eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹 به سمت‌گودال از خیمه دویدم من شمر جلو تر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدم من یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من که رفته بود از حال دیر رسیدم من صدا زدی من رو خودم شنیدم من صدای رگ هات بود دیر رسیدم من میون‌گودال پاره پاره بود تنت میون‌گودال پیرمردا زدنت میون‌گودال شده پامال بدنت میون‌گودال چی به سرت آوردن پیراهنت رو بردن تا که تو رفتی داداش مارو همش آزوردن به دورمون چرخیدن جلو سرت رقصیدن جای ابالفضل خالی به اشکامون خندیدن برادر عمرم سر اومد برادر نوحه گر اومد برادر معجر زینب برادر از این در اومد برادر بزم شراب و کنج خرابه رو دست من ببین هنوز طنابه رقیه میگفت عمه عزیزی کجا برم با این مریضی من کنیزی عمتی المظلومه قلوبنا محزونه عمه جانم عمه جان قد کمانم [عمه جان دست نگهدار بهم میریزد مو که کم شد بسیار بهم میریزد شانه ام گم شد و سنجاق سرم را بردن حق بده موی سرم این بار بهم میریزد چه ببافی چه نبافی همه اش سوخته است هر چه سعی هم کنی انگار بهم‌میریزد چادری را که عمو داد به من دزدیدن من ک از این همه آزار بهم میریزد من اگر خم شدم آب شدم پیر شدم دل من در پس بازار بهم میریزد آب و آینه بیارید پدرم آمده است آخ خستس ک از راه سفر اومده است عشقم این بود که از دور تماشات کنم آمدی تا که تورا باز مباهات کنم بابا چشم بد دور دوبار بغلت کردم من بابا از عمه بپرسم ک چه خیرات کنم نرو تا من نروم در وسط لشگر شام زیر پاها وسط معرکه پیدات کنم راستی پاره شده پیراهنم در بازار باید از چشم بد امروز مراعات کنم وقت برگشتن از این شهر فقط فکری کن من چه کاری در دواره ی ساعات کنم همه جا پر شده انگشتر تو گم شده است تو خبر دار شدی دختر تو گم شده است حرف حق زد چقد نیزه به خوردش دادن آب میخواست سر نیزه به خوردش دادن حرف حق زد دهنش را پر خون کرد سنان نیزه در حلق حسین کرد و در آورد سنان] ........... 🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶 👇
. اجساد المقطعات زیر دست و پا نمیرسه به مادرت صدات ارواح المختلصات شمشیرش رو پاک می کرد با گوشه هایی از عبات اجسام العاریات خیره سمت خیمه ها مونده هنوز هم چشات چرا بی غسل و کفن رو خاکی چرانیس تو دست تو انگشتر پاشو خیمه ها داره می سوزه چرا خوابیدی رو خاکا بی سر سَرِ دِرهم تو چرا دَرهمی داره روضه ی تنت آقا عجب عالمی زیر دست و پا زدی دست و پا نفست گرفته شد بانیزه های بی هوا یا مظلوم یا ذبیح العطشان _ نساء البارزات افتاده آتیش به جون خیمه ها و بچه هات جیوب المضرجات با لگد می‌زد توی پهلوی مخدرات دما السائلات جون عاشقا فدای خون خشک رو لبات خسته و تشنه لب و بی حالی داره از تنت آقا خون میره روی پیکر عزیز زهرا پره جای نیزه و شمشیره اما راضی نمیشن نامردا پیرمردا میزدن رو زخم پیکرت عصا جلو چشمای نیمه جون تو حمله می‌کنن یه عده بی حیا به خیمه ها یا مظلوم یا ذبیح العطشان __ ذبیح العطشانی افتاده رو خاک صحرا مصحف قرآنی قتیل العریانی مادرت رسیده اما بی سر و سامانی خسته و بی جانی اما باز به فکر بذل و بخشش و احسانی نگران خیمه ها هستی و زخمی تشنه لب گودالی مادرت رسیده پیشت اما رو زمین افتادی و بی حالی دخترت تو خیمه ها ترسیده اخه دست دشمنات تازیونه رو دیده تو غریب و بی کس و مظلومی تو کنار نهر آب از آب هم محرومی یا مظلوم یا ذبیح العطشان .👇
