eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. فقط ۱۴ روز مانده تا : سَمِعْتُ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ تَقُولُ: سَأَلْتُ أَبِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ عَلَی اَلْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ قَالَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ بَعْدِی عَلِیٌّ وَ سِبْطَایَ وَ تِسْعَهٌ مِنْ صُلْبِ اَلْحُسَیْنِ هُمْ رِجَالُ اَلْأَعْرَافِ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ یَعْرِفُهُمْ وَ یَعْرِفُونَهُ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ یُنْکِرُونَهُ لاَ یُعْرَفُ اَللَّهُ إِلاَّ بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِهِمْ. ابوذر گوید: از حضرت فاطمه(علیهاالسلام) شنیدم که فرمود: از پدرم سؤال کردم مقصود از آیه «وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ» (سوره اعراف آیه ۴۶) «یعنی بر «اعراف» مردانی هستند که بهشتیان و جهنمیان را از چهره هایشان می شناسند» آن مردان چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان ائمه بعد از من: علی و حسن و حسین و نُه امام از نسل حسین می باشند، و آنان رجال اعراف هستند، و هر کس داخل بهشت می شود آنان را می شناسد و آنان نیز او را می شناسند، و هر کس داخل آتش می شود آنان را انکار می کند و آنان نیز او را انکار می کنند، و خداوند جز از راه آنان شناخته نمی شود. 📚کفایه الأثر ج۱ ص ۱۹۴ ادامه ی شعر: حب علی نوشته شده در صحیفه ام لعنت به منکران علی شد وظیفه ام عشق ولای مادر پاک و عفیفه ام باعث شده که مبغض اهل سقیفه ام از قاتلین فاطمه بیزار حیدر است شاعر: .
: هرکس که شیعه نیست خودش بی لیاقت است (مسمط) قطره حریف شوکت دریا نمی شود نور علی به ظرف دلی جا نمی شود مدحش درون دفتری املا نمی شود گفتم نخوانمش به لب اما نمی شود زیباترین تجلی گفتار حیدر است مهر علی دهد به دلِ مرده ام حیات جز خوان رحمت و کرمش تا دم وفات هرگز نمی کنم به سوی خوانی التفات دارم به این یقین که در امواج حادثات آرامش و قرار دل زار حیدر است در راه انتشار مطاعن نشد تلاش ما جار می زدیم در این روزگار کاش... ...خون دلی که خورد پیمبر از این قماش بر آن زنی که سر نبی را نموده فاش اعلان کنید محرم اسرار حیدر است آن دم که بر مخالف حیدر شود عتاب شیعه درون جنت و او می چشد عذاب یا لیتنی... بگوید و قلبش شود کباب این است وجه و جلوه ی نام ابوتراب در روز حشر حاکم و معیار حیدر است تیغ علی فقط سرِ فرمانده می زند هرگز کسی حریف نبردش نمی شود زانو مقابلش زده عمرو بن عبدوَد مرحب به گرد دلدل حیدر نمی رسد یکه سوار در دل پیکار حیدر است در پیش منکرش علنی جار می زنم نام غدیر را حسنی جار می زنم همچون اویسم و قرنی جار می زنم در دسته های سینه زنی جار می زنم ذکر لب تمامی احرار حیدر است حب علی نوشته شده در صحیفه ام لعنت به منکران علی شد وظیفه ام عشق ولای مادر پاک و عفیفه ام باعث شده که مبغض اهل سقیفه ام از قاتلین فاطمه بیزار حیدر است ذکر علی اگر به لب آید عبادت است از عشق او درون دل ما حرارت است هرکس که شیعه نیست خودش بی لیاقت است سرتاسر کتاب همین یک عبارت است: در این جهان یگانه جهاندار حیدر است تنها علی امیر و امام من است و بس جز او نمی