eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
352 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹 🎤مداح :حاج محمود کریمی 💫💫💫💫💫💫💫 سلام بانو سلام مادر سلام نور خونمون سلام مادر سلام عشقم سلام مادر سلام ماه ،آسمون سلام مادر سلام عمرم سلام مادر دلم خوش میشه که تو هوامو داری سلام احساس سلام مادر سلام اولین شکوفه ی بهاری سلام یارم سلام مادر سلام عشق هممون سلام مادر سلام عشقم سلام مادر سلام ماه ،آسمون سلام مادر برام خونت پناهگاهه تویی که فلک میون دستاته سفره ی نونت حسرت شاهه هرچی دارم تو زندگیم از یه نگاته سلام دینم سلام مادر سلام آی مهربون سلام مادر سلام عشقم سلام مادر سلام ماه ،آسمون سلام مادر شهیدامون دم اخر بروی دامن تو سر میزارن چقد خوبه برا ماهم جواز شهادت و از تو بیارن چقد خوبه که اون لحظه بیای بالا سرمون سلام مادر سلام عشقم سلام مادر سلام ماه ،آسمون سلام مادر @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مادرِ سادات عالم مادرِ ما میشود مادری که با نگاهش قطره دریا میشود کوچه ای را میشناسم در مدینه بنده که... سائلش پُشتِ درِ یک خانه آقا میشود! دستهای ما گدای دست پُختِ فاطمه ست رزقِ ما از عالَمِ بالا مهیّا میشود! قدِ مولا هم به قامت همچنان پیغمبرش محضرِ بانو ز جای خویشتن پا میشود! تار و پودِ چادرش را هم الهی بافتند اسمِ یا ستّار در این جلوه معنا میشود! روحِ او هم در حجابِ نورِ مطلق هست ، پس... دیدنش تنها نصیبِ شخصِ مولا میشود! شیشه ی عُمرِ علی با انعکاسِ نوری اش با سه تا حالت سه تا ساعت تماشا میشود! عرصه ی محشر مقاماتِ جلالِ فاطمه ست هر نبی با امّتش در مقدمش تا میشود! از شفاعت حرف باشد ، حرف حرفِ فاطمه است تا پناهِ یک قیامت عارف و عامی شود! دست بر پهلو ، دوتا دست جدا می آورد این شروعِ روضه ی دستانِ سقا میشود! یک امامی با تنِ بی سر می آید ، مادرش... تازه اینجا بیقرارِ گریه کُن ها میشود! حبیب نیازی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گرفتم اینکه باشد هرچه در دنیاست از آنم جهان را با چه رویی دور تو بانو بگردانم کجا آن آستانی که در آن جبریل دربان است کجا من؟ که اگر یک ذره کم باشد کم از آنم نبی را شان تو وقتی و ما ادرئک می آید مرا بد نیست شان فضه ات را هم نمیدانم خدا کار دو عالم را و تو دستاس را در دست خدا فرمود یا زهرا! بچرخان تا بچرخانم تو آغازی نداری روز میلاد تو بی معناست تو پایانی نداری پس شهادت چیست؟ حیرانم عبادت شد حجابت می نشستی روی سجاده ولی هرگز نگفتی که نماز زخم میخوانم نمیگویم چرا دستار زردی بر سرت بستی مبادا خاطرت صاحب عزایت را برنجانم نشان قبر مخفی تو را هر کس که پرسیده است دهانم بغض شد هر بار تا گفتم نمیدانم... حسین صیامی @navaye_asheghaan
4062-1665323384629.mp3
2.24M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شب ميلاد کوثره ، شب ا... اکبره ، يکي داره دل مي بره همه گل ميدن گل مي گيرن انگاري روز مادره پرستوهاي خوش خبر خبر ميدن يار اومده حضرت زهرا مادر عترت اطهار اومده حضرت زهرا دخيلم دخيلم دخيلم * مظهر آيات اومده ، يه علي مرآت اومده ، قبله حاجات اومده مردم دنيا مادرم زهرا جدّه سادات اومده هر کي ندونه تو ميدوني هستي من ز هست توست اين دل من امانتي دو روز دنيا به دست توست حضرت زهرا دخيلم دخيليم دخيلم * اي مي من ساغر من ، تاج شاهي بر سر من ، تا تو هستي مادر من ز تو ممنونم بتو مديونم که گرفتار تو شدم هر کي دلش گرفته و با اين بي بي کاري داره امشب به اين بي بي بگه هر کي گرفتاري داره حضرت زهرا دخيلم دخيلم دخيلم * ايکه اسمت رمز بهشت ، رو دل اين بنده نوشت ، خدا با خط خود نوشت اين گداي من آشناي من بخودم بخشيده شده منکه شدم شرمنده تو