eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
" شهیدان راه عشق ❤️❤️❤️ " عمری نشسته ام به در خانه ات ، حسین جانم فدای " دختر دردانه ات" ، حسین باب الحوائجی و کنی حاجتم روا وقتی دهم قسم ، به ریحانه ات ، حسین تنها نه من ، که جن و ملائک تمامی اند ازعرش تابه فرش همه دیواته ات، حسین شش گوشه ات که " مرکز ثقل جهان" شده یعنی تو شمعی و همه پروانه ات، حسین هفتاد و دو شهید چو گل در کنارتو پیچیده بوی عشق زگلخانه ات، حسین مستند جمله شهیدان " راه عشق " نوشیده اند می ، زمیخانه ات ، حسین پایان کار نوکری ما ، شهادت است چون کربلا شده پایانه ات ، حسین من " نوکر رقیه ام و خود توشاهدی جانم فدای " دختر دردانه ات ، حسین # میرزاابراهیم سهرابی ( بابلسر)
وای_علی_اکبرم.mp3
3.18M
آی جوانان بنی هاشم... ز خیمه ها جانب میدان شوید داغ پسر آمده روی دلم به یاری ام جمله خَرامان شوید آی رفیقان علی اکبرم... شِبهِ پیمبرم زمین خورده دیر نیایید وگرنه حسین بَر سَر نعش پسرش مُرده وای علی اکبرم وای علی اکبرم حنای خون بسته به گیسویش شهید من چقدرِ زیبا شد... شاهد این صحنه خداوند است علی اکبر ارباً ارباً شد... روی زمین علی رو بردارید زوری نمونده توی بازویم شهید من را ببرید خیمه رَمق ندارم توی زانویم وای علی اکبرم وای علی اکبرم شعر و سبک و مداحی 🎤
کجا شیرین‌تر از این غم در عالم می‌شود پیدا که شادی‌های عالم در همین غم می‌شود پیدا همین که تکیه برپا می‌شود با رخت خون‌آلود هوای روضه در عرش معظم می‌شود پیدا خدا مرثیه‌خوان است و ملائک مستمع هستند در آن بزمی که حتی مثل آن کم می‌شود پیدا هوای شهر رنگ عشق می‌گیرد به خود، وقتی که روی سردر هر خانه پرچم می‌شود پیدا گناهان تمام عمر او بخشیده خواهد شد همین که کنج چشمی اشک نم‌نم می‌شود پیدا حسین بن علی فیض وسیع حضرت حق است که در اطراف او هرجور آدم می‌شود پیدا مگر اعجاز جز این است که با نام این آقا میان چشم‌های ما دو زمزم می‌شود پیدا هوای گریه کردن دارم و دل‌تنگ بارانم مسیر روضه از این بین کم‌کم می‌شود پیدا غمی کهنه دلم را می‌فشارد هر زمانی که هلال تازه‌ی ماه محرم می‌شود پیدا... ✍
کاروان، کاروان شورآور کاروان، اشتیاق، سرتاسر همه در حالت سفر از خود همه بی‌تاب چون نسیم سحر همه دل‌باخته چو پروانه همه بر پای شمع، خاکستر پدران از تبار ابراهیم مادران از قبیلهٔ هاجر عارفانِ قبیلهٔ عرفات شاعران عشیرهٔ مشعر... سروهایی به قامت طوبی چشمه‌هایی به پاکی کوثر هم‌رکاب حماسه‌های عظیم در گذر از هزار و یک معبر در دل و جانِ كاروان اکنون می‌تپد این نهیب، این باور: نكند شوكران شود معروف! نكند نردبان شود منكر! مرحبا بر سلالهٔ زهرا هان! «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر» می‌سزد حُسن مَطلعی دیگر وقت وصف عقیله شد آخر در نزولش ز منبر ناقه خطبه‌خوانِ حماسه، آن خواهر شد عصا، شانهٔ علی‌اكبر پای عباس، پلهٔ منبر سرزمین، سرزمین گل‌ها بود پهنهٔ عشق! وه چه پهناور! شد پدیدار صحنه‌ای دیگر کشتی نوح بود و موج خطر ناگهان در هجوم باد خزان كنده شد برگه‌هایی از دفتر! کاش دستان باد می‌شد خشک کاش می‌شد گلوی گل‌ها تر! كیست مردی