.
#نوحه_زنجیرزنی_علی_اکبر_ع
#سبک_ارباب_غریب_من
#ای_تازه_جوان_من
🔘🔘🔘🔘
#سردم_نوحه_زنجیرزنی
ارباب غریب من
جانم به فدای تو۳
ای کاش بمیرم من
در کرب و بلای تو۳
ای شاه تشنه لب عزیز زهرا(س)
ای سالار زینب عزیز زهرا(س)
یا حسین ۲ سالار زینب(س)
✅بند اول
ای تازه جوان من
ای شبه نبی اکبر ۳
ای سرو رشید من
در خون شده ای پرپر۳
ای همه حاصلم ای گل لیلا
گشته ای در یم خون اربا اربا
واویلا ۲ علی اکبر
________
✅بند دوم
ای حاصل عمر من
برخیز و ببین بابا۳
از داغ فراق تو
گردیده قد من تا۳
بابا ببین دو چشمان ترم را
بی تو گم کرده ام راه حرم را
واویلا ۲ علی اکبر
________
✅بندسوم
ای ماه دل ارایم ای سرو گل رعنا
بوی مادرم امددرقتلگهت بابا
ای اربا اربای غریب بابا
می میرد از داغت حضرت لیلا
واویلا واویلا علی اکبر (ع)
💠💠4⃣5⃣8⃣💠💠
#شب_هشتم_محرم #زنجیر_زنی
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_مجیدرجبی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
.
💥سبک: #سرود #غدیریه
🎤مداح: #سید_رضا_نریمانی
🌷 #عید_غدیر
بین عیدایی که دارن همه شیعه ها
یکیشون سیده اعیاد برای ماها
هرکی عیدیشو میگیره از در خونه ای
از در خونه زهرا عیدی میدن به ما
عاشقای حیدری شب شب شادی رسیده
عالم اینجور آقایی هیچ وقت به عمرش ندیده
و به دستور خدا علی به امامت رسیده
“آی مردم عیده غدیره
حق میگه حیدر امیره”
دستای دست خدا رو دستای پیمبره
دستایی که فاتح قلعه ی بدر و خیبره
بدونه اهل سقیفه که خود خدا میگه
امیر مسلمونا الا و بلا حیدره
پهلوون شیعه ها خیلی رشید و دلبره
هرکی آقامو نخواد باید بره زود بمیره
هرکی یاعلی بگه دستشو مادر میگیره
“آی دنیا آقام علیه
خوشحالم مولام علیه
👇
4_5768452343397875744.mp3
3.05M
#عید_غدیر💚
🔷 آی مردم! عید غدیره...
🔸 کربلایی سیدرضا نریمانی
✍اسماعيلبن ابىزياد از امام صادق (ع) نقل مىكند كه ایشان فرمودند:
💫✨خداوند به موسى (ع) وحى كرد: به خاطر افزونى مال خرسند مباش و در هيچ حالتى ياد مرا فراموش مكن، زيرا كه افزونى مال گناهان را از ياد مىبرد و فراموشكردنِ من، قلب را با قساوت مىكند.