به من تو آبرو دادي کاش ببينم در روز جزا بازم به يادم افتادي حضرت زهرا دخيليم دخيلم دخيلم * آسمون زير پاي تو ، دنيا روي دستاي تو، از مقام والاي تو روز ميلادت شده با يادت روز مادرهاي جهان تو مادر کهکشوني و معلم ستاره اي کن فيکون مي کني فقط توسط اشارتي حضرت زهرا دخيلم دخيلم دخيلم شاعر:مهدی عبدالکریمی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دارد ام الوقار می آید خوشی روزگار می آید کوثر از چشمه سار می آید برکت بی شمار می آید با قدم های غرق بارانش عطر و بوی بهار می آید مثل باران زلال می بارد مثل گل با وقار می آید سایه لطف اوست گسترده برکت این دیار می آید دارد این خلقت خدایی را عزت و اعتبار می آید دختری از سلاله ای روشن دختری ریشه دار می آید نور چشم خدیجه کبری مصطفی را قرار می آید دختری که نبی به مادریش می کند افتخار می آید دختری که خدا خودش گفته: به شهِ تک سوار می آید دختری که برای همسری صاحب ذوالفقار می آید همسری که برای دفع خطر از علی، پایِ کار می آید همسری که به یاری رهبر وسط کارزار می آید محور اهل بیت می آید مادر این تبار می آید مادر یازده ولی خدا مادر انتظار می آید مادری که به دامنش شیری مثل زینب به بار می آید دست رد که نمی زند هرگز با گداها کنار می آید به خدا صبح محشر کبری حب زهرا به کار می آید پیرهن در زفاف می بخشد آبرو بر عفاف می بخشد فاطمه فاطمه است چون دریاست فاطمه فاطمه است چون زهراست فاطمه فاطمه است چون نورش در نفس های آسمان پیداست فاطمه فاطمه است، معلوم است هر کلامش هزار و یک معناست فاطمه فاطمه است، چون فردا شافع روز محشر کبراست فاطمه فاطمه است، چون محشر شیعه اش از شرار نار جداست فاطمه فاطمه است، چون شوری در دل عاشقان اون برپاست فاطمه فاطمه است، با حیدر پای تا سر فدایی مولاست فاطمه فاطمه است، ای مردم «فاطمه فاطمه است، بی کم و کاست» باغ احمد چه کوثری دارد خوش به حالش، چه مادری دارد می دهد بوی گل، شمیم گلاب جاری از عطر او بهشتی ناب رو گرفته ز چشم نابینا داده او آبرو به حُجب و حجاب نورِ خورشید، صورتش هر روز نیمه شب، نور چهره اش مهتاب اول و آخرین سلام رسول پشت این درب می رسد به جواب پشت این باب می زنم زانو می رسم به بهشت از این باب هر کسی فاطمه نگاهش کرد نفَسش می شود دلیلِ ثواب بس که بی بی گرفته دستم را رفته از دست من حساب و کتاب فاطمه غرقِ در توسّل بود همه‌ی شهر، جز علی در خواب ای قرار علی ولی الله السلام علیکِ یا اُمّاه سِرّ والیل و روح قرآن است سیره اش وصف صبر و ایمان است خلقت از برکت وجودش بود همه‌ی خلق جسم و او جان است یکی از معجزات او فضّه خادم اوست هر که سلمان است آب مهریه اش، زمین ملکش عالم از برکتش مسلمان است روزی سال ماست در دستش برکت سفره اش فراوان است نان این سفره را به ما بدهید جای دستان او بر این نان است چادرِ مشکیِ پر از نورش پرچمِ انقلاب ایران است فاطمه مادر حسینی هاست فاطمه مادر شهیدان است مطمئنم دعاش، پشت سر رهبرم سید خراسان است انقلابی ام و حسینی ام پیرو مکتب خمینی ام فاطمه جلوه‌ی خدا دارد نفَسَش عطر ربنا دارد نیمه شب در قنوت بارانش گریه، گریه، دعا، دعا دارد در کرامات او همین بس بود پسری مثل مجتبی دارد با وجود حسین معلوم است دامنش بوی کربلا دارد جان حیدر به جان او بند است خانه با بودنش صفا دارد ماند پنهان مزار او امّا حبّ او بین سینه جا دارد مانده ام آن که عرش جایش بود پس چرا زیر دست و پا دارد ، ... بگذریم، آن امام می آید صاحب انتقام می آید ... وحید محمدی @navaye_asheghaan
