Mahmoud Karimi - Rafti Baradarat Tanhatar Shod (MusicTarin).mp3
9.08M
رفتی برادرت تنهاتر شد!! ♫
رفتی مجیب عالم، مضطر شد
در دلِ نخلستان تا که علم افتاد ♫
خواهرمان زینب بین حرم افتاد
زجر شنیدن هِلهله ها را ♫
آتش خنده یِ حرمله ها را
خواهَرمان دیده… ♫
به که من گویم دردم بی تو باید برگردم؟!
ای نخل خشک خونین دستت کو؟ ♫
ای ماه ام البنین دستت کو!!
بی تو تک و تنها در دل این دشتم ♫
دانلود نوحه رفتی برادرت تنهاتر شد محمود کریمی
در پی دست تو روی زمین گشتم
لحظه ی دیدن مشک دریده ♫
فرقِ شکسته و دست بریده
قامت من خم شد ♫
کمرم را خم کردی به لبم جان آوردی
مشک را آوردی تا پای جانت ♫
با دست و با کتف و با دندانت..
این چه بلایی بود بر سرمان آمد ♫
بهر تسلایش مادرمان آمد
رفتی و تِشنه تر از همه بودی ♫
تشنه ی دیدن فاطمه بودی فاطمه هم آمد
آمد امّا خیلی دیر دیده ات را بسته تیر
#زمینه
#حضرت_عباس ع
🎤حاج محمود کریمی
17.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🕊
♦️رجزخوانی مهدیرسولی:
اسارترفتفرزندخلیلالله
نههرگز‼️
بُتیدرشامباقیبود؛
زینبرفتسروقتش..
#صلیاللهعلیکیابنتخلیلالله✋🏻
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
.
#پیش_زمینه
#امام_حسین
#حسین_طاهری🎤
هدانا هدانا بمحبة اباعبدالله
هدانا هدانا بزیارة اباعبدالله
هدانا هدانا تحت رایة اباعبدالله الحسین
سنگ محک ابی عبدالله
ذکر ملک ابی عبدالله
روی لبا یا لیتنا کنا معک ابی عبدالله
طپش دلم حسین
سایه ی سرم حسین
قیامتیه میگن همه تو حرم حسین
حسین حســـین
#دهه_دوم_محرم 1403
.👇
@navaye_asheghaan
.
#شور_حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
برا مشک و علمت گریه کنم
برا دست قلمت گریه کنم
پهلوون من برای صورت و
خونِ روی پرچمت گریه کنم
گریه میکنم برات گریه زیاد
کی میگه گریه به مردا نمیاد
تو زمین خوردی و خوردم زمین
میخنده لشکر ابن زیاد
زدنت عباس میزنم ناله
علم افتاده زمین و شمر خوشحاله
آخرین کارش توی گوداله
علم افتاده زمین و شمر خوشحاله
****
چجوری غمت رو باور بکنم
چشم درهمت رو باور بکنم
قد بلند هاشمی آخه چطور
بدن کمت رو باور بکنم
پیش هم بچینم اعضای تو رو
پیش بازوهات دستای تو رو
من دیگه فکر نمیکردم ای وای
که بخوان قطع کنن پای تو رو
صورتت واسم کاشف الکربه
به همین صورت حیدری زدن ضربه
بی هوا خوردی وای از این حربه
به همین صورت حیدری زدن ضربه
#شور
#وحید_شکری
#حضرت_عباس
#شب_تاسوعا محرم 1403
.👇
@navaye_asheghaan
.
#واحد_امام_حسین
#شب_دهم_محرم
ای که بر نوک سنان ذکر خدا بر لب تو
تا ابد روح حیات بشر از مکتب تو
روزها یکسره روز تو و شبها شب تو
هم تو مصباح هدی هستی و هم فُلک نجات
یا قتیل العبرات
****
نسل ها شیفته ی مکتب ایثار تو اند
قدسیان تا ابد الدهر عزادار تو اند
راد مردان جهان پیرو انصار تو اند
ای که بگرفته در اسلام حیات از تو حیات
یا قتیل العبرات
****
شجر طورِ دل اهل تولا سر تو
هادی و راهبر نسل جوان اکبر تو
حجت اکبر تو خون علی اصغر تو
به تو و خونِ گلوی علی اصغر صلوات
یا قتیل العبرات
****
خونِ پاک تو به اسلام بقا داد حسین
آنچه زیبنده بُوَد بر تو خدا داد حسین
سرِ پاکت به سرِ نیزه ندا داد حسین
منو سازش منو ذلت منو بیعت هیهات
یا قتیل العبرات
#واحد
#محمد_حسین_حدادیان
#امام_حسین
#عاشورا محرم 1403
👇
@navaye_asheghaan
دیر راهب.
