شعر روضه از زبان مولا در وداع با حضرت زهرا سلام الله علیها
ای کوثر علی چِقَدَر زود می روی
بال و پر علی چقدر زود می روی
بعد از نبی دلم به تو خوش بود فاطمه
هم سنگر علی چقدر زود می روی
ای تکیه گاه زندگی حیدر غریب
ای لشکر علی چقدر زود می روی
شرمنده ی تو هستم و پهلوی زخمی ات
ای یاور علی چقدر زود می روی
دردت به سینه بود و به حیدر نگفتیش
غم پرور علی چقدر زود می روی
نه سال از علی تو بدی دیده ای مگر
ای همسر علی چقدر زود می روی
بد جور زندگی علی را به هم زدند
ای دلبر علی چقدر زود می روی
خیری که نیست بعد تو در زندگی من
ای کوثر علی چقدر زود می روی
وحید محمدیاشعار ایام فاطمیه
@navaye_asheghaan
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری
هرشب از شدت درد کمرت بیداری
استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم
خسته ای ، بی رمقی ، سوخته ای ، بیماری
جان من سعی نکن با کمر تا شده ات
محض آرامش من بستر خود برداری
سرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است
بس که خونابه در این سینه ی زخمی داری
سعی کن خوب شوی ، ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری
مونس خستگی حیدر خیبر شکنی
تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری
پوریا باقری
می روی اما اگر میشد بمانی خوب بود
با تو زهرا، لحظه های زندگانی خوب بود
ای تمام ماه ها خورشیدها در خانه ات
خانه ام با بودن تو کهکشانی خوب بود
شد سلامم بی جواب و فاطمه در غربتم
مایه ی آرامشم شد، همزبانی خوب بود
زندگی کردی کنارم، ساده و بی ادّعا
در کنارت خوردن یک قرص نانی، خوب بود
در غروب کوچه ها و در میان شعله ها
بر دفاع از حق حیدر پاسبانی خوب بود
خنده را از تو گرفته درد پهلوهای تو
خنده هایت فاطمه در این جوانی، خوب بود
می روی از هوش هردم، حال و روزت خوب نیست
می روی، اما اگر میشد بمانی خوب بود
یادم آید روزهایی را که می گفتی «حسیـــن»
با نوای تو چقدر این روضه خوانی خوب بود
گر که می شد قتلگاهش پیش چشم زینبش
خالی از هر خولی و شمر و سنانی، خوب بود
کربلا هم گفت زینب لحظه های واپسین
ای برادر جان اگر میشد بمانی خوب بود
وحید ولوی
پس از مصیبت در، در بدر شدم ، مادر
همین که از خبرت با خبر شدم مادر
نوشته اند : چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر
میان شعله ی آتش چه آمده به رخت
که من ز داغ رخت شعله ور شدم مادر ؟
چه آمده به سرت ؟ باز چهره پوشاندی !
دوباره زخمی زخم بصر شدم مادر ؟
حسن نگاه به دیوار خانه می نالد:
شهید روضه ی مسمار در شدم مادر!
