eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
376 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
Nahjolbalaghe - Khotbeye 003.mp3
1.05M
📚🎧 #صوت #نهج_البلاغه 📚 خطبه شماره 3 🎧 نهج البلاغه صوتی 💽 1 مگابایت 💽 #حب_الحسین_یجمعنا #اربعین ╔═ 🍁 🌻════⚘ 🌾═╗ 🆔 @emame3vom ╚═ 🦋⚘════ ⚖☀️ ═╝
📕📔📗📙 ع 📚 مقتل امام حسین ع تألیف شیخ صدوق ره 📖📚 ابن شهر آشوب از ابن عباس روایت کرده است که: «هند ( هند جگرخوار ) از عایشه خواهش کرد که تعبیر خوابی که دیده بود از پیغمبر صلی الله علیه و آله بپرسد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: او را بگوی که خواب خویش بیان کند. هند گفت: دیدم گویی خورشید بالای سر من طالع شده است و ماه از اندام من بیرون آمد و گویی ستاره ای سیاه از ماه جدا گشته و بر خورشید کوچک که از خورشید اولین جدا شده بود حمله کرد و آن را فرود برد، پس افق تاریک شد، آنگاه دیدم چند ستاره در آسمان حرکت میکنند و ستارگان سیاه در زمینند، آن گاه ستارگان سیاه از همه جا آفاق زمین را فروگرفته اند . 🖤 پس چشم پیغمبر صلی الله علیه و آله از اشک پر شد و دو بار فرمود: ای هند بیرون برو! ای دشمن خدای که اندوه مرا تازه کردی و خبر مرگ دوستان را به من دادی! پس چون هند بیرون رفت پیامبر ص فرمود : خدایا لعنت کن او را و نسل او را! 🥀 از تعبیر خواب پرسیدند، فرمود: اما آن ماه معاویه مفتون فاسق منکر خدای تعالی است، و آن تاریکی که میگوید و ستاره سیاهی که دید از آن ماه جدا میشود و بر آن خورشید کوچک که از خورشید اول جدا شده بود حمله کرد و آن را فروبرد و سیاه شد، پس تعبیر این واقعه آن است که پسر من حسین علیه السلام را پسر معاویه میکشد، پس آفتاب سیاه میشود و افق تاریک میگردد . اما آن ستاره های سیاه که زمین را از هر جا فروگرفته اند پس آنان بنی امیه اند». ╔═ 🍁 🌻════⚘ 🌾═╗ 🆔 @emame3vom ╚═ 🦋⚘════ ⚖☀️ ═╝
✨﷽✨ 💢کنترل زبان و خشم، اولین شرط رسیدن به درجات معنوی ✍ آیت الله فاطمی نیا: تا خودت پاکیزه نباشی، پاکیزه بهت نمی دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم. حالا چه کار کنیم در قدم اول باطنمان پاک شود؟ با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می رویم، نماز جماعت می خوانیم، ماه رمضان روزه می گیریم، پس چه می شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می زنیم یا غضب و پرخاش می کنیم. آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: پرخاش برکات زندگی را می برد. کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایها الکلب، یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، یا ای سگ فرزند سگ) فلان مسأله علمی چه طور است؟ 💥خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود كه جواب مساله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهاردست و پا راه می رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و... والسلام. تمام! نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل می نوشتیم خودتی! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم.. @emame3vom
سلام(بخوانیدوارسال کنید): چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بي سر و سامان حسن بر جبینم بنويسيد مسلمان حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنم رو به هر قبله و هر قبله نمايي نكنم پيش هر سفره كه پهن است گدايي نكنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامي دارد خنده در پاسخ آن سائل شامي دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اينها غزلي هست به ديوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل كيست حسن آنكه بخشندگيش گشته مثل كيست حسن معني حي علي خير العمل كيست حسن مرد نام