مهدی جان!
خودت بگو...
چطور این همه دلتنگی رو
تویِ این دلِ تنگ جا بدم؟!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #حضرت_مهدی
#امام_حسن
از هر غریب در وطنِ خود غریب تر
از هرچه روضه، روضه ات آقا عجیب تر
زهر جفا چه کرد به جسم مطهرت
ای ناله های تو ز جگر پرلهیب تر
خوردی زمین و کاسه ی صبرت شکسته شد
گودال قتلگاه تو در هجره شیب تر
نشنیده ماند ناله ی ای وای مادرت
از بسکه بود همسر تو نانجیب تر
یک عمر یادِ آن در و دیوار بوده ای
از کودکی به جانِ تو غم ها نصیب تر
رضا باقریان
@navaye_asheghaan
#امام_حسن
خون دل خوردن شده هر روز ،کار مجتبی
هم غریب هم آشنا برده قرار مجتبی
قصه مظلومی مولا رسیده بر حسن
آه شد با بی کسی طی روزگار مجتبی
روضه مکشوفه یعنی خاطرات کودکیش
بین کوچه شد زمستانی بهار مجتبی
قتلگاهش خانه او نیست ، بین کوچه هاست
گشت نقش بر زمین مادر کنار مجتبی
هیچ کس سنگ صبورش نیست حتی همسرش
وای ازین غم زهر کینه گشت یار مجتبی
وای ازین غم کینه توزان جمل نگذاشتند
تا که باشد پیش پیغمبر مزار مجتبی
تیرها از هر طرف می خورد بر تابوت او
حضرت عباس گشته شرمسار مجتبی
با حسینی که تمام هستی اش غارت شده
در کنار پیکر قاسم قرار مجتبی
مثل بابا می شود تنها میان دشمنان
می دهد جان در غریبی یادگار مجتبی
محمدحسین رحیمیان
@navaye_asheghaan
#امام_حسن
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
گريان ز غمت چشم سحر بود حسن جان
از دوست و دشمن به تو پيوسته ستم شد
مظلومي تو ارث پدر بود حسن جان
مادر که زمين خورد تن پاک تو لرزيد
تنها کمکت اشک بصر بود حسن جان
از طعنه و از زخم زبان هاي پياپي
هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان
شد قلب تو مجروح تر از جسم برادر
کز او جگرت سوخته تر بود حسن جان
گر ماه حسين بن علي بود محرم
ماه غم تو ماه صفر بود حسن جان
هر کس به تنش زخم رسد از دم شمشير
زخم تو به تن نه، به جگر بود حسن جان
در کوچه و در مسجد و در خانه مغيره
پيوسته تو را پيش نظر بود حسن جان
در راه حسين بن علي چار فداييت
در کرببلا چار پسر بود حسن جان
"ميثم" که سخن از دل سوزان تو مي گفت
شعرش به دل شيعه شرر بود حسن جان
استاد غلامرضا سازگار
@navaye_asheghaan
#امام_حسن
با تیر آمدند به تشییع پیکرت
خون می گریست در غم تو چشم خواهرت
عمری ست روبه روی تو و چشم های توست
تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت
ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود
مادر چگونه خورد زمین در برابرت
در خانه کاش مَحرَم اسرار داشتی
مثل رباب کاش وفا داشت همسرت
فرمانده ای غریب تر از تو ندیده ایم
از هم گسست با طمع سکه لشکرت
معلوم شد از این جگر پاره پاره ات
دیگر رسیده است نفس های آخرت
در کربلا اگر چه نبودی خودت ولی
پرپر شدند جای تو گل های پرپرت
تاریخ را ورق بزن و آخرش ببین
افتاده است در دل صحرا برادرت
احسان نرگسی رضاپور
@navaye_asheghaan
#امام_حسن
سالها گریه سالها روضه
همه ی عمر مجتبی روضه
روزگارش گذشت با روضه
کوچه،در،طشت چندتا روضه
بانی و روضه خوان و سینه زن است
سوخته نام دیگر حسن است
دوستانی چو دشمنان دارد
گله از دست این و ان دارد
کارد بر روی استخوان دارد
