eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
387 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
1398080502.mp3
14.39M
۱ مـراسم #شهادت #پیامبر و امام مجتبی حـاج ســیدمـهدی میـردامــاد یکشنــبـه ۵ آبــان مــاه ۹۸ هيأت مکتـب الصادق (عليه السلام)
۶ آبان ۱۳۹۸
1398080503.mp3
20.1M
۲ مـراسم #شهادت #پیامبر و امام مجتبی حـاج ســیدمـهدی میـردامــاد یکشنــبـه ۵ آبــان مــاه ۹۸ هيأت مکتـب الصادق (عليه السلام)
۶ آبان ۱۳۹۸
seyedmahdimirdamad-@yaa_hossein.mp3
3.56M
شهادت #امام_رضا علیه السلام 🎵خدارو شکر که هر کی بپرسه ازم کجاییم؟ جواب من همیشه همینه امام رضائیم 🎤سیدمهدی میرداماد
۶ آبان ۱۳۹۸
. با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم تا محضر زلال‌ترین کوثر آمدم قسمت نشد که بال و پری دست‌وپا کنم اما به شوق دیدن تو با سر آمدم گفتند زائر حرمت زائر خداست مُحرم‌تر از همیشه بر این باور آمدم اینک مدینةالنبی‌ام، مشهدالرضاست با نام تو به محضر پیغمبر آمدم از حس و حال روشن معراج پُر شدم وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم حسی کبوترانه گرفته‌ست جان من پایین پای تو شده هفت آسمان من در این حریم قدسی سرتاسر آینه روشن شده به نور تو چشمم هر آینه گرد و غبار صحن تو را می‌خرد به جان همواره بوده است بر این باور آینه پر می‌کشد از این همه قلب شکسته: آه سر می‌زند از این همه چشم تر: آینه عکس ضریح توست که‌درقاب چشم‌هاست یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه گم کرده دارم، آمده‌ام با نگاه تو پیدا کنم تمام خودم را در آینه لبریز روشنی‌ست تمام رواق‌ها آیینگی‌ست جان کلام رواق‌ها شب‌های گریه تا به سحر حرف می‌زنم با واژه واژه خون جگر حرف می‌زنم شمعم که گریه می‌کنم و گریه می‌کنم با قطره قطره آتش تر حرف می‌زنم روح لطیف تو شده سنگ صبور من گویی که با نسیم سحر حرف می‌زنم گاهی کنار پنجره‌های ضریح تو گاهی در آستانهٔ در حرف می‌زنم شب‌های بارگاه تو را درک کرده‌ام از «لیلة الرغائب» اگر حرف می‌زنم بر لب رسیده از قفس سینه، آه من حرف دل است روی زبان نگاه من روی تو را ستارهٔ اشراق خوانده‌اند خوی تو را «مکارم الاخلاق» خوانده‌اند دست تو را که خالق لطف و کرامت است روزی‌رسان انفس و آفاق خوانده‌اند باران مهربانی بی‌وقفهٔ تو را شأن نزول سورهٔ انفاق خوانده‌اند در مذهب نگاه تو غم حرف اول است چشم تو را پیمبر عشاق خوانده‌اند هفت‌آسمان و رحمت شمس‌الشّموسی‌ات ذرّات خاک و لطف انیس النفوسی‌ات «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 خاک باران خورده
۶ آبان ۱۳۹۸
. باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند شاید به خاک پای شما نازلم کنند دل می‌کنم از آن‌که دل از تو بریده است دل می‌دهم به دست تو تا بی‌دلم کنند امشب کمیت شعرم اگر لنگ می‌زند فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند ایمان راستین هزاران رسول را آمیخته اگر که در آب و گلم کنند شاید خدا بخواهد و با گوشه‌چشمتان بر رتبۀ غلامی‌تان نائلم کنند وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضی در هشتمین دمی که خدا بر زمین دمید بوی بهشت هفتم او ناگهان وزید از شش‌جهت نسیم خبر داد و بعد از آن از پنجره صدای اذان خدا رسید چار عنصر از ولادت او جان گرفته‌اند یعنی زمین به یمن