. . بسم الله النور 🎤 ________________________ اقای ما رو از قفا با دشنه کشتن اقای ما رو با لبای تشنه کشتن با تیغ و نیزه جمسشو صد چاک کردن اخر دهاتیها تنش رو خاک کردن جای یه خنجر رو حجنرش بود جای هزاران زخم روی پیکرش بود هم خواهرش بود هم مادرش بود چشم یه معلونی پی انگشترش بود اه و واویلا اه و واویلا واویلتا واویلتا اه و واویلا __________________________ ( روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن اقا که انگشتر ندارد یک جای سالم در همه پیکر ندارد جایی برای بوسهء مادر ندارد) رو خاک صحرا افتاده بی هوش پیش چش زهرا لگد میزد به پهلوش تا که رسیدش خنجر به گردن جن و ملک تو قتلگاه خون گریه کردن اه و واویلا اه و واویلا واویلتا واویلتا اه و واویلا __________________________ لعنت به اونکه پیکرش رو پشت و رو کرد توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود با ساربانی که پی انگشترش بود لعنت به اونکه بی حربه میزد با هر چی داشتش توی دستش ضربه میزد لعنت به اونکه با سنگ میزد اونیکه داشت پیراهنش رو چنگ میزد اه و واویلا اه و واویلا واویلتا واویلتا اه و واویلا __________________________ 👇
. حاج قاسم و گودال شب جمعه است و ساعت یک و بیست شد کبوتر شبانه خونین بال یادِ سردار قطعه قطعه شده وَ تنِ زیر نعل ها پامال صد هزاران شبیه حاج قاسم به فدای غریبِ در گودال آنکه از بهرِ غارت بدنش گشت در بین قاتلان جنجال بعد قتل حسین ، شمر لعین رفت سوی حرم ، زبانم لال 🔴آذر ماه ۱۳۹۹
. 🔸 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ.. 🔸 تا حسین ازجان گذشت وسوی قربانگاه رفت اززمین تا آسمان، پیوسته دود آه رفت چون قدم در وادی سرخ منا می زد حسین "ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین" ذوالجناح او به خیمه سربه خاک غم نهاد ازفغان کودکان لرزه به عرش حق فتاد چون که آتش ازغمش برماسوا می زد حسین ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین مثل برق ازپیش چشمش می گذشت آن لحظه ها دست برسر، داشت برلب، ناله ی واغربتا داغ وقتی بردل اهل ولا می زد حسین ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین قاتل ازیک سودوید و زینب ازیک سودوید قاتل اوخنجرو زینب ز دل آهی کشید با هزاران زخم دم از ربنّا می زد حسین ازحرم تا قتلگه ،زینب صدا می زد حسین لحظه ای که با خدا، لبریز شور وحال بود اول معراج او ازخاک آن گودال بود درهمان لحظه که پَرسوی خدا می زد حسین ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین از زمین تا آسمان گلبانگ واویلا رسید ناگهان برگوش او، فریادی از زهرا رسید چون که سربر دامن خیرالنسا می زد حسین ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین سیدهاشم وفایی علیه السلام https://eitaa.com/emame3vom/35658 🌴
از اسب واژگون شدی اما بلند شو خورشید خاک خورده ی صحرا بلند شو گیرم که شمر روی تن تو نشسته است بر هم بزن قواعد و از جا بلند شو باجسم چاک چاک مزن چنگ روی خاک تنها امید خیمه ی زن ها بلند شو دارند می زنند به تو پیر مرد ها از دست شان بگیر عصا را بلند شو تا اسب ها به روی تنت تاختند ،شمر با ریشخند گفت :که حالا بلند شو از آب هم مضایقه کردند کوفیان ای تشنه ی مقطع الاعضا بلند شو مادر رسیده آبرویش را بخر حسین یک یاعلی بگو و ازین جا بلند شو این خاک ها مناسب این خواب ناز نیست آتش گرفته خیمه ات آقا بلند شو
