eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
در نام رقيه فاطمه پنهان است از اين دو يكي جان و يكي جانان است در روي كبود اين دو پيداست خدا آيينه بزرگ و كوچكش يكسان است سیدرضا موید @navaye_asheghaan در چهرهء خود هیبت زهرا دارد بر دوش ابالفضل علی جا دارد با این که سه ساله است مانند عمو در دادن حاجت ید طولا دارد مهدی مقیمی @navaye_asheghaan از کودکی اش فاضله و عالمه بود چون شیرزن قبیله بی واهمه بود بر بوسه‌ی عمه بر جمالش سوگند از بدو تولدش خودش فاطمه بود جواد حیدری @navaye_asheghaan ای چهره ات از نور نجابت گلگون زد بوسه به دستان تو چرخ گردون افتاده گره به کارمان! کاری کن... زهرایِ حسین؛ یارقیه خاتون! مرضیه عاطفی @navaye_asheghaan الــســلام ای دســتــگـیــر عــــالَـمِـیـن ای بـه اربــابِ دو عــالــم نــورِ عــیــن روزِ مَحشر چشمِ من بَر دَست توست اِشــفَــعــی لـی فـاطـمه بنـتُ الحُسین مصطفی‌ محمدی @navaye_asheghaan
صلی الله علیکِ یا رقیه بنت الحسین امشب خدا با نام او رحمی به دنیا می کند درهای لطف خویش را بر بندگان وا می کند از عطر جانبخش گلی عالم بهاری می شود لبخند او گلزار دنیا را مصفا می کند باغ جهان از مقدم او می شود باغ جنان حتی خدا دارد شکوهش را تماشا می کند با بوسه ای بر گونه اش آرام می گیرد پدر هر لحظه با بوییدن او یاد زهرا می کند با واژه هایی چون عسل شیرین زبانی می کند هر لحظه میل دیدن لبخند بابا می کند اسبابْ بازی نیست در دنیای بازی های او اسباب بخشش بر گرفتاران مهیا می کند سرگرمِ بازی نیست درحال و هوای کودکی با دستهای کوچکش دارد گره وا می کند کودک نمی داند کسی دردانه ی ارباب را بس با بزرگی با گدای کوی خود تا می کند کوتاه هرگز نیست عمر او سه سال نوری است عمر بشر از خیرمندی وُسع پیدا می کند ما را نیازی نیست بر ناز طبیبان جهان یک یا رقیه دردهامان را مداوا می کند @navaye_asheghaan
. راهِ کج رفتم ولی خوردم به جایی آشنا آخرش جز پرچم هیئت به درد من نخورد قطره اشکی ریختم جایش مرا زهرا خرید شد تباه عمرم ، جز این ساعت به درد من نخورد کربلا ! من از ضریحت بوسه ای می خواستم بیقراری ام در این غربت به درد من نخورد ! من فدای دختری که عمه اش را هم زدند گفت آن معجر که شد غارت به درد من نخورد باز امشب خواب دیدم که بغل کردی مرا پیکرت کو ! آنهمه حسرت به درد من نخورد ✍ . @navaye_asheghaan
. بار کج آورده ام بار مرا فوری بخر بنده بی آبرویت را همینطوری بخر فرصتم تا که بفهمم دوستم داری گذشت هم رجب هم ماه شعبان با گنهکاری گذشت زشتی اعمال من را زیر خاکش کن خدا دامن آلوده آوردم تو پاکش کن خدا ای کس و کارِ گدایِ بینوایِ کهنه پوش خوب من را میشناسی... یخ فروشم یخ فروش! در بساطت دیده ی گریان نمیخواهی مگر سفره ات را پهن کن، مهمان نمیخواهی مگر بنده قهر خودت را پای صحبت میکشی من اذیت میکنم اما تو منت میکشی بی سر و پا گوشه ویرانه میخواهی منم خادم و جارو کش میخانه میخواهی منم گفتم از کویت مگر بدکار هم رد میشود زود گفتی فاطمه دستت بگیرد میشود با همین بی سر زبانی، با دو تا چشم ترم ... دردهایم را فقط پیش رقیه می برم گفت بابا من برای عمه زحمت داشتم حرفهایم را نگفتم چون که لکنت داشتم گفت بابا فکر کن دندان من نشکسته است فکر کن موی بلندم را سکینه بسته است هی نگو خلخال های دخترت دست که ماند من مگر پرسیده ام انگشترت دست که ماند @navaye_asheghaan
. مناجات شب اول ماه رمضان _روضه حضرت زهرا سلام الله علیها _ شبای عاشقی شده دلم‌ هوایی رسیده باز لحظه ناب آشنایی هلال ماه نو دمیده و دوباره گدای کهنه کارت اومده گدایی مهمون ناخوانده ی می خونم خیلی گنهکارمو می‌دونم خود تو خواستی که الان اینجا خدایا از تو خیلی ممنونم خدای من خیلی دوست دارم ماه خدا ماه دعا ماه مناجات ماه قشنگ عاشقی ماه ملاقات اگه میخوای ببخشدت بی برو برگرد قسم بده خدا رو به مادر سادات الهی حق حضرت زهرا نگاهی کن به این دل شیدا نذار بیفته واسه ی فردا منو ببخش خدا همین حالا خدای من خیلی دوست دارم این شب اولی دلم داره بهونه مادره که برکت ماه رمضونه روزی افطار و سحر های گداها به دست با کفایت مادرمونه مادری که مدینه سیلی خورد یاس علی تو شعله ها پژمرد یه روضه جون روی لبم آورد داغی میخ محسنشو آزرد ✍ ملودی اینکار از بنده نمی باشد . ................ ‌‌‌ عج به سبک ( خوبیاتو نمی برم از یاد ) آخرساله موقع حساب کتابه می بینی حال و روز نوکرت خرابه همه به فکر عید و من هواییه تو بدون تو بهار و دلخوشی سرابه دلم گرفته از غمت آقا پیر شدم و ندیدمت آقا برات بمیرم که غریب هستی کسی نبوده همدمت آقا یابن الحسن خیلی دوست دارم کجایی ای قرار بی قراریه ما پناه آخر دل فراریه ما با دست خالی اومدم محضرت آقا تو که خبر داری از این نداریه ما شاید که بیقرار ما باشی تو هم در انتظار ما باشی چه خوبه که بهار ما باشی یه افطارم کنار ما باشی یابن الحسن خیلی دوست دارم ............. . سلام الله علیها به سبک ( خوبیاتو نمی برم از یاد ) تو اومدی و من نمیتونم بخندم با بوسه زخمای لب تو رو می بندم دلم گرفته از همه از اینهمه درد از زجر و از حرمله هم گلایه مندم‌ شدم مثه نامه تا خورده همه تنم شکسته پا خورده عمه غذاشو داد به ما اما خیلی کتک به جای ما خورده باباحسین خیلی دوست دارم سه ساله ی توام ولی ببین خمیدم تو کوچه ها هزارتا حرف بد شنیدم خبر داری دختراتو کجا ها بردن شراب ‌و می ندیده بودم و که دیدم خبر داری تو بزم می ، رفتم اونم به زور کعب نی رفتم سئوال من ازت فقط اینه : بی روسری تو کوچه کی رفتم ؟ @navaye_asheghaan
. سالها با تشنگی دور سراب ... نقشه هایم شد همه نقش بر آب می گریزم سوی تو از دست نفس باز، بیرونم بکش از منجلاب مستی عصیانم آرامم نکرد آمدم میخانه با حال خراب «ساقیا یکبار دشنامی بده گر سلامم را نمی گویی جواب»* چشم خشک و پُر گناهم تر شده آفتابِ وقت تطهیرم، بتاب! من همانم که کند بعد از خطا حضرت زهرات را مادر خطاب داشت چوبت به حسابم می رسید با علی جان شد حسابم بی حساب صورت آلوده ام را در نجف پاک کرده خاک پای بوتراب آخر سالی، دلم شش گوشه خواست کربلایم را بده، دارد ثواب «یا اِلهی لا تَرُدُّ حاجَتی» دارم از غیر حسینت اجتناب دختر ارباب، ارباب من است او که کرده نوکرش را انتخاب صد گره از کار من وا می کند با همان دستان بسته در طناب آنکه بالای مجالس می نشست مجلس اغیار رفته با رباب گرچه دید آزار از بوی غذا شد اذیت با سر و بوی شراب گفت بابا پرده دارِ کاخ، هم دیده ناموس حرم را بی نقاب * گر سلامم را نمی گویی علیک در جواب بنده دشنامی بگو «فیض کاشانی» ✍ .
عج غریبونه کجا احیا گرفتی ما رو با درد و غصهَ ت آشنا کن دعای من کجا با این گناهام... خودت واسه فرج امشب دعا کن دعام کن تا منم بیتاب باشم دعام کن روز و شب واست بسوزم یه عمریه که دس رو دس گذاشتم ببین كه نیستم آماده هنوزم همه‌َش از من بدی اومد سراغت ولى تو خوب باهام رفتار کردی خدا میدونه که امشب آقا جون چقد واسه من استغفار کردی بزن امضا توی تقدیر امسال که از عمق وجودم نوکرت شم شبیه حاج قاسم که نمیشم بذار لاقَل سیاهی لشگرت شم شب قدره حلالم كن آقاجون ندارم هيچ كارى جز گدایی کجا قرآن به سر میگیری امشب مدینه ، یا نجف ، یا کربلایی؟ شب احیا کجا روضه گرفتی کجا داری رو لبهات آه و ناله... شاید امشب ميرى کنج خرابه میخونی روضهء طفل سه ساله رقیه نيمه شب مهمونى داره سر بابارو تو آغوش میگیره رگای حنجر و اونقد میبوسه ميُفته از نفس آخر میمیره ✍ . @navaye_asheghaan
زمزمه‌امام‌زمان‌عج‌شب‌۲۳.m4a
820.2K
عج «امام زمان عج _ شب۲۳ ماه مبارک» «حضرت رقیه س» بند1️⃣ میشه امضا به دست تو آقا تقدیر یک سالم الهی با دعای تو عوض شه دیگه این حالم میخوام تا بعدِ این ماه هم در خونه ات همهَ‌ش باشم منو غرق عبادت کن نذار سرگرم دنیا شم رسیدم دوباره _ جوابم نکردی منو پیش مَردم _ خرابم نکردی (بیا یابن زهرا س) بند2️⃣ شب احیای آخر شد دلم بی‌تاب و آشوبه با حاجت اومد این نوکر در خونه ات رو میکوبه چی میشه آخر کارم؟.. دعاکن رُو سفید شم من الهی باشه تقدیرم روی پاهات شهید شم من قسم میدم آقا _ بحق سه ساله پر از روضه باشه _ توی این یه ساله (بیا یابن زهرا س) 🖍️ ✍ . @navaye_asheghaan