وجودش نفس کشید از هشت بی‌خود این همه پایین نیامدم یک حرف بیشتر چه کسی از خدا شنید توحید، حرف محوری دین انبیاست شرط رضا به حکم «أَنا مِن شُروطها»ست از برکتت نبود اگر، نان نداشتیم باران نبود غیر بیابان نداشتیم سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی بی‌تو نه سر که این همه سامان نداشتیم این حوزه‌ها نفس به هوای تو می‌کشند لطفت اگر نبود، مسلمان نداشتیم ای آرزوی هر سفر دل! از ابتدا ما قبله‌ای به غیر خراسان نداشتیم ما رعیت ری‌ایم که سلطان به جز رضا ارباب جز حسین در ایران نداشتیم خون حسین در رگ و در ریشۀ من است علم رضا معلّم اندیشۀ من است چشم امید بر در لطف تو بسته است هر زائری که گوشۀ صحنت نشسته است بارانی است حال و هوای دو دیده‌ام اینجا همیشه کاسۀ چشمم شکسته است از باب جبرئیل به پابوست آمدن از آسمان‌رسیده و رسمی خجسته است آن پیرمرد تشنه در آن گوشۀ حرم از راه دور آمده و سخت خسته است با صد امید حاجت این‌بار خویش را با پارچه به پنجره فولاد بسته است وا شد گره ز پارچه، حاجت روا شده‌ست یعنی که زائر حرم کربلا شده‌ست با یاد خاطرات سفر با عشیره‌ام بر عکس یادگاری با صحن، خیره‌ام از بس دلم شکسته برای زیارتت با اشک شوق گرم وضوی جبیره‌ام یاد غروب‌های زیارت هنوز هم گاهی پی دو جرعۀ جامع کبیره‌ام «یا قادة الهداة و یا سادة الولاة» «مستبصرٌ بشأنکم» این است سیره‌ام فرموده‌اید «فعلکم الخیر» یا رضا ای هشتمین «کلامکم النور»، تیره‌ام از بس گناه دور و برم را گرفته است چون تک‌درخت خشک میان جزیره‌ام ما هم شنیده‌ایم که فرموده‌ای شما هستم در انتظار ظهور نبیره‌ام دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز عجّل عَلی ظُهورِکَ یا فارسَ الحِجاز «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
۶ آبان ۱۳۹۸
. بخوان هشتمین جلوۀ ربّنا را امام قدر را امیر قضا را تبسّم تبسّم رضای خدا را علی‌ّبن موسی‌الرّضاالمرتضی را امام رئوفی که سلطان طوس است که سلطان طوس و انیس‌النّفوس‌ست انیس‌النّفوس‌ست و شمس‌الشّموس‌ست ببین لطف والشّمس را والضّحی را چه اذن دخولی؛ یَرَونَ مَقامی بخوان زیر لب: یَسمَعونَ کَلامی اگر بی قرار جواب سلامی به آهی بلرزان دل مبتلا را چه دوری دل من چه دیری دل من ز خوف و رجا ناگزیری دل من فقیری یتیمی اسیری دل من بخوان هَل‌اَتی هَل‌اَتی هَل‌اَتی را سلامً عَلی آلَ یاسین بخوان و دو رکعت از آن شورشیرین بخوان و دعا در شبستان آمین بخوان و بخوان زیر لب یا سَریع‌الرِّضا را که شب‌های شوروشعف روزی‌ات باد سحرهای نور و شرف روزی‌ات باد و پرواز مشهد- نجف روزی‌ات باد زیارت کنی بعد از آن کربلا را گواهی تو ای شعر روز قیامت که سیّد محمد جواد شرافت سروده به شوق شفا و شفاعت نگاه علی‌بن موسی‌الرّضا را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 عشق زلال
۶ آبان ۱۳۹۸
. دل را نظر لطف تو بی‌تاب کند مس را به خدا، طلا کند، آب کند اشکم که چکیدپشت این پنجره گفت: «فولاد» که دیده، درد را آب کند آیینه‌دلان از تو صفا می‌گیرند آیین محبت و وفا می‌گیرند باور کنم این پنجره از فولاد است؟ اینجا که شفاعت و شفا می‌گیرند این روضه، محل بار عام دل‌هاست این صحنِ مبارک امام دل‌هاست «فولاد» اگر آب شود نیست عجب این «پنجره» محو ازدحام دل‌هاست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 آیه ۸۸ .
