eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
یا آرام ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 📝 خوردی زمین/پیش چِشَم/دم نزدم/فاطمه جانم (چرا) مامورِ به/صـــٓــبر بودم/دم نزدم/فاطمه جانم حلالم کن / پهلوتو شکستن بخاطر من حلالم کن / اگه راهتو بستن بخاطر من حلالم کن ای خانومم حلالم کن / اشکات چکیده میون کوچه *《جایگزین(نفست بریده میون کوچه)》 حلالم کن / قامتت خمیده میون کوچه حلالم کن ای خانومم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 📝 بین مسیر/ چند نفری / میزدنت / ای مادر حق داری که / نتونی ببینی.../ منم حسنت/ ای مادر حلالم کن / اگه قدم کوتاه بود دستش رد شد حلالم کن / من بودم و سهم تو یک لگد شد حلالم کن ای مادرجان حلالم کن / شده صـــــورتت پر از کبودی حلالم کن / روی من حسآب کرده بودی ... حلالم کن ای مادر جان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ آذر ۱۴۰۲ @navaye_asheghaan
. علیه_السلام پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم یک عمر در هوای شمادر به در شدیم کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟ شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم! فرزند آبی و پدر تو ابوتراب رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم هرچه شما کریم تری ما گداتریم از اعتبار نام شما معتبر شدیم ما را به راه راست کشاندی تو یا کریم! ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و ... ماهم به نوکری شما مفتخر شدیم ما را به نامتان «حسنی» ثبت کرده¬اند ما سال هاست حلقه ی آویزِ در شدیم آقاترین جوانِ جوانانِ جنتی بی بارگاه و صحن ولی با کرامتی باید برای قبر تو گلدان بیاوریم باید ضریح و سنگ براتان بیاوریم پهن است سفره ی کرمت در بقیع، پس باید ز سفره ی کرمت نان بیاوریم فهم و زبان ما به شما قد نمی دهد باید برای وصف تو قرآن بیاوریم پای پیاده بیست سفر مکه رفته ای تا در مسیر رفتنت ایمان بیاوریم جایی که «رحمت حسنی» موج می زند زشت است حرفی از نم باران بیاوریم اینکه سه بار ثروت خود نصف کرده ای کافیست تا به لطف تو اذعان بیاوریم تا نوکری کند به کرمخانه ی شما صدها بزرگ مثل سلیمان بیاوریم باید فقط برابر یک تار مویتان صدها هزار یوسف کنعان بیاوریم آمد کریم پس همه ی ما گدا شویم شاه جهان شویم اگر اینجا گدا شویم . @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادر،سیدة النساء پدر،امیرِ ارض و والسماء خواهر،عقیله العرب برادرش شهید کربلا کعبه حسن قبله علی صلی علیک یا شبل علی خوش کرم آل علی خوی نبی و تمثال علی گل سرسبد خونواده حسنه فوق العاده حسنه اون که کرمش مثل خدا زیاده حسنه کربلا قاسم تو وقتی گفت از نسبش گفتن همه الفرار از نژاد حسنه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شمشیر میزنه حسن می‌خنده ابوتـراب وقتی‌ که رو طاویه‌اس لشکر داره اضطراب شیوه‌ی رزم این یل هیجان آوره میشه کار یه لشکر با نگاش یکسره طلحه رو کرده مات سبک جنگیدنش می‌ره از میمنه و میاد از میسره معلا حسنه ، شیر صحرا حسنه سراپا علی و عشق زهرا حسنه ابرمرد حسنه ، بی‌هماورد حسنه اونی که جملُ زیر و رو کرد حسن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تکبیر میزنه حسن کو مرد مبارزه؟ صد لشگر مقابلش درمونده و عاجزه دشمنش تا قیامت می‌مونه رو سیاه بی‌نظیر بوده عزمش بوده تاریخ گواه تا که با نیزه اومد پی کنه ناقه رو مثه مور و ملخ پا به فرار شد سپاه حماسه حسنه ، اون‌که خاصه حسنه عدو از غضبش در هراسه حسنه شهامت حسنه ، بی‌نهایت حسنه کریم ابن کریم با اصالت حسنه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
