.
#شب_یازدهم_محرم
#استاد_حیدرزاده
زمین از خون
گلستان است امشب
فلک سردرگریبان است امشب
همه مُلک خدا را غم گرفته
مگر شام غریبان است امشب
زمین آتش ، سما آتش گرفته
تمامِ خیمهها آتش گرفته
نه تنها دامنِ یک طفل معصوم
همه مُلکِ خدا آتش گرفته
از آن ترسم ،که آتش برفروزد
پرِ روح الامین در آن بسوزد
جنایت پیشگان ، بیداد کردند
بنای ظلم را ، آباد کردند
لبِ عطشان ، ز مهمان سر بریدند
پس از آن آب را آزاد کردند
چگونه آب رو در خیمه آرد ؟
حرم دیگر علی اصغر ندارد
بسوز ای دل
چه شوری و چه حالی
حرم از اشک پر ،
گهواره خالی
ربابِ داغدارِ خون جگر را
به روی دست ، یک طفلِ خیالی
دو چشمش باز سوی گاهواره
دلش پیشِ گلوی پاره پاره
#یاد آن روز
که رخسار همه نیلی بود
هر که می گفت حسین
پاسخ او سیلی بود ..
دل من گریه بر احوالِ
سکینه می کرد
عمه ام زیرِ لگد
یاد مدینه می کرد
پیمبر، نور عینت ، سر ندارد
کفن جز زخم ، بر پیکرندارد
تمام مادران با هم بنالند
دگرلیلا ، علی اکبرندارد
محمد زائرِ خَدُالتَّریب است
زمین آغشته از
شَیبُالخَضیب است
امیرالمؤمنین ، حیدر کجایی
که امشب دخترت
زینب غریب است ...
#استاد_سازگار
( البته اون شعر « یاد آن روز » و بیت بعدش ، را نمیدانم از کیست )
به همت جواد افشانی