eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌مناسبتِ به‌امید آزادیِ رفته از دستم حساب جمعه‌های انتظار هر سحر یابن الحسن گفتم به پای انتظار می‌شمارم روزها را، فصل هم‌عهدی کجاست؟! ندبه می‌خوانم به شوقِ گفتنِ «مهدی کجاست» ناله‌ی یابن الحسن! برگرد بر روی لبم پُر شده از حسرت دیدار او روز و شبم می‌رسد او با سپاهی از شهیدانِ بسیج دیدنی خواهد شد آن ایام، طوفان بسیج ملت مستضعف دنیا به حقّش می‌رسد عاقبت یک جمعه هم مولا، به حقّش می‌رسد چارده قرن، این جدایی، درد تنهایی بس است یک نفس تعبیر این رؤیای زهرایی بس است وعده‌ی حقّ خدا وقت مشخص می‌رسد جمعه‌ی آزادی بیت المقدّس می‌رسد می‌رسد تا که ببیند شور و شوق لحظه را می‌رسد تا که بگیرد انتقام را حضرت صاحب زمان! ای حضرت قائم! بیا انتقام کوچه‌ی سرخ بنی هاشم! بیا هر غریبی در زمانه داد زد: مهدی بیا مادرت در کوچه‌ها فریاد زد: مهدی بیا فاطمیه آمده، ای روضه‌خوان! روضه بخوان از گل پژمرده‌حالِ نیمه‌جان، روضه بخوان کوچه در کوچه نماند و تا دل گودال رفت میخ شد خنجر، به روی حنجری بی‌حال رفت شیعه‌ی مهدی! عزای سخت بانو را بخوان فاطمیه آمده از داغ عاشورا بخوان مادری افتاد که حالا تنی تسخیر شد پیکری افتاد در گودال و خواهر، پیر شد ✍ @navaye_asheghaan
آهِ دلم به آینه زنگار می‌زند پیراهن وصال تنش زار می‌زند عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد این گریه‌ها زیان مرا جار می‌زند دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق عکس مرا به سینه‌ی دیوار می‌زند حالم شبیه حالِ بدِ مجرمی‌ست که سیلی نخورده دست به اقرار می‌زند چون ورشکسته‌ای شده‌ام که به هستی‌اش چوب حراج از سرِ اجبار می‌زند بر روی من حساب نکن جمعه‌ی ظهور سنگت به سینه، نوکر غم‌خوار می‌زند با اینکه رو به قبله شدم، دل‌خوشم هنوز گاهی سری طبیب به بیمار می‌زند شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها خیلی بد است کارگر از کار می‌زند * * لعنت به نانجیب مدینه که بی‌هوا سیلی به پابه‌ماه عزادار می‌زند چون روز، روشن است از امروز کوچه‌اش فردا سه‌ساله را سر بازار می‌زند پنجاه سال بعد به اسم سه‌شعبه‌ای مسمار را به چشم علمدار می‌زند ✍ @navaye_asheghaan
مانند ابری که نمِ باران ندارد مَن، خشکسالیِ دلم پایان ندارد دیروز خیلی گریه‌کردن را بلد بود چشمم توانِ قبل را، الآن ندارد من با فراقَت دائماً سرگرم هستم این بی‌نوا کاری به این و آن ندارد دست از سر من برنمی‌دارد غمِ تو داغت رهایَم می‌کند؟!، امکان ندارد! بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است دردی که هرگز نسخه‌ی درمان ندارد عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد عاشق‌شدن جز باختن تاوان ندارد راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً این مقصد اصلاً جاده‌ای آسان ندارد من مطمئن هستم که نانِ شُبهه خورده هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد هر بار بد کردیم، تو گردن گرفتی اما به «لطف» تو کسی اذعان ندارد باید برای این همه اندوهِ تو مُرد باید برایت مُرد، دور از جان ندارد! بی مصرفم، امّا فقط بگذار باشم ظرفِ شکسته، جا در این دُکّان ندارد؟! دارد اَجَل سر می‌رسد، پس کِی میایی! چشم‌انتظارت فرصتی چندان ندارد محتاج آغوش توأم، من را بغل کن فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد جانِ همان‌ پهلو‌شکسته، زود برگرد جانِ گلی که روح در گلدان ندارد طوری لگد زد، میخ در پهلو فرو رفت... نامردِ بی غیرت مگر وجدان ندارد؟! در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد* ✍ * فَقالَت: آهْ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ ترجمه: پس صدا زد: آه ای فضّه! به سويم بيا و مرا درياب؛ به خدا سوگند، فرزندي را كه در بطن داشتم، كشته شد. 📚بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ @navaye_asheghaan
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟ ✍ @navaye_asheghaan
. بغض دارم در گلو شب تا سحر این روز ها می کند در مرگ من آخر اثر این روز ها بوی دود و آتش و خاکستر و مسمار در می کند حال مرا آشفته تر این روز ها هر نشانی که شود یاد آور آن روز تلخ می نماید شیعه را خونین جگر این روزها تا صدای زنگ در گاهی به گوشم می رسد بغض می گیرد مرا در پشت در این روز ها مادری تا می زند شانه به موی دخترش می شود چشمان هر بیننده تر این روز ها  چادر خاکی مادر هم  گواهی روشن است تا شود آشفته احوال پدر این روز ها ای بسا حق می دهم از شدت این غم کسی جان شود از پیکرش بیرون اگر این روز ها ما کجا و گریه کردن در عزای فاطمه (س) گر نبود از جانب بالا نظر این روز ها محمد درّودی ✍ . @navaye_asheghaan