. علیه_السلام سنگ مزار و سایبانی هم نداری این غصه می آید به سینه ، هر دوشنبه حتی خیال مصرع بعدی مرا کشت پرواز تهران تا مدینه ، هر دوشنبه ✍ . @navaye_asheghaan
. در مدار فاطمه مشکل گشایی می کند او تمام قفل های بسته را وا می کند گرچه هست او بی حرم، اما به یُمن برکتش روزی کرببلای جمع امضا می کند . @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جار زدن نداره بیچاره است اونی که امام حسن نداره هیچ جا وطن نمیشه کل عالم رو جمع کنن امام حسن نمیشه ماه روشن شبای دلم ای خاک تو انتهای دلم روزی نیست که اسمتو نبرم آقای دوشنبه های دلم بیا عطا رو ببین قبله ی ما رو ببین خیره شو تو چشم امام حسن خدا رو ببین همینکه تیغ حسن در اومد از تو غلاف به دست و پا افتادنه شترسوارو ببین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه حرم نداره اما هیچکی مثل حسن کرم نداره به قدری دلنشینه کل عالم دور سفره ی امام حسن میشینه بانی سفره ی امام حسن ام البنینه تو سینم یه صحنِ جای دلم اسمت رو میگه صدای دلم روزی نیست که اسمتو نبرم آقای دوشنبه های دلم ته مرامه حسن علی الدوامه حسن من ایستاده میمیرم به احترام حسن تمام عزت من فقط همینه و بس علی امام من است و منم غلام حسن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی‌نظیره حسن از زمین خورده‌ها دست می‌گیره حسن دل به نام حسین و اسیر حسن من غلام غلام و امیره حسن دل و دلداری یا حسن مولا چقدر سالاری یا حسن مولا شده ثابت که شبیه حیدر تو هم کراری یا حسن مولا قربون قبرت که پر از خاکه قبر تو فراتر از تموم افلاکه من فدات میشم خاک پات میشم آخرش زائر اون صحن وسرات میشم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
علیه السلام رب صل علی محمد ، محمد و آل محمد حسن جانم حسن سفره ی نعمت فکنده ، خالق نعمت در این ماه نیمه ی ماه خدا شد هدیه بر اهل زمین ماه علی و فاطمه رسول موتمن شده افطارشان ز بوسه بر حسن حسن جانم حسن... وقت جنگیدن به میدان ، چون خلیل بت شکن شد بعد از این شور ملائک ، لا فتی الا حسن شد به رزمش وارث علی مرتضاست جمل ، شد خیبرو حسن ، خیبر گشاست حسن جانم حسن.... شمع بزم آفرینش که جهان پروانه ی اوست کعبه ی حاجات مردم تا قیامت خانه ی اوست شود اینجا اسیر ز بند غم رها به تن پوشد فقیر لباس اغنیا حسن جانم حسن ✍ 👇 @navaye_asheghaan
. ° وسط معرکه‌ی جنگ که غوغا شده صد گرد و غبار از پی هر اسب چنان پا شده هر گوش پر از بانگ چکاچک شده یک سو طرف لشکر مشرک شده سوی دگرش لشکر حلت بفنائک شده یک مرتبه فرمانده‌ی‌شان حضرت حیدر دل و دلبر سر و سرور وَ همان کس که ز جا کند در قلعه‌ی خیبر به جلو خواند محمد حنفیه پسرش را و به او نیزه‌ی خود داد ° داد دستور محمد حنفیه پسرش را که برو سمت جلو محمل آن زن ، زن فتان که شده الگوی شیطان بزن و کار شتر را به دمی یکسره کن ° رفت تا معرکه شمشیر زد و بر دل سرباز مسلمان به کج رفته به تکفیر زد و ضربه پس از شیهه‌ی تکبیر زد و یک نفس خسته کشید آه حوالی شتر تا که رسید آل بنی‌ضَبّه‌ جان بر کف زن دور شتر یکسره حائل شده بودند چنان حامی محمل شده‌بودند که او قافیه را باخت و سر را به گریبان ز روی خجلتش انداخت و برگشت عقب پیش پدر ° او که نامش حسن‌ست و صف دشمن شکن‌ست و پسر ارشد مرحب فکن‌ست و یل یل‌ها ، به دمی نیزه ز دستان برادر چو گرفت از ته دل جمله‌ی لاحول و لاقوه الا به زبان گفت ، سپس مرکب خود طاویه را با مدد از مادر خود فاطمه هی کرد ره معرکه طی کرد به میدان زد و یک نعره چو طوفان زد و در روبروی شیر چنان شیر شد و میمنه را میسره را از دم تیغش گذراند و رجز حیدری‌اش را ز ته حنجره‌‌اش خواند و پس از آن صف اول صف دوم همه را راند و