4581_1561901380.mp3
12.65M
#کربلایی_حنیف_طاهری
🎼 نفس نفس زدن من برای پرچم ِ ...
زندگی کردن من برا محرم ِ ...
#تامحرم ...🏴
#السلام_علی_ساکن_کربلا
https://eitaa.com/emame3vom/28101
4_5891208706355364149.mp3
2.88M
تو دل غم مونده،
یه ماتم مونده
یه چند شب دیگه
تا به محرم مونده
#بوی_محرم_می_آید
#محرم_۹۹
#یه_چندشب_دیگه_تا_به_محرم_مونده
03.mp3
2.34M
#حاج_رضا_نبوی
🎼 دلم امروز از همه عالم گرفته ...
سینه زنی #دشتی
#السلام_علی_ساکن_کربلاء ❣
https://eitaa.com/emame3vom/28102
کربلایی امیر حسین محمدی1.mp3
5.97M
#شور
🎵 تو دل غم مونده، یه ماتم مونده...
Haftegi 7 Mordad (9).mp3
6.31M
#کربلایی_مجید_رضانژاد
🎼 تو دل غم مونده،یه ماتم مونده
یه چند شب دیگه تا به محرم مونده...
#السلام_علی_ساکن_کربلاء ❣
نوحه زمینه و واحد ده شب محرم
واحد سبک : تا مشکتو تو آب زدی...
پیچیده عطر عاشقی
تو کوچه و محله ها
تو آسمون پیدا شده
هلال ماتم و عزا
ته دلا غوغا شده
با نوحه و شور و نوا
یکی میخونه زیر لب
بازم حی علی العزا
سلام به ماهه عاشقی
ماهه محرم حسین
سلام به قطره اشکی که
میچکه با دم حسین
سلام به اون دلایی که
محزونه از غم حسین
سلام به ده شب عزا
شبهای ماتم حسین
حسین آقام...
🏴بند دوم
دیدنه بیرق عزات
از عاشقات دل میبره
صاحب عزای مجلست
تو این شبا یه مادره
میریزه اشک باروضه ها
به سینه میکوبه برات
هی میگه زیر لب حسین
الهی مادرت فدات
سلام به ماهه نوکری
ماهه مُحرم حسین
دوباره شهرمون شده
سیاهپوش از غم حسین
سلام به تکیه هایی که
بر پا شده برا حسین
سلام به پرچمی که روش
حک شده ذکر یاحسین
حسین آقام...
منم سفیر تو ولی
نمونده یاوری برام
تو این دیار بی کسی
از خدا مرگمو میخوام
تو رو خدا نیا آقا
بین یه عده بی حیا
شرمی ندارن کوفیا
بویی نبُردن از وفا
اینا همه نامردن و
تو رو غریب گیر میارن
نیا که واسه کشتنت
نیزه و شمشیر میارن
نیار آقا ناموستو
کوفیا غیرت ندارن
اینا برای اصغرت
تیر سه شعبه میارن
نیا به کوفه یاحسین...
شب دوم
میرسه با شور و نوا
یه قافله به نینوا
میزنه خیمه شاه دین
میون دشت پر بلا
دل و هوایی میکنه
صدای زنگ کاروون
زینب رسید به جاییکه
همه گلاش میشن خزون
حجاج بیت الله میان
به سرزمین کربلا
به سرزمینی که یه روز
میره سرا رو نیزه ها
میریزه خون پاکشون
به روی خاک این زمین
اینجا همون جاییِ که
میُفته شاه از صدر زین
حسین رسید به کربلا
واویلتا واویلتا
میرسه کربلا حسین
از سرزمین عرفات
پیاده میشن با جلا...
ل...و با شکوه مخدرات
پیاده میشه زینب از
مرکب کنار محرما
اما چیزی نمیگذره
میشه به غصه مبتلا
اینجا علیِ اکبر و
عباس و قاسم دورشن
یه روز میاد که مَحرما
یکی یکی شهید میشن
اینجا خیالش راحته
برادرش کنارشه
تموم غصش اینه که
یه روز ازش جدا بشه
حسین رسید به کربلا
واویلتا واویلتا
چیزی نمیگذره میاد
لحظه ی آخر از تو راه
زینب میمونه و حسین
میره به سمت قتلگاه
همینجا میبینه بی بی
خنجر و حنجر حسین
چیزی نمیگذره میره
رو نیزه ها سر حسین
تموم هستیش روی خاک
افتاده میزنه به سر
میشه با شمر و حرمله
به سوی کوفه همفسر
با ناسزا و حرف بد
بی بی رو میدنش عذاب
دستاشو میبندن طناب
میبَرَنِش بزم شراب
حسین رسید به کربلا
واویلتا واویلتا
شب سوم
دختر شاهه عالمم
خرابه خونه ی منه
به درد و غصه مبتلام
پدر بهونه ی منه
نمیشه آروم این دلم
تا که نیاد پیشم بابام
دلم خوشه یه روز میاد
میخره گوشواره برام
تو خواب دیدم از آسمون
رو دامنم نشسته ماه
تعبیرش اینه که میاد
بابای خستم از تو راه
میاد و این خرابه رو
یه شب گلستون میکنه
چشای این سه ساله رو
دوباره گریون میکنه
یا ابتا یا ابتا
🏴بند دوم
نشسته قرص ماه من
نیمه شبی رو دامنم
عمه بیا که اومده
بابا حسین به دیدنم
میخوام که درد دل کنم
براش بگم از شامیا
از سیلی و از کعب نی
از زجر پست بی حیا
تو روی نیزه بودی و
من زیر دست و پای زجر
داد می کشید سرم بابا
میترسم از صدای زجر
تا تو رو میزدم صدا
موهامو می کشید بابا
دیگه نمیشناسی منو
با این موی سفید بابا
یا ابتا یا ابتا
سیرم از این دنیا بابا
بسکه شنیدم حرف بد
خمیده قامتم دیگه
از بسکه من خوردم لگد
کف پاهام پر آبله ست
از بس که راه رفتم رو خار
تاثیر مُشت حرمله ست
که این چشام میبینه تار
یادته اون شبی رو که
از روی ناقه افتادم
رسید به دادم مادرت
وگرنه من جون میدادم
دیدی چطوری زجر بابا
معجر من رو می کشید
مدیون عمه زینبم
که اونجا به دادم رسید
یا ابتا یا ابتا
شب چهارم
غریب تر از غریب تری
نداری یار و یاوری
بمیره خواهرت برات
واست نمونده لشکری
بذار که نذرم و ادا
کنم برات تو کربلا
نذر من این دو تا گله
بذار برن بشن فدا
تموم هستیمو میدم
هدیه داداش به محضرت
آمادشون کردم برن
بشن فدای اصغرت
این دو تا قربونی رو از
خواهر مضطر بپذیر
ببین که میخونن رجز
امیری و نعم الامیر
اخا حسین...
برید دلاورای من
خدا باشه یاورتون
برید کنار دایی که
دعامه پشت سرتون
برید ستاره های من
تو آسمون کربلا
برید و آسمونی شید
به زیر تیغ و نیزه ها
مادرتون تو خیمه ها
میمونه منتظر برید
رخصت میدون از دایی
بگیرید و شهید بشید
وقتشه که نشون بدید
که چقدر با غیرتید
شاگرد رزم حیدر و
شجاع و با شهامتید
دایی حسین...
به قلب لشکر میزنن
دوتا دلیر مکتبی
از نسل پاک جعفرن
دسته گلای زینبی
کربلا غوغا میکنن
با رجز نعم الامیر
از خواهرت بیا داداش
این قربونی رو بپذیر
نذرم ادا شده داداش
تو راهه تو تو کربلا
خدارو شکر منم شدم
زینبِ ام الشهدا
اینا همش یه گوشه ای
از غم بی بی زینبه
میرسه اون غروبی که
جون بی بی روی لبه
اخا حسین...
شب پنجم
رها کن عمه دستمو
بذار برم پیش عمو
ببین عمو شده تک و
تنها با دشمن روبرو
ببین میباره رو سرش
بارون ت
یغ و نیزه ها
من نگرانم که بشه
سر از تن عمو جدا
دور و بر عموم پر از
یه عده پستِ بی حیاست
میشنوی عمه نالشو
روی لبش یا ربناست
بذار برم بگیرم از
دست اینا تیر و کمون
دست و پا میزنه عمو
روی لبش رسیده جون
عمو حسین...
دارم میبینم عمه که
جنجاله توی قتلگاه
رو خاکا افتاده عمو
بی یاوره و بی پناه
یه عده اومدن واسه
غارت کهنه پیرهنش
دیر برسم با اسباشون
رد میشن از رو بدنش
بذار برم دستم بشه
تو راهش از بدن جدا
من از خدامه عمه که
شهید بشم تو کربلا
اگه نرم بعد عمو
دنیا برام میشه سیاه
میخوام که قتلگام بشه
رو دامنش تو قتلگاه
عمو حسین...
