eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. رب... در سرِ ما بُوَد هوای فرج نیست ما را خوشی، فرای فرج همه شرمنده ایم کم کردیم... ناله و ندبه با نوای فرج همه تا حنجریم غرق عذاب... کی شود رزق ما دوای فرج؟! رسد آیا ز زادگاه علی... صبح جمعه به ما صدای فرج؟! هیچ راهی برای حلّ مِحَن نیست والله ِ در ازای فرج نیست راهی به سوی صبح ظهور مثلِ " اِکثار در دعای فرج " آفریننده‌ی امام زمان! کی به ما می رسد عطای فرج؟! رَبّ عَجّل ظُهورَ سیّدِنا عجله کن خدا! برای فرج همه ی جسم ما فدای ظهور همه ی جان ما فدای فرج سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ ................................................................
. رب... کی به سر می رسد خداوندا! شب یلدای غیبت مولا... تر و خشکِ زمانه سوخته‌اند آه از این روزگار وانَفسا غرقه‌ی منجلاب فقر و رفاه شده دنیای دون و مافیها شده دنیای بی امام زمان باتلاق فساد و کفر و ریا شَبِ یلدای غیبتِ خورشید شرر، انداخته به جانِ سَما مردم ِ دشت در به در شده‌اَند در فراقِ تلألؤ و گرما یک دقیقه، نه یازده قرن است به درازا کشیده این یلدا کی رسد صبح انتقام بتول؟ کی رسد طالب دم ِ زهرا؟ شبِ یلدای مهر عالمتاب آن قَدَر گشته اَست پابرجا که شده زرد، ساقه و گل و برگ که شده خشک، چشمه‌ و دریا شب یلدای دوری از مهدی زده آتش به قلب انسان‌ها خبر فوریِ ظهور ای کاش... پخش گردد سریع در دنیا خیرُ الْاَعمال در شب یلداست به ظهور ولیّ عصر، دعا رَبّنَا اكْشِفْ هُمومَ صاحِبِنا رَبّ ِ عجّل ظُهورَ مولانا ✍ چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ................................................................
. يا اَباصالحَ الْمَهدي برگرد ای زیباترین اِدراك! برگرد تا آرزوهامان، نگشته خاك! برگرد تو از سفر برگرد تا دورت بِگَردیم اَیتام ِ تو دارند این پژواك: برگرد برگرد آغازِ شکوه و شادمانی! پایانِ بحران‌های دِهشَتناك! برگرد در انتظارت نه فقط اهلِ زمينند باشند خواهانِ ظهور، افلاك، برگرد در حال غربالیم، " اَللّهُمّ عجّل... " ... تا از لبان ما نگشته پاك، برگرد موسای ما! رفتی به طور و بر نگشتی... گشتند مردم در گنه، بی‌باك، برگرد همراه گردیدند مردم، سامری را تو غايبی، شیطان شده چالاك، برگرد داریم می‌میریم در هجرانِ رويت جان بر لبیم ای عشق! صَدَّقناك، برگرد رفتی به پشت ابر، روپوشاندی و دهر ... از هجر تو باشد گریبان‌، چاک، برگرد ✍ سه شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ ....................................................
. اَلسّلامُ علیَ الْمَهدي در سایه سارِ باغبان! احوالِ ما باشد دقیقاً چون طبیعت باشد خلاصه، حالِ مان در درد و لذّت وقتی که خالق هست ما را نیست بیمی چون باغبان باشد چه باکی از معیشت؟ مثلِ طبیعت، مثل گل، عُمر است کوتاه باشد به ما کم در تعالي، وقت و فرصت بی آب، می میریم، با آبیم زنده بی نورِ خورشیدیم راهیّ فلاكت مثل طبیعت، گر هوا آلوده باشد... مسدود می گردد به ما راه سعادت در سایه سارِ باغبان هستیم تا ما... این شرط ها موجود باشد در حقیقت! آب و هوا و خاک و مهر ما بُوَد او وقتی نباشد چیست ره، غیر از هلاکت؟ بی باغبان، آتش بگیرد باغ، بی شک بی باغبان، سهم ِ گُل و پروانه، محنت در باغ، داغی سخت تر از هجرِ او نيست احوالِ ما باشد دقیقاً چون طبیعت ✍ چهارشنبه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۱ ......................................................
. یا اباصالح المهدی از مَهْد تا لَحَد به تو دلبسته ایم ما در پایگاهِ اَمن تو حاجاتمان، روا ای مهربانتر از همه ی مادران! دمی... از تو نمی‌شود که شود قلبِ مان‌، جدا چون طفل چند ماهه به تو سینه خیز، ما... عرض نیاز کرده و هستیم بی نوا هستیم اگر ز هجرِ تو دائم در اعتراض... بی اختیار، دیده ‌‌ی ما را بُوَد بُکا نَشْکو اِلَیكَ غَیبتَكَ... اَیُّهَا الْعَزیز! هستیم تشنه کام ِ تو ای عشق‌! مَسَّنا هُشیار و در به در به تو اندیشه می‌کنیم در غیبت تو چشم به در دوختیم، تا... با دیدنِ تو جان بِسِپاریم پای تو ما عاشق توییم تو، ای چهره‌ی خدا! در سوگِ دائمیم ز هجران روی تو هر نبض ِ قلب ماست: " یَابْنَ الْحَسَن! بیا " ما از ازل اِلىَ الْاَبَد اَت بسته ايم دل از مَهْد تا لَحَد به تو دلبسته ایم ما ✍ شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ....................................................