4_5897846548246562765.mp3
855.4K
🏴 علیه السلام @majmaozakerine شبای جمعه ، شب وصاله چکار کنه نوکری که بی‌پر و باله شبای جمعه ، دلم اسیره هر جا باشم بهونه‌ی تو رو میگیره شبای جمعه ، دل توو دلم نیست کلافه میشم که چرا روزی‌م حرم نیست!؟ شبای جمعه ، با دل تنگم میگم من و ببخش که من مایه‌ی ننگم آقای خوبم ، نعم الامیری اسم من و آقا یه وقت قلم نگیری به لطف روضه ، به لطف اشکام ایشالا من درست میشم به لطف آقام شبای جمعه ، به من کرم کن با یه سلام دلم رو زائر حرم کن شبای جمعه ، رباب با غربت با حضرت زهرا میاد برا زیارت شبای جمعه ، شبای آهه هنوز صدای لالائیش توو خیمه‌گاهه شبای جمعه ، مادری بدحال روضه‌ها رو میبره آخر سمت گودال الهی مادر ، دورت بگرده تیر سه‌شعبه با تو و قلبت چه کرده؟ بدون سقا ، تنهای تنها غریب گیرآوردنت میون صحرا با نیزه و تیر ، با سنگ و شمشیر انقدر زدن که آخرش شدی زمین‌گیر غریب مادر ، گلو بُریده کی تو رو توی قتلگاه رو خاک کشیده!؟ همونجا زینب ، مرگ آرزو کرد وقتی تو رو با ضرب‌ چکمه پشت‌ و رو کرد لبای خشکت ، اومد رو خاکا همون لبا که بوسه میزد رسول‌اللا(ه) لبای خشکت ، من و صدا کرد داشتی با من حرف میزدی سر و جدا کرد بُنَیَّ قتلوک ذبحوک و مِنَ‌الماءِ منعوک بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ حسین واااای واااای .
4_5978951310504890071.mp3
2M
🔺سبک شعر شمر اگه بره ، سنان نمی گذره توو قتلگاهِ تو ، زمان نمی‌ گذره حتی ازت دمِ ، اذان نمی‌ گذره توو قتلگاهِ تو ، زمان نمی‌ گذره غروب شد ، آفتاب نشست شمر ولی از تنت پا نشد اذون شد ، نمازش رو بست راهِ حلقت ولی وا نشد یک زنِ تنهام چطور شمرو ازت جدا کنم پاشو اذون مغربه من به کی اقتدا کنم سید مظلوم من... با مرکب از تنِ ، برادرم گذشت آب از سرت گذشت ، آب ا سرم گذشت خودم دیدم چیا ، به مادرم گذشت آب از سرت گذشت ، آب از سرم گذشت خلاصه ، راحت شدی من بمیرم بهت سخت گرفت میدونم ، این نصف روز قدر یک عمر ازت وقت گرفت نذار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم پاشو اذون مغربه من به کی اقتدا کنم سید مظلوم من... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
593.7K
. شیشه ی عطره بی سرم دورت بگردم پسرم پهلوم اجازه نمیده بغل بگیرمت کبوتره زخمی من اینجوری دست و پا نزن شکسته بازوم‌نمیشه بغل بگیرمت آروم آروم جون میدی زیره دست و پا محکم از پشت میبره سر میشه جدا صل الله و علی ذبیح ب القفا داغ توئه قاتلم ، ای همه حاصلم پاتو رو زمین نکش، آه میکشم از دلم ای تشنه لب کرببلا حسین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 پیکره غرق نورش و سره توی تنورش و واسه کدوم‌ مصیبتش روضه بخونم؟ نه که فقط ندادن آب زینبشم دادن عذاب میخوام که از اسارتش روضه بخونم شمر و خولی همسفر خواهرشن نامحرم ها دور و بر دخترشن غارت کردن گوشواره بردن و خوشن داغ توئه قاتلم... @navaye_asheghaan