ای بی حیا نزن نزن
داره میبینه مادرش
بلندشو از رو سینه که
طاقت نداره خواهرش
چرا با شمشیر اومدی
واسه بریدنِ سرش
برو کنار ای بی حیا
داره میبینه مادرش
با چکمه اومدی چرا
رو سینه ی عموی من
برو کنار که میبینه
این صحنه رو بابام حسن
جای تن عمو بگیر
هدف با تیر گلوی من
برو کنار چی میخوای از
جون غریب عموی من
عمو حسین...
شب ششم
بده به من اذن جهاد
عمو ببین بی طاقتم
که بعد اکبرت شده
حالا دیگه من نوبتم
بذار برم فدات بشم
که در پی سعادتم
نگو که یادگاری ام
من عاشق شهادتم
برات آوردم نامه ای
من از شیر جمل عمو
مرگ تو راهه تو برام
احلی من العسل عمو
سفارشه بابام اینه
به قلب لشکر بزنم
اِن تُنکِرونی رجزم
من قاسم ابن الحسنم
عمو حسین...
قاسم سواره مرکبه
نقابه روی صورتش
زنده میشه برا حسین
یاد حسن با هیبتش
همه میگن که اومده
انگاری باز شیر جمل
این قاسمه که اومده
بشه واسه ازرق اجل
این قاسمه که میکنه
برپا با رزمش گردوخاک
یه عده پهلوون میشن
با ضربه ی تیغش هلاک
این قاسمه که رزمشه
ضرب المثل تو کربلا
یقیناً این رو برده ارث
از پدری چون مجتبی
عمو حسین...
میریزه از لبات عسل
رو لب رسیده جون تو
به زیر سم مرکبا
شکسته استخون تو
تو جون میدی رو دامنم
داره میخنده دشمنم
چشاتو واکن قاسمم
ای یادگار حسنم
نمیشه باورم گلم
از نیزه ها پرپر شدی
قد کشیدی و روبروم
هم قد با اکبر شدی
نمیشه باورم چه زود
خزون شده بهار تو
چشاتو وا کن و ببین
که جون میدم کنار تو
عمو حسین...
شب هفتم
داره میسوزه از عطش
لبای طفل شیره خوار
کربلا قحط آب شده
ای آسمون بارون ببار
دلِ ربابِ بی قرار
شده به غصه ها دچار
با گریه میخونه همش
ای آسمون بارون ببار
دلش خوشه که میباره
بارون تواین صحرای تف
دیگه نمیشه اصغرش
از سوز تشنگی تلف
حس خطر داره ولی
میدونه میشه برطرف
نمیدونه که حنجر و
میگیره حرمله هدف
لالا لالا لالا گلم...
میگیرمت تو آغوشم
شاید یکم آروم بشی
من که ندارم شیر چرا
به سینم ناخن میکِشی
لالا تموم دلخوشیم
جز تو ندارم دلخوشی
ناله نزن با ناله هات
آخر منو تو میکُشی
لالایی طفل بی گنام
گریه نکن یکم بخواب
من میدونم که مشکلت
حل میشه با یه قطره آب
با لرزش صدات داری
قلبم و میکُنی کباب
با خشکیه لبات آتیش
میزنی به دل رباب
لالا لالا لالا گلم...
حال تو خوب میشد اگه
میدادنت یه قطره آب
واسه سوال تشنگیت
تیر سه شعبه شد جواب
تیر سه شعبه میکُنه
برا تو کار خنجر و
تا توی حنجرت نشست
از گوش تا گوش برید سر و
با بدن بی جون تو
چیکار کنه بابات علی
میره به پشت خیمه و
میکَنه قبر برات علی
چجور بگه به مادرت
که نقشه هاش شده برآب
گهواره ی خالی میشه
دلخوشیه بی بی رباب
لالا لالا لالا گلم...
شب هشتم
داری میری میدون کمی
آهسته تر برو علی
بذار یه کم ببینمت
ای اشبه الناس به نبی
از زیر قرآن رد شو و
بزن به صورتت نقاب
پشت سرت میریزم از
چشام برای تو گلاب
خدا تو شاهدی که از
حرم میره جوون من
داره با رفتنش آتیش
میگیره روح و جون من
برو جهاد کربلاست
جهاد اکبرت علی
میلرزه قلب دشمن از
الله اکبرت علی
علیِ اکبرم علی...
تا دیدمت که تشنه ای
رفت از کفم تاب و توون
تا گفتی از جوشن برام
گفتم که شد باغم خزون
تا دیدمت به روی خاک
با روی زانو اومدم
واسه یه لحظه دیدنه
تو من دشمن رو زدم
سرتو روی دامنم
میگیرم آروم شه دلم
چرا رو خاکا افتادی
پاشو تموم حاصلم
پاشو عصای دست من
من پدر پیره توام
پاشو تو دستمو بگیر
ببین زمینگیره توام
علیِ اکبرم علی...
