#امیرالمومنین_ع_مدح
#زیارت_مخصوصه
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده
سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده
علی آنجا که میبخشید جان بر عالم امکان
مسیحا آخر و آدم در اولهای صف بوده
شب معراج از صوت علی دانستهام این را
پیمبر این طرف بودهست و مولا آن طرف بوده
علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی
اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده
سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح
چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده
✍ #مسعود_یوسف_پور
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد
از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد!
آه بلندش در دل آهن اثر کرد
کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد
بغض جمل را بین دشمن شعلهور کرد
با نعرهی ابن الحسن عزم خطر کرد
مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد
سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد
چشم تمام خیمه را ناگاه، تر کرد
آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد
اینجای مقتل عمهاش را خون جگر کرد
ارثیه ی زهراست...، دستش را سپر کرد
✍ #مسعود_یوسف_پور
.
#خبر
#غزل
میاید از سرِ برزن خبر چه داغ و گران!
مرا که کشت خبر، تا کند چه با دگران!
خبر دهید که افتاده مادری و رواست
که ایستاده ز غم جان دهند رهگذران
خبر دهید که نامرد، پیش طفلش زد
خبر دهید از اندوهِ دختری نگران
زنی به خاطر حفظ حجاب سیلی خورد
به دست سنگدلِ سفله ای که وای برآن
شما که دیده و رنجیده اید! نقل کنید
وگر که هیچ نیاید به چشم فتنهگران
در آفتابِ جزا، مستحقِ عریانی ست
قبیلهای که ندارد کسی حجاب درآن!
#مسعود_یوسف_پور✍
#حجاب
.
.
#اسارت
چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی
مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی
به خفتگان همه رو نیزه میزدند که برخیز
دریغ و درد، چه راه بلند و شام سیاهی
به غیر سایۀ سرنیزه ها و خار مغیلان
برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی
اسیر بود امامی که کائنات اسیرش
اسیر بود چنان که به سینه، سلسله آهی
به پاره پارهی معجر، مخدرات مکدر
خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی
به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک
محال بود نروید پی دعاش گیاهی
بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت
شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی
#مسعود_یوسف_پور ✍
#محرم
.
.
#مناجات
#امام_حسین
#حضرت_زینب #شام
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است
التیام جگر سوختهی اسلام است
گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه
نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است
لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند
گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است
آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین
گریهی زینب، در حال عبور از شام است
ای که باران به دعای تو می آمد...حالا
سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است
نیستی تا که ببینی دم دروازه شام
دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است
چوب میزد به دهانت پسر مرجانه
چوب در دستی و در دست دگر یک جام است
دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند
چه بگویم...همهی روضه همان الشام است
شاعر: #مسعود_یوسف_پور✍
#محرم
.
#امام_سجاد_ع_مصائب
صدای گریهی بی انتها خودش روضهست
لباس مشکی صاحب عزا خودش روضهست
امان ز درد، به گودالِ قتلگاه قسم
که گودِ زیر دو چشم شما خودش روضهست
دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین
حسین گفتنت این روزها خودش روضهست
حکایتیست که قصابِ کوچه میفهمد
بریدن سر ذبح از قفا خودش روضهست
بگو به گریه که هل من معین...ادامه نده
غریب ماندن خون خدا خودش روضهست
شکست بغض تو... گفتی سه مرتبه: الشام
همین نگفتنِ از کربلا خودش روضهست
✍ #مسعود_یوسف_پور
#امام_سجاد_ع_مصائب
همینکه آب میدید گریه میکرد
یه طفلو خواب میدید گریه میکرد
میون کوچه بازار مدینه
اگه قصاب میدید گریه میکرد
#مسعود_یوسف_پور
.
سزد به تیغ غزل سر دهم کنون سخنی
یزیدیان همه مستند از فرافکنی
بریده اند سر از حق به دادخواهیِ حق
هزار مرتبه لعنت به داعشِ وطنی!
سزاست مویه کنی سالگردِ جهلت را
که بر هجای «امین» باز کردهای دهنی
وطن برای تو ناموس نیست زنباره!
مدافع چه کسی؟ ای که فکر خویشتنی!
از آن زمان که به خون خفت خاتمِ سردار
تو در سرای سلیمان صدایِ اهرمنی
ببین که ظالم و مظلوم کیست القصّه
محرم است و به هر سو عزای دلشکنی
#مسعود_یوسف_پور ✍
.