گرچه هرروز میهمان دارد
شان اورا کسی نفهمیده
از مدینه حسن چه ها دیده
کس نفهمید ابتلایش را
در گذر بغض بی صدایش را
جوشن زیر این عبایش را
روی پا زخم آشنایش را
غصه اش را خضاب کرد حسن
مرگ را انتخاب کرد حسن
وای اگر بی کس حرم باشی
خسته از جان به هررقم باشی
بین خانه اسیر غم باشی
روزه باشی و تشنه هم باشی
پر شکسته ز خاک پر بکشی
زهر را جای اب سر بکشی
چون حسن بی کسی به دهر نبود
شان او طعنه های شهر نبود
با کسی جز مغیره قهر نبود
جگر پاره اش ز زهر نبود
داغ ناموس بود بر جگرش
به در خانه بود هر نظرش
داغ انروز که رسیدند و
چهل نفر داد میکشیدند و
پدرش را غریب دیدند و
مادرش را زمین کشیدند و
همه قاتل شدند حتی در
بی هوا رد شدند از مادر
گرچه آماده ی جدایی بود
به لب تشنه اش نوایی بود
دلش انگار کربلایی بود
وقت گریه به روضه هایی بود
روضه ی ذبح از قفای سری
زدن خواهری بپای سری
سید پوریا هاشمی
@navaye_asheghaan
#امام_حسن
ای پلیدِ بی حیا او را نزن من را بزن
جانِ جدّم مصطفا او را نزن من را بزن
دین اگر داری مگر حمله به زن جایز بود
مشرکِ دور از خدا او را نزن من را بزن
اینقَدرغیظ و پلیدی از کجا آورده ای؟
بی حیایِ بی صفا او را نزن من را بزن
در دهانِ تو نمی چرخد مگر حرفِ درست
بس کن آخر ناسزا..او را نزن من را بزن
چادرش را زیر پاهایت لگدمالی نکن
قاتلِ خیرالنسا او را نزن من را بزن
با غرورِ من نکن بازی که می آید به جوش
ای اسیرِ مدّعا او را نزن من را بزن
سد نکن این کوچه را فرزند پاکِ حیدرم
پس بنابراین بیا او را نزن من را بزن
محسن راحت حق
@navaye_asheghaan
#پیامبر_اکرم
وقتی که دردهایت آرامشم بهم زد
رفتی و بی تو داغت تقدیر را رقم زد
رفتی خوشی پس از تو نامِ مرا قلم زد
در شامِ شک و شبهه تاباندهای یقین را
نوری و نور کردی تاریکیِ زمین را
اَبری و آب دادی این خشک سرزمین را
از اول قیامت تا آخرین دقایق
ماندی و ساختی با نامردمی منافق
ماندی که تا بسازی این چند مرد عاشق
کارِ علیست کارَت کارِ تو کارِ حیدر
هشتادوچار غزوه شد کارزارِ حیدر
دینِ تو زد جوانه با ذوالفقارِ حیدر
با التهاب ماندی با اضطراب رفتی
با درد پاشدی و با درد خواب رفتی
دیدم میانِ بستر بابا چه آب رفتی
ماییم و هیچکس نیست لبخندِ شهر پیداست
دیدم که در نگاهت با درد صبر پیداست
اما به پیکر تو آثار زهر پیداست
گفتم دعا بفرما حکمِ قضا بگردان
گفتم بمان و غم را از مرتضی بگردان
"هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان"
تب داشتی و میبرد این تب توانِ من را
دیدم به روی سینه داری دو جانِ من را
خواباندهای حسین و چسباندهای حسن را
گفتی به انتظارت هستند این جماعت
دارند خنجرِ کین در آستین جماعت
تا پشتِ در بیایند تا آخرین جماعت
با پنجههای لرزان دستت نوازشم کرد
تا با علی بمانم چشمت سفارشم کرد
تا پایِ او بسوزم با اشک خواهشم کرد
گفتی به پشت او باش من پیش روش رفتم
دشمن به پشت در بود من روبروش رفتم
آنقدر زخم خوردم تا که زِ هوش رفتم
آتش به خانه میزد آتش زبانه میزد
آن یک به بازویم زد این یک به شانه میزد
او با قلاف شمشیر این تازیانه میزد
حسن لطفی
@navaye_asheghaan
#پیامبر_اکرم
یاس سپید باغ بهاران من بیا
نور پُر از تلألؤ چشمان من بیا
لرزه نشسته بر تن و دستان من بیا