📚الخصال شیخصدوق
نوحه شب اول حضرت مسلم (ع)
منم آواره بین کوفه – شدم بیچاره بین کوفه
لبم شد پاره بین کوفه – ( حسین جان )
کشیده کارم بر سر دار – خداحافظ ای شاه بی یار
قرار ما در بین بازار ( حسین جان )
سردارم – ولی خسته و بی کس و بی یارم
زروی تو آقا خجالت دارم – کجایی نگارم
میا به کوفه شد ذکر آخرم
به راه زینب افتاده این سرم
مرا دعا کن ای حاجی حرم
(( یابن الزهرا کوفه میا حسین ))
سفیر شاه کربلایم – به درد و غربت مبتلایم
شده شهر کوفه منایم ( حسین جان )
تماشایی شد ماجرایم – اسیر قومی بی وفایم
پریشان بین کوچه هایم ( حسین جان )
واویلا – کجایی ببینی تو احوالم را
تن بی سرم روی خاک صحرا – فدای تو آقا
نشیند اینجا بر نیزه ها سرت
دل نگرانم بر حال خواهرت
شود به کوفه آواره دخترت
(( یابن الزهرا کوفه میا حسین ))
ببین خون ریزد از لبانم – نشان نیزه بر دهانم
خودم را هر سو میکشانم ( حسین جان )
ببین آشفته گیسوانم – دهد با پا دشمن تکانم
نمانده سالم استخوانم ( حسین جان )
واویلا – میان مسیر و گذر افتادم
به زیر لگدهایشان جان دادم – برس تو بدادم
سرم بروی دروازه نازنین
کشیده جسمم شد روی این زمین
تو برقناره از پا تنم ببین
(( یابن الزهرا کوفه میا حسین ))
رسد روزیکه قحط آب است – پریشان گیسوی رباب است
علی اصغر در پیچ و تاب است ( حسین جان )
دل زینب در اضطراب است – رخت از خون لب خضاب است
سرت بین بزم شراب است ( حسین جان )
واویلا – لبت را به بازی بگیرد دشمن
به غارت رود پیکر و پیراهن – شبیه تن من
بریزد اینجا گیسوی تو به هم
به زیر نیزه پهلوی تو بهم
شده گسسته ابروی تو زهم
(( یابن الزهرا کوفه میا حسین ))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب دوم ورودیه کربلا
قرار قلب بیقرارم – برادر جان دلشوره دارم
کسی را غیر از تو ندارم – ( حسین جان )
از آن ترسم ای نازنینم – در این صحرا داغت ببینم
پریشان حال و دلغمینم ( حسین جان )
یا اخا – بیا و مزن خیمه در این صحرا
رسد بوی هجران ز خاک اینجا – تو را جان زهرا
مکن تو بازی با جان خواهرت
رسد بگوشم آوای مادرت
بگو چه سازد این یار مضطرت
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
گرفته بوی غم صدایم – بگو از این صحرا برایم
به درد غربت آشنایم ( حسین جان )
تو که مظلوم کربلایی – بگو روزی که سرجدایی
مگر در زیر دست و پایی ( حسین جان )
واویلا – شود صید تیر و سنان حنجرها
رود بر سر نیزه یک یک سرها – چه سازم من آنجا
همینکه وارد در کربلا شدم
دل نگران این ماجرا شدم
چگونه بینم از تو جدا شدم
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
بیا ای خواهر گریه کم کن – به جان مادر گریه کم کن
از این پس دیگر گریه کم کن ( واویلا )
پیاده شو از محمل اینجا – رکاب تو زانوی سقا
نما این صحرا را تماشا ( واویلا )
واویلا – به دور تو حلقه زده محرمها
ندیده کسی سایه ات را حتی – بگویم ز غمها
امان ز وقت بوسیدن گلو
شود تن من یکباره زیر و رو
به چادر تو پا می نهد عدو
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب سوم حضرت رقيه (س)
سلام ای شاه سر بریده – تو هم کارت اینجا کشیده
رخت شویم با اشک دیده – ( پدر جان )
خرابه جای کاروان شد – زدیده اشک غم روان شد
تو رفتی عمه قد کمان شد ( پدر جان )
ابتا – بیا من خودم میکشم نازت را
کنم مادری بهر تو ای بابا – شدم مثل زهرا
بیا و بنشین بر دامنم پدر
پیر سه ساله گردیده در سد
مرا تو امشب همراه خود ببر
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
به پایت گیسویم بریزم – سوالی دارم ای عزیزم
بگو آیا شکل کنیزم ( پدر جان )
ترک خورده ظرف بلورم – ز هر جایی دادند عبورم
شکسته شد آنجا غرورم ( پدر جان )
ابتا – به من دختری با اشاره خندید
به پیراهن پاره پاره خندید – به آواره خندید
سه ساله اما قامت خمیده ام
از این زمانه دیگر بریده ام
چه ناسزاها بابا شنیده ام
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
شبی که در صحرا نبودی – مرا پیدا کرد آن یهودی
ز سر تا پایم شد کبودی ( پدر جان )
میان صحرا می دویدم – صدای مرکب را شنیدم
مرا با گیسویم کشیدم ( پدر جان )
ابتا – بماند میان من و تو این راز
از آن شب کمر درد من شد آغاز – خودت چاره ای ساز
دگر از آن شب کرده سرم ورم
نمانده سالم یکجای پیکرم
به جان بلای عشق تو میخرم
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب چهارم دو طفلان زينب (س)
برادر جان زینب فدایت – بریزم هستم را به پایت
دو یاور آوردم برایت – (حسین جان )
دو تا دسته گلهای خواهر – بلاگردان تو برادر
بگیرم دامان تو دلبر ( حسین جان )
ثارا… – قسم بر سر موی ماه لیلا
بیا رد مکن هدیه های من را – مسوزان دلم را
کرببلا شد همچون منا حسین
قبول تحفه از من نما حسین
بیا و حجم کامل نما حسین
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
زدم شانه گیسویشان را – مرتب کردم مویشان را
مگردان از خود رویشان را – ( حسین جان )
خودت می دانی و دل من – شده نذر تو حاصل من
غریبی تو قاتل من – ( حسین جان )
ثارا… – میان رگم خون زهرا دارم
اگرچه زنم مرد هر پیکارم – چونان ذوالفقارم
یلان زینب از نسل جعرفند
فداییان اولاد حیدرند
اگرچه کودک اما دو لشگرند
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
صدا آمد از قلب میدان – کجایی ای دایی حسین جان
نموده ای تو رو به میدان – ( حسین جان )
ولی من در خیمه نشستم – نهادم روی سر دو دستم
در اینجا هم فکر تو هستم ( حسین جان )
واویلا – نمی آیم از خیمه گاهم بیرون
نبینم خجالت کشیدی دل خون – نکن فکر مجنون
سرت سلامت ای سایه سرم
ناز ترا با خون دل می خرم
نذر نگاهت گلهای پرپرم
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب پنجم عبدالله بن حسن (ع)
رها کن دستم عمه جانم – ببوسم پایت مهربانم
از آن می ترسم جا بمانم – ( واویلا )
یتیمم قلبم را مسوزان – علی اصغر هم رفته میدان
فقط من ماندم دیده گریان ( واویلا )
واویلا – عمویم شده بی کس و بی یاور
زده حلقه گرد عمویم لشگر – مزن عمه بر سر
من از تبار شاه مدینه ام
عقده ی کوچه مانده به سینه ام
ز خیمه آیم ای بی قرینه ام
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
به بالای تل قد کشیدم – صدای آهت را شنیدم
ز خیمه تا مقتل دویدم ( عمو جان )
مسیر گودالت شلوغ است – دگر چشمانم بی فروغ است
که گفته این روضه دروغ است ( عمو جان )
واویلا – چرا گیسویت دست این و آن است
به زیر لگد آیه ی قرآن است – ز تن خون روان است
زسینه آه هل من معین مکش
میان مقتل آهی حزین مکش
محاسنت را روی زمین مکش
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
به خنده آمد نیزه داری – صدا زد به به چه شکاری
به حنجر زد یک زخم کاری ( واویلا )
پر از خون شد ناگه دهانت – مچرخان دور لب زبانت
دهد با پا دشمن تکانت ( واویلا )
واویلا – ضریح تنت زیر پای دشمن
به دندان گرگان نخ پیراهن – تن تو ، تن من
تن تو من با نیزه شد جدا
چه صحنه ای شد در زیر دست و پا
رسیده وقت بازی نیزه ها
(( یابن الزهرا مظلوم کربلا ))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب ششم مولا قاسم بن الحسن (ع)
چه ماهی از خیمه جدا شد-چه شیری از بیشه رها شد
عجب شوری در خیمه ها شد(واویلا)
سر لفش دست نسیم است-زنسل آقای کریم است
چه نازی در اشک یتیم است (واویلا)
واویلا-کجایی حسن رزم قاسم بینی
زخشکی لبها تو بوسه چینی-کنارش نشینی
کشیده شمشیر پور یل جمل
گرفته عباس مه پاره ای بغل
شده شهادت اهلا من العسل
((یابن الزهرا لبیک یاحسین))
دعا کن ای نجمه برایش- تجلی کرده نعره هایش
به صحرا پیچیده صدایش(حسن جان)
رجز می خواند بین لشگر-زسمت خیمه آل حیدر
همه گویند الله اکبر(حسن جان)
یاحیدر-قلندر شده با دمه جاء الحق
به یک قمزه گردن زده از ارزق- هو الهو هو الحق
نام حسن شد زنده در این زمین
زخیمه سقا زد نعره آفرین
حسن بیا و شیر نرت ببین
((یابن الزهرا لبیک یاحسین))
ولی عمر شادی سر آمد- صدای فریادی در آمد
عمو باچشمان تر آمد-(واویلا)
عجب تصویری پیش رو بود-عجب قاتل بی آبرو بود
سر گیسو دست عدو بود(واویلا)
واویلا-به خاک بلا حج او کامل شد
قدو قامتش چون ابوفاضل شد-چه خونی به دل شد
به سینه آه ممتد کشیده است
زیر لگدها او قد کشیده است
نفس چو مادر چه بد کشیده است
((یابن الزهرا لبیک یاحسین))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب هفتم حضرت علی اصغر (ع)
میان خیمه قحط آب است-حرم دیگر در اضطراب است
پریشان گیسوی رباب است (واویلا)
عطش غوغایی کرده بر پا-صدایی آید بین زنها
رباب آهسته جان زهرا (واویلا)
واویلا- به سر میزند هاجر کربلا
نگاه همه سوی مشک سقا- ترک خورده لبها
لبان خشکت برهم مزن علی
مزن تو آتش بر قلب من علی
زبان نداری گوئی سخن علی
((یابن الزهرا مظلوم کربلا))
توئی شش ماهه یاور من-عجب خاکی شد بر سر من
مکن لب لب ای اصغر من (واویلا)
کنم مظلومانه نگاهت-شده خونین زلف سیاهت
در آغوشم شد قتلگاهت (واویلا)
واویلا-سر تو زدن رو به این نامردان
تلذی مکن با لبانی عطشان-شدم دل پریشان
زبان مچرخان دور لبت علی
نمانده چیزی از غب غبت علی
شد آخر آرام تاب و تبت علی
((یابن الزهرا مظلوم کربلا))
مده با لبخندت عذابم- نمودی با خونت خضابم
به فکر احوال ربابم(واویلا)
پر ازخون شد یکباره رویت-کشم تیر از زیر گلویت
دهم با خونت شستشویت(واویلا)
لالائی -چه زیبا به دستان من خوابیدی
چنان غنچه ای یکدفعه پاشیدی- زما دل بریدی
چه کرده است تیر با حنجرت علی
جدا شد ازتن دیگر سرت علی
دهم چه پاسخ بر مادرت علی
((یابن الزهرا مظلوم کربلا))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع)
قدم بر میداری خرامان-بدنبال تو دیده گریان
محاسن بر دستم علی جان(عزیزم)
نگاهی بابا پشت سر کن- بیا و رحمی بر پدر کن
نطر بر این چشمان تر کن (عزیزم)
علی جان-برو سوی میدان ولی آهسته
دل اهل خیمه به سویت بسته-شدم دل شکسته
بروی مرکب ثانیِ حیدری
آینه دار روی پیمبری
شبیه سقا یک رکن لشگری
((یابن لیلا جانم علی علی))
ترک افتاده بر لبانت-بیاور بیرون این زبانت
فدای خشکی دهانت(علی جان)
دلم تنگ بوسیدن تو-نگاهم غرق دیدن تو
نبینم من پاشیدن تو(علی جان)
ولدی-خمیده شدم تا که قد کشیدی
پریشانیَم را پی خود دیدی-زمن دل بریدی
خدانگهدار پیغمبر حرم
نما مدارا با قلب خواهرم
چه آید آخر بعد تو بر سرم
((یابن لیلا جانم علی علی))
گرفتار لشگر شدی تو-چنان لاله پر پر شدی تو
چقدر شکل مادر شدی تو(علی جان)
برایت کوچه وا شد ای وای-به پهلو نیزه جاشد ای وای
سرِ اسمت دعوا شد ای وای(علی جان)
ولدی-به زانو کشیدم خودم را اینجا
مکش پای خودبر زمین ای بابا-علی ماه لیلا
کنار نعشت خورده پدر زمین
صدا زدم ای خواهر بیا ببین
ببین عبایم جسم علی بچین
((یابن لیلا جانم علی علی))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب تاسوعا
زجا برخیز ای تکیه گاهم-توهستی سردار سپاهم
بدون تو من بی پناهم(ابالفضل)
توسقای لب تشنگانی-قرار قلب کودکانی
کنار من باید بمانی(ابالفضل)
یا عباس-توهستی که این خیمه ها پابرجاست
نگاه همه سوی مشک سقاست-حرم بی تو غوغاست
نما نظر بر این دیده ترم
عجب بلایی آورده بر سرم
چه سازم عباس بعد تو باحرم
((یابن الحیدر سقای لشگرم))
پس از تو کار من تمام است-دگر پایان احترام است
زمان حمله بر خیام است(واویلا)
پناه خواهر ها تو هستی-امید دخترها تو هستی
امان معجرها تو هستی(واویلا)
یاعباس-ببین روی لشگر به زینب وا شد
به دوره خیام حرم غوغاشد-عدو بی حیاشد
نهاده زینب دستان خود به سر
ز ماجرائی دارد دلم خبر
به روسری ها دارد عدو نظر
((یابن الحیدر سقای لشگرم))
علم یک سو دست تو یک سو-عجب آشفته گشته گیسو
نمانده چیزی از دو ابرو(برادر)
شدی پاشیده بین صحرا-تکان دادی بازوی خود را
کنار تو افتادم از پا(برادر)
یا عباس- چه کاری ببین کوفه دستم داده
سرت بر سر شانه ات افتاده-به رخ پا نهاده
عمود آهن پاشیده این سرت
نمانده چیزی از دیده ترت
بگو چه گویم پاسخ به خواهرت
((یابن الحیدر سقای لشگرم))
#قاسم_نعمتی
نوحه شب عاشورا
به درد تنهایی اسیرم-دعا کن قبل از تو بمیرم
نباشم من داغت بگیرم(حسین جان)
پریشان حال و دل غمینم-از آن میترسم نازنینم
که فردا داغت را ببینم(حسین جان)
برادر-شب آخر ما دوتا شد امشب
تو هستی تمام امید زینب-عزیز دل من
رسد به گوشم آوای مادرم
بگو چه سازم ای سایه حرم
نما مدارا با قلب مضطرم
((یابن الزهرا مظلوم کربلا))
قرار قلب بی قرارم-برادر جان دلشوره دارم
کسی را غیر از تو ندارم (حسین جان)
بیا بنشینم روبرویت-زنم شانه من تار مویت
ببوسم نرمیِ گلویت(حسین جان)
برادر-بیا تا تماشا کنم رویت را
ببوسم چنان مادرم رویت را-عزیز دل من
زمین نیوفتی ای ماه آسمان
مده به قاتل زیر گلو نشان
موی تو افتد در دست این سگان
((یابن الزهرا مظلوم کربلا))
#قاسم_نعمتی
نوحه دروازه کوفه
هلال برنیزه سوارم ، بدنبال تو بی قرارم
نگاهی کن بر حال زارم ، حسین جان
نسیم افتاده بین مویت ، خضاب از خون گردیده رویت
شدم دلتنگ گفتگویت ، حسین جان
حسین جان ،
به گوشم رسیده صدای قرآن
تماشا کنم قاری ام را گریان ، دلم را مسوزان
فدای لحنِ زیبای تو حسین
نشسته خون بر لبهای تو حسین
به روی نیزه شد جای تو حسین
یابن الزهرا ، مظلوم کربلا
چه نازی داری روی نیزه ، نگاهم خیره سوی نیزه
شده خونین پهلوی نیزه، حسین جان
کشیده کارم بین بازار ، شدم در هر جائی گرفتار
زدم ناله پس کو علمدار ، حسین جان
واویلا ، گرفتاری من تماشا دارد
زغصه اگر جان دهم جا دارد ، غمم گریه دارد
ببین که گشته بی پرده محملم
سرت به نیزه آمد مقابلم
زخم گلویت گردیده قاتلم
یابن الزهرا ، مظلوم کربلا
شبی دور ازمن آرمیدی ، تنورِ خولی را چشیدی
میان ِ خاکستر چه دیدی ، حسین جان
عوض گردیده وضع رویت ، چه کرده آتش با گلویت
چرا آشفته گشته مویت ، حسین جان
واویلا ، چرا پلک خاکیِ تو وامانده
کجاها سرت را عدو چرخانده ، به آتش نشانده
چنان سر تو زخمی شده سرم
بیا ببندم زخم تو دلبرم
به گوشه های خاکیِ معجرم
یابن الزهرا ، مظلوم کربلا
#قاسم_نعمتی
نوحه شب دوم وروديه کربلا
قلب زمين و اسمان غرق عزا شد
سالار زينب وارد کرب و بلا شد ازاين دشت سوزان _ رسد بوى هجران
برادر حسين جان
اينجا زمين کربلا دارالجنون است
ميعاد شاه تشنه با گودال خون است
نه روز ديگر زين مرکب واژگون است
ببين بى قرارم _نشين در کنارم
برادر حسين جان
دلشوره دارم جان تو ماه دل ارا
بوى غريبى مى دهد اين خاک صحرا
ترسم ببينم داغ تو اى پور زهرا
الا چاره سازم _بگو من چه سازم
برادر حسين جان
دلشوره افتاد به جانم اى برادر
حيف گلوى تو به زير تيغ و خنجر
ميايد اينجا ناله محزون مادر
مسوزان دل من _ مشو قاتل من
برادر حسين جان
اينجا که چشم دختران ريزد ستاره
اينجا که بر غارت رود يک گاهواره
ترسم بماند دخترى با گوش پاره
در ان شب نگارم _ کسى را ندارم
برادر حسين جان
نوحه شب اول حضرت مسلم (ع)
حال پريشان سفيرت را نظر کن
اى حاجى صحرا نشين ترک سفر کن
به غربت اسيرم _ دعا کن بميرم
حسين يابن الزهرا
تنهاترين سردارم و گشتم پريشان
در کوچه ها اواره ام با چشم گريان
به کوفه غريبم _ ميا اى حبيبم
حسين يابن الزهرا
کارم کشيده بر سر دارالعماره
گويم سلامت با لبى که گشته پاره
بر اولين قربانيت بنما نظاره
پريشانم امشب _ميا جان زينب
حسين يا بن الزهرا
شنو نواى مسلم بى ياورت را
مياور همره خود خواهرت را
بر هم مزن گيسوى ناز دخترت را
به جان سکينه_ که برگرد مدينه
حسين يابن الزهرا
#
نوحه شب سوم حضرت رقيه (س)
کنج خرابه محشر کبرى به پا شد
با ديدن تو اى پدر دردم دوا شد
سرت را پدر جان _بگيرم به دامان
حسين يابن الزهرا
تو رفتى و شد دخترت بيچاره بابا
در شام و کوفه گشته ام اواره بابا
مثل لب تو شد لب من پاره بابا
زغربت سهيمم _چنان تو يتيمم
حسين يابن الزهرا
بابا اگر بودى حرم غوعا نمى شد
روى عدو بر روى عمه وا نمى شد
هنگام غارت در حرم دعوا نمى شد
امان از اسارت _ امان از جسارت
حسين يا ابن الزهرا
يادم نرفته کوچه قوم يهودى
گشته ز سر تا به تنم جاى کبودى
خوردم کتک از حرمله بابا نبودى
به غربت اسيرم _دعا کن بميرم
حسين يابن الزهرا
نوحه شب هفتم حضرت على اصغر (ع)
اى نوگلم از روى تو شرمنده هستم
غرق به خون پرپر مزن بر روى دستم
على اصغر من _ گل پرپر من
لالايى على جان
باداغ خود کردى على در اضطرابم
کردى تو از خون گلوى خود خضابم
در فکر گيسوى پريشان ربابم
به زير عبايم _ نهانت نمايم
لالايى على جان
لبهاى تشنه بر گلوى تو گذارم
با بوسه اى شايد دهى بر دل بى قرارم
مهلت بده تير از گلوى تو در ارم
نظر کن به بابات _ چرا بازه چشمات
لالايى على جان
زيبايى زير گلوى تو نظر شد
تير سه شعبه ديدى اخر درد سر شد
اى واى من که مادر تو خون جگر شد
ببين دل شکسته _ به راهت نشسته
لالايى على جان
نوحه شب عاشورا
امشب دل اهل حرم را غم گرفته
در کنج خيمه خواهرى ماتم گرفته
دم نينوايى _ امان از جدايى
برادر حسين جان
صوت غريبى را نبينم بر زبانت
کشتى مرا با اين ترک هاى لبانت
بوسم تمام بند بند استخوانت
مرو نازنينم _ غمت را نبينم
برادر حسين جان
من يک تنه گردم سپاهت اى اميرم
با ديده پر اشک دامانت بگيرم
دستت بنه بر سينه ام تا که نميرم
حسين جان حبيبى _ نبينم غريبى
برادر حسين جان
کم گريه کن اى غم کشيده خواهر من
بايد که صبرت تو باشى ياور من
گويم براى تو چه ايد بر سر من
تو با اه سوزان _ دلم را مسوزان
برادر حسين جان
واى از غروبى که سر نيزه نشينم
هم صورت و هم معجران را پاره بينم
ايکاش تير ايد من اين صحنه نبينم
همه در فرارند _ امانى ندارند
برادر حسين جان
نوحه شب چهارم دو طفلان زينب (س)
تنها مرو ميدان برادر جان زينب
قربانى روى تو اين طفلان زينب
دو گلهاى خواهر _ فدايت برادر
اخا يا بن حيدر
در کعبه عشق تو حاجى رشادت
در راه تو اى ناجى راه سعادت
محرم شده گلهاى من بهر شهادت
اگر سر به زيرند _به عشقت اسيرند
اخا يا بن حيدر
هستى خود اورده بنگر زينب تو
دارد دو قربانى به راه مکتب تو
بى تاب لطف اذن ميدان از لب تو
مکن نا اميدم _ نما رو سفيدم
اخا يا بن حيدر
تو دست رد بر سينه ام منما برادر
راضى نشو شرمنده گردم نزد مادر
دارو ندارم نذر يک موى تو دلبر
فداى سر تو _ دل خواهر تو
اخا يابن حيدر
نوحه شب هشتم حضرت على اکبر (ع)
اى ميوه قلبم مرو اين سان به ميدان
تو مى روى و مى رود از پيکرم جان
اذان گوى بابا _ دل اراى ليلا
على اکبر من
از تيغ گرگان تا که شد جسمت دريده
اى يوسفم يعقوب تو شد قد خميده
جانم ز غم در پيش تو بر لب رسيده
جوابى بگويم _ بخر ابرويم
على اکبر من
بابا فداى تشنه لب جنگيدن تو
جولانگه شمشير و نيزه شد تن تو
گشته به پا اسباب جشن دشمن تو
تنت واشد از هم _ من و قامتى خم
على اکبر من
نشسته در کمين حنجر تو
روى زمين پاشيده شد بال و پر تو
بين عبا جمع سازم پيکر تو
شدى اربا اربا _ منم پير صحرا
على اکبر من