چو شمشیر برای عدم آورد همانجا ملک‌الموت کم آورد ؛ حوالی جمل رفت چه مِثل و مَثَل رفت وَ تقدیر عدو سوی اجل رفت ، که از ترس ، بنی ضبّهِ جان‌برکف آن زن ، که روا نیست بیارم وسط شعر نشان و لقبش را به عقب رفت ، چو انگشت تحیر به دهان‌ها به عجب رفت ، به خون همه‌شان نیزه‌‌اش آلوده شد و ذره‌ای آسوده شد و رفت و ره معرکه را آن‌همه طی کرد ، شتر را که به یک ثانیه پی کرد ، زن فتنه‌جوی لشکر اعدا به زمین خورد ، نگون بخت شد و کار عدو سخت شد و حیدر کرار دلش تخت شد و قائله‌ هم ختم به تکبیر سپاهش وَ نبودیم ببینیم علی را و نگاهش ، و نوشتند که شهزاده رسیده‌ست به خشنودی شاهش ، پس از آن هم حسنِ شکر گذار از وسط معرکه برگشت عقب پیش پدر ° و پدر دید محمد پسرش را که عرق از سپرش ریخت که شرم از نظرش ریخت ملال از کمرش ریخت به دلداری او رفت و چنین حضرت حیدر به پسر گفت که سرخوردگی‌ات چیست و دلمردگی‌ات چیست؟ تو تنها پسر حیدری امّا حسن از آل عبا و پسر تاج نبوت ، پسر ختم رسالت وَ چنین شان ، تو را نیست ، پس اینگونه روا نیست که با خویش قیاسش بکنی ✍ . @navaye_asheghaan
. علیه السلام مضمون هر قصیده، مُخمّس، غزل، حسن حلوای ماست ذکر سلامًُ عَلَی الحسن حیدر گرفته آینه ای در بغل، حسن... بوده ابوتراب و دگر شد اَبَاالحسن تنها دلیل خنده ی مولا رسیده است اول امامزاده‌ی دنیا رسیده است ماه کریم و ماه کَرم، ماه مجتبی است هرکس که مادری شده دلخواه مجتبی است خیرات مومنانه به درگاه مجتبی است روزیِ ما به اشکِ سحرگاه مجتبی است جانم به شال سبز سر دوش تان حسن تنها پناه ما شده آغوش‌تان حسن لب وا نکرده ایم و به ما می کنی نظر با این حساب کاسه ی سائل بزرگ تر از سفره ها "نمک" ز شما می رسد اگر؛ ما "شور" خواستیم و شده رزق ما "شِکر" این زندگی ما همه از نعمت شماست حرف از کریم شد، همه جا صحبت شماست آقا، غبار گیر از آییـنه های ما سرمایه ای است عشق تو در سینه های ما سفره نشین تو همه پیشینه های ما حرف و حدیث تو شده گنجینه های ما حرفی بزن که آب شود قند در دلم با دست توست حل شده هر بار مشکلم سمت تو از وجودِ خودم هم فراری ام چون رود هر دوشنبه به سمت تو جاری ام رَدّم کنی اگر، به چه کس می سپاری ام رحمی بکن به بی کسی و بی قراری ام پیش توییم با لبِ خشک و دو چشم تر ما را شده به یک "ثمنِ بَخس" هم بخر گُلهای خشک از قدمت سبز می شود قلب سیاه ما ز دَمَت سبز می شود یک روز می رسد علمت سبز می شود رنگ ضریح محترمت سبز می شود یک روز سمت قبر تو ای‌جان روان‌ شویم ما با گلاب قمصر کاشان روان‌ شویم آقا همان گدای قدیمی و ساده ام هستیم نوکرت خودم و خانواده ام یک عمر دل به عشق حسین تو داده ام من اربعین به یاد شما توی جاده ام عرض سلام ما به مدینه بَرَد نسیم یک اربعین به تربت پاک تو می رسیم... 🖍️ ✍ ‌. @navaye_asheghaan
نذر چشای حبیبه هرچی نفس دارم عاشق کش و دل فریبه روی ماه دلدارم با قدماش علی به همه دعا میکنه با خنده هاش چه قیامتی به پا میکنه تا که یه بار چش خمارشو وا میکنه یا مولا فرشته ها ستاره میریزن از آسمون ستاره ها چراغ خونه های دلامون ترانه ها روی لب هر پیر و جوون یا مولا به فدای خال سیاهت سرمو میذارم به راهت چی میخوای از این جون عاشق کُشتی منو با نگاهت دیوونه شدم از عشقت روز ازل خاک ره ابوترابم کردی با یه نگاه عاشق کُشِت خونه خرابم کردی دیوونه شدم از عشقت **** خدا هم فرموده که نیست هَرَجی بر مجنون سر میذارم با یک نگاش به دل کوه و بیابون وقتی خدا جمال این پسرک میکشه با خط نور روی پر شاپرک میکشه واسه نگاش ستاره داره سَرَک میکشه یا مولا مجنونم و او چو لیلا دل برده ز دست مولا گهواره ی عشق عالم آغوش گرم زهرا دیوونه شدم از عشقت روز ازل خاک ره