در ... با خدا سرگرم بودم که دهانم بسته شد ناگهان بایک لگد حس بیانم بسته شد فرصتی پیدا نشد‌تا که نفس تازه کنم پشت و رو ..تاکه شدم این دیدگانم بسته شد بی حیا با ضرب پا زد دنده هایم را شکست درد تا آمد سراغ من زبانم بسته شد تا که مویم را گرفت زد صورتم را بر زمین چشم ها جایی ندید اشک روانم بسته شد پنجه ها در خاک بود و سینه ام آماج تیر بی رمق گردیدم و کّلِ توانم بسته شد زانویش آمد تمام گردن من را شکست خنجر کهنه رسید و آسمانم بسته شد در گلو جوشید خونابه نفس جایی نداشت با خدا سر گرم بودم که دهانم بسته شد https://eitaa.com/navaye_asheghaan
🟢■ هدیه پونزدهم ■🟢 ~ نام اثر : سهم زینب ... جدید 💯 ( شور_لطمه) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 میدونی از فراق حرم گریونه چشم نوکرتو شبهای جمعه که میرسه روضه میخونه مادر تو پیش چشمای من زدنت پاره پاره شده بدنت حرف میزدی با شمر و سنان نیزه رو زد توی دهنت ای وای چرا نیزه/ زده بیرون/ از هرجای پیکرت ای وای نگاهت به /خیمه ها بود / توی لحظه های آخرت از رو تل میدوید زینب هی ناله میکشید زینب از غصه قد خمید زینب ـــــــــــــــــــ 💢عمه جانم 💢 ــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 غصه زینبت بی حده بالای پیکرت اومده میبینه پاره های همون گلویی رو که بوسه زده بی رحمی کردن آخرشم غارت شد کهنه پیرهنت یک عده داوطلب میشدن با مرکب اومدن رو تنت ای وای سر غارت‌/‌شده دعوا/بین خولی‌وحرمله ای وای سهم زینب /تو اسارت/ قل و زنجیر و سلسله ــــــــــــــــــــ 💢عمه جانم💢 ــــــــــــــــــــ ✍️به قلم :
میدونی از فراق حرم گریونه چشم نوکرتو شبهای جمعه که میرسه روضه میخونه مادر تو پیش چشمای من زدنت پاره پاره شده بدنت حرف میزدی با شمر و سنان نیزه رو زد توی دهنت ای وای چرا نیزه/ زده بیرون/ از هرجای پیکرت ای وای نگاهت به /خیمه ها بود / توی لحظه های آخرت از رو تل میدوید زینب هی ناله میکشید زینب از غصه قد خمید زینب عمه جانم غصه زینبت بی حده بالای پیکرت اومده میبینه پاره های همون گلویی رو که بوسه زده بی رحمی کردن آخرشم غارت شد کهنه پیرهنت یک عده داوطلب میشدن با مرکب اومدن رو تنت ای وای سر غارت‌/‌شده دعوا/بین خولی‌وحرمله ای وای سهم زینب /تو اسارت/ قل و زنجیر و سلسله عمه جانم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. وقتی که ارباب از عطش می رفت از حال از دور زینب دید، شمر آمد به گودال چشم پلیدش را درشت و ریز میکرد ای کاش قاتل خنجرش را تیز میکرد با پنجه های شمر، موی سر به هم ریخت اعصاب او را کُندی خنجر به هم ریخت با تیزی چکمه به اطراف تنش زد بالای ده ضربه فقط بر گردنش زد ای کاش روی سینه اش با پا نمی رفت با زانویش بر گردن آقا نمی رفت هی مشت بر روی گُلی پژمرده میخورد هی ضربه بر آن حلقِ نیزه خورده میخورد بدجور دنیا را به کامش زهر کردند نامردها ارباب ما را نحر کردند ای کاش تنهاییِ آقا راهِ حل داشت بر پیکرش سی و سه نیزه لااقل داشت... میزد سنان با هر بد و بیراه و اخمش... روی هزار و نهصد و پنجاه، زخمش او را به آه غربتش وابسته کردند آقای ما را بین مقتل خسته کردند با آن سر و ریشی که خون کرده خضابش هی مسخره کردند و هی دادند عذابش لب های خشکش، عطر باران دعا داشت آنجا فقط دلواپسی خیمه را داشت خیلی جسارت، شمر بر ارباب مان کرد با چکمه پشتش را به سمت آسمان کرد سنگینی اش را باز، روی پیکر انداخت سر را برید و روبروی خواهر انداخت با نیزه و خورجین دوباره سر به هم ریخت او را صدای نالهء مادر به هم ریخت .