. یا مهدی عَزیزٌ عَلَیّ اَنْ اَرَی الْخَلقَ وَ لا تُری چِقَدْر بی تو به سربُردنِ زمان، سخت است فراقِ خوبْ ترین شاهِ مهربان، سخت است قدم به خاک، نهادی که تاج سر باشی! به زیر پات نبودن، برای مان سخت است زمانه ای شده که... خوب تر تو می دانی برس به دادِ گدایت که امتحان، سخت است تمام هفته، " عَزیزٌ عَلَیَّ ... " می خوانم ندیدنِ تو و دیدار دیگران، سخت است هزار و یک صد و هشتاد سال در زندان! چه می‌کشی تو که اندیشه هم به آن، سخت است شبیه حضرت یوسف به چاه افتادی! چِقَدْر فکر به این دردِ بی امان، سخت است کجایی ای همه ی علّتِ نَفَس زدنم! بدونِ صورت تو دیدنِ جهان، سخت است شنیده ام که صَباح و مَساء می باری برای تو چِقَدَر روضه ی سَنان، سخت است برای خاطر تو گر تو روضه خوان باشی... چِقَدْر روضه ی لبها و خِیزَران، سخت است بیا به خاطر زینب، ظهور کن که دگر... تحمّلِ غم و اندوهِ بی کران، سخت است ظهور کن، گل نرگس! ظهور کن! که دگر... نَفَس کشیدنِ در آخرُ الزّمان سخت است تو شاهدی به زمانه، تو صاحبی به زمان چِقَدْر بی تو به سربُردنِ زمان، سخت است پنج شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱
. افسوس که این قلب نشد تسلیمش صد آه که این عُمر نشد تقدیمش کوریم بسی که ما نمی بینیمش از بودن و از دیدنِ او جا ماندیم " ماییم که در غیبتِ کبرىٰ ماندیم " * ما کج شده ایم... او چرا برگردد؟ جایی که نرفته است تا برگردد! باید که نگاه‌ های ما برگردد در در به دریّ ِ خویش ما واماندیم " ماییم که در غیبتِ کبرىٰ ماندیم " ما را به بَرَش نیست پرِ پروازی لبریزِ گناهیم و غلط اندازی ما بی ادبانْ کجا، به او سربازی؟! شرمنده‌ی ذرّیه ی زهرا ماندیم " ماییم که در غیبتِ کبرىٰ ماندیم " مایی که نکردیم ز نهی اَش پرهیز... جز " عجز " نداریم به درگاهش چیز ظرفِ دلمان ز غیرِ او شد لبریز در حسرت یک خنده ی مولا ماندیم " ماییم که در غیبتِ کبرىٰ ماندیم " ما تک تکِ لحظه‌ هایمان هست گواه در کوله نداریم به جز بار گناه در غفلت ِ از امام گشتیم تباه آواره و بیچاره به صحرا ماندیم " ماییم که در غیبتِ کبرىٰ ماندیم " ریزد ز سحابِ دیده، گوهرْ گوهر هستيم اميدوار، یَابْنَ الْحیدر! " حُر " یا که " زبير "، ما کدامیم آخر؟ در حیرت ِ حلّ ِ اين مُعَمّا مانديم " ماییم که در غیبتِ کبرىٰ ماندیم " * مصرعِ ترجیعی، مصرع مشهوریست که از شاعر آن اطلاعی ندارم. خدا خیرش دهد. ✍ یک شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ .
. یا اباصالح المهدی شَعرِ من، خورده گره با شِعر های انتظار " لَیتَ شِعری... " هست پیوسته به لبهایم شُعار حافظِ اسرارِ ربّ الْعالَمین! یَابنَ الْحَسَن! از قَدَم هایت کَرَم کُن بر نگاهم یک غبار یک غبارِ گام ِ تو دریایی از بَرْکَت بُوَد گَردی از خاکِ قَدَم های تو گنجِ بی شمار هر که رَه‌پوی رهی غیر از تو شد گمراه شد یا سَبیلَ اللّه! گردد رهنوردت رستگار این کلاغِ روسيَه، با کیمیایت آشناست گر بخواهی تو برایت می‌شوم مُرغِ هزار هرچه گوییم از تو هستی اهل آن و فوق آن دُرّ دُردانه به دورانی تو در این روزگار تو امام و مُرشد و هادیّ و مولای منی لطف کردی نوحْ وارانه مرا کردی سوار معترف هستم به اینکه تو کَس و کار منی " وَ هُوَ عَهْدي اِلَیكَ... " ای ولیّ كردگار! " اِنّ وَعدَ اللّهِ فيكَ حَق... " بُوَد ايمان من گر بدم، اما به عهدم با تو هستم استوار بذلِ جان و مال و اهل و آنچه دارم در رهت از ازل باشد مرا تا پای جان، با تو قرار تا نیفتم زیر پاهایت به هنگام ظهور... بی قرارم، بی قرارم، بی قرارم، بی قرار ✍ سه شنبه ۲۷ دی ۱۴۰۱ . (عج) فکری برای وضع بد این گدا کنید باشد قبول من بدم اما دعا کنید هر کار می کنم دلم احیا نمی‌شود قرآن به نیت من بیچاره وا کنید بی دردی‌است دردِ من در به در شده بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید برگشته‌ام به سوی شما ایها العزیز در خیمه‌گاه خویش مرا نیز جا کنید بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟ قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید در پشت خانه‌ی تو نشستن مرا بس است اصلا که گفته حاجت من را روا کنید؟! یابن الحسن به حرمت شاه نجف مرا آماده‌ی ورود به ماه خدا کنید لطفی کنید، با همه‌ی رو سیاهی‌ام در راه زینبیه سرم را جدا کنید عمری‌است بنده‌ی سر کوی رقیه‌ام اهل زمانه کفر مرا بر ملا کنید بابایم آمده ز سفر یاری‌ام کنید اهل خرابه نافله ها را رها کنید تا که نفهمد او سر گیسوی من چه شد یک مقنعه برای سرم دست و پا کنید این پهلوی شکسته مرا زجر می دهد قدری کمک کنید مرا جا به جا کنید محمد جواد شیرازی✍ . @navaye_asheghaan
. اَللّهمّ عجّل فرجه و سهّل مخرجه هرکس، مريض گشته از این هِجر، سالم است خوشبخت، آن که بر دلِ او نُدبه، حاکم است چون که دعا برای فرج، رِزق اَعظم است... بر هر دعای بر فرجی، شُکر، لازم است در مکتبِ دعا به دبیری نیاز نیست " اِکثار بر دعای فرج " ، خود، معلّم است طبق حدیث، می‌شود از غصّه‌ها خلاص هر کس که با دعای به مولا ملازم است موضوعِ ازدیادِ دعا بر ظهورِ حق... محتاجِ یک اراده و یک عزم ِ جازم است هر لحظه، تازه تر شود این زخم کهنه کار پس اضطرارْ از این غم ِ جانکاه، دائم است سِجنی که هست حضرت مهدی به قعر آن دلخون تر از مصیبتِ موسای کاظم است او امر کرده است به اِکثار در دعا هرکس که کم گذاشت در این امر، ظالم است ✍ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ ..................................................
. یا اباصالح المهدی شَعرِ من، خورده گره با شِعر های انتظار " لَیتَ شِعری... " هست پیوسته به لبهایم شُعار حافظِ اسرارِ ربّ الْعالَمین! یَابنَ الْحَسَن! از قَدَم هایت کَرَم کُن بر نگاهم یک غبار یک غبارِ گام ِ تو دریایی از بَرْکَت بُوَد گَردی از خاکِ قَدَم های تو گنجِ بی شمار هر که رَه‌پوی رهی غیر از تو شد گمراه شد یا سَبیلَ اللّه! گردد رهنوردت رستگار این کلاغِ روسيَه، با کیمیایت آشناست گر بخواهی تو برایت می‌شوم مُرغِ هزار هرچه گوییم از تو هستی اهل آن و فوق آن دُرّ دُردانه به دورانی تو در این روزگار تو امام و مُرشد و هادیّ و مولای منی لطف کردی نوحْ وارانه مرا کردی سوار معترف هستم به اینکه تو کَس و کار منی " وَ هُوَ عَهْدي اِلَیكَ... " ای ولیّ كردگار! " اِنّ وَعدَ اللّهِ فيكَ حَق... " بُوَد ايمان من گر بدم، اما به عهدم با تو هستم استوار بذلِ جان و مال و اهل و آنچه دارم در رهت از ازل باشد مرا تا پای جان، با تو قرار تا نیفتم زیر پاهایت به هنگام ظهور... بی قرارم، بی قرارم، بی قرارم، بی قرار ✍ سه شنبه ۲۷ دی ۱۴۰۱