روم سوی دربار هیچکس از حبّ غیر نیست به دل قدر یک عدس تنها به عشق او زده ام هر نفس، نفس یار و قرار هر دل بیدار حیدر است اول پیمبر اذن ز بالا گرفت و بعد یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد اقرار بر ولایت عظمی گرفت و بعد بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد: اعلان نمود ماه شب تار حیدر است شان نزول آیه ی اکمال دین شده بر خاتم رسول مکرم نگین شده کوری چشم هرکه در آنجا حزین شده حیدر امیر بر همه ی مؤمنین شده در چشم هر حسودِ لعین خار حیدر است توحید بی ولای علی یک توهّم است دوریّ از غدیر متاعش تجسّم* است شیعه اگر که فاتح بحث و تکلّم است با تیغ خطبه های علی در تهاجم است محور برای پاکی افکار حیدر است هر تشنه که سیراب از جام غدیر است دنبال بالا بردن نام غدیر است برخیز ای شیعه که هنگام غدیر است از برترین اعمال اطعام غدیر است آن کس که میبرده به دوشش کیسه ی نان خیلی سفارش کرده ما را بر فقیران من روز و شب برای نجف گریه می کنم یاد غروب های نجف گریه می کنم تا مردنم به پای نجف گریه می کنم تا که شوم فدای نجف گریه می کنم اشک مرا یگانه خریدار حیدر است دنیای بی غدیر جسارت به خاتم است از نحسی سقیفه جهان غرق ماتم است دنیای بی غدیر تهش داغ فاطمه است با چاه کوفه حیدر کرار همدم است گریان روضه ی در و دیوار حیدر است شاعر: .
. بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا من همان عبد شما هستم که از شوق وصال سجده کردم سالیان سال سوی سامرا با شمیم و جذبه های سامرایی شما پروراندی در دل ما آرزوی سامرا تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟ می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟ .
. . بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: حجت‌الاسلام قطره حریف شوکت دریا نمی شود نور علی به ظرف دلی جا نمی شود مدحش درون دفتری املا نمی شود گفتم نخوانمش به لب اما نمی شود زیباترین تجلی گفتار حیدر است نام علی که می شنوم شاد می شوم شیرینی اش چشیده و فرهاد می شوم از بند نفس سرکشم آزاد می شوم پاک از گناه خویش چو نوزاد می شوم حصن حصین عبد گنهکار حیدر است مهر علی دهد به دلِ مرده ام حیات جز خوان رحمت و کرمش تا دم وفات هرگز نمی کنم به سوی خوانی التفات دارم به این یقین که در امواج حادثات آرامش و قرار دل زار حیدر است ذکر علی اگر به لب آید عبادت است از عشق او درون دل ما حرارت است هرکس که شیعه نیست خودش بی لیاقت است سرتاسر کتاب همین یک عبارت است: در این جهان امیر جهاندار حیدر است تنها علی امیر و امام من است و بس جز او نمی روم سوی دربار هیچکس از حبّ غیر نیست به دل قدر یک عدس تنها به عشق او زده ام هر نفس، نفس یار و قرار هر دل بیدار حیدر است من روز و شب برای نجف گریه می کنم یاد غروب های نجف گریه می کنم تا مردنم به پای نجف گریه می کنم تا که شوم فدای نجف گریه می کنم اشک مرا یگانه خریدار حیدر است مثل امیر ما که فقیرانه کرد زیست گشتم نبوده هیچ امیری نگرد نیست رزمش عیان نموده به عالم نبرد چیست فهمیده ایم از آیه ی نجوا که مرد کیست تنها محب احمد مختار حیدر است هرچه دم از علی بزنم باز هم کم است نامش برای هر دل غمدیده مرهم است کوری هرچه منکر حیدر در عالم است گویم فقط علی است که فاروق اعظم است بر منصب امام، سزاوار حیدر است هر دو خلیفه از دل خیبر گریختند هی لاف می زدند، در آخر گریختند پیش نگاه آن همه لشکر گریختند احمد نداشت واهمه ای گر گریختند... ...