eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. دنیامون...امام حسین/عُقبامون ...امام حسین خوشحالیم ... که آمده/آقامون ...امام حسین به لبـــــم ذکر ابا عبدالله*به سرم یاد اباعبدالله خدا می بخشه گناه مارو*شب میلاد اباعبدالله دین و...ایمانم / روح و ... ریحانم آمد ... اربابم   «حسین ای جانم» حسین....ای جانم/حسین....ای جانم۲ ........ آمد سلـــطان زمین/ آمد شا...هِ عَرَصات آمد در...یای کرم / آمد کشـــــتیِ نجات یارِ دلخـــــــواهِ اباعبدالله*منــــم و راهِ اباعبدالله متوسل شو به گهواره‌ی او*رحمتُ اللهِ اباعبدالله مِهـــــر و ...ماه آمد / ثارُ...الله آمد سَر ُ  ... سامانم  «حسین ای جانم» حسین....ای جانم/حسین....ای جانم۲ ........ آمد چشــــمه‌ی حیات / نورُ الله ... فیٖ ظُلُمــات صَلَّیَ الله .... عَلیَ‌الحسین/شاهِ عــــالی درجات سینــــه شیــدای اباعبدالله*به تمنـــای اباعبدالله مثه فطرس سرم ومیگذارم*به قدم های اباعبدالله سیرت....سِرُّالله / صورت .... ثارُالله شاه و سلطانم «حسین ای جانم» حسین....ای جانم/حسین....ای جانم۲ ✍ 👇 @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شام مبعث پیامبر اکرم ص مسجد مرحوم آخوند اراک کربلایی هادی صالحی
آفتاب آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده لحظه‌ی پرواز آمد بال‌ها را باز کن شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن @navaye_asheghaan
ای منتهی رحمت والا محمد ای جلوه ی لطف خدابر ما محمد ماذره و خورشید بی همتا محمد مابنده هستیم و فقط آقا، محمد ذکرتو شد آرامش دلها محمد جام ولای تو شرابی ناب ناب است کوی تو درعالم فقط راه ثواب است آنقدر آقایی که حُسنت بی حساب است وقتی علمدار سپاهت بوتراب است عالم شود سرباز تو یکجا محمد ای عرشیان محو صدای دلنشینت درآرزوی وصل روی بی قرینت نورخدا می تابد از صحن جبینت جبرییل بی تاب است، باشد هم نشینت تاپر بگیرد باتو در بالا محمد عالم اگر ظلمت توهستی نورعالم ای روشنی بخش دوچشم کورعالم از عشق تو جاری شده این شور عالم شرمنده از لطفت دل معذورعالم عالم همه یک قطره ودریا محمد دنیا وهرچه دارد این دنیا برایت ای جان عالم، عالمی جانش فدایت خلقت شده وقف شما و بچه هایت روزی بده مارا ،تکانی ده عبایت ای جایگاهت قرب أو أدنیٰ محمد امشب که طوفانی است دریای دل ما باتو ثمرداده است حالا حاصل ما با حبّ آل تو به بارآمد گِل ما ای نام تو مشکل گشای مشکل ما یا احمدو یا مصطفی و یامحمد حیران احمد میشود یزدان محمد پیک الهی هم شود مهمان احمد غار حرا شد روضه ی رضوان احمد گوش فلک آماده بر فرمان احمد برآن رسول الله ،آن مولا، محمد!! تو آن رسول نور و روح کبریایی زیباترین حُسن ختام انبیایی تو محور اصلی نفس هل اتایی بابای خوب شیعیان مرتضایی شد مبتلایت هر دل شیدا محمد هرچند بودی تو رسول مهر و رحمت هرچند افتادی برای دین به زحمت هرچه شدی درسالهای سخت اذیت أجررسالت را سپردی تو به امت امت چه کرده باتو وزهرا محمد?? بر سرخی آلاله دست زرد افتاد دگرمی مولا چرا دلسرد افتاد??!! باضربه ی شلاق آن نامرد افتاد در کوچه ها از فرط پهلودرد افتاد @navaye_asheghaan
دوباره نور رسید و جهان منور شد رسیدن همه تا عرش حق میسر شد بخوان بنام خدایت که دل مسخر شد بخوان که عشق به سیمای تو مصور شد بخوان که آینه در آینه مکرر شد بخوان که خواندن تو ابتدای زیبایی است بخوان که خلقت تو از برای زیبایی است بخوان که حضرت ربت خدای زیبایی است بخوان که نام شما انتهای زیبایی است به نام تو گل قمصر چنین معطر شد به مهر روی نبی عشق هم ملازم شد ستاره ای بدرخشید و عرش قائم شد نگار من که چه مکتب نرفته عالم شد به غمزه مسئله آموز صد معلم شد و کوه نور برای شما چو منبر شد سخن نگفت نبی غیر ان هو یوحی رسیده تا لب عرش و سپس دنا فتدلی به قاب قوس الهی رسید او ادنا که کوچک است برای شما چنین دنیا و عرش حق به نام شما سراسر شد تویی تو غایت قلب سلیم یا احمد تویی تو صاحب خلق عظیم یا احمد که قلب عرش به صحنت