ابوترابم کردی با یه نگاه عاشق کُشِت خونه خرابم کردی دیوونه شدم از عشقت **** میبینم یوسف اومده با گداها درِ خونه میون هرکی خوشگله کی مردِ مِیدونه خدای دل نور علی به جبین حسن صفای دل تو سایه ی پرچین حسن دوای دل آب لب شیرین حسن یا مولا دستارو بالا بیارید سنگ تموم بذارید گفته میادش اگر که اسم عباسشو بیارید یا ابوفاضل ابالفضل من مستِ مستِ مستم مِی نوش و پیاله دستم حرف دل من همینه من مستِ مستِ مستم دیوونه شدم از عشقت روز ازل خاک ره ابوترابم کردی با یه نگاه عاشق کُشِت خونه خرابم کردی دیوونه شدم از عشقت ولادت امام حسن مجتبی پانزدهم رمضان @navaye_asheghaan
علیه السلام علیه السلام علیه السلام هرکس که بر کریم پناهنده میشود دلمرده هم اگر برسد زنده میشود آنقدر میدهند که شرمنده می شود آیا به روز حشر سرافکنده می شود واللهِ اعتقاد من این است تا ابد زین خانه نا امید گدایی نمی رود وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود بی یا حسن تجلی یارب نمی شود زلفی که باد خورده مرتب نمی شود هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود آتش زده هوای وصالت به جان من یا ایها الکریم و یا ایها الحسن مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد ریزه خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد عمری به دستگیری ات اقرار کرده ایم ما اعتماد بر کرم یار کرده ایم عمری سبو زجام کرم می زنم حسن نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن با نام تو به سینه حرم می زنم حسن باید مدینه محشر کبری به پا کنیم بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم از راه دور دست تمنا گرفته ایم عمریست در حریم تو مأوا گرفته ایم دستان خویش سوی تو بالا گرفته ایم هرچه گرفته ایم ز زهرا گرفته ایم بیهوده نیست آبروی رفته می خَرَند فرزندها ز مادرشان ارث می برند زلفت رها کنی همه بی خانه میشویم ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم ماخاک بوس گوشه ی میخانه میشویم گِرد تو پرکشیده و پروانه میشویم در آسمان چشم سیاهت هوایی ام شکر خدا ز روز ازل مجتبایی ام چشمان من به سوی درِ بسته ی بقیع بُغضی ست در گلویِ درِ بسته ی بقیع سر می نَهیم رویِ درِ بسته ی بقیع گریه شده وضویِ درِ بسته ی بقیع ای کاش پرچمی سرِ این قبر می زدیم با گریه پرچمی سرِ این قبر می زدیم قربان آن جگر که چهل سال پاره بود زخمی از آن شکستگی گوشواره بود در کوچه ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش بگذاشت ،پا به چادر و رد شد زمادرش در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت سیلی که خورد، ضربه ی پا احتیاج داشت؟؟؟ لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست بادستِ بسته شخصیت یار او شکست از آن به بعد خنده به لبها حرام شد تو هفت ساله بودی و عمرت تمام شد در شهر، آلِ فاطمه بی احترام شد توهینِ بر علی همه جا لفظِ عام شد دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست آهسته تر قدم بزن ای مردِ کوچه ها بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچه ها مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه ها یادت نرفته خنده ی نامردِ کوچه ها دیدی ز مالیات مغیره معاف شد این ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده زخمِ زبان به سینه ی درد آشنا زده صبر تو طعنه بر همه ی انبیا زده صلحِ تو ریشه ی همه ی فتنه را زده آری چکیده ی علی و مصطفی توئی بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم خانه دوباره در نظرت ریخته به هم بیرون بریز خون جگر های خود حسن کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن خونین