۶ آبان ۱۳۹۸
. اگر باران نمی‌رویاند، نامت در نگاه من کجا حُرمت نگه‌می‌داشت آتش،بر گناه‌من؟ دخیلِ غرفه‌های استجابت می‌شود عمری به امّید شفاعت، دست‌های بی‌پناه من به پابوسِ ضریح مهربانی‌هات می‌آیم غریبی می‌کند امّا، دلِ غرق گناه من امیری کن،مگر بالاکند روزی سرِ خود را دلِ حسرت‌نصیب و چشم‌های روسیاه‌من تمام شعرهایم نذرِ نامِ مادرت، شاید شود بر آستان‌بوسیِّ درگاهت گواه من «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 آینه گردانی
۶ آبان ۱۳۹۸
شب گذشت از نیمه امّا با تو صحبت‌می‌کنم تا که بگذارم نماز عشق، نیت می‌کنم ای ولایت! شرط توحید تمام عاشقان با تولّای تو، من تجدید بیعت می‌کنم در حریم حضرت خورشید،جای ذرّه نیست از حضور خود در این درگاه حیرت می‌کنم تا نگاهم می‌کنند آیینه‌ها از هر طرف شرم از آیینۀ قرآن و عترت می‌کنم من که سنگین‌بارم از بسیاری جرم‌ و گناه خواهش بال کبوتر با چه جرأت می‌کنم؟ نعمت قرب جوارت را به من بخشیده‌اند در بهشت آرزو کفران نعمت می‌کنم ای شنیده با صبوری درد دل‌های مرا اشک اگر بگذارد امشب باتوصحبت‌می‌کنم من که با فرمان‌بری از نفس عادت کرده‌ام کی به خود می‌آیم آخر، کی عبادت می‌کنم؟ خط نزن اسم مرا با صد خطا پشت خطا من دلِ هر جاییِ خود را نصیحت می‌کنم سورۀ یوسف‌که‌خواندم،آیه‌شدهشتادوهشت بارها این آیه را با خود تلاوت می‌کنم شک‌ندارم«با کریمان کارها دشوار نیست» گر نشد کامم روا، خود را ملامت می‌کنم این خریداران یوسف‌، دست پُر آورده‌اند من تهی‌دستم چرا بیهوده قیمت می‌کنم؟ تا نسوزد بی‌گناهی از شرار آهِ من می‌روم از جمع بیرون،باتوخلوت‌می‌کنم تا نصیب من شود توفیق ترک معصیت چشم خود را چشمۀ اشک ندامت‌می‌کنم تا نگردد در مقام عرض حاجت، ‌ناامید با دل خود بعد از این اتمام حجّت‌می‌کنم یک‌قدم تا آسمان مانده‌ست از شهر بهشت من زغفلت آرزوی باغ جنّت می‌کنم گر که زنگ ساعتِ صحن تو بیدارم کند توبه در باقیِّ عمر ازخواب غفلت می‌کنم گر که دستم را بگیری، مثل خُدّام حرم بعد ازاین خدمت به‌قدر استطاعت‌می‌کنم @emame3vom بس که تو زود آشنایی ای امام مهربان من کجا درمحضرت احساس غربت‌می‌کنم؟ «یک سلامم را اگر پاسخ بگویی، می‌روم لذّتش را با تمام شهر، قسمت می‌کنم» تا بریزم گاهگاهی سرمه در چشم غزل من به گرد راه زوّارت قناعت می‌کنم تا بماند قصّۀ صیّاد و آهو جاودان بی‌پناهان را به پابوس تو دعوت می‌کنم در کنار پنجره فولادتان با اشک چشم می‌نویسم «یا علیّ» و رفع زحمت می‌کنم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 آیه ۸۸
۶ آبان ۱۳۹۸
بر شانه‌های ضریحت،تا می‌گذارم سرم را انگار می‌گیری از من،غوغای دور و برم را حرفی ندارم بجز اشک،نه‌حاجتی نه‌دعایی دست شما می‌سپارم، این چشم‌های ترم را من از جوار کریمه، از شهرِ بانو می‌آیم آقا! بگو می‌شناسم،همسایهٔ خواهرم را عطر هوای رواقت ،آهنگ هر چلچراغت نگذاشت باقی بماند،بغضی که می‌آورم را حتّی اگر دانه‌ای هم،گندم برایم نریزی جایی ندارم بریزم،جز صحن‌هایت پرم را هربار مشهد می‌آیم،انگار بار نخست است هی ذوق دارم ببینم،گلدسته‌های حرم را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
۶ آبان ۱۳۹۸
. ماه صفر سررسید و شد وقت عزات ای رضا جانم امضا نما نوکری هارو با یک نگات ای رضاجانم دوماهه ما زیر خیمه مأنوس این گریه هاییم لبریز اشک و غم وآه از ماتم کربلاییم کلّ مصائب شد مرور بر روی فرش هیئتا از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام بلا واویلتا واویلتا @emame3vom 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از درب قصر تا لب حجره خود را به هر زحمتی بردی از بس نداشتی دیگه نایی صد مرتبه بر زمین خوردی افتادی و شد تداعی کوچه ی تنگ مدینه خورده زمین مادر تو از ضربه ی دست کینه گم کرده راه خانه اش در کوچه پیش مجتبی' شده پاره گوش فاطمه از سیلی یک بی حیا واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در حجره می پیچی به خود هی میکشی ناله ی جانکاه صورت گذاری به روی خاک با یاد گودال قتلگاه پیچیده در گوش شیعه روضه ی یابن الشبیبت خوندی تو روضه دم مرگ از جدّ شیب الخضیبت در کربلا جدّت شده زخمی با سنگ و نیزه ها از تن جدا شد رأس او با خنجر شمر از قفا واویلتا واویلتا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
۶ آبان ۱۳۹۸
نوحه امام رضا علیه السلام سائل بی نوای مِسکینم شور و نوای من رضا جانه از بچگی تا وقت جون دادن ذکر لبای من رضا جانه رضا جانم رضا جانم به راه عشقت کنم فدا جانم رضا جانم رضا جانم... قَسم به نام مادرت نجمه که از ازل دل به غمت دادم مریض عشقم و به پای دل در به درِ پنجره فولام دَوایم تو شِفایم مدینه مکّه کرببلایم تو رضا جانم رضا جانم... به زهر کینه چونکه جان دادی سرت به دامن جوادت بود امان زِ داغ روز عاشورا اکبر و آن پیکرِ خون آلود قدش خم شد برای او حسین از شرحِ غم و عزای او حسین جانم حسین جانم... .
۶ آبان ۱۳۹۸
. از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم با دست تهی و دل پُر غم نرویم از درگه تو که کعبۀ امّید است نومید کسی نرفته، ما هم نرویم « » 📚 همسایه آفتاب .