. گفته بودم بی تو رسوا میشم با دل غمزده تنها میشم خیلی از داغ حرم دلگیرم گفته بودم دارم از دست میرم رفتم از دست من که گفتم غم هجر تو کشنده است رفتم از دست دوری از عشق تو دیوونه کننده است رفتم از دست بی‌تو زندگیم ببین خورده به بن بست من امیدم به شب سوم حضرت رقیه (س) است دل شکسته صدات میزنم تا که از غصه هام کم بشه من شب سوم آدم شدم کاش دوباره محرم بشه جان حسین جان حسین جان حسین ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ اونکه فکرش رو نمیکردم شد هی گناه کردم و عمرم کم شد باز دوباره منو مثل حر کن دست خالی گداتو پر کن بی قرارم از تو دورم که گره خورده به کارم بی قرارم بی تو من همش تو حال اضطرارم بی قرارم اگه دستمو نگیری اهل نارم هر چی باشم تو دلم محبت شما رو دارم این جوونی قشنگه اگه خرج شبهای روضت بشه باز دم یا حسین میگیرم تا تو قلبم قیامت بشه جان حسین جان حسین جان حسین ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ با تو باشم همه چی تضمینه زندگی زیر علم شیرینه دلخوشم عاقبتم غفرانه رزق من دست رقیه جانه یا رقیه ‌ مو به مو شبیه زهرا رقیه یا رقیه کربلامو بزن امضا رقیه یا رقیه من و دوری از تو حاشا رقیه یا رقیه به لبم همیشه هر جا رقیه آخر از بین این روضه ها نوکرت میشه حاجت روا با دعای پر از خیر تو پر میگیرم میرم کربلا یا رقیه رقیه مدد یا رقیه رقیه مدد شاعر: .👇 @navaye_asheghaan
. وقتی از خاک تو شفا برسد گرنگاهی کنی چه ها برسد به نوا میرسانی اش قطعا بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد ما ز دست فراق خسته شدیم یک نفرهم به داد ما برسد دست ما را بگیرتا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم ها برسد فطرس از قصد در عذاب افتاد قصدش این بود به شما برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه ی کال مانده تا برسد زخم های تو تشنه ی اشک اند گریه کردم به تو دوا برسد همه، شب های جمعه منتظرند به حرم صاحب عزا برسد ذکر میگفتی و سنان نگذاشت تا به گوش همه صدا برسد * ** با خودش میبَرَد مرا حتما پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد شعر از گروه . @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تموم زندگیمه دخت اباعبدالله علت بندگیمه همه می‌دونن اینو سه ساله کرب و بلا عشق همیشگیمه راه نجاته،آب حیاته ذکر لبم رقیه جان وقت مماته محبوب حسین تویی مجذوب حسین اسمت رو به لوح دل می‌کوبه حسین حلمای حسین همه دنیای حسین عالم به فدای تو زهرای حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زندگی بی تو حروم رقیه تویی عشق ناتموم رقیه من میخوام برا حسین بمیرم پیش چشمای خانوم رقیه شاه بانو حق داره اگه بهت سجده کنه ماه بانو تو به آغوش حسینی بهترین راه بانو میگه عباس بهت ماشالله بانو حلمای حسین،زهرای حسین روشن شد به دیدنت چشمای حسین یاسین حسین،تسکین حسین ای دختر سه ساله ی شیرین حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه - آنقدر در میزنم این خانه را .mp3
2.08M
📝 | آنقدر در میزنم این خانه را تا ببینم روی صاحب خانه را 🎙 حاج مهدی سلحشور 📆 یکشنبه ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۳ 📍 اینگونه شده مرا مُقَدّر در خواب ببینمت مکرّر محتاج همند ، چون دو عاشق دختر به پدر ، پدر به دختر صد بار تو را بغل بگیرم یکبار مرا بگیر در بر شرح لب چاک چاک ما را بگذار برای وقت دیگر زیرا که شب وصال خوش نیست احوال کسی شود مکدر ای کاش خودم می آمدم من اندر طلب سر تو با سر من فرش نداشتم , ببخشید بگذاشتمت به روی معجر خاکی شده - خاک بر دهانم - .... موی تو ز شام خاک بر سر این عمّه چقدر مادری کرد پس عمٓه نبود ؛ بود مادر از زجر چقدر زجر دیدم نه بال برام مانده نه پر ما هر دو خلاصه سنگ خوردیم من حداقل تو حداکثر گیسوی سپید را چه حاجت؟! بر دست کشیدن مکرر تا صبح فقط نگاه کردی... دیدی بغلم نکردی آخر ✍استاد علی اکبر لطیفیان . @navaye_asheghaan
. (ع) ⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ این لحظه های آخر نگاهته به اون در چشات شده بارونی تا دیدی اومد مادر ...... اومده با قد خمش تازه شده برات غمش آتیش زهر به یک کنار میسوزی یاد ماتمش ..... واویلا هرچی شنیدی راس بود این کاره یه عده ایی خناس بود گل یاس به شعله ها حساس بود میخ در چقده بی احساس بود واویلا واویلا ...... بند2⃣ شدی اذیت آقا از ظلم این نامردا اما دلت بی تابه از غصه ی کربلا جدت غریب وبی پناه افتاده بود تو قتلگاه سرش تا رفت به نیزه ها آتیش رسید به خیمه گاه ..... واویلا از این همه جسارت ناموس علی کجا ! اسارت باضربه سیلی و تازیونه زیور و معجرا رفته غارت واویلا واویلا .... بند3⃣ (س) میگم با سوز و گریه وای از غم رقیه وقتی که رفت دنبالش زجره بنی امیه ..... لگد میزد از روی کین مردک بی رحم و لعین طوری میزد تو کمرش رقیه جان میخورد زمین ..... واویلا سه ساله و قد کمون از سیلی تو صورتش داره نشون از بس که خورده کتک تو شهر شام رقیه از ترس گرفت لکنت زبون واویلا واویلا 💠💠💠💠💠💠 به قلم: .👇 @navaye_asheghaan