كه می‌رود میدان كه ندارد به جز خودش لشکر؟! ترسم این داغ شعله‌ور گردد مثل آتش که زیر خاکستر... آه! از زین، روی زمین افتاد پارهٔ جان احمد و حیدر و زنی روی تل برای نبی صحنه را می‌شود گزارش‌گر كه ببین جای بوسه‌های شما شده سرشار بوسهٔ خنجر! می‌بَرَند از تن عزیز تو جان می‌بُرَند از تن حسین تو سر آن طرف صحنهٔ شگفتی هست نه! بسی صحنه هست شرم‌آور رفته از پای دختران خلخال! رفته از دست مادران زیور! كاروان می‌رود به كوفه و شام کاروان می‌رود به مرز خطر كاروان می‌رود ولی خالی‌ست جای عباس و قاسم و اكبر کاروان جاری است در تاریخ کاروان باقی است تا محشر... ✍ حجت‌الاسلام
دوباره عطر محبت وزید، بسم الله دوباره ماه محرم رسید، بسم الله سرآمد عاقبت این انتظارِ یک ساله به اذن حضرت شاهِ شهید، بسم الله اگر که آمده‌ای روسیاه و شرمنده میان روضه شَوی رو سفید، بسم الله به اشک، دیدهٔ مهدی‌ندیده را تَر کن اگر که آمده‌ای با امید، بسم الله بیا که روضه مجال دوباره نو شدن است عزیز فاطمه درهم خرید، بسم الله ** رسید قافله‌ی عاشقان به کرب و بلا پُر از ستاره و سرو رشید، بسم الله همین که خواند به لب آیه‌های استرجاع صدای گریه‌ی گل را شنید، بسم الله ندیده عالم از این داغ، داغِ سنگین‌تر نگفت آن‌که سرش را برید، بسم الله ✍
یا غیاث المستغیثین آه از کرب و بلا از فلک آمد ندا: واویلا واویلتا تا ابد لعنت به هر چه کینه هست از مرتضی کوفه زد بر طبلِ جنگ و عرش بر طبل عزا بر سر و سینه‌ زنان با عرشیان روح الامین آسمان خون گریه کن، زینب شده صحرا نشین وای از مکر حرامی‌ها حرم آواره شد آسمان از دل کشید آه و زمین بیچاره شد کعبه مشکی پوش از این حج نیمه‌کاره شد تا ابد شرمنده از حاجیِ در گهواره شد از منا آید ندایی: خوش به حال کربلا بهر قربانی حسین آورده اسماعیل‌ها روبرو شد عاقبت با طور سینایش حسین دارد اینجا وعده با رب تعالایش حسین مانده با یک کوفه تنها، مثل بابایش حسین روضه‌خوانی می‌کند با هاهُناهایش حسین باغبان سر بسته گوید با گلستان از خزان کس ندیده بود زینب را چنین دل ناگران کس نگفته خیر مقدم این چنین بر میهمان با کمان، با تیر، با شمشیر، با سنگ و سنان شد رقیه دل پریشان، شد سکینه بی امان بر عقیق دست آقا، خیره مانده ساربان ساربان! قدری بچش از لطف این نعم الامیر تا نگشته دیر از او هر چه می‌خواهی بگیر آه دارد می‌رسد فصل زمستانِ رباب لرزه افتاده است در این خاک بر جان رباب کمتر از ده روز اصغر ، هست مهمان رباب حرمله، تیر سه شعبه، چشم حیران رباب بیشتر از اصغرش دلواپس آقاست او رفته زیر آفتاب و فکر فرداهاست او در مدینه کن خبر ام البنين را ای صبا کمتر از ده روز دیگر می‌شود حاجت روا تا ابد عباس گردد ساقی آب بقا هست آماده برای دیدنش خیرالنسا ای صبا اصلاً نگو بر او حسین تنها شده او نفهمد که امامش ساکن صحرا شده چند روزی مانده تا در این جهان غوغا شود ارباً اربا شبه پیغمبر در این صحرا شود همچو سروی، سیزده ساله گلی، رعنا شود دختر شیرین زبانی کاملاً زهرا شود مرتضی‌ها روی نی قاری قرآن می‌شوند فاطمه‌ها روی ناقه سنگ باران می‌شوند شام را دارند از امروز تزئین می‌کنند خویش را پیش خلیفه خوب شیرین می‌کنند خوب مردم را به حق دارند بدبین می‌کنند کودکان زخم زبان در خانه تمرین می‌کنند نامه‌ای آمد: حسین بن علی شد رفتنی باید آماده شود بزم شرابی دیدنی
"آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد" دختر مرتضی علی، فاطمه‌وار می‌رسد زانوي شاهزاده‌ها هست ركاب محملش با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می‌رسد هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر قامت عصمتش در این حصن و حصار می‌رسد دار و ندار فاطمه، گوهر ناب مصطفی به كربلا حسين با دار و ندار می‌رسد خامس آل پنج تن، همره طفل شیرخوار زودتر از روز دهم سر قرار می‌رسد شانه‌ی آسمانیان، محمل دختران شده چه نازدانه دختری به این دیار می‌رسد گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری بال فرشته از یمین یا که یسار می‌رسد رونق کار مأذنه، رکن شباب هاشمی وارث هیبت نبی، یکّه‌سوار می‌رسد "رونق باغ می‌رسد، چشم و چراغ می‌رسد" "عنبر و مشک می‌دمد" دولت يار می‌رسد وزير اعظم حسين آيه‌ی محكم حسين صاحب پرچم حسین آن جلودار می‌رسد آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار ارتش زمهریرها چند هزار می‌رسد رفت قرار ناگهان، از دل خواهر حسین در نظرش همه جهان تیره و تار می‌رسد پرده کنار می‌رود، واقعه‌ی روز دهم صحنه به صحنه از دل گرد و غبار می‌رسد "چاک شده است آسمان غلغله‌ای‌ست در جهان" ديد ز هر طرف غمی همچو شرار می‌رسد ديد كه از جور فرس، چه استخوان‌ها كه شكست ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار می‌رسد حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش صداي طبل شادی و داد و هوار می‌رسد طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از لشكر شاميان بر اين طرز شكار می‌رسد لحظه‌ی تلخ حادثه چکمه‌ی نونوار شمر همره کهنه خنجری سرکش و هار می‌رسد گوشه به گوشه آسمان سرخ‌تر از خون گلو پنجه‌ی شمر و زلف او! آخرکار می‌رسد وقت نفس نفس زدن، زمان دست و پا زدن ناله‌ی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار می‌رسد "آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه با پر و بال زخمی و حالت زار می‌رسد گوش زمین و آسمان می‌شنود در آن زمان آه صدای پای آن چند سوار می‌رسد چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور موقع غارت از حرم، وقت فرار می‌رسد ✍
لحظۀ پر زدن ما به نظر نزدیک است راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است در دل خیمه بیایید همه جمع شوید همه را سیر ببینم که سفر نزدیک است مادرم زودتر از ما زده خیمه اینجا چقَدَر بوی گل یاسِ پدر نزدیک است تا سری هست به سجده بگذارید امروز لحظۀ بال درآوردن سر نزدیک است تا توانید به شش‌ماهۀ من بوسه زنید بوسه‌های لب یک تیر سه پر نزدیک است گریه‌ای کرد و غریبانه به زینب فرمود: دخترم پیش تو باشد که خطر نزدیک است گفت آسوده بخوابید همین شب‌ها را وقت بیداری شب تا به سحر نزدیک است گریه کرد و به علمدار اشاره فرمود:  که فدای تو شوم درد کمر نزدیک است بر سر و روی یتیمان حسن دست کشید  گفت قاسم که: عمو مرگ مگر نزدیک است؟ قد و بالای جوانش جگرش را سوزاند  ای خدا صبر بده، داغ پسر نزدیک است ✍