. بدون شرح... همطرازِ علی، خودِ علی اَست هیچ کس همطراز مولا نیست نیست کُفوی برای ساحتِ او چون که کُفوی برای زهرا نیست همطرازِ علی در این دنیا... فقط اولاد پاک او هستند چاردهْ نورِ مطلقِ ازلی... همطرازان خاک او هستند همطراز علی بُوَد مهدی غیر مهدی در این زمانه کسی... نیست همتای حضرت حیدر کوه راسخ کجا و خرده خَسی!؟ همطرازان خاک پای علی... تازه هستند انبیای عظام ما به جز " هیچ " نیستیم اینجا جهل داریم بر مقام " امام " همطراز علی، خدای علیست شاهدش " اِنّما وَلیّکم... " است همطراز علی، پیامبر است شاهد عرض من، غدیر خم است همطراز علی، بُوَد خود او اوست که مظهر صمد باشد شاهد عرض من به نصّ حدیث... " لا یُقاسُ بِنا اَحَد... " باشد " اِنّهُم حُجّتی عَلَیکُم " که... معنی‌‌اش همطراز بودن نیست غیرِ بُحرانِ دوره‌ی غیبت... علت این همه مصیبت چیست؟ همطراز علی بُوَد غایب که ز هجرانِ او شده بلوا امر کردند تا کنیم بر او... " ضجّه " و " ندبه " و " بُکا " و " دعا " ✍ پنجشنبه ۲۹ دی
. رب... ای خداى ظفر! خدای فرج! در سر ما بُوَد هوای فرج به درت سائلانه آمده ایم... بهر اکثار در دعای فرج ربّنا هَبْ لَنا اباصالح عشق ما یک صدا: اباصالح یارِ اکنون ما امام ِ زمان یارِ فردای ما اباصالح نوکریّ ِ مُدام می خواهیم عشرتِ با دَوام می خواهیم به درِ خانه ی امام ِ زمان... خدمتِ نا تمام می خواهیم گر به ما رزقِ خدمتش بدهی... گر به ما فیض ِ رؤیتش بدهی... رُخصَتی بر معیّتش بدهی... روزیِ عرض مِدحَتش بدهی... مثل یک شعر، بیتْ بیت شویم خادم ِ دِعبل و کُمیت شویم " سگِ اصحاب کهف، روزی چند..." سگِ اصحابِ اهل‌بیت شویم از نو روز است و روزی از نو بُوَد باز هم دل، سراچه ی تو بُوَد باز تجدید عهد و مدحِ دگر... سَهم ِ ما باز، رزقِ هر دو بُوَد هست ما را مِنَ الاَزَل، عهدی می مکیم از ثنای او شهدی بر لبِ ما بُوَد صباح و مَساء: " اَلسّلامُ علیكَ یا مهدی " ✍ جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱ ..................................................
. یا اَباصالِحَ الْمَهدي اَدرِکنی اَلا امام ِ يگانه! فدای مَقدَم ِ تو به کردگار، نشانه! فدای مَقدَم ِ تو کبوتران زمین را ز هجر تابش تو... شرر رسیده به لانه، فدای مَقدَم ِ تو نشد که از غم تو ندبه، ندبه، آب ‌شوم غریبِ عصر و زمانه! فدای مَقدَم ِ تو میانِ خانه به دنبالِ هر چه غیر تو اَم ببخش، صاحبِ خانه! فدای مَقدَم ِ تو گناه، سهم ِ من و سهم ِ تو شد استغفار... به اشکِ دانه به دانه، فدای مَقدَم ِ تو برای پاک شدن از گناه و زشتی ها... تویی تمام ِ بهانه، فدای مَقدَم ِ تو کسی که گفته به هَلْ مِنْ مُعینِ تو " لبّیك " به او ز توست اِعانه، فدای مَقدَم ِ تو برات، جشنِ ولادت گرفته‌ایم... بیا اَلا امام ِ یگانه! فدای مَقدَم ِ تو ✍ سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ .
. یا صاحب الزمان احساس خوشبختی بُوَد در خدمتِ تو بالاترین رزق است، رزقِ نعمت تو ای شادیِ بی حدّ و حصرِ روزگاران! باشد بهارِ مردمان، در دولت تو تو رحمتِ گُسترده ی عام خدایی هفت آسمان، کوته تر است از رفعت تو تو مظهر صبر خدایی یَابْنَ زهرا! بالاترین غم هست، داغ غیبت تو شب‌ها که می‌خوابم بُوَد رؤیای ذهنم... توفیقِ خدمت داشتن بر ساحت تو باید مسیح و خضر گردد هر که خواهد... باشد غلام ِ آستان عصمت تو تا عُمْر دارم شاکر از پروردگارم... بر طبع دارم مشعلی از مِدحَت تو یوسف، بُرَد انگشت از دیدارِ رويت! باشد سلیمان، ماتِ قدر و شوکت تو احساس بدبختی برای غافلْ از توست احساس خوشبختی بُوَد در خدمتِ تو ✍ چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ .
. ! اَلا ای یوسف زهرا! مرا درسيست از قرآن يقين که نیست بی‌حکمت، کلام خالقِ منّان خدا فرموده در ذکرش،روایت کرده این‌را که... زلیخا ماتِ زیباییّ یوسف گشت و شد حیران به‌شوق روی زیبایش قرارش رفت از دستش پس از آن کرد دعوت،حجّت حق را به یک‌عصیان چه شد‌؟ با تَركِ یوسف،صحنه را یکباره در آنجا خدا نگذاشت تا یابد زلیخا عزم را سامان زلیخا باز، ظلم دیگری یک طور دیگر کرد به کِذب و خُدعه،بی‌جُرم و خطا انداختش زندان ندارم کار با این قصّه و تنها بُوَد حرفم: همین آدم که اینسان کرد با پیغمبر یزدان... در آخر گشت اهل او، کنار او... برای او... کرامت را ببین و لطف‌ومِهر و بخشش‌واحسان! الا ای یوسفِ زهرا! مرا در هجرِ رویت بین... خيالِ حُسنِ وجهِ تو، شکارم کرده آقا جان! اگر چه روسیاهم از گناهانِ فراوانم یقین‌دارم اگر خواهی شوم من،مال تو یک‌آن تمام ها حرفم: " اباصالح! بخر من را " دعای می‌خوانم به شوقِ خَتم ِ اين‌هجران سگ دربان نمی‌خواهی؟ الا ای یوسف زهرا! نی ام بدتر از آن زن، تو، بِهی از یوسف کنعان ✍ جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ .@navaye_asheghaan
. یا اباصالح المهدی! کسی که هست در دعا، غلام باوفای تو رَهی به رُوش باز می‌کند به تو دعای تو کسی که خالصانه می‌کند دعای بر فرج روان تر از بقیّه می شود دلش سرای تو کسی که با دعای بر ظهور، خو گرفته است مطيع تر بُوَد دلش به امر و نهی های تو کسی که با زیاد کردنِ دعا جلیس شد به عالَمی نمی دهد شمیمی از هوای تو برای با تو بودنش به هر دری زند کسی... که نیست صادقانه پیرُوی کسی به جای تو کسی که عاشقانه منتظر به راه مانده است به نور فطرتش شود مُرید و مبتلای تو تو عِلم هستی و عَلَم، تویی محبّت و کَرَم گدات گام می نهد یقین به جای پای تو عمل، نشان‌دهنده ی صداقت است در دعا اثر نمی کند دعای بی عمل، برای تو بیار دینِ تازه را که منحرف شدیم ما... از آن چه بود مکتبِ حقیقیِ نیای تو کسی که هست منتظر برای دینِ تازه ات تعصّبی نداشته به فهم ِ ماسوای تو خوشا به حال آنکسی که با دعای بر فرج ز جانبش درآمده ز غربت، اِبتلای تو دعای بر ظهور هست جزئی از ظهور، پس... کنار توست هر که دارد از دلش، نوای تو ✍ دوشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۲ .@navaye_asheghaan
. اَعلـــــــی حضـــــرتِ اباصــــالِحَ الْمَـهـــــدی! چـــــــــون پیمــبر، تویـی حبیبِ خـــــــــــدا چــــــــــون خــــدیجه، تویی وقــــــار و وفا چــــــــــون علی که خرید قــــــــــــــنبر را... می‌‌شـــــــــــــــود که تو هم مــــــــرا بِخَری؟ " مــــــــــا اَنَا ســــــــیّدی و مـــا خَــــطَری " خـــــــاک ریزم به ســـــــر، از این محــــنت: ظـــــــــــــــــاهرم من، ولی تو در غیـــــــبت راحــــــــــــــــتم من، ولی تو در شـــــــــدّت تو امـــــــــــــام ِ غــــــــــــــــــریب منتظَری " مــــــــــا اَنَا ســــــــیّدی و مـــا خَــــطَری " مـن که پیوســــــــــــــــــــــــــته‌‌اَم گرفتارت گــــــــر چــــه لب‌تشــــــــنه ام به دیدارت... یوســــــــــــــفیّ و خــــــــــــــــدا خریدارت من کـــــــه باشــــــــم کنــــم به تو نظــری؟ " مــــــــــا اَنَا ســــــــیّدی و مـــا خَــــطَری " قدمی میهمان چشـــــــــــــــــــــــــــمم باش کاش بودم زمـــــــــــــــــینِ تو ای کـــــــاش گر چه باشــــــــــــــــد مرا تبِ تو مَعـــاش.. من چه باشــــــــــــــــــم کنی به من گذری؟ " مــــــــــا اَنَا ســــــــیّدی و مـــا خَــــطَری " زنده کُن با ظــــــــــــــهور، قــــــــــــــرآن را خَـــــــــــــــــــــــــتم کُن با فرج، زمستان را گر چــــــــــــــــه این روزهای هجـــران را... با دعـــــــــــــــا بر تو می کنم ســـــــــــپری " مــــــــــا اَنَا ســــــــیّدی و مـــا خَــــطَری " من، اگر جــَـــــــــــــــــــــلدِ جمکران و قُمَم بينِ خُــــــــــــــــدّام تو همیشـــــــــــه گُمَم گر بدم، تشـــــــــــنه‌ی غـــــدیر خُمــَــــــــم تو عــــــــزیزِ دل پیــــــــــــامبــــــــــــــــری " مــــــــــا اَنَا ســــــــیّدی و مـــا خَــــطَری " ✍ شنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۲ .@navaye_asheghaan