یار نبی دلاور کرّار حیدر است تیغ علی فقط سرِ فرمانده می زند هرگز کسی حریف نبردش نمی شود زانو مقابلش زده عمرو بن عبدوَد مرحب به گرد دلدل حیدر نمی رسد یکه سوار، در دل پیکار حیدر است تبلیغ در غدیر بیان حقیقت است یک عده گفته اند که پمپاژ نفرت است قائل به این سخن چقدَر بی بصیرت است از اعتقاد رد شده دنبال وحدت است وحدت، به محور شه ابرار حیدر است در پیش منکرش علنی جار می زنم نام غدیر را حسنی جار می زنم همچون اویسم و قرنی جار می زنم در دسته های سینه زنی جار می زنم ذکر لب تمامی احرار حیدر است شأن نزول آیه ی اکمال دین شده بر خاتم رسول مکرّم نگین شده کوری چشم هرکه در آن جا حزین شده حیدر امیر بر همه ی مؤمنین شده در چشم هر حسودِ لعین خار حیدر است اول پیمبر اذن ز بالا گرفت و بعد یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد اقرار بر ولایت عظمی گرفت و بعد بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد اعلان نمود ماه شب تار حیدر است توحید بی ولای علی یک توهّم است دوریّ از غدیر متاعش تجسّم است شیعه اگر که فاتح بحث و تکلّم است با تیغ خطبه های علی در تهاجم است محور برای پاکی افکار حیدر است حب علی نوشته شده در صحیفه ام لعنت به منکران علی شد وظیفه ام عشق ولایِ مادر پاک و عفیفه ام باعث شده که مبغض اهل سقیفه ام از قاتلین فاطمه بیزار حیدر است در روز حشر منکر او رو سپید نیست حتی درون جنگ بمیرد شهید نیست اصلا کسی به جز علویّون سعید نیست بهر نجات منکر حیدر امید نیست راه نجات عبد گرفتار حیدر است آن دم که بر مخالف حیدر شود عتاب شیعه درون جنت و او می چشد عذاب یا لیتنی... بگوید و قلبش شود کباب این است وجه و جلوه ی نام ابوتراب در روز حشر حاکم و معیار حیدر است در راه انتشار مطاعن نشد تلاش ما جار می زدیم در این روزگار کاش... ...خون دلی که خورد پیمبر از این قماش بر آن زنی که سرّ نبی را نموده فاش اعلان کنید محرم اسرار حیدر است در راه بغض دشمن او کرده تنبلی هرکس نبرده است به لب لعن اولی با ذکر لعن دل بشود پاک و صیقلی ما را بر این حساب مذمّت کنی ولی آن کس که کرده لعنت بسیار حیدر است دنیای بی غدیر جسارت به خاتم است از نحسی سقیفه جهان غرق ماتم است دنیای بی غدیر تهش داغ فاطمه است با چاه کوفه حیدر کرار همدم است گریان روضه ی در و دیوار حیدر است دنیای بی غدیر به جنجال می رسد تیر خلیفه تا ته گودال می رسد هر دم صدای گریه ی اطفال می رسد وقتی زمان غارت خلخال می رسد... ... دلخون از این جنایت اشرار حیدر است .
. بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت دیدی حمیده، دختر هم بازی من در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت هر بار نامت را به لب با گریه گفتم با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت دیگر توان پر گشودن هم ندارم از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟ وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت از سوز سرمای شب و گرمای روزش کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت شعر وصال من... رگ خشک گلویت بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت .
. هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها رسیده جان من بر لب دگر سیرم از این دنیا ... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ... حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر بمیرد از غمت زینب همین امروزُ یا فردا اگر مویم سپید است و اگر من تار میبینم دلیلش هجر تو بوده کجایی ماه بی همتا ... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ... در این یک سال و نیم از بعد عاشورا شده کارم بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا به زور ضربه ی نیزه زِ روی اسب افتادی سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا میکرد خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا خودم دیدم زِ روی تل که میلرزید دستانش جدا میکرد رأست را به پیش مادرم زهرا ... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ... برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا مرا با کعب نِی از کوفه میزد دشمنت تا شام به زیر تازیانه ناله ی من بود وا جَدا ... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ... به روی نیزه تا دیدم جبین غرق در خونت به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را زِ بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا جسارت شد به دخترها میان بزم و محفل ها به پیش دیدگان خونی و شرمنده ی سقا عدو ما را میان کوچه های شام میگرداند شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها گدایی میکنم هر شب سر کوی تو یا زینب گدایی میکنم تا کربلای من شود امضاء ... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ... شاعر : ‌.👇
3. بهادری 12.94.mp3
3.95M
( سلام الله علیها ) با صدای جناب بهادری 1394 ( یافاطمه ، یافاطمه مظلومه مادر فاطمه ) تکرار افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است برکت این زندگی از روضه های فاطمه است درس توحیدم بوَد زهرا شناسی ، زین سبب می پرستم آن خدا یی که خدای فاطمه است ( یافاطمه ، یافاطمه مظلومه مادر فاطمه ) تکرار هیچ وکس با پای خود در مجلس روضه نرفت هرکجا روضه بوَد ، مهمانسرای فاطمه است گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است بین قبرم دو مَلک تا سینه ام را بو کنند پیش خود گویند و به به ، این گدای فاطمه است ( یافاطمه ، یافاطمه مظلومه مادر فاطمه ) تکرار شاعر :
مادرم در گوشِ من خواندست یا اُم البنین ذکر من تا روز محشر هست یا اُم البنین هر کسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول قبل از آن در زیر لب گفته است یا اُم البنین مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار بر گدایان درت پیوست یا اُم البنین ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایم هر کجا خوردیم بر بن بست یا اُم البنین هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند نوکرِ عباس تو دربست یا اُم البنین در حمایت از غریبِ کربلا ، عباس تو دست داده تا بگیرد دست یا اُم البنین فرق او را با عمودی تا دم اَبرو شکافت آن "حکیم بن طُفِیلِ" پست یا اُم البنین خون چکید از چشم هایش روی نیزه تا که دید دست زینب را کسی می بست یا اُم البنین بعد عباست برای غارت اهل حرم حرمله با شمر شد همدست یا اُم البنین گرچه قدّت تا شده از غصه ی زینب ولی حرمتت با کعب نی نشکست یا اُم البنین شاعر:
