمایِ او
سیلی گرفت قوّتِ چشمانِ مادرم
مادر .....
اَمرت مُطاع هیچ نگویم به خواهرم
هرگز نمیزنم سخنی با برادرم
سِرِّ مگویِ رویِ تو در گور میبرم
امّا خودت بگو چادر چه مادرم!!!
این خاک میگوید به خدا رازِ کوچه را
رازِ مغیره را
گوید تمامِ قصّهیِ جانسوزِ کینه را
رازِ سقیفه و فدک و بغضِ سینه را
رازِ غریبیِ تو و شهرِ مدینه را
اشک یعنی گوشهای تنها شدن
روضهخوانِ روضهیِ زهرا شدن
روضه یعنی افتخارِ نوکری
گفتن از رویِ کبودِ مادری
سوره یعنی کوثرِ بدرُالدُّجا
دست و رویِ فاطمه تَبَّت یَداٰه
قلب یعنی مَحرمِ سِرّی غریب
دورِ بستر خواندنِ اَمَّن یُجیب
عشق یعنی قبرِ بینام و نشان
لحظهیِ دلواپسیِ کودکان
یاحسن اِی رازدارِ اهلِ بیت
ای دلم از غصّههایت بیت بیت
با من از کوچه نمیگویی سخن
ای غریبِ آشنایِ قلبِ من
صحنِ تو ای بیحرم کنجِ دلم
غصّهات ای کاش گردد قاتلم
قلبِ زارِ ما و سوزت یاحسن
ای امامِ شاهِ بیغسل و کفن
#فاطمیه #قطعه #بحر_طویل #تلفیقی
#امام_حسن
#حسین_ایمانی ✍
.