eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
شور نرو بمون امید من ای مادرم خودت نگاه بکن ببین که مضطرم با رفتنت چه خاکی میشه برسرم نرو نرو نرو نرو ای مادرم بخند که خنده هات دوای دردمه منو بغل بگیر که خیلی سردمه برای تو اگه بمیرم باز کمه نرو نرو نرو نرو ای مادرم یه بغضی توی سینه داره دخترت همسایه ها میگن می میره مادرت نگو رسیده دیگه روز آخرت نرو نرو نرو نرو ای مادرم . من از مدینه دارم ای مادر گله تحمل غم تو واسم مشکله بدون تو دیگه ندارم حوصله نرو نرو نرو نرو ای مادرم ... چرا تو کوچه فضه رو کردی صدا چرا نگفتی ‌زینبم پیشم بیا ببین چجور گرفتم از داغت عزا نرو نرو نرو نرو ای مادرم ...... مرور خاطرات سابق میکنم اگه بری بدون که من دق میکنم ببین دارم یه گوشه هق هق میکنم نرو نرو نرو نرو ای مادرم ....... ببوس تورو خدا بازم روی منو با دست خسته شونه کن موی منو خودت بباف دوباره گیسوی منو نرو نرو نرو نرو ای مادرم ....... گفتی بیا بشین کنارم نور عین هی روضه میخونی برام با شور و شین کفن قواره میکنی واسه حسین غریب مادرم حسین جانم حسین ........ گفتی برام یه روز میاد تو کربلا سر حسین تو میره رو نیزه ها تو هم میشی آواره بین کوچه ها اقام اقام اقام اقام اقام حسین عجل لولیک الفرج
زمینه رسیده ماهِ فاطمیه جوره بساط نوکریمون گرمِ عزاداری دوباره میشن سپاه حیدریون مادرمون فاطمه دوخته لباس مشکیِ ماها رو خودش کشیده بینِ روضه تمومیه گریه کنا رو فاطمیه سینه زنم وقف عزای مادره جون و تنم ریزه خوره حضرت حیدر شدم و؛ خاک قدم های حسین و حسنم ای شهیده ی علی وااااا ...... اینکه حرم نداره مادر شیعه رو خیلی میده آزار ایشالله با دعای زهرا راه زیارت میشه هموار بانیِ بزمِ روضه هایی تو به دلم احاطه داری روز قیامت توی سختی نوکر و تنها نمیزاری یا زهرا ای کار و کسم از تو نگم انگاری توی قفسم من به تو وابسته تر از مادرمم بی تو به واللهِ میگیره نفسم ای شهیده ی علی وااااا ....... ذات تو رو ‌کسی نفهمید لیلِه ی قدری واسه حیدر اهل مدینه تو رو نشناخت تو کوچه آخر شدی پرپر کاشکی ما اونروز تو مدینه بجای تو سیلی می خوردیم کاشکی پرت زخمی نمیشد کاشکی بجای تو می مُردیم درمون دردای منی شفیعه ای ،امید عقبای منی دست نیازم به پرِ چادر تو دلخوشیه سختیِ فردای منی ای شهیده ی علی وااااا عجل لولیک الفرج
مقام امام صادق علیه السلام در کربلا این مقام صادق آل نبی است هر دلی در این مقامش منجلی است این مقام نور یزدان صادق است جایگاه آن امام لایق است این مقام گلبن عترت بود آنکه سر تا پای او رحمت بود این مقام ششمین نور خداست هر که آید سوی او حاجت رواست این مقام نور چشم حیدر است در کرامت همچو حیدر محشر است اوگل گلزار عالم مصطفاست ششمین نور حریم کبریاست در مدینه صاحب عز است و جاه بر تمام شیعیان باشد پناه در تمام عالم است قدرش رفیع قبر او باشد به گلزار بقیع او پناه و ملجأ هر شیعه است شیعیان مرتضی را بیمه است جمله دلها را هوایی می کند شیعیان را کربلایی می کند بارها شد زائر کوی حسین گریه ها می کرد بر نور دو عین کربلا می آمد و احساس داشت گریه از سوز غم عباس داشت اشک غم می ریخت بر آلاله ها بود عمری یاد پرپر لاله ها یاد اکبر بود و پاره پیکرش یاد اصغر بود و خون حنجرش آنچه بر غم های او افزوده بود یاد زینب عمه ی مظلومه بود یاد تل زینبیه بوده است دیده گریان زین بلیه بوده است ناله میزد در میان خیمه گاه دیده گریان بود یاد قتلگاه