@navaye_asheghaan
#اسارت
#شام
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است
التیام جگر سوختهی اسلام است
گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه
نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است
لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند
گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است
آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین
گریهی زینب، در حال عبور از شام است
ای که باران به دعای تو می آمد...حالا
سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است
نیستی تا که ببینی دم دروازه شام
دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است
چوب میزد به دهانت پسر مرجانه
چوب در دستی و در دست دگر یک جام است
دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند
چه بگویم...همه روضه همان الشام است
#مسعود_یوسف_پور
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
قلب همه را دشمنت آزرد آنروز
جا داشت اگر مدینه میمُرد آنروز
ای کاش به قلبِ من فرو میآمد
تیری که به تابوتِ تو میخورد آنروز
✍ #مسعود_یوسف_پور
@navaye_asheghaan
#حضرت_معصومه_س_ورود_به_شهر_قم
#حضرت_معصومه_س_مدح
در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد
سزاوارست نام هر خیابانش "ارم" باشد
رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را
بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد
تبسم میکند ناخواسته...در قلب زائرها
مگر صحن تو اصلاً میگذارد درد و غم باشد؟
ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را
همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد
حریم آسمانی تو "پروین" دارد و خوب است
اگر نام یکی از بابها باب القلم باشد
کرامت میکنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور
تنور شعرمان گرم است، ای خورشیدِ بیت النور
به دریا میزند اینجا دل، آهوی بیابان هم
به پابوسی میآید از مسیر دور، باران هم
زیارت میکنندات عاشقان در باد و بوران هم
ز تو رو برنمیگرداند این زلف پریشان هم
هدایت شد به راه راست در شَهرت خیابان هم
قُمات را مطلع خورشید میداند خراسان هم
به شوقت غرق "بهجت" شد دلِ تنگِ "گذرخان" هم
کنار این حرم مست است "قبرستان شیخان" هم
صفائی چون "صفائیه" ندارد باغ رضوان هم
دل "آذر" به تو گرم است در فصل زمستان هم
رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم
نبیند گرد محمل را نگاهِ "چارمردان" هم
نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان
شمیمت پرکشیده تا خودِ "بلوار پردیسان"
قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم
برایت در زیارت "آمدم ای شاه..." میخوانم
چنان خوبی که یادم میرود پیش تو مشکل را
تویی آنکه امین الله دستت میدهد دل را
سلام ای گرد و خاک صحنهایت سُرمهی افلاک
سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک
چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه
گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه
✍ #مسعود_یوسف_پور
@navaye_asheghaan
.
■ برای #حضرت_ام_البنین علیها السلام...مادر ابالفضلی های عالم
چگونه وصف کنم، فخر بانوان عرب را
زنی که برده ابالفضل از او به ارث، ادب را
زنی ز قوم رشادت، ز خاندان شجاعت
که شرح داده عقیل از همین قبیل، نسب را
یکی از آنهمه عامر که جدّ مادری اوست
که خود گرفته به بازی سرِ سنان غضب را
بنی کلاب، همان شرزه شیر کز دم شمشیر
به بزم رزم، قفاخور کند سگان عرب را
مگر ز سفره ام البنین مدد شود این طبع
که الکن است قلم گاه مدح، لام لقب را
زنی که بر تن عباس کرده بافه ی غیرت
چنان که یاد علی کرد هر که دید سلب را
مهِ عشیره و عبدلله ست و جعفر و عثمان
هماره چارقد ستر، آن عفیفه ی رب را
یگانه ای ست که بسته ز چارسوی حوادث
چهار فرزندش، راهِ قوم جنگ طلب را
به شرح جنگ ابوفاضلش چه گویمت؟ این بس
که ذوالفقار علی واکند دومرتبه لب را
برید دشمن دون سر، از آن نخیل تناور
که مرگ را خوش می داشت، چون عرب که رطب را
برید دست و نبرید عهد دوست، گواهم
علم که دید یزید و سرود بانگِ عجب را
اگر چه او همه صبر و رضاست، شاکر از آنم
که چشم مادر غیرت ندید بزم طرب را
نگفت جعفر و عباس...گفت وای حسینم
به درک او نرسیدم ز من مپرس سبب را
گریسته ست همه عمر در هوای محرم
چنان که گویی پلکش به صبح دوخته شب را
