4_5866318387327547836.mp3
4.49M
هدیه. به حضرت ام البنین صلوات.
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل لولیک فرج
زمینه واحد. شور. حضرت. عباس.
پهلوونم
بلند شو. تمومه لشگرم. ابالفضل
پهلوونم
بلند شو امید خواهرم. ابالفضل
پاشو. از جا
پاشو ای همه سپاهه من ابالفضل
بی پناهم.
پاشو ای همه پناهه من ابالفضل
یه طرف. مشک.
یه طرف. افتاده. عباس. علمه تو
از رو خاکا
بر می دارم. دو تا دسته قلمه تو
پیچیده تو
تمامه صحرا بوی عطر گل یاس
چجوری من
تن تو از رو زمین. جمع کنم عباس
ابو فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل
توی خیمه
سکینه چشم براته تا که بیایی.
داره میگه
رقیه با گریه که عمو کجایی.
به شماره
نفست افتاده دیگه اخراشه
ای ماهه من
چقدر تنت پر از زخم. و خراشه
تو نباشی
به زینب خیلی میشه جسارت عباس
تو نباشی
می برن زینب و به اسارت عباس
سره تو تا
بینه ابروهای تو. وا شده. عباس
تیرو نیره
چقدر تو تنه تو جا شده عباس.
ابو فاضل. ابو. فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل
می بوسم من
با گریه دو چشم از خون تره تو من
روی زانوم
می زارم. لحظه ی آخر سره تو من
غرق خونی
غرق خونی غرق خونی. ای علمدار
می خوای از جا
پاشی. اما نمی تونی ای علمدار
ابو فاضل. ابو فاضل. ابو. فاضل. ابو. فاضل
رضا نصابی
@navaye_asheghaan
میم مثه مادر مادر کیه جز فاطمه
ساقیمون اگه حیدره
کوثر کیه جز فاطمه
شاخه گل پژمرده ی علی
ای شیشه ی ترک خورده ی علی
آه از دل علی از دل علی
ای زخم نمک خورده ی علی
فاطمه چرا تو اسمت غمه
چجوری آروم بشم
شنیدم عمرت کمه
فاطمه غمِ تو آتیشمه
مصیبت تو همون
مصیبت اعظمه
برای دیدنت با این دل بی قراری
کجا برم کجا آخه حرم نداری
****
میم مثه مادر مادر یعنی ام البنین
محشر میبینی با چشات
محشر یعنی ام البنین
کشته ی چشای قمرتم
از وقتی که زیر بال و پرتم
تو مادر منی مادر منی
پس من پسرتم من پسرتم
آه ببین دوباره خوردم زمین
تو رو صدا میزنم آی ننه ام البنین
باز بیا تو پای حرفام بشین
تو رو صدا میزنم آی ننه ام البنین
شنبه به شنبه پای سفرتون نشستم
پس نزنی دلم رو من دل به تو بستم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@navaye_asheghaan
جای زهرا بعد زهرا مثل زهرا مادری
هرچه مادر هست قربان چنین نامادری
وفات شهادت گونه حضرت ام البنین س تسلیت باد
به خط کربلایی منوچهر حسن زاده
@navaye_asheghaan
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی حسین طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ابالفضلی ام دلم دخیل علمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
روز افتتاح جنت البقیع
برامون روز مبارکی میشه
حرم ام البنین با حرم آقامون امام حسن یکی میشه
قسم به قطع الیقین سفره ام البنین
مجربه واسه زیارت اربعین
ام البنین ام بی بنین ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ابالفضلی ام شفیع تو محشرمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
شب جمعه هایی میرسه که ما
از ضریحت نمیشه دل بکنیم
صحن ساقی العطاشا تو حرم
میسازیم و سقا خونه میزنیم
گره گشای همه سیدتی فاطمه
صحن و سرای تو یه شعبه از علقمه
ام البنین ام بی بنین ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ابالفضلی ام آقام خدای کرمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
مادر عشق و وفا و ادبی
نوکر ماه بنی هاشمتیم
به علمدار حرم بگو اگه
برسه پاش همه حاج قاسمتیم
هوا هوای حسین
نوا نوای حسین
مثل تو میگم همه کسم فدای حسین
ام البنین ام بی بنین ...
@navaye_asheghaan
~ نام اثر : اسم پسرهامو نبر ...