دهن ز کرببلا حرف میزنی از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی از نیزه هایِ بی سر و پا حرف میزنی از لشگری بدون حیا حرف میزنی گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب اند شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب اند دستِ حرام زاده به معجر نمی خورد ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی خورد آتش زبانه اش به مویِ سر نمی خورد با ناسزا به زینب تو ، بر نمی خورد خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست آهسته جان بده که ابالفضل زنده است در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می کنند پوشیه ی زنان حرم پاره می کنند زنها و دختران همه آواره میکنند زینب پس از حسین گرفتار میشود آواره بین کوچه و بازار میشود @navaye_asheghaan
. السلام علیکـَ یا حسن ابن علی، ایها المجتبی ========================= مُخَمَس مدح و مرثیه (ع) شاه کرم لطفی بفرما مستکینت را این نوکر افتاده بر روی زمینت را آقا تفضل کن گدای کمترینت را در سینه ام پر کن تو مهر بی قرینت را با سائلان تو مهربانی ای حسن جان لطفی کن آقا که دلم سامان بگیرد شعرم به گوشه چشمت آقا جان بگیرد هم جان بگیرد هم تب طوفان بگیرد لطفی که قلبم پیش تو اسکان بگیرد تو حضرت آرام جانی ای حسن جان من از طفولیت به نامت مبتلایم خوشنود از این حال جنون و ابتلایم خرسندم از این که غم تو شد بلایم اصلاً خودت کردی اسیر کربلایم روزی رسان نوکرانی ای حسن جان در می‌زنم شاید نگاهت را ببینم یک چشمه شاید روی ماهت را ببینم حسن رخ و چشم سیاهت را ببینم شاید که لایق بودم آهت را ببینم غمگین غم‌های نهانی ای حسن جان در می‌زنم درباز کن بر من نظر کن من شاعرت هستم به شعر من اثر کن منظومه‌ام را از غم خود با خبر کن از کوچه‌های کودکی خودت گذر کن تو آگه از سرّ نهانی ای حسن جان از کوچه‌ای که غم در آن تکثیر می‌شد ناموس ذات حق در آن تحقیر می‌شد بی حرمتی بر آیه‌ی تطهیر می‌شد آنجا که بغض و کینه‌ها تصویر می‌شد آن کوچه را تو روضه‌خوانی ای حسن جان وقتی که باد کینه در آن کوچه پیچید سد شد مسیر و ناگهان آن کوچه لرزید بعدش صدای نحس آن بی دین که غُرید وَ چشم‌های کودکی که داشت می‌دید وای از بلای آسمانی ای حسن جان هِی بر سرانگشتان پایت قد کشیدی هِی این طرف هی آن طرف‌تر می‌دویدی غمگین‌ترین تصویر خلقت را تو دیدی بی احترامی کرد و آقا تو شنیدی ناموس حق را پاسبانی ای حسن جان در قلب تو این ماجرا جاماند آن روز در چشم‌هایت این بلا جاماند آن روز در گوشت آن لحن و صدا جاماند آن روز وقتی به چادر جای پا جاماند آن روز این درد را تنها تو دانی ای حسن جان این روضه مرقومه را تنها تو دیدی وقت لگد، معصومه را تنها تو دیدی ضرب هجوم لطمه را تنها تو دیدی آن مادر مظلومه را تنها تو دیدی از دیده‌هایت خون فشانی ای حسن جان .
. تو کریمی و منم جیره خور احسانت جان و جانان جهان، جان جهان قربانت سفره دار حرم رحمت و مهری آقا اهلِ عرشند به والله بلاگردانت کرمت سفره خالیِّ مرا پر کرده جان گرفتم به خداییِّ خدا با نانت من به نان و نمک سفره ات عادت دارم من نشستم همه ی عمر به پای خوانت تو همانی که مریدت شده ارباب وفا من همانم که شدم ابر پر از بارانت حسنی ام به خداییِّ خدا تا محشر شکرُلله شدم عاشق سرگردانت کوریِّ دشمن تو ضربه دل یا حسن است به فدای تو و آن خاطره و طـوفانت آخرین تیر علی در جمل فتنه تویی ضربه ات حیدری ُّو کون و مکان حیرانت می رسد روز خوشی که به بقیعت برسم می شود مثل خراسان حرم ویرانت به علی می رسد آنروز که با ذکر علی به طواف تو بیایند همه مَستانت در رِکاب یوسف فاطمیون می سازد حرم عشق برایت به خدا ایرانت .
. سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن معرفت رنگ گرفته‌ است از عرفانِ حسن خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید تا خود حشر منم دست به دامان حسن عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود بنویسید مرا بی سر و سامان حسن رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌ ست پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌ ست نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی‌ ست بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است این شعارِ همه‌ی ما ، حسنی‌ها ، شده است: " تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن" خاک خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم می نشستیم سر سفره ی احسان حسن من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم فقط از دوری معشوق خودم مینالم پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن روضه‌تر از غم آقای کریمان ،غم نیست وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست مادری‌تر ز حسن در همه ی عالم نیست تو نگو حضرت صدیقه..،بگو جانِ حسن! آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است از مصیبات حسن ، خونِ خدا خون‌جگر است سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشان حسن کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود داغ ناموس گرفته‌است گریبان حسن سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن .
. ایام یا لطیف به نام خدای کرم‌ها؛حسن نوشته به روی دل ما حسن چنان عشق را کرده معنا حسن که مائیم مجنون و لیلا حسن نداریم معشوقی اِلّا حسن به وقت سحر،سوختن دیده شد در آن شعله ها بال من دیده شد چه ذکر خوشی در دهن دیده شد در این "یاخدا"، "یاحسن" دیده شد رسیدیم با ربّنا تا حسن شعف با دل شیعه راه آمده چه نوری ز عرش اِلٰه آمده سحرگاهِ شامِ سیاه آمده شب نیمه‌ی ماه،ماه آمده به خورشید گویند حالا:حسن چنین ذاتِ حق‌گُستری دیده ای جمالی به این محشری دیده ای؟! همانند او دلبری دیده ای؟! پسر این‌قَدَر مادری دیده ای! خلاصه کنم..،جانِ زهرا؛حسن سخا اصل رفتار این طایفه است گداپس‌زدن عارِ این طایفه است فقیر محل یار این طایفه است نمک‌پروری کار این طایفه است همه سفره‌دارند امّا حسن...! همان دم که جود از خیالش گذشت کرامت ز حد کمالش گذشت تهی‌دست‌بودن مجالش گذشت سه بار از تمامیِّ مالش گذشت به بازی گرفته کرم را،حسن قدم‌های آغازی اش را نگاه پر و بال پروازی اش را نگاه دلِ از خدا راضی اش را نگاه بیا دست و دلبازی اش را نگاه گدا را نشانده است بالا حسن دو خط مدح در وصف دریا بگو کمی از مرامش به دنیا بگو رفیق جذامی شدن را بگو غذا دادنش را به سگ ها بگو به وللهِ آقاست،آقا..،حسن شبی جنگِ عاشق‌کُشی در گرفت دل ما تمایل به دلبر گرفت گدا دید این خانه را..،پر گرفت چُنان خصلتش را برادر گرفت؛ علی اکبرش شد سراپا حسن منم سائل مجتبای علی فدای همه بچه های علی نجف؛آرزوی گدای علی رسیدی به ایوان‌طلای علی بگو یا حسین و بگو یا حسن به تو دِین خود را ادا می کنیم میان بقیع‌ات چه‌ها می کنیم شب‌ات را شبِ کربلا می کنیم ضریحی برایت بنا می کنیم به زیبایی مشهد ما؛حسن .