شعبه ای از فرات کنار مقام حضرت صاحب الزمان درکربلا زائران اینجا نمایی از فرات است رودی که از لطف خدا آب حیات است بین دو دریا کودکان با لعل عطشان دیدند در خون پیکر پاک شهیدان بین دو دریا تشنه لب نور دو عین است دیدند گریان عزیزانش حسین است بین دو دریا العطش براوج افلاک از تشنگی هر کودکی افتاده بر خاک بین دو دریا تشنه لب طفل رباب است ذکر لبش از بهر اصغر آب آب است بین دو دریا با لب خشکیده اصغر بر روی دستان حسین گردیده پرپر بین دو دریا از خدا شرمی نکردند ظلم و ستم ها بیش از اندازه کردند بین دو دریا خون دل زهرا نمودند پر پر ز کینه نوگل لیلا نمودند بین دو دریا العطش آمد ز طفلان زینب ناله ها خون شد دل ساقی عطشان بین دو دریا تشنه لب جانش فدا شد دستان عباس حسین از تن جدا شد بین دو دریا حرمت او را دریدند مولا حسین بن علی را سر بریدند بین دو دریا خواهری جان بر لب آمد اندر کنار جسم پرخون زینب آمد بین دو دریا آتش برخیمه دیدند رأس حسین بن علی بر نیزه دیدند
مقام حضرت علی اصغر علیه السلام گهواره دیدم باز یاد اصغرم من یاد گلوی غرق خون و حنجرم من یاد حسین و خنده ی زیبای اصغر گریان و نالان هستم و دیده ترم من
مقام حضرت علی اکبر علیه السلام در کربلا یاد علی اکبر گل طاها فتادم یاد غریبی گل زهرا فتادم یاد حسین و پیکر صد چاک در خون یاد علی اکبر لیلا فتادم میسوزم و یاد گلان پرپرم من یاد غم داغ علی اکبرم من با قلب خونین، اشک دیده ناله و غم یاد حسین و اربا اربا پیکرم من
ورود به کربلا و حرم امام حسین علیه السلام سلام آقا رسیدم کربلای تو خدا را شکر به لب دارم نوای تو حسین جانم سلام آقا کنار تو نوا دارم میگم آقا در این عالم تو را دارم حسین جانم سلام آقا بهشت من بود کویت گرفتارم دو دست من بود سویت حسین جانم سلام آقا ز تو بگرفته‌ام عزت ز لطف تو به درگاهت شدم دعوت حسین جانم سلام آقا به گلزار تو چون خارم خدا داند که من تنها. تو را دارم حسین جانم سلام آقا به درگاهت پناهم من نگاهم کن که محتاج نگاهم من حسین جانم سلام آقا تویی مولا همه هستم شدم مهمان بگیری از کرم دستم حسین جانم سلام آقا حریم تو صفا دارد که خاک تو به هر دردی دوا دارد حسین جانم سلام آقا خودم دانم که سربارم سلام آقا تو هستی یار و غمخوارم حسین جانم سلام آقا به من تو کرده ای احسان کنار صحن و ایوانت. شدم مهمان حسین جانم سلام آقا به لبهایم نوای توست هر آنچه دارم آقا از دعای توست حسین جانم تویی آقا دعای مستجاب من منم مهمان بده آقا جواب من حسین جانم خدا را شکر ز طفلی بر تو دل بستم کرم کردی. ز لطفت زائرت هستم حسین جانم خودم دانم که بر آتش سزاوارم ولیکن در دلم مهر. تو را دارم حسین جانم تویی مولا در این دنیا حبیب من تویی مولا به درد من طبیب من حسین جانم بهشت من بود صحن و سرای تو همه عمرم کنم گریه برای تو حسین