🏴#امام_زمان_عج
🏴#مناجات
🎤مداح :حاج محمود کریمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیدهام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبهی احزان شدن بس است
گریه... فراق... گریه ... فراق... این چه رسمی است؟!
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن ... بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفرههای غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول، میروم امّا دعای تو ...
... در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراریام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت، آتش سوزان شدن بس است
@navaye_asheghaan
🏴#امام_زمان_عج
🏴#مناجات
✍شاعر:مجتبی خرسندی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هر لحظه با تمام توان در کمین ماست،
ماری به نام نَفْس که در آستین ماست
بیهوده نیست این عرقِ شرمِ بیامان
بارِ گناهِ عمر، به دوش جبین ماست
باید چگونه رد شد از این عرصهی مجاز؟
حالا که شکّوشبهه عصای یقین ماست
آنرا به نرخ سوزش دل حفظ کردهایم
اینآتشی که در کفِ دست است، دین ماست
دنیا همیشه جمع نقیضین بوده است
زندانِ مؤمنی که بهشتِ برین ماست
وقتی که نامهی عمل ما سیاهه شد
دیگر چه جای دستِ یسار و یمین ماست
اسرار با گذشتِ زمان فاش میشوند
نامحرم است هرکه به جز تو امین ماست
در دورهی فراقِ تو یا صاحب الزّمان!
حبلالمتینِ یاد تو، حِصنِ حَصین ماست
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج
#جمعه_های_انتظار
به نبي ثمر به علي پسر زده رو بشر به گداي تو
بدهم ضرر نروم اگر سر هرگذر به هواي تو
دل و دلبري سر و سروري ز همه نظر خود مادري
نه فقط بشر كه ملائكه شده گرم مدح و ثناي تو
تو حسيني و حسني دگر نرسد به حسن تو صد قمر
چه ملاحتي چه نجابتي همه محو و مات لقاي تو
شده هر كسي به تو مبتلا سر و جان كند به رهت فدا
كه تو باقري و تو صادقي شده حق رضا به رضاي تو
توئي هادي و تو هدايتي توئي حسن كل به روايتي
پدرت به دور تو گشته و پدرم گداي عطاي تو
نظري به اين دل مضطرم غم خود بگو به كجا برم
به که رو زند به که رو کند سگ بینوای سرای تو
متحيرم چه بخوانمت،نه توئي خدا نه از او جدا
به فداي تو سر و جان من سر و جان من به فداي تو
منم آن كه دل به تو داده ام نگران آن همه باده ام
بده باده تا ز محبتت نشوم جدا به دعاي تو...
#محسن_صرامی
#صلوات
@navaye_asheghaan
SalawatAbolhasan.pdf
542K
🌹فایل پی دی اف
#صلوات_ابوالحسن_ضرّاب_اصفهانی
💢یکی از اعمالی که مرحوم آیتالله بهجت قدسسره مقید بودند عصرهای#جمعه به آن بپردازند، خواندن صلوات ضراب اصفهانی است که از امام عصر علیهالسلام روایت شده است.
📚 (بهجتالدعاء، ص١٧٧)
📌 این دعا در ابتدای مفاتیحالجنان در اعمال روز جمعه آمده است...
#سـلام_ارباب_مهربانم✋❤️
شش گوشہ ، اوج لذٺ یڪ خواب نوڪرسٺ
وقتے ڪسے شبیہ تو ارباب نوڪرسٺ
صبح علے الطلوع ، سلام علے الحُسیݧ
تسبیح صبحگاهےِ ، آداب نوڪرسٺ
#صبحم_بنام_شـما🌤🌺
#سلام_امام_زمانم
همیشہ تو را ڪنار خود ڪم دارم
چشمان تر از بارش شبنم دارم
برگرد بیا ڪه تا نفس تازه ڪنم
هر روز بہ تو نیاز مُبرم دارم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
.
#امام_زمان
بنگر به چشم مست من، وین ابروی پیوست من، وین چون عروسان جست من، وین نازها بر شست من،دیگر چه آید دست من،!؟ ای یار غائب از نظر!
جانا به جعد و موی تو ! بر طره شب بوی تو ! وان حلقه گیسوی تو! وان تیغ زن ابروی تو! وان نرگس جادوی تو! از خود بده ما را خبر! ای یار غائب از نظر!
جانا به شکر خانه ات، وان گردش پیمانه ات، وان نرگس مستانه ات، وان خط و خال و دانه ات، وان چشم پر افسانه ات بر ما شبی بنما گذر، ای یار غائب از نظر!
من عاشقی دیوانه ام، از خویشتن بیگانه ام، بر شمع تو پروانه ام، بهر تو در میخانه ام آتش مزن کاشانه ام، با آن نگاه پر شرر، ای یار غائب از نظر!
خواهم پی دیدار تو، بهر گل رخسار تو، وان نرگس بیمار تو، افتم هزاران بار تو، بر پای مهماندار تو، گیرم سپس تنگت ببر! ای یار غائب از نظر!