. روزگار ما گداها پشت در، سر می شود با نشستن پشت این در، خستگی در می شود هر کسی دردش فراوان ...گریه اش هم بیشتر! حال ما بدتر که شد هربار، بهتر می شود سختی ات را می خرم، بر آب و آتش می زنم سنگ را وقتی تراشیدند گوهر می شود سائل آلوده را رسوا مکن، گردن بگیر بنده ی ناجور، با تو جور دیگر می شود من کلاه خویش را برداشتم، نه این و آن! جرم حق الناس من صدها برابر می شود گرچه باید چوب میخوردم، بغل کردی مرا درس، را شاگردِ بد، با مِهرت از بَر می شود دست هرکس که به کویت هم نیامد را بگیر تو هم او را از خودت طردش کنی، شر می شود من هنوز از باده ی مهمانی ات سر می کشم غوره است اشکم ولی انگور حیدر می شود خاک نعلین علی را روی چشمم می کِشم دست به خاکی اگر که می زنم زر می شود یا جوابم را بده، یا کربلایم را بده دردهایی که نگفتم چند دفتر می شود در میان قتلگاه خود اذیت شد حسین چون جدا از پیکرش سر، پیش مادر می شود تشنه بود و آب، بالای سرش اسراف شد پیش چشم فاطمه سیراب، لشکر می شود پیش چشم خواهرش هرچند، خنجر خورده است بین قلبش غصه ی ناموس، خنجر می شود .
اين شعر در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود كمتر بر اين غريب بدون كفن بزن اين ضربه ي دوازدهم را به من بزن هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن اينقدر اين شهيد مرا زير و رو نكن قبول كن كه شبيه حصير افتادي قبول كن ته گودال گير افتادي   مخواه تا كه سر من به گريه بند شود بگو چكار كنم از تنت بلند شود   بگو چه كار كنم آب را صدا نزني بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزني بگو چكار كنم از تو دست بردارند براي پيكر تو يك لباس بگذارند بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري بگو چكار مكنم از سنان،سنان نخوري بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟ كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟   ميان گريه ي من اين سنان چه ميخندد دهان باز تو را نيزه دار ميبندد   آهاي شمر عبا را كسي ربود برو بيا النگوي من را بگير و زود برو   براي غارت پيراهنت بميرم من چرا لباس ندارد تنت بميرم من   قرار نبود بيفتي و من نگاه كنم و يا كه گريه به كوپال ذوالجناح كنم مگر نبود مسلمان كه اينچنين زده اند بلند مرتبه شاهِ مرا زمين زده اند @navaye_asheghaan
🩸 أ اَنتَ أخي..؟! 🩸 ▫️ 🥀 إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها 🥀 هنگامی که کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت... 🥀 فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ 🥀 وقتی‌ به هوش آمد، شکسته حال به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد... 🥀 و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ 🥀 گاهی چادر زیر پایش گیر می‌کرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به و مقدس رسید. 🥀 فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ 🥀 در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر، جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. 