. ✅بند اول زن عزت افتخار زن یعنی اعتبار برای مّرده غیرتی زن یعنی اقتدار زن یعنی زینب و زندگی  یعنی کربلا فدای این آزادی و راَیتَ الا جمیلا زندگیش پوشالیه شبیه یک سرابه اصلا آزادی نداره اون که بد حجابه الگوی ازادگی بانوان دنیا جبل الصبر معظم بنت بوترابه با چادرش برا مَحارمش محافظه نمونه ی یه خواهره  روشن و  بارزه  با صوت حیدری و با خطبه ی آتشین صد تا یزید میطلبه برا مبارزه مولاتی یا زینب (س) ✅بند دوم زن یعنی یه مادر شبیه مام دو دریا مادر حوا و مریم زن یعنی که زهرا گاهی یه زن بی آبرو میشه زیر بار ذلت گاهی یه زن میشه  مثل زهرا فدای ولایت فاطمه تیغ زبونش مثل ذوالفقاره زن ولی مرد آفرین ترین روزگاره میره مرد از  دامن زنش به سمت معراج توو مقامات خدا زهرا  طلایه داره علت خلقت جهان برا یه مادره راضیه و مرضیه و سوره ی کوثره همسره شیر خیبر و اسوه ی عالمه مقامش از مقام انبیا فراتره مولاتی یازهرا(س) ✍ . @navaye_asheghaan
1. تسلیت بر آل.mp3
418.2K
( سلام الله علیها ) تسلیت بر آلِ خیرُالمرسلین رفته از دارِجهان ، اُم‌البنین ( باز، داغ فاطمه تازه شد بهرِ همه ) 2 حضرت عباس ، ماهِ علقمه دسته‌گل ،آرد برای فاطمه ( باز، داغ فاطمه تازه شد بهرِ همه ) 2 مادر پاک شهیدانِ حسین در جَنان گردیده مهمانِ حسین ( باز، داغ فاطمه تازه شد بهرِ همه ) 2 ای مدینه ،آن بهشت یاس کو؟ وامصیبت مادر عباس کو؟ ( باز، داغ فاطمه تازه شد بهرِ همه ) 2 روزِ یاران زین غمِ عُظما شب است این همان تکراردا غِ زینب است ( باز، داغ فاطمه تازه شد بهرِ همه ) 2 او به یاد حضرتِ عباس بود اشک چشمش وقف خیرالناس بود ( باز، داغ فاطمه تازه شد بهرِ همه ) 2 عون و جعفر ! دیده از خون تر کنید امشب استقبال از مادر کنید ( باز، داغ فاطمه تازه شد بهرِ همه ) 2
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش بس که با غم های مولایش رفاقت داشته مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته یا اباالـفـضلی بگو کــز خانه امّ البنین دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داشته @navaye_asheghaan
1_8521768984.mp3
7.06M
دلش گرفته پر دردهحضرت_اُم‌ُالبنین_سلام‌الله‌عَلیها‌ بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش بس که با غم های مولایش رفاقت داشته مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته یا اباالـفـضلی بگو کــز خانــل امّ البنین دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داشته @navaye_asheghaan
🩸 فراق | اشعار جانسوز امیرالمومنین صلوات‌الله علیه 🩸 🥀 قطب‌الدین کیدری رضوان‌الله تعالی علیه روایت کرده است، که حضرت امیرالمومنین صلوات‌الله علیه، پس از شهادت و دفن محبوبه‌اش حضرت زهرا سلام‌الله علیها ابیاتی سرودند که اجمال و ترجمه آن، چنین است: 🥀 يعزُّونني قومٌ براءٌ من الصبرِ 🥀 و في الصبرِ أَشياءٌ أمرٌّ من الصبرِ 🥀 يعزِّي المُعزِّي ثم يمضي لشأنهِ 🥀 و يبقى المعزَّى في أَحر من الجمرِ 🥀 مردمی که خودشان صبر ندارند، به خاطر سنگینی مصیبت، به من می‌گویند صبر کن! در این صبر چیزهای تلخ‌تری هم هست، و آن فراق است... تسلیت‌دهنده، پس از تسلیت دنبال کار خود می‌رود و صاحب‌عزا در آتش فراق که سوزنده‌تر از آتش دنیاست، می‌سوزد. 📕 دیوان اشعار امام علی علیه‌السلام، گردآوری توسط قطب‌الدین کیدری، ترجمه فارسی از احمد زمانیان، صفحه ۲۲۹، چاپ انتشارات اسوه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد با کلافی که شده بافته از خونِ جگر پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم به خدا قافله سالار شدن می ارزد 🔹یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم .. تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد 🔸شنیدم هر جایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. 🔹از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! ..