4_6028372197804869497.mp3
5.1M
|⇦•تو قیامت را قیامت میکنی ..
#روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج حنیف طاهری
.
|
#روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج حنیف طاهری•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
تو قیامت را قیامت میکنی
بر امامان هم امامت میکنی
صحنۀ محشر همه پابست توست
اختیار نار و جنت دست توست
این عجب نَوَد به یک یافاطمه
حق دهد بر کار محشر خاتمه
روایت داره فردا قیامت بی بی میاد تو صحرای محشر محبین و گریه کن هاشُ پیدا میکنه .. امشب میخوام بگم خانم ، آخه ما کجا شما کجا .. رواست بیای بگردی منو پیدا کنی؟.. من چه ارزشی دارم ، آی همه کس و کارم فدات بی بی جان .. به خاظرِ ما ، هم پشتِ در رفتی ، هم تو کوچه راهتُ بستن .. هم کتک خوردی .. هم پسر دادی .. تو خطبۀ فدکیه بخونید فرمود شما تا قیامت مسیرِ هدایت را عوض کردید .. کسی رو حقشُ غصب کردید که از دنیایِ شما به نان جو قانع بود .. به ظرفی آب قانع بود .. برا خودش و اهلش چیزی نمی خواست فقط میخواست شمارو هدایت کنه ...
با آن جلال و رتبۀ والا شنیده ام
پهلوی او شکسته ز یک ضربتِ در است
آن هم دری که روح الامین اذن میگرفت
والله؛ جایِ گفتنِ الله اکبر است
بر در آن خانه ای که اذن میگرفتند
قابض الارواح و جبرئیل مکرر
آه که آتش زدند امت بی مهر
آه که وارد شدند قوم ستمگر
حبل متین را فکنده حبل به گردن
دستِ خدا را به بسته از عقبِ سر
مرحوم مجتهدی رحمت الله علیه گفت میخوام ببینم چطوری شمارو از خانه بیرون آوردن ؛ امیرالمومنین فرمود شیخ جعفر اگه ببینی هرچی بهت دادیمُ ازت میگیریم؛ صدازد آقا بگیرید همه اینا به یه گوش چشم شما برمیگرده .. ولی من میخوام ببینم برا چه صحنه ای یه عمر دارم گیریه میکنم .. یه وقت پرده ها از جلو چشمش کنار رفت (یابن الحسن معذرت میخوام ..) میگه دیدم عمامشُ دور گردنش بستن .. خانمش رو زمین بین در و دیوار افتاده .. هی میکشیدن آقا رو .. سر بلند نمیکنه علی .. پایِ برهنه .. سرِ بی عمامه .. رسم بوده تو عرب هر کسی رو میخواستن حُرمَتش رو بشکنن بدون عبا و عمامه ، پایِ برهنه میکشیدنش بیرون ..
بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه وقت دیدن خانم به سختی بلندشد صدا زد فضه علی رو کجا بردن ؟..
انقدر این امر مهمه با پهلویِ شکسته با سینۀ آسیب دیده دویید دنبالِ علی ..
با عجله خودشُ به علی رساند .. دست انداخت شالِ مولا رو گرفت یه تکان داد فاطمه چهل نفر زمین افتادن .. نامردِ دومی یه نگاه کرد صدای نحسش یلند شد قنفذ چرا ایستادی ؟.. کارُ تموم کن ..
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با قلافِ شمشیر او تازیانه میزد
مدینه چهل نفر مادرُ زدن که کربلا جرأت کردن بریزن تو گودال انقدر دختر رو با تازیانه بزنن .. که صدایِ سکینه بلند شد «ابتا انظُر إلٰى عمَّتيَ المَضروبَةِ ..» بابا پاشو ببین دارن عمه م رو میزنن .. حسین ....
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
یا امام رضا سلام.mp3
6.81M
💠چهارشنبه های امام رضایی💠
⏯#نماهنگ
🎤#محمدحسین_پویانفر
📜 یا امام رضا سلام...