آور پيكار جمل كيست حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریب الغربا جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش جگرش ريخت به هم جگرش ريخت به هم بال و پرش ريخت به هم زينبش آمد و چشمان ترش ريخت به هم همه ي خاطره ها در نظرش ريخت به هم دل پريشان شده از حال پريشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن (چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد) وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد شعله ي آه كشد سينه ي سوزان حسن
زمینه سربند هر شب با چاووش روضه ها حیِ علی کربلا دوباره سینه زنم یا سیدالشهدا السلام ُ علي ساكن كربلا صلي الله عليكَ مصباح الهدي به ياد غم هاي تو سينه مي زنم نوكر شاه شهيد بي كفنم سلام ما به محرم به روضه های هر شب سلام ما به حسین و به ناله های زینب همه زندگی ام فدات الهی بمیرم برات وای وای وای جانم حسین حسین حسین ۲ عشق تو روح تنم دیوانه ی تو منم تا زنده ام ز شما محاله دل بکنم پای تو می مونم تا پا جونم حسین می نویسم اسمت و با خونم حسین با خجالت درِ خونتُ باز زدم نمی اری تو به روم که چقد بدم دوباره امده بر در گدایتان ارباب سلام ای همه هستی فدایتان ارباب تموم غمِ کربلا خلاصش شده این نوا وای وای وای ای تشنه لب حسین حسین حسین ۳ دوباره مادر تو روضه خونه سر تو می کشتنت جلوی چشمای خواهرِ تو الا صلي عليكَ مليكَ السما هذا حسنٌ مرملُ بالدما محزوزُ الرأسِ من القفا يا حسين رفته سرت به روي نيزه ها حسين سری به نیزه بلند است و در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب می خورد توی گودال زمین فنادا به صوت الحزین وای وای وای ای بی کفن حسین حسین حسین
1.ogg
2.26M
اگه رفتی زیر قبّه ی حسین یادم کن😔 اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن😔 🖤حالتونا عوض میکنه شب #اربعین التماس دعای فرج #اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج #حب_الحسین_يجمعنا #اربعین_حسینی @emame3vom 👈
شب 20 صفر1440 تکیه حاج سید حسن قم.mp3
11.44M
﷽ ‍ #منبر_کامل #سخنرانی #صفر 🎙حجت الاسلام #بندانی_نیشابوری 🎵شب بیستم صفر 1440ق (شب اربعین) 🕰47:10دقیقه 💽10.9مگ 🌀قم مقدسه، تکیه حاج سید حسن #حب_الحسین_یجمعنا #اربعین #الحسین_یجمعنا @emame3vom
. روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله مجتبی علیه السلام _حاج محمد ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ حسن جان ... چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست،حسن جان چقدر زجر کشیدی تو جات این قفس نیست،حسن جان لبت غرق خون تو سینت نفس نیست،حسن جان ... بگو از .. همه حرفایی که شنیدی بگو از .. همه صحنه هایی که دیدی بگو از .. غم و غربتی که کشیدی حسن جان .. حسن جان .. حسن جان .. حسن جان ... یکم حرف بزن تا سبک شی برادر،حسن جان چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر،حسن جان میری کوچه میشه غمت چند برابر،حسن جان *ابی عبدالله التماسش میکرد داداش ...* چی دیدی .. مگه کی باهاتون درافتاد چی دیدی .. نمیگی چطور مادر افتاد چی دیدی .. مگه مادرم با سر افتاد حسن جان .. حسن جان .. حسن جان .. حسن از کوچه چهل سال به خود میگوید حرف ها را به برادر بزند یا نزند دست بالا برود چون که به رویِ مادر روضه برپا شده دیگر بزند یا نزند *یعنی حرمت مادر رو جلوش شکستن .. همین بس که جلو چشم یه بچه ای یه نفر بخواد دست رو مادرش بلند کنه ..