رعد و برقه یا داره شمشیر میکشه حسن داره میلرزه زمین تکبیر میکشه حسن اینجا جنگ جمله یا تکرار خیبره حیدر رو دوباره به تصویر میکشه حسن تو دل معرکه معنی اقتدارو ببین هیبت ذوالفقارو ببین ترس شترسوارو ببین میمنه میسره تو دست قدرت حسنه مات ابهت حسنه حرف شجاعت حسنه جمل رو ببینید تو خطر افتاده زنِ فتنه گر تو دردسر افتاده خوده طلحه میگفت که تمومِ کارش با اولاد حیدر هرکی در افتاده **** شیر بیشه ی علی طوفان کرده یک تنه ترس و دلهره چقدر توی قلب دشمنه عزرائیل از نفس افتاد و با خودش میگفت شمشیرِ حسن چه با سرعت ضربه میزنه وقتی که پشت هم کشته ها رو قطار میکنه زبیرم استتار میکنه طلحه داره فرار میکنه فاتح معرکه وارث ارشد علیِ آینه ی تمام قد علیِ شیر زبونزدِ علیِ سپاهو بهم زد فاتح پیکاره حسن افتخارِ حیدر کراره شتر با سوارش نقش زمین میشه تو میدون حسن تا تیغشو برداره رمضان 1403 @navaye_asheghaan
. به سبک بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا با عنایات تو ای شاه کرم یا مجتبا اربعین راهی شوم سمت حرم یا مجتبا سائلی از خانه تو دست خالی رد نشد کربلا شد خواهش چشم ترم یا مجتبا در حرم گویم حسین زیر علم گویم حسن با پدر گویم حسین با مادرم گویم حسن اربعین قسمت شود من از نجف تا کربلا یک قدم گویم حسین و یک قدم گویم حسن بی تو کافر میشوم با تو مسلمانم حسن در فراق کربلا بی تاب و گریانم حسن ای امام بی حرم من را ببر تا کربلا پای ایوان طلا میگویم ای جانم حسن نوکر تو هر کجا حرف تو شد با سر دوید طعم تلخ دوری از کرب و بلا را هم چشید در میان روضه ات شوقی به دل دارم حسن من به روز هفتم از ماه صفر دارم امید من حسینی گشته دست تو هستم یاحسن با امیدی دل به احسان تو بستم یاحسن آنقدر در میزنم در میزنم این خانه را تا دهی اذن زیارت را به دستم یاحسن ✍ . @navaye_asheghaan
. (ع) 🔘🔘🔘🔘🔘🔘 بند1⃣ چقده ذکره حسن روی لبا میشینه بردن نام آقا مثله عسل شیرینه میوه ی فاطمه و علی به دل تسکینه ،تسکینه ........... میگیره دست عشاق ،پسره شیره حُنِین عشق زینب کبری ،ولیِّ امرِ حسین خوشگل و مه جبینه ،ماه روی زمینه استاد رزم عباس ،امام دومینه ........... آب و گلم حسن ماه دلم حسن رفع درد و غم و هر مشکلم حسن یا حسن یا حسن •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ توی میدون نبرد آقام حسن سرداره به لبش ذکره اَناَ بنُ حیدَره کرّاره تا به لشگر میزنه عدو کارش، فراره ،فراره ......... توی پیکار نبرد،شجاع و بی بدله پا به فرار میزاره ،دشمنش با عجله سری به تن نَمونه وقتی شمشیر بزنه سردار جنگ جمل ،مرد میدون حسنه ........ علی هیبت حسن کوه غیرت حسن الگوی عباس و اوج قدرت حسن یا حسن یاحسن •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند3⃣ کریمی مثل حسن الحق گدایی داره گدایی درخونه ش حکم خدایی داره هزار تایوسف مصری جونفدایی داره،فدایی داره ........... شیر غران میدون ، حسن دلاوره باتیغ سرخ ابروش،سر رو ازتن می بره زمین از خوف خشمش،زیرپاهاش میلرزه از تیغ توی دستو ،برق چشماش می لرزه ........... یل صفدر حسن مثله حیدرحسن رودلم حک شده شه و سرور حسن یا حسن یا حسن •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند4⃣ گنبدسبزحسن روبه زودی میسازیم با ألماسودروگوهر ورودی میسازیم به کوریه دوچشمای سعودی میسازیم،میسازیم ........... سقاخونه میسازیم،واسه ی صحن حسن هیأت به پا میکنیم،گوشه ی صحن حسن همه گی دست جمعی،توی صحنش میشینیم زنده باشیم الهی ، اون روزو ما ببینیم ........... یعنی میشه خدا یه روز از کربلا تا حریم حسن بریم با بچه ها یا حسن یا حسن •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• .👇