نشسته ام .. که تو شب ها دگر نمی خوابی
شکسته ام ز غمت، پیر تر شدم مادر
رهم دهید به خانه که بی لیاقت من
به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر
دعا کنید برایم به حق چادرتان
نیازمند دعای سحر شدم مادر
شما که عازم راه سفر شدی مادر،
پس از شما چقدر در بدر شدم مادر
مجتبی کرمی
روضه آنجاست که سرتاسرِ در آتش بود
رویِ در، نقشِ گل پرپرِ در آتش بود
باورِ دستِ به هم بستهی ساقی سخت است
سخت تر دیدن آن ساغرِ در آتش بود
پارهی جان نبی بود، چه میدید خلیل؟
شعله، دور و برِ پیغمبر در آتش بود
پدری با کفنی تازه ـ که گویی میسوخت ـ
داغدار غم این دختر در آتش بود
پیش زهراـ به خداـ بردن حیدر داغش
بدتر از داغیِ میخ درِ در آتش بود
غم پرپر شدن غنچهی زیبای علی
غصهی لالهی ناباور در آتش بود
فاطمه، جانِ علی بود، علی هم میسوخت
نالهی فاطمه از حیدر در آتش بود
گفت: ای فضه بیا ! ... عالمی آمد به فغان
چه غمی در نفس آخر در آتش بود
پر زدی دورِ علی عمری و دیگر چه نیاز
آه! پروانه! به بال و پر در آتش بود
آنچه خواندم من و مثل پسرت پیرم کرد
به خدا منظرهی مادر در آتش بود
قاسم صرافان
تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد
آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد
زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر
تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر
نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی
گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت
گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل
وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل
از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر
بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر
بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر
کــوثـــرت از سـاقــــی کـوثــــــــر بگیر
مــی کِـشــد خجلــت عـلــی از محضـرت
یــاس دادی، می دهد نیلوفــرت
علی انسانی
ای بهشت قرب احمد فاطمه / سینه ی اورا مبویید میبوسید میفرمود از فاطمه بوی بهشت میشنوم. همه عالم مشتاق بوی پیغمبر خدا هستند. ای بهشت قرب احمد فاطمه/ لیلة القدر محمد فاطمه/ ای خدا مشتاق یا رب یاربت / وقتی تو محراب عبادت می ایستاد خدا به ملائکه اش مباهات میفرمود. میفرمود یا ملائکتی أُنظروا إلی أمَتی فاطمه کیف تَرتَعدُ فرائصُها من خیفتی شمایی که میگفتید و نحن نُسَبِّحُ بحَمدک و نقدِّسُ لَک .
ای خدا مشتاق یا رب ربت / ای سلام انبیاء بر زینبت/ عالم خاکی محیط غربتت آفرینش گشته گم در تربتت/ کاروان دل روان در کوی تو قبله جان محمد روی تو / مشعل شبهای احیای علی نقش لبخندت مسیحای علی/ خانه کوچک پناه عالمت عمر خلقت یک دم از عمر کمت/ اولین نور آخرین روشنگری هم ازل را هم ابد را مادری/ من نمیدانم شما این تعبیر را چجوری ترجمه میکنید ؟ ام ابیها .
خلق عالم سائل و روزی خورت لیف خرما وصله های چادرت / ای سه شب بی قوت و از قوت تو سیر هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر / وحی بی ایثار تو کامل نشد ، هل أتی بی نام تو نازل نشد . آنکه خاک مقدمش جان همه ، بعضی از عزیزان کف پای رسول خدا ص را در یک مکاشفه دیده بودند مدهوش شده بودند مست شده بودند. آنکه خاک مقدمش جان همه ، گفت جان من فدای فاطمه/ ای دو عالم قبضه ای در مشت تو وی زمام خلق در انگشت تو / آنچه هست و نیست فیض عام توست . تو جان پیغمبری و خدا همه ی عالم را برای پیامبر آفریده. به تو خیلی پیامبر آفریده. آنچه هست و نیست فیض عام توست/ خوشترین نام امامان نام توست. از نبی تا حضرت مهدی همه ذکرشان یا فاطمه یا فاطمه/ خلق عالم بر درت ایستاده اند انبیا در محضرت ایستاده اند / سائل بیت گلینت عالمی بسته نَبود باغ احسانت دمی / عقل کل از کل هستی شد جدا تا چهل شب کرد خلوت با خدا / این چهل شب در سرش شور تو بود بهر استقبال از نور تو بود.
حدیث را فریقین نقل کرده اند . چون تو ذات کبریا گوهر نداشت / از محمد دوستی بهتر نداشت . بهترین گوهر زگوهر آفرین فدیه شد بر شخص ختم المرسلین / دید پیغمبر بهای این گوهر باشد از دریای هستی بیشتر / تا به شکر این گوهر گوید سپاس گشت تا جوید یکی گوهر شناس / جز علی کفوی بر این گوهر ندید مشتری زین مشتری بهتر ندید / تو رسول الله .... هرسه یک جانید با هم در سه تن / پس تویی ای عرش حق را قائمه هم محمد هم علی هم فاطمه .
پیغمبر این امانت را به دست امیرالمومنین داد فرمود یا علی این امانت من است ،امیرالمومنین با همه ی وجودش از این امانت رسول خدا حمایت کرد .