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 👇 بیامد در برم جانانم امشب به تن آمد دوباره جانم امشب به غیر جان چه دارم تا که سازم نثار مقدم جانانم امشب شدم من بی سر و سامان ز هجرت پدر دادی سرو سامانم امشب لب خشکیده ببوسم یا گلویت در این سودا عجب حیرانم امشب 🔹دل ها را ببریم خرابه شام، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدارشد، بهانه بابا گرفت، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست، خودش را به عمه رسانید... 😭 ▪️صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند، نشد... 😭 دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن 🔸عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند.. ▪️کجای عالم رسم است برای طفلی که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند..😭 ▪️سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد، اونو بغل گرفت صدا زد : بابا جانم کی رگ های گلوی ترا بریده؟😭 بابا کی محاسن تو به خون سرت خضاب کرده؟ 😭 هی ناله زد گریه کرد، یک وقت هم دیدند آرام گرفت.. 😭 شاید زینب فرموده: آرام باشید رقیه دوباره به خواب رفته بگذارید مقداری استراحت کند اما وقتی نزدیک آمد دید سر یک طرف ، رقیه یک طرف..😭 ▪️صدا زد: رقیه جان دید جواب نمی دهد یک وقت هم نگاه کرد دید رقیه جان داده.. 😭 عمه جانم ، عمه جانم بر تو امشب میهمانم می روم در نزد بابا عمه امشب ناگهانم من ز جان خود که سیرم هم یتیمم هم اسیرم می کند دشمن شماتت من دگر بابا ندارم.. 😭
. دل اسیر و مبتلای من بازم میون سینه بی تابه ماه غم و ماه عزا اومد محرمه، عزای اربابه دوباره با اجازه زهرا بزم عزا قسمت من میشه اگه بی بی بخواد پیرهن مشکیم یه روز برای من کفن میشه دلم امشب پریشونه دوباره نوکر تو دیده گریونه حسین من بازم با اذن مادرت زهرا س برای ماتمت عزادارم نگاه تو ازم نگیر آقا زندگیمو به تو بدهکارم بدون تو دنیا برام هیچه بدون تو ز زندگی سیرم مجلس روضتو نگیر از من بدون بدون روضه میمیرم دلم غرق تمناته سر نوکر تو خاک کف پاته حسین من چو طایری شکسته پر اینجا به جرم عشق تو گرفتارم عزیز فاطمه میا کوفه که بین کوفه بی کس و کارم ببین پیکت پریشونه برای غربت تو نوحه میخونه عزیز فاطمه حسین من اینجا ندیدم غیر نامردی ای کاش می نوشتم از خونم به روی نامه ها که برگردی ببین پیکت پریشونه برای غربت تو نوحه میخونه حسین من اینجا کجاست برادر زینب که قلبمو تو سینه آزرده از وقتی اومدم تو این صحرا شیشه صبر من ترک خورده تمنای دل زارم بیا برگرد مدینه ای کس و کارم سرشک دیده شده جاری جون من از غم اومده بر لب قلبم گواهی می‌ده که این خاک آخر تورو میگیره از زینب تمنای دل زارم بیا برگرد مدینه ای کس و کارم حسین من خرابه ی تاریکم و روشن ... می کنه باز برق نگاه تو بابا فدای مقدمت جان دختر بی جرم و گناه تو همه بود و نبود من بیا بابا ببین روی کبود من چشم انتظارم قدمت بودم چشم انتظاری ام به سر آمد عمه ببین حاجت روا گشتم با سر به دیدنم پدر آمد همه بود و نبود من بیا بابا ببین روی کبود من ابتا ای حسین جانم شرمنده هستم ای گل زهرا نظاره کن به اشک و آه من آقا به حق مادرت زهرا س بیا و بگذر از گناه من پشیمونم پشیمونم ولی تا آخرش پای تو میمونم آقا میدونم که گناه من قلب تو رو تو سینه آزرده ردم مکن که این گدا امشب پناه به درگاه تو آورده پشیمونم پشیمونم ولی تا آخرش پای تو میمونم حسین من بن حسن میان قتلگه شده غوغا عموی من مانده و یه لشکر قاتل نشسته بر روی سینه بالای تل عمه زند بر سر شناور در یم خونم فدایت جان عبدالله عموجونم دستم و از عمه رها کردم آسیمه سر رفتم سوی گودال دستم سپر شد در بر تیغ و شد پیکر چون پیکرش پامال شناور در یم خونم فدایت جان عبدالله عموجونم عمو جانم حسین من در یم خون کشم ز دل ناله عمو بیا برس به فریادم بیا عمو که قاسمت جان داد بیا که من از فرس افتادم ببین در خون شدم بی تاب بیا و قاسمت را لحظه ای دریاب پیراهنم چون کفن بابا ز تیر و نیزه می شود گلگون عمو حسین بیا به بالینم که دست و پا زنم