🌹الهم عجل الولیک الفرج
تو خونهی ما چه خبره
صدا به صدا نمیرسه
توی مدینه یه نفرم
به داد ماها نمیرسه
آی مردم فاطمه تو آتیش گیر کرده
منتظر چی هستید
آی مردم این غما حیدرو پیر کرده
منتظر چی هستید
هیزم و آتیشِ امروز
فتنهی دیروزه مردم
میونِ آتیشِ باطل
حق داره میسوزه مردم
"وای مادرم، مادرم، مادرم"
همه اومدن ولی مگه
کسی برای یاری میاد؟
نمیدونم این شهر دورنگ
از علی و زهرا چی میخواد؟
آی مردم، دختر مصطفی بییاره
منتظر چی هستید
آی مردم، جنگِ با چهلنفر دشواره
منتظر چی هستید
فاطمه پُردرد و غصهس
از دست مردمِ بیدرد
فاطمه و یک مدینه
فاطمه و چهل تا نامرد
"وای مادرم، مادرم، مادرم"
اینجا غنچهی ششماههای
با ضرب لگد فدایی شد
صحبتِ یه ششماهه شد و
روضهی ما کربلایی شد
آی مردم، خون محسن میشه باز تازه
منتظر چی هستید
آی مردم، حرمله داره تیر میندازه
منتظر چی هستید
داغی که زهرا به دل داشت
رباب توی کربلا دید
خدا کنه دروغ باشه
بچهشو رو نیزهها دید
"وای مادرم، مادرم، مادرم"
*شاعر: حمید رمی
#حضرت_زهرا
گرچه وقت ایستادن دردهایش بیشتر بود
درد اندوه علی (ع) از درد پایش بیشتر بود
عشق یعنی تا علی (ع) از راز او سر در نیارد
هرچه دردش بیشتر، لبخندهایش بیشتر بود
عشق یعنی گرچه می دانست روز آخرین است
بر امور خانه اما اعتنایش بیشتر بود
کوچه های شهر خاکی هست اما این اواخر
رد پای خاک کوچه بر ردایش بیشتر بود
وقت پیری نه، عصای دست مادر در جوانی است
این اواخر بر حسینش اتکایش بیشتر بود
کار با آن کس که اسمش را نمی گویم ندارم
کاش اما شعله ی آتش حیایش بیشتر بود
من که از این رازها سر در نمی آرم ولی باز
سوره ی کوثر الهی نقطه هایش بیشتر بود
از کرم باشد نه از مکنت، اگر در کل کوفه
بر در این خانه از هر جا گدایش بیشتر بود
شاعرم با بیت هایی الکن، اما کاش وسعم
ار غزل هایی که می گویم برایش بیشتر بود
علی فردوسی
#حضرت_زهرا
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی
تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم
با دست خودش داده اناری به یتیمی
حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را
بخشیده به همسایه، چه قران کریمی
در خانهء زهرا همه معراج نشینند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی
ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم
می سوخت حریم دل مولا چه حریمی
آتش مزن آتش در و دیوار دلش را
جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی
حالا نکند پنجره را وا بگذاریم
پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی
سیدحمیدرضا برقعی
#حضرت_زهرا
از بارگاه قدسی و افلاکی خدا
آمد به گوش اهل سماوات این ندا:
فرموده کردگار که ای آسمانیان
آمد عزایِ فاطمه «حی علی العزا»
مویه کنان و ناله کنان جبرئیل گفت:
برتن کنید رخت عزا ای فرشته ها
یکماه گفته حضرت حق در تمام عرش
برپا کنند حور و ملک خیمه ی عزا
واعظ نبی اکرم و مداح مرتضی
چشم زمان ندیده چنین روضه هیچ جا
بال ملائکه شده فرش حسینیه
خدام هیئت اند شهیدان و اولیاء
جارو کشی نصیب بزرگان دین شده
سینه زنان هیئتشان خیل انبیاء
شیرخداچه روضه سختی بیان نمود
طفلی برای مادر خود می شود عصا
ختم رسل به گریه فقط داد می زند
«ای مردمان شهر مدینه چرا چرا؟»
این رسم هیئت ست که مداح می زند
از روضه های کوچه گریزی به کربلا
وحید قاسمی
#حضرت_زهرا
نور با آینه وقتی متقابل باشد
ذره کوچکتر از آن است که حائل باشد
نور، زهراست و آئینه علی، ذره کجاست
که در این بین فقط عاطل و باطل باشد
برترین خلقت دنیاست،عجب نیست اگر
که علی نیز به زهرا متوسل باشد
رو به قبله ست همه عمر، خدایا! غلط است
قبله بایست به سمتش متمایل باشد
اگر این طرز نماز است که او میخواند
ترس دارم که نماز همه باطل باشد
دل محال است ولی عقل دلش میخواهد
بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد
یک نفر آمده در را به لگد میکوبد
پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد
نیمرخ میشود، انگار علی آمده است
ماه ،دیگر به دلش نیست که کامل باشد
محمدحسین ملکیان
#حضرت_زهرا
خیبر شکن و خانه نشستن هیهات
در برزخ آفتاب بستن،هیهات
( لا اسئلکم علیه اجرا) یعنی
سیلی زدن و سینه شکستن هیهات
پاییز دلان به یکدگر پیوستند
دیدند که در باده ی غفلت مستند
تا ترجمه موده فی القربی
کامل بشود دست علی را بستند
ای جان جهان لحظه پرواز شده است
درهای بهشت جاودان باز شده است
تا دفتر زندگانی ات پایان یافت
غمهای بنی فاطمه آغاز شده است
در چشم علی، جهان شب است از امروز
از غصه دلش لبالب است از امروز
با حسرت و اندوه به خود می گوید:
کدبانوی خانه زینب است از امروز
مرهم به روی جراحتم بگذارید
حرمت به همین صراحتم بگذارید
من خونجگر از خاطره ی زهرایم
مردم بروید راحتم بگذارید
محمدجواد غفورزاده
🌷 امام زين العابدين (عليه السلام) :
✍ حقُّ السَّمعِ تَنزيهُهُ عن سَماعِ الغِيبَةِ، و سَماعِ ما لا يَحِلُّ سَماعُهُ
👌 حق گوش اين است كه آن را از شنيدن غيبت و شنيدن هر آنچه شنيدنش روا نيست، دور نگه دارى.
📙 الخصال ، ج1 ص 566
☀️