. يَابْنَ الـعَسْكرى! آخرینْ ساعاتِ مهمانیست، با ناباوری مهربان! این آخرِ کاری مرا هم می خَری؟ راست فرموده خدا درباره اَت: " خَیرٌ لَکُم " من ندیدم خیر، از غیر تو يَابْنَ العَسْكرى! صُبحِ اهلِ کبریا! کی می رسی از راه ها؟ تا در آری خلق را از این همه شب‌پروری می شود که یک رکوعی میهمان تو شوم؟ من، گدای دیگریّ و تو علیّ دیگری می شود بر این گدایت، حیدرانه رو کنی؟ چینم از نخلِ رُکوعت میوه ی انگشتری در یَمانِ هِجر تو لب‌تشنه ی روی تو اَم من، اویس ِ دیگری، تو بچّه ی پیغمبری آن‌ سَبیلی که عطش دارم به آن در " هَلْ اِلَیك " این بُوَد: من بنْگرم بر تو، تو بر من بنْگری آه، " مالي لا - اَنا - اَبکي " ز داغ غیبتت! رزقِ چشمم کُن ببارم از فراقت، گوهری آخرینْ ساعاتِ مهمانیست، جانِ نوکرت... می روی... آیا مرا هم در کنارت می بری؟ شد جوان، آن کودکی که شعر می‌خوانْد از غمت شد میان‌سال، آن جوان، شد پیر در این نوکری آخرینْ ساعات، یادِ آخرین ساعاتی اَم... که غریبی بود تنها در حصارِ لشکری هلهله می کرد از سویی سپاه از دیدنِ... لحظه‌ای که خورْد با سر بر زمین، تاج سری می‌بُرید از یک طرف، سر از تنِ او دشمنش می‌بُرید از یک طرف، دل از برادر، خواهری     ✍ پنج‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ ................................................... @navaye_asheghaan
. یا صاحب الزمان! خوشبختىِ مُدام بُوَد در رضای تو شد عاقبت به خیرترین کَس، گدای تو از غيبت تو خادم ِ تو درد می‌کِشَد هرگز نیفتد از لب نوكر، دعای تو شب‌ها به شوق روی تو در خواب می‌رود هر کس که بین روز بُوَد بی‌نوای تو پیوسته زیر گام تو دارد نَفَس، کسی... که بسته اَست قلب خودش را به پای تو ناموس ِ نوکر تو بُوَد امر و نَهیْ هات آویزِ پلک‌هاش بُوَد امر های تو وقتش حرام ِ غیر تو هرگز نمی شود هرکس که وقف کرده خودش را برای تو جز حاجتِ تو نیست به قلبش حوائجی هرکس که غرق گشته به بحرِ ثنای تو در کربلا و در عرفات است بی گمان هرکس که هست در عرفه، در هوای تو ✍ چهارشنبه ۷ تیر ۱۴۰۲ ...................................................
. اَلْحَمدُللّهِ الّذي جَعَلَنا مِنَ الْمُتِمَسّکینَ بِوِلایَةِ اَميرِالمُؤمِنين وَ اَبنائِهِ الْمَعصومين عليهم‌السلام پیراهنِ مهدی، همان پیراهنِ مولاست جایی که او تِکْیه زده، تِکْیه گهِ طاهاست امر امامت، همچنان بعد از نبی باقیست مِثلِ علی از ما به ما مهدیست که اُولاست " اَلْیَوم اَکمَلتُ لَکُم " امروز هم جاریست امروز در مهدی، کمالِ دینِ مان پیداست طاووس ِ اهلِ جنّت و کانون زیبایی عالیجنابِ این جهان هست و جنانْ آراست در دستِ پیغمبر، کنون در عالَم معنا... دستانِ مهدی، جای دستان علی بالاست " مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا مَهديٌ مَولاه " فرمایش ِ اعلای امروزِ اَبوالزّهراست عید غدیر، آیینه ی تجدیدِ هم‌عهدیست لبّیكَ یا حیدر، کنون لبّیكَ یا مهدیست تجدیدِ بیعت با علی، اکنون فَرَج‌خواهیست غفلت ز مولای زمانه، اصلِ گمراهیست در جاده ی سبز غدیر و صاحبش بودن امروز با شخص ِ ولیّ عصر، همراهیست خَتم ِ نبوّت را بُوَد خَتم ِ وصایت، او مهدی، کنون در جایگاهِ حُجّةُ اللّهيست ما قرن ها در غفلتِ کبری از او هستیم هر آنچه که کردیم در این راه‌، کوتاهیست باشد به یُمنِ بودنِ او خلق را آرام دریا همیشه، مایه ی آسایش ِ ماهیست بی تاب بودن از فراقش هست دینداری آگاه بودن از غم ِ او اصلِ آگاهیست عید غدیر، آیینه ی تجدید هم‌عهدیست لبّیكَ یا حیدر، کنون لبّیكَ یا مهدیست مانندِ یک مُستَأصَل و مانند یک مضطر مانند یک گمگشته و مانند بی یاور مانند یک روی زمینْ اُفتاده ی محتاج مانند مسکینی که او گُم کرده یک گوهر مانند یک ماهی که افتاده بُرون از آب مانند طیری که شده از خستگی، بی‌پر مانند حالِ یخ فروشی که همه یخ‌هاش... گردیده آب و خاک می ریزد از آن بر سر مانند یک طفلی که دور افتاده از بابا چون بی‌پناهی که بُوَد حیران و بی‌سنگر فریاد باید داشت " اَللّهُمّ عَجّل... " را باید صدا زد با عطش، با ناله، با باور عید غدیر، آیینه ی تجدیدِ هم‌عهدیست لبّیكَ یا حیدر، کنون لبّیكَ یا مهدیست ۹ تیر ۱۴۰۲