😭 چرا؟! ( آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً می بنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه) تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا .. بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا .. هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام حسین جان .. بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان .. این همه سینه زن داری، رفیق نه حدودی با توییم ولی دقیق نه .. پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله راهی کعبۀ دلدار شدن ، می ارزد هشتک کانال حذف نشود ❌ ( سلام الله علیها ) حاج_امیر_عباسی الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت عباس_من شنیدم کام عطشان جان سپردی ... (خیلی چیزا به من گفتن ، یه دونه اش این بود ، عباسم ) شنیدم کام عطشان جان سپردی گُل اُم البنین شیرم حلالت شنیدم دست هایت را بُریدن ( پسرم ، عباسم ... ) شنیدم دست هایت را بُریدن شنیدم چشم نازت را دریدن چو طفلان این خبرها را شنیدن همه از هم خجالت میکشیدن شاید گفته باشه ، بشیر ، باورم نمیشه عمود به فرق عباس زدن ؟! مگه میتونستن به این راحتی این کار رو کنن ؟! اول گفت ، خانم ، دستاشو جدا کردن کنار علقمه ... بعد یه نانجیبی تیر به چشمش زد ... وای ... اما یه وقت یه نانجیبی صدا زد ، اونی که از صبح همه ی لشگر کوفه رو در رعب و وحشت نگه داشته ، تویی ؟؟ صدا زد نانجیب الان که دست ندارم اومدی ؟؟ الان که تیر به چشمم زدن اومدی ؟ ... عباس من که دست دارم ، ... یه وقت چنان با عمود آهنین به فرق عباس ... صدای نالش بلند شد ، داداش ... داداش دیگه برادرت رو دریاب... این صدا رو به کربلا برسون همه با هم.... ان شاالله شهدا ، گذشتگان امام راحل فیض ببرن صدا رو به کربلا برسان بگو یا حسین ... دیدی میری تشییع جنازۀ یه مادری، اگه ببینی خلوته میگی حتما پسر نداره .. چون روابط عمومی هر خانواده پسرای اون خونواده‌ن. فردا میخوان بدن حضرت ام البنین (س) رو تشییع کنن؛ کاش یکی از بچه‌های حضرت بود زیر تابوت مادرُ می‌گرفت .. بی‌بی جان! شما بچه نداشتین که زیر تابوت رو بگیرن، ولی من یه خانم دیگه رو سراغ دارم؛ پسرهاش بودن، شوهرش هم بود، اما تو دل شب غریبونه بدن رو تشییع کردن .. بی‌بی جان! بازم خوبه شما رو روز تشییع کردن، بازم خوبه کسی به شما جسارت نکرد، اما مادر مارو تو مدینه زدن .. سینه شکسته، پهلوشکسته، بازوشکسته .. یازهرا…‌ مادر که شود امّ بنین هیچ غمی نیست در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست   شنیدید وقتی می اومد تو قبرستان بقیع چهار صورت قبر درست می کرد، شروع می کرد گریه کردن، طوری گریه می کرد که دشمنُ به گریه می انداخت، بعضی ها تو تاریخ نوشتند مروان می اومد گریه می کرد، همه می گفتند عجب مادری! می گفت مادر بمیرم برات شنیدم عمود به سرت زدند، کی جرأت کرده به پسر ام البنین ضربه بزنه؟! بعد می گفت راستی شنیدم اول دستاتُ قطع کردند، آخه آدم بی دست که نمی تونه دفاع کنه از خودش… @navaye_asheghaan
حضرت ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، هنگامى که بشیر به مدینه بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنین گفت: رگ قلبم راپاره کردى بچه ‏هایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبد الله علیه السلام، از حسین برایم بگو .   