خم شده قامتم علی
چشاتو وا کن و ببین
چطوری جمع کنم تورو
از روی خاک این زمین
تو ارباً اربا شدی و
پیدای تو سخته برام
با کمک جوون تَرا
میذارمت توی عبام
داغ تو رو دیدم ولی
نمیشه باورم علی
کنار پیکر تو من
به یاد مادرم علی
پیکر پاره ی تو رو
به خیمه میبَرم علی
آب میشم و میشورمت
با چشمای ترم علی
علی اکبرم علی...
شب نهم
میره به نهر علقمه
از خیمه سقای حرم
میکِشه مشکشو به دوش
میگیره تو دستاش علم
میخونه با جوش و خروش
رجز انا ابن المرتضی
زمین میلرزه پا به پاش
با این رجز با این نوا
اِنّی اُحامی ابداً
اَن دینی...مولا یا حسین
وَاللهِ اِن قَطَعتُموا
یَمینی...مولا یا حسین
میشکافه قلب لشکرو
وقتی که میکِشه نهیب
با فنون جنگیش میده
دشمن مکارو فریب
عباس ابوفاضل مدد...
تا به
شریعه میرسه
میشه تو قلبش انقلاب
یاد لب خشک حسین
میُفته و طفل رباب
همه امیدش اینه که
میرسونه به خیمه آب
ولی امیدش ناامید
میشه یل ابوتراب
دستای سقای حرم
میشه قلم تو این مسیر
علم میُفته رو زمین
مشکشو میزنن با تیر
چشم علمدار حرم
با تیر میشه دریای خون
عمود به فرقش میزنن
میشه از مرکب واژگون
آه ای علمدار حرم...
میرسه خیمه این ندا
ادرک اخا ادرک اخا
نرو که بی تو میشکَنه
پشت حسین ای با وفا
نرو که بی تو میبَره
به این حرم دشمن هجوم
نرو که بعد تو میشه
کار حسین دیگه تموم
سر شکسته تو رو
گرفته در بر مادرم
چجور با تو کنم وداع
پاشو بریم برادرم
پاشو بریم تنهام نذار
تویی برام پشت و پناه
گره زدم به معجرا
ناامنه بی تو خیمه گاه
آه ای علمدار حرم...
شب دهم
شب حزن و شب غمه
داره میاد از خیمه ها
صدای یارب یارب و
نوای قرآن و دعا
شب آخر شب وداع
شب جدایی امشبه
گرم مناجاتِ حسین
دل بیقرارش زینبه
شب وداع آخره
این خواهر و برادره
برای زینب داره این
دقیقه ها زود میگذره
شام مصیبت و شب
ناله و اشک و زمزمه ست
فردا تو شیب قتلگاه
غمگین و مضطر فاطمه ست
واویلتا واویلتا...
امشب به دور خیمه ها
میگرده سقای حرم
فردا تو نهر علقمه
دستاشو میکُنن قلم
امشب آروم میخوابه تو
گهواره ای طفل صغیر
فردا واسه یه قطره آب
پاره میشه گلوش با تیر
امشب علیِ اکبر و
قاسم رو داره خیمه ها
فردا میشن پاره بدن
با تیغ و نیزه از جفا
تا وقتی هستن مَحرما
خیمه ها امنیت داره
غروب فردا شمر پست
پا توی خیمه میذاره
واویلتا واویلتا...
فردا میبینه روی خاک
یه خواهری برادرو
میبینه که میبُره شمر
با خنجر از قفا سرو
زینب میبینه زیر سمِ
مرکبا یه پیکرو
میبینه با یه چادرِ
خاکی تو مقتل مادرو
سرا میره رو نیزه ها
آتیش میگیره خیمه ها
نصیب دخترا میشه
سیلی و مشت بی هوا
غروب فردا از جفا
میشه جسارت به حرم
هجوم میارن عده ای
به قصد غارت به حرم
واویلتا واویلتا...
کربلایی هادی صالحی
@navaye_asheghaan
بسم الله النور
#سربند #نوحه_محرم_۱۴۴۲
به احترام تمام پیرغلامان اباعبدالله
#زنجیر_زنی #واحد
✍ #امیر_حسین_الفت
سبک:به تماشا بیا ای پسر فاطمه
__________________
السلام و علی ساکن کرببلا
ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما
شاه شیب الخضیب
ای حسین غریب
وا شهیدا
وا حسینا
__________________
روی صحرا تنت رمل بیابان شده
روی نیزه سرت قاری قران شده
السلام السلام
پور خیر الانام
وا شهیدا
واحسینا
#زنجیرزنی
👇