۶ آبان ۱۳۹۸
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت نقّاره می‌زنند... مریضی شفا گرفت دیدی که سنگ، در دل آیینه آب شد دیدی که آب، حاجت آیینه را گرفت خورشید آمد و به ضریح تو سجده کرد اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت از آن طرف فرشته‌ای از آسمان رسید پروانه‌وار گشت و سلام مرا گرفت زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت چشمی کنار این همه باور نشست‌وبعد عکسی به یادگار از این صحنه‌ها گرفت دارم قدم قدم به تو نزدیک می‌شوم شعرم تمام فاصله‌ها را فرا گرفت دارم به سمت پنجره فولاد می‌روم جایی که دل شکست و مریضی‌شفاگرفت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 محفل شاعران آئینی @emame3vom
۶ آبان ۱۳۹۸
‍ . 🌷🌷🌷 ✅بنداول دوماه گفتیم حسین و می زدیم سینه به این امید که زهرا مارو می بینه حسین جانم 2 دوماه برتن لباس ماتمش کردیم دوماه گریه برای هر غمش کردیم حسین جانم دوماه بودیم میون روضه ها دلخون دوماه گفتیم حسین با چشمای گریون حسین جانم 2 دوماه بودیم همه هم ناله با زینب (س) دوماه گفتیم با بغض و گریه یا زینب (س) حسین جانم 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم دوماهه من که کارم غصه و غم بود خدارو شکر غم من از محرم بود حسین جانم دوماه بود که دل شیعه پریشون بود دوماه بود که چشامون کاسه ی خون بود حسین جانم خدا حافظ سیاهی های ماه غم خدا حافظ علم ها تکیه و پرچم خدا حافظ 2 خداحافظ نوار مرزی مهران خداحافظ هیاهوی عزاداران خدا حافظ خداحافظ تموم موکبای راه خداحافظ حسینی های کرمانشاه خدا حافظ خداحافظ دل شیدایی ارباب خداحافظ بساط چایی ارباب 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم حلالم کن* که از غصه ت نمردم من حلالم کن*که تو روضت نمردم من حلالم کن 2 بزار اقا *که از عشق تو پرباشم قبولم کن *منم مثل یه حر باشم قبولم کن حسین جانم زمین خوردم*بلندم کردی ای اقا خداییش که *تو خیلی مردی ای اقا بذارآقا *همیشه نوکرت باشم تامن زندم*غلام اکبرت باشم حسین جانم نکن ردم *که بی تو پر ز تشویشم که من بی تو*تو این دنیا تلف می شم حسین جانم دیدم با پا *تورو که پشت و رو می کرد دیدم نیره *به پهلوت که فرو می کرد حسینم رو *دیدم که دست و پا می زد وقتی ضربه *با خنجر از قفا می زد بمیرم من با هر ضربه*دلم کنده می شد از جا دیدم داره *میاد از راه دور زهرا بمیرم من تو رفتی و *موندم من بین این اوباش موندم تنها *با این نا محرما داداش تو رفتی و *کنیز گفتن به دختر ها رسید دسته *نامحرم ها به معجر ها تو رفتی و*منو بردن تو بازار ها من و بردن *حسین در بین انظار ها 💠💠💠⭕️ 280 🔴💠💠💠 _
۶ آبان ۱۳۹۸
۶ آبان ۱۳۹۸
1571842696_12_Narimani_fadaeian.mp3
17.64M
