فایل صوتی 👆
📖 #متن_روضه
🔊 روضه امام حسن ع و کوچه
🔘 شهادت حضرت زهرا (س) #فاطمیه_۹۶ 🔻
*
آی امام حسن! آخرِ سالِ،هر جا بری دارن حساب و کتاب می کنند، حساب مارو زدی یا نه؟ یه محرم داشتیم،یه فاطمیه،یه ماه رمضون،من حساب از راه دور رو قبول ندارم،من رو یه حرمی ببر،رو در رو،اون وقت هر چی تو بگی من بدهکارم،اما برا مادرت کم گریه نکردم،پا به پات برا مادرت گریه کردم،ما برا مادر خودمون خیلی گریه کنیم یه هفته، اما سه ماهه شب و روزمون شده زهرا،راستی آقا یه سئوال ازتون دارم:شنیدم مادرتون رو بد زد،این راسته؟ شنیدم بیست سالگی موهات سفید شد،این راسته؟ شنیدم هر کار کردی دستت نرسید،این راسته؟...*
خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری
در میان حرمت خادم و دربان شده ام
خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان
به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام
*دست امام حسن رو گرفت گفت:بریم من حقم رو بگیرم،اومد جلو اولی، راه نداد حرف بزنه،به این دلیل، به این دلیل فدک مال ماست، دیگه کم آورد گفت:قلم بیارید،کاغذ بیارید،نوشت فدک رو تحویل زهرا بدید،مهر خلافت زد...
هنوز خانوم بیرون نرفته بود، گفت:برید به دومی بگید:دادن حقش با من،گرفتنش با تو، خانوم با یه ذوقی، دیگه چیزی تا خونه نمونده بود،رسیدن کوچه، مثل اراذل و اوباش راه رو بست،پاش رو روی دیوار گذاشت... گرفتی داری میری؟ فکر کردی؟ یه زن متدین چشم تو چشم با نامحرم نمیشه...
امام حسن میگه: روش رو گرفت، سمت دیوار رو نگاه کرد،برو کنار،من دختر پیغمبرم... اون حرامزاده قباله رو کشید،پاره کرد،پرت کرد،آب دهان ریخت روش..گفت:حالا برو.... مادر سادات فریاد زد: خدا شکمت رو پاره کنه....نمیدیدش،روش به دیوار بود...امام حسن میگه:یهو دستش رو برد بالا..*
چنان سیلی،سریع و بی هوا آمد....
*اینجا یه دونه زد خانوم افتاد،اما یه جا رو سراغ دارم،بچه رو آورد بالا،ای کاش یه دونه میزد می افتاد،هر چی خواست این بچه رو زد،خانوم اگه افتاد زبونش نگرفت،چشماش نمیدید،اما این دختر زبونش گرفت، چشمش هم نمیدید،رو کرد سمت علقمه،عمو.....یتیم گیر آوردن....حسیــــــن.....*
#روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
.
#شور
#چاوشی
#بدرقه_زائر
#طهماسب_پور🎤
دارم میرم به کربلا، بشم کبوتر حرم ....... منم به آرزوم رسیدم
دارم میرم به کربلا، آب بریزین پشت سرم ......منم به آرزوم رسیدم
دارم میرم به کربلا، من با دعای مادرم ...... منم به آرزوم رسیدم
حالا چی می خوام از خدا، دیگه شدم حاجت روا
مارو طلبیده حسین ،برا حرم کربلا
سلام کرببلا ...... سلام کرببلا
همین خوبه امام رضا، امروز و فردا میکنه .... منم به آرزوم رسیدم
بیاد ببینید که آقام، داره گره وا می کنه ..... منم به آرزوم رسیدم
داد می زنم وقتی داره، برگمو امضا می کنه...... منم به آرزوم رسیدم
کار خودشو کرده آقا، کرببلا جور شد برام ....منم به آرزوم رسیدم
اون همه سلام بر حسین، رسیده جواب سلام
سلام کرببلا ..... سلام کرببلا
دارم می رم توی حرم ،با اولین نگاه بگم...... منم به آرزوم رسیدم