جان میدهم کنار تو ای جان من بیا
اشک فراق بر رُخ بابا چکیده است
زهرای من زمان جدائی رسیده است
ای راحتی این نفس آخرم بیا
خواهم که توشه ام بدهی دخترم بیا
سایه زده اجل به سرم بر سرم بیا
ای مهربانتر از پدر و مادرم بیا
آهی برای این دل غم پرورم بکش
تا سالم است دست تو روی سرم بکش
غصه نخور زمان جدائی زیاد نیست
از پیلهء فراق رهایی زیاد نیست
ذکر پدر پدر به کجائی زیاد نیست
تا اینکه در برم تو بیائی زیاد نیست
آماده باش بعد من از راه میرسی
با صورتی گرفته تو ای ماه میرسی
تو بعد من بلاکش غم بی نهایتی
تنها سپر برای امام و ولایتی
حامی حیدری و خودت بی حمایتی
در شعله یاعلی تو گردد حکایتی
بعد من از زمانه تو بیزار میشوی
مجروح ضربهء در و دیوار میشوی
زهرای من به خواب و به رؤیا بگو علی
در پشت در به نیّت بابا بگو علی
شعله اگر که سوخت تنت را بگو علی
در کوچه زیر مشت و لگد ها بگو علی
دشمن به اهل بیت چه گستاخ میشود
با میخ داغ جسم تو سوراخ میشود
زهرا بیار این دم آخر حسین را
زهرا بیار جان پیمبر حسین را
تا بینمش به چشم زخون تر حسین را
تا بوسه اش زنم لب و حنجر حسین را
وقتی که روز خواهر او میشود سیاه
می آیم از بهشت به گودال قتلگاه
وقتی زتشنگی به زمین مانده ردّ پاش
بر جای بوسه ام نوک خنجر کشد خراش
بی فایده ست هر چه کند قاتلش تلاش
پس با لگد کند به روی خاک جابجاش
اینگونه است خصم چنین حَربه میزند
از پشت سر به گردن او ضربه میزند
مجتبی صمدی شهاب
@navaye_asheghaan
#پیامبر_اکرم
هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده ایم
ما چه رحمت هایی از آقای رحمت دیده ایم
بیشتر نام تو روی بچه های ماست چون
بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده ایم
چشم تو اسلام شد ما نیز تسلیمش شدیم
در نگاه تو کرامت بی نهایت دیده ایم
از یهودی ها عیادت کردی ازماهم بکن
با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده ایم
تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو
سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده ایم
سیرمان کن باهمان یک تکه نان سفره ات
از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده ایم
سیزده خورشید دیگر جلوه خورشید توست
مصطفی را ماهمه در چند نوبت دیده ایم
اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی یاعلی
از شما جز گفتن از حیدر به ندرت دیده ایم
دختر مظلومه ات امشب سه جا دارد عزا
او مصیبت دیده پس ماهم مصیبت دیده ایم
سیدپوریا هاشمی
@navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#پیامبر_اکرم__ص__روضه
تو را ملول و پریشان و خسته می بینم
کنار بستر خود دل شکسته می بینم
به دوش توست پس از من رسالتی سنگین
چرا وجود تو را سخت خسته می بینم
تو نور چشم منی، دخترم! تو را چون ماه
میان هاله ای از غم، نشسته می بینم
بهار باغ من! ای عمر تو چو گل کوتاه
کتاب عمر تو را زود بسته می بینم
اگر چه غرق غمی، چون غمت غم دین است
تمام عمر کمت را خجسته می بینم
هر آن چه را که پس از این وداع خواهی دید
ز پشت دیدۀ در خون نشسته می بینم
میان دود و شرار و هجوم اهل ستم
تو را صنوبر پهلو شکسته می بینم
تمام جان «وفائی» ز ناله پُر شده است