🏴💔🏴 🎧 #سبک_شور👆 🎤سیدرضا #نریمانی👌 📝 #متن_نوحه👇 یه جوون از آب سقا خونت جرعه ای خورده و توبه کرده یکی کوبیده از اون‌ور کشور تا بیاد دورسرت بگرده من همون کبوترفراری که نداره روبیاد حریمت داره غبطه میخوره دوباره به غذاخوردن یاکریمت عاشق حال خوش زائراتم عاشق گنبد و گلدسته‌هاتم بعد از این لباس نوکری آقا عاشق لباسای خادماتم واسه من دونه بریز کفترتم از همون بچگی دور و برتم یه حرم برای من هم بنویس قربون دستت آقا نوکرتم آهو همش رخداده،تو ضامن صیادی ساعت عاشقی روی هشته دیگه عقل از سر من گذشته خودم اینجام ولی این دل من هنوز از صحن تو برنگشته یادمه بچه بودم دم عید قلکامو خالی کردم آقا یه لباس نو خریدم و زود اومدم دورت بگردم آقا بگو یادته روز اولمو که بابام دستمو تو دست توداد گم شدم توحرم وپیدا شدم توی اون ورودی باب الجواد الان از اون روزاخیلی میگذره آقا جون مثل شما تو دنیا نیست تا منم اسیر خاکانشدم کربلای منو زودتر بنویس آهو همش رخداده،توضامن صیادی دنیامثل تودیگه ندیده دلم از غیر تو دست کشیده هرکسی اومده توی مشهد صحن بین الحرمين رسیده حرمت پره از کف العباس قربونت برم خدای احساس یه کرم کن آقا جون خوبم کربلای من بند یه امضاس یا رفیق الرفقا اجازه هست که ازت یه کربلا طلب کنم دیگه صبر من سر اومده آقا طلب صبر نکن نميتونم کار من شده روزارو شب کنم چقدر زار بزنم حرم بده تو قرار بود منو با جمع ببری تا نمردم به منم حرم بده آهو همش رخداده،تو ضامن صیادی #ماه_صفر🏴 #امام_رضا ع🏴 ♻️ #پیشنهاد_دانلود 💯 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
۶ آبان ۱۳۹۸
122.5K
#امام_رضا سبک سلام آقا که الان روبروتونم
۶ آبان ۱۳۹۸
در طوف کعبۀ تو صفا موج می‌زند در زمزم تو آب بقا موج می‌زند شاها! ز لطف توست که روز و شب این‌همه بر آستانۀ تو گدا موج می‌زند دست نوازشت به سر زائرت گواست اینجا عطا به روی خطا موج می‌زند کس نارضا نرفته از این آستان برون در چشم زائر تو رضا موج می‌زند دارالشّفاست کوی تو، جای شکفت نیست اینجا اگر که شهد شفا موج می‌زند اینجا اگر دعا به اجابت نمی‌رسد تا عرش از چه دست دعا موج می‌زند از هر دل شکسته صدا می‌رسد به گوش در این حرم همیشه صدا موج می‌زند با دست خالی از حرمت کس نمی‌رود تا روی گنبد تو طلا موج می‌زند کویت بهشت ماست که هرجا رویم باز در دیده اشک حسرت ما موج می‌زند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 همسایه آفتاب الله علیه
۶ آبان ۱۳۹۸
. خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم خداحافظ.لباس مشکی و پرچم حسین جانم خداحافظ.حسینی ها عزادارا میون ما. میومد ناله زهرا حسین جانم حلالم کن . می‌دونم خیلی آقایی دم مرگم.به دیدارم تو می آیی حسین جانم حلالم کن. ببین کوهی زدردم من حلالم کن. برات کاری نکردم من حسین جانم حلالم کن . می‌دونم که گنه کارم ولی آقا . می دونی که دوست دارم حسین جانم ببین زهرا. همیشه دستم و پر کرد به قدی خم. زنوکرها تشکر کرد حسین جانم سلام آقا. امام مهربان من سلام آقا. ببین اشک روان من رضا جانم سلام آقا. پناه بی پناهانی ازاون اول. منم نوکر تو سلطانی رضا جانم دلم تنگه.برای صحن گوهرشاد دخیل بستم. کنار پنجره فولاد رضا جانم رئوف آقا. ببین خیلی کم آوردم یه کاری کن . دوباره من زمین خوردم رضا جانم توی حجره.زپا افتاده ای تنها به گوش تو رسیده ناله زهرا رضا جانم جواد اومد. کنار تو به چشم تر زدی بوسه . به لبهاش لحظه آخر رضا جانم ولی آقا. شده کرببلا غوغا زمین خورده. کنار یک پسر بابا رضا جانم .