جانم شدم مهمان کنار تو صدایم کن به حق مادرت زهرا. دعایم کن حسین جانم سجیة الکرم هستی حسین جانم صفای این حرم هستی حسین جانم حسین جانم همینجا خواهرت زینب زده ناله همینجا گشته پرپر چند گل لاله حسین جانم همینجا دیدی اکبر اربا اربا شد تن صد چاک درون یک عبا جا شد حسین جانم همین جا دیده ای غنچه شده پرپر بریده شد گلوی نازک اصغر حسین جانم فدای غربت و آن روح حساست خمیدی تا که دیدی دست عباست حسین جانم ز دنیا دل بریدی تو حسین جانم به موج خون تپیدی تو حسین جانم حسین جانم به مقتل شمر به روی سینه ات بنشست لگد میزد که از آن سینه ات بشکست حسین جانم همین جا زد عدو آتش. به خیمه‌ها سرت را زد زظلم وکین به نیزه ها حسین جانم
مادر مادر، افتادى ميون بستر مادر مادر، بى تو چه غريب حيدر داغ دلبر، اى دل اى دل خزون باغ، اى واى اى واى شعله ى در، اى دل اى دل ميخ داغ، اى واى اى واى اى هماى آسمونى پر شكسته، نيمه جونى با همين قد كمونى تو چراغ خونمونى مادرم مرو يا زهرا ... مادر مادر، ياس ارغوان و نيلى مادر مادر، با رخت چه كرده سيلى اشك نم نم، اى دل اى دل قلب غمگين، اى واى اى واى كوچه ى غم، اى دل اى دل دست سنگين،اى واى اى واى پر زدن برا تو زوده سيلى حق تو نبوده زينبت برات بميره زير چشم تو كبوده مادرم مرو يازهرا ... مادر مادر، از بعد تو غم مى بينم مادر مادر،گودال و دارم مى بينم! آه و شيون، اى دل اى دل تيغ و خنجر، اى واى اى واى بوسه ى من، اى دل اى دل زير حنجر، اى واى اى واى دوختى كهنه پيرهن رو غم گرفته قلب من رو مي پوشونه بوريايى جسم شاه بى كفن رو! ياحسين غريب مادر اجرای سبک:
بند اول: مادر میان شعله ها /مهدی بیا وای در پشت در میزد صدا / مهدی بیا وای بیا بیا و مرهم به زخم مادر بگذار بیا بیا و در را از روی مادر بردار بیا امید مادر ۴ بند دوم: بیا و برپا کن عزا / مهدی بیا وای شد بسته دست مرتضا /مهدی بیا وای ببین ز داغ زهرا / دلش شکسته حیدر بیا طناب کینه / وا کن ز دست حیدر بند سوم: در کوچه محشر شد به پا / مهدی بیا وای زهرا به زیر دست و پا/ مهدی بیا وای از ضرب دست قنفذ/ کرده ورم بازویش ببین که خون می ریزد / از سینه و پهلویش بیا امید مادر ۴ بند چهارم: شکسته پهلویش چرا؟ / مهدی بیا وای نیلی شده رویش چرا؟ / مهدی بیا وای حسن به ناله گوید /نفرین به دست ثانی با ضرب پا پهلوی/ مادر شکسته ثانی بیا امید مادر ۴
محمد: هرگه که یاد آرم، زین آستانه مادر! گردد ز دیده چون سیل، اشکم روانه مادر! یاد آرم از صداى: یا فِضَّه یُ خُذِینى! تا مى کنم نظاره، بر درب خانه مادر! باللَّه على ست مظلوم، از روى توست پیدا کز غربتش به صورت، دارد نشانه مادر! گویى ز درد و محنت، دستت نداشت قدرت موى مرا نکردى، امروز شانه مادر! لب بسته اى ز یا رب، جاى تو این دل شب ریزد ز چشمْ زینب اشک شبانه مادر! سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود طور سینای تجلّی، مشعلی از نور شد سینه سینای وحدت، مشتعل از نار بود ناله ی بانو، زد اندر خرمن هستی شرر گویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود آن که کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود؟ گردش گردون دون بین کز جفای سامری نقطه ی پرگار وحدت، مرکز مسمار بود صورتش نیلی شد از سیلی، که چون سیل سیاه روی گردون زین مصیبت تا قیامت تار بود شهریاری شد به بند بنده ای از بندگان آنکه جبریل اَمینش، بنده ی دربار بود از قفای شاه، بانو با نَوای جانگداز تا توانی به تن و تا قوّت رفتار بود گر چه بازو خسته شد، و ز کار دستش بسته بود لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود دست بانو گر چه از دامان شه کوتاه شد لیک بر گردون بلند از دست آن گمراه شد👆 گفتی صدف شکست، بگو گوهرش چه شد؟ گفتی که باغ سوخت گل پرپرش چه شد؟ از باغبان وحی بپرسید دوستان! با برگ نازک گل نیلوفرش چه شد؟ قرآن آیه آیه ی مولا ز دست رفت پس آیه ی جدا شده از کوثرش چه شد؟ تطهیر را بدون وضو مس نمی‌کنند پس احترام فاطمه ی اطهرش چه شد؟ زهرا که در پس در آتش گرفته بود یاللعجب! به روی ز گل بهترش چه شد؟ ای مردم مدینه بپرسید از علی همسنگر شهیده ی بی‌سنگرش چه شد؟ بابا به دست بسته نگه کرد و صبر کرد مادر فتاد روی زمین، دخترش چه شد؟ وقتی فتاد ابر کبودی به چهره اش افتاد آسمان به زمین، اخترش چه شد؟ پاسخ بده مدینه! بگو نیمه های شب قبری که می‌گرفت علی در برش چه شد؟ «میثم!» علی‌ست یاور بی‌یاور همه از او بپرس یاور بی‌یاورش چه شد؟ گفتم به گل عارض تو کار ندارد دیدم که حیایی شرر نار ندارد دیوار به در گفت مبادا که شوی باز این سینه دگر طاقت مسمار ندارد خون گریه کن ای دیده که یار همه عالم جز محسن ششماهه ی خود، یار ندارد مردم همگی ساکت و دشمن در خانه این خانه مگر حیدرکرار ندارد؟! تنها شفقِ سوخته دل بود که می‌گفت: گل تاب فشار در و دیوار ندارد خون جگرش دمبدم از دیده بریزد آن کو ز غمت دیده خونبار ندارد مردم همگی بنده ی دنیا شده آری دین است متاعی که خریدار ندارد با آنکه ز مظلومی این هر دو سخن‌هاست تا روز قیامت علیِ فاطمه تنهاست 👆 دلم از خون شده دریا و چشمم چشمه‏ ی جویی خدا را تا بگریم بیشتر از اشک! نیرویی! قدَم خم گشته در پای سرشک خود، بدان مانم که سروی، قامتش درهم شکسته بر لب جویی چنان در شهر خود گشتم غریب و بی کس و تنها که غیر از چشم گریانم ندارم یار دلجویی الهی! انتقامم را از آن بیدادگر بستان که نه دستی برایم مانده، نه پهلو، نه بازویی فتادم زیر ضرب تازیانه، بارها از پا ولی نگذاشتم کم گردد از مولا سر مویی به خون دیده بنویسید بر دیوار این کوچه که اینجا کشته‏ ی راه ولایت گشته، بانویی گرفتم در میان کوچه، پاداش رسالت را! چه پاداش گرانقدری! چه بازو بند نیکویی! مدینه! ثبت کن این را، که در امواج دشمنها حمایت کرد از دست خدا بشکسته بازویی قلم بر گیر و لب بر بند و خاموش باش ای "میثم" که وصف این حکایت نیست حد هر سخن گویی 👆 اجر و پاداش رسالت، شعله ی آذر نبود این همه آزار، حق دخت پیغمبر نبود چهره ی انسیه الحورا و ضرب دست دیو فاطمه آخر مگر محبوبه ی داور نبود؟ فاطمه نقش زمین گردید و مولا گفت آه! حیف! حیف! آنجا جناب حمزه و جعفر نبود از فشار در همه اعضای او درهم شکست فضه را می‌خواند و بالای سرش مادر نبود دست او بشکست اما دست مولا را گشود غیر او کس را توان یاری حیدر نبود فاطمه تنهای تنها در پس در اوفتاد هیچ‌کس جز فضه آن مظلومه را یاور نبود در میان آن همه دشمن که زهرا را زدند سنگ‌دل‌تر هیچ‌کس از قنفذ کافر نبود قاتل بیدادگر با پا صدف را می‌شکست در میان آن صدف آخر مگر گوهر نبود بر تسلای دل صاحب‌عزا گُل می‌برند گوییا اینجا ز هیزم دسته گل بهتر نبود! «میثم!» این مصراع را ترسیم کن بر بیت وحی تازیانه احترام سوره ی کوثر نبود👆 نیش مسمار اگر لب به سخن وا می کرد پرده از راز
غم فاطمه بالا می کرد آستان در اگر حقّ تکلّم می داشت دشمنان را همه زان واقعه رسوا می کرد مجری توطئه اهل سقیفه که ز خشم در آتش زده را با لگدش وا می کرد! دوخت بر سینه ی زهرا در آتش زده را زینب از پشت در این صحنه تماشا می کرد بین دیوار و در خانه به زهرا چه گذشت؟ کز خدا مرگ به صد ناله تمنّا می کرد به چه جرمی گل امّید علی پرپر شد؟ خصم بدکیش چه با شاخه ی طوبی می کرد؟ سند غربت و مظلومی زهرا و علی محسن آن غنچه ی پرپر شده امضا می کرد داد بر اهل ولا درس فداکاری را آن که یاری ز علی یکّه و تنها می کرد گه ز بازو و گه از پهلوی بشکسته و گاه شکوه از ضربت آن سیلی اعدا می کرد بعد از آن واقعه ی تلخ فدک تا دم مرگ بر علی صورت نیلی شده اخفا می کرد👆 گلى که باغ رسالت از او معطر بود کنار غنچه ى خونین خویش، پرپر بود! به یاد خانه ى تاریک بانویى سوزم که شعله هاى چراغش، از آتش در بود! نداشت بیشتر از هیجده بهار، اما مصیبتش ز همه انبیا فزون تر بود! کجا روم؟به که گویم؟ که: نیلى از سیلى عذار عصمت پروردگار داور بود! در آفتاب، بریدند سایه بان کسى که رحمتش به سر خلق، سایه گستر بود! کنار قبر پدر با کنایه مى گوید: نشان اجر رسالت به دست دختر بود! پى دفاع ولایت، شکست آن دستى که بر رخش اثر بوسه ى پیمبر بود! به کودکى شده بانوى خانه بى زینب که آستانه ى او، قتلگاه مادر بود! 👆 بوى خوش مى آید اینجا، عود و عنبر سوخته؟! یا که بیت اللَّه را کاشانه و در سوخته؟! از چه خون مى گرید این دیوار و در؟ یا رب مگر گلشن آل خلیل اینجا در آذر سوخته؟! خانه ى وحى از مَلک یکباره شد در ازدحام اندرین غوغا مگر جبریل را پر سوخته؟! خانه ى زهراست اینجا، قتلگاه محسن است! آشیان قهرمان بدر و خیبر سوخته! سینه ى زهرا شکسته، چهره اش نیلى شده مرتضى، خونین جگر قلب پیمبر، سوخته! بر حریم عقل کل، دیوانه یى زد آتشى کز غمش هر عاقلى را جان و پیکر سوخته خیمه گاه کربلا را آتش از اینجا زدند! شد ز داغ محسن آخر کام اصغر، سوخته! گر نمى کرد اشک چشمانت (حسان)! امداد من مى شد از آه من این اوراق دفتر، سوخته 👆 پس از رسول، که طومار عمر زهرا را جفاى امت و ظلم زمانه مى پیچید زدند شعله بر آن خانه اى، که عطر نبى پى سلام در آن صحن خانه مى پیچید چو گردباد به صحرا میان خانه به خویش ز درد سینه و پهلو و شانه مى پیچید! چو تازیانه به دست مغیره، زهرا هم به خود ز ضربت آن تازیانه مى پیچید! خداى داند و حال على، که آن دل شب کفن به پیکر او مخفیانه مى پیچید! على چگونه بماند به خانه اى که در او صداى گریه ى زهرا شبانه مى پیچید؟! 