سرم رو بالا بگیرم، برم تو قتلگاه بگم ..... منم به آرزوم رسیدم
غریب مادربخونم، کنار خیمگاه بگم ......منم به آرزوم رسیدم
دل منو این روضه ها، بروی لبم این دعا
حالا که میمیرم یه روز، اون روز باشم کرببلا
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بیا ای آخرین امید، ترنم صبح سپید
بیا عزیز فاطمه که جان ما به لب رسید
یار بی نشان بیا، منجی جهان بیا، صاحب الزمان بیا
صاحب الزمان بیا
اسیر و مبتلا منم، فقیر و بینوا منم
پناه عالمین تویی تو شاهی و گدا منم
دست خالی ام ببین، پیش من کمی بشین، ای عزیز نازنین
صاحب الزمان بیا
طلوع صبح صادقی، شمیم یاس و رازقی
بیا قرار و وعده ی دعای عهد عاشقی
به حق اشک ندبه ها، به حق سوز گریه ها، بیا قرار جمعه ها
صاحب الزمان بیا
اگر هوای انتظار گرفته با گنه غبار
به حق مادرت بزن این پرده را خودت کنار
ای طلوع بی غروب، من بدم ولی تو خوب، پاک کن از دلم رسوب
صاحب الزمان بیا
بیا امام مهربان ای آفتاب بی کران
دلم خوش است به چله ی سه شنبه های جمکران
دعای من جز این نبود، ظهور کنی تو زودِ زود، ریشه کنِ آل سعود
صاحب الزمان بیا
موضوع: #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
سبک: #بیا_نگار_آشنا
مرحوم اربلي در کشف الغمه و ديگران از خود اسماء روايت کردهاند که چون
فاطمه (ع) از دنيا رفت عايشه آمد و خواست به اتاق فاطمه (ع) برود، من
مانع شده و نگذاردم وارد اتاق شود عايشه ناراحت شد و به پدرش ابوبکر
گفت: اين زن «حبشيه» ميان من و دختر پيغمبر حائل ميشود و نميگذارد
من به اتاق او بروم
ابوبکر آمد و به من گفت: اي اسماء چرا نميگذاري زنان پيغمبر به نزد فاطمه بروند؟
من گفتم: خود فاطمه دستور داده است کسي نزد جنازه او نرود
ابوبکر به اميرالمومنين گفت: اباالحسن در نماز بر دختر پيامبر بر ما سبقت نگيري
مولا به ابوذر فرمود به مردم بگويد به خانه هايتان برگرديد که تشييع دختر
پيامبر در اين شب به تاخير افتاد و مردم متفرق شدن
: حالا پاسي از شب گذشته دلاور خيبر مثل ابر بهاري گريه ميکنه و در اوج
غربت و تنهايي يادگار پيامبر رو غسل ميده اسماء آب ميريزه و اميرالمومنين
غسل ميده
بريز اب روان اسما ولي اهسته اهسته به جسم اطهر زهرا ملي اهسته اهسته
ببين بشكسته پهلويش،سيه گرديده بازويش بريز اب روان رويش ولي اهسته اهسته
بود خون جاري اي اسما هنوز از سينه ي زهرا بنالم زين مصيبت ها ولي اهسته اهسته
حسن اي نور چشمانم،حسين اي راحت جانم بياييد اي عزيزانم ولي اهسته اهسته
همه خواب و علي بيدار، سرش بنهاده بر ديوار بگريد با دلي خون بار ولي اهسته اهسته
روم شبها سراغ او به قبر بي چراغ او بگريم از فراق او ولي اهسته اهسته
مولا بي بي فاطمه رو به وصيت خودشون از روي لباس غسل دادن
علي غسل ميداد واسما اب ميريخت ولي روز قبل خانم از اسما خواسته بود تا داخل اتاق برايش اب تهيه كند
بتاب اي مه تو بر كاشانه من كه تاريك است امشب خانه من
بتاب اي مه كه بينم روي نيلي بشويم در دل شب جاي سيلي
بتاب اي مه كه تا كلثوم وزينب ببينندروي مادر در دل شب
بتاب اي مه حسن مادر ندارد حسين من كسي برسر ندارد