🥀 و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: 🥀 مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود، زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. 🥀 تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: 🥀 أ أنتَ الْحسينُ أخي؟! أ أنتَ أبنُ اُمّي؟! 🥀 تو حسین برادر منی؟! تو پسر مادر منی؟! 🥀 أ أنتَ نورُ بَصَري؟! أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟! 🥀 تو همان نور چشم منی؟! تو همان پاره قلب منی؟! 🥀 أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟! 🥀 تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟! 🥀 أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟! 🥀 تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟! 📕 معالی‌السبطین، جلد ۲، صفحه ۳۹
. علیه السلام از زبان امام رضا علیه السلام جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟ پای خود را زلبان پسرم بر دارید .👇 @navaye_asheghaan
. علیه‌السلام نوشته چکمه رویِ بال بُردند تنت را تا تهِ گودال بردند تو را با نیزه‌ای از حال بردند سرت را بین آن جنجال..،بردند بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم" چه می‌شد دور تو بلوا نمی‌شد برای غارتت دعوا نمی شد رقیّه دخترت تنها نمی‌شد سنان پایش به خیمه وا نمی‌شد کنارِ زینب تو نیست مَحرَم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» . @navaye_asheghaan
. السلام علیک یا بقیه‌الله الاعظم اغثنی بحق جدک الغریب ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صل‌الله عیلک یا بقیه الله تو کلید هر در بسته‌ای، تو امید هر دل خسته‌ای تو انیس بی کسی همه، تو دوای قلب شکسته‌ای به فدای عارض ماه تو، به فدای گوشه نگاه تو که نشسته‌ام همه عمر خود، همه جا به ذیل پناه تو تو معین و یاور و یار ما، تو بهشت ما تو بهار ما همه جا تو مونس حال ما، تو طبیب ما تو قرار ما منم و گدایی کوی تو، همه جا روم پی بوی تو چه کنم که بسته شده دلم، ز ازل به حلقه‌ی موی تو بنما نظر به فقیری‌ام، وَ ترحمی به اسیری‌ام چه کنم اگر تو برانی‌ام؟ چه شود اگر نپذیری‌ام؟ تویی از سلاله‌ی "إِنَّمَا"، تویی نور و کوثر و "هَل أَتی" به کجا روم به که رو کنم، که شدم هوایی کربلا من اگر که خوب و اگر بدم، به حریم لطف تو رو زدم به غریب تشنه‌ی بی کفن، نکنی ردم نکنی ردم به کسی که با همه حرمتش، به شهی که با همه عزتش وسط هجوم حرامیان، شده غرق خون سر و صورتش شه تشنه لب به روی زمین، نه به تن رمق نه کسی معین وُ در آن شلوغی و ازدحام، چه کند عقیله‌ی دل‌غمین که نشسته رو سوی قتلگاه، وَ در آن میانه کند نگاه چه کند ضربات خنجری، ز قفا به کشته بی پناه؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ . @navaye_asheghaan