* دست بالا برود چون که به رویِ مادر روضه برپا شده دیگر بزند یا نزند زهر تلخ است ولی با دلُ جان می نوشی جعده در ظرف تو شکر بزند یا نزند مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود از سر تشت حسن پا بشود یا نشود *گفت داداش تو رو بارها زهر دادن، هربار زهر و پس دادی حالت بهتر شده .. گفت حسین این زهر با اون زهرها فرق میکنه، جگرم داخل تشت .. * آنکه باید همۀ فاجعه را میداند سر این زخم اگر وا بشود یا نشود جا نشد در دلشو در وسط تشت چه سود پاره های جگرش جا بشود یا نشود *به عبدالزهرا فرمود،گفت روضۀ من اینه :* کوچه ها علت پیریِ تو را میداند بر سر تشت قدت تا بشود یا نشود مادری هستی و در نزد تو هم زهرا هست مدفن گمشده پیدا بشود یا نشود ... *فرمود عبدالزهرا، روضۀ مارو اونطوری که هست نمیخونی برامون؟.. گفت آقاجان من روضۀ شمارو اون چیزی که شنیدم خوندم، شنیدم شمارو مسموم کردن، شنیدم پاره های جگرتون داخل تشت، شنیدم به بدن نازنینتون تیر زدن .. شنیدم نزاشتن بدنتون رو کنار قبر پیغمبر ببرن .. فرمود عبدالزهرا اینا همه روضه های من هست . اما روضۀ اصلی اینه برا گریه کنام اینطوری بگو ... من دستم تو دست مادرم بود .. داشتیم از مسجد به سمت خونه میومدیم ، خوشحال بودم گفتم الان میرم برا بابا میگم مادر چه کرد .. میگم حقشُ چطور از اینا گرفت .. اما این خوشحالی چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دیدم وسط کوچه نانجیب اومد .. دست به دیوار گذاشت ، مادرم هی عقب عقب سمت دیوار رفت .. چندتا نامحرم اومدن ، باورم نمیشد اینطور حرمت مادرم رو بشکنن .. عبدالزهرا چنان بی هوا سیلی ...* ________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۱۲
. ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت کریم آل الله مجتبی علیه السلام _حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ تاکنون لا جرعه از غم خورده ای!؟ تاکنون سیلی محکم خورده ای!؟ مادرت را سمتِ خانه برده ای؟ گوشواره دانه دانه برده ای؟ ای وای .... آقام ..... حسن جان ... ای حسن جان ... حسن *رفقا دَم مظلوم ، خون مظلوم فقط خونی نیست که از ابی عبدالله ریخته شد ... دَم مظلوم قطرات خونی که از گوشۀ لب امام مجتبی ریخت .... از کفن ریخت ... از فرق امیرالمومنین ریخت .... دَم مظلوم نشسته رویِ مسمار .... حسن جان ... حسن جان ... _______ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۱۰
. روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ (من غریب این دیارم که همه ازم بریدن این جماعت جانمازُ از زیر پاهام کشیدن ..)2 با کی بگم که ، دل پریشونم شد هم زبونم ، تشنۀ خونَم .. چشمام ابر آسمونِ لبهام غرقِ لخته خون .. یادِ خنده هایِ قنفذ قلبِ من رو میسوزونه .. عمریِ طعنه شنیدم شبها غرق اضطرابم عمریِ که خاطرات کوچه ها میده عزابم *یه عمر امام حسن جلو چشمش میرفتن بالا منبرها به بابایِ مظلومش سب میگفتن .. یه عمر ، جلو چشمای امام حسن، سبّ و لعن میکردن امیرالمومنینُ ، نوشتن همه جا صبر کرد به جز اون لحظه ای که اون نانجیب مغیرۀ ملعون رفت بالا منبر ، تا اومد سبّ کنه حضرت از جا بلند شد فرمود ، بشین نانجیب تو دیگه بشین ، من یادم نرفته جلو چشمای من ، انقدر با غلاف شمشیر به بازویِ مادرم زدی ...* دستش بلند شد ، ای داد بی داد انقدر با پا زد ، از نفس افتاد ... دست مادرم میلرزید چشماش جایی رو نمیدید مادر ، از رو خاک بلند شد راهِ خونه رو می پرسید .. زینبم گریه نکن که تو روزایِ سختی داری یه روزی لباتُ رویِ رگایِ پاره میزاری ... اونجا میفهمی ، که کی غریبه تو قابِ چشمات ، شیبُ الخَضیبِ .. شمر و میبینی که خواهر رویِ عرشِ حق نشسته مثله سینۀ حسینت قلبِ فاطمه شکسته .. *بعضیا نوشتن ، امروز تشت و پاره هایِ جگر امان حسن ، داخل تشت جلو امام مجتبی بود، اما تا شنید خواهرش زینب داره از در میاد، اشاره کرد فرمود تشت رو ببرید .. زینب نبینه .. زینبم طاقت نداره .. همه مراعاتِ حالِ زینب و کردن .. باباش امیرالمومنینم وقتی با سر خون آلود داشتن میاوردنش جلو در خونه، فرمود حسنم حسینم زیر بغلمُ رها کنید با پای خودم وارد شم .. زینب طاقت نداره منو با این حال ببینه .. مادرش زهرا هم مراعاتش رو میکرد .. همه مراعات کردن،بزا اینکه میدونستن چه صحنه هایی رو زینب میبینه ، برا اون لحظه ای که اومد بالا تل زینبیه ایستاد .. چه صحنه ای دید که رو کرد به حرم جدش رسول الله .. صدا زد : صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ هذا حُسَینٌ ... اگه زینب این لحظه رو ندیده بود نمیتونست برا پیغمبر تشریح کنه هذا حُسینٌ مجزوزُ الَّرأسِ مِنَ القَفا ...