آغاز عزای حسین(ع) بیا امام زمان شد زمان طشت گذاری بود سیه علمی ارمغان طشت گذاری عزا رسیده کجائئ تو ای وکیل ابولفضل بیا به مجلس آه و فغان طشت گذاری ظهور کن مه ذیحجه است و جمعه آخر نگر به زمزمه ی عاشقان طشت گذاری حسینیان همگی حاضرند و جای تو خالی چه می شود که شوی نوحه خوان طشت گذاری به جمع ما نظری کن به خاطر علی اصغر عنایتی که توئئ گل فشان طشت گذاری زبان ترکی لهجه ی غلام سیاه است به یک اشاره تو دانی زبان طشت گذاری بیا و تذکرهی کربلا بده به محبان که جاودانه شود این نشان طشت گذاری
دانلود نوحه جدید رضا نریمانی به نام کوفه بی وفاست کوفه بی وفاست کوفه نیا وادی بلاست کوفه نیا عدو بی‌حیاست کوفه نیا آقا ./??/. درِ خونه‌هاشون‌و رو به من چند روزه که بستن .. همونایی که فرق بابات علی روهم شکستن ./??/. خدا میدونه همه نامردن چقدر این روزا به من بد کردن ./??/. “حسین وای وای وای” من فدا سرت فقط نیا . جون اصغرتع فقط نیا خسته‌ست خواهرت فقط نیا آقا ./??/. بیا بیشتر از این نذار که زینب بلا ببینه میترسم سرت رو یه روز سرِ نیزه‌ها ببینه دارم می‌بینم لب خشکیده . دم یک خیمه رباب ترسیده ./??/. “حسین وای وای وای” اُف به حیله‌ی ابن زیاد چی حالا میخواد سرت بیاد ./??/. جواب منو کسی نداد آقا ./??/. کاش نمی‌نوشتم بیا ./??/. میدونم که توی راهی ./??/. از همین الان میتونم ببینم ./??/. که تو قتلگاهی ./??/. دارم میبینم چه جوری دارن ./??/. یه خنجر زیرِ گلوت میزارن ./??/. “حسین وای وای وای”
Reza Narimani - Kofe Bi Vafast (3).mp3
6.27M
کوفه بی وفاست کوفه نیا وادی بلاست کوفه نیا عدو بی‌حیاست کوفه نیا آقا ./??/.
2. سلام اربابم.mp3
2.39M
( علیه السلام ) سلام اربابم امید قلب بی تابم سلام اربابم دلم گرفته دریابم سلام اربابم یه شب بیا توی خوابم ازت ممنونم توو رویاهام حیرونم زیر بارونم درست کنار ایوونم دارم میخونم سلام عزیزتر از جونم أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشِّفآءَ فی تُرْبَتِهِ (سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاک قبر او قرا داد) ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاْجابَهُ تَحْتَ قُبَّتِهِ (سلام بر کسی که دعا مستجاب است در زیر گنبدش) ... ألسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى (سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند)
روضه خانگی - امام حسین(ع) - 1590.mp3
7.36M
🎙بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو... 🔻روضه (ع) ⏱ | 10:33 🔹(س) 👤حاج حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه شور سرپایی آخر مجلس جواب👈🏻عجّل علی ظهورک به رنگ و روی زینب عجل علی ظهورک بُغض گلوی زینب عجل علی ظهورک به راس روی نیزه عجل علی ظهورک در روبروی زینب عجل علی ظهورک به ناله های زینب عجل علی ظهورک به گریه های زینب عجل علی ظهورک به لحظه ی قنوت و جل علی ظهورک به ربنای زینب عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به ماجرای زهرا عجل علی ظهورک سوز و نوای زهرا عجل علی ظهورک به صورت کبود