. الا انسیه‌الحورا! الا خیرالنسا! زهرا بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا! نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و انما، زهرا! تویی که چادرت چون سایه‌ای روی سر دنیاست -چرا پوشیده می‌گویم؟- تویی نور خدا! زهرا خوشا بر تو! محمد از نگاهت وام می‌گیرد علی با دیدنت آرام می‌گیرد،خوشا زهرا! ندادی تن به پیراهن؛ خوشا انسان جدا از خویش نبستی دل به این دنیا! خوشا این‌سان رها زهرا چه می‌شد لایق "الجار ثم الدار" تو باشیم که ما بسیار محتاجیم "الغوث" تو را زهرا نیاوردیم ما هیزم، نخندیدیم بر اشکت دعایی کن برای ما! الا روح دعا زهرا ... روایت هست از در، از دری که بسته بود اما همین که باز شد، عرش خدا گفتند: یا زهرا نبوده روضه‌هایی بازتر از آن درِ بسته نبوده کربلایی مثل داغ کوچه‌ها زهرا علی می‌گفت: حالا که جهان قهر است با حیدر تو هم کم‌صحبتی با من! چرا زهرا؟ چرا زهرا؟ ... گره بسیار و ره دشوار؛ باکی و هلاکی نیست که هم مشکل گشا زهراست و هم رهنما زهرا نه... تشبیه رسایی نیست'؛ ما و خاک پای او کجا ما بی سر و پایان سر در گم، کجا زهرا؟ . @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ملیکه لعن الله علی قاتلیک به مقامت نمیرسه کسی که شهیده دیگه دنیا شبیه تو ندیده خدا مثل تو رو نیافریده ایتها الشفیعه، مقام تو رفیعه خلق شده از خاک روی چادرت نسل شیعه السلام علی به ساحت بانو آفریده شد عالم به همت بانو میبینی تو روایات قبل خلقت که برمیگرده به اون موقع قدمت بانو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علیمه شوهر تو صراط مستقیمه یه حسن داری که خیلی کریمه جلیله به حسینت دل عالم دخیله دختر تو فقط میشه عقیله ایتها الفاضله ،ای کوثر نازله غلام بچه هات شدم کار ابوفاضله السلام علی به ساحت بانو قطره ای بِشِنو از کرامت بانو من نمیگم تاریخ میگه که جبرائیل میرسیده مکرر به خدمت بانو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
. و کوچه و در و دیوار شاعر ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پشت در خیلی و شلوغ و توی کوچه ازدحامه مادرم افتاده و طناب رو دستای بابامه بوی دود پیچیده و داره می‌سوزه درِ خونه مادرم نقش زمینه و بابام دلپریشونه خدای من! آتیش زبونه می‌زنه از در میون دود و شعله‌ها مادر چقد غریبه بابا حیدر یکی نیست که! تو این کشاکش غم و ماتم کمک کنه به مادرم یک کم خدای من می‌سوزه قلبم اسیر غصه و غم‌ها نه‌نه زهرا (۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زیر دست و پای دشمن با چه حالت حزینی مادرم نفس بریده گفت بیا فضه خُذینی فضه وقتی که رسید دید مادر من غرق خونه میخواد از جا پاشه از دردی که داره نمی‌تونه به پشت در! حرمت ناموس خدا بشکست غنچه شیش ماهه رو داد از دست با ضربه یه جانی پست آهای دنیا! ببین یه آدم بی دین جای محبت و جای تسکین سیلی زدن با دست سنگین اسیر غصه و غم‌ها نه‌نه زهرا (۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود @navaye_asheghaan
hosein-sotode-ghol-midam-age-varagh-bargardeo-ali-namire1.mp3
5.85M
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد کوه رویای من از بعد رفتنت خراب شد جای شکرش باقیه با اینکه از غمت میسوزم زیر سایتم چقدر خوبه کنارمی هنوزم دیگه دنیا بدون تو به من نمیسازه هنوز میبینمت چشات بازه برا تو میخونم لالایی به اصرارِ عمه منم یه خورده آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ولی تو روی نیزه هایی من این پایین تو اون بالا علی لالا علی لالا من میخواستم وایسی رو پای خودت نه روی نیزه دستامو شبیه گهواره میگیرم سوی نیزه قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره جوری لالایی بخونم حرمله‌ام گریه اش بگیره تلاش کردم حسین ازت بشنوه بابایی عصای دست نیزه دارایی بی تو از این زمونه سیرم گل یاسم بگو کی از شاخه تو رو چیده لبت هنوزم بوی شیر میده الهی من برات بمیرم بمیرم کاش همین حالا علی لالا @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منکر تاریخ نشو منکر آتیش و در و میخ نشو حقتو فریاد بزن مادرمون کشته شده داد بزن در و دیوارو ؛ کی آخه میزنه دختر عزادارو بی حیا لگد نکن چادر زهرا رو لااقل بگیر جلو چشمای مولا رو فصل پاییز چه زود، قسمت باغ شده درو آتیش زدن، میخِ در داغ شده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منکر هیزم نشو منکر ناشکری مردم نشو چهل نفر اومدن مادرمونو پشت در میزدن آه و واویلا؛ توی کوچه ی بنی هاشم شده غوغا یه نفر غلاف شمشیرشو برد بالا میرسه آخر این روضه به عاشورا فاطمه گفت نزن ،باز لگد زد ولی به شهادت رسید، محسن ابن علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منکر بیعت نشو منکر اون غصب خلافت نشو حرمت نون و نمک شکسته شد تو ماجرای فدک چی از این بدتر اونی که بسته طناب به گردن حیدر اونی که سیلی زده به سوره ی کوثر توی مسجد النبی نشسته رو منبر مادرو میزدن ،جلوی کودکا فاطمه تو سه ماه، شده ام البکا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan