#حضرت_مسلم
#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
سر کردهام چه سخت سحرهای شهر را
طی کردهام تمام گذرهای شهر را
هرجا که رفته ام به در بسته خورده ام
کوبیده ام تمامی درهای شهر را
گفتند با تو اند ولی کیسه های زر
تغییر داده است نظر های شهر را
تمرین رقص و هلهله و جشن می کنند
آماده می کنند هنر های شهر را
آن باغ های سبز که گفتند، سنگ بود
برداشت کرده اند ثمرهای شهر را
آهنگری شلوغ ترین شغل کوفه است
تعمیر می کنند سپرهای شهر را
فطرس کجاست تا برساند به دست تو
این آخرین سلام و خبرهای شهر را...
آرش براری
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@Maddahionlinمداحی آنلاین - راه را گم کرده ام آواره و تنها شدم - علیمی.mp3
زمان:
حجم:
3.15M
⏯ #واحد احساسی #امام_زمان(عج)
🍃راه را گم کرده ام
🍃آواره و تنها شدم
🎤 #حمیدعلیمی
👌بسیار زیبا
🌷 #جمعه_های_دلتنگی
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_مسلم
#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
من کوفه را چون مردگان بیدرد دیدم
نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم
ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاحالرجالاند
خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند
اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند
عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند
تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد
قلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد
این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود
این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود
زنهـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد
از بامها بر فرق من آتش فشاندنـد
مـن جـاننثار عترت خیرالانـامم
صیدبـهخـون غلتیدۀ بـالای بامم
وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم
عکس لب خشک تـو را در آب دیدم
در موج خون دریای «لا»را دیدم امروز
از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز
انگـار میبینم جراحـات تنـت را
خونين به چنگ گرگها، پیراهنت را
انگـار میبینم گُلان پـرپـرت را
پاشیده از هم عضوعضو اکـبرت را
انگار میبینم که بعد از قتـل یـاران
هم تیرباران میشوی هم سنگباران
انگـار مـیبینم ذبیـح کـوچکت را
زخم گلوی شیرخوارهکودکت را
انگار میبینم که با اشک دو دیـده
داری به روی دست خود دستِ بریده
انگار بينم غرق خـون آیینهات را
جای سم اسبان و زخم سینهات را
انگار میبینم که شمر آید بـه گودال
انگار میبینم زدی در خون پر و بال
انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد
زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد
من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم
مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم
لبتشنـه از پیکر جـدا گردد سر من
آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من
تنهـا نـه ايـن نامردمردم میکُشندم
در کـوچههای شهر کوفه میکِشندم
«میثم!»شرار از نظم جانسوزت فشاندی
بس کن که دلها را به بحر خون نشاندی
استاد حاج غلامرضا سازگار
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#امام_زمان_عج
یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست
خوابمان برده ست...در اینجا کسی هشیار نیست
تو دعامان میکنی، ما بیمحلی میکنیم
هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست
بیقراری از غم هجر تو کار عاشق است
من که عاشق نیستم، وقتی که حالم زار نیست
آخرش میمیرم و رویت ندیده میروم
ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست
زحمتت دادم، برایت درد سر بودم ببخش
در میان نوکرانت مثل من سر بار نیست
باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین
توبه و بدقولی من که همین یکبار نیست
من فقیر و رو سیاهم، بینوایم... بیکسم
همنشینی کریمان با فقیران عار نیست
این دل ویرانه را آباد کن یابنالحسن
بهر این ویرانهدل غیر از شما معمار نیست
دست من در محضرت خالیست میدانم ولی
مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست
من که سر تا پا گناهم... غیر گریه بر حسین
مرهمی بر زخمهای این دل بیمار نیست
زینب و دروازهی ساعات و یک شهر شلوغ
یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست؟
بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا
جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست
علی سپهری
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#حضرت_مسلم
#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
((پنجم شوال وبه نقلی ششم شوال روز ورود حضرت مسلم (ع)به کوفه))
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم
علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟
نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند
دوباره یک نفری موقع عشا مسلم
دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد
اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم
ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی
امید نیست به این قوم بی حیا مسلم
شب نجات تو از دست شبه مردان است
هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم
نمانده راهی و تو بی پناهی و باید
فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم
رسیده ای به سرانجام و حیله ی کوفی
ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم
اگر چه از سر دارالعماره می افتی
سرت نمی رود اما به نیزه ها مسلم
هزار شکر خدا را دگر نمی ماند
تن تو روی زمین زیر دست و پا مسلم
ولی قرار شده تشنه لب شهید شوی
به احترام لب شاه کربلا مسلم
مجتبی خرسندی
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
همچو شمعی در فراغت زارو گریانم بقیع #بقیع #خادم
.
مرحوم خادم
.
همچو شمعی در فراغت زارو گریانم بقیع
در سکوت خلوت خود اشکریزانم بقیع
.
حسرتت کرده چنانم ای مآل آرزو
گاه گریان گاه شیدا گه پریشانم بقیع
.
ترسم عمرم را نباشد مهلتی در حسرتت
ترک سازد آشیان را طایر جانم بقیع
.
تا کنم خاک ترا بر دیده جان توتیا
من زجانانم ترا همواره خواهانم بقیع
.
جان من در آرزوی مرقد گمگشته سوخت
اشکریزان همچنان از داغ هجرانم بقیع
.
هر زمان گلهای خندان نبی یاد آورم
چون بنفشه از محن سر در گریبانم بقیع
.
آرزو دارم ببوسم تربت پاک حسن
تا به رویم گرد ان با نوک مژگانم بقیع
.
تاکه یابم آبرو از تربت زین العباد
آخر از اعمال و کردارم هراسانم بقیع
.
بر مزار باقر افتم سر دهم آه و نوا
برملا سازم در آنجا عشق پنهانم بقیع
.
با صداقت لب به خاک پاک صادق بر نهم
اشک غم بر تربت پاکش بیفشانم بقیع
.
میکنم از خون دل رنگین سرشک دیده را
رشک گلشن تا شود زین اشک دامانم بقیع
.
مادر مولا علی و مام سردار حسین
آشیان دارند در خاک تو میدانم بقیع
.
نامشان همنام دخت حضرت خیر الوَری
من فدای مرقد هم این و هم آنم بقیع
.
بخت اگر یارم نشدتاکه رسم بر کام دل
تا قیامت دیده بر سوی تو میمانم بقیع
.
گر ز دامان تو کوته گشته دستم نی عجب
(خادم )سر گشته و آلوده دامانم بقیع
.
.
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@Maddahionlinمداحی آنلاین - تا کی غریبانه در این کنعان بمانم - طاهری.mp3
زمان:
حجم:
4.66M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃تا کی غریبانه در این کنعان بمانم
🍃در انتظار دیدنت گریان بمانم
🎤 #محمدرضاطاهری
👌بسیار دلنشین
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل
بقیع
.
مهدی نظری
.
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل
کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل
.
کاشکی می شد بریزی آب بر قبرحسن
کاش اینجا داشت شبها روضه خوانی لااقل
.
کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد
کاش می شد تا سحر اینجا بمانی لااقل
.
کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع
زائران را خوب می شد که نرانی لااقل
.
کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب
پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل
.
کاش میدادیم با یک روضه ام البنین
قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل
.
.
.
کاش درخاک بقیع اذن زیارت داشتیم
کاشکی وقت نماز٬ آنهم جماعت داشتیم
.
.
.
آخرش آقا به این تقدیر پایان می دهد
خاتمه بر غصه قلب پریشان می دهد
.
مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست
ساخت و ساز حرم را دست ایران می دهد
.
کارفرما مهدی و ما پا رکابش می شویم
اولش نقشه برای صحن و ایوان می دهد
.
گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می شود
چون طلای این سه را شاه خراسان می دهد
.
چونکه بعدش زائرِ اینجا فراوان می شود
قطعاً اذن ساخت دهها شبستان می دهد
.
.
.
هرچه سینه زن بیاید در حرم جا می شود
دورتا دور رواق و صحن غوغا می شود
.
.
.
صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنیست
روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنیست
.
چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است
در مدینه چارتا نور خداهم دیدنیست
.
می شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت
در میان کاسهٔ آبی شفاهم دیدنیست
.
چارتا خورشید پیش هم تلألو می کنند
چارتاخورشید این صحن و سرا هم دیدنیست
.
در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو
بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنیست
.
از روی گلدسته های صحن زیبای بقیع
تابش گلدسته های کربلاهم دیدنیست
.
.
.
مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت
گوشه این صحن باید پنجره فولاد ساخت
.
.
.
حیف اینها آرزوهای قلوب مضطر است
حیف اینها بغض جاری دوتا چشم تر است
.
ای بقیعی که پُر از گرد و غباری خود بگو
درکدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است
.
در کجایت نیمه شبها مرتضی سینه زده
در کجایت رد پای اشکهای حیدر است
.
گرچه خاک تو پُر از درد و غریبی و غم است
کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است
.
گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب
کربلا آرامگاه لاله های پرپر است
.
گرچه دیدی که حسن را تیرباران می کنند
کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است
.
من نمیدانم که محسن هست آنجا یا که نه
در عوض کرببلا قبر علی اصغر است
.
در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ای بقیع
یک جوان ارباً ارباً نیست قطعا ای بقیع
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
.
﷽
💔شب جمعه ست دلم راهیِ گودال شده
روضه ے روے لبم غارت خلخال شده
🥀مادرے روضه براے پسرش مے خواند
من بمیرم ڪه تنت خاڪے و پامال شده
🌙 شب جمعه ؛ شب زیارتے ارباب
🏴 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتے حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّے سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِیَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّے لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِے بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🍀#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🍀
.
#شورسینهزنیامامحسنعلیهالسلام
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین
علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین
تا که خدایی شوم، کرب و بلایی شوم
می زنم از دل صدا، یا حسن و یا حسین
بانی اشک دو چشم، رحمت جاری حق
آبروی چشم ها، یا حسن و یا حسین
قبله ی حاجات ما، اوج عبادات ما
روح مناجات ما، یا حسن و یا حسین
یکی بدون حرم، یکی بدون کفن
سرم فدای شما، یا حسن و یا حسین
هر دو شهید مادر، هر دو غریب مادر
کشته ی یک ماجرا، یا حسن و یا حسین
حسن امام حسین، حسین اسیر حسن
هردو به هم مبتلا، یا حسن و یا حسین
تاب و قرار زینب، ذکر فرار زینب
در وسط شعله ها، یا حسن و یا حسین
علی اکبر لطیفیان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
.
: حاج میثم مطیعی در توئیتی نسبت به ماجرای رومینا اشراقی اینطور نوشت:
"پدری که میخواهد دخترش به سمت ارتباط با دزدان عاطفه کشیده نشود، اگر عاقل باشد از ابتدای تولد تا آخرین مراحل زندگی او را از محبت پدرانه لبریز می کند.
در ماجرای #رومینا_اشرفی به چند رباعی از برادرم میلاد عرفانپور بسنده میکنم:
دستان مرا بگیر بابا... سردم...
یکبوسه... که از فرارها برگردم
مِهری که دریغ کردی از من، بابا!
از هر کس و ناکسی گدایی کردم
آرام گرفته ام، بیا باباجان
از حال دلم بپرس...ها... باباجان
آن بوسه که خرج من نکردی، آخر
داسی شد و بوسه زد مرا، باباجان
سنگی شده بود... ساکت و سرد، پدر
پیغام محبتی نیاورد، پدر
لبخند نداشت، داس در دستش بود
تا کِشتهی خویش را درو کرد پدر
ای حسرت احساس کبودم! بابا!
ای مهر تو خواهش وجودم! بابا!
دیشب یکی آمده سرم را بردهست...
ای کاش هنوز خواب بودم، بابا
از مزرع غم، فتنه درو خواهد کرد
پشت سر هم، فتنه درو خواهد کرد
داس است به دست غرب وحشی، داس است
از خون تو هم فتنه درو خواهد کرد
#حاج_میثم_مطیعی
#رومینا_اشرفی
#میلاد_عرفان_پور
#رومینا
#محبت
#تعصب
.