مقدمه امروز مصادف است با ایام رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها، سیزدهم جمادی الثانی سال 64. سه سال بعد از واقعه عاشورا روح بلند و مطهر ایشون به ملکوت اعلی پیوست. بخاطر این امروز راجع به مادر عباس صحبت کنم و یک جمله ای عرض کنم خدمت جوونها و اون اینکه اگر مادر کسی رو احترام کنند پسر خوشحال میشود و اگر به مادر کسی بی اعتنایی کنند پسر ناراحت می شود. الان شما هم اینطوری هستید. اگر به شما بگویند مادر شما رفته فلان جا و عزت و احترام به او گذاشته اند شما خوشحال می شوید. و اگر بگویند به مادر شما بی اعتنایی کرده اند خیلی ناراحت میشوید. این مادر ماست، چه برسد به کسی که مادری همچون ام البنین داشته باشد. بخاطر این جوونها امروز اگه شما مادر عباس رو احترام کنید عباس خوشحال می شود. امروز همت کنید و هرچه مایه دارید امشب بگذارید. بگید عباس ما بین مادر تو و مادر حسین فرق نمی گزاریم. برای مادر حسین فاطمیه میگیریم و مادر تو را هم تکریم می کنیم. شان و منزلت حضرت ام البنین سلام الله علیها
زن رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نـداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانۀ عـلـی سَرِ افشـای خود نداشت ام‌ البنین کـنـایـه‌ای از شرم عـاشقی است کز حجب تاب نام دل‌آرای خود نداشت در پیش روی چهار جـگرگوشه ی بتول آئینه بود و چـشم تـمـاشای خود نداشت زن؟ نه! هـمـای عرش‌ نشینی که آشـیـان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق پاره‌های جگر داده بود و لیک بعد از حسین میـل تـسلای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ دستـی برای یـاری مـولای خود نداشت ✅
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش بس که با غم های مولایش رفاقت داشته مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته یا اباالـفـضلی بگو کــز خانــل امّ البنین دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داشته ✅
غـم با نگــاه خیس تـو معـنـا گرفـته یک موج از اشک تو را دریـا گرفته در فصل غم،فصل خسوف ماه خونین خــورشید هم مثل دلت گــویـا گرفته! تا آسمانها می رود دلـمـویـه هایت کــار دل خــونت عجب بــالا گرفته! این روزها با دیــدن حال تو بانو! بغضی گــلــوی اهـل یثرب را گرفته هر روز اشک و آه، حق داری بسوزی یک کربلا غم در نگاهت جا گرفته! می دانم اینجا بارها با دست لرزان اشک از دو چشمت حضرت زهرا گرفته تاریخ را می گردم ـ آری ـ تا بـبینم مـثــل دل تـنـگـت دلــی؛ آیــا گـرفته؟ اینجا به همراه لب خشک تو مادر! هــر سنگـریـزه ختم "یا سقا" گرفته...
4_5814401084646493961.mp3
8.2M
تو دارو ندار منی یا ضامن آهو یا ضامن آهو زده ام پیش تو زانو یا ضامن آهو(2) جز مهر ولا در دل من خانه ندارد جز کوی رضا مرغ دلم لانه ندارد مجنون وی ازروز ازل بوده و هستم دیوانه تو حاجت بیگانه ندارد یا ضامن آهو(2) هرجا که روم مرغ دلم در حرم اوست چون در دوجهان تشنه جود و کرم اوست مشهد که بود روضه رضوان همه دانند از میمنت خاک نفیس قدم اوست تو دارو ندار منی یا ضامن آهو یا ضامن آهو زده ام پیش زانو یا ضامن آهو(2) ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت مدح تو جز از خالق دادار نیاید نومیدی و درگاه تو بی سابقه باشد هر کار ز تو آید و این کار نیاید دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید تو دارو ندار منی یا ضامن آهو یا ضامن آهو زده ام پیش زانو یا ضامن آهو(2)
روضع حضرت زینب(س) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ   الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین  اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن"  این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..."  همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت  فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."   عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."  آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی  ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....