و عجل علی ظهورک به غصه های زهرا عجل علی ظهورک به دختر پیمبر عجل علی ظهورک به عشقِ ناب حیدر عجل علی ظهورک به پهلوی شکسته عجل علی ظهورک به خونِ مانده بر درعجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به غیرت ابالفضل عجل علی ظهورک به عزت ابالفضل عجل علی ظهورک به تشنگیِ اصغر عجل علی ظهورک خجالت ابالفضل عجل علی ظهورک به قامتِ خمیده عجل علی ظهورک به چشمای دریده عجل علی ظهورک به مشکِ پاره پاره عجل علی ظهورک به دستهای بُریده عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به ضربه دستِ حیدرعجل علی ظهورک به بود وهستِ حیدرعجل علی ظهورک به نازِ شصت حیدر عجل علی ظهورک به ذوالفقار حیدر عجل علی ظهورک به رمز و رازِ حیدر عجل علی ظهورک حالِ نماز حیدر عجل علی ظهورک به تنِ نیمه جون و عجل علی ظهورک به فرقِ باز حیدر عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک🏴🏴🏴🏴🏴
یا رضیع الحسین(ع) این طفل به خواب رفته در گهواره شاهی است که تکیه داده بر گهواره تنها نه دو تکه چوب بنگر که شده است خورشید و ستاره و قمر گهواره وقتی که به مهد اشک می‌ریخت مدام می‌ریخت به آسمان گُهَر گهواره هرگز نشود ادا مقامش حتی با زر بنویسند اگر گهواره یک غنچه در آغوش گرفت و داده است اندازه آسمان ثمر گهواره میخورد تکان و با نوایی جانسوز میداد ز کربلا خبر گهواره مقصود نه روضه است اما دیدند در خاک بدن ‌، به نیزه سر ، گهواره_ _میرفت به دست ناکسان دست به دست بر جان رباب زد شرر گهواره
بِبَر از خیمه گه بیرون پدر طفل حزینت را برایم کن کفن بابا کمی از آستینت را لباس رزم من قنداقه جوشن آه سوزانم بیا بنگر خروش رزم طفل نازنینت را ز رگهای بنی هاشم همه خون علی جوشد صدا کردی اجابت میکنم هل من معینت را مخور غم اصغرت اینجا ز خون حنجرش بابا به بالا میکشاند بیرق دین مبینت را اگر چه تشنه ام دارم تلظّی روی لبهایم مهیا کن برای سینه ات این همنشینت را میان دستهای کوچکم دارالشفا دارم نهم مرهم ز لبهایم خودم زخم جبینت را کنارت پا به پا با سر چهل منزل در این راهم که سایه افکنم بر سر سفیر اربعینت را
این تیر که بر سوال تو داد جواب ناگاه رسید و زد ز پلکت رگ خواب بستند تو را به نیزه و هر کس دید با اشک به ناله گفت ای وای رباب ___________ هر چند که تشنه است آبش ندهید فریاد اگر که زد جوابش ندهید باشد بزنید ، لیک بابایش را با خنده خود دگر عذابش ندهید ___________ به نیزه رفتنت کرده کبابم نگاهی کن به این حال خرابم علی جانم نگاهم کن ولیکن مده با خنده ات از نی عذابم _____________ با تیر به گفتگو شدن یعنی چه شش‌ماهه و مست او شدن یعنی چه با حنجر خشک پیش پیکان سه پر یکپارچه تن گلو شدن یعنی چه
ای جوان نیمه جانم خیز از جا اکبرم ای به خون خفته به روی خاک صحرا اکبرم ای توانِ ناتوانم ، ناتوانم کرده ای گوش چشمی کن ببین احوال من را اکبرم خاک اینجا شد شبیه لاله زار از خون تو میرسد از ردّ خونت بوی زهرا اکبرم گر نخیزی پیش چشمم پیش چشمت ای پسر می‌رود بر سوی خیمه نعش بابا اکبرم خشک بود این خاک مثل لعل لبهایت ولی غرق میبینم تنت را بین دریا اکبرم عضو عضو پیکرت را هر طرف بینم، شدی شرح و تفسیر کلام اربا اربا اکبرم ای موذن یک اذان با نام حیدر باز گو تا نیاید ناله های وا علیا اکبرم