رفتی و من مجنون شدم، بر بوی تو هامون شدم ، از داغ تو جیحون شدم وز عشق تو در خون شدم، از من چه می خواهی دگر! ای یار غائب از نظر!
شاها غبارت می شوم، فرما نگذارت می شوم، قوش شکارت می شوم ،چون جان نثارت می شوم، آخر به کارت می شوم، بی من مگردانی مقر!ای یار غائب از نظر!
ای جان من وی روح من! ای کشتی و ای نوح من! ای سینه مشروح من! بهر دل مجروح من! باز آی دیگر از سفر! ای یار غائب از نظر!
ای جان من جان شما، این سر به قربان شما، من خود به دوران شما، مردم زهجران شما، دستم به دامان شما، خونم ریزی بی ثمر،ای یار غائب از نظر!
هر شب زشوق روی او، مدهوش رنگ و بوی او، مست کف مینوی او، افتاده ام در کوی او، سر می نهم بر جوی او، تا ماه من آید بدر،ای یار غائب از نظر!
ای رای عالم رای تو، وز طبع کار افزای تو، صدر گیتی جای تو، وی بر فلک ماوای تو، همت والای تو،
انجم به گردون مستقر، ای یار غائب از نظر!
شاها وفادار توام، سرخیل و سالار توام، در بزم می یار توام، در رزم سردار توام، سلطان دربار توام، هم تاج دارم هم تبر،ای یار غائب از نظر!
ای از عدم بیرون شده، وز چندها بیچون شده، در ربع ما مسکون شده، در مصر جان ذوالنون شده، وانگه سوی فیلون شده، تا قوم را یابی مفر، ای یار غائب از نظر!
ای جلوه طاووس من! ای عشق جالینوس من! ای نام تو ناقوس من! خامُش نکن فانوس من! وز طاق میناوس من ! قرصی بیاوراز قمر!ای یار غائب از نظر!
شادان بزی از بخت خود وز طالع خوش وختِ خود، ایمن نشین بر تخت خود، وز دشمن سر سخت خود، بر رزمگه بر رخت خود، ای پادشاه بحرو بر! ای یار غائب از نظر!
شاها بحق ساغرت، وان جامهای پر زرت، وان رخت سیمین در برت، وان طاوسان محشرت، از ما
مپوشان منظرت، وز ما مگیر این شور و شر! ای یار غائب از نظر!
ای عرش در پیراهنت! دست فلک بر دامنت! ای روح عالم در تنت! در قلب گیتی مسکنت! وز گوهر و از معدنت، این خود حدیث مختصر، ای یار غائب از نظر!
ای چرخ را چنبر زده! خورشید را بر سر زده! بر بت شکن آذر زده! نمرود را شهپر زده! بر مدعی تسخر زده! بر خصم دون یابی ظفر! ای یار غائب از نظر!
ای روی تو برهان من، وی حجت تو جان من، ای نور تو تابان من، وی لقمه ات بر خوان من، آخر بگو
سلطان من، کی می رسی با کر و فر! ای یار غائب از نظر!
بنگر شها روی زمین، با آن نگاه نازنین، از لاله و از یاسمین، از ظلم و جور و کفر و کین، از هند و ری
تا روم و چین، عالم به راهت منتظر! ای یار غائب از نظر!
شاها درخت دین تویی! پیوند ماء و تین تویی! درسینه سینین تویی، زیتون تویی و تین تویی! مقصود زین آیین تویی! ور شد زمین زیر و زبر، ای یار غائب از نظر!
ای شه سلامت می کنم، گردون به نامت می کنم، صاحب مقامت می کنم، ماه تمامت می کنم، وین می به جامت می کنم، آیی به بزم ما اگر، ای یار غائب از نظر!
روی تو دیدم جان شدم، وز صنع تو حیران شدم، از نرگست گریان شدم، وز پسته ات خندان شدم، آنگه سوی دکان شدم، از بحر حلوا و شکر، ای یار غائب از نظر!
تمثال شاهی را ببین! خورشید جاهی را ببین! نور الهی را ببین، سر کماهی را ببین، هم گاو و ماهی را ببین، بر تخت او بنهاده سر، ای یار غائب از نظر!
از نزد من محزون مرو! ای ماه من بیرون مرو!با این دو چشم خون مرو! وز کوچه خود افزون مرو! نزد
رقیب دون مرو! زین شحنه گان پرده در! ای یار غائب از نظر!
ساقی نگه کن جام من! وین جان بی آرام من! مطرب رواکن کام من! تا قرعه افتد نام من! وی شه بده انعام من! با آن دهان پر گهر! ای یار غائب از نظر!
ای پادشاه جم بیا! وی قبله اعظم بیا! ای صاحب خاتم بیا! ای منجی عالم بیا! ای وارث آدم بیا! وی زاده خیرالبشر! ای یار غائب از نظر!
ای نور من وی نار من! ای آتشین رخسار من! ای دلبر عیار من !در خانه خمار من! آخر چه کردی کار
من! وان وعده های بی ثمر، ای یار غائب از نظر!
مرحوم #احمد_عزیزی✍
@navaye_asheghaan