👆 آنکه قدش فلک از غصه دو تا کرد، منم آنکه با قامت خم ناله به پا کرد، منم آنکه بین در و دیوار زبی یاری خویش فضه را از پی امداد صدا کرد، منم آنکه از سوز دل خویش، به ایام شباب طلب مرگ ز درگاه خدا کرد، منم! آنکه جز محنت و آزار زهمسایه ندید در عوض باز به همسایه دعا کرد، منم! آنکه هنگام فداکاری خود در ره دوست زودتر محسن شش ماهه فدا کرد، منم! آنکه با گمشده قبر و بدن مخفی خویش ظلم را یکسره انگشت نما کرد، منم! 👆 گلى که باغ رسالت از او معطر بود کنار غنچه ى خونین خویش، پرپر بود! به یاد خانه ى تاریک بانویى سوزم که شعله هاى چراغش، از آتش در بود! نداشت بیشتر از هیجده بهار، اما مصیبتش ز همه انبیا فزون تر بود! کجا روم؟به که گویم؟ که: نیلى از سیلى عذار عصمت پروردگار داور بود! در آفتاب، بریدند سایه بان کسى که رحمتش به سر خلق، سایه گستر بود! کنار قبر پدر با کنایه مى گوید: نشان اجر رسالت به دست دختر بود! پى دفاع ولایت، شکست آن دستى که بر رخش اثر بوسه ى پیمبر بود! به کودکى شده بانوى خانه بى زینب که آستانه ى او، قتلگاه مادر بود! 👆 من که آن روزِ ستم در پسِ در می رفتم تا نمایم ز علی دفع خطر می رفتم خون شش ماهه ی من بود که می ریخت به خاک شد پسر کشته به یاری پدر می رفتم فکر مظلومی تو زنده نگه داشت مرا پشت در ور نه به همراه پسر می رفتم دست بشکسته چسان اشک تو را پاک کند کاش پر سوخته با باد سحر می رفتم دگر امروز ز بستر نتوانم برخاست من که هر روز سر قبر پدر می رفتم خارج از شهر پی ناله چو رفتم گویی همچو جان از تن مجروح به در می رفتم 👆
بنام خدا 🇮🇷 «سروده اے تقدیم به بسیجیان سلحشور "" "" "" " مـرا عشق است افکار بسیجـے دل اگــاه و بیــدار بسیجـی بنــام میثـــم و عمار و یـاسر بنــازم من بـه کـردار بسیـجی سمیــه آن بسیـج بـا بصیـرت که بـاشد ام الابــرار بسیـجی چه گویم زین همه اخلاص الهی نباشد جز خلوص کار بسیجی بــود جــانم فداے ایــده ی او فـداکارے بــود کار بسیــجـی دعاے ما به حق همراهشان باد گلستـان است گــلزار بسیجـی گروه دشمنــان نومیــد گشتـه ز همـت هاے بسیــار بسیـجی نوشتم نام همت چون به دفتر بتابید بـر دل انـوار بسیــجی شهیدان بسیــج را یـاد کردم مدد جستم ز انصــار بسیـجے شهید فهمیده آن مرد سلحشور که با سر رفت سر دار بسیجـے و یــا آن پیــر مــردان قوی دل حبیبندو و مدد کار بسیجـے و یــا آن شیــر زن هاے دلاور که هستنـد یاور و یار بسیجے منم فاخــر بسیج شهر عشقم ولـے هستـم بـدهکار بسیجـے "" "" "" "" " گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ تقدیم به مدافعانِ حرم _ جان   اولا  قربان  کرم  زینبه مدا فعا ن      حرم      زینبه زینب او باش تاجی بنی هاشمه همان  معلم  سیز  اولان  عالمه نایبه   ی   نابغه   ی     فاطمه دینی   یتوردی   شرف  اعظمه حق  برکت   وئردی   دم  زینبه نشاندی اول گنبد و گلدسته لر حافظ  اونا   عاشق  دلخسته  لر زنده  دی  تا بو علم  و دسته لر چپ   باخا   بیلمز    علم   زینبه زینب ائدوب کرب و بلادن دفاع شیعه  ده ایلر  او  بنادن  دفاع شامیده کی صحن وسرادن دفاع حجاب و ناموس  و حیادن  دفاع بوسه  گئدوب  وؤر قدم  زینبه ای خانمین  خادم و  دربانلاری قبر شریفینده کی مهمانلاری