زن رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نـداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانۀ عـلـی سَرِ افشـای خود نداشت ام‌ البنین کـنـایـه‌ای از شرم عـاشقی است کز حجب تاب نام دل‌آرای خود نداشت در پیش روی چهار جـگرگوشه ی بتول آئینه بود و چـشم تـمـاشای خود نداشت زن؟ نه! هـمـای عرش‌ نشینی که آشـیـان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق پاره‌های جگر داده بود و لیک بعد از حسین میـل تـسلای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ دستـی برای یـاری مـولای خود نداشت ✅
غـم با نگــاه خیس تـو معـنـا گرفـته یک موج از اشک تو را دریـا گرفته در فصل غم،فصل خسوف ماه خونین خــورشید هم مثل دلت گــویـا گرفته! تا آسمانها می رود دلـمـویـه هایت کــار دل خــونت عجب بــالا گرفته! این روزها با دیــدن حال تو بانو! بغضی گــلــوی اهـل یثرب را گرفته هر روز اشک و آه، حق داری بسوزی یک کربلا غم در نگاهت جا گرفته! می دانم اینجا بارها با دست لرزان اشک از دو چشمت حضرت زهرا گرفته تاریخ را می گردم ـ آری ـ تا بـبینم مـثــل دل تـنـگـت دلــی؛ آیــا گـرفته؟ اینجا به همراه لب خشک تو مادر! هــر سنگـریـزه ختم "یا سقا" گرفته...
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش بس که با غم های مولایش رفاقت داشته مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته یا اباالـفـضلی بگو کــز خانــل امّ البنین دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داشته ✅
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سرِ خاکت دوباره آمده‌ام تا برایت دوباره گریه کنم شبِ هفتم رسیده‌ام تا با دلِ خود پاره پاره گریه کنم شبِ هفتِ تو نه که هفتِ من است آمدم بر سرِ مزارِ خودم هفت شب نه که هفتصدسال است گریه کردم به روزگارِ خودم هفت شب می‌شود که می‌گیرند کودکانت سراغِ مادر را هفت شب می‌شود که می‌بینند در و دیوار و خون و بستر را بی تو دَرهم شکسته‌ام از غم ای شکسته ببین شکستن را حال و روزِ مرا ببین و ببین نیش‌خندِ مغیره بر من را باورم نیست با دو دستِ خودم ریختم خاک رویِ چشمانت چیده‌ام تکه تکه سنگِ لحد پیشِ چشمانِ ماتِ طفلانت باورم نیست چوبِ گهواره شده تابوتِ پیکرت زهرا تازه فهمیده از حرارتِ در آتش اُفتاده بر پَرَت زهرا تا همیشه بر دلم ، زخمِ چهره‌یِ لاله‌گونِ تو باقیست زینبم شُسته چادرت را باز رویِ آن لکه خونِ تو باقیست چند وقت نبود روسری‌ات حال سر کرده دخترت زهرا تازه فهمیده‌ام حرارتِ در زده آتش به معجرت زهرا شبِ هفتِ تو و برای علی شبِ هفتِ محرم آمده است وقت غسلت نشد، بگو با من زخمِ پهلویِ تو هَم آمده است؟ می‌نشیند به جای تو زینب با کمی آب روبروی حسین گوشِ زینب چه گفته‌ای که مدام می‌زند بوسه بر گلوی حسین شاعر: حسن لطفی @navaye_asheghaan
🏴قال مولانا امیرالمؤمنین(ع): لا خَیرَ بَعـدَکِ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا أَبکِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی 📚بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۱۳ خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و من گریَم از این‌که طول کشد روزگار من ✍مرحوم استاد @navaye_asheghaan