#مسعود_یوسف_پور ✍
.@navaye_asheghaan
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
گِلهای نیست اگر غُصهی بی حد داریم
خلوتی هست که در گوشهی مشهد داریم
ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم
چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم
گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی
این قراریست که با صاحب مرقد داریم
ما گنهکارترینها وسط صحن رضا
آنچه در خُلد برین خَلق ندارد داریم
روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش
دیدهای در طلب اشک مقید داریم
* *
ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر
از عبا ما چه قدر خاطرهی بَد داریم
* *
شاه بر شانهی خم، پیکر خود را میبُرد
با عبا داشت علی اکبر خود را میبُرد
✍ #مسعود_یوسف_پور
#حضرت_زینب_س_مصائب
زینب همهی رنج و بلا را دیدهست
در کوچه گریز کربلا را دیدهست
یکروز درِ خانه و روزی خیمه
او سوختن فاطمهها را دیدهست
✍ #مسعود_یوسف_پور
@navaye_asheghaan
#امیرالمومنین_ع_مدح
#زیارت_مخصوصه
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده
سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده
علی آنجا که میبخشید جان بر عالم امکان
مسیحا آخر و آدم در اولهای صف بوده
شب معراج از صوت علی دانستهام این را
پیمبر این طرف بودهست و مولا آن طرف بوده
علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی
اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده
سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح
چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده
✍ #مسعود_یوسف_پور
@navaye_asheghaan
#روز_اول #ماه_مبارک_رمضان
#امیرالمومنین_ع_مدح
ورق زدیم و رسیدیم اول رمضان
خبر هنوز بزرگ است و تازه است و گران
شروع ماه مبارک به گفتۀ تاریخ
شروع جنگ تبوک است و یادآور آن
سپاه عُسر رسیدند و بیست شب طی شد
سپاه کفر ولی بیم داشت از میدان
علی کجاست؟ علی در مدینه مانده چرا؟
خبر هرآینه پیچید بین لشکریان
علی نیامدنش بی دلیل نیست! بپرس
بپرس تا که جوابت دهد زمین و زمان
بلی نیامده آن شه که بابِ علم نبیست
گمان مبر که مدینهست بی در و دربان*
بلی نیامده نفس نفیس پیغمبر
مفارقت نکند هیچگاه جسم از جان
کتاب فضل علی را ورق بزن اینک
حدیث منزلتش نیست قابل کتمان
که در غیاب نبی رو به جانشین آرند
علی وصی رسول است نی فلان و فلان
علی وصیست نه آنها که در مسیر رسول
شدند از پی رم دادن شتر، پنهان
رسول عشق اگر در مَثَل چنان موساست
علی به مرتبه هارون و دیگران هامان
اگر چه نقطه ندارد شکوه نام علی
علیست نقطهی آغاز و نقطهی پایان
✍ #مسعود_یوسف_پور
*وامی از عاصی خراسانی:
گمان مکن که بود شهر بی در و دربان
@navaye_asheghaan
.
#طوفان_الاقصی
به نیشخند، غرور نگاه را کشتند
غروب بود و زنی پا بماه را کشتند
شکست شاخه زیتون، نشست خاک به خون
به قحط آب، امیدِ گیاه را کشتند
مدافعان حقوق بشر به رای و نظر
صدای زخمی هر دادخواه را کشتند
تکان نخورد چرا آب از آب، خان یونس؟
تو را _پیامبرِ اشک و آه را_ کشتند
گلولههای گران چون سمند، شیهه کنان
هزار و چند گلِ بیگناه را کشتند
خبر که آورد از دشتِ خون و خاکستر؟
که هرچه قاصدکِ بیپناه را کشتند
#مسعود_یوسف_پور✍
.
.
#تخریب_بقیع
ارث برد از پدر خاک، غم و درد و محن
چه قدر خاک نشسته ست روی قبر حسن
زیر این هرم عطش خیز، سراسر روضه ست
سایه انداختن بال کبوتر روضه ست
یادم افتاد از آن مرثیه ی عالم سوز
بدن شاه رها شد وسط دشت، سه روز
جگرم سوخت از این غربتِ بی پشت و پناه
دفن شد شاه به دستان دهاتی ها، آه...
گریه کردیم و در این حال نمردیم ببخش
تازه شد داغ تو هرسال، نمردیم ببخش
روضه خوان گفت که مرکب به تنت تاخته است
ای تن پاک تو پامال...نمردیم ببخش
روضه خوان گفت و شنیدیم و هنوز اینجاییم
اگر از روضه ی گودال نمردیم ببخش
دل ما سنگ خرابه ست، از آن هم بدتر
پا به پای غم غسال نمردیم...ببخش
سوم ماه محرم به تو قولی دادیم
ما اگر هشتم شوال نمردیم ببخش
#مسعود_یوسف_پور ✍
.
@navaye_asheghaan
#عید_سعید_غدیر
هنوز هم که هنوز است آن امیر غریب است
به پیشواز محرم مرو! غدیر غریب است
✍ #مسعود_یوسف_پور
@navaye_asheghaan
#جناب_جون_ع
میون خاک و خون بعد از قیامش
سلامی داد، قربان سلامش
گرفت آخر سرِ جون و به دامن
فدای روسفیدی غلامش
✍ #مسعود_یوسف_پور
@navaye_asheghaan
.