* حسین ... * ________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۱۲
. ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام _استاد حاج منصور ┄┅═══••↭••═══┅┄ آمدم با حال زارم یا علی موسی الرضا درد دلها با تو دارم یا علی موسی الرضا من فقط با تو ندارم، یا علی موسی الرضا پس گره وا کن ز کارم، یا علی موسی الرضا خسته از این شهرم و دارم هوایِ کوی تو چشم بستم بر همه تا رو نمایم سوی تو باز بغضم یاد کرده شیونم آید به کار با دل تاریک اشک روشنم آید به کار وقت سختیها رضاجان گفتنم آید به کار هر زیارت لحظهی جان دادنم آید به کار غم ندارم نه درون قبر، نه در محشرم قول داده میرسد بالا سرم خون دل میریزد از چشم من این یاقوت نیست رازهای عاشقان پیش رضا مسکوت نیست نیست در ایران کسی کز عشق او مبهوت نیست هر چه هستم هر که بودم بر کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آوردهام گرچه بر دوشم فقط بار گناه آورده‌ام درد دارم درد دارم الشفاء عند الرضا بیقرارم بیقرام الدواء عند الرضا زود از ما می شود راضی رضا عند الرضا اربعین اثبات کرده کربلا عند الرضا آهویی هستم اسیر چشم چون صیاد تو میروم کرب و بلا از پنجره فولاد تو شصت روزی هست گریانم از داغِ حسین لحظه لحظه روضه میخوانم از داغِ حسین گاه مثل شمع سوزانم از داغِ حسین گاه مثل ابر گریانم از داغِ حسین آتش و اشکی که داری از غمِ شاه غریب هست مدیونِ سفارشهات بر ابن الشبیب داغ بر قلبم نشست و خورد بر جانت شرر زهر کُل پیکرت را سوخت از پا تا به سر بارها خوردی زمین و یادت آمد پشت در مادری فریاد میزد حیدرِ من را نَبَر ناگهان با ضربهای بال و پر مادر شکست شیشه ی عمر علی و قلب پیغمبر شکست *روایت داره : بعد از سه رو از شهادت پیغمبر حمله کردن به دَرِ خونه ی پیغمبر...* مثل امروزی چهل تن پشت یک در آمدند بهر تسلیت به زهرای مطهر آمدند با کمی هیزم و شلاق و لشگر آمدند از پَسِ شیرِ ابی طالب دگر برآمدند ثلث سادات جهان را کشت ثانی پشت در فاطمه شد قد خمیده در جوانی پشت در این زهر کاری کرد من از نا فتادم در کوچه مثل مادرم از پا فتادم با احتیاط از درب خود را می کشیدم تا خانه چندین بار چون زهرا فتادم در خانه گفتم زود درها را ببندید تا داخل حجره شدم در جا فتادم پیراهنم را از عطش بالا گرفتم یاد آمدم از جد غریبم تا فتادم نیزه نخوردم پیکرم میسوخت از درد یادِ تَنِ صد چاکِ عاشورا فتادم یاد هزار و نهصد و پنجاه زخمش بی خود ز خود گشتم ز پا آنجا فتادم گرچه سر من را جدا از تن نکردند یاد سر بر نیزه در نجوا فتادم تا که جواد من سرم ازخاک برداشت * اباصلت میگه : تا امام جواد وارد شد هی به سر و سینه اش می زد هی می گفت : أبَتاه ، أبَتاه ... دوید سر بابا رو به سینه چسباند ، لب های مبارکش رو بوسید ... آره هر بابایی دلش میخواد دَمِ آخر پسرش بالا سرش باشه ...* تا که جوادِ من سرم ازخاک برداشت یاد علی اکبر لیلا فتادم ________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۶