که بند بند دلش را گسسته می بینم
پیامبر اکرم (ص)
روضه
@navaye_asheghaan
#امام_رضا
به مشهد آمده بودم دلم حرم می خواست
دلم هوای حرم داشت ، روضه هم می خواست
چقدر دور تو ابنُ الشبیب می دیدم
برای روضه شدن شاعرت قلم می خواست
چه شد چه دید که در حس و حال گوهرشاد
هوای کرببلا کرده بود و غم می خواست
چه شورش است که در جان واژه افتاده است
یکی دو بیت دلم شعر محتشم می خواست
درست مثل نوای حزین نقاره
صدای گریه ی من نیز زیر و بم می خواست
میان بازدم و دم لبم سرود ؛ حسین
نفس کم آمده بود از تو باز ، دم می خواست
محسن ناصحی
@navaye_asheghaan
#امام_رضا
در این حریم ذکرم ، یارب و یا کریم است
دستم اگرچه خالیست، خرجیم با کریم است
کم میشود مگر از این سفره هرچه بردند؟
وقتی طرف حساب شاه و گدا، کریم است
بیهوده زائرانش دست کرم ندارند
هرکس شد آشنای این آشنا کریم است
تضمین ذکر یامن یعطی الکثیر من اوست
گرچه زیاده خواهم، اومنتها کریم است
بااین لباس پاره ، فورا"مرا بغل کرد
من باورم نمیشد، اینقدرها کریم است
نوکر غریب باشد، مولا نمی پسندد
گفته سه جامی آیم ، آقای ما کریم است
اصلا " بهشت یعنی در این حرم نشستن
امروز با رضاییم، فردا خدا کریم است
باب الجواد بودیم، دیدیم کاظمینیم
باب الرضا نوشته، ابن الرضا کریم است
هرجاکه روضه بوده ، بالا نشسته زهرا
آنکس که برده من را ، تا کربلا کریم است
بردند مثل نذری، هرعضوی از علی را
این جسم قطعه قطعه، روی عبا کریم است
رضا دین پرور
@navaye_asheghaan
#امام_رضا
هرآنچه غم به دلم بود، رفته است از یاد
که زل زدم به تو از بینِ صحنِ گوهرشاد
چه حس و حالِ عجیبی، چه شوقِ زیبایی
دوباره باز، گذارم به مشهدت افتاد
دوباره مرغِ دلم پر زدهست سوی بهشت
به یک نگاهِ تو، ویرانیام شود آباد
اگرچه غرقِ گناهم، به سویت آمدهام
در این حرم متجلیست جمعی از اضداد
گره ز کارِ من اینبار، باز خواهد شد
منی که گفتهام: آقا! قسم به جانِ جواد
... صدای همهمه میآید از میانِ حرم
شفا گرفته کسی پای پنجره فولاد
چه زود، حاجتِ خود را گرفت آن زائر
که سالها به دلش بود حسرتِ اولاد
عادل حسین قربان
@navaye_asheghaan
#امام_رضا
شاید عیار دل به خلوص قدیم نیست
عقلم برای درک مقامت فهیم نیست
ریزه خور مرام تو هستیم گرچه دل
لایق برای نوکری این حریم نیست
راهم بده که توبه کنان باز آمدم
نزد کریم، هیچ خطایی عظیم نیست!
افسوس می خورد دل بی تاب من چرا ؟؟
در خادمی صحن و سرایت سهیم نیست!؟
افسوس می خورد که چرا چون کبوتران
در سایه سارِ گنبد زردت مقیم نیست؟
محسن زعفرانیه
@navaye_asheghaan
_ شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله
واحد
ملک نوحه سرا شد در سماوات
عزاداری کند مادر سادات
یا رسول الله یا رسول الله
مدینه رخت ماتم را به بر کن
گریبان چاک زن ، خاکی به سر کن
بیا هم ناله با خیر النساء شو
بیا و گریه بر خیر البشر کن
یا رسول الله....
ملک نوحه سرا....
بنفشه دیده تر ، دلخون شقایق
شده دریای غم دلهای عاشق
علی با اشک دیده آب می ریخت
به روی پیکر قرآن ناطق
یا رسول الله.....
ملک نوحه سرا....
نشسته اشک غم در چشم زمزم
به تن کرده حرم پیراهن غم
صدای نوحه ی قرآن بلند است
گرفته ختم در ترحیم خاتم
یا رسول الله
ملک نوحه سرا...