🔸بر اساس روایات🔸 شده نام علی بر پایه‌ی عرش خدا مسطور خدا با نور حیدر می‌دهد بر کل عالم نور علی ذکر خدا باشد که فرموده است در قرآن از او هرکس کند اعراض، نابینا شود محشور در این دنیای فانی راه حیدر بهترین راه است کسی که بی علی باشد، تمام عمر گمراه است ندارد شیعه از فقر و نداری اضطراری، چون امیرالمؤمنین در هر دو عالم رحمت‌الله است همیشه رانده‌ام با حب حیدر از دلم غم را علی در قبضه دارد اختیار هر دو عالم را سلیمان صاحب یک حرفِ اسم اعظم است اما خدا در سینه‌ی حیدر نشانده اسم اعظم را دم از حیدر زند هرکس که مشغول مناجات است خدای بی امیرالمؤمنین وهم و خرافات است به وقت مرگ مشغول عبادت می‌شوم زیرا نظر کردن به رخسار علی جزو عبادات است امیرالمؤمنین نور خداوند جلی باشد ندارد بویی از ایمان کسی که بی ولی باشد بگو ذکر علی بن ابی طالب به هر مجلس که زینت بخش هر مجلس نوای یا علی باشد علی باشد یگانه تکیه‌گاه من در این دنیا شوم با کشتی نوح ولایت راهی دریا نگردد غرق در دریای گمراهی هر آن کس که تمسّک جسته با مهر علی بر عروة الوثقی به یمن ذکر یا حیدر دهان ما معطر شد به خاک افتاد هر کس بی ولایش، خاک بر سر شد نبین که ظاهرا حاجی به طوف کعبه بسیار است فقط حجّش شود مقبول هرکس عبد حیدر شد علی اول، علی آخر، علی ظاهر، علی باطن شود هر امر ناممکن به اذن مرتضی ممکن به جز کافر ندارد بغض حیدر را کسی در دل فقط حبّ علی باشد درون سینه‌ی مؤمن همیشه بر لبم ذکر وصیّ مصطفی باشد مسیرم از مسیر منکرین او جدا باشد وجود حبّ و بغض او شده معیار در عالم اگر باران شود نازل، به عشق مرتضی باشد نخواهم بی علی یک لحظه دنیا و حیاتش را خدا بر بنده‌اش کرده عیان راه نجاتش را شهادت داده هرکس بر ولای حیدر کرار یقینا حق بیامرزد تمام سیئاتش را فقط بر پایه‌ی حبّ علی باشد بقای من علی صوم و صلاة من، علی ذکر دعای من اگر بهر فقیران سفره‌ای رنگین به پا کرده ولی یک شب نخورده نان گندم مقتدای من موحّد حبّ دنیا در وجود خود نخواهد دید به جز عشق به مولا در وجود خود نخواهد دید علی حتی اگر پای منافق کوه زر ریزد منافق حبّ او را در وجود خود نخواهد دید خدا وقتی علی را نَفْس احمد بین مردم کرد چنان مِهر علی در سینه‌ی احمد تجسّم کرد که در معراج وقتی فوق عرش حق قدم می‌زد خدا با صوت حیدر با نبیّ خود تکلّم کرد اگرچه عاشق حیدر به دنیا شَتم خواهد شد اگر چه فضل حیدر در زبان ها کَتم خواهد شد علی راه خدا باشد که هر راهی به غیر از او مسیرش شک ندارم در هلاکت ختم خواهد شد ✍ حجت‌الاسلام
دوبیتی ای با تو ظهور عدل ممکن برگرد وی ذکر دعای هرچه مؤمن برگرد یک سوم سادات جهان را کشتند ای منتقم حضرت محسن برگرد ▪️ خدایا گنج با گنجینه ام سوخت میان شعله ها آیینه ام سوخت چنان مسمار در قلبم فرو ریخت که محسن گفت مادر سینه ام سوخت ▪️ مظلوم ترین یار ولی را کشتند سبط نبیِ لم یزلی را کشتند غافل نشوید اول ماه ربیع با ضرب لگد طفل علی را کشتند ▪️ بیت علی و فاطمه غوغاست بیا در شعله ور از کینه ی اعداست بیا با ضرب لگد! طفل علی را کشتند فریاد دل محسن زهراست بیا ▪️ آن روز که در شعله ور از اهل ستم شد بین در و دیوار قدِ فاطمه خم شد تنها نه فقط پیکر ناموس خدا سوخت یک ثُلث ز سادات بنی فاطمه کم شد ▪️ ای جذبه ی عشق در نگاهت محسن ای چشم امید ما به راهت محسن آخر گنهم چیست که باید هر روز افتد نظرم به قتلگاهت محسن @navaye_asheghaan