. 🌷🌷🌷 ✅بنداول چقددرد دل داره قلبم میمیرم من اخرازین غم چه شبهاکه بابغض و ناله بیادبقیع گریه کردم 🌷 که چارتا امام و یه مادر وحمزه که روی زمینه ویک مادری که ملقب به بانویم ام البنیه 🌷 حتی نداره یک زائری حتی نداره یک عابری حتی نداره یک ذاکری خیلی غریبه 🌷 حتی نداره یک چراغی حتی نه سنگ و رواقی حتی یک سنگ و اتاقی آقام آقام 🌷 _ ✅بنددوم برای ظهور اقامون دلا تنگه وبیقراره الهی بیاد که بقیع و ازین وضع غربت در آره 🌷 بیاد و با اذن آقامون همه گی بقیع و بسازیم به گلدسته هاو به صحن و به گنبدطلاهاش بنازیم 🌷 واسه اربا محترم حسن شهنشاه کرم انشاالله میسازیم حرم آقام آقام به کوریِ وهابیا مثال مشهدالرضا (ع) بقیع میشه مقرِّ ما آقام آقام یاحسن آل عبا ____ ✅بندسوم به قربون اون پیرمردی که ریختن تو خونه ش شبونه یکی میکشید اقا مونو یکی هم میزد تازیونه بدون ردا و عمامه پاهایی که ابله بسته باسیلی می افتاد چه ناجور با صورت با دستای بسته 💧💧💧 تامیزد لعین میگفت مادرم باقلبی حزین میگفت مادرم تا میخورد زمین میگفت مادرم مادر کجایی باسوز ومحن میگفت مادرم سیلی که زدن میگفت مادرم شبیه حسن میگفت مادرم وای از جدایی 🌷 یاصادق ال عبا یاصادق ال عبا ____ ✅بندچهارم چه سخته کنار یه بستر نشسته کنارش یه مادر عطش میسوزونه وجودو رسیده لحظات اخر 🌷 توقلبش ی عمره که اقام همیشه به شورو به شینه میسوزه ولی باز به یاد غریبی جدش حسینه 🌷 باسوز ومحن میگفت مادرم سیلی که زدن میگفت مادرم با یاد حسن میگفت مادرم مادرکجایی قلب بیقرار میگفت یاحسین باحالی نزار میگفت یاحسین وقت احتضار میگفت یاحسین وای از جدایی 🌷 یاصادق ال عبا 💠💠💠⭕️ 230 ❌💠💠💠 @navaye_asheghaan
. علیه_السلام باسلام و صلوات-همینا سینه زنات یه امامزاده باشه-مثلا تو یه دهات براش حرم می سازن-براش ضریح می یارن به بچه های زهرا-اینجا ارادت دارن تو که اخه کاری غیر از کَرَم نداری چه جوری قبول کنم که حرم نداری؟ صحنتو یه روزی اخرم حسن می سازیم به جون مادرم حسن ای امامزاده بی حرم حسن ای امامزاده بی حرم حسن«۳» …… شب تاره مثلا-بقیع داره مثلا چند تا گنبد طلا-با مناره مثلا فکر کن که ایوون داره-فکر کن علم می بینی با دو تا چشمت داری-چار تا حرم می بینی تو بقیع ببین شلوغی کربلا رو پنجره فولاد اقام امام رضا رو می خونم باز با چشم ترم حسن بخدا که خیلی نوکرم حسن ای امامزاده بی حرم حسن ای امامزاده بی حرم حسن«۳» @navaye_asheghaan
. *بند اول* با حب تو طی میشه این زندگیم از اون قدیمی عشق خونوادگیم مولا حسن جان کریم بن کریم حب تو مولا سند بندگیم ای عشق بی نهایت؛ای نهایت عشق؛آرامش دنیا تو راه مستقیمی؛عشقم از قدیمی؛ای عزیز زهرا عشقت توی رگ جاری اسمت روو دل حجاری میدونم دوسم داری ///یابن الزهرا حسن جان/// *بند دوم* من با خیال حرم تو خوشم واسه زیارت منتت می کشم عاقبت من وقتی میشه بخیر که آخر سر فدای تو بشم تا خون تووی رگامه؛تا نفس توو سینه ست؛نوکر و غلامم هر ساعت و دقیقه؛هر روزم و هر شب؛محضرت سلامم... من قطره و دریا تو من نوکر و آقا تو خوشبختی یعنی با تو ///یابن الزهرا حسین جان/// *بند سوم* حال و هوای حرمت جانفزاست غوغای عشقت توی عالم به پاست جنت مکانه هر کی توو صحنته اصلا بهشت نوکرا کربلاست... ای شاه با اصالت؛ای برکت دنیا؛ای حضرت والا ای راه تو همه خیر؛یا حضرت سلطان؛تربت تو اعلا... یا سفینة النجاة یا قتیل العبرات جون عالمی فدات ///یابن الزهرا حسین جان/// *مهدی ندرخانی-کرج*✍ 👇 @navaye_asheghaan