میان خون ببین در خون شدم بی تاب بیا و قاسمت را لحظه ای دریاب عمو جانم حسین من . لالایی ای کودک دلبندم لالایی ای غنچه شش ماهه یه کم دیگه دووم بیار مادر ساقی خیمه ها توی راهه ترک خورده لبت مادر فدای خشکی لبات علی اصغر لالا لالا. علی اصغر 2 سرباز شش ماهه این لشکر برگشتی بی سر از توی میدون تیر شه شعبه چی سرت آورد بابا شده از غم تو حیرون بخواب ای غنچه پرپر ذبیح کوچکم لالا علی اصغر لالا لالا علی‌اصغر در خیمه ها محشر شده بر پا رود به میدان شبه پیغمبر واغربتا واغربتا گشته بدرقه راه علی اکبر جوون خوش قد و بالا کمی آهسته تر ای لاله لیلا علی اکبر ازمن میگیره لشکر کوفه دارو ندار و همه هستم رو با تیغ و تیر و نیزه و شمشیر تو کربلا عصای دستم رو تنش می پاشه تو صحرا پس از علی اکبر اف بر این دنیا علی اکبر @navaye_asheghaan
. علیهاالسلام خدا به غربت رقیه عجل فرج به درد و محنت رقیه عجل فرج به زخمای پای رقیه عجل فرج به اشک چشمای رقیه عجل فرج به روی نیلی رقیه عجل فرج به ردّ سیلی رقیه عجل فرج به قامت خم رقیه عجل فرج به روز وشب،غم رقیه عجل فرج شنیده ناسزا رقیه عجل فرج دیده سر جدا رقیه عجل فرج به زخم رو سر رقیه عجل فرج ببین که مضطره رقیه عجل فرج سپیده گیسوی رقیه عجل فرج شده کبود روی رقیه عجل فرج ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇 @navaye_asheghaan
. ۱۴۰۳ علیهاالسلام بیا خرابه صاحب الزمون میون ناله های عمه ها پیش سر بریده، نیمه شب رقیه جان تو رو زده صدا بیا سرو ببر از ناله ها و هق هقش، شد عمه خون جگر بیا سرو ببر شده رقیه نیمه جون، پیش سر پدر یا صاحب الزمان... یا: یا ربّ الحسین بحقّ الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجّة... 🌸🌸 خرابه روشنه با نور تو خوش اومدی بابا به جمعمون از بعد مجلس شراب چرا از دندونت هنوز خونه روون کجا بودی بابا وقتی با نام خارجی منو زدن صدا کجا بودی بابا دیدم دوتا گوشوارمو تو گوش بچه ها یا أَبَتا حسین... 🌸🌸 هواتو کرده بود دلم بابا میخوام نگات کنم با چشم خیس میخوام ببوسمت ولی بابا روی سر تو جای بوسه نیس منو دیگه ببر دنیا برام جهنمه بدون تو پدر منو دیگه ببر با زجر بی حیا بشم چه طوری همسفر یا أَبَتا حسین... علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍ .👇 @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا بنت ابی عبدالله  ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کو؟ سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟ بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟ از من نمی پرسی چه شد این چند روزه؟ از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو؟ امشب، هر کی حاجت‌ داره هر کی گرفتاره هر کی مریض داره دامن این خانوم سه ساله رو بگیره این خانوم ،باب الحوائجه این خانوم،دردانه ی اربابمون سیدالشهدا ست. فقط خدا میدونه، روضه ی این خانومِ سه ساله رو، کسایی میتونن درک کنن که تو خونه دختر یتیم داشته باشن، فقط همسرانِ شهدا، میفهمن یتیم داری چقدر سخته، همین چند سال قبل تو اصفهان، جنازه ی یکی از شهدا رو بعد چند سال، تو تفحص شناسایی کردند، گفت من مامور شدم به خانواده ی شهید اطلاع بدم، وقتی اومدم در زدم یه دختر جوانی اومد درو باز کرد، گفتم منزل شهید فلانی؟ گفت بله، من دخترشم، تا بهش گفتم جنازه ی پدر شما پیدا شده، شروع کرد گریه کردن، گفتم قراره فردا ظهر، جنازه رو بیاریم خونه ی شماها، بعد میریم برا تشییع، دیدم دختر شهید با گریه و التماس، صدا زد میشه جنازه ی بابامو فردا شب بیارید؟ گفتم ما برا فردا ظهر برنامه ریزی کردیم دیدم خیلی گریه میکنه و التماس میکنه قبول کردیم، فردا شب ، همینکه با جنازه رفتیم تو کوچه ، دیدم همه جا چراغونه، تعجب کردم ،سؤال کردم چه خبره؟ گفتن تو این کوچه امشب ، مجلس عروسی برپاست، اومدم در خونه ی شهید، دیدم مجلس عروسی تو همین خونه ست، وارد خونه شدیم خواستیم برگردیم ، دیدم فرزند شهید با چادر سفید اومد جلوتر، گفت خیلی وقته چشم انتظارم، همه سر سفره ی عقد منتظرن پدر عروس، بیاد زود باشید بابامو بیارید، چند سال از شهادت گذشته فقط چند تا پاره ی استخوان، اینا رو آوردیم این استخونا روگذاشت کنار سفره ی عقد، گفت به همه گفته بودم، بابام میاد سر سفره ی عقدم، بابام بهم قول داده بود، دیدید بابام اومده. دلت آماده شده؟