تقدیم امام مجتبی ع
نوحه دوم
▪️🎋▪️🎋▪️🎋
چه می شود که شوم فدای تربت تو/
دلم شکسته شده برای غربت تو/
غریب و تنهائی
حسن حسن جانم2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
تو سبط ختم رسل کریم آل رسول/
تو میوه علی و تو نور چشم بتول/
غریب و تنهائی
حسن حسن جانم2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
تو شمع محفل من منم فدای توام/
توئی انیس منو منم گدای توام/
غریب و تنهائی
حسن حسن جانم2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
من عاشق توام و غلام کوی توام/
توئی شفیع منو دوان بسوی توام/
غریب و تنهائی
حسن حسن جانم2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
ز زهر کین جگر تو پاره پاره شده/
دلت ز ظلم و ستم چنان ستاره شده/
غریب و تنهائی
حسن حسن جانم2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
ببین که همسر تو چه کرده با جگرت/
ز زهر کینه ی او چه آمده به سرت/
غریب و تنهائی
حسن حسن جانم2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
مدینه غرق عزا شده چو از غم تو /
مدینه تیر و تار شده ز ماتم تو/
غریب و تنهائی
حسن حسن جانم2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
غلامرضا محمودنژاد (ناطق) صلوات
@navaye_asheghaan
نوحه ششم پیامبر ص و امام مجتبی ع
سبک: (میثم مطیعی)
زداغت من دل حزینم
برایت چله نیشینم
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
شده فصل ماتم و غم
عزای سه نور عالم
غم ختم المرسلین و هم مجتبی و شاه خراسان۲
مدینه اندر عزا شد
عزای سه مقتدا شد
زند بر سر فاطمه از غم در عزای سه نور یزدان۲
ماتم _ بپا شده
بزم _ عزا شده
نالان _ زهرا شده _ ای وای
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
دو عالم زار و پریشان
برای ختم رسولان
مدینه ماتم سرا شد ای اهل عالم ماتم بگیرید۲
بجای عرض تسلا
زدند آتش قوم اعدا
برای این آتش و سیلی بر رخ زهرا غم بگیرید۲
آه و _ وایلتا
از دود کینه ها
اندر _ بیت الولا _ ای وای
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
(امام حسن ع)
حسن هم از زهر کینه
شده کشته در مدینه
غریب در شهر خود گشته خانه او شد قتلگاهش ۲
شده او مهمان مادر
ز ظلم و جور ستمگر
شده عالم دیده گریانش از چه بوده مگر گناهش۲
سوزد _ پا تا سرش
از ظلم همسرش
نالد _ بر پسرش _ قاسم
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
چها کرده ظلم و ییداد
امان از ناله و فریاد
چه کرده ای جعده ملعون با دلش که من بی قرارم۲
بگفتا ای خواهر من
بیا اکنون در بر من
بیاور طشتی برای من خواهرم زینب غمگسارم۲
صاحب _ کرم بیا
بالا _ سرم بیا
اندر _ برم بیا _ حسین۲
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
کریم آل پیمبر
ز دست قوم ستمگر
شده قلبش پاره پاره از زهر و از دست جمله یاران۲
چه ظلمی بر مجتبی شد
جفا بر آل کسا شد
کنار قبر رسول اله پیکر او شد تیر باران۲
عباس _ بیا بیا
بنگر _ این صحنه را
دارم _ شور و نوا _ داداش
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
همه محو در ولایت
محیائیم بر شهادت
مطیع امر ولی هستیم و خط ما خط شهادت ۲
همه با یاد شهیدان
کنیم ما احیای قرآن
مدافعان حرم هستیم مکتب ما پیر خمین است۲
آقا _ مهدی بیا
مولا _مهدی بیا
جانا _ مهدی بیا _ مهدی
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
غلامرضا محمو نژاد(ناطق) صلوات
@navaye_asheghaan
تقدیم به امام حسن مجتبی نوحه چهارم
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
جگرم پاره از زهره کینه
ای خدا غصه دارم به سینه
کرده برمن ستم دوست ودشمن
الوداع الوداع ای مدینه
وای جگرم می سوزد
پا تا سرم می سوزد
وای مادرم یا زهرا4
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
من که زخم زبان ها شنیدم
زهر کین را به کامم خریدم
بعد از این نامرادی دوران
دیگر از هستیم دل بریدم
ای قاسم نالانم
ای همه طفلانم
ای جمله یارانم
وای مادرم یازهرا4
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
زهر تو زد شرر بر دل من
حل شداز زهرتومشکل من
جعده بی حیا تو چه کردی
که بپایان رسیدحاصل من
وای بی وفا همسرم
چه آمده بر سرم
خون کردی بر جگرم
وای مادرم یا زهرا4
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
طشتی برمن بیارخواهرمن
گو حسینم بیا در بر من
خسته گشتم از این دار دنیا
رس به فریاد من مادر من
وای خواهرم یا زینب
جانم رسیده بر لب
رفتم من از تاب و تب
وای مادرم یا زهرا4
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
زینب ای خواهر من کجائی
ای که بر غصه مبتلائی
بعدمن تکیه گاهت حسین ست
بعد او وارث کربلائی
وای خواهر غمدیده
ای نور هر دو دیده
جانم به لب رسیده
وای مادرم یا زهرا4
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
بدنم می شود تیر باران
تو تحمل نما ای حسین جان
کربلا بد تر از این مصیبت
می روی زیر سم ستوران
از غم تو دلخونم
داغ تو را می دونم
از این جهت نالونم
وای مادرم یا زهرا4
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
نفرت ما به آل سعود است ریشه ظلم او از یهوداست
شیعه باوحدت ولطف یزدان
درتمام جهان درصعوداست
ما در خط ثارالله
ما پیرو روح الله
ما جملگی حزب الله
وای مادرم یا زهرا4
🎋▪️🎋▪️🎋▪️
غلامرضامحمودنژاد(ناطق) صلوات
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
آنان که با کریم و کرم آشنا شدند
دلدادهی همیشگی مجتبی شدند
آنان که خاکِ پای حسن شد نصیبشان
تنها به لطف یک نظرش کیمیا شدند
تنها نه دوستان که در آن شهر، دشمنان
در آستان او همه حاجتروا شدند
باب کرم به یمن وجودش گشوده شد
درهای بسته با مددش زود واشدند
حال کبوترانِ حرم نانوشتنیست
تا در حوالیِ حرم او رها شدند
حاتم ترین اهالی آبادی کرم
مبهوت این کرامت بی انتها شدند!