#زمینه_زیبا_جدید💯
◾️◾️ #حضرت_ام_البنین_س ◾️◾️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنداول 📝
مادر ادب / حضرت ام البنینه
گریه ی ما از / غربت ام البنینه
حال و هوای این عزا - دلو پر از غم میکنه
سفره ی فاطمیه رو - ام البنین جّم میکنه
انگاری که بازم / فصل خزونه
یه مادری داره ،امشب، روضه میخونه
"دیگر مرا ام البنین نخوانید
ام البنین دیگر پسر ندارد"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢واویلتا یا ام البنین💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنددوم 📝
کنار بقیع/ ۴ تا قبر/ رو خاک میسازه
گریه و عزاش/ تا همیشه جانگدازه
یبار برا همیشه اونو/ راحت از این خیال میکنید
سوالش از زینب همینه / عباسشو حلال میکنید؟
میبینه ربابو /گریه ش میگیره
روضه علقمه میخونه/ اما میمیره
"الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی کمانت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢واویلتا یا ام البنین💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بندسوم 📝
تو علقمه/ حضرت / احساسو کشتند
بشیر اومده/ میگه که/ عباسو کشتند
با گریه میگه آی بشیر / اسم پسرهامو نبر
بگو حسینم چی شده/ بگو که از حسین چه خبر
حسینو توی گودال/ به خون کشیدند
خوب شد نبودی ندیدی/ سر و بریدند
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢واویلتا از کرببلا💢
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍شعر از : #علی_حاجیان_فر
@navaye_asheghaan
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با عروساش، بین گذر، نشسته
رو چادرش خاک چقدر، نشسته
چندماهه که، بچه هاشو ندیده
چندماهه اینجا، بی خبر، نشسته
خبر دادن بهش، بشیر اومده
اومده امّا، سر بزیر اومده
منتظر یه کارِوون، امیر بود
ولی یه کارِوون اسیر بود
همه امیدش، دیگه ناامید شد
خبر دادن که عباسش شهید شد
نمیدونم، که از بشیر چی شنید
روزگارش سیاه موهاش، سفید شد
تلخی راهو واسشون عسل کرد
مشکل بی مادری شونو، حل کرد
ام البنین اومد توی قافله
دخترای فاطمه رو، بغل کرد
روزای خوب، تموم شد و شب رسید
کاسه ی صبر همه، بر لب رسید
چیزی نمونده بود بمیره زینب
ام البنین به داد زینب رسید
نوحه میخونه، واسه دردونه هاش
مرهم داغ زینبه، شونه هاش
عمه ی سادات میزنه رو سرش
ام بنین میزنه رو گونه هاش
*دست عبدالله رو گرفته، بدو عزیزم، ام البنین میدوه، پسر عباس میدوه، دید دروازه شلوغه، ام البنین نگاه کرد، یهو صفا رو وا کردن، مردا عقب ایستادن، راه باز کنید، خانم مدینه داره میاد، اومد جلو، خانمِ امیره، بشیر به لکنت افتاد، بشیر چه خبر؟ خانم اومدی، عباستو، پسراتو، شهید کردن. داره نگاه میکنه، بشیر حسینم؟ صدای ناله بلند شد، ام البنین.. "قُتِلَ الحُسین"، اونم چجوری، وَحیداً، عَطشاناً، عُریان..اینا رو شنید. ام البنین جمعیت رو زد کنار، یه جمله ای گفت: تا شنید" قُتِلَ الحُسین"، صدا زد پس بگو زینب خونه خراب شده دیگه.. بقیه کجان؟ام البنین بیرون شهرن، دروازه رو وا کردن. ام البنین هراسان اومد دید یه چند تا خیمه زدن، نگاه میکنه، تا دیدن ام البنین داره میاد،بچه ها دویدن، دور دامن ام البنینو گرفتن، دخترا سر یکی رو شونه، یکی رو سینه. هی داره نگاه میکنه، عبدالله هی چادرو میکشه، چته عزیزم؟
یوما.. یوما... جانم پسرم.. کجاست، عمه کجاست، کیو میخوای عزیزم؟
همه دخترا اومدن، سه ساله کجاست، کلثوم! رقیه کجاست؟ عبدالله هی سراغ رقیه رو میگیره.. زینب کجاست؟ شنید ام البنین اومده، ام البنین بیچاره شد، چرا؟، منتظر یه خانم رشیده ست، یه خانم حیدری، اما اونی که دارن میارنش، مگه زینب چندسالشه، یعنی چی دارن میارنش؟، حیدریه، ولی شبیه فاطمه شده. یه پیرزن، زیرِ بغلاشو گرفتن، داره میاد، ام البنین داره میدوه، او دید ام البنین داره میاد، صدا زد، وا عباسا، ام البنین دید زینبو، میزد تو صورت، وا حسینا... رسیدن به هم، سرا رفت تو بغل هم، شایدم رو خاک نشستن دوتایی، امام زمان ببخشید منو آقا.. انقده گریه کردن، انقده ناله زدن، زین العابدین فرمود: عزاست، چادر عزا بزنید، ام البنین دونه دونه داره سراغ میگیره، پرسید زینب با کی برگشتی؟، علی اکبرت، قاسمت، هر چی ام البنین می پرسید زینب سر تکون میداد، همه؟، بچه های حسن کو؟ حتی عبدالله؟، ام البنین مث مادرم زدنش، حتی وقتی رفتم، جنازه ش هم پیدا نکردم، زیر سُم اسبا یجوری له شد، اصلا پیدا نکردم عبدالله رو... ام البنین همینجوری نگاه میکنه، یهو صدا زد عروسم کجاست؟ بگید عروسم بیاد، دلم برا علی تنگ شده. تا اینو گفت صدای ضجه ی زنا بلند شد، یهو بلند شد گفت زینب دیگه نگو رباب رو هم نیاوردی. زینب صدا زد ام البنین، رباب بیرونه، اومد دید زیر آفتاب یه نفر نشسته، صدا زد اینجا چرا نشستی؟ بلند شو، تو شیرخواره داری، زیر آفتاب چرا؟، زینب از جاش بلند شد، ام البنین رهاش کن..*
گریه نکن رباب، عروسِ مادرم
گریه نکن رباب، منم یه مادرم
از وقتی که برگشتیم زیر سایه نرفته
@navaye_asheghaan