با عجل الله تعالی فرجه الشریف عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد دست من نیز به آن چشمۀ کوثر برسد اگر از شانۀ من کوه گنه برداری پای این بنده هم از عرش فراتر برسد باز هم توبه شکستم،بگذارید فقط باز هم فرصت یک توبۀ دیگر برسد ... همۀ ترسم ازین است که به هنگام گناه عمر این بندۀ آلوده به آخر برسد *ان شاالله اینجوری نمیشه،ان شاالله ما همونجوری میمیریم که اربابمون دوست داره* بس که آلوده ام،اَبکی لِخروجِ نَفسی ... وای از آن لحظۀ سختی که اجل سربرسد همۀ خواهشم این است که در موقع مرگ سر این بنده رویِ دامنِ حیدر برسد ... مطمئنم که در آن لحظۀ سخت و حساس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد ... *از کجا مطمئنی؟ ... روایت داره تو کامل الزیارات از حضرت صادق پرسید: أن تزور قَبْرِ الْحُسَیْنِ " عرض کرد آقاجان من نمی تونم به راحتی برم به زیارت جد غریبتون،شناخته میشم ، حضرت فرمودن حالا که زیارت نمیری ، آیا بر جد ما جزع و فزع می کنی؟آیا گریه می کنی به یاد مصائبش؟ گفت بله یابن رسول الله وقتی یادش می کنم، آگه غذا جلوم بزارن دیگه غذا از گلوم پایین نمیره ..." میدونی چرا؟ آخه ارباب ما رو اول گرسنه کشتن ..." آگه کربلایی باشی هر غذایی ببینی میگی حسین ..."بعد حضرت فرمود : رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَكَ ، رحمت خدا بر اشک چشمت" یه بشارت بهش داد فرمود اَما اِنَّكَ مِنَ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا سَتَرى عِنْدَ مَوْتِكَ حُضُورَ آبائى لَكَ. ، حالا که جزع و فزع می کنی حالا که به یاد جد غریب ما گریه می کنی ،بهت بشارت بدم دم جون دادنت همه ی ما میایم بالاسرت ... " مطمئنم که در آن لحظه ی سخت و حساس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد ... *این برا جون دادنمون ، قیامت چی؟!!* چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد ... امام صادق علیه السلام فرمود یه سر چادر به دست مادرم زهرا تو بهشته،یه سر چادر رو پل صراط پهن میشه ..." ندا میدن * یَا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ * ای زهرا دوستا بیاید ... به ریشه های چادر زهرا چنگ بزنید .... چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد مثل هر دفعه به ارباب توسل کردم حتما ارباب به داد دل نوکر برسد .... ____ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۱۴
سینه زنی زمینه_ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه _حاج محمودکریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ (یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲ (صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳ (یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲ (دل فاطمه غوغاس چشای علی دریاس)۲ سر حسین و حسن روی سینه ی طاهاس (صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳ (یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲ (دل فاطمه غوغاس چشای علی دریاس)۲ سر حسین و حسن روی سینه ی طاهاس (صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳ (یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲ (دو عالم زیر دین امیر ثقلینه)۲ (وصیت آخرش برای حسنینه)۲ (آماده ی روزگار خزون باشید مراقب حال مادرتون باشید حسن...حسین...)۲ (یا علی بعد من فاطمه از عالم سیر میشه یا علی بعد من دو سه روزه زهرا پیر میشه)۲ (صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳ (یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲ (بیا فاطمه جونم برات روضه بخونم)۲ (دم سفره از غمِ... حسینم... پریشونم )۲ (حسین چقدر از غم تو زدم ناله قرار من و تو بین یه گوداله)۲ (یا حسین همه رسولا میشن مدیونت یا حسین زنده میکنی منو با خونت)۲ (صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳ (یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲ (حسین چقدر از غم تو زدم ناله قرار من و تو بین یه گوداله)۲ (یا حسین همه رسولا میشن مدیونت یا حسین زنده میکنی منو با خونت)۳ گرد حرم دویده ام.... صفا و مروه دیده ام... هیچ کجا....۳ برای من...کرب و بلا نمیشود... حسین....حسین.... قبله ی قلبم کجاست؟ کوی حسین است و بس دیدن وجه خدا...هست مرا آرزو وجه خدا ای عزیز....روی حسین است و بس سلسله ی عشق را سلسله جنبان خداست سلسله ی عشق چیست؟ موی حسین است و بس ____ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۱