حامی  دین، حرم  نگهبانلاری تجدید ایدون عهدیله پیمانلاری همدم  اولون  درد و غم  زینبه زینب کبری اودی خصمی یوروب نطقیله دشمن قباقندا دوروب داعشین اربابینه سیلی وروب یعنی یزیدین کمرین سندیروب حور خدمدور خدم زینبه مدافعانِ، عشق هم آوازیدی لشکر قدسین هامي همرازیدی عشق بوقومین پرٍ پروازیدی بسیجی لر رقیه سربازیدی نوکرم اول هم قسم زینبه بنده ی  اخلاص   اولانا  مرحبا یار خوش احساس اولانا مرحبا غیرته   حساس   اولانا  مرحبا زینبه    عباس   اولانا   مرحبا وؤر  ئوزیوی  موج  یم  زینبه ای  تانیان  رسم  و ره مقصدی قویما   یخلسین   علم    ایزدی جبهه بوگون شیعیه سوریه دی محو  ایله   اوردا  فرق  مرتدی باخ    حرم      محترم     زینبه ای  شهدا  عرض ارادت قبول رقیه   زواری   زیارت  قبول عشقیله سنگرده عبادت قبول زینبین انصاری شهادت قبول یاخشی چاتوبسوز نعم زینبه دور  ایاقا  طبل یریش  چالماقا جبهه ی  حریته  یول   سالماقا اولما رضا سینه ده غم قالماقا گئت  شهدانین  قاننی  آلماقا قاریش   قوای  عجم  زینبه... مداحی استاد طالبی
‍ سرود میلاد حضرت زینب (س ) ✍محمدی ( ناعم )                   ای گویده رخشان کوکبیم    لایلای بالام لایلای گوزلری زیبا زینبیم           لایلای بالام لایلای گوزل قیزیم     دادیم دوزوم       دیلن منی دیندیر، منی دیندیر قیزیم۲             گوزیاشووی گل صورته   ایتمه روان زینب سنسن ایکی دنیا منه      روح و روان زینب    ملک سیما       گوزل بالا      دیلن منی دیندیر، منی دیندیر قیزیم۲                        قارداشوون آغوشینه   ویرم سنی الان سینه سی اوستونده سنه   لایلای چالار جانان سنه قربان      گوزل جیران     دیلن منی دیندیر، منی دیندیر قیزیم۲
‍ تقدیم به خدمتگزاران اهلبیت فداییان حضرت زینب س وتمام زائران کربلا ----------------------------- مدعی یاوه دئمه دهریده بیداد ائلمه بسدی ای خانه خراب دغدغه ایجاد ائلمه بو قرا کوینگه ، یوم آغزیوی ایراد ائلمه بیز حسین نوکریوک بزم عزایه گئده روک سن گئین قیرمزی، بیزقاره میزه فخرائده روک ----------------------------- بو قرا کوینگی بیل شاءن و شرافتدی بیزه عشقیلن ئولمگیمیز عین شهادتدی بیزه آقام  عباسین  آدی  موجد  غیرتدی  بیزه شیعیه  تور توخوسون غیضیله دیلدن اسروک قانیمیز جوشه گله نسلوزی یئردن کسروک ------------------------------ داعشی بند دیلون پاره لییر هیبتیمیز مرکز  نشر  ولایتدی  عزا  هیئتیمیز یاابالفضل چاغیراق جوشه گلر غیرتیمیز عاقبت فتنه روش قلبیزی ، حق غمله سیخار ائویزی فاطمه نین قولسوز علمداری ییخار ----------------------------- ای اولان فرقه تکفیری و رسوای  جهان گمرهه پست و کج اندیشه و کج فهم زمان شمره  لبیک  دییب  دامن  ابلیسی  دوتان حقه خاطر کسیلن باش گله ائتمز یارادان قدمون ایرانا قویسون ایکی بولییک آرادان ------------------------------- هره میز مملکت عشقه سفیروک تانییون حامی واقعه ی  روز  غدیروک  تانییون شیریدی رهبریمیز پنجه ی شیروک تانییون موسیه قلبه دمشقین حرمین طور ائده روک زینبین قبرینه کیم چپ باخا گر کور ائده روک. مداح استادطالبی لبیک یازینب.