بی شک به پادشاهی و عزت رسیدهاند
آنان که در طواف حریمش گدا شدند
میراث او غم است و در انبوه غربتش
خوشبخت مردمی که به غم مبتلا شدند
از شدت غریبیِ تنهاترین امام
عمری تمام زمزمهها بی صدا شدند...
✍ #نعیمه_وافی
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
جنت، بهارِ پیرهنت أیُّها الکریم
از نور جامهای به تنت أیُّها الکریم
ای همدم تو زمزمههای زلال وحی!
ای جبرئیل همسخنت أیُّها الکریم
شبزندهدار، دیدهٔ دلخستگان شهر
هر شب به شوق آمدنت أیُّها الکریم
نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا
یک ناروا هم از دهنت أیُّها الکریم
هرچند که غریبنواز مدینهای
ماندی غریب در وطنت أیُّها الکریم
حتی شهادت تو ندادهست خاتمه
بر روضههای دلشکنت أیُّها الکریم
جا مانده بود هر کسی از کوچهها، رسید
تشییع شد چگونه تنت؟ أیُّها الکریم
حتی هزار تیرِ به تشییع آمده
بردند سهمی از کفنت! أیُّها الکریم
✍ #یوسف_رحیمی
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
سوگند به نام دلربایش
نور است وجود و ابتدایش
با خَلقِ حسن کرد مباهات
در روز ازل، ذاتِ خدایش
آنان که نوشتند کریمش
ما را بنویسند گدایش
بخشید "سه بار" هرچه را داشت
جانِ همهی خلق فدایش
حقاً که پسندِ قلب زهراست
شد هرکه عزیزِ مجتبایش
هستند تمام انبیا هم
محتاج عطای دستهایش
هم او شده راضی از خدا، هم...
حق بوده رضایش به رضایش
چشمان حسین بر لب اوست
وقتی حسنست مقدایش
در معرکهی جمل که آمد
دیدند به شکل مرتضایش
آن قدر رئوف است که میخورد...
در پیشِ جذامیان غذایش
آن مرد، هر آنچه ناسزا گفت
آخر نشنید ناسزایش
تازه به کرم نوازشش کرد
جا داد به او بینِ سرایش
صد بحر اگر که مدح گویم
یک قطره نگفتم از ثنایش
**
هفت صفر است آی مَردم...
روز غم و غربت و عزایش
آن قدر بلا به او رسیده
ماندم که بگویم از کجایش
از کوچه نپرسید ازین مرد
یک عمر، شدهست مبتلایش
جانسوزتر است داغ زهرا...