ببرمت خرابه ی شام تو خرابه ی شام ، وقتی سر بابا رو آوردن ، صدا زد : یا عمتی هذا راس من؟ عمه جون،این سر کیه؟ صدا زد، هذا راس ابیک الحسین، این سر بابای غریبت حسینه، سر بابارو تو دامن گذاشت، شروع کرد با باباش درد و دل کردن، آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود بابا بابا... قربان قرآن خواندنت ،پس حنجرت کو؟ آخه همینطور که با سر باباش حرف میزد هی با دستای کوچولوش سر بابا رو نوازش می‌کرد نمیدونم دستش به کجا رسید یه مرتبه صدا زد لب های من مثـل لبت دارد ترک ها با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟ بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری! من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟ بابا.... یکی دو بیت دیگه درد و دلای رقیه رو بخونم هر کی میخاد گریه کنه بسم الله این چند روزه هر کسی سوی من آمد فریاد می زد خارجی پس زیورت کو؟ بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست خیلی دلم تنگش شده، پس اصغرت کو؟ آن شب که افتادم ز نـاقه همه ی روضه من همین دو بیته آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک حوریه ای دیدم شبیـه مادرت، کو (که او) با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت می گفت ای دردانه ی من، معجرت کو ؟ دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد من را ببــر، گــر چه کبــوتر پر ندارد(۱) یه مرتبه دیدن ،صدای روضه خونه خرابه قطع شد، دیگه صدای ناله ی رقیه نمیاد، شاید اول گفتن خدا رو شکر، رقیه خوابش برد، اما همینکه زینب اومد بالا سرش، دید سر یه طرف ،رقیه یه طرف، اینقدر غصه ی باباشو خورده، از غصه دق کرده ، هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍مصطفی هاشمی نسب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. علیه السلام سلام الله علیها 🔸بند اول: ذکر تو رو لبای ما، اباالفضل اسم تو افضل الاسما، اباالفضل لقبت آیت عظما، اباالفضل فدائیه راه خدا تویی امیر سپاه خدا تویی به خدا که ماه خدا تویی، (آقام اباالفضل ۲) رحمت خدا به عزمت، غیرت خدا تمثال هیبت خدا سردار، نهضت خدا (جانم اباالفضل ۲) جانم اباالفضل 🔸بند دوم: صاحب جوشن غیرت، اباالفضل علوی صورت و سیرت، اباالفضل معنی آیه ی نصرت، اباالفضل قمر منیر حسین تویی حامی مسیر حسین تویی یل بی نظیر حسین تویی، (آقام اباالفضل ۲) حیدر حسین یک تنه، لشکر حسین یار و همسنگر حسین امید آخر حسین (جانم اباالفضل ۲) جانم اباالفضل 🔸بند سوم: ذکرمه لافتی اِلّا، اباالفضل ساقی کربلا مولا، اباالفضل علمت تا ابد بالا، اباالفضل عموی غیور حرم تویی شیرینی و شور حرم تویی نورٌ عَلیٰ نور حرم تویی، (آقام اباالفضل ۲) همدم حرم سالار و محرم حرم چشمه ی زمزم حرم نقش رو پرچم حرم (جانم اباالفضل ۲) جانم اباالفضل 🔹بند چهارم: جلوه ی عشق و احساسی، رقیه وقتی رو دوش عباسی، رقیه شبیه کوه الماسی، رقیه میوه ی دل فاطمه تویی تسبیح یل علقمه تویی آرامش قلب همه تویی، (رقیه خاتون ۲) دختر حسین ای دُرّ و، گوهر حسین دلدار و، دلبر حسین سوره ی، کوثر حسین (جانم رقیه ۲) جانم رقیه شعر: (یاحسین)✍ ملودی: .👇 @navaye_asheghaan
. مدحی سلام الله علیها ▪️بنداول▪️ ای سرفراز یا رقیه حماسه ساز یا رقیه هر کس که شد گدای خونت شد بی نیاز یا رقیه پیچیده تو آسمانم آواز نامت خانوم رقیه هر کس که بند حسینه شده غلامت خانوم رقیه خانوم رقیه بهترین دختر عالمی خانوم رقیه تاج روی سر عالمی خانوم رقیه دلبر دلبر عالمی ای با وفا خانوم رقیه بنت الهدی خانوم رقیه گره گشای خانوم رقیه یا رقیه ▪️بنددوم▪️ در تو هویدا رقیه طلعت زهرا رقیه تو هم شبیه عمه زینب زین ابی یا رقیه با گریه کاخ ستم را ویرانه کردی خانوم رقیه الحق که شبیه زینب مرد نبردی خانوم رقیه خانوم رقیه فاتح شام بلا تویی خانوم رقیه پرچم امام ما تویی فاطمه قافله کرب و بلا تویی ای بی کران خانم رقیه کهف امان خانم رقیه جان جهان خانوم رقیه یا رقیه 👇 .👇 @navaye_asheghaan
. یا بند اول: از رو نیزه توو مسیر منو می دیدی تا صدات کردم بابا با سر رسیدی توو بیابون روی خار خوابم نمی بُرد جای من چند مرتبه عمه کتک خورد ببین بابا شکستگی روی بازومُ کبودیه کنار ابرومُ آتیش روی معجر و مومُ بند دوم: بر سرم می زد بابا هی داد و بیداد حرمله تا که عمو عباسم افتاد تو نبودی و چقدر حرفای بد زد هر جا که خوردم زمین به من لگد زد بمیرم که شبیه من شده سرت زخمی بابا شده پلک ترت زخمی شده رو نیزه حنجرت زخمی ✍ 👇 @navaye_asheghaan