۶ آبان ۱۳۹۸
مداحی آنلاین - مرد بیمار و دیدار با امام رضا - حجت الاسلام دارستانی.mp3
2.71M
🎧مرد بیمار و دیدار با #امام_رضا (ع) #سخنرانی بسیار شنیدنی👌👌 🎤حجت الاسلام #دارستانی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @emame3vom
۶ آبان ۱۳۹۸
. دعای "یا من اظهر الجمیل" معرفی شده توسط حجت الاسلام فرحزاد در برنامه سمت خدا: علامه مجلسی(رض) از کتاب عده الداعی نقل می کند که عمربن شعیب می گوید جدم از پیامبر بزرگوار اسلام شنید که روزی حضرت جبرییل بر من نازل شد درحالی که شادمان و خندان بود بر من سلام کرد و من نیز جواب سلام او را دادم و گفتم علیکم السلام یا جبراییل، جبراییل(ع) عرض کرد همانا خداوند عزوجل هدیه ای برای تو فرستاده و آن کلماتی از گنجهای بهشت است که خدا به تو کرامت فرموده ست. گفتم آن کلمات چیستند ای جبرییل؟ گفت آن کلمات اینها هستند بگو: بسم الله الرحمن الرحیم. يَا مَنْ‏ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ‏ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ‏ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى ‏ يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا وَ يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بالنَّار .
۷ آبان ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ آبان ۱۳۹۸
نوحه سنتی جواب: السلام علیک یاامام الرئوف 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 آخر از زهر کین شد رضا خون جگر بین حجره دگر او شده محتضر 🌸🌸🌸 او کشیده دگر ، بر سر خود عبا گوئیا که رضا، شد به مرگش رضا 🌸🌸🌸 پرپر از کینه شد،لاله ی باغ دین رفته از او توان ،خورده روی زمین 🌸🌸🌸 می گذارد روی خاک ِ حجره سرش می چکد بر زمین اشک چشم ترش 🌸🌸🌸 بین حجره رضا می زند دست و پا می کند گریه باز یاد کرب وبلا 🌸🌸🌸 از شه تشنه ی کربلا کرده یاد بین حجره کشد انتظار جواد 🌸🌸🌸 روی پای جواد می گذارد سرش سوی جنّت رود آخر او از برش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
۷ آبان ۱۳۹۸
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان قاسم نعمتی
۷ آبان ۱۳۹۸
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه در این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی کم نیست در صحنت نفس های مسیحایی هر کس به دیدار تو آمد کـربلایی شد اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی از کـودکـی با پنجـره فـولاد مـانوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هر جایی از آب سقاخانه هر کس خورده، می فهمد زمـزم ندارد این چنین آب گـوارایی وقتی که نام مادرت را می بَرَد زائر در صحن غوغا می شود آن هم چه غوغایی وقتی برای دستگـیری مـیـرسی از راه صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی حـاجـات سائل را نگفته مـیدهـی، یعنی در دست و دلـبازی نداری هیچ همـتـایی چشم انتظارت می نشینم در صف محشر بـی شک به دیـدار مـنِ سـرمست می آیی : حالم به جز نگاه تو بهتر نمی شود یک شب بدون ذکر رضا سر نمی شود می گریم از برای حرم رفتنم، رضا نابرده رنـج گـنـج مـیسـر نمی شود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... سالروز شهادت غریبانه و مظلومانه ی امام رضا علیه السلام تسلیت باد.