از کلِ غمِ جهان برایش
یارانِ مُقربش کشیدند
سجاده و فرشِ زیر پایش
درد است که زهر خورده آقا
از همسر بی مهر و وفایش
خونی شده با سرفهی سختش
دست کرم و گره گشایش
قاسم به سر و صورت خود زد
خونی شده دید تا عبایش
پا میکشد این مردِ پر از درد
در حجره، به روی بوریایش
آن قدر جگر به دامنش ریخت
تا جوهره رفت از صدایش
بگذار بماند به قیامت
دنیا که نفهمید بهایش
آتش زده بر تمام عالم
لایَوم کَیَومِ کربلایش
گر کرب و بلا همیشه جاریست
صلح حسن است مقتضایش
صد شکر که سنگها نخوردند
بر صورت مثل مصطفایش
صد شکر که نیزهای نیامد
تا قطع کند صوت رسایش
صد شکر نبود خنجری کند
تا بوسه بگیرد از قفایش
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن
اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن
ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست
و علی است صَلاة و صلوات است حسن
حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است
بی نهایتتر از آفاقِ حیات است حسن
چه بخواهند و نخواهند، حسن شرحِ خداست
وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن
جاری است عشقِ حسن در رگ و در ریشهی ما
کوثرِ جاریِ صد رشته قنات است حسن
هرچه دشنام به او داد، تبسم میدید
دید دریاست، همه صبر و ثُبات است حسن
نصفی از زندگیاش را دو سه باری بخشید
در کرامات هم آئینهی ذات است حسن
چشمِ گریان به حسن مَحرمِ زهراست به حشر
فاطمه گفت: فقط راه نجات است حسن
ای صراطُ اللَـهِ ما! نامهی ما سنگین است
گریه بر بی کسیات برگ برات است حسن
حسنیهای حرم آبرو داری کردند
آنچنان غرق حسیناند که مات است حسن
✍ #حسن_لطفی
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
هر قدر که میخواست گدا، شاه، کرم داشت
آن قدر که پیشِ کرمش، خواسته کم داشت
در خانهٔ او بود که در اوج غریبی
دلهای غریبانِ جهان، راه به هم داشت
دلخوش به نفسهای مسیحایی او بود
شبهای مدینه که فقط غربت و دم داشت
داغی شده بر سینهی غمهای وسیعش
یک کوچهی باریک که بیش از همه غم داشت
راحت شد از اندوهِ جفاکاریِ یاران
ای کاش که یاری به وفاداری سَم داشت
ای آینهها آینهها! ذکر بگیرید
ای کاش حرم داشت، حرم داشت، حرم داشت...
✍ #زهرا_بشری_موحد
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان
که ضرب تیغ میدان میدهد سیّاس را برهان
سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ
اگر هم بسته باشد مجتبا با دشمنش پیمان
ولایت چیست؟ رختی که فقط بر او برازنده است
خلافت چیست بعد از او؟ به مشتی چارپا پالان
حسن اصل کرامت بود، عالم بر درش سائل
حسن عقل مجسم بود، عالم بی حسن نادان
حسن تنها نه در منزل اسیر حیلهی زن بود
که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان
حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او
حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان
به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامهی احمد
بهروی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان
بپرس از کوچهها بعد از علی ابن ابی طالب
کدامین شانه در تاریکیِ شب میبرد انبان؟
کسی که گرد فرشش را تبرک میبَرَد جبریل
نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان
معزّ المومنین است او، بپرس از مردم نجران
کریم اهل بیت است او، بپرس از سورهی انسان
خوشا بر من که در عالَم امامی این چنین دارم
که پشم اُشترش دارد شرافت بر ابوسفیان
شب و روزم به ذکر یا حسین و یا حسن روشن
سر و جانم فدای این دو سید، این دو تا سلطان
✍ #سعید_تاج_محمدی
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
مینویسم "یا حسن"، حُسنِ ختامش با خودت
بر لبم ذکر تو را دارم، دوامش با خودت
لحظههای عُمر خود را میسپارم دست تو
از سلام زندگی تا والسلامش با خودت
از ادب دور است نزدت دست خالی آمدن
زخم آوردم برایت، التیامش با خودت
باز هم بال خیالم تا بقیعات پَر کشید
من کبوتر میشوم یک روز، بامش با خودت
سر به دامان تو خواهم داشت یا زانوی غم؟
اینکه باشد لحظهی مرگم کدامش، با خودت!
از کریمان کم طلب کردن که کفرِ نعمت است
حاجتم را هم که میدانی، تمامش با خودت...
✍ #محدثه_آشتیانی
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
همیشه سفرهاش وا بود، با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش؛ اما مهربانی کرد
دلش اندازۀ ریگ بیابان بیوفایی دید
ولی اندازۀ آغوشِ دریا مهربانی کرد
نگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار»
اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد
چه خواهد کرد با مهمانِ کویِ خویش آن مردی
که با دشنامگویِ خویش حتی مهربانی کرد
چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟
چرا با مهربانیهای او نامهربانی کرد؟
الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید
دل او میگرفت از آن همه زخمزبان هرگاه
نظر میکرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِله
کسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشت
کسی که ریزهخوار سفرۀ او آفتاب و ماه
مگر تاریخ غربتزا ! چه رخ دادهست در ساباط
که سجاده کشیده زیر پای خستۀ او، آه
قیامش مستتر گشتهست در غمنامۀ صلحش
و صلحش میشناساند به مردم راه را از چاه
خجالت میکشد حتی زره زیرِ عبای او
از آن یارانِ ناهمراه، آن یارانِ ناهمراه
الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید...
مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتاد
و اما بعد... یاد خطبههای مرتضی افتاد
و اما بعد... «این مردم خدایا خستهاند از من»
و پژواک صدایی مهربان در گوشها افتاد
مدینه کوفه شد، کوفیتر از آنی که بنویسم
خدایا این چه آتش بود در دامان ما افتاد
و امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل داد
و باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد
الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید...
✍ #رضا_یزدانی
@navaye_asheghaan