🖤
زینب خونین جگر ،اندر اسارت می رود.
با تمام اهل بیت ، منزل به منزل میرود.
🖤
هست همراهش زنان وطفلهای داغدار .
بین آن نا محرمان،بر ناقه عریان سوار.
🖤
بود سرهای بریده،در جلوی کاروان.
هر سری بر نیزه باشد،پیش چشم دختران.
🖤
ساز و سور نا طبل شادی ،می نوازند ظالمان .
از برای کشتن سلطان دین،شاه جهان.
🖤
قافله را می برند ،در کوچه و بازارشان .
تا به بینند هر اسیری،غل به گردن در فغان.
🖤
آمد از صومعه برون ،راهب بدید یک کاروان.
هست هجده سر بریده،جمله بر نوک سنان.
🖤
بین سرها دید یک سر ،قاری قرآن بود.
همچو نورانی وگو ،خورشیدو مه تابان بود.
🖤
گفت با شمر لعین ،این سر بده امشب به من.
اجرتش را درهم ودینار، بر تو میدهم .
🖤
شمر د اد تحویل سر،بر راهب نیکو خصال.
راهب آورد سر به صومعه ،خانه خود با ملال.
🖤
شستشو بنمود راهب،از سر پرخون او.
چونکه مهمان آمده بهرش،عزیز است و نکو.
🖤
درد دل کرد راهب آن شب ،با سر از تن جدا.
گفت بر گو کیستی،ای مظهر و نور خدا.
🖤
گفت ای راهب حسینم زاده پیغمبرم.
نور چشم فاطمه،هم یادگار حیدر.
🖤
درزمین کربلالب تشنه جان دادم،بدان .
تا شوم شافع به روز ،واپسین بر شیعیان .
🖤
شد مسلمان راهب وهم شیعه و،یارحسین
از سر شب تا به صبح ،صحبت نمود با نور عین.
🖤
حامدی
دیر راهب.
❤️
زینب خونین جگر ،اندر اسارت می رود.
با تمام اهل بیت ، منزل به منزل میرود.
❤️
هست همراهش زنان وطفلهای داغدار .
بین آن نا محرمان،بر ناقه عریان سوار
❤️
بود سرهای بریده،در جلوی کاروان.
هر سری بر نیزه باشد،پیش چشم دختران.
❤️
ساز و سور نا طبل شادی ،می نوازند ظالمان .
از برای کشتن سلطان دین،شاه جهان.
❤️
قافله را می برند ،در کوچه و بازارشان .
تا به بینند هر اسیری،غل به گردن در فغان.
❤️
آمد از صومعه برون ،راهب بدید یک کاروان.
هست هجده سر بریده،جمله بر نوک سنان.
❤️
بین سرها دید یک سر ،قاری قرآن بود.
همچو نورانی وگو ،خورشیدو مه تابان بود.
❤️
گفت با شمر لعین ،این سر بده امشب به من.
اجرتش را درهم و دینار ، بستانی زمن.
❤️
شمر د اد تحویل سر،بر راهب نیکو خصال.
راهب آورد سر به صومعه ،خانه خود با ملال .
❤️
شستشو بنمود راهب،از سر پرخون او.
چونکه مهمان آمده بهرش،عزیز است و نکو.
❤️
درد دل کرد راهب آن شب ،با سر از تن جدا.
گفت بر گو کیستی،ای مظهر و نور خدا.
❤️
گفت ای راهب حسینم زاده پیغمبرم.
نور چشم فاطمه،هم یادگار حیدر.
❤️
درزمین کربلالب تشنه جان دادم،بدان .
تا شوم شافع به روز ،واپسین بر شیعیان .
❤️
شد مسلمان راهب وهم شیعه و،یارحسین.
از سر شب تا به صبح ،صحبت نمود با نور عین.
❤️
حامدی.