#شهادت_حضرت_رسول_الله_ص
#صفر
@navaye_asheghaan
شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله
شور _ زمینه به سبک : یک لحظه تو خیمه هام
بر پا شور محشرِ
جبرائیل نوحه گرِ
ملک الموت اومده پشت درِ
زهرا در عزا نشست
رکن مرتضی شکست
رحمت اللعالمین چشاشو بست
زهرا بر سر میزنه
ناله هاش این سخنه
این که رو به قبله شد جان منه
رو قلب ما غم نزار
غربت به عالم نزار
چشم مهربونتو رو هم نزار
من به ماتم اسیرم
دست به پهلو میگیرم
بخدا بدون بابام میمیرم
من گریونم همیشه
قلبم غرقِ آتیشه
بی بابا صورت من کبود میشه
غم گرفته آینه ات
بی صفا شد مدینه ات
چشماتو وا کن حسینه رو سینه ات
نوحه خون ، بی قراری
جای اشک خون میباری
روضه ی الشمرُ جالِسًُ داری
واویلا علی النبی
@navaye_asheghaan
عزای رسول الله صلی الله علیه و آله
به سبک :خمیده خمیده رسیدم به تو
بگیر روی دامن سرم رو علی
ببند این چشای ترم رو علی
پاهام رو به قبله اس نیاد فاطمه
سپرم به تو دخترم رو علی
وصیت کنم با دل غرق خون
عزیزای من حق نگهدارتون
علی جان تو جان زهرای من
نشه پرپر این گل به دست خزون
میبینم روزی رو که مردم
میارند درب خونه هیزم
بین دیوار در میمیره یه خانم
چه بار غمی رو کشیدم علی
چه زخم زبون ها شنیدم علی
چقدر سنگ کینه سرم رو شکست
من از دنیا راحت ندیدم علی
ببین اشک و خونِ دو چشمای من
برای حسین و برای حسن
میبینم تنی رو پر از چوب تیر
میبینم رو خاکا تنی بی کفن
هرگز پیغمبری در عالم
چون من ندیده رنج و ماتم
هر روز زندگی برام بود پر از غم
@navaye_asheghaan
◾نوحه بازگشت به مدینه◾
ای مدینه بی کس و بی یار و یاور آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم(۲)
چون مدینه شد نمایان گفت زینب آمدم
ای مدینه بی کس و بی یار و یاور آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم
ای مدینه وقت رفتن بود حسینم همسفر
حالیا بی حضرتش چون مرغ بی پر آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم
ای مدینه داشتم پیش از سفر چندین امیر
وقت برگشتن چنین محزون و مضطر آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم
ای مدینه جسم شاه دین نهادم کربلا
در حقیقت پیکری هستم که بی سر آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم
ای مدینه ماه من عباس نام آور زکین
شد بخاک و خون و اکنون بی برادر آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم
ای مدینه ره مده دیگر مرا در کوی خود
با عزیزان رفته بی سردار و افسر آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم
ای مدینه کوفیان کشتند جانانم به ظلم
بر مزار جدّ،پی احقاق داور آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم
ای مدینه اکبر و هم قاسم و اصغر زکف
همچو گوهر دادم و با دیده تر آمدم
ای مدینه بی کس و بی یار و یاور آمدم
بی برادر آمدم بی برادر آمدم(۲)
@navaye_asheghaan
PTT-20220820-WA0024.opus
222.3K
نوحه ورود کاروان به مدینه
#شاعر_و_مداح_خ_علیمحمدی📝
#اجرای_سبک_استاد_پرویزی🎤
#مداحِ_بختیاری🎹👌👍
تا زنده هستم ، شرمنده هستم ، از روی جدّ و مادر پهلو شکستم(2)
مادر بیا تا گویمت شرح غمم را
شرح دل بشکسته و قد خمم را
خواهم که گویم ماجرای کربلا را
هر چند که تازه میکند داغ دلم را
_________________
مادر نبودی تا ببینی نور عینت
افتاده بود روی زمین مظلوم حسینت
خونین بروی خاک گرم کربلا بود
بی غسل و کافور و کفن آن نازنینت
_________________
لیلا نبود در کربلا من دیده بودم
جسم علیِ مه لقا را دیده بودم
مادر نپرس از قاسم آن رعنا جوانت