. /لحظه های آخر پیغمبر است بی رمق افتاده بین بستر است فاطمه دارد به بابایش نگاه اشک می ریزد غمین ومضطر است سخت نالان است وبیتابی کند گرم دلداری زهرا حیدر است جان پیغمبر بود مولا علی مونسش در لحظه های آخراست بر علی گوید وصیتهای خویش بی علی راه نبوت ابتر است ای علی،جان تو جان فاطمه این امانت دست تو چون گوهر است مطلبی دارم علی جان گوش کن مطلبی که بهر تو دردآور است فاش می بینم که بعد من علی غاصب حق تو اینجا رهبراست همسرت زهرا شود حامی تو خطبه خوانان زمان را سرور است هرچه زهرا می زند فریاد لیک قلبها سنگ است وهر گوشی کر است آید آنروزی که زهرا را زنند صورتش همچون گل نیلوفر است آید آنروزی که در بندت کنند فاطمه افتاده در پشت در است آید آنروزی که محسن را کشند شرمگین از روی همسر شوهر است آید آنروزی که بی زهرا شوی زینبت نالان زبهر مادر است صبر می خواهم برایت از خدا روزگاری را که بس رنج آور است  اسماعیل تقوایی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بى خانه زیر سایه ی دیوار خوش ترست دیوانه بین کوچه و بازار خوش ترست از هر چه بگذرم سخن یار خوش ترست یعنى کلام حیدر کرار خوش ترست: من عاشق محمدم و جار می زنم در باطن سکوت، عذاب است... شک نکن حرف حساب حرف حساب است... شک نکن دنیاى بى رسول خراب است... شک نکن این"حرف" نیست، چند "کتاب" است... شک نکن من عاشق محمدم و جار می زنم عبد محمدیم اگر، نوش جانمان پیوند خورده ایم به دریاى بى کران فریاد می زند جگرم موقع اذان اى اهل عرش، اهل زمین، اهل آسمان: من عاشق محمدم و جار می زنم باید به جاى آه کشیدن دوا نوشت یا ایها الرسول، به جاى دعا نوشت باید همیشه بعد نبى، آل را نوشت معراج هم که رفت در آنجا خدا نوشت: من عاشق محمدم و جار می زنم جبریل را فرشته نگو نوکرش بگو یا نه، غلام حلقه بگوش درش بگو بالاتر از همه ست، نه بالاترش بگو جان نفس نفس زدن دخترش، بگو: من عاشق محمدم و جار می زنم دو نیم می کند تن هتاک را على ما هم سپرده ایم به شیرخدا، على فریاد می زنم صد و ده بار یا على یا مظهر العجائب و یا مرتضى على: من عاشق محمدم و جار می زنم بالاتر است از همه ی مردم زمین هر آن کسى که با صلوات است همنشین لحظه به لحظه با نفس "امّ مومنین" فریاد می زند جگر من فقط همین: من عاشق محمدم و جار می زنم یزدان نوشت، حیدر کرار هم نوشت دست شکسته... دست گرفتار هم نوشت زهرا میان آن در و دیوار هم نوشت با خون خویش بر نوک مسمار هم نوشت: من عاشق محمدم و جار می زنم...
babolharam Taheri.mp3
5.01M
روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد #طاهری ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
arzi babolharam.mp3
2.51M
⇦🕊 ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام _استاد حاج منصور #ارضی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ۶
Taheri-Shab 28 Safar1395-006.mp3
8.88M
💠 #پیامبر(ص) #رسول_الله ❤️ نوحه واحد پیامبر(ص) 🎤🎤 #طاهری ✍ من عاشق محمدم و جار میزنم
babolharam Karimi.mp3
470.4K
ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ۱۰
babollharam mirzamohamadi.mp3
1.2M
#مناجات با #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عرفه 94_ حجت الاسلام #میرزامحمدی *↯ #سلام_امام_زمانم ┄┅═══••↭••═══┅┄ ۱۴