#شریفه_بنت_الحسن
دفن کردند بین راه او را ...
کیست او کیست؟ دختر حسن است
یک کریمه که ارث او محن است
نام او فاطمه ست این یعنی
کوچه در کوچه گرم سوختن است
آه تابوت مجتبی ست مگر؟!
غصه ی چادرش کمرشکن است
عمه را کشت در تمام مسیر
زخم هایی که روی آن بدن است
شک ندارم سه ساله ای میگفت
حال بی بی شریفه مثل من است
دفن کردند بین راه او را
من بمیرم که دور از وطن است
تن او را به خاک تا که سپرد
ای غریب مدینه! زینب مرد
#مسعود_یوسف_پور ✍
#حضرت_فاطمه_بنت_الحسن_سلام_الله
#دردانه_ارباب_کریمم
#مصایب_کوفه_و_شام
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
قلب همه را دشمنت آزرد آنروز
جا داشت اگر مدینه میمُرد آنروز
ای کاش به قلبِ من فرو میآمد
تیری که به تابوتِ تو میخورد آنروز
✍ #مسعود_یوسف_پور
.
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد
سزاوارست نام هر خیابانش "ارم" باشد
رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را
بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد
تبسم میکند ناخواسته...در قلب زائرها
مگر صحن تو اصلا میگذارد درد و غم باشد؟
ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را
همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد
حریم آسمانی تو پروین دارد و خوب است
اگر نام یکی از باب ها باب القلم باشد
کرامت میکنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور
تنور شعرمان گرم است ای خورشیدِ بیت النور
به دریا میزند اینجا دل، آهوی بیابان هم
به پابوسی میاید از مسیر دور، باران هم
زیارت میکنندت عاشقان در باد و بوران هم
ز تو رو برنمیگرداند این زلف پریشان هم
هدایت شد به راه راست در شهرت خیابان هم
قمت را مطلع خورشید میداند خراسان هم
به شوقت غرق "بهجت" شد دلِ تنگِ "گذرخان" هم
کنار این حرم مست است "قبرستان شیخان" هم
صفائی چون "صفائیه" ندارد باغ رضوان هم
دل "آذر" به تو گرم است در فصل زمستان هم
رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم
نبیند گرد محمل را نگاهِ "چارمردان" هم
نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان
شمیمت پرکشیده تا خودِ "بلوار پردیسان"
قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم
برایت در زیارت "آمدم ای شاه..." میخوانم
چنان خوبی که یادم میرود پیش تو مشکل را
تویی آنکه امین الله دستت میدهد دل را
سلام ای گرد و خاک صحن هایت سرمه افلاک
سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک
چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه
گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه
#مسعود_یوسف_پور
#ورود_حضرت_معصومه_به_قم
#امام_حسین_ع_مناجات
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_زینب_س_شام
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است
التیام جگر سوختهی اسلام است
گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه
نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است
لب دلسوختهها را همه شب دوختهاند
گریه کن، گریه زبان همهی ایتام است
آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین
گریهی زینب، در حال عبور از شام است
ای که باران به دعای تو میآمد...حالا
سنگ میبارد و هر سنگدلی بر بام است
نیستی تا که ببینی دم دروازهی شام
دل بی تاب ربابِ تو چه ناآرام است
چوب میزد به دهانت پسر مرجانه
چوب در دستی و در دست دگر یک جام است
دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند
چه بگویم...همهی روضه همان الشام است
✍ #مسعود_یوسف_پور
@navaye_asheghaan
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
#بانوان_خادم
سند محکم مظلومیت حیدر بود
چادر سوختۀ فاطمه، روشنگر بود
کاش اسلام نمیدید چنین روزی را
آنکه میسوخت، جگرگوشۀ پیغمبر بود
یاس یاسین پسری داشت خدایا پسری
عمر آن غنچۀ نشکفته ز گل کمتر بود
گاه ای علّت ایجاد! به خود میگویم
من و ما کاش نبودیم ولی مادر بود
پیر شد بعد تو آقای جوانان بهشت
دیدن قاتلت از بسکه عذاب آور بود
آه مادر! چه از آن کشتۀ عطشان گفتی
زینبت گفت که این توصیۀ آخر بود
آنچه با دیدن آن پشت حسین تو شکست
بعدِ پهلوی تو، پهلوی علی اکبر بود
✍ #مسعود_یوسف_پور