حضرت علي هنگام غسل از زير پيراهن دستش به بازوي فاطمه خورد وجاي زخم را احساس كرد
مولا خودش خانم رو غسل داد چون غير از اينکه وصيت خود خانم اينجور
بود خانم صديقه بود و جز صديق نبايد اونو غسل ميداد همونطور که
معصوم رو بايد معصوم غسل بکنه و دست غير معصوم بهش نرسه
از ابتداي غسل مولا
: در ان هنگام كه دست حضرت علي با زخم بر خورد كرد علي بردبار بلند
شد وخيلي بلند گريه كرد
: اسما گفت : امن فقد الزهراتبكي؟ اقا براي مرگ فاطمه گريه ميكني؟
ايا براي مرگ دختر پيامبر گريه ميكني؟
حضرت فرمود: ما يبكيني الا اثر السياط
من گريه نكردم ومرا به گريه در نياورد مگر وقتي كه احساس كردم جاي
ضربه هاي تازيانه به بازوي فاطمه مانند بازوبند باقي مانده
گفته بودم مولا نميدونست خانم کتک خورده کمر مولا شکست وقتي روي
خانم رو ديد مولا نميدونست چرا خانم ازش رو ميگيره
لحظه غسل و کفنه ها خوب توجه کن
اميرالمومنين سه يا پنج بار بر بدن خانم فاطمه زهرا آب ريخت و مرتبه آخر
مقداري کافور اضافه کرد
بعد هفت پارچه کفن به او پيچيد و بعد از اون يه پارچه سراسري غير از کفن به او پوشوند
: فرمود: بارالها اين بانو کنيز توست و دختر پيامبر و برگزيده تو و بهترين
آفريدگار توست خدايا حجتش را به او تلقين فرما و برهان و دليلش را محکم
و استوار کن و درجه و مقام او را بالا ببر و بين او و پدر بزرگوارش جمع فرما
ميخواد بند کفن رو ببنده کي ميدونه...
چون على عليه السلام ، خانم را در هفت پارچه كفن كرد و پيش از آن كه
بند كفن را ببندد، صدا زد: يا ام كلثوم يا زينب يا فضه يا حسن يا حسين
هلموا و تزودوا من امكم الزهرا فهذا الفراق و اللقاء فى الجنة.
: ام کلثوم، زينب، فضه، حسنين بيائيد و از مادرتان بهره بگيريد كه هنگام
فراق و جدائى رسيده و ديدار و ملاقات فاطمه به بهشت افتاد در اين موقع
بود كه حسنين (دو قرة العين) زهرا جلو آمده و مي گفتند آه و واحسرتا كه
به مصيبتى بزرگ روبرو شديم و به فقدان جدمان حضرت محمد مصطفى و
مادرمان فاطمه زهرا مبتلا شديم. مادرجان هنگامي كه جدمان را ملاقات
نمودى سلام ما را برسان و به آن بزرگوار بگو ما بعد از تو در دار دنيا يتيم
گرديديم. علي چون جسم زهرا را كفن كرد شقايق را نهان در ياسمن كرد
دو نور ديده اش از راه رسيدند به زاري جانب مادر دويدند
كه اي مادر يتيمانت بغل گير ز رافت جوجه هايت زير پر گير
چه شد اينك دلت از ما رميده چرا افكنده اي ما را ز ديده
خود افكندند بر ان جسم رنجور
عيان شد معني نور علي نور
ز عشق ان دو ماه روي پاره بيامد در بدن روحش دوباره
بغل بگشود و در اغوششان برد چنان ناليد كز سر هوششان برد
كه ناگه ز اسمان امد ندايي كه اي والي ملك كبريايي
ز شاخ گل بكن دور اين دو بلبل كه از فغانشان افتاده غلغل
حضرت على عليه السلام مي فرمايد: من شهادت و گواهى مي دهم كه
در آن هنگام فرياد و ناله فاطمه زهرا بلند شد و دستهاى خود را دراز نمود و
دو نور چشمانش حسن و حسين را در بغل گرفت و آهسته آنان را بر سينه
خود چسبانيد
اني اشهد الله انها قد حنت وانت ومدت يديها وضمتهما الي صدرها مليا
در اين موقع سروش غيبى و هاتف آسمانى ندا در داد: اى ابوالحسن!