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ افتاده بودی رو زمین / یه نیزه به پرت گرفت سرت رو از قفا برید / روبه رو مادرت گرفت یه جای سالمی دیگه / نمونده بود توو بدنت نه؛ دلشون نسوخت برات / خسته شدن از زدنت آروم آروم لحظه های آخر می رسه نیزه به حنجر می رسه کجایی زینب ببینی آخ داره مادر می رسه واویلا / نشین رو سینش بی حیا واویلا / نبُر سرش رو بی هوا ۲ واویلا واویلا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پاشو نذار به زینبت / یه لحظه چپ نگا کنن با چه دلی آخه می خوان / سر تو رو جدا کنن خدا کنه که پیکرت / همین جوری رها نشه خدا کنه پای سنان / به خیمه ی تو وا نشه آروم آروم معجرا رو محکم می کنن خلخالا رو جم(ع) می کنن از حالا این قافله رو توو شام مجسم می کنن واویلا / شلوغه بازار بلا واویلا / سنگ می زنن چه بی هوا ۲ واویلا واویلا ۲ . 👇 @navaye_asheghaan
. یه نصفه روزه بینِ گودالی ، تو بی حالی۲ چرا نمیشه قتلگاه خالی ، تو بی حالی۲ از درد پهلوهات چه می‌نالی ، تو بی حالی۲ گریونِ تو رَبِّ مُتِعالی ، تو بی حالی۲ این همه ی جونِ منه ، که زیر دست و پا داره جون می‌کَنه این همه ی جونِ منه ، که داره از تشنگی پرپر می‌زنه این همه ی جونِ منه ، زیرِ پای شِمره و خونین دَهَنه این همه ی جونِ منه ، تمام جون من توی این بدنه! یکی نگفت خون خداست ، تمومِ زندگیمه زیر دست و پاست یکی نگفت خون خداست ، این بدنی که اینجا زیر نیزه‌هاست یکی نگفت خون خداست ، که اینجور اعضای تنش جُدا جُداست یکی نگفت خون خداست ، امامِ معصوم مگه جاش توو قتلگاست وای ای وای ای وای ای وای ای وای  دورت به پا شده چه جنجالی ، تو بی حالی۲ نَمونْد ازت دیگه پر و بالی ، تو بی حالی۲ فدات بشم که خسته احوالی ، تو بی حالی۲ چه دردیه توی کهنسالی ، تو بی حالی۲ این نَوِه‌ی پیغمبره ، خدا الهی از شماها نَگْذره این نَوِه‌ی پیغمبره ، زجرش نَده کار و تموم کن یه سَره این نَوِه‌ی پیغمبره ، از دستتون اینجوری چشمونِش تَره این نَوِه‌ی پیغمبره ، یکی می‌خواد پیراهنش رو بِبَره میگم که عالَم بدونه ، مادَرِشه که داره روضهْ می‌خونه میگم که عالَم بدونه ، گناه داره می‌زنیدِش بی بهونه میگم که عالَم بدونه ، جُرمِش چیه حسین کسی نمی‌دونه میگم که عالَم بدونه ، تو رو خدا نذارید عریان بمونه وای ای وای ای وای ای وای ای وای  برام دیگه نَمونده آمالی ، تو بی حالی۲ ای کاش نبینمت که پامالی ، تو بی حالی۲ از صورتت نمونده تمثالی ، تو بی حالی۲ پاشو اگه نداره اشکالی ، تو بی حالی۲ الهی که جون بِکَنی ، که حرمت برادرم رُو می‌شْکَنی الهی که جون بِکَنی ، مگه چیکار کرده که اینطور می‌زنی الهی که جون بِکَنی ، رهاش بکن دیگه نمونده بدنی الهی که جون بِکَنی ، که هیچ کس و اینجوری دیگه نزنی الهی زابِرا بشی ، آخه چرا دیگه موهاش و می‌کِشی الهی زابِرا بشی ، الهی هیچ وقت نبینی خیر و خوشی  الهی زابِرا بشی ، بعد از حسین باید منو هم بکشی الهی زابِرا بشی ، حسین و می‌زنی پِیِ ثوابِشی وای ای وای ای وای ای وای ای وای  تن شریفِت شد لگدمالی  ، تو بی حالی۲ هی ضربه می‌زنن مُتِوالی  ، تو بی حالی۲ با اینکه می‌دونم سَبُک بالی ، تو بی حالی۲ برام دیگه نمونده اِجلالی ، تو بی حالی۲ می‌بینی دوره از وطن ، ولش کنید دیگه چی مونْد ازین بدن می‌بینی دوره از وطن ، اینجوری با نیزه به گَردَنِش نزن می‌بینی دوره از وطن ، نزن با سنگْ به صورتِ امام من می‌بینی دوره از وطن ، کاش لااقل تَنِش نَمونه بی کفن  اشکِ دو چشمم و ببین ، مردونگی بکن اگه نداری دین! اشکِ دو چشمم و ببین ، مقابلش آب و نریز روی زمین اشکِ دو چشمم و ببین ، ای بی شرف رو سینه ی حسین نَشین اشکِ دو چشمم و ببین ، ای ساربون تو لااقل نکن کمین! وای ای وای ای وای ای وای ای وای  ✍ 👇