من یادگار مجتبی را دیده بودم
______________
ام البنین دیگر ندارد شاخه ی یاس
شهرمدینه گشته بی حسین وعباس
در کربلا پشت و پناه من بودند
خون شد دلم از بهرشان یا ایهاالناس
______________
برخیز مادر تو ببین این شور محشر
در کربلا برپا شده الله اکبر
آتش زدن باغ گلت را مادرِ من
غلطیده درخون بوده اند گلهای پرپر
_____________
یارب نمی آید دگر کاری زِ دستم
من زینب غم پرور دلخسته هستم
(هستی)که بر دفتر زده نقش غمم را
(پرویزی)میگوید که من شرمنده هستم
تا زنده هستم ، شرمنده هستم ، از روی جدّ و مادر پهلو شکستم(2)
@navaye_asheghaan
بنام خدا
سروده ای در سبک آمدم ای شاه پناهم بده
بیادمرحوم حبیب الله چایچیان «حسان» و مرحوم کریمخانی
"" "" ""
آمدم ای شاه به دربار تو/بر درِ دربار گهربار تو
آمده ام تا که مرادم دهی/درس محبّت تو یادم دهی
آمده ام تا شوم حاجت روا/در بر آن پنجرهٔ جانفزا
آمده ام بر حرمت سَر زنم/در حرمت پاک و مطهر شوم
آمده ام بوسه زنم دم به دم/بر در دربار تو ای ذوالکرم
آمده ام راز دل افشا کنم/بر تو دمی سفرهٔ دل وا کنم
آمده ام تا گره ام وا شود/درد من ای شاه مداوا شود
آمده ام تا که نگاهم کنی/صاحب صد رتبه و جاهم کنی
آمدهام تا که کنی یک نظر/توبه نموده شوم حُرَّ دگر
آمده ام آدم دیگر شوم/زیر عنایات تو بهتر شوم
جرم و گنه دارم و شرمنده ام/بر دَرِ این خانه پناهنده ام
گرچه بود جرم و گناهم بسی/جز تو ندارم بخدا من کسی
دل نکنم زین حرم با صفا/تا نفسی هست رضا جان مرا
آمده ام راه نشانم دهی/نادمم و خط امانم دهی
خم شده پشتم ز گناه و خطا/هرچه که هستم نگهی کن مرا
فاخر درمانده و عصیانگرم /هست هوای دگری بر سرم
هست عیان غایت منظور من/دست بکش بر سر پرشور من
هست به دل خواهش دیگر مرا/حاجت معقول مرا کن روا
بعد خداوند که خلاّق ماست/رازق و روزی ده و رزّاق ماست
آل شما میر هدایت بود/فُلک نجات بشریت بود
آمده ام با تو کنم گفتگو/با دل سوزان بگویم به تو
گشته دل و دیدهٔ ما مشُتَعِل/می خورد عشّاق شما خون دل
چشم به راهیم و دعا می کنیم/قائم حق را صدا می کنیم
آمده ام رو بزنم بر شما/بهر ظهورش بنمائید دعا
"" "" ""
گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
@navaye_asheghaan
علی ولی الله
نوحه شهادت آقا علی بن موسی الرضا علیهماالسلام
سبک سنتی
بانگ واویلتا
شد عزای رضا «۲»
ز سوز زهر جانکاه
فتاده از پا آن شاه
حجره شده قربانگاه
دوباره موسم جدائی است
سوگ امام کربلائی است (۲)
فاطمه خواهرم
شبیه مادرم(۲)
گره زکارم واشد
پیک اجل پیدا شد
برات من امضا شد
بیا ببین به شوروشینم
کشتهٔ ماتم حسینم (۲)
لاله های لبم
نالهٔ یاربم (۲)
ماتم دلدوزم بود
داغ جگرسوزم بود
نالهٔ هرروزم بود
وای من و وای مدینه
آه ز میخ و سوز سینه (۲)
چها کردی فلک
از برای فدک(۲)
تخم ستم را کشتی
چه روزگار زشتی
مادرمارا کشتی
مدینه کانون جفا بود
فاطمه زیر دست و پا بود(۲)
گل ام البنین
فتاده برزمین (۲)
خون زلبش می روید
جواد را می بوید
ز علقمه می گوید
بیاد عباس وسکینه
گریه کند زند به سینه (۲)
سلام الله علیهم اجمعین
مصطفی نظری طهرانی
@navaye_asheghaan
زمزمه شهادت امام رضا(ع)
بود افتان وخیزان وعبا بر سر کشیده
ندیمش تا کنون مولای خود اینسان ندیده
خدا نگذرد، ز مأمون دون، که مسمومش نموده
ز روی جفا، به زهری گران، توان از او ربوده
علی یا علی، علی یا علی، علی موسی الرضا جان٢
_____
میان حجره ای مولا رصا در پیچ وتاب است
غریب وبیکس وتنها بود، حالش خراب ایت
اثر کرده زهر، دهان پر زخون، بسوزد جان برایش
به امن یجیب، کند ناله و، بخواند او خدایش
علی یا علی....