. یابن الحسن! نیامدیّ و گذشت اربعین و ما ماندیم دوباره از طلبت تحت قبّه، جاماندیم چه خوش گذشت زیارت، ولی فرج نرسید نیامدیّ و از این غم، دوباره واماندیم دعای بر فرجت گر چه بود بر لب ها ز دل، ولی همه در حسرت دعا ماندیم به حجّ جاده ی مشّایه، تو شدی حاضر به محضرت نرسیدیم و بی لقا ماندیم بدونِ رؤیتِ تو از بهشت برگشتیم دوباره در دلِ زوراء، بی شما ماندیم تمام سال، به اُمّید اربعین بودیم گذشت فرصت و در هجر کربلا ماندیم گذشت عمر و هنوز از تو بی خبر هستیم ظهور را نگرفتیم و در بلا ماندیم کی آیی از سفر؟ ای صاحبِ لوای حسین! بیا که بی تو در امواج فتنه ها ماندیم میان مدّعیان، جمله ایم سر گشته ز فرط هجر تو یک بام و صد هوا ماندیم ولی نگو که ز چشمانِ پاکت اُفتادیم ولی نگو که میانِ شرر، رها ماندیم درون ظلمت شب، امر تو چو خورشید است به لطف ندبه، گدایت هنوز ما ماندیم جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ ✍ . ..┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @navaye_asheghaan
. گریز می زنم از مادری به فرزندش ز فاطمه، به گل نرگس ِ برومندش گریز می زنم از وصفِ غربت زهرا به وصفِ غربتِ موعود عترت زهرا گریز می زنم از اشک دیده ی مادر به گریه‌های ولیّ ِ زمانه ی داور گریز می زنم از ناله های دُخت رسول به ناله های امام زمان، اُمید بتول گریز می زنم از مادری که شد مظلوم به ظلمها که روا شد به آخرینْ معصوم برای حضرت مهدیست مادرش الگو به درد حضرت زهراست مهدی اَش دارو رسد به دست امام زمان، به اذنِ خدا همان درفش ِ جهادی که داشت خیرِ نِسا زمین که خورد صدا زد: کجایی مادرجان! برای یاری مادر، می‌آیی مادرجان؟! به کوچه ها، به پس ِ در، به بسترش زهرا به حال زار، یقیناً صدا زده او را اگر برای حسین است صبح و شب، گریان برای حضرت زهراست خونجگر، هر آن ظهور،نقطه ی پایان حـُزن و درد و عزاست ظهور، باعث خوشحالیِ دل زهراست کسی که شرق به غرب جهان،حکومت اوست سراجِ عزّت زهرا به طاقِ نصرت اوست دعا کنیم بیاید نه بهر شادی ما فقط به خاطر قلبِ شکسته‌ی زهرا ۳ آذر ۱۴۰۲ .
❣﷽❣ 💐 💐 مرغ دل من میل پریدن دارد آوای علی علی شنیدن‌دارد با دیدن صورت علی اکبر لبخند لب حسین‌دیدن دارد 💐 آیینه طلعت پیمبر آمد این است نبی و‌یا که حیدر آمد با دسته گلی برو به دیدار حسین تبریک بگو علی اکبر آمد 💐 بر آینهٔ حضرت طاها صلوات بر نور دل حسین زهرا صلوات شاد است دل حسین و‌ام لیل بر روی علی اکبر لیلا صلوات 💐 امشب سخن از عشق ولی می گوییم تبریک به نور ازلی می گوییم ناز قدم علی اکبر امشب همراه حسین علی علی می گوییم 💐 امشب به علی نور دوعین آمده است مرآت رسول عالمین آمده است به به چه‌تبسمی است بر روی حسین آرامش سینه حسین آمده است 💐 امشب به حسین،حق چه ماهی بدهد باشد که به ما اذن نگاهی بدهد عیدی ولادت علی اکبر امشب زحسین هر چه خواهی بدهد 💐 بر کشتی عشق ناخدا آمده است ایّوب به طوفان بلا آمده است خشنودی قلب نازنیش صلوات میلاد «جوان کربلا» آمده است 💐 هستم همه شبْ یادِ تو ای شه زاده محتاج به امداد تو ای شه زاده ای کاش که امر فرج امضا بشود از برکت میلاد تو ای شه زاده 💐 از بس که شبیه مصطفایی اقا در منطق و در خلقت و خُلق و سیما با دیدن روی تو ملائک گفتند صلّوا علیه، وسلّموا تسلیما 💐 در دست برات دارد امشب ارباب شادی و نشاط دارد امشب ارباب شکرانه میلاد علی اکبر ختم صلوات دارد امشب ارباب 💐🍃💐 جهان را شور دیگر در سر آمد فلک را امشب از غیب اختر آمد بگو تبریک بر آل پیمبر که میلاد علی اکبر آمد 💐🍃💐 دل ارباب ما تاراج رفته پی زلفش جهان محتاج رفته علی اکبر در آغوش حسین است پیمبر باز هم معراج رفته 💐🍃💐 خبر آمد ولیُ الله آمد بر سر دوش حسین، ماه آمد شد پدر ، شاه دو عالم ، امروز خبر آمد پسر شاه آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات اسوه ی راه جوانها آمد جلوه ی روشن طاها آمد عاشقان! جمله خبر دار شوید علی اکبر، یلِ لیلا آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات دوستان! دسته گل یاس آمد شیعیان! چشمه ی احساس آمد شیرمرد علوی ، نجلِ حسین یاور و دلبر عباس آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات خبر آمد گل ارباب آمد ماه تر از رخ مهتاب آمد اَشبهُ النّاس به پیغمبرمان لیلیِ هر دل بی تاب آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات پسر حجّت داور آمد نوه ی حضرت حیدر آمد شاد باشید به شادیّ حسین دلبر و سرور و صفدر آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات پسر سیّدِ اَمجد آمد نوه ی دختر احمد آمد چه قدَر هست شبیه جدّش همه گفتند محمد آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بشر جدُّهُ فیهِ تجلّی و ظَهَر کیست این مه که نبی وار بوَد کیست این نور بصر ، قُرص قمر اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات 💐🍃💐 در کربلا شمیم گل یاس آمده لرزه به جان دشمن خناس آمده از میمنه به میسره طوفان به پا شده شاگرد رزم حضرت عباس آمده 💐 هردم که لب به لعل لبت واکنم علی اسرارعشق خویش هویداکنم علی از بس شبیه مادرمان راه میروی قدری قدم بزن که تماشا کنم علی 💐 در سرزمین عشق تو سامان عالمی جان حسین فاطمه جانان عالمی ارباب زاده ای و همه نوکر توییم تو سرور تمام جوانان عالمی 💐 امشب سخن ز جام می ناب میکنم کی اعتنا به صورت مهتاب میکنم نذر قدوم یوسف لیلائی حسین خود را ذبیح خانه ارباب میکنم 💐🍃💐 از عرش صدای یاعلی می آید اینگار که مرتضی علی می آید با دیدن رخسار علی اکبر گفتند که مصطفی علی می آید 💐🍃💐 از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌هٔ احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند 💐🍃💐 لبخند شعف بر لب ثارالله است خورشید گرفته در بغل یا ماه است این طفل علی ابن حسین ابن علی است یا اینکه محمد ابن عبدالله است 💐🍃💐 از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌هٔ احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند 💐🍃💐 این شعر ، سرود عالم بالا شد تبریک ، حسین بن علی بابا شد همنام علی ، شبه محمد یعنی میلاد علی اکبر لیلا شد 💐🍃💐 عطر تنشان عطر نسیم است انگار بوی خوش قرآن کریم است انگار سیمای علی‌اکبر و پیغمبر سیبی‌ست که از وسط دو نیم است انگار 💐🍃💐 الله عیان به هیبت اکبری اش بوسید اذان از آن لب کوثری اش مصداق برای آیه ی اَنفُسَنا ست با نام علی ، جمال پیغمبری اش 💐🍃💐 لبخند شعف بر لب ثارالله است خورشید گرفته در بغل یا ماه است این طفل علی ابن حسین ابن علی است یا اینکه محمد ابن عبدالله است 💐🍃💐 @navaye_asheghaan
. خسته شدیم از این همه ظلم، این همه نفاق اسلام بی امام زمان را نخواستیم دنیا دو روز، بیش نباشد بنا بر این بی صحبت نگار، همان را نخواستیم ماییم و شِکوه های فراقْ از ولیّ عصر این روزگار غرقِ زیان را نخواستیم در این تنی که نیست قوی بهر خدمتش احساس و قلب و روح و روان را نخواستیم اصلاً بدونِ « اَلعَجَل » و بی دعای عهد بی عرض استغاثه، زبان را نخواستیم از بس نکرده ایم‌ دعایش شدیم زار بی فکر و ذکر یار، جهان را نخواستیم آن روضه ای که نیست دعای فرج در آن آن ناله و سِرشک و فَغان را نخواستیم ✍ ۱۴۰۳/۰۲/۰۵ . @navaye_asheghaan
. قال المهدی عجل الله فرجه: اکثروا الدعا بتعجیل الفرج با توبه از گناه، فراوان دعا کنید با گریه از نگاه، فراوان دعا کنید باشد چراغ راه به ما « اکثروا الدعا » طبق کلام شاه‌، فراوان دعا کنید هر کس، کنون زیاد برایش دعا کند... او راست در سپاه، فراوان دعا کنید بهر طلوع مِهر سَداد و صلاح و عدل بر درگه الٰه، فراوان دعا کنید بهر خِتام شام سیاهِ نفاق و شرک تا وُصلَتِ پگاه، فراوان دعا کنید بهر ز بینْ رفتنِ شیطان ز روزگار تا او شود تباه، فراوان دعا کنید بهر فرج به امر خودِ صاحب الزمان بهر ظهور ماه، فراوان دعا کنید بهر عمل به متنِ صریح کلام شان ارواحنا فداه، فراوان دعا کنید بعد از شنیدن غم آن رأس که رسید... بر رفعت قناه، فراوان دعا کنید تا که اثر نماید و از هجر کم شود با سوز و صدق و آه، فراوان دعا کنید بحرمة الحسین علیه السلام اللهم عجل لولیک الفرج ۱۴۰۳/۰۶/۰۷ ✍ .