. اینجا کفن از بوریا بهتر نداری که گیرم به تشییع آمدم ، پیکر نداری که باید یکی باشد تو را از خاک بردارد دیگر کنارت قاسم و اکبر ، نداری که «گفتم تو را از خاتم انگشت بشناسند» اما به روی دست،  انگشتر نداری که رسم است سمت قبله باشد سر میان قبر صد پاره پیکر داری اما ،سر نداری که ... یک بوسه قبل از دفن دلگرمی مادرهاست از دور من می بوسمت ،مادر نداری که گیرم که مردم پیکرت را دفن هم کردند چه فایده ،گریه کنِ دختر نداری که ✍ . @navaye_asheghaan
گودال معراج تو شد یا حسین یا حسین خون سرت تاج تو شد یا حسین یا حسین خورشید گودال مهتاب صحرا ای جان زینب ای جان زهرا جانم حسین جان در ازدحام و همهمه یا حسین یا حسین آمد کنارت فاطمه یا حسین یا حسین قومی به نیزه قومی به شمشیر جسمت به گودال گشته سرازیر جانم حسین جان غارت شده پیرهنت یا حسین یا حسین بر سینه‌ی تو دشمنت یا حسین یا حسین با چند ضربه غوغا به پا شد آخر سر تو ذبح از قفا شد جانم حسین جان
. بارون تیر و سنگ میباره رو سرت گیره به نیزه ها این جسم درهمت چشمات نمیدیدو هی بی هوا زدن تا از پا افتادی سمت ما اومدن ریختن رو سرت ، نا مرتب میزدنت بی گناهی و ، خون میریزه از دهنت ریختن رو سرت ، سر حوصله کشتنت واسه حقارت ، کندن از تن پیر و هنت ای وای ای وای امون از قلب زینب ########################## غارت شده حرم سوخته موهای من نمیاد بالا دیگه از درد صدای من دلواپسم برا این جسم بی سرت زخمی رها شده این پاره پیکرت با خنده نشست ، زیر و رو کرد پیکرتو دشنه رو کشید رو گودی خنجر تو اسبا اومدن ، رو تنت تا با خاک یکی شه روی بدنت رد نعل حکاکی میشه شعر : ✍ .👇👇 @navaye_asheghaan
محشر همان ساعت که تن به نیزه دادی بود آن لحظه که بر گونه ات از زین فتادی بود یا که همان ساعات حمله به حرم، که تو با یاری نیزه شکسته ایستادی بود ای خاک عالم بر سر دنیای بعد از او محشر زمانی که پسر از دست دادی بود پیر و جوان در کشتنت همدست هم بودند در قتل صبرت بین دشمن اتحادی بود حجم سلاحی که ته گودال افتاده‌ست حتی برای قتل یک لشکر زیادی بود آنقدر آهسته قدم روی تنت می زد گویا برایش سیر در عرش امر عادی بود اصراف در قتل تو کرده کوفی نامرد اینگونه کشتن با چه حکم و اجتهادی بود؟ یک تن نگفت ای شمر بعد از کشتنش دیگر پیش نگاه خواهرش چه جای شادی بود غارتگران را دست پر به کوفه برگرداند جسمت برای دشمنان باب مرادی بود می‌ریخت خون تازه از حلق تو بر نیزه چل منزل از کیفیت ذبح تو یادی بودی معنا ی آیات تو را بر نی نفهمیدند در شام و کوفه حافظان بی سوادی بود با دیدن حال ربابت شامیان گفتند ذبح گلوی اصغرش دیگر زیادی بود @navaye_asheghaan