ولدی مثل ماهِ تمام وقت طلوع می‌درخشی و نور میباری اینهمه حسن را علی جانم ز پیمبر ز مادرم داری میروی میبری دل از حرمم چشم زنها همه به پشت سرت نه فقط میبری دل از حرمم میبری روح از تن پدرت دل اهل حرم پر از آشوب دل اهل حرم پر از غوغاست بین میدان که دیدمت گفتم تازه آغاز راه کرب و بلاست وسط معرکه علی دیدم حیدر و مصطفی و زهرا را یا علی هات یا علی پر کرد گوش تا گوش کل صحرا را سجده می‌کرد نیزه و شمشیر بر تنت سجده های پی در پی ذکر تکبیرشان بلند که شد شد مسیر سرت به جانب نی ماه رفتی ستاره برگشتی بی عدد بی شماره برگشتی تو منظم ز پیش من رفتی چقدر پاره پاره برگشتی تن تو دفتر و قلم نیزه چِقَدَر خون ز دفترت ریزد میکشم پیکرت میان عبا از عبا حیف پیکرت ریزد همه دیدند تشنه افتادی همه دیدند بی هوا زدنت خیز از جا ببین که می‌خندند به من و قطعه قطعهء بدنت گوش کن تو صدای زنها را گوش کن تو صدای زینب را عمه ات آمده کند احیا من و جان رسیده بر لب را
ای جوان نیمه جانم خیز از جا اکبرم نیمه جان و نا توانم خیز از جا اکبرم ای توان و قدرت زانوی لرزان حسین کرده ای مثل کمانم خیز از جا اکبرم
ای مرد که مثل ماه تابیده شدی از جور زمانه سخت رنجیده شدی تو ماه منی و چون ستاره در دشت میتابی و پاره پاره پاشیده شدی
شکل بدنت وای بهم ریخت علی ترتیب تنت وای بهم ریخت علی با نیزه چنان زد به دهانت پسرم نظم دهنت وای بهم ریخت علی
سرو نسل حیدرم اما ز پا افتاده ام از جفای کوفیان بی وفا افتاده ام در دفاع از اهل بیت مرتضی و فاطمه تا ابد فریادم اما از صدا افتاده ام مسجد کوفه گواهی می‌دهد بر زخم من بر زمین از زخم قومی بی حیا افتاده ام دستهایم هر یکی در یک طرف روی زمین غرق خون از دستهای خود جدا افتاده ام من علمدارم به کشتی نجات اما ز کین پاره پیکر زیر تیغ و نیزه ها افتاده ام پاسبان خیمه ها بودم ولی شرمنده ام غرق خاک و خون جدا از خیمه ها افتاده ام ای برادر عفو کن گر با همین فرق دو تا پیش پای حضرت خیرالنسا افتاده ام
اشک تا پاشید بر آیینه ام جلوه گر شد عشق تو در سینه ام سینه شد صحرای سوزان از غمت دیده شد گریان ز سوز ماتمت اشک شد مِی تا که بد مستی کنم نوحه ای در باب بی دستی کنم تا میان دست من آمد قلم شعر آمد از علمدار و علم ای پناه خیمه ها ای نور عین ای همه عالم ترا در زیر دین نام پاکت کار عیسی میکند سینه چاکت کار موسی میکند چاک چاک و تشنه و جان بر لبی با چنین حالم پناه زینبی ای ترا عالم تمامی بی قرار ابروانت هر یکی یک ذوالفقار زاده ی ام البنین شاه کرم گوش کن فریاد طفلان حرم ساقی لب تشنه و دریانورد حرفشان باشد عمو جان بازگرد ازچه در دریای خون بنشسته ای پشت شه را از غمت بشکسته ای خیز بنگر چون به بالای سرت ایستاده با قد خم مادرت مادری بهر تو زهرا میکند دیده از داغ تو دریا میکند گوش کن میخواندت فرزند من مرحبا سقای من دلبند من گرنخیزی خیمه غارت می شود سهم ناموست اسارت می شود ای که فرقت شد قرینه با علی خیز از جا و بگو یک یا علی اینچنین باید روم در قتلگاه تا کِشَم بهر حسینم آه....آه