۷ آبان ۱۳۹۸
. سینه زنی هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من سوز ناله هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من پیرهن سیامو بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های آخرم، بیا به من سری بزن به سینه ی کبود من، تو مُهر نوکری بزن ما حلقه به گوشان، این خیمه و درگاهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم رنج و غم و دردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من اشک و آههِ سردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من هر چی گریه کردم بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های اضطراب، برس به داد نوکرت روی سرم دستی بکش، قسم به چشمای ترت تا جان به بدن داریم، ما پیرو این راهیم چشمای پر آبو بزار کنار، برا شب اول قبر من این حال خرابو بزار کنار، برا شب اول قبر من گریه به اربابو بزار کنار، برا شب اول قبر من این نفس خستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من این دل شکستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من پای تو نشستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من ندارم هیچ کسی و من، خدا می دونه غیر تو تمامی امیدمه، فقط دعای خیر تو تا ذکر حسین باشد، آماده و همراهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم این ادای دین و بزار کنار، برا شب اول قبر من همه شور و شین و بزار کنار، برا شب اول قبر من این حسین حسین و بزار کنار، برا شب اول قبر من نذار بمونه رو دلم، حسرت دیدن حرم به هر دری زدم نشد،چی جوری کربلا برم از صبح ازل غرقه، این ناله و این آهم من مزد عزاداری، از فاطمه می خواهم @emame3vom
۷ آبان ۱۳۹۸
ازخاک کفش داریِ تان می‌توان گرفت تقدیم به آستان حضرت امام رضا(علیه السلام): ازخاک کفش داریِ تان می‌توان گرفت عزت برای روز قیامت اباالحسن! خُدّام کفش داری ِتان اذن می‌دهند ما را برای وقت شفاعت ،اباالحسن ! ....... چشمم که ازضریح شما چشم می‌گرفت می خواست تا که شاهد قدسی ببیندَش حاجت بهانه بود که بالای اشک ها گلچین بدون جرم و گناهی بچیندَش ......... نیت اگر چه دائماً از یاد می‌رود دائم ولی خداست به دل، جان من رضاست با بوسه‌های دور درآن موج ازدحام نقش ضریح گشت که ایمان من رضاست ......... با اینکه دست خالی و درخواب آمدم برگشتم از همان در وبیدار درحرم دل تنگ آمدم که به  میقات خوانی ام احرام بسته ام شوم احضار در حرم ....... اینجا اگر که تشنه و با درد آمدم دردم دوا و سائل سیراب می‌شوم گاهی به پشت پنجره فولاد می‌روم از سوز تشنگان حرم آب می‌شوم ....... اینجا زنی  نشسته و با قلب پُرامید طفلی دخیل بر حرم یار کرده است یا یک جوان عاشقی از شهرهای دور پای پیاده، رهرو ِ دلدارکرده است! ....... نزدیک حوض مثل کبوتر نشسته است آبی ودانه ای و گذرنامه ای و باز درهای آسمان همه گویا گشوده شد تا سوی کربلای حسینی بَرَد نماز ..... شب‌ها رقیه‌ها همگی جمع می‌شوند در روضه ، روضۀ لب عطشان گرفته اند لب تشنه در حضور طبیب رئوف ِ ما گریان به قلب سوخته درمان گرفته اند ....... هر دفعه جان من به خراسان مُشرّف است اشکم درانتظار زیارت به کربلاست فرموده اند اشک فقط درغم حسین بانی اشک من بخدا حضرت رضاست (مجیدطاهری) @emame3vom
۷ آبان ۱۳۹۸
. سینه زنی هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من سوز ناله هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من پیرهن سیامو بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های آخرم، بیا به من سری بزن به سینه ی کبود من، تو مُهر نوکری بزن ما حلقه به گوشان، این خیمه و درگاهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم رنج و غم و دردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من اشک و آههِ سردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من هر چی گریه کردم بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های اضطراب، برس به داد نوکرت روی سرم دستی بکش، قسم به چشمای ترت تا جان به بدن داریم، ما پیرو این راهیم چشمای پر آبو بزار کنار، برا شب اول قبر من این حال خرابو بزار کنار، برا شب اول قبر من گریه به اربابو بزار کنار، برا شب اول قبر من این نفس خستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من این دل شکستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من پای تو نشستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من ندارم هیچ کسی و من، خدا می دونه غیر تو تمامی امیدمه، فقط دعای خیر تو تا ذکر حسین باشد، آماده و همراهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم این ادای دین و بزار کنار، برا شب اول قبر من همه شور و شین و بزار کنار، برا شب اول قبر من این حسین حسین و بزار کنار، برا شب اول قبر من نذار بمونه رو دلم، حسرت دیدن حرم به هر دری زدم نشد،چی جوری کربلا برم از صبح ازل غرقه، این ناله و این آهم من مزد عزاداری، از فاطمه می خواهم @emame3vom
۷ آبان ۱۳۹۸