. ۱۴۰۳ یار بی پناها فقط امام حسینه چاره گناها فقط امام حسینه اونکه عمری مونده ،  فقط برام حسینه بهترین رفیق عالم امام حسینه وقتی بی قرارم ، ندارم ، من هم دمی الا حسین بوده تکیه گاهم ، پناهم ، توو زندگی تنها حسین بهترین چاره ساز حضرت دل نواز شاه کربلا حسین جان یا حسین یا حسین ... ........ هیچ غمی توو عالم ، غم حسین نمیشه کعبه هست سیاه پوش ، ازین عزا همیشه آسمون پریشون ، از غربت حسینه اعظم مصیبتات ، مصیبت حسینه ای غریب مادر،  تو بی سر ، موندی روو خاک قتلگاه ای عزیز حیدر ، یه لشکر،  کشتن تو  رو از کینه آه روی نیزه سرت زیر پا پیکرت وای حسین غریب مادر یا حسین یا حسین ... ♦️♦️ واحد خیلی بی قرارم  ، قلبم به خون نشسته غصه جدایی  ، دل من و شکسته آروم آروم از هم ، باید دیگه جدا شیم قسمت ما اینه ، کنار هم نباشیم تا اعوذبالله ،تو گفتی ، فهمیدم این صحرا کجاست شد ازین بیابون ، دلم خون ، دردم حسین جان بی دواست دل پریشون منم ابر بارون منم وای ازین غم جدایی آه و واویلتا ♦️♦️ وای ازون غروبی ، که بین ِ این بیابون زینبت می بینه ، جسمت رو غرق ِ در خون وای ازون غروبی  ، که خیمه میشه غوغا زنده میشه اینجا ، مصیبتای زهرا وای ازون غروبی ، که هستی ، بی سر به زیر دست و پا وای ازون غروبی ، که هستم ، بی تو میون شعله ها رفته از دل قرار وای ازین روزگار زینبت دلش شکسته آه و واویلتا ♦️♦️ ✅ واحد یا رقیه خاتون ، منم فدایی تو تا همیشه کارم ، شده گدایی تو یا رقیه خاتون،  عمریه بی نواتم عاقبت بخیره ، گریه توو روضه هاتم دلخوشیم همینه ، که خانوم ، روی سرم هس پرچمت جونم و میگیره،  یه روزی ، آخر غم عمر کَمِت ای عزیز حسین بانوی عالمین جون من فدات رقیه آه و واویلتا ......... ای سه ساله ای که ،دیدی یه عمر مصیبت گریه می کنم از ، غم قد خمیدت خوردی تازیونه ، به جرم بی گناهی تا میدیدی زجر و ، چشمات میرفت سیاهی روی ارغوانی ، قد خم ، تو فاطمه نشونه ای من برات بمیرم ، که خوردی ، کتک به هر بهونه ای طعنه ی شامیا تهمت و ناسزا خیلی قلب تو شکسته آه و واویلتا ♦️♦️ ✅ واحد ای عزیز عالم ، آروم جون زینب نذر تو حسین جان ، دو نوجوون زینب کاشکی مثل اکبر ، به عشق تو فداشن کاش بلای جون ، تموم کوفیا شن ای همه امیده ، دو عالم ، نذار که نا امید بشم رخصتی بده ای ، حسین جان ، من نادر شهید بشم به فدای سرت هستی خواهرت ای برادرم حسین جان آه و واویلتا ........ وای اگه ببینن ، شدی تو سر بریده وای اگه ببینن ، زینب قدش خمیده وای اگه ببینن ، حرم شده قیامت وای اگه ببینن ،  چل روز و شب اسارت وای اگر که امشب ، ببینن ، زینب میون شعله هاست وای اگر که امشب ، ببینن ، رقیه زیر دست و پاست من و دلواپسی وای ازین بی کسی ای برادرم حسین جان ♦️♦️ ✅ واحد وای من قیامت ، میون قتلگاهه غرق خون و تنها،  عمو توو این سپاهه اومدم تقاص مدینه رو بگیرم اومدم توو گودال ، برا عمو بمیرم وای ازین مصیبت ، جسارت، پشت جسارت میکنن با تموم قدرت ، یه لشکر ، عمو رو غارت می کنن ماه خیر النسا پیکرش زیر پا وای حسین غریب مادر آه و واویلتا ‌........ وقتشه تلافی ، کنم محبتاش و کم کنم یه ذره ، کوه مصیبتاش و وقتشه فدا شم ، منم به جای بابا دستم و بدم من ، مثل عموی سقا من چه جور بمونم ، ببینم ، سرِ عمو روو نیزه هاست من چه جور بمونم ، ببینم ، حرم پر از نامحرماست حاجتم شد روا درد من شد دوا ای عمو خدا نگهدار ♦️♦️ ✅ واحد شد یکی تن تو ، با خاک این بیابون رنگ ارغوانی ، ای یاس نجمه خاتون خیلی از زمونه ، خون شد دل تو ای وای کینه از حسن جان ، شد قاتل تو ای وای سنگ بی هوا آه ، عزیزم ، برده رمق از پیکرت پا نکش روو خاکا ، رسیده ، جونم به لب بالا سرت ای یتیم حسن صید صدپاره تن مردم از خجالت تو آه و واویلتا ... با تو زنده بازم ، حماسه ی جمل شد آخرش نصیبت ، احلی من العسل شد موندی پای حرفت ، به تن تا جون تو داشتی واسه ما عزیزم ، سنگ تموم گذاشتی مرکبای کوفه ، گذاشتن ، پا روو گل یاسم چرا باورم نمیشه ، شدی تو ، هم قد عباسم چرا تازه داماد من شاخه شمشاد من مردر از خجالت تو - محرم ۱۴۰۳ @navaye_asheghaan
. سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون صحرای حسین است بُوَد پرونده ام چون برگ گل پاک در این پرونده امضای حسین است بهشت ارزانی خوبان عالم بهشت من تماشای حسین است به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است تمام هستی‌ام باشد دل من که لبریز از تولاّی حسین است در این عالم تمنّایی ندارم تمنّایم تمنّای حسین است چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسین است از آن با گریه دائم خو گرفتم که اشکَم دُرّ دریای حسین است دلی جای خدا باشد که آن دل پر از نور تجلاّی حسین است نترسانیدم از روز قیامت قیامت قدّ و بالای حسین است ✍️حاج غلامرضاسازگار ........... . تمام عشق و ایمانم حسین است همه روح و همه جانم حسین است خدا داند به هر بزم محبت فروغ شمع سوزانم حسین است ندارد تیرگی هرگز دل من که هر شب ماه تابانم حسین است ندارم جز وجود او طبیبی فقط دارو و درمانم حسین است به دریا گوهر تابان هستی به صحرا دُرّ غلتانم حسین است رهایی بخشِ دل از هر چه اندوه میان موج و توفانم حسین است به روی خاک درگاهش نوشتم من آن عبدم که سلطانم حسین است به قبرم چون که بگذارند یاران طلوعِ صبح رخشانم حسین است به دشت بی کسی های دو عالم نه تنها سر که سامانم حسین است تمام حاصل عمرم همین بود مرا جان است و جانانم حسین است پریشانی ندارم جز غم او غم قلب پریشانم حسین است بریزم اشک چون «یاسر» که دانم زلال چشم گریانم حسین است ** ✍محمود تاری «یاسر» ............ علیه‌السلام علیهاالسلام الا ای سرّ نی در نینوایت سرت نازم، به سر دارم هوایت گلاب گریه‌ام در ساغر چشم گرفته رنگ و بوی کربلایت جدایی بین ما افتاد و هرگز نیفتادم چو اشک از چشم‌هایت در ایام جدایی در همه حال به دادم می‌رسد دستِ دعایت بلاگردان عالم! رو مگردان از این عاشق‌ترین درد آشنایت به دامن ریختم یک بوستان گل ز اشک دیده دارم رونمایت بیا بنشین و بنشان آتش دل دلم چون غنچه تنگ است از برایت «عزیزم کاسۀ چشمم سرایت میون هر دو چشمم جای پایت از آن ‏ترسم که غافل پا نهی باز نشیند خار مژگانم به پایت» :: من ای گل! نکهت از بوی تو دارم شمیم از گلشن روی تو دارم... حضور قلب بر سجادۀ عشق ز محراب دو ابروی تو دارم من از بین تمام دیدنی‌ها هوای دیدن روی تو دارم به خوابم آمدی ای بخت بیدار که دیدم سر به زانوی تو دارم گل آتش کجا بودی که حیرت من از خاکستر موی تو دارم بیابان گردم و چون مرغ یاحق تمام شب هیاهوی تو دارم «به سر، شوق سَرِ کوی تو دارم به دل مهر مَهِ روی تو دارم مه من، کعبۀ من قبلۀ من تویی هر سو، نظر سوی تو دارم» :: تو که از هر دو عالم دل ربودی کجا بودی که پیش ما نبودی تو در جمع شهیدان خدایی یگانه شاهد بزم شهودی به سودای وصالت زنده ماندیم به اُمّیدِ سلامی و درودی ببوسم روی ماهت را که امشب ز پشت ابر غیبت رخ نمودی تو با یک جلوه و با یک تبسّم دَر جنّت به روی ما گشودی مپرس از نوگل پژمردۀ خود چرا نیلوفری رنگ و کبودی به شکر دیدن صبح جمالت بخوانم در دل شب‌ها سرودی «اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی به بالینم طبیبی یا حبیبی از این دو، گر یکی بودی چه بودی»... :: به جز روی تو رؤیایی ندارم به جز نام تو نجوایی ندارم به جز گلگشت بستان خیالت سر سیر و تماشایی ندارم بسوز ای شمع و ما را هم بسوزان که من از شعله پروایی ندارم بیابان گردم و اندوهم این است که پای راه پیمایی ندارم مرا اعجاز عشقت روح بخشید به غیر از تو مسیحایی ندارم یک امشب تا سحر مهمان ما باش که من امّید فردایی ندارم «به سر غیر از تو سودایی ندارم به دل جز تو تمنّایی ندارم خدا داند که در بازار عشقت به جز جان هیچ کالایی ندارم»... 📝 ✍ . @navaye_asheghaan
. هیچ کی نکرد به حال من رحمی خنده نداره این تن زخمی زخمای روگونه م واسه کشیده های یک سپاهه کل فضای صورتم شبیه چادرم سیاهه این قد خمیدگی م برا اون شب جاموندن تو راهه ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین جان 2 گفتم چرا تو اومدی برگرد ضعیف گیر آوردی نزن نامرد از بس کریهه چهره ات بند اومده از ترس زبونم عقب برو نامحرمی خودم میام بده امونم موهای سوختمو نکش چی می خوای آخه تو ز جونم 3 چی اومده سر چشات بابا؟ کجا با چی سوخته لبات بابا؟ خیلی پریشونه رگات چه بد بریده حنجر تو از کوفه تا شام چند دفعه رفته روی نیزه سر تو؟ خیلی جسارت شد تو شام به همسر و به خواهر تو سلام_الله_علیها . @navaye_asheghaan