_____
دم آخر بود، او گشته دل، تنگ جوادش
ز درگاه خدا، دیداراو، باشد مرادش
به امر خدا، جواد آمده، کنار او نشسته
گرفته سرش، بانوی خود، غمین ودلشکسته
علی یا علی...
___
به پایان صفر،دل می کند، میل خراسان
که ریزد اشک خون، در ماتم، آن جان جانان
گدایت منم، طلب کن مرا، تو ای شاه خراسان
شوم زائر و، عزادار تو، بنالم از دل وجان
علی یا علی....
شعر:اسماعیل تقوایی
@navaye_asheghaan
#سبک_زمینه_شهادت_امام_رضا_ع
#شرح_حال_منه
#اجرانشده
🏴بند اول:
شرحِ حال منه، عبای رو سرم
خوردم صد بار زمین، توی این راه کم
واسم زنده شده، روضه ی مادرم
اون روزی که ما، دَرم زمین خورد
در افتاد روشو زیره پا پژمرد
یاس هیجده ساله خزون شد، چه زود مُرد
سختی ها کشید و
قامتش خمید و
پهلوشو شکستن
از دنیا برید و
ای وای مادرم وای
🏴بند دوم:
بیماره بسترم، حجره دنیام شده
می پیچم تو خودم، چه بد اوضام شده
طبابت دیره و، تیره چشمام شده
چِشم به راهم تا، بیاد جوادم
دردونم آخر رسید به دادم
چه خوب شد که باز رسیدم به، مرادم
با حال پریشون
با چشمای گریون
دیگه رفتنیم
میرم اما دلخون
وای از این زمونه
🏴بند سوم:
الحمدالله نیست، پیشه من خواهرم
که بببنه منو، مثلِ گل پرپرم
اما یک خواهری، اومده خاطرم
اون خواهری که یه روز، تو گودال
دید داداشش رو که رفته از حال
بی سر افتاده، شده، جسمش، چه پامال
می پیچید تو صحرا
ناله های زهرا
ای مظلوم حسینم
رفتی رو نی ها
ای مظلوم حسین جان
🎵: #مهدی_زهدی
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
@navaye_asheghaan
#سبک_زمینه_شهادت_امام_رضا_ع
#غریبی_منه_غمدیده
#شعر_اجرانشده
🏴بند اول:
غریبیِ منه غمدیده، اینجا دیگه معلوم میشه
هر کی پسرِ علی باشه تو زمونه مظلوم میشه
بیا خواجه اَباصَلْتْ میخوام، بگم از این حالِ زارم
اگه رو سرم عبا دیدی، دیگه تمومه من کارم
نمیمونه جونی واسه من
نه تاب و توونی واسه من
دیگه نمیمونه چیزی جز
یه جیگره خونی واسه من
وای دلم، میسوزه توی آتیشِ سم
وای دلم، بریده امونِ منو غم
🏴بند دوم:
کسی حالمو نمیدونه، چه قده زمین افتادم
به یادِ مادرمو، کوچه، صد دفه تو راه جون دادم
گاهی میونِ در و دیوار گاهی چِشَمه تو خونه
میبینم سره مسمارو، که روش هنو رَدّه خونه
میسوزم از اعماقِ دلم
پژمرده شده باغِ دلم
تو حجره تا که آب میبینم
تازه میشه باز داغِ دلم
وای دلم، میسوزه توی آتیشِ سم
وای دلم، بریده امونِ منو غم
🏴بند سوم:
با روضه ی آب، پژمردم، یاده علی اصغر مُردم
چه قد برا گلوی پارَش،هِی سوختموغصه خوردم
ولی دلیلِ غمای من، بسته به تَهِ گوداله
همون جایی که میدید زینب، بدنِ حسین پاماله
از قفا بریدن سرشو
دزدیدن همه پیکرشو
دختراشو سیلی میزدن
بردن اسیری خواهرشو
وای دلم، میسوزه با غم های حسین
وای دلم، شکسته از دردای حسین
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی
@navaye_asheghaan
دودمه پیامبر ص
آسمان خون گریه کن امشب که زهرا مضطر است
ماتم پیغمبر است
پیکر بی جان او بر شانه های حیدر است
ماتم پیغمبر است
#قاسم_نعمتی
#پیامبراکرم
@navaye_asheghaan