مقیم یا احمد و ترجمان کامل از یاکریم ؛یا احمد که روزیه همه با دست تو مقدر شد تو نور اولی آقا و تو عاقل اول به مهر تو شده ذره چو عارف کمل بتاب بی رخ تو زندگی ما مختل و قاب عرش به نام شما خورد صیقل به نام توست که عرش خدا منور شد تویی نگار دو عالم نگار تو حیدر همیشه و همه جا شد قرار تو حیدر تویی تو رحمت حق ذوالفقار تو حیدر به وقت جنگ شده تکسوار تو حیدر که ذکر روی لب تو همیشه حیدر شد همیشه و همه جا در کنارتان حیدر به روز بدر و احد یا حنین یا خیبر که طاق ابروی او شد حریف با لشگر به روی دوش تو از آسمان چه بالاتر و شمس کون و مکون حضرت غضنفر شد تمام هستی تو حیدر است با زهرا وگشته خنده ی زهرا برای تو دنیا نوشته ای سند دل به نام آل کسا که گشته جمع قوام جهان به زیر عبا به عرش مهر آل شما چو محور شد چه زود بین مدینه شود به پا طوفان و میشوند سگان سعود، دل نگران که زود میشکند این سپاه بو سفیان محقق است به زودی پیام رهبرمان و نصب عین همه ما پیام رهبر شد دعا نمودی و عمرم شده است زیر علم هزار شکر نشستم به پای شاه کرم دعا کنید که دور سر شما بپرم و من مدافع یثرب شوم میان حرم و هدیه ی همه ی ما به آستان سر شد اگر قبول تو افتد تمام هستیه من دهم به راه حسین و علی ویا که حسن به عالمی ندهم مهر آل تو اصلاً گدایی در حیدرخدایی است حقا که عالمی گدای گدای قنبر شد چو قطره ای که نشستم به دامن دریا شدم یتیم شما و تویی فقط بابا هزار شکر شدم مبتلای تو آقا رسان تو دست مرا هم به چادر زهرا که کیمیای همه یک نگاه کوثر شد مسمط من بیچاره تا که آخر شد کتاب فضل تو آقا دوباره از سر شد و حال و روز دلم با شما چه بهتر شد ز نور گنبد خضرا دلم منور شد و رفتن همه تا عرش حق میسر شد @navaye_asheghaan
وقتی مَثَل نداشت رخ بی مثالها باید سرود شمّه ای از خطّ و خالها این ذهنِ بسته راه به جایی نمی برد حتی به ذرّه ای ز تمام خصالها قرآن هم از تو گفت حروف مقطّعه پس ما کجا و مدح جلال و جمالها با این همه شکوه چه باید ترا نوشت جز آنکه هست آل تو ما فوق آلها آری ترا حبیبِ خودش خواند خالقت بس از علی است در دل تو شور و حالها وقتی خدا سرشت ترا با علی سرشت ممکن شده به هر دو تمام مَحالها یک روح در دو جسم به معنای واقعی این واقعیّت است نه خواب و خیالها نامت محمد است و مرامت مؤید است روحت علی است جسم تو امّا محمد است تو احمدی ولی به حقیقت تو حیدری یعنی بخاطر علی اصلاً پیمبری ای آخرین کَسِ صد و بیست و چهار هزار این بس به شأن تو که علی را برادری تنها تویی که بین تمام پیمبران یکتا مبلّغ علی از سوی داوری قرآن به قلب پاک تو آنگاه داده شد کز سینه اَت ولای علی کرد دلبری ای از حَرا گرفته دلت پرتو غدیر پس گوش جان سپار به آیات رهبری نام علی به سینه تو نقش بسته است مُهر علی به سینه تو مُهر سَروری تو برتر از تمامیِ پیغمبران شدی چون هم شجر به حیدر و هم جان به کوثری فرمود با تو ربِّ جلی ای رسول ما اِقرء به اسم ربِّ علی ای رسول ما بر انبیا چگونه خدا اعتنا کند هرکس که بیشتر به علی اقتدا کند اندازه تو هر که ولای علی گرفت معراج را به یک شَبهِ او زیر پا کند وقتی خدا به فطرتِ پاکت نظر نمود دید از همه وجود ، علی را صدا کند وقتی خدا به صوتِ علی با تو حرف زد نزدیک بود جسم تو جان را رها کند مثل نبی هر آنکه علی را کند صدا پرودگار ، جلوه غار حرا کند آری که بوتراب نظر می کند بخاک آری شود که گوشه چشمی بما کند سَلمان که بی بهانه مسلمان نمی شود باید غلامیِ اسدالله را کند اسلام یک کلام ، علی و پیام اوست هستم غلام قنبر و قنبر غلام اوست یا رب دلم به شیوه پیغمبری ببر ما را اگر به کوی علی می بری ببر دل را جدا ز حبّ تولّای او مکن تا جان به لب نیامده با ساغری ببر از مُلک ری به مُلک نجف بالمان بده دل را به سوی مملکت حیدری ببر یک بار هم شده به تماشای روی یار ما را به کوی یار چنان مشتری ببر صحنِ دلم در آینه ایوان طلای اوست جان را اگر به عشق علی می خری ببر یا مرتضی تو جان مرا جان مصطفی با دست خود بگیر و دم آخری ببر با نور پاکِ حضرتِ اربابِ من حسین بوی بَدم به واسطه نوکری ببر یک عمر گفته ایم که مولای ما علی است شکر تو ای کریم که بابای ما علی است @navaye_asheghaan
جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده نوری از جنس خدا در همه جا تابیده مکه روشن شده، خورشید حرا تابیده ای خدیجه پدر فاطمه آمد، صلوات دست پر آمده امروز محمد صلوات آمد از سمت حرا، نور نبوت به جبین آمد از سمت حرا، قاری قرآن مبین آمد از سمت حرا، مرد پیام آور دین او که مسرور می آید، شده پیغمبرمان أشهَدُ أَنَّ محمد شده پیغمبرمان او که از روز نخستین و ازل احمد شد او که در غار حرا، منتخب ایزد شد شد حرا میکده اش، مست می سرمد شد جبرییل آمده و جام نبوت در دست تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست نزد او چهره ی ابلیس حضیض است چقدر وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر خاص بوده که به او سوره ی کوثر دادند خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند او رسول است و شده حرف حسابش قرآن هدیه اش بر همه توحید پرستان، ایمان آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان ما اگر ماه خدا، ماه محرم داریم از سر سفره ی پیغمبر خاتم داریم مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید از یَد بولهب مکه کم آزار ندید دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت آمده تا که بتی قبله ی مردم نشود کعبه از لات و هبل، غرق تألم نشود کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود به خداوند، به قرآن و به جان ثقلین قبله ی اصلی عشاق جهان است حسین زینت دوش نبی کیست، أباعبدالله دین ناب نبوی چیست، أباعبدالله غیر حق فانی و باقیست، أباعبدالله این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست @navaye_asheghaan
بسم رب الحسین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از همـــان دَم که به عــشق تو گرفتـــار شدم دل و جان داده به این عشق و خریدار شدم خــواب بودم که کسی نام تو را زمـزمه کرد نــام  زیبــــای تو را  بــردم و بیـــــدار شدم نام تو در غـــزلم قــافیـــه شد چندین بار بی هــوا مــرتکبِ این همــه تکــــرار شدم بی هوا نیست هوایی شدنم در این عـشق از همــــان روز ازل بـوده که بیمــــار شدم در خیـــالم به طــواف حَــرَمت  دل بستـــم بعــــد از آن ، معــتکفِ  کعبـــهٔ  دلــدار شدم خیمـــه زد دورِ سـرم خاطـــره های سفــرم به جنــــون آمــدم  و تشنـــــهٔ دیــدار شدم شب جمعـــه ست دلم باز حـرم می خواهد بی قــرار  از  غـــم دلتنــــگیِ بسیـــار شدم شعـله زد بر دلِ تنگـم تب بیــن الحرمیـــن ســوختم بر سـرِ شعـــر و غـــزل آوار شدم عطر سیب حرمت خورد به خــاکسـتـر من از دل خــاک چو ققنــــوس ، پدیـدار شدم خــاک را زنده کنــد نام حسیــن بن علـــی بی جهت نیـست که خــاک حرم یار شدم "ڪیمیا"! رزق حــرم با نظـــرِ فاطمــه است هر زمــان گفت بیــا ، مَحـرَم اَســـرار شدم ✍رقیه سعیدی (ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
شب جمعه شب زیارتی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حرمش جلــوه ای از عــرش معـــلّا دارد دل صد قافله ، سرگشتــه و شــیدا دارد می رسد رایحهٔ سیب از آن باغ بهــشت بی جهت نیست دلم میــل به آنجــا دارد شب جمعه حرمش در تب و تاب دگریست چون در آن  بزم عزا ، حضرت زهــرا دارد حرم محترمش حِصن حَصین است، حسین عَلَـمــش ســـایهٔ امنــــی به ســـرِ مـــا دارد جلوهٔ زمـزم اشک است در آن کعبهٔ جان به طــواف آمـده هــر دل که تمنـــا دارد حــج مقبـــولِ  دلِ زائرِ بیـن الحـرمیــن بستگـــی بر کـــرمِ حضــــرت سقــا دارد موجی از آه ،مرا باز به هم ریخته است ساحل چشـــم من  اندیشـــهٔ دریــا دارد ابر در چشـــم ترم می شکنــد بغض مرا نم نم اشک  گهــــر بـــار ، تمــاشـــا دارد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیـــه سعیـدی(ڪیمیــا) @navaye_asheghaan