هرچه در توان داشت برای صیانت رسول خدا گذاشت . ولی تکلیف چه بود؟ امتحان چه بود؟ باز هم وقتی میخواست فاطمه اش را به تحویل رسول خدا بدهد شرمنده بود .
ای وای یک عضو سالم بر فاطمه اش باقی نمانده بود . تعبیر روایت این است یک خیال و سایه ای از فاطمه باقی مانده بود . وقتی تابوت را تشییع کردند آورد کنار قبر گذاشت ، نامحرم ها کنار رفتند میخواست بدن را تو قبر بگذارد . دو دست شبیه دستهای رسول خدا از قبر بیرون آمد . بهتر است اینجور تعبیر کنم . رسول خدا به امیرالمومنین فرمود علی إلیَّ إلَیَّ . فاطمه ی مرا تحویل بده. امیرالمومنین بدن فاطمه را تحویل رسول خدا داد. فرمود یا رسول الله گرچه فاطمه آزرده شده مصیبت دیده ولی خوشا بحالت فاطمه به تو برگشت. گرچه هروقت امیرالمومنین اورا می دید دست به دیوار راه میرود دست به پهلو گرفته راه میرود. از خجالت از غصهآب میشد . اما در عین حال همینقدر که می آمد تو خانه فاطمه اش را می دید همه ی غصه ها از دلش بیرون میرفت. .قتی تو محراب عبادت می ایستاد انوار خدا را برای امیرالمومنین متجلی میکرد .
یا رسول الله لقد استُرجعت الوَدیعَ و أُخذَت الرحیماً امانتت برگرداننده شد یا رسول الله اما حُزنی و سَرمد اما لیلی فمُصَحَد ولی دیگر غصه ی علی تمام شدنی نیست دیگر خواب به چشم من راه ندارد یا رسول الله صبر کردم در مقابل همه ی مصیبتها . ولی دیگر فراق فاطمه صبر مرا کم کرده قَلَّ یا رسول الله أن صَفیتکَ صبری و رقَّنها تَجَلُّدی مصیبتهای فاطمه یک طرف فراق و جدایی فاطمه یک طرف .
یا رسول الله اگر میخواهی بدانی که من چقدر صبر کردم چقدر تحمل کردم آیا با عهدی که از من گرفتی بر سر عهدم ایستادم یا نه؟ از فاطمه ات سوال کن تا از آنچه بر او گذشته با تو بگوید یا رسول الله بجز تو این دل شب با که میتوانم گفت؟ که چاره ساز دو عالم ز چاره افتاده.
السلام علیک یا بقیه الله و رحمةُ الله و برکاته یا ایُّها العزیز مَسَّنا و اهل ...
صوت:
راههای بالا بردن کیفیت صدا و تقویت صوت:
1.افزایش نفس 2. تقویت حنجره 3. مواظبت های حنجره 4.تنظیم دستگاه صوتی
راههای افزایش نفس و تقویت حنجره:
1. در محلی آرام نفسی عمیق کشیده و در پایین ترین مرحله حرف (اَ) یا (آ) و یا کلماتی را که فتحه دارند مانند:الله،زینب بصورت ممتد ادا کنید تا بازدم شما تمام شود.هر مرحله به مدت 5 دقیقه و هر روز بین 20 الی 30 دقیقه و حداقل 40 روز تمرین کنید.اگر در حین تمرین احساس سوزش یا سرفه کردید مدتی تمرین را قطع کرده و یا مرحله قبلی بازگردید این تمرین برای تقویت حنجره موثر است.
2. نفس عمیق کشیده و پیاپی و آهسته کلمه (اَه) را تکرار کنید.
3. فک پایین را شل کرده و نفس هلی کوتاه کشیده و کم کم بر سرعتش بیافزایید تا جایی که صدای برخورد نفس به سقف دهان را بشنویید.
4. هوارا به درون سینه کشیده در حالی که کاغذ باریکی مقابل دهان قرار داده اید طوری هوا را خارج کنید که کاغذ حرکت نکند.این تمرین باعث یکنواختی هوای سینه و افزایش نفس می شود.
5. دستها را زیر چانه قرار داده و دهان را باز و بلسته کنید.
6. ورزش کردن مخصوصا شنا و کوهنوردی برای افزایش نفس و تقویت حنجره
7. مواظبت های آب و هوایی:
الف) پوشاندن حنجره در حین سرمای زیاد
ب)پوشاندن دهان و بینی در سرمای زیاد
ج)استفاده از حمام گرم بعد از اجرای مرثیه
د)خروج از مجلس با مواظبت کامل از سینه و حمنجره
ه(خروج از حمام با مواظبت کامل از سر و سینه و حنجره
آداب ظاهری و باطنی مرثیه خوان
بایدهای ظاهری(آداب های ظاهری):
1.آراستگی ظاهری
2.روانشناسی خواننده
3.ادب مرثیه خوان عدم بی حرمتی به مستمعین
4.مدیریت مجلس
5.توجه به سیستم صوتی
6.مراعت کردن فاصله میکروفن
7.مهمان نوازی
8.وقت شناسی
9.انتقادپذیری
10.کم توقعی(بلند گو،جمعیت،اسلام)
11.صحیح خواندن عبارات عربی
آداب باطنی
1.باوضو بودن
2.توسل خصوصی به اهلبیت 3.تقوا 4.تواضع 5.صداقت 6.اخلاص 7.مطالعه مقتل 8.عزت نفس 9.خلوت با خداوند 10.انتخاب دوستان خوب 11.سرپوشی
آفات ظاهری
1.اعتیاد به مواد مخدر 2.اسرار بر خواندن در بعضی از مجالس 3.اصرار بر خاموشی مجلس 4.غلوگویی در شعر 5.غلوگویی در معرفی شخصیت ها 6.بدقولی در حضور بموقع 7.بی انصافی 8.لغوگویی 9.چابلوسی 10.خودستایی 11.تقلیددرصدا 12.جناحی برخورد کردن
آفات باطنی
1.حسادت کردن 2.لقمه حرام و شبهه ناک 3.شهرت طلبی 4.بخل 5.خلف وعده 6.ریا 7.تکبر و عجب 8.شهوت خواندن 9.دنیا طلبی
ابزار مرثیه خوانی
1.دستمال گریه 2.کاغذی که دست می گیرد.
سبک:
لغتاً:طرز و روش یا فلز گداخته شده را در داخل قالب ریختن
سبک خواندن یعنی روش خواندن
سبک در اصطلاح شعرا: یعنی شیوه خاصی که شاعر برای بیان مطالب و افکارش اختیار میکند مثل طرز جمله بندی و استعمال الفاظ و بیان مضامین
سبک در اصطلاح مرثیه خوانی:اتخاذ شیوه خاصی برای خواندن شعر که براساس ردیف ها و گوشه های دستگاه مو سیقی باشد.
توجه به چند نکته در اجرای سبک:
1.لزوم تسلط بر اجرای سبک بطوری که بتوان سبک منوی خود را بر شعر منتخب تحمیل کرد و لا بالعکس
2.لزوم یادگیری چند سبک به جهت تنوع در اجرا
3.لزوم مراعات شان مجلس و مستمعین مجلس و صاحبان واقعی مجلس(اهلبیت)
4.از راههای مهم بدست آوردن سبک و ملکه شدن سبک در ذهن تمرین خصوصا گوش دادن به اجرای دیگران است.
نحوه یادگیری سبک:
الف)توجه به وقف و ابتدا یعنی مجری سبک از کجای شعر مکث کرده و یا از کجای شعر شروع می کند یا در کجای شعر نفس گیری می کند.
ب)اوج و فرود:در کجای شعر اوج می گیرد با چه صدایی آغز می کند و درجه صدا در هر کلمه یا بیت در چه مرحله ای قرار دارد.
ج)کشیده گی ها و مدها:توجه به اینکه مجری سبک چه حروفی را مد می دهد
د)مقدار مد و کشیدگی:یعنی حروفی را که مجری مد می دهد به چه اندازه است.
ه)تحریر زدن:یعنی لرزش صدا مجری صدا کدام کلمات را با تحریر ادا می کند و صدا را می لرزاند.
و)لحن خواندن:یعنی توجه به چگونگی تلفظ الفاظ و توجه به حالت جمله که آیا جمله شرطیه است یا استفهامیه و یا خبریه است.
معرفی اجزای سبک های عزاداری:
1.شعر مرثیه و غیر مرثیه
شعر مرثیه:شعری است که در متن آن از نحوه شهادت بیان شده است.
شعرغیرمرثیه:شعری که شاعر در آن اظهار علاقه به شخصیت محبوبش می کند و یا فضایل و ماقب اهلبیت را بیان می کند.
در مجلس عزاداری از هردو شعر استفاده می شود.
2.زمزمه:تکرار جملات یا کلماتی که نوعاً مستمعین با آن آشنایی دارند.
3.زمینه:زمزمه ای یا نوحه ای کوتاه که مستمع نوعا در حال نشسته کلماتی ازآن را جواب داده و به سینه می زند.
4.نوحه:شعری که مستمعین یک بند کامل یا بخشی از یک بند آن را یادگرفته و همراه با سینه زدن جواب می دهند.هر بند از نوحه دارای دو یا سه قسمت می باشد.
الف) دم یا سربند:بخش آغازین نوحه که 1 یا 2 بیت است.
ب)گوشواره:چند کلمه هم قافیه که در ادامه دم ذکر شده و نوعا سبک آن با سبک دم فرق دارد
ج)جواب:کلمه پایانی هر بند که در همه بندها تکرار می شود.
5.واحد:شعری که با خواندن آن مستمعین به سینه زده و لکن نوعا بدون جواب دادن می باشد.پ
واحد دو مرحله دارد:
1.سنگین:خواندن بصورت آرام که همراه با آن مستمعین سکوت کرده و فقط به شینه می زنند لکن تک سینه یعنی با فاصله دستها را به سینه می زنند.
2.جفت:بعد از اجرای واحد سنگین نوحه خوان یا میاندار چند زمزمه از مستمعین درخواست کرده و سپس نوحه خوان اشعار را حماسی و تندتر از قبل اجرا کرده وئ صدایش را بالا برده گاهی زمزمه ای درخواست می کند و شینه زنان هم تند تر سینه می زنند.
6.دودمه:نوحه دوبندی که مستمعین بعد از یادگیری به دو دسته تقسیم شده و پی در پی هم یک بند ان را جواب داده و همراه با آن به سینه زده و گاهی دور مجلس هم می گردند
7.شور:خواندن اشعاری بصورت تند و با نشاط که مستمعین هم تند به سینه زده و کولماتی از آن را تکرار می کنند.
✳️#مولودی_حضرت_زینب_س
جلوه ی تام و کامل رب اومده
دخت علی ولی مذهب اومده
حسینیا کف بزنید شادی کنید
ناخدای کربلا زینب اومده
ملک میخونه،هزار ماشالله
به حیدر میگن،همه ایول الله
چه دختر دختر،شبیه حیدر
چه گوهر گوهر،شبیه مادر
تا اومد زمین و آسمون چراغونی شد
چشای رسول حق یک دفعه بارونی شد
مریم و آسیه و هاجر و ساره اومدن
واسه تبریک خونه ی فاطمه مهمونی شد
✳️یا زینب
مایه ی آبروی پنج تن اومده
به کربلا یگانه شیرزن اومده
شبیه ترینِ همه کس به مرتضی
به فاطمه زینت دامن اومده
شب میلادت،دلم مجنونه
میگم یا زینب،میشم دیوونه
لبم از شوقت،ترانه خونه
میگم یا زینب،میشم دیوونه
اومدی با قدمت تلاطمی بر پا شد
غنچه ی خنده روی لب حسین پیدا شد
اومدی با مقدمت دنیا رو زیبا کردی
کربلا از قدمت زنده و پا بر جا شد
✳️یا زینب
عمه ی صاحب الزمان،عشقه دله
وصف کمالش به خدا،که مشکله
خودمونیم کلمه ی زن،بش نمیاد
باید بگیم بی بی یه مرد کامله
رسول اللهِ،کارش تبلیغه
مثال حیدر،کلامش تیغه
مطیع امره،امام و رهبر
نداره چیزی،کم از پیغمبر
اومده تا بکنه ریشه ی ظلم و ستم
اومده تا بزنه کاخ یزید رو بر هم
اومده تا بخونه خطابه های حیدری
بزنه تو شهر شام با اقتدار یک پرچم
✳️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)✳️
@navaye_asheghaan