دوبیتی مظلوم ترین یار ولی را کشتند سبط نبی لم یزلی را کشتند غافل نشوید اول ماه ربیع با ضرب لگد طفل علی را کشتند @navaye_asheghaan
دوبیتی مظلوم ترین یار ولی را کشتند سبط نبی لم یزلی را کشتند غافل نشوید اول ماه ربیع با ضرب لگد طفل علی را کشتند @navaye_asheghaan
در این عالم اگرچه رو زدن بر دیگران عار است گدای فاطمه بودن برایم بهترین کار است صدایم را، دعایم را، نوای ربنایم را همیشه گریه هایم را فقط مادر خریدار است اگرچه بنده ای پستم، غلام فاطمه هستم گرفته دست او دستم، مرا زهرا هوادار است پر از غم شد سراپایم، مصیبت خوان زهرایم برای معصیت هایم همیشه روضه کفاره است الا یا ایها العالم، عزای بضعه ی خاتم به قلب مرتضی مرهم به چشم منکرش خار است کسی که فاطمه دارد، غم او خاتمه دارد همیشه واهمه دارد کسی که بند اغیار است شروع روضه شد با در، زمانی کوچه حالا در نود روز است یک مادر میان خانه بیمار است شده چون یاسِ پژمرده، مسیر سنگ دل مرده به بار شیشه اش خورده... گواهم خون و مسمار است ادا کن حق این مطلب، برای مادر زینب چنان ناله بزن امشب که گویا آخرین بار است @navaye_asheghaan
بی سبب نیست که دل واله و مجنون شده است آمدی ماه رجب هم به تو مدیون شده است نام تو اذن دخولم شده در ماه خدا بندگی با شب میلاد تو مقرون شده است اول ماه رجب تا سحر سیزدهم از مدینه به نجف راه چه گلگون شده است واژه ها ‌مست تو گشتند...همه جمله شدند جمله ها در اثر حب تو موزون شده است شجره نامه ات از ربّ جلی آمده است فضل در پیش سجایای تو مفتون شده است خاندانت همگی اهل کرامت هستند بینتان بنده نوازی است که قانون شده است حوزه ی علمیه یک گوشه ز الطاف شماست شیعه تا روز قیامت به تو مدیون شده است هرکه از دست شما جام ولایت نگرفت تا خودِ حشر در این میکده مغبون شده است لعنت حق به کسی که به شما پشت کند آن که از دایره ی عشق تو بیرون شده است دور قبرت همه از ذریه ی طاغوتند دل ما از غم این فاجعه محزون شده است دل ما سوخت ولی از دل مهدی چه خبر؟ مطمئنا دل زهرایی او خون شده است طبق فرموده ی ناب پسرت: «پیکرتان... ...در دل تک تک عشاق تو مدفون شده است» کاش روزی برسد در حرمت سجده کنم در حریمی که رفیع است و دگرگون شده است
امشب شب گدایی و عرض ارادت است باب المراد آمده و وقت حاجت است امشب دوباره خنده به لب های مرتضی است وقت نزول آیه ی ناب امامت است یک یا جواد گفتم و دل کاظمین رفت نوکر همیشه در پی طوفِ زیارت است یادش به خیر جامعه خواندم میان صحن بین بهشت... نه ... حرمت فوق جنت است وقت زیارتت همه در فکر مشهدند از بس میان این دو عمارت شباهت است حبّ تو را امام رضا هدیه می دهد با این حساب عاشقتان با سعادت است ما را ولایت تو ز آتش نجات داد خواندی مرا که عادت این در مروّت است ما سائلان سفره ی پر برکت توایم هرکس نشد گدای شما بی لیاقت است توحید بی ولای شما کفر مطلق است دین بدون نام تو عین ضلالت است تنها به فعل و سیره تان اقتدا کند... ...امروز اگر که شیعه به فکر برائت است بر خشم و کینه های تو از آن دو تن قسم لعن عدوی فاطمه هر دم عبادت است صد مرده زنده می شود از نام نامی ات عیسی دخیل توست که اهل کرامت است با ذکر یا جواد دلم زیر و رو شود نامت برای قلب سیاهم طهارت است شعرم اگر توان ثنای تو را نداشت آقا ببخش شاعرتان بی بضاعت است @navaye_asheghaan