حسنين را از روى سينه مادرشان فاطمه بردار، به خدا سوگند اين منظره
ملائكه را به گريه انداخته است .
بيت الاحزان
نيمههاي شب اميرالمومنين دست به دعا برداشت و فرمود: بارالها من از
دختر پيامبرت راضي هستم خدايا او هراسان بود انيس او باش بار خدايا از او
دوري کردند تو با او پيوند نما خدايا به زهرا ستم شد براي او حکم کن و تو بهترين حکم کنندگاني
سپس به همراه حسن و حسين و عمار و مقداد و عقيل و زبير و ابوذر و
سلمان و بريده بر خانم فاطمه زهرا دو رکعت نماز گذاردند و در همون شب
خانم رو دفن کردن
مولا داخل قبر ميشه
مولا داخل قبر رفت و جسم خانم رو روي دست گرفت و در لحد خواباند و
فرمود: اي زمين امانتم را به تو ميسپارم اين دختر پيامبر خداست
و فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم بسم الله و بالله و على ملة رسول الله
محمد بن عبدالله . اى فاطمه صديقه من تو را به كسى تسليم كردم كه از
من اولى و شايسته تر است
gبراى تو آنچه مورد رضاى الهى است، همان را پسنديدم. و در حديث معتبر
ديگر در بحارالانوار علامه مجلسى روايت شده است : هنگامي كه بدن
حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها سرازير قبر مبارك گرديد دستى از قبر بيرون آمد و او را گرفته و بازگشت نمود.
نظريه برخي اين است كه آن دست رسول الله صلى الله عليه و آله بوده
است كه پاره تن خود فاطمه را از على تحويل گرفته است.
اميرالمومنين دور قبر خانم هفت قبر ديگه درست کرد و بر چهل قبر آب
پاشيد تا قبر آن مظلومه مخفي بمونه
منتهي الامال
اي دلت روشنترين آيينه، چشمانت سرود
از تو مي رويد در اين عالم گل ياس کبود
کيستي تو؟ اي بهاري باغ سرتا پا شگفت
رمزي از هفت آسمان يا رازي از کشف و شهود
قصه صبر تو را اي مادر خوب پدر!
سنگها همواره مي خوانند با دريا و رود
مي رسد از آسمانها تا نسيم ياد تو
دجله دجله اشک ميآيد زهر چشمي فرود
پيشتر هم هر غروب سرخ، خورشيد غدير
پشت نخلستان دستان بلندت ميغنود
شب که مي شد دستهاي آسماني مرد شهر
گرد غم از چهره مانند ماهت مي زدود
باز مي شد عقده تاريخ شيعه در گلو
راز آن قبرنهان را گر زباني مي گشود
: بعد از دفن اميرالمومنين رو به خاک رسول الله کرد و زمزمه کرد
السلام عليک يا رسول الله عني . والسلام عليک عن ابنتک و زائرتک والبائتة
في الثري ببقعتک والمختار الله لها سرعة اللحاق بک . قل يا رسول الله عن
صفيتک صبري وعفا عن سيدة نساء العالمين تجلدي . الا ان لي في
التاسي بسنتک في فرقتک موضع تعز فلقد وسدتک في ملحودة قبرک
وماضت نفسک بين نحري وصدري . بلي وفي کتاب الله [لي] انعم القبول
«انا لله وانا اليه راجعون» قد استرجعت الوديعة واخذت الرهينة واخلست
الزهراء فما اقبح الخضراء والغبراء، اما حزني فسرمد واما ليلي فمسهد .
وهم لا يبرح من قلبي او يختار الله لي دارک التي انت فيها مقيم . کمد مقيح
و هم مهيج . سرعان ما فرق بيننا والي الله اشکو وستنبئک ابنتک بتظافر
امتک علي هضمها . فاحفها السؤال والستخبرها الحال . فکم من غليل
معتلجبصدرها لم تجد الي بثه سبيلا . وستقول ويحکم الله وهو خير
الحاکمين . سلام مودع لا قال ولا سئم . فان انصرف فلا عن ملالة وان اقم
فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرين . واها واها والصبر ايمن واجمل .
ولولا غلبة المستولين لجعلت المقام واللبث لزاما معکوفا ولاعولت اعوال
الثکلي علي جليل الرزية . فبعين الله تدفن ابنتک سرا وتهضم حقها وتمنع
ارثها ولم يتباعد العهد ولم يخلف منک الذکر والي الله يا رسول الله المشتکي
وفيک يا رسول الله احسن العزاء .
ا
ي پيغمبر خدا! از من و از دخترت که به ديدن تو آمده و در کنار تو زير خاک
خفته است، بر تو درود باد. همان که خداوند سرعت ملحق شدنش به تو را
اختيار کرد . اي رسول خدا پس از دختر برگزيدهات شکيبايي من به پايان
رسيده و خويشتن داري من به خاطر سيده زنان جهان از دست رفته است .
اما براي من پيروي از سنت تو که همان صبر
ای یوسف فاطمه ، آرزوی همه
نام زیبای تو ، برلبم زمزمه
باز میریزد اشک من ، بیا یابن الحسن
طالب خون آن ارباب بی کفن
مانده بر لبها ذکر جدایی ، یوسف زهرا مولا کجایی
مولای بی قرینه آقا جان بیا
ای یوسف مدینه آقا جان بیا
بیا یابن الحسن
**
ای پناه بی کسان ، آقای مهربان
دست من را مولا ، به دستت برسان
چون صبح جمعه شده ، تذکرمو بده
این روزا کربلا ، چه صفایی میده
گر تو یک نظر بر من نمایی ، شاید من شدم کرب و بلایی
امروز از تو کربلا میگیرم آقا
گر نیایی بی تو من میمیرم آقا
بیا یابن الحسن
شاعر : نوید اطاعتی
#زبانحال_امیرالمومنین_علی_ع
#دفن
دفن اِیلدی بقیع ده علی اوز نگارینی
بیر آه چَکدی قویدی مزاره عذارینی
سَسلندی یات دعاوی خدا اِیتدی مستجاب
یومدون گوزون چووردون علی روزگارینی
دینجل گیلَن ایویمده منیم دینجلمدین
ترک اِیلدون سن اِیندی که محنت دیارینی
یخدون عم اوغلووون ایوینی اِیلدون خراب
سالدون بو قلب زاریمه هجران شرارینی
دوندردون اولماقونلا علینون دونرگه سین
دور گور مزارین اوسته غم آشکارینی
ایندی غمونده قلب ایوینی داغلیان منم
عرشه یِتورموشم اورکیم آه و زارینی
قربان اولوم او قلبه کی گیزلیندی غملری
عالم رقم وورا بوله بولمز شمارینی
نی تک سزلدورام نئیه بس ویرمیسن جواب
اَلدن ویروب و یا کی علی اعتبارینی
آخر نه گلدی دلده او مهر و محبته
درک اِیت مزارون اوسته بو غملر دچارینی
ترک اِیلیوب مزاریون اوستون گیدنمورم
هجرون آلوبدی دیزلریمون اختیارینی
الله بولور که قبره قویاندا نه چَکمیشم
آچدوم مزاریوه گوزومون آبشارینی
آغلار گوزوم ساتاشدی ایکی آشنا اَله
آلدی او صحنه دلدن علینون قرارینی
خجلت تری قارشدی گوزوم یاشینه منیم
چَکدیم او لحظه من ایکی دنیا فشارینی
سالدی گره گُشایه غریبه گره فلک
یغمایه چَکدی ظلمیله دار و ندارینی
بولمم بو یرده مسکن اِیدوم یا دوروم گیدوم
من بی کسین چَکور بالالار انتظارینی
گیدسَم یولوم او سن دوگولَن کوچه دن دوشَر
بیر کوچه که خزان اِیدوب عمرون بهارینی
زینب نواسی یدی فلکدن کِچوب بو دم
سالسا اگر مزاریون اوستن گذارینی...
اوندا یقین شور قیامت اولار به پا
یاندیردی غم اونوندا دل داغدارینی
دنیا بویی فراقیوه قان آغلیاخ گرک
یاد ایلیاخ بو غم گونونون غمگسارینی
یاز نوحه آغلا فاطمیه